خلاصه
این منبع با عنوان “ولایت، رهبری، روحانیت” مجموعهای از گفتارها و نوشتارهای شهید آیتالله دکتر سیدمحمد حسینی بهشتی است که به مفهوم ولایت، ابعاد گوناگون رهبری و نقش روحانیت در جامعه اسلامی میپردازد. این کتاب شامل فصولی در مورد معنای ولایت پیش از اسلام و در بستر اسلامی، تفاوتهای ولایت اصیل و منحرف، اهمیت غدیر و ویژگیهای نهضت پیامبر اسلام، آسیبپذیری جوامع ایدئولوژیک، جایگاه مرجعیت و عدالت در رهبری، و نقشهای سنتی و نوین روحانیت در ایران معاصر و انقلاب اسلامی است. هدف اصلی این اثر، تبیین عمیق اصول اعتقادی و عملی حاکمیت اسلامی و تبیین مسئولیتهای روحانیت در قبال جامعه است
خلاصه مفصل
منبع “ولایت، رهبری، روحانیت” مجموعهای از گفتارها و نوشتارهای دکتر بهشتی است که به تفصیل به بررسی مفاهیم بنیادین ولایت، رهبری و نقش روحانیت در نظام جمهوری اسلامی ایران و نهضت انقلابی مردم ایران میپردازد. این مباحث از دو جهت اهمیت دارند: نخست، از واقعیتهای زمانشناسی یک عالم دینی روشن بین نشأت گرفته و با درک عمیق و تحلیل گسترده اجتماعی، به پرسشهای مطرح در این زمینهها پاسخ میدهد. دوم، این نوشتارها و گفتارها راه را برای شناخت بهتر ابعادی از اندیشه یکی از بنیانگذاران و رهبران انقلاب اسلامی هموار میکند. بسیاری از این گفتارها در فضای پیش از انقلاب و در جمع افراد دارای دانش دینی مناسب مطرح شدهاند که از بار نظری بیشتری برخوردارند.
در ادامه، خلاصهای مفصل از محتوای این منبع ارائه میشود:
۱. مفهوم ولایت و سیر تحول آن
- معنای ریشهای و لغوی: ولایت، وَلاء و وِلاء به معنای نزدیکی و پیوند چنان محکم است که هیچ چیز دیگری نتواند آن را از هم جدا کند. اولین و سادهترین تجلی این پیوند، دوستی صمیمی و بیغل و غش بین دو نفر است.
- ولایت در پیوندهای خویشاوندی: این پیوند میتواند با خویشاوندی و پیوند خونی نیز همراه شود و معنای وَلاء در اینجا به معنای خویشاوندی و نزدیکی است. قرآن کریم نیز در آاندام میفرماید: “أولوا الأرحام بعضهم أولى ببعض فی کتاب الله”.
- ولایت پدر بر فرزند: پدر بر فرزند خود اختیاراتی دارد، اما این ولایت یکطرفه نیست و پدر نیز تعهداتی در برابر فرزند دارد. این ولایت نباید به صورت یکطرفه فهمیده شود، چرا که میتواند بسیار خسارتزا باشد.
- ولایت اجتماعی: با فراتر رفتن از پیوندهای فردی و خانوادگی، به ولایت اجتماعی میرسیم که به معنای داشتن سرنوشت مشترک در زندگی سیاسی، اقتصادی و نظامی یک واحد اجتماعی است؛ خواه این واحد قبیله باشد، خواه ملت یا جامعه انسانی.
- ولایت در عربستان پیش از اسلام: در سرزمین عربستان، ولایت اجتماعی نقش بزرگی در زندگی مردم ایفا میکرد. افراد قبیله، از زن و مرد، کوچک و بزرگ، از نوعی وَلاء و وِلاء قبیلهای برخوردار بودند. اگر یکی از افراد قبیله مورد تجاوز قرار میگرفت، تمام افراد قبیله در برابر این تجاوز احساس مسئولیت میکردند. این پیوستگی در میان اعراب بسیار شدید بود، تا جایی که جنگهای دهساله، بیستساله و سیساله در میان آنها رخ میداد. این پیوند قبیلهای برای حمایت از افراد بیکس نیز گسترش یافت؛ فردی که از قبیلهای رانده میشد، میتوانست با بستن پیمانی به قبیله دیگری بپیوندد و از ولایت و وَلاء آن قبیله برخوردار شود. این نوعی ولایت قراردادی بود که مشابه آن در سیستمهای حقوقی امروزی نیز وجود دارد.
