این فایل صوتی، سخنرانیای را آغاز میکند که با بازگشت سخنران به جمعی از مسلمانان پس از چند سال وقفه شروع میشود و هدف آن تجدید دیدار و گفتوگو پیرامون مسائل دینی است. سخنران قصد دارد موضوع «سه گونه اسلام» را از دیدگاه قرآن کریم مطرح کند،
انواع اسلام در میان مسلمین
خلاصه قسمت اول
این فایل صوتی، سخنرانیای را آغاز میکند که با بازگشت سخنران به جمعی از مسلمانان پس از چند سال وقفه شروع میشود و هدف آن تجدید دیدار و گفتوگو پیرامون مسائل دینی است. سخنران قصد دارد موضوع «سه گونه اسلام» را از دیدگاه قرآن کریم مطرح کند، ابتدا به آیه ۱۸ تا ۲۵ سوره آل عمران اشاره میکند که «اسلام» را تنها دین مورد قبول خداوند معرفی میکند و آن را شامل پذیرش بیقید و شرط حقیقت، نه تنها برای اهل کتاب بلکه برای «عامیان» نیز میداند. او سپس به تفاوت «اسلام واقعی قلبی، سازنده و عملی» با «اسلام سیاسی، مصلحتی و تابعیتی» میپردازد و آیات سوره حجرات را مثال میزند که صراحتاً به گروهی اشاره دارد که مسلمان شدهاند، اما ایمان به قلبشان راه نیافته است. سخنران در ادامه، این نوع «مسلمانان قلابی» را با دستهبندی انگیزههای افراد در پیوستن به نهضتها، شامل «حقجویان راستین»، «ناراضیان از وضع موجود در پی بهبود شرایط»، و «جاهطلبانی در پی شهرت یا موقعیت» تشریح میکند.
متن پیاده شده قسمت اول
بسم الله الرحمن الرحیم خیلی خوشحالم که پس از چند سال فاصلهای که میان پیوند نزدیکم برادران و خواهران عزیز مسلمان این مناطق به وجود اومده بود بار دیگه این توفیق رو دارم که با اونها تجید عهدی کنم هرچند در مجموع حاضران این دیدار نمیدونم چند نفر رو بتونم بشناسم که در اون سالها توفیق آشنایی باهاشون رو داشتم ولی از اونجا که یک جریان مستمر اجتماعیست پیوندی اصلیتر از چهرهها پیوند چهرهها هست امیدم این است که در این دیدار به راستی با ادامه همون ت و همان حرکت کننده رودر رو باش معمول من سابقاً این بود که از رفقا میخواستم موضوع بحث رو انتخاب کنم چون علاقه داشتم بحثها پاسخ به سؤالها و نیازها باشد. با اینکه اون موقعها به علت تماس بیشتر تشخیص سؤالها و نیازها تا حدودی برای خودم هم میسر بود. با این حال خواهش میکردم همیشه دوستان مسائلی رو پیشنهاد کنن و روی اونها صحبت بشیم. در این دیدار چنین کاری صورت نگرفته و بنابراین میاندیشیدم که حاضر بشم با رفقا مور جلسهمون روهای رفقا قرار بدم. همین جا از رفقا بخوام خانمها و آقای اون اگر با مسئلهای مطلبی روبهرو هستند که آگاهیهای من میتونه روشنگر اون مسئله باشه در اختیارشون باشد. اما رف هاقای معودتری که باهاشون شر میشد اینطور تشخیص دادن که بهتره در آغاز کم کلمه خود من صحبت کنم بدین سبب موضوعی رو انتخاب کردم که تا حدی هم میتونه کمکی باشه به فهم یک مطلب بنیادی از قرآن ریم موضوع عرض من سه گونه اسلام هست در قرآن کریم در زیر واژه اسلام ما به دو گونه اسلام برخورد میکنیم و به دنبال اون در جام ی خودمون هم به یک گونه سوم اینه که موضوع بحث شده سه گونه اسلام به این آیات از قرآن کریم توجه کنید شهد الله عنه لا اله الا هو ملائکه ولعلم قائما بالقسط لا اله الا هو العزیز الحکیم ان الدینه عند الله الاسلام و ما اختلف الذین اوتب الا من بعد ما جاهم العلم بغین و من یکفر آیات الله ف الله سریعابجوک فقل اسلمت وجه و منذ اوتبین اسلمتم اسلم فقدت و تول علیک البلاغ بصیر بالعباد ان الذین یکفرون بهت الله وتلون النبیین بغیر حق و یقتلون الذینرون بالقس من الناس فشرهم عذاب علیم ائک الذین حبثت اعمالهم فی الدنیاخره و ما الذی منتابعون الی کتاب الله لیهم ثم فریق منهم وهمونهم قال تمثار الا ایا معدودا ورهم فی دینهم ماثرون اذا جمعناهم ت نفس بما کسبت وهم لاظلمون این یک مجموعه آیه به هم پیوسته در سوره آل عمران آیههای ۱۸ تا ۲۵ ترجمه کنم آیات را خدا شاهد است که جز او خدایی و معبودی نیست فرشتگان و آ نیست شهادتی عادلانه که جزو آن در اون قدر کاردان خدایی نیست دین در نزد خدا فقط اسلام اهل کتاب هم به دنبال اونکه آگاهی یافتند به راه خلاف رفتند به علت تفوقطلبی بر یکدیگر که به نشانههای خدا کفر ورزد، خدا زود به حسابها میرسد. اگر باز هم با تو به خیل و قال و جدال پرداختهاند، بگو من و همه پیروانم به خدا رو آوردهایم و به او رونهادهایم. اهل کتاب و دیگران نیز به اهل کتاب و دیگران نیز بگو آیا شما هم به خدا رو نهادهاید؟ اگر رو نهادهاند که در راهند و اگر رو گردوندهاند که وظیفه تو تنها همان رسوندن پیام و خدا به احوال بندگان. اونها که به نشانههای خدا کفر میورزند پیامبران را به ناحق میکشند. مردمی را که به عدالت دعوت میکنند سربلی اینون بشه عذابی دردناکه. اینها که کارشون در دنیا و آخرت بیثمر میماند و به پوچی میانجامد و یاوری ندارند. مگر اونها را ندید که بهرهای از کتاب به ایشون داده شده بود و اینش به سوی کتاب خدا دعوت میشوند تا میان اونها حاکم باشد. اما عدهای از آنون روی گردند و رفتند. اون هم با این بهانه که ما چند روزی بیش دچار آتش نخواهیم بود. دروغی که بر خداهاند آنها را در بینشون به گمراهی کشونده است. اما بعضی آنها چگونه خواهد بود؟ در اون روز که جمعشون کنیم برای موعدی که ترضی در اون راه ندارد و هر کس به اونچه کرده تمام و کمال برسد و سپمی رو او نرود. ملاحظه میکنید در این آیه با ا صراحت میگه اندین عند الله الاسلام تنها دین که در نزد خدا مورد قبول است اسلام است اسلام چیه که تنها دینی که خدا او را میپذیره دینی که هم پیغمبر باید او رو داشته باشه هم پیروان پیغمبر هم اهل کتاب یهود و نصارا هم امیگین به امیگین و به اهل کتاب به هر دو میگه آیا شما هم اسلام آوردهاید و میگه اگگه اونا اسلام آوردهاند که در راهن وگرنه در راه نیستن یه توضیحی بدم پیرامون اصطلاح امی در اینجا در این آیه که میگه و به اهل کتاب و قمیین بگو اسلام ورید ببینیم منظور از امیگین چی میتونه باشه. اصطلاح امی با تحول وسیع و در قر تحقیقی که داره اتفاقاً معادل یک اصطلاح شبیه هست در زبان فارسی عامی امی عامی عوام از کتاب یهود و نصارا اینها خودشون رو نسبت به مردم دیگر خواص تلقی میپزن. خودشون رو آگاهتر به اصطلاح معروف سرشون تو کتاب قرآن بود. جزو علما بودن. علما و عوام. الانم ما در فارسی میگیم عالم و حامی. حامی رو در مقابل عالم به کار میبریم. در این آیه میگه به اهل کتاب که خود را عالم میدونن و یم غیر اهل کتاب که عامی هستند به اونها بگو آیا شما هم اسلام میارید اگر اسلام آوردهاند که توی راه هستند و الا نه چیه این اسلام که قرآن با این پافشاری همه رو به او دعوت میکنه برای اینکه با اسلام آشناتر بشیم چه بهتر که باز تعریف اسلام را از خود قرآن بگیریم کلمه اسلام در زبان عربی چیزیست از قبیل کلمه تسلیم و کلمه استسلام اسلام تسلیم و استسلام یعنی چیزی رو پذیرا بودن بی اون که در برابر اون مقاومت و حساسیت منفی داشته باشیم پذیرش کاملون و چرا و بدون مقاومت منفی در برابر یک چیز این میشه معنی اسلام بررسی آیات قرآن به دست میاد که در این کتاب آسمانی از دو نوع پذی پیرش از دو نوع قبول دعوت پیامبر یاد میشه یک نوع عبارت است از اسلام سیاسی مصلحتی و تابعیتی دوم اسلام واقعی قلبی سازنده و عملی این آیات که ین تأکید دعوت میکنه همه رو به اسلام. دعوت میکنه به اسلام راستین قلبی سازنده عملی اون که انسان میسازد. برای اینکه اون اسلام رو از این اسلام باز بشناسیم من میرم اول سراغ آیههایی که اون اسلام مصلحتی تابعیتی سیاسی رو بیان میکنه. به این آیات توجه بفرمایید. قالت الاعراب آمن قل لم تؤمن ولکن قول اسلمنایمان فیلو تی الله و رسوله من اعمال شی ان الله غفور رحیم ان المؤمنون الذین آمن بالله و رسوله ثم لم یرتابو و جاهدو به اموالهم و انفسهم فی سبیل الله ائک همقون قل اتعلمون الله بدینکم یم ما فی السماوات و ما فی الارضله ب کل شی علیم یمنون علیکم قل لا تمن علیک سلامک علیکم اندایمان کنتم صادقین ان الله غیب السماوات بصیر بما تعملون اعراب بیابانی گفتند ما ایمان آوردیم پیامبر به اونها بگو شما ایمان نیاوردید ولاکن بگید ما اسلام داریم تسلیم شدیم اما بی اون که هنوز ای در دلهای شما راه یافته باشد. اما اگر شما فرمان خدا پیامبر را ببرید البته خدا از عملهای شما چیزی کمتر شما نخواهد گذاشت و خدا آمرزشگر و مهربان است. مؤمنان راستین اونهاد که به خدا و پیامبرش ایمان آوردهاند. بی آنکه شک کنند و با مال و جانشون در راه خدا جهاد کردند. د مؤمنان راستین شما خدا را خبر میدید به دین و ایمانتون با اینکه خدا اونچه در آسمانها و آچه در زمین است میداند و بر همه چیز آگاه است ای پیامبر بر تو منت میدهند که اونها مسلمون شدهاند بگو بر من منت نگذارید که مسلمون شدید اگر شما به راستی ایمان پیدا کرده باشید خدا بر شما منتگذارده که شما را را به راه ایمان آورده است. خدا نهان آسمانها و زمینها را میداند و خدا اونچه شما بکنید هر عملی انجام بدهید به دن بیناست. اینها آیاتی هستند آیه آخر از سوره حجرات از مضمون خود آیات استنباط فرمودید که روی سخن آیات با یک عدهای که مسلمان شدهاند و قرآن با صراحت به اونها میگه شما مسلمون شدهاید بی اون که ایمان به دل شما راه یافته باشد. کیا هستن اینها؟ و به اونها میگه مؤمنان راستین کسانی هستند که چنین و چنانم. شما که از اونها نیستید. این مسلمانهای قلابی که در همون زمان پیغمبر نهضت اسلام با اونها روبهرو شده. اینا کیا هستند؟ برای شناسایی اینها اجازه بدید یک کمی وضع نهضتها را به طور کلی بهخصوص نهضتهای مسلکی رو بهتر و واقعبینانهتر بشناسیم. نه یک نهضت مسلکی که دارای یک راه و مسلک و ایده و عقیده و جهانبینی و ایدئولوژی هست. ه محض اینکه آغاز میشه گروههایی به او رو میآورند. یک جستجوگران راستین حقجوی حقپویی که دلشون در عشق حق میتپ سالها به این سوسو رفتهام. جستجو کردم. گمشده خود را پیدا نکردم. نهضتی تازه پیدا شده. دعوتی تازه به گوش اونها میخوره. میرن به سراغ این دعوت ببینن آیا اون راه راستی که میخواهند در همین دعوت گیرشون میاد یا نه. این گروه اول. دو یک عده مردم ناراضی از وضع موجود که چون از وضع موجود اضی هستند. هر دعوت تازهای که احتمال بدهند برای اونها وضع بهتری به وجود میاره براشون قابل توجهه. به سوی او میرن. میرن به سوی اون دعوت ببینند آیا در اون دعوت میتونن از زندگی و وضع خودشون رضایت بیشتری داشته باشن. اینها در حقیقت در پی وضع بهترند. بی اون که آرمانهای عالیتری داشته باشند. بدین امید که در شرایط جدید ممکن است وضع بهتر داشته باشند به اون نهضت رو میآد. ا کم و بیش پیدا میشن که در شرایط موجود بیش از نارضایتی اصولاً یک گمشده دارند. مخصوصاً جاهطلبهایی که در محیط کنونی فرصتی برای رشد و طرفی و رسیدن به مقام دلخواه پیدا نکردند. اینها به محض اینکه صدای تازه به گوششون میخوره میگن بریم سراغ این صدای تازه شاید تو مسیر او از اون نمد هم به ما کلاهی برسد و گاهی حتی در میان اینها چهرههایی پیدا میشه که کارهای قهرمانانه میکنن. چون شما میدونید کارهای قهرمانه منحصر به افراد هدفدار نیست. قهرمانهای گر مگه اینا قهرمان نیستنا؟ مگه اینا کارای خطرناک نمیکنن؟ مگر به خطرها در نمیدن قهرمانهای دریان ما قصهها و افسانههاشون رو مکرر این آبد به زبان آلمانی خوندید مگر اینها به خطرات بزرگ پندر نمیدن اینها دنبال چی به این خطرها تندر میدن دنبال یک آرمان بزرگ بشری یا دنبال رسیدن به یک شهرت نام آوازه یا احیاناً آونچه به دنبال شهرت و نام و آوازه نصیب اشخاص میشه این هم گروه سوم یعنی کسانی که گمشدهای دگر دارند که در شرایط موجود بهش نرسیدند و حالا در وضع جدید تو اون وضع قدیم راهها رو بسته میدیدن. تو وضع جدید میگن ممکنه راهی به روی ما باز بشه. بنابراین دنبال گمشده خودشون هستن.