- ولایت در جامعه اسلامی: با ظهور اسلام، مفهوم ولایت گستردهتر شد و به سلسلهای از مسائل حقوقی و اجتماعی تبدیل گشت. با قبول اسلام، فرد مسلمان تابعیت جامعه اسلامی را میپذیرد و حکومت و جامعه اسلامی باید حافظ حقوق او باشد. اینگونه، “المؤمنون والمؤمنات بعض أولیاء بعض” به معنای آن است که مسلمانان اولیای یکدیگرند، ولی یکدیگرند و نسبت به یکدیگر تولّی و تولّی دارند.
- ولایت سیاسی و تضامن: ولایت سیاسی به معنای پیوند تضامن، تعهد متقابل و مسئولیت مشترک میان اعضای یک حزب یا دسته سیاسی و اجتماعی است. در زمان پیامبر اکرم (ص)، تا رحلت ایشان، ولایت به دو نوع تقسیم میشد: ولاء بدون ولایت سیاسی (مهاجرین غیر مؤمن که از حقوق دوستانه برخوردار بودند اما تابعیت سیاسی نداشتند) و ولایت همراه با تابعیت سیاسی (مسلمانانی که از تابعیت جامعه اسلامی برخوردار بودند). اما پس از رحلت پیامبر، مسئله ولایت وارد مرحله جدیدی شد که به معنای تبعیت و پیروی حزبی و سیاسی از رهبری است.
۲. جایگاه رهبری و امام
- رهبری در جامعه اسلامی: رهبری در جامعه اسلامی فراتر از محبت و عشق است و به مرحلهای میرسد که اطاعت از رهبر واجب میشود. این نوع ولایت (که از محبت صمیمی آغاز میشود و به ولایت اجتماعی همراه با رهبری میرسد) باید برای جامعه اسلامی پس از پیامبر ادامه یابد.
- نگرانی پیامبر (ص) درباره رهبری علی (ع): پیامبر (ص) نگران بود که اعلام زمامداری علی (ع) در یک زمینه سیاسی آلوده به گل و لای، توسط ناپاکان مورد سوءاستفاده قرار گیرد. نگرانی ایشان این نبود که مردم به جان علی (ع) سوءقصد کنند، بلکه از این بود که اعلام زمامداری ایشان با یک زمینه سیاسی آلوده به گل همراه شود و نتواند عملاً رهبری را در دست گیرد.
- انواع زمامداری (ولایت):
- زمامداری علی (ع): زمامداری علی (ع) زمامداریی بود که در آن پاکان زبده با علاقه و عشق به مرکز قدرت نزدیک میشوند و ناپاکان بیحیثیت خودبهخود از مرکز قدرت دور میشدند. نتیجه طبیعی این زمامداری، بهترین شرایط برای پاک ماندن زبدهگان و زندگی سعادتمندانه برای مردم متوسط بود.
- زمامداری ابوبکر و عمر: این نوع زمامداری چندان دلربا نبود، اما انضباط اجتماعی اسلامی را میتوانست حفظ کند. عیب بزرگ این زمامداری این بود که زبدگان به طور خودکار به مرکز قدرت نزدیک نمیشدند و جامعه اسلامی از اداره ارزنده این زبدگان محروم میماند. همچنین، ناپاکان در فساد غوطهور شده، به گوشهوکنار رانده نمیشدند، بلکه در همان اجتماع میپلکیدند.
- زمامداری عثمان: در زمان عثمان، پایههای حکومت معاویه در شام گذاشته شد. این حکومتی درجه سوم بود که نه جاذبه و درخشندگی علی (ع) را داشت و نه انضباط ابوبکر و عمر را.