خلاصه جلسه دوم
این منبع پنج گروه از افراد را در یک جامعه یا جنبش دستهبندی میکند و بر مسلمانان واقعی در مقابل سایر گروهها تمرکز دارد. گروه اول جویندگان حقیقت هستند که از روی ایمان واقعی به یک آرمان الهی میپیوندند و جان و مال خود را فدا میکنند. گروه دوم شامل ناراضیان از وضعیت موجود است که به امید بهبود شرایط میپیوندند، در حالی که گروه سوم، فرصتطلبانی هستند که به دنبال کسب موقعیت شخصی در یک نظام جدید هستند. گروههای چهارم و پنجم پس از به قدرت رسیدن یک جنبش ظاهر میشوند؛ گروه چهارم اپورتونیستهای متوقع و خطرناک هستند که به دنبال منافع مادی و جایگاه اجتماعی میگردند، در حالی که گروه پنجم، که اکثریت مردم را تشکیل میدهند، تنها به دنبال آرامش و زندگی روزمره در پناه یک قدرت حاکم هستند و فقط به هر سمتی که باد میوزد، حرکت میکنند. منبع تاکید میکند که قرآن به شدت به این گروه پنجم میپردازد و آنها را از مسلمانان حقیقی که ایمان قلبی و عمل واقعی دارند، متمایز میکند.
متن پیاده شده جلسه دوم
فرصتطلبان آپورتونیستها کسانی که اصولاً به اندازه این گروه سومم حاضر نیستن قند خطر بدن کسانی که در کمینهای خودشون خرودهان چشم میاندازن دوربین میاندازن از دور ببینن از کجا زمینهای برای یک سفره گسترده فراهم میشه که اونها بر سر سفره آمادهای که با دیگران آماده شده حاضر بشند و شکمی از فضا دربیارند. به مالی برسند به نامی برسند به مقامی برسند به رهبری برسند پیشبا و پیشتازی باشند در حالی که هیچگونه پاس و تازی تاکنون نداشتهاند. فرصتطلبان به معنی واقعی این هم گروه چهارم گروه پنجم که بیشتر مردم از این قبیلن گروه پنجم ی هستند که اصولاً کاری به این کارها ندارند. مردم معمولی هستند پیروان مذهب زندگی آران مردم معمولی هستند میخوان با همون زندگی روزمره خودشون سرگرم باشن و برای پرداختن به زندگی روزمره این رو تجربه کردن که باید در یک قدرتی زندگی کرد. حالا این قدرت میخواد قدرت دیروز باشه؟ میخواد قدرت امروز بنجار سی میگیم که خرمنها رو باد میده و با دادن گندم رو از کاه جدا میکنه. سیستم خرمنکوبی و خرمن جدا کردن و جدا کردن گندم از کا به شیوه طبیعی معمولی. با چیزی که داره گندمو با کاه میریزه بالا. یک باد ملایم که میاد کاه رو میبره اون طرف. گندم سر جاش میاد پایین. آرام آرام خرمن تاک میشه. به این میگیم بوجار. اینا بوجارهایی هستن که یک ن نیمی میخوان که با اون نسیم خرمنشونو پاک کنن. حالا باد میخواد به سمت مشرق بوز میخواد به سمت مغرب. اینها فقط به هر طرف بادآمد فرمانشونو باد میدن. همین ضربالمثله معروف که میگه به هر طرف بادش میاد این هم بادش میده که اینها اکثریت مردم تقریباً باید گفت در طول تاریخ اینجوریها بودن. مردمی بودن زندگی زده الب زندگی روزمره به روزمرگی خو کرده و خواهان یک نوع نظام و قدرتی که در پناه اون نظام و قدرت بتونن زندگی روزمره رو بگذرونن. این پنج گروه نهضتهای عالم این پنج گروه روبهرو بوده در طول تاریخ تا اون مقدار که من مطالعه دارم خیشتازان از سابقون سابقون چیا بودن؟ اون گروه نخستین، جستجوگران راستی اونها که راستی به راستی به دنبال آرمانی میگشتند. خواهان آرمانی بودهاند. ایدهای انسانی و عالی و الهی داشتهاند. اینها میآمدن سراغ یک نهضت و سراغ رهبر اون نهضت و اگر در اون نهضت و در رهبر اون نهضت و الگوها نهضت گمشده خودشون رو پیدا میکردند به اون نهضت میپیوستند و در راه به ثمر رسیدن اون نهضت صداکاری و جنبازی میکرند و هیچگونه تعلی در راه جهاد به اموالهم و انفسهم فی سبیل اون هدف و آرمان و مرام و عقیدهای که انتخاب کرده بودند نداشتند. اینها هستند مؤمنان راستین و پیروان راستین یک نهضت. اما اون چهار گروه دیگه اون چهار گروه دیگه گروه اول و گروه دوم کسانی هستند که حتی در اوائل یک نهضتم ممکن است به نهضت بپیوندند. گروه دوم و گروه سوم کسانی هستند که اینها حتی ممکن عوائل نهضت همون وقتی که نهضت با دشواریها روبهرود به نهضتی بپیوندند. بسیاری از چهرههایی که در نهضتهای بزرگ تاریخ در مراحل حساس و تلخ و خطرناک به نهضت پیوستهاند از این گروههای دوم و گروههای سومن. گروه دوم کیا بودن؟ ناراضیهایی از وضع موجود. که دنبال بهتر شدن وضع بودن میگفتن وضع موجود به هم بخوره وضع جدید هرچه باشه برای ما بهتر از اینه یه شعار اینجوری و گروه سوم اونهایی که نه بیش از این بود اینها در پی اون بودن که در مسیر جدید و شرایط جدید به مقامی برسند که در وضع موجود هرگز امید اون را نداشتند وضع موجود ناراضی بودن و میخواستن وضع به هم بخوره، وضع بد بهتر بشه برامون بهتره. نه. اصلاً یک هدف خاص شخصی رو در طول نهضت دنبال میکردند و اینها حتی در صفوف نخستین نهضتگاهی چهرههایی از این قبیل به چشم میخور. و در نهضتهای بزرگ معروف دنیا نام نمیخوام ببرم. چون مطلبی که میخوام بگم نمیخوام صدای اختلاف برتر چهرهها و تحتها و نامها بشه. در چهرههای معروف دنیا در طول تاریخ قبل از اسلام، اسلام بعد از اسلام عصر ما میتونم نام ببرم از کسانی که زندگینامهشو نشون میده که با اینکه از نخستیندگان بنضتها بودند از همون اول دنبال یک هدف شخصی بودند و با مهارت و گاهی با قبول خطرها اون هدف شخصی رو دنبال میکردند. ازشناختن اینها از بازشناختن گروه اول بسیار دشواره. چون هر دو آدمای برجستهای هستن. هر دو آدمای کارآیی هستن. هر دو تلاشگرن هر دو تن به خطر میدن و باز شناختن این دو گروه فقط یک راه بیشتر نداره و اینه که گروه نخستین گروه نورانی است. زندگیشون برش نور میدرخشد نور خداخواهی نور دگرخواهی گروه سوم با تمام کوششی که برای جا زدن خودشون در صف اول و گروه اول میکنن با دقت میشه آثار تاریکی و پوچی و پوچی را در مجموعه شخصیت اونها ملاحظه کرد. من اتفاقاً به شما دوستان توصیه میکنم که در همین مراحل کنونی که ماها داریم سخت باید در شناخت اون نور و این تاریخی ظهارت پیدا کنیم. این سه گروه تا وقتی هستند که نهضت به قدرت نرسیده. مصیبت نهضت درست مصیبت نهضتها از وقتی شروع میشه که دو به قدرت میرسه. به محض اینکه نهضتها به قدرت میرسند در واضحهای جامعه باز میشه به روی گروههای چهارم و پنجم گروه چهارم بسیار ننور لوس از خودرازی پرتوقع و خطرناکه تا پرونیستها و فرصت هست تا وقتی به نهضت تلخ و رنجی و شهادت و زجر و شکنجه و زندان و ناراحتی داشت درستگی داشتگی داشت در داشت هیچ جا پیدا کرد. وقتی نهضت به قدرت میرفته قدرت میگن بله شما که میدونید ما برا خودمون مشغول کارها بودیم میکردیم چنون میتریم و طلبکارند از همه کسانی که تاکنون در این راه طلبکارهای تازه از راه رسیده ساز بسیار خطرنا برای البته نهضتهای پیشرفته کوشش کردهاند با معیارهای مشخصی این چهرههای قلابی رو به پیروان بشناسوند و راه را بر لوسی و لولری و پرتلقوی اونها تا حدود زیادی ببند و تا حدودی هم نهضتها موثق شدهاند. ولی باور بفرمایید وز هیچ کوچک یا بزرگی رو نمیشناس که از آسیب و آفته چهارم و خطر بزرگتر مال گروه پنجمه چون اون پنجمیا هستند که تکگاه این چهارمیها و اون سومیها هستن کجا هستن پنجمیها مردم عادی که نسبت به اینکه قدرتی که بر اونها حکم میراند چه مسلکی دارد چکار میکنه چند تفاوتی نشون نمیزن قدرتی باشه در زیر سایر او زندگی بکنن زیر کدرش قرار بگیرن بارون بهشون نخوره کافیه مال هر کی و هرچی میخوام اینها هستند که پهگاه گروه چهارم و گروه سوم قرار میگیرد و در طول تاریخ گروههای سوم و چهارم به کمک این پنجمیها گروه نخستین را که پیش ایان و پیشتازان راستین نهضتها و جامعهها هستند خارج نشین کردند و از نقش حقیقی خود انداختند و از میدون به در کردند و باز شما مطالعه کنید در تاریخها همواره این مشکل بزرگ را بر سر راه پیروز محتر میگیریم اینه که تعجب نکنید وقتی قرآن در همان موقعی که این سوره حجرات تمام سوره حجرات ۱۸ آیه. همه ۱۸ آیه پیرامون مشکلات کوچک و بزرگیست که نهضت اسلام و پیغمبر اسلام در برابر گروه پنجم داشته. در برابر گروه پنجم خطاب بیشتر به گروه پنجمه. لابلاشون از گروه چهارم کسانی یا میخند و قالت الاعرابنا ل تمن ولکن قول اسلمنا ویدخل قلوب این گروه پنجم رابطهشون با ایدئولوژی چه نوع رابطهای رابطه تابعیتی اگه نهضت اسلامه مسلمون میشه میگه آقا من مسلمونم اشهد ان لا اله الاالله اشهد ان محمدا رسولال شهادت این رو میگه میگه بفرمایید چی میگی چی میگی اینو این در حقیقت کار اینکه بتونه تابعیت جامعه اسلام رو بپذیره و از مزایای قدرت حاکم برخوردار بشه و بتونه به عنوان یک فردی که از مزایای تابعیتی کشور جدید میتواند استفاده بکنه از راه استفاده بکنه درآ این ایمان در دلش آمده این اصلاً آرمورهای میشناسه این اصلاً شعارهای واقعی میشناسه. این هیچی نمیشناسه. اینه که قرآن به پیغمبر میگه به اینا بگو قولو اسلمنا بگو من به شما اعلام میکنم شما حق ندارید بگید ما ایمان آوردیم. باید بگیم ما باید بگید ما در ببر جریان روس تسلیم شدیم. اسلام اینها چیه؟ تسلیم شدنه. اما تسلیم شدن در برابر قدرت حاکم به چه منظور به منظور توانایی برای استفاده از مواهب این قدرت حاکم اینها باید در پیغمبر ملت داشتن حضرت یا رسول الله چرا به ما نمیرسی ما را نمیدی چرا مواجه به حال ما نیستی آخه ما به خاطر تو مسلم شدیمون علیکم و تو ملت میدهند که اسلام ذیرفتن علی اسلامکم چی منت مینهید بر من این مسلمونی را اگه واقعا ایمان پیدا کردید علیکمقین اگه واقعاً ایمان پیدا کردید اگرم ایمان پیدا نکردید یک اسلام تابعیتی مصلحتی سیاسیست که دیگر ملت نداره آمدید سفره غذایی بخورید کارت ورودی گرفتید دیگه بیش از نیستش این نوع اسلام مصلحتی سیاسی تابعیتی در فقه اسلامی خیلی جالبه در فقه اسلامی یک سلسله احکامی را به اندازه خودش گرد پهلو کسی که شهادتین را بگه حکومت اسلامی او را شناسنامه معمولیش میده بنابراین از مخصصها یگیره. محک میزنه اونقدر محک میزنه تا بشود با محکها و معیارهاش مسلمان راس این رو شناخت. تو همین چند آیه فقط همین یک دونه آیه رو ملاحظه کنید ببینید با همین یک آیهای که اینجا میاد مسلمان راستین رو تا چه حد میتونیم بشناسیم. انمؤمنون الذین آمنو بالله و رسوله ثم لم یرو و جاهدو به اموالهم انفسهم فی سبیل الله ائکهمون مؤمنان مؤمنان راستین اونها هستند که قلباً به خدا و پیامبر خدا ایمان آورده باشه و بعد کمترین شک و تردیدی به اونها، به عمل اونها، به رفتار اونها راه نیافته باشد تا اونجا که با تمام جان و مالشون آماده باشند در راه خدا کنن. فشرده اینجا اینطور بیان میکنه. اگر مفصلترشو بخواهید اول سوره مؤمنون قد اصلح المؤمنون تا آخر تا آخر این آیات اول سوره مؤمنین و عباد رحمان الذینشون آخر این آیات و آیات مشابه این که در قرآن مکرره و نخواستن در این بحث راه او برن مؤمن راستین و مسلم راستین اسلام راستین با ایمان و با عمل همراهه این اسلام شناسنامهای اون اسلام تابعیتی او با ایمان میتونست همراه نباشه با عملم میتونست همراه نباشه ظاهری بود و ظاهری لی اسلام راستین با ایمان راستین و ایمان قلبی همراهه و با عمل راستین و پایبندی راستین همراه و یک نهضت استخنبندیش قوامش به کیا از این پنج گروه به گروه اول گروه اولم که میتونن به راستی مایههای قوام یافتن یک نهضت و یک حرکت باشد. حرکت دانشجویی اسلامی بر اروپا، در آمریکا، در ایران، در حوزه قم، در میان معمی، در میان غیرم، در میان خانمها، در میان آقایون، در میان جوانها، در میان سالخوردهها باید بدون قوامش به مسلم نوع اول است. مسلمان مسلمان لمان واقعی مسلمان راستین مسلمان بایمان مسلمان نورانی الله ولی الذین امن یخرجهم من الظلمات النورذین کفرو اولیام الطاغوت یخرجونهم منورظمات اون کس که در زندگیش روشناییها به چشم میخوره اخلاصها اونهایی که فطرت شما اونها رو گوش داره نه هوسهای شیطانیه فطرت اونچه دل پاک و فطرت پاک انسانهای جستجوده است او رو دوست داره ایمانش را عملش را اخلاصش را از خودگذشتگیش را طالب جاه نبودن و طالب شهرت نبودن و ریا نداشتنش رایت الذی یکذب بت لذی یتیم ولا یحامسکین لمصلین الذینون الذین یراون وونماون میخوای بهت بگم اونهایی که ایمان به قیامت ندارند و دروغ میدانند قیامت را و دین و روز کیفر و پاداش را و دینی را که بر پایه دین قیامت است. میخوام اینا رو بهت معرفی بکنم. دینهایی هستند که تو سر یتیم میزنن. آدمهای بیچاره بیتناه رو آزار میدن، اذیت میکنند. اونهایی هستند که یتیم رو از خودشون میرانند. اونهایی هستند که بر اتعام و به نوار رسوندن بیچارگان دیگران رو تشویق نمیکنند. در برابر بوامایی بینمایان بیتفاوتند و آن یست وای بر این نمازگذاران همین قرآن میگه آهای ناله میکنه از دست این مسلمانان میگه وای بر این نمازگذاران بر کدوم نمازگذاران نمازگزارانی هست قرآشون میگه وای آنها که نسبت به نمازشون لاباد یادشون میره نمازو بخونن این نماز کیه که این خطوش تکیه میکنه نماز ذکر است یاد است تجدید پیوند است با خدا و حق و عدل وای بر نمازگزارانی که از تشریف پیوند خدا و حق و عدل غفلت میکنن. الذینهم یراون نمازگزاران ریاکار کسانی که کاراشون برا خودنمایی و کسانی که حتی از کمکهای کوچک به دیگران جلوگیری میکند ولعون. تأکید بر اینکه اهمیت داده شه در نهضتها بر مسلمانان راستی این دو نوع مسلمان مسلمان راستی و مسلمان مصلحتی سیاسی تابعیتی تا دهه اول و دوم نهضت اسلام با این دو جور مسلمان روبهرو بود از دهه سوم به این طرف نهضت با نوعی گرش از مسلمانها روبهرو لمونهای پدر و مادری و اقلیمی مسلمانان اقلیمی چرا مسلمانیست چون در خانه پدر و مادر مسلمون به دنیا اومدم اگه در خانه پدر و مادر مسیحی به دنیا اومده بودم چی بودم؟ مسیحی بودم اگه در خانه پدر و مادر بیدین و مادی به دنیا اومدم چی بودم؟ ملحد و ماسی بودم مسلمانان اقلیمی، مسلمانان شناسنامهای قرآن از تحت
خلاصه جلسه سوم
این منبع به دستهبندی مسلمانان به پنج گروه اصلی میپردازد، که تنها گروه اول را “مسلمانان راستین” میداند و چهار گروه دیگر را “مسلمانان عادتی” یا غیرراستین توصیف میکند. نویسنده تأکید میکند که هدف نهضتهای اسلامی نباید تغییر یکباره همه مردم باشد، بلکه افزایش درصد مسلمانان راستین، حتی به تعداد اندک، موفقیتی بزرگ محسوب میشود. او به ویژه به اهمیت شناخت انگیزههای واقعی افراد برای هدایت صحیح آنها اشاره کرده و نقش جوانان جستجوگر را که از خانوادههای بیقید و بند به سوی اسلام راستین میآیند، بسیار باارزش میداند. در نهایت، راه تبدیل گروههای غیرراستین به گروه اول را “برنامه مستمر خودسازی اسلامی” معرفی میکند.