- زمامداری معاویه: این نوع حکومتی بود که آشکارا با اسلام جنگ میکرد، اما با پرچم اسلام!. هرکس به او نزدیک میشد، احساس میکرد که نه تنها زمینه برای رشد فاسدها آماده شده، بلکه مرکز قدرت فاسدپسند و مروج فساد است.
- لزوم انتخاب رهبر بر اساس پاکی و تقوا: در هر درجه از مرجعیت و پیشوای دین، باید کسانی انتخاب شوند که مسلمانان هرچه به آنها نزدیکتر شوند، پایبندی قلبیشان به دین بیشتر شود.
- امامت شیعه (انتصابی): امامت در شیعه به معنای رهبریی است که از جانب خدا تعیین میشود. این رهبر، امام، معصوم از خطا و گناه است، هم در ابلاغ وحی و هم در تفسیر احکام. امامت شیعه یک پدیده الهی است که دارای ولایت الهی است و وسیعتر از ولایت زمامدار یک امت میباشد.
- رهبری (انتخابی): رهبری در غیبت امام زمان (عج)، توسط مردم انتخاب میشود. این انتخاب باید بر اساس معیارها و ضوابطی صورت گیرد که در رسالههای عملیه ذکر شده است، مانند اعلمیت، عدالت، آگاهی و آشنایی به نیازهای فقهی جامعه. رهبر باید شجاعت، آگاهی و لیاقت اداره امت را داشته باشد. بهترین و مطمئنترین راه انتخاب رهبری برای یک امت آگاه و پیشرفته، انتخاب چنددرجهای نظاممند حزبی است.
- نقش ایمان رهبر: ایمان رهبر به راه، به کارش و به ایدهاش، نقش سازنده و خالق ایمان را دارد. این ایمان در دشواریها و سختیها و به خصوص در برخورد با مشکلات، در سیمای رهبر و عملش تجلی میکند و پیروان را به خود جذب میکند.
۳. نقش روحانیت در جامعه اسلامی
- تفاوت عالم دینی با روحانی در اسلام: واژه “روحانی” از آئینهای هندی، زردشتی و مسیحی به جامعه ما منتقل شده است. در مسیحیت، کشیشان و پاپها موجوداتی روحانی محسوب میشوند و حتی حق ازدواج ندارند، زیرا باید روح یکپارچه باشند. اما اسلام مفهوم روحانیت به معنای خاص و شغل خاص را نمیپذیرد.
- رد امتیازات طبقاتی در اسلام: اسلام امتیازات طبقاتی و نژادی را لغو کرده و در سازمان اجتماعی خود هیچ طبقهای با انحصار علمی و عملی، بالا یا پایین، ندارد. کسی نمیتواند ادعا کند که علوم دینی حق انحصاری او یا خانواده اوست.
- وجوب کفایی علمآموزی: فراگرفتن احکام و معارف دین در حد نیاز شخصی بر همه واجب است (“طلب العلم فریضه علی کل مسلم”). اما در حد بیشتر، که مسلمانان بتوانند در موارد نیاز به آنها مراجعه کنند و جواب کافی بشنوند، این یک وجوب کفایی است.
- مسئولیتهای علمای دین: علما مسئولیت هدایت مردم، خدمت به آنان، و ایستادگی در برابر انحرافات را دارند. این شامل:
- اجتهاد در فقه و علوم وابسته: برای مرجعیت تقلید و فتوا.
- اجتهاد و تحقیق در عقاید و اصول دین: پاسخگویی به سؤالات دینی مردم.
- تربیت دینی: در سطوح مختلف از مهدکودک تا دانشگاه و تشکیل انجمنهای تهذیب.
- امر به معروف و نهی از منکر: با روشهای مؤثر و مناسب و نظارت عمومی بر جریان امور.
- لزوم حضور روحانیت در صحنه اجتماع و مبارزه: روحانی باید مرد مبارزه و سیاست باشد و خود را از مسئولیتهای سنگین سیاسی برکنار نداند. روحانیت نقش خود را در طول انقلاب ایفا کرده است؛ در کمیتههای انقلاب، تأمین امنیت محلات، و پذیرش مسئولیتهای سنگین قضایی و اجرایی.
- ویژگیهای روحانی مطلوب: روحانی باید فروتن، متواضع، خاکی، مهربان، دلسوز، مردمی، و بدون ذرهای تشریفات حکومتی باشد. نباید اجازه دهد که کارش او را از مردم جدا کند.
- خطرات پیش روی روحانیت:
- دور شدن از مردم: اگر روحانی از مردم جدا شود، نمیتواند رسالت خود را ایفا کند.
- سوءاستفاده از جایگاه دینی: اگر افراد فرصتطلب و دنیاجو در لباس روحانیت نفوذ کنند، میتوانند مردم را بدبین کرده و موجب انحراف در جامعه شوند.
- عدم آگاهی و تخصص: برخی با اطلاع مختصر از قرآن و حدیث، خود را در مسائل علمی و فقهی و اعتقادی صاحبنظر میدانند و به تخطئه بزرگان میپردازند که این انحرافی زیانبار است.
- اهمیت تشخیص عالمان واقعی: مردم باید با مراجعه به کتابها و رسالههای عملیه، عالمان واقعی و با تقوا را بشناسند و از منحرفین دوری کنند.
۴. چالشها و بینشهای اساسی
- انقلاب اسلامی ایران، یک پدیده منحصر به فرد: این انقلاب تنها نهضتی در تاریخ بشریت است که آغاز، رهبری و جامعهسازی آن به دست یک نفر (امام خمینی) صورت گرفت و جامعهای بر اساس ایدئولوژی جدید بنا نهاد.
- آسیبپذیری جوامع مسلکی: جوامعی که بر محور ایمان تشکیل میشوند، دارای احساسات گرم و شوریدهاند. این احساسات میتوانند مانند یک موتور قوی عمل کنند، اما در عین حال، اگر به درستی هدایت نشوند یا مورد سوءاستفاده دشمنان زیرک قرار گیرند، میتوانند موجب انحراف و آسیبپذیری شوند.
- عدم جواز تقلید در اصول دین (اعتقادات): در مسائل اعتقادی نظیر توحید، نبوت، امامت و معاد، هیچ فردی حق تقلید ندارد و باید خود به تحقیق و درک برسد. تقلید تنها در مسائل فرعی و عملی جایز است.
- تقوا و عدالت به معنای گسترده: عدالت به معنای این است که انسان در تمام جهات زندگیاش، میزان باشد و هیچگونه تجاوزی در زندگیاش راه نداشته باشد. این شامل عدم تجاوز به حقوق دیگران، حقوق خود و حقوق خدا میشود.
- ضرورت استقلال اقتصادی: انقلاب اسلامی تا زمانی که به استقلال اقتصادی دست نیابد، نمیتواند به استقلال واقعی برسد. افزایش تولیدات اولیه، کاهش مصرف و اداره صحیح کارخانجات توسط کارگران و متخصصان از اصول مهم استقلال اقتصادی است.
- وحدت امت و امام: پیروزی انقلاب در گرو وحدت امت است. این وحدت نه با شعار، بلکه با راههای عملی و همکاری ملت و دولت باید تأمین شود.
- لزوم پاسخگویی به شبهات و تبلیغات دشمن: روحانیت و ملت باید همواره آگاه باشند و به شبهات و دروغپراکنیهای دشمنان که قصد تفرقهافکنی و بدبین کردن مردم به انقلاب و رهبری را دارند، پاسخ دهند.
- تحقق جامعه آرمانی (مهدوی): اگرچه تلاش برای ساخت جامعهای بهتر وظیفه انسان است، اما جامعه ۱۰۰% آرمانی در طبیعت به طور عادی تحققپذیر نیست و نیاز به معجزه و رهبری الهی امام زمان (عج) دارد. هدف کنونی باید ساختن جامعهای در “حد نصاب” اسلامی باشد.
در مجموع، این منبع تأکید دارد که انقلاب اسلامی ایران یک پدیده الهی و مردمی است که برای رسیدن به اهداف والای خود نیازمند رهبری آگاه، عادل و متعهد و نیز روحانیتی مسئولیتپذیر و مردمی است که در کنار مردم و برای خدمت به آنان فعالیت کند و از هرگونه انحراف و دنیاطلبی دوری جوید.