متن پیاده شده جلسه سوم
یکی از دو گروه اول یا گروههای س د و س و چ و ۵ اگر مسلمان زاییده شده در خانه پدر و مادر مسلمان درست ساخته شده باشه درست تربیت بشه درست بهش برسن یا خودش به خودش برسد این میشه از مسلمانان راستی و اگر نه به عنوان مسلمانی که من چون پدر و مادرم مسلمان بودم مس لمان هستم همینطور با اسلام لاس بزنه این یکی از اون چهار گروه دیگهست یا گروه دوم یا سوم یا چهارم یا پنجم من به اینا میگم مسلمونای عادتی عادت کردن مسلمون در شرایط امروز من شخصاً با جوانهایی روبهرو شدم بسیار برام جالب اینها باز آمدن به اسلام دارن یا از اون حالت مسلمون عادتی آمدهاند به سوی مسلمان راستین و اسلام راستین یا نه هستن در خانههای بیمبالات و لابالهگری و بیدینی به دنیا اومدان و آمدهاند اینک به سوی اسلام راستیم. قدم این نوع جوان بر همه ما میون مبارک باد و قدم اینها واقعاً وی چشم. اینها افراد بسیار ارزندهای هستند. اتفاقاً من شاید اول بار که با یک نمونه چشمگیر از این بچهها برخورد کردم در سال ۱۳۴۷ در هامبورگ بوده. با جوانی برخورد کردم که این وقتی با احوالش آشنا شدم فهمیدم از یک خانوادهایست که اون خانواده با دین فقط یک آشنایی اسم میداره و این جوان به صورت یک انسان خودساخته مقید متعهد و مسئول درآمده بود و فعالیتی در راه ایمان و هدفش آغاز کرده بود. تونای من این است که انجمنهای اسلامی دانشجویی در اروپا بهخصوص پناهگاهی باشه برای اینگونه دختر خانمها و آقا پسرها، جوونها که اینها از محیط ی خانوادگی غیرقید به اروپا آمدن و اینجا در محیطی باز احساس میکنند قلبشون در گروی گمشدهایست. همان جستجوگرن. همان جستجوگرانی که در سطح اول و گروه اول از اونا یاد کردم واقعاً پی آرمانی آمده و این آرمان را در قرآن و راه قرآن پیدا کرده. سرگردانی بوده آمده به سوی قرآن قدم این گونه جوانها را گرامی بدانید همه نوع همگامی و برادری و برابری با اونها داشته باشیم سعی کنیم اونها در جمع ما محیطی گرم و صمینی بیابند که اونها رو بپذیرد و جانشین محیط خوا واده و محیط قبلی اونها باشه و این گونه جوانان که میتونن عنصرهای سازنده و ارزندهای برای پیشرفت واقعی نهضت اسلامی دانشجویی همه جا باشد. امیدوارم همه ما این توفیق رو داشته باشیم که با آشنایی بیشتر با قرآن کریم و با کلمات و سیره پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین سلام الله علی اجمعین به آشنایی با الگوهای راستین اسلام بتونیم اولاً گروه اول رو باز بشناسیم و فریب گروه دوم و سوم و چهارم را نخوریم گروه پنجم چند فریبنده نیستند ولی گروه سه و چار خیلی فریبندهاند گروه دو هم کمی فریبندهاند فریب اونها وریم و بتونیم چهرههای واقعی اسلام و مسلمان واقعی رو بشناسیم و با اونها ولایت اسلامی و پیوند عمیق وظیفهآور، تعهدآور اسلامی داشته باشیم. این بود کوتاه سخنی که من در محفل امروز شما خواهران و برادران عرضه میداشتم. طرزم رو اینجا تمام میکنم و بعد از یک فاصله کوتاه آماده هستم. اول برای پاسخ به سؤالاتی که احیاناً به این بحث مربوط میشه و یا شنیدن نظرات شما دوستان درباره اصل مطلب و استفاده از اونچه که شما بیان خواهید کرد و بعد گفتوگو پیرامون مسائل دیگری که در زمینههای اسلامی احیاناً با او درس گریبانیم و الحمدالله و صلی الله علی سید مد و آله الطاهرین
اللهم صل علی محمد و آل محمد اینکه فرمودید آ تقسیم به دو گروهه صحیحه گروه اول یک طرف قرار میگیره و چهار گروه بعدی هم یک طرف اما اون چهار گروه بعدی رو یک کاسه کردن سبب میشه که ما نتونیم اونها رو خوب بشناسیم چون اون چهار گروه هر گروهی برای خودش ویژگیهایی داره و هر گروهی نقشی داره و هر گروهی باید یه جور خاص باهاش روبهرو شد اینه که شناسایی اون چهار گروه مهمه من مثلاً به عنوان اشاره عرض کردم که گروه دوم و سوم اینها حتی قبل از اینکه نهضت به ثمر برسه و در دوران خطرناک نهضت داخل نهضت میشن در حالی که گروه چهارم و پنجم حتماً این مقارن به قدرت رسیدن نهضت یا بعد از پیروزی نهضت ملحق میشود. دقت فرمودید؟ موقع رویاروییه با اونها کاملاً فرق میکنه. ویژگیهاشونم فرق میکنه. یا گروه دوم و سوم عرض کردم که گروه دوم ممکنه اون قهرمانگری رو از توششون نده. به همین دلیلم گفتم خطرش از گروه سوم کمتره. گروه سوم گاهی در نقش قهرمان یک نهضت تجلی میکنه. ببینید چقدر دشوار میشه اونجا کار میاد توی میدون جنگ میدون نبرد قهرمانیها میکنه کارها میکنه اگر ما فقط بخواهیم با معیار قهرمانی و خطر مکار خطرناک تندرز دادن چهرههای اصیلو بشناسیم در اینجا غلطاندازه قرار میده پس ملاحظه میفرمایید که به دلیل ویژگی که هر گروه داره یا گروه چهارم و پنجم گروه پنجم اصلاً اجتناب ناپذیر اجتناب ناپذیر است در هیچ نهضتی نمیتونیم همه این گروهها اجتناب ناپذیرن ولی گروه گه حتماً اشتراک ناپذیره یعنی نهضت هرقدر هوشیار باشه با یک عده زیادی مردمی سرا کار داره که به هر حال توی اون سرزمین توی اون قلمرو به صورت بومی به صورت طبیعی زندگی میکنن نمیتونه اینا رو کوک بده و نمیتونه فلان اونها رو بسازه اینه که علت تقسیم به اون چهار گروه این بود که هر گروه ویژگی داره نوع خطری که برا نس ایجاد میکنه فرق میکنه نوع علاجی که باید برا او فکر کرد فرق میکنه و به نظر من وحید میآمد که رفقا این چهار گروه رو با ویژگیهایی که عرض شد بشناسید و حتی شما تو همین کارایی که محدودی که الان میکنید اگر دقت بکنید تقریباً هر چار تا رو پیدا میکنید. از مثال عرض میکنم دانشجویی میاد حتی گروه پنجم اینجا میتونید کما و بیش پیدا کنید. اینها رو باز در تجربههای قبلی ما داشتیم. دانشجو یا غیر دانشجو یک جوانی بده فردی میان این در اینجا علاقهمند یه محیط انس ته باشه یعنی اونی که واقعاً دنبالشه اینه که یه محیط انسی داشته باشه خیلی براش فقط یه محیط انسی که برای این منوس کننده باشه خیلی تفاوت نمیکنه حالا چی یا چی و اینکه میاد سراغ گروه شما چون در گروه شما جای خودشو پیدا میکنه یه پیوند خیلی جزئی با شما داره شاید اگر این از نظر زبان و ملیت ایرونی نبود فقط از همین یه نظر که بید که جنبه هدفی توش نیست و به دلیل زبان میتونست با یه گروه دیگر باشه شاید اون گروهو بر شما ترجیح میده. البته اینکه من میگم نمیخوام بگم این باز هیچی قیمت نداره، هیچی ارزش نداره. توصیه میکنم که هر انسانی که به سوی شما میاد باید با گشاد رویی او رو تحویل بگیرید و بعد او رو بسازید ولی باید او رو بشناسید چون ساختن بعد از شناختن. یعنی تا مطیب تا محرک تا انگیزه اشخاص رو انسان ندونه نمیدونه درست چگونه باید با اونا روبهرو بشه. این که شناختن این ۴ار نوع انگیزه که نوع اساسیست البته بازم از اینها انواع بیشتری هست اما اینا ۴ار گروه بزرگن در نهضتها و در حرکتها به نظر من مفید میآورد این توضیحیست که به عنوان در حالی که بنده هم عرض کردم که این چار تای یه طرفن به هر حال هر چار تایی صحیحه هر چار تایی مسلمانان غیرراستینن و گروه اولم فقط مسلمانان راستی صحیح در مورد سؤال دوم چه عواملی موجب پیدایش این گروه میشود. همین طوری که عرض شد این عوامل پیش از نهضته نه بعد از نهضت. یعنی به طور کلی وقتی لهذت میاد با این پنجور آدم خودبهخود روبهروست. با این پنج گروه بزرگ روبهروست. گروه اول گروه جستجوگرهای راستین. انسانهایی که یک حدی هستند که آرمانطلبن و ما میبینیم این تقسیم در ادوار تاریخ و در نظامهای مختلف اجتماعی همچنان به قوت خودش باقی مونده. یعنی بنده تا این لحظه هیچ جامعهای رو با هیچ نظامی سراغ ندارم که در اون جامعه این پنج گروه خودنمایی نکرده باشد. چه قبل از نهض است و چه بعد از نهض است و به همین دلیلم بود که از به نظرم من اهمیت داشت که در ارتباط با آیات سوره حجرات مطرح کردم مسئله رو چون مسئلهای بود عمومی مسئلهای بود گسترده و این باید برای ماها دو اثر داشته باشه ت این مسئله یکی هوشیاری خیلی از دوستان عزیز جوان ما اینها در تلاشهایی که میکنن دوست دارن با تلاش دو سه ساله همه رو به راه بیارن و محض اینکه میبینن تلاشاشون اینطور به سم ه احیاناً دچار دلسردی و دلزدگی میشود. اگر اینا یه مقداری با زمینههای عمومی انسان در تاریخ با همین بحثا آشنا بشن اونوقت میدونن که این شعار عالی اسلام چقدر جالبه. لابد شنید این شعار رو. این شعار این است که پیغمبر اکرم صلوات الله و سلام علیه وقتی که میخواست علیه السلام را به سمت یمن اعزام کنه برای یک مأموریتی پیغمبر به علی فرمود ل یهدی الله بک رجلا خیر مما طلعت علیه الشمس عبارت در روایات مختلف نقل شده یکی از عبارتو اینه ولی مضمون یکیه علی تو میری به سمت یک کار به سمت یک مأموریت اگر در این راه که میری خدا به دست تو یک نفر رو به راه راست بیاره اون یک یکی نفر به راه آمده از همه این منظومه شمسی قیمتش بالاتر یعنی یک انسان راستی در یک طرف ترازو تمام منظومه شمسی درست جبهه کدوم سنگین داره یک دونه انسان راستی د تا شد د تاش بیشتر امت نمونه شد و کذالک جعلناکم ام وسط لکون شهدا ویکون رسول علیکم شهیدا دیگه عالیتر بنده مکرر عرض میکردم به رفقا گر ما نخواهیم با این شعار اسلام دآشنا باشیم و تلاشهامون رو با این شعار تنظیم کنیم اصلاً عقب هستیم. اجازه ندید که ما در نهضت و در تلاش خودمان از اون مراحل پیش پا افتادهتر آغاز کنیم. چون ما وارث یک فرهنگ انسانسازی انقلابی بحث پیشرفته هستیم. حق نداریم شعرای اونو فراموش بکنیم. این شعار بسیار مهمه. میدونید این شعار یعنی که بنا جامعه در جای خودش مهم اصحابات گستره در جای خودش بسیار پرزش مکانیسم اجتماعی در جای خودش بسیار عالی ولی به هر حال تک انسان و فرد انسان قیمتی دارد و تمام مکانیسمها و نظامهای اجتماعی بسیج میشه برای چی؟ برای اینکه انسانهای خودساخته انتخابگر سوی راه انسانی اندیش بسازد وقتی هدف اونه بنابراین اگر انسان در تلاشاش توفیق بازی کرد یک دونه انسان ارزنده بسازه موفقیت بالاست یا پایینه ها الان ما عادت داریم موفقیتو کم بدونیم من به شما رفقا با صراحت عرض کنم حدود بله حدود ۳۳ ساله تلاشگری دارم و در این ۳۳ سال ۳۱ سالش کار دستجمی داشتن. میدونید بزرگترین فقر کارهای ما چی بوده؟ فقر پولی بوده؟ فقر امکانات اجتماعی بوده؟ نه اینا این فقرا بوده اذیتمونم کرده و میکنه اما اینا بزرگترین نبوده. بزرگترین فقر فقر انسانی بوده. یعنی همیشه هر کاری رو خواستیم انجام بدیم در درجه اول عالم اون کارو تم. و شما میدونید کارها معمولاً در مرحله نخستین با چند تا آدم شروع میشه؟ با یکی با د تا با ۳ تا با ۴ار تا با ۵ تا از اول که نمیشه یه کار با ۵۰۰ شروع کرد میشه آقا هیچ کاری نمیشه از اول با ۵۰۰۰ شروع کرد اصلاً نمیشه از اول با ۵۰۰۰ تا کار شروع کرد و مکرر اتفاق افتاده که دیدیم در همون گاز نخستین یا یکیش نیست یا اگه یکیش هست دومیش نیست یا اگه دومی هست سومی نیست پس اگر یکی از اینا به دست یک فرد هدفدار ساخته بشه میتونه رکت رو از نظر سرمایه قب کنیم. فدرگر نیستیم. جمعنگر هستیم به نقش جامعه و محیط اجتماعی آگاهیم ولی به هر حال یادمون نمیره که محیط اجتماعی انسانها با محیط اجتماعی زنبورها برداریم و تازه در همون محیط اجتماعی زنبورها زنبور ملکه مادر در کندو نقش خاصی. نمیتونیم نقش خواسته اون رو فراموش کن. یک انسان با یک ویژگی، یک انسان با یک برجستگی. شما خودتون در این دور دیدهاید دیگه که چطور بعضی از انسانها با ویژگیها و برجستگیها نقشهای مؤثر رو ایفا کردن در جهتهای خودمون. نبود همچین جا فرامون بوده. پس فرزگر نیستیم. فردگران نیستیم. به نقش جمع آگاهیم. به نقش عوامل محیط اجتماعی آگاهی کافی داریم اما یادمون نمیره که فرد هم در جا خودش نقش اینه که طرح این بحث مخصوصاً برای این که بدونید عواملی که موجب پیدایش این گروهها در طول تاریخ بودهاند عوامل خاص جغرافیایی و تاریخی چند نیستند. چون وقتی یه پدیدهای رو ما در همه شرایط گوناگون جغرافیایی و تاریخی دیدیم چه استنباط میکنیم؟ آقا استنباط میکنیم که این پدیده وقتی عمومیت داره ممنون قل العواملشم عمومیت داره. اونچه ما در برابر این عوامل باید انجام بدیم که سؤالات بعدی دوستانه سؤال سومه که ما چه میتونیم در برابر این عوامل انجام بدیم؟ او مهمه. این سؤال مهمه. من به این سؤال پاسخ مختصر عرض میکنم. سؤال سوم این است که چطور میشود گروههای چهار دوم و سوم و چهارم و پنجم به گروههای اول تبدیل کرد. اینو نفر اینجاست قرآن منطق داره که باید در فلسفه تاریخ و در جامعهشناسی قرآن مورد توجه قرار بگیریم. اونچه که ما از قرآن به دستم اینه. قرآن اصلاح یک پارچه بشریت را به عنوان یک هدف عملی مطرح نکرد. حتی به پیغمبر میگه و ما اکثرناس ولو هرست بهمؤمنین بیشتر این مردم با همه حرص ولعی که تو داری مؤمن نیست. قرآن چی رو به عنوان هدف نهضتها معرفی میکنه؟ بالا بردن درصد را. این درصد میخواد کیفی و میخواد کمی و میخواد آمیخته. ای اون سالها بخیر من در اون اوائل که رفقا خیلی داغون بودن و معیوس بودن و تو هر شهری د تا سه تا باید پیدا میکردیم و اینها با هم جوش میخوردن تا یه انجمن بشن اونوقت میگفتن آخانی در برابر این موج گسترده فساد از نواحی مختلف داخلی خارجی از ما چه کاری ساخته است چی به ما پیشنهاد میکنید من بهشون میگفتم که خوب دقت کنید اگر با کوششهای شما با این برنامههایی که دارید اگر تو این برنامهها شماها کمی بهتر از حالاتون بشید یه قدری بهتر از حالا بشید موفقیت بزرگیه اگر تو این برنامهها یه دونه نمونه ساخته بشه ایدآله در مرحلهای که حالا هستیمها ایدآله اگر با این برنامهها بدتر از اینکه هستید نشید شما الان با یه مقدار خصصهای خوب اومدید اینا رو از دست دادید موفقیتیست در قر ملاحظه. تا اینجا که میگفتن کسی که گفت آقا براتون هنوز مسئله تمام نبود یه اگر چهارمم میگفتن این اگر چهارم رو شما شنیدهاید یا نه؟ اگر چهارم این بود که و اگرم بدتر بشید یه خورده کمتر بدتر بشید کمتر بدتر بشید. میگفتم اینم موفق کردید. این مطلقگرایی این مطلق تلقی این آفت زندگی ماست. من نمیدونم چطور ما براش سایر مسائل زندگیمون اصل نسبیتو خوب بهش چسبیدیم. خب این افراد دیگه من خدامونو نمیگم انشاالله تو جمع ما که از فرد اینجوری پیدا نمیشه این مردمی که دنبال زندگین و دینشون دین زندگیست و پیروان مذهب زندگی هستن اینا صبح تا شوم که تلاش میکنن براش چی تلاش میکنن؟ همین اترشی آدم هم فین صبح تا ش این اترشی که تلاش میکنه برا چی تلاش میکنهها؟ مثلاً تلاش میکنه زندگیش خوب بشه. وام ببینم وقتی ۶ سال تراش کرد زندگیش ایدآل میشه یا به نسبت بهتر میشه؟ کدوم؟ ما در همین عمران دنیاییمون به نسبت راضی هستیم چون در عمران اخلاقی عمران معنوی عمران نظام اجتماعیمون نمیخواد نسبت برامون ارزش داشته باشه البته اشتباه نکنیدها مبادا این عرض من همتها رو پایین بیاره نه همت بلند ها همت بلند معناش اینه که اگر تلاش کردیم به سه و نیم در هزار رسیدیم تلاش رو باش به شدت ادامه میدیم تا چکارش کنیم؟ ۱۴ ه۰۰ش کنیم و باز قاره نمیشیم تا ۵۰۰۰ش کنیم و ادامه میدیم تا ۹۹ در۰ارش کنیم ولی از حالا میدونیم به ۱۰۰ در ۱۰۰۰ نمیرسیم و با اینکه میدونیم به ۱۰۰ در ۱۰۰۰ نمیرسیم تلاش را مردانه خصارت نباشه وقتی میگم مردانه خانمها زنانه قهرمانانه ادامه میدیم مصمانه ادامه میدیم بنابراین د ما با این واقعیت روبهرو هستیم که این گروههای پنجگانه همواره در طول تاریخ و در ارض جغرافیا و پهنه جغرافیا بر سر نهضتها وجود داشته. اما میبینیم نهضتها در ایجاد دگرگونی در این گروهها موفقیتشون یکسان نیست. بعضی از نهضتها موفقترن و بعضیا کمتر موفق. ما میکوشیم تا در نهت خویشتن از موفقترها باشیم. چگونه؟ چگونه چگونه میتوان از اون چهار گروه درآمد و به گروه اول پیست؟ برنامه روشن است. برنامه روشن است. برنامه مستمر خودسازی با استفاده از همه عوامل م مثر در خودسازی اما نه خودسازی خانقای خودسازی اسلامی
خلاصه قسمت چهارم
این گفتار بر این تأکید دارد که انسان در گرو عمل خویش است و سرنوشت او، چه در این دنیا و چه در رستاخیز، با افکار، کردار و تلاشهایش شکل میگیرد. سخنران با نقد اسلام اقلیمی و تقلیدی، بر لزوم تبدیل آن به اسلام شناختی و انتخابی تأکید میکند و اهمیت خودسازی مستمر را برای رشد فردی و اجتماعی حیاتی میداند. او همچنین نقش الگوهای واقعی و نه صرفاً منصبی، در ایجاد تحول در افراد را برجسته میسازد و اهمیت معاشرت با همفکران و ایجاد محیطهای مساعد اسلامی را برای جلوگیری از فساد و تقویت اراده متذکر میشود. در پایان، سخنران به رهبران یادآور میشود که توقع اطاعت بیچونوچرا از همه گروهها، به ویژه گروههایی که صرفاً به دنبال بهبود وضعیت خود هستند، واقعبینانه نیست و باید برای هدایت و تربیت این گروهها تلاش کرد تا از آسیبها و خطرات احتمالی جلوگیری شود.
متن پیاده شده قسمت چهارم
انسان توی اجتماع و توی میدان عمل و تلاش نه تنها مارکس انسان را فرزند کار و عمل اعلام میکنه و قبل از او هگل با همون ایدآالیسم خودش فراتر از همه و جامعتر از همه اسلام انسان را ساخته عمل اعلام میکند. نسان را ساخته عمل اعلام میکنه. خیلی جالب خیلی جالب روایاتیست که روایات گاهی زبانش چون با زبون زمان گفته شده زمان خودش و بعد اون زمان با زبان ما هم چیز هست هم ترازه یه گویای خاصی داره در بعضی از روایات داره که در روز رستاخیز عده زیادی از افراد بشر با هی هیکل خوک گاو مارید افرق مور رین امثال اینها محشور میشن در قالب اینا محشور میشن چون اون هیکل طبیعی را که طبیعت و خدای طبیعت به اونا داده بود با عمل خویشتن تبدیل کردهاند به چی؟ به این هیکل به این قالب جدید یعنی قالبهای روز قیامت قالبهای چیه؟ دیگه قالبهای من ساخته و شما ساخته هست نی حتی قالب اونو برا روز ساختیم خودمون ساختیم. بنابراین انسان آینده انسان با یک فلسله استعدادها، با یک مایهها، دستمایهها به وجود میاد. اما انسان آینده ساخته دست عمل. باش به دست آوردن بینش صحیح با به با بسیج کردن همه استعلای گفته برای عمل با قرار گرفتن در حلقه خوبان خوبان که بگن باز نه از این خوبای مامانی اینجوری من نمیخوام بگم خوب که میگن یعنی خوب تلاش کرد خوب نارنج میگم خوب تلاش کرد خوب سختک خوب پرمقابل بلالها با بلالها با اینها معاشرت داشته باشید و معاشرت داشته باشیم. بسیار مؤثره بنده اولین مسئلهای که در ایجاد انجمنهای اسلامی در خارج از کشور در شهرهای اروپایی و آمریکایی برام مهم بود همین بود که یک جوان میاد از اونجا اینجا میاد اگه توی جبر کوچیک ۳ نفری د نفری حتی قرار بگیره متناسب با فرهنگ اسلامیش و ساخت اسلامیش کمک بزرگیست. بله خیلی مهمه خیلی مهمه برای انسانهای متعارف خیلی مهمه درسته که انسانهای برجسته زبده اینها گاهی گلهایی هستند که در لگزار روییدهاند. اون در جای خودشون. اون در جای خودشون. ما با در تاریخ گلهای زیادی داریم که اینها کجا رویدن؟ در لگنزار و بعد گلهایی بودن نیرومند لگنزار را تبدیل به گلزار کردن. اون در جای خ رای انسانهای معمولی اگر کلی همون عرض میشود که شعر سریع یعنی خوشگوی در تمام روز همون هست واقعاً یک انسان اگر در محیط زندگیش با یک انسان یک خانواده با یک خانواده من توصیه مکد دارم خانمها آقایون خانوادههای همفکر همراه هم عمل اینجا حتماً با همدیگر معاشرتشون بیشتر باشه معنوستر باشن. نگذارن خلعهای روحی بیاد و راه را برای نفوذ فسادهای گوناگون باز بکنه. ابتکار به خرج بدید به راهی برید که بتونه اون محیط داخلیتون حتی بسیاری از رخمهگریهای محیط خارجی رو از بین ببرید. رخمههاشو س کنید. بنابراین فرمودید چگونه میشه از اون چهار گروه به گروه اول آمد و آورد. یکی از دوستان پرسید چگونه میشه آورد نگری پرسید چگونه میشه آورد پاسخ هر دو این است با خودسازی خودسازی برخواسته از این عواملی که شد بیرش سالم تاکتیک و فن و محیط کوچک ساختن محیط مساعد ساختن و این عملیست از شما میپرسم رفقا کدام نهضت را سراغ دارید که هستههای نخستینش در محیط که بودهاند وصله ناهمرنگ نبودند. بفرمایید کدام نهضت مترکه سازنده را در طول تاریخ میشناسید که گروه نخستین و بنیونگذارانش وصله ناهمرنگی بر جامعه جامعه زمانشون نبودند؟ میشناسید شما؟ نهضتی که غیر از اینطور بوده همه نهضتهای مترقی اینطور بوده که روف دست با یه نفرها دو نفرها چند نفرها که اون چند نفرها از ز نظر فکر از نظر آرمان از نظر رفتار در رابطه با محیط زمانشون همرنگ یا نامر اقلیت بودن یا اکثریت اکثریت پسند بودن یا نه مگر نه پیغمبر اکرم صلوات الله و سلام علیه بعد از ۴۰ سال هم بعد از ۴۰ سال قابل هزم بودن برای محیط خودش میبینید به محض اینکه اون رستاخیز و اون قیام و اون انبعاص و اون بعثت درونی رو در خودش به وجود بیاره و احساس میکنه و به وجود میاد به یاری خداوند میبینید تبدیل میشه به یک فردی که میگویند اصلاً این آدم مجنونه دیوانه است جن زده است یا مجنون معنی جنزده یا مجنون معنی دیوانه به هر حال یه عنصر ناجوره یه عنصر نامطلوبه همه ایرا متهم بودن به اون که عنصر نامطلوب هستند ر نامخلوق طبیعیست با محیط خودش دمسازی نداره. اما یک انسان دارای آرمان یک دنیاست در برای خودش دنیاییست حاکم بر دنیای بیرون توانا باشه احساس توانایی باز توصیه میکنم به اینکه در این سازندگیها به این مراسم عبادت اسلامی به شرط اینکه بفهمید اهمیت بدید. فرصت حتماً نیست و قرار هم نیست به اینکه همه مسائل رو در یک دیدار مطرح کنیم. عرض میشود که درباره نماز، روزه و تمرینهای عبادی از این قبیل فاق انفاق به شکلهای گوناگونش تعاون همکاری در نقش سازنده این عبادتهای گوناگون به شرط اینکه واقعاً آهنگ عبادت داشته باشه یعنی روح انسان را هموار کنه رام کنه در برابر خدا عبادت یعنی رام کردن خویشتن در برابر حق خود رام کنیم چون ما سرکشیم در برابر عبادت چیه؟ طغیان عبد در برابرش چیه آقا طاغوته و ما بدونید همهمون یک شاخه طاغوتی داریمها همهمون بندا خودم دارم میگم که سرعت دیگران نبود ما یه شاخه طاقوتی داریم یک جوانه طاقوتی در ما هست اگر می یم خاکت نیلوفرم با سرعت رشد میکنه اصلاً جا برای هیچ چیز نمیذا مرغها رو دیدید توزارها یا نه؟ مرغ و این گیاههای مرقی یه خاطری دارن سریع رشد میکنن با ریشه هر ۲ سانتیمت یه ریشه به طوری که امروز هیچ جا برای هیچی باقی نگشت ما یک جوانه مر طاغوتی داریم که اگه بهش میدون بدیم تمام په وجود ما رو میگیره. خودمهاری تقوا تقوا یعنی چه؟ خودمهاری مهار خویشتم به شد. گفتارمون رفتارمون نگاهمون برخوردمون همه به حافظه باشه. اینهاست کیفیتهایی که میشه با اونها از چهار گروه بعدی به گروه اول آمد و آورد و یکی از رفقا نوشته ن داده بود الگوها الگوها چه نقشی دارن؟ امامها امامهای واقعی نه امامهای منصبی اصلاً امام منصبی اینجوری معنی نداره توی ایده ما امام منسوب و پیغمبر منسوب اون به اعتبار این است که ما میخوایم به وحی او و به تفسیر او بر وحی اعتماد کنیم وگرنه امام ما امامیست که بیفرمان بدون استوارنامه بدون حکم در جامعه جا باز میکنه. الگوست. عشق آفرینه شوقآفرینه. نهضتهای ما موقعی میتونه از میان چهار گروه بعدی افرادی رو برای گروه اول استیاد کنه و و به دست آورد که با الگوها آغاز. یکی از جوانهای مهندس که در حدود ۴ سال قبل گرفتار شده بود این همسلول شده بود با یکی از آشان دیگر که موقتاً برای ۱۰ ۱۵ روزن گذارش به کمیته افتاده بود. این آقا حدود ۴۳۴ سال داشت اون موقع اون جوان حدود ۲۳ ۴ سال داشت ایشون وقتی که بعد از ۲ هفته از کمیته آمده بود من ازش دیدن کردم گفت فلانی چند روزی رو توی سلول با یک جوانی بودم از آشنایان تو بود این در حولی ایجاد کرد. این آقا میگفت اون جوان در من تحول ایجاد کرده. گفت این چند روز زندگی با او منو عرف کرده در من یک نوع انقلاب ایجاد کرده اون وقت شروع کرد به شرح و شرح حال این رو گفتم بینش اسلامی او حضور ذهنش نسبت به قرآن نسبت به نهجالبلاغه نسبت به روایات دینش اجتماعی او، رفتار او، تواضع او، بیتکبری او این کیه که در جمع ماها هر کسی تا یه ذره به یه جایی میرسه فوراً دچار خویلا و کفریا میشه. چرا نمیخونیم ما نهج بلاغه رو؟ چرا نمیخونیم قرآن را؟ چرا نمیخونیم اینکه قرآن میگه خداوند هیچ متکبر جباری را دوست نداره و تو صفح خودمون باشه. چرا نمیخوایم ما در نیم که اگه من متکبر جبار بودم چگونه میخواهم در تلاشی که هدفش از میون بردن متکبران و جباران استیم باشد؟ خب کی همچیزی شده؟ میشه چیزی تواضعش فروتنیش آماده به کاریش تنبل نبود متحرک بود محبتش انس انسان دوستوستی نماز باحال قرآن خوندن باحالش ذکر و یادش سکوت به جایش این چیه که ما دهنمون اینقدر زیب نداره هر حدی رو میدونیم میگیم زود بلا این خسایا الگو بشیم الگو شدیم دیگران را جذب میکنیم یه دونه انسان رومنده برادهها رو جذب میکنه. وقتی هم جذب شدن برادهها خاصیت مغناطیسی پیدا میکنن و هرقدر بیشتر با مغناطیس اصلی بمونن خاصیت در اونها دیرپایتتر میشه. مطلق بینم نباشه. مطلق دین نباشه. چرا رفقای ما وقتی ۳ سال کار میکنید روی یه نفر ۲ سانتیمتر میاد جلو کمش میدونید اینو. مکرر از دوستان نزدیکم این گله رو شنیدن. اینم که این گلهها. مگه انسانسازی ماشینسازیه که رفقا علاقه دارید که یه مدتی کار بکنید و یه ماشین نوع اختراع کنید بعد برید دست کارخونه یالا ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ تا ۱۰۰ هزار تا در روز تولید کنید انسان دشواره موفقیت کوچک در انسانسازی موفقیتیست بزرگ الماس چهجوره آقا یقیراتش چقدر ارزش داره ان اینطوره دیگه انسان شایسته نسبت به همه مجدههای دیگر نظیر الماس است. نسبت به سنگهای دیگر خیلی ارزش دار قیراتشم ارزش کرد. بنابراین سؤال فرمودید که چطور میشه از گروههای چهارگانه بعدی به گروه اول آمد و آورد با برنامه خودسازی که اشباع بشه با این معیارهایی که عرض شد. رفقا غالباً میبینم که پی یه آمپول خوب شدن میگردن که فلانی میشه یه آمپول بزنیم ما یک ساعت خوب بشیم جواب مخلص اینه که نخشت وجود ند پروسه و حرکت خوب شدن وجود داره جریان خوب شدن تو جریانها میشه انسان خوب اهی هم جریان خیلی کب سؤال این بود دیگر این بود که مسلمان اقلیمی اسلامش اختیاری نیست و تحت تأثیر شرایط محیطی مسلمونه به همین دلیلم هست که شما میدونید یکی از وظایف هر دختر و پسر مسلمان در بلوغ چیه اینه که اسلام اقلیمی رو اسلام خانوادگی رو تبدیل کنه به اسلام شناختی و انتخابی یکی از وظایف یکی از همون چیزای به نظر جزئی که از وقتی که در جامعه اسلام مورد بیمهری و کمتوجهی قرار گرفت جامعه ما را به عقب همین مسئله اصل در اسلام این است که هر مسل نزادهای شما میدونید که در کلیسا اینطوره بدونید کلیسا چند نوبت توحن داره چند نوبت تأمید داره یک نبتش مال کیه مال سن علبه البته اون تشریفاته شاید نمیدونم چیه ولی به هر حال برای اسلام این مسئله جدی بوده این جزو همون تعالیست که شاید خیلی از آقایون قبلاً باهاش آشنا باشید که هر دختر مسلمان و هر پسر مسلمان باید در آغاز بلوغ اسلامش اجتهاد دی باشد و نه تقلیدی اصل اسلام یعنی پذیرش اصول ایدئولوژی باید از روی شناخت و انتخاب و اجتهاد و کوشش باشه و اگر نیست این طبعا ناقصه خب حالا گذشتگان آقا نکردن حاضریم برا بچههای خودمون این کارو بکنیم حاضریم برا رفقای خودمون این کارو بکنیم حاضریم مهم کنیم رفقایی که میان اسلام اقلیمی خونوادگی عادتشونو تبدیل کنیم به اسلام انتخابی آگاه وظیفه اینه وظیفه اینه این یکی از بندهای مواد ایدئولوژی ماست که هر مسلمان در سن بلوغ باید اسلام اقلیمی غیراخیش تبدیل بشه به اسلام شناختی انتخابی بعدی این بود که گروه دوم از گروههای پنجگانه چه زیانی برای جامعه دارد. گروه دوم ناراضیهایی بودند که فقط از تغییر وضع استقبال میکردند چون در پی بهبود وضع خویشتن بودن. گروه دوم و گروه پنجم گروههای بدی نیستن. چون یک سؤالم راجع به گروه ۵ بود این رو با هم جواب میدن سؤال دیگر این بود که گروه پنجم همینها هستند که مورد پیام گروه اول هستند و گروه اول در حقیقت باید به وسیله اینها تحقق و بخش پیام خودش رو گروه دوم و گروه پنجم گروههای بدی نیستن اما باید مواظب خطر ناخودآگاه اونها بود هم گروه دوم ه پنجم بیخطر نیستن. بنده گفتم خطر و آسیب میرسونن. نه اینکه گروههای صحیح هستند. باید مواظبشون بود. باید خودمون را برای پرستداری اونها و سرپرستی اونها تیج کنیم. چون الان اینطور نیست. الان بنده در حدود اطلاعات بنده من که همیشه یه چیزی رو میگم در اون دایره تجارب خودم میگم. در دایره تجربه من میبینم توقع رهبران نه از توده مردم زیاده چه اون تودهای که جزو گروه دومن چه اون تودهای که جزو گروه پنجم یعنی چی توقعشون زیاده یعنی میگنا آ مگه اینا نیومدن به سمت حرکت خب دیگه باید خودبهخود اطاعت کامل کنن از رهبری غافل از اینکه اینا اونایی نیستن که به سمت حرکت آمدنشون با اطاعت کامل همراه باشه چون زیربنای آمدنشون به سمت حرکت زیربنای گروه اول نیست گروه اول است که آمدنش به سمت حرکت با انتظام تقریباً خوب کامل در حد نصاب برای اطاعت از رهبری همراهه و میشه روش حساب کرد اما روی گروه دوم و گروه پنجم باید کار کرد این یادآوری برای این بود که اهمیت وظیفه و کاری را که رهبری نسبت به گروه دوم و گروه پنجم داره یادآور شده باشم اگه کار نکنیم بله آسیب و خطر دارم دقت بفرمایید اگه کار نکنیم آسیب و خطر دارم اما گروه دوم چون در پی موقعیت بهتره بنابراین ممکنه رهبری رفاه آور را بر رهبری آرمنطلب مقدم بداره گروه دوم و همچنین گروه پ Yeah.
خلاصه قسمت پنجم
این گفتگو به دستهبندی مسلمانان بر اساس نوع اسلام و پذیرش نظام جدید میپردازد و پنج گروه اصلی را معرفی میکند. سخنران تاکید دارد که عوامل درونی مانند خودپرستی، هواپرستی و اصالت لذت مادی، از بزرگترین دشمنان انسان هستند که راه را بر نهضتهای اصیل میبندند. همچنین، خطر گسترش سریع و شتابزده نهضتها بدون آمادگی لازم برای سازندگی و رهبری صحیح مطرح میشود که میتواند به سرنوشت “بیمار سرطانی” منجر گردد. در نهایت، بر اهمیت خودسازی و انصاف در قضاوت، و همچنین لزوم ایفای نقش مسئولانه توسط گروههای پیشرو در جامعه اسلامی ایران تاکید شده است.
متن پیاده شده قسمت پنجم
گروه دوم و گروه پنجم رفاهور را بر رهبریهای آرمانطلب مقدم داشتند. اینا میتونید بررسی بفرمایید و در اسلام مسئله همینطور شد. این مانع از اون نیست که بگویم اگر رهبری هوشیاری به خرج بده و روی گروه دوم و گروه پنجم کار بکنه و بدون زمینه تحقق بخشیدن پیام دو گروه هستند بتونه اونها را با تلاش برای ترجیح دادن رهبری خودش بر رهبریهای رویزیونیست آمادهتر کنه. این کارو میتونه بکنه چون انسان قابل تغییره. اما انتظار خطر اینجاست. خطر اینجاست که انتظار داشته باشد رهبری که گروه دوم و گروه پنجم نسبت به رهبری موضعی داشته باشن کم و بیش مشابه گروه اول این اشتباهه این خطرست این آسیب آفرپریز دوست دیگری سؤال کردن که سوره حمد جامعه را به سه گروه تقسیم میکند انعمت علیهم مغذوب علیهم ذالین صحیحه در اون سوره گروهها این جور تقسیم میشن انس علیهم مغضوب علیهمین او میدونید که به دنبال کی اومده بال اهدن الصراط المستقیم یعنی در رابطه با هدایت این گروهبندی اومده. گروهبندیها در رابطه با مسائل خودبهخود فرق میکنه. البته در میان این ۵ گروه میتوانم عرض کنم که گروه اول گروه انعمت علیهم هستن. گروه سه و ۴ مغضوب علیهم هستن. گروه ۲ و ۵ اگه روشون کار نشه ظالین هستن. اگه روشون کار بشه میتونن نزدیکتر بیان به گروه منت علیهم. ولی اونای که روشون کار نشه و آسیب آفرین میکنن تقریباً شبیه ظالن. تقریباً البته این یک تقسیم تقریبیست ولی به هر حال اونجا در محور هدایت گروهبندی شده و معیار جالبی خود اونجا داره که اینجا لابد پیرامونش مطالبی خندهاید و شنیدهاید. اگر یه وقتی باز با دوستان دیدار داشتم توضیح خواهم داد. ولی اینجا بر معیار دیگر ما تقسیمبندی کرده بودیم در معیار نوع اسلام و نوع تندر دادن و پذیرفتن نظام جدید که این پنج نوع دار و فرمودید چه عواملی ما را از سطح ایمان باز میدارد؟ خودپرستی هواپرستی هوسکیشی مسئلهای که امروز دنیای مصرفی دنیای به تعبیر دیشب با بعضی از دوستان گفتیم دنیای کنزومیست دنیای کنزومیست عرض میشود که آمده الان مخصوصاً با توجه به مسئله هوسکشی واقعاً راه را بر همه نهضتهای اصیل داره مشکل میکنه. های رفاهزده، انسانهای هوسکچ، اصالت لذت مادی، اصالت لذتهای شکم و از شکم به پایین دیگه جایی برای قلب و مغز باقی نمیذاره. قلب رو که از اصلاً نمیرونه مغز رم خدمت همون شکم و پایین. تمام سخت مواظب باشه دچار هوسکشی نشه اینکه میبینید در قرآن حتی تعبیر افریت افریت من اتخذ الهوا وله علم که عالی قرآن مثل اینکه یک کتاب تحلیلیست واقعاً آیات قرآنگاهی حقشم همینه دیگه چون بزرگترین تحلیلگر او من گاهی میبینم یه بحثهای تحلیلی رو که یا خودم یا در جایی دیدم د به یه آیه قرآن برخورد میکنم میبینم عجب تمام این تحلیل تو یک عبارت کوتاه بیان شده کسی که خدایش هوای اوست و در نتیجه و در نتیجه عالم گمراهیست ازله علی علم با اینکه علم داره خدا او رو گمراه کرده چقدر فرامد آقا عالمان در خدمت طاغوت کیا هستن کسانی هستن که اتخذ الهو هوا و ازله الله علی هوسکشی چه عاملی ما را به این فساد میکشاند هوسکشی خودپرستی بعضیا هوسکشی رو مهار میکنن نوبت به خودپرستی که میرسه میبینید میلنگد خود مایی تسوقطلبی تسوقطلبی برپریجویی استعلا ان فرعون فی الارض و جعل اهلها شیع طائفه منهم استعلال بر پریجویی اینها هستند دشمنان بزرگ درون ما و این از جهاد اکبر و در اونجا که بتونیم این دشمنان درون رو براشون مسلح بشیم. انسان مسلح بر این دشمنان درون است که میتونه در دشمنان بیرون پیروز بشه. خطر گروه دوم میتواند خیلی زیاد باشد. این سؤال درست در برابر اون سؤال که چه زیان گروه دوم برای جامعه داره. تقریباً توضیح داده شد که خطر گروه دوم درست یاد باشه ولی خطر گروه سوم چی عرض کردم از او خیلی زیادتره چون گروه دوم که به خاطر تغییر و دستایی برض بهتر میاد این خیلی قهرمان کارای قهرمانانه میکنه یا نمیکنه؟ معمولاً نمیکنه و لذا خیلی هم خیلی هم جا باز نمیکنه ولی گروه سوم اینها خیلی قد اینا جا باز میکنن و گروه چهارم اون فرصتطلبها اون که در کمینهاشون نشستهان اینها با نفس تازه و تمام زیرکی به بین میان گر دوم بنده خدا این عرضهها رو ندارن اینه که نه نسبت به گروه سوم و چهارم خطر اونها کمتره ولی بیخطرن فرمودید که من بیمایی رو روشن کردم و نسخهای نوشته نشد حق با شما تا گاهی انسان توی بحث فقط کار جام میده دیگه و بعد توی بحث دیگهست که اونوقت میاد سراغ این داو دارویی هست یا نیست از این گذشته من هیچوقت داعیه ندارم رفقا بنده میدونید که آدمی هستم بیعا و میخوام بیاطعا تا پایان تا هر وقت زندهم بیدایه زندگی کنم یه چیزایی که میدونم میگم هرچی ندونم نمیگم خب بگذارید با هم دردو بشناسیم شایدم فردا شما بودید درمانشناسی که درمانها در اختیارمون نهاد ولی اجمالاً توی این بحث بعدی اونچه در زمینه درمان میشد عرض بکنی عرض کردم آگاهی بر این نقطههای آگاهی بر این نقطههای آسیبپذیری نهضت میتونه مدیریت و رهبری حرکت ما را موفقتر کنه. بازم تکرار میکنیم آگاهی بر این آ ل نقطه بپذیری حرکت میتونه رهبریهای کوچک و بزرگ محلی و وسیعتر از محلی حرکت ما را موفقتر بکنه. به این امید مطرح شد. در بخشی دیگه از عرایطم عرض کردم که وقتی رهبری الگو شد الگوی عملی وقتی هستهها هستههایی شدن که با معیار عمل دیشب آیهای رو میخوندم از همون سری آیه و عبادالرحمن دیشب بود شب بود درست چه به قبل یکی از دوستان میخوندم از سری آیه و عبادالرحمن میخوندم که یکی از خواستههای بندگان راستین خدا را که در سوره فرقان هست این آیات و عبادالرحمن آخر سوره فرقان سوره بیست و پنجم قرآنه یکی از دوستان که سؤال سراغ میگرفتید آیات مناسبا یک بخش همین آیات آخر سوره قرآن هستش از شروع میشه با عباد الرحمن الذین ینشون اونا آخرش اینه که یقولون ربنا هبلنا من ازواجنا و ذریاتنا قره اعین وجعلنا لتقین اماما خیلی جالبه این خداوندا همسران و فرزندان ما را مایه وشنایی چشم ما بگرداند همسریست و دنبال فرزندیست و احساس مسئولیت میکند که همسر و فرزند مای روشنایی چشم او شود و بعد وجعلنا للمتقین اماما ما را پیشوا و پیشتاز و پیشگام انسانهای با تقوای خودمهار خدا ترس کن. یعنی از هر نوع رهبری و از هر نوع سالاری خوششون نمیاد. اگرم میخوان جلو باشن میخوان صف مقدم متقین باشن. هستههایی که هستههایی که این روحیه رو داشته باشن اینها مطمئناً مطمئناً نقش مع دهای خواهد داد. برادران و خواهران عزیزی که تلاش آغاز کردهاید بدونید با همین معیارهای متعارف قرآن که از همین صریح آیات به دست میاد حالا اون استنباطات وسیعو میذارمش کنار با همه معیاریهای متعارف قرآن تا خیلی جاها میشود. خستههای الگو و نوشتهاید در اسلام هم گروه اول به قدرت نرسید. راه چاره چیست؟ خودبهخود این سؤال بعدی زمینه رو برای یک نقطهای که میخواستم عرض کنم آماده کرد و اون رو همین جا عرض میکنم. دقت کنید حرکتها حرکتها باید در طی گسترش کمی خویشتن باشند. اما و این اما وجه کنیم اما گسترش سریع و رشد سرانی نه پیشرفت سریع اسلام به همان اندازه که برای اسلام موفقی موفقیت بود و نشانه برجستهای از موفقیت اسلام از آب درآمد به همان اندازه با خودش چی آورد؟ خطر به همراه خوب گاهی میشه نهضتی بابیله با خلع روبهرو میشه وقتی با خلع روبهرو شد خود بهخود گسترده میشه بهار نمیشه کرد گسترده تا وقتی میشه به مهار کنید گسترش نهضت را باید گسترش نهزت با سازندگی همراه کنه این یکی از اون بلاجهاست رهبری میتونه رعایت کنه. گاهی اعضای نهضت شتابزده که یه عجیبی برای گسترش نشون میدن. حوصله یک نسل و دو نسل نهضت غیر گسترده را ندارد. حوصله یک نسل و دو نسل نهضت توی خودمون رو ندارن. اینها خطر برای نهضت. گسترش نهضت باید با آمادگی با افزایش تدریجی آمادگی رهبری برای دگرسازی و سازندگی همراه باش اگر سرعت گرفت این گسترش شتاب گرفت به طوری که قبل از کسب و آمادگی برای ساختن کسانی که به سکوت به دلخواه حتی میپیوندند گسترش سرانی پیدا کرد نسبت از همون دچار همون سرنوشتی میش که بیمار سرطانی و سندو طرف این یکی از راههاست اسلام دچارشون شد ولی بهتون عرض میکنمها همیشه قابل مهار نیست با کمال تأسف یعنی گاهی نهضتی در یه موقعیت تاریخی قرار میگیرد که میبینیم نمیتونه بهار کنه گسترش و فقط اسلام نیست که دچار این مسل شده خیلی ازای دیگرم دچار همیان شد برای باندشناسی گروه اول از برای بازشناسی گروه اول از گروههای دیگر معیارهای بیشتری نشون بدیم بیش از مسئله نورانی بودن ن دو سه تا معیار رو الان اسم بردم در طول این بحثهای قبلی فقط نام میبرم چون توضیح دادم خوب دقت کنید گروه اول شجاع از تو پاک باخته خودنما و مرائی و ریاکار نیست جاهطلب نیست تفوق طلب نیست اهل ایثار معیارهاش برای سنجیدن یکیست د تا نیست چه مشکلیه واقعاً د تاش هست این یکی باید توضیح بدم چون قبلی رو توضیح داده بودم اینو توضیح میدم ما گرفتار یک بیماری هستیم این بیماری خیلی شدید و خطرناکه شه با خودمون دو جور ترازو داریم برای سنجیدن نقطههای روشن و مثبت دیگران یه ترازویی داریم که ی تن را ی گرم نشون میده یعنی وقتی ی تن فضیلت دیگرانو تو کفه ترازو میذاریم این طرف یه سنگ ی گرم کا و برای نشون دادن فضیلتهای خودمون ۱ گرم را ۱ تن نشون میده ترازو اینجور یه ترازو دیگه هم داریم برای نشون دادن نقطههای ضعف خودمون ۱ تن را ۱ گرم نشون میده و برای سنجیدن نقطههای ضعف دیگران ۱ گرم را یک تند نشون میده که ترازو داریم اینجوری یک بام و دو هوا این سر بوم گرما این سر بوم سر این دارم رفقای حاضر در جلسه همین الان یک خودنگری کنیم ببینیم خدامون تا چه حد از استفاده از این ترازوها صرف نظر کردیم و یه دونه ترازو بیشتر نداریم که هم میشه با اون خوبیهای خودمونو بسنجیم هم خوبیهای دیگران رو هم بدیهای خودمونو هم بدیهای دیگران رو همه رم یه جور نشون بده چند تون یه همچین ترازی چقدر داریم مطلق نگر نمیخوام باشم چند انصاف اسلام آیین انصاف است منصف باشیم کمالات دیگران رو کمال بدونیم عیب خودمون رو هم عیب بدونیم این یکی از نشانههای اون گروه اولا این یکی از نشانههای اون روشنایی اونهاست و لذا که شما در فتار اونها روشنی و نورانی امسال توصیه میکنم خطبه اینجا خوبه در خطبههای نماز جمعه این کارو بکنید یا از جلساتون توصیه میکنم خطبه حقوق رهبر بر مردم و مردم بر رهبر از نقش بلاغه رو یک بار حتماً در جلسه خودتون بخونید و بعد تکه که روش بحث کنید. الان حضور ذهن ندارم خطبه چند تو منزل خواهم گفت یادآوری خواهم کرد. چه جالب است این خطبه. ببینید علیهال السلام این انسان نمونه خودشو در چه موضعی میگرد؟ اینهاست برخی از نشانههای اونها. نشانههای بیشتر رو هم باز تو قرآن میتونیم پیدا کنیم. باز تو خطبه متقین حمام از نهج و بلاغه میتونید پیدا کنید. حمام یا حمام یا حمام هستید یا هر وضع آخرین سؤال این بوده که وضع گروه پنجم در عصر حاضر در ایران در ایران گروه پنجم یا اون نوع سوم این گروههایی که من عرض کرده بودم مال دوم بود اون که ما در ایران داریم مسلمونای نوع سومنم بیشتر یعنی مسلمونا اقلیمی میتونید سرکار چون این سؤالو مطرح کردید باز کنید که منظورتون از این سؤال کی بود گروه پنجم یا اونایی که شبه گروه پنجم هستن یعنی در سؤال اینه که در حقیقت در ارتباط با یک نهضت سازنده اسلامی خودبهخود در ایران این گروه پنجم وجود داره و روی این گروه پنجم پس در ارتباط با نهده سازنده اسلامی که در پیش هست تونیم بخونیم؟ پاسخو که میتونم عرض بکنم اینه به این عرض من خیلی عنایت بفرمایید تلخ شنیدنش و شاید تلخ گفتنش ولی تلخها رو باید گفت شنید تلخ است شنیدنش و تلخ است گفتنش ولی تلخها رو میخوایم بگیم و بشنویم در ایران گروهی که از اونها به عنوان گروه پنجم یاد کردیم و میتونیم اونها را در حساب گروه پنجم بگذاریم از دید من بسیار کمتر مورد گلای ند تا گروههای گروههایی که به عنوان صفح مقدم و به عنوان گروه هدایت کننده شناخته میکرد. یعنی حرکت در ایران دو بخش میشه. یکی بخش حرکتهای اسلامی سری که این رابطه زیادی با تودهها و گروهها هنوز به اندازه کافی نداره. نمیشه وضع دو تا رو با هم خوب روشن کرد. من فعلاًم نمیخوام روشن بشم. نمیخوام بحث کنم. جای بحث دیگری. یکی حرکت عمومی علنی با موج گسترده. من در این حرکت دوم نظر میدم. من حقه دوم از سهمی که اون گروه پنجم ایفا میکنه به نسبت راضی و سهمی که گروهی که باید اینها رو به ثمر به رسول ایفا میکنه راضی نیست. به نسبت راضی نیست. به همین دلیل بر خودم و بر شما بنگ میزنم به خودسازی بیشتر.
خلاصه قسمت ششم
این گفتار بر واقعگرایی در انتظارات و خودسازی مداوم تأکید میکند و از رهبران جامعه میخواهد که به جای سرزنش تودهها، بر رفع کمبودهای خود در بینش اسلامی، سیاسی و اجتماعی تمرکز کنند. سخنران به اهمیت آگاهی از محیط پیرامون، حتی اگر با تفکرات شخص مخالف باشد، اشاره میکند و ضرورت مطالعه و تحلیل جریانات فکری و اجتماعی را، از جمله رسانههای غربی، برای شناخت واقعیتها گوشزد میکند. او تأکید دارد که جامعه انسانی ذاتاً دارای دستهبندیهایی است که بر اساس سطح ایمان و خودسازی افراد شکل میگیرد و این یک واقعیت طبیعی و قرآنی است، نه برچسبزنی یا قضاوت شخصی. در نهایت، سخنران اقدام عملی را بر گفتار صرف ترجیح میدهد و خواهان تعهد به معیارهای علوی در تشکیل و اداره اجتماعات و حکومت آینده است، با تأکید بر صلاحیتهای عملی و اخلاقی در کنار تقوا، تا از انحرافات جلوگیری شود.
متن پیاده شده قسمت ششم
رفقای عزیز توقعمون رو از توده از توده خلق جامعه خودمون واقعینانه کنیم. برگردیم نقای خودمون را در رهبری این توده و در هدایت این توده و در پیشگامی برای این توده بهترست. ههایی که من از این گروه بهاصطلاح مقدم دارم این است که خودسازیها برای ایفا نقشی که الان به دوششون میاد رسا و کافی نیست در بعد بینش اسلامی و شناخت اسلام کمبودها داریم شکننده از کاری در بعد بینش سیاسی و بینش اجتماعی و تیر اجتماعی کمبود بحث شکننده داریم اینجا بره عرض کردم خب رفقایی که الان اینجا تشریف دارید دیشب صحبت میکردیم رفقایی که اینجا تشریف دارید چقدرتون اصلاً روی این مسائل کار میکنید چرا کار نمیکنید چرا بیکارید چرا روی شناخت مسائل اجتماعی علاقه نشون نمیدید چرا بحث نمیذارید برای خودتون چرا حتی شما که گاهی میخواید یک سخنرانی تفریحی شرکت کنید نمرید توی اون سخنرانیهای تفریحی سخنرانیهای غیرموذف که در مجامع تحلیل گرانه اینجا ولو برای جامعه اتریش یا اروپا یا غرب یا دنیای سوم خوای شرکت کنید گوش کنید همین پریشب یک سخنرانی رو ضبط کرده بودن که من نبودم و گوش بکنم در رابطه بین علم و ایمان در عصر ما سخنمی بود در تلویزیون اتریش بوده و چند نفر به اصطلاح خودشون پرابلم درش شرکت کرده بودن شخصیتهای برجسته ولی به هر حال حال من شاید نصفشون مث بیشتر گوش نکرده باشم نصفی تونستم به نوبت چون فاصله هی ایجاد میشد کاری پیش میآمد گوش کردم خب من نمیدونم مثلاً این سخنرانیها رو رفقایی که تو این مایهها کار میکنن گوش میکنن به نکتههاش توجه دارن رفقای عزیز هیچ حرکتی نمیتونه بریده از تمام بنیاد فرهنگی زمانش باشه نمیتونه بریده باشه ممکنه این سخنرانی حتی ضد روند فکر شما باشه خوبه دیگه بیشتر از این که نمیشه که بفرمایید این سمینار و این برخورد فکری از نظر معیار ضد روند فکری ماست ولی مگه میشه انسان در محیطی زندگی کنه که ضد خودش فعال باشه و این از او و فعالیتش بیخبر باشه و کار بکنه میشه هم چیزی پرتولاتر باشیم پرتلاشتر باشیم حالا این ممکنه یه مقدار از احیاناً به تئولو و اصطلاحات تئولوژی و اینها ارتباط داشته باشه سخنرانی دیگه برسیهای اجتماعی برسههای آماری که چه چه چه از همین برنامههای بورژوازی و کاپیتالیستی عرض میشود که تلویزیون اتریش شما میتونید دستمایههایی برای بسیاری از مطالعاتتون بگیرید. آیا در جمع شما بررسی جرائد اتریش وجود داره که جرا اتریش رو در رابطه با ایدهها و آرمونهای خودتون بررسی کنید و گریده داشته باشید و کلاسور کنید و جمعبندی کنید؟ هستم چیزی؟ گاهی میخوایما ما تو این دنیا زندگی میکنیم ما هر کاری بخوایم بخونیم باید تو این دنیا بکنیم ما در زیر چنگال این قولا قرار گرفته بخوایم یا نخوایم باید قولا رو بشناسیم تریکهای اونا رو باید بشناسیمهای اونا رو باید بشناسیم بنابراین کمبود دارهها من کمبود رو اینجا بیشتر میم نه اینجا یعنی این اتاق تو این جنگ کمبود را در انتلکتوئلهای جامعه بیشتر میبینم. اعم از انتلکتوالی که از قم برخواسته باشه یا از نجف یا از دانشگاه تهران یا از دانشگاه یا از دانشگاه شهری یا گرامس. به هر حال انتظار من این است که رفقای عزیز وقت رو غنیمت بشمارن. بیایید با یک مقدار زیادی آگاهی بیایید با یک مقدار زیادی سرمایه به کمترین آگاهی شما نیاز هست نیاز نیاز محرم هست بنابراین پاسخ من به سؤال جناب عالی این بود که من در جمع از لبیک پنجمی گروه پنجم و گروه دوم تودهها بیشتر تو این دو گروهن دیگه اون دومیها همون پنجیها هستن یه کمی جنب و جوش دادتر قبل از قسمت محورت و الا تقریباً یک ماهی هستن با یک تفاوت من از لبیک جامعه و خلق و توده به نداهایی که در جهت آرمانها برمیخیزد بسیار راضیترن به نسبت خودم تای که ندادرندگان و کسانی که باید دوروبر این ندا رو داشته باش د برای استفاده از این لبیک دارن بنده در جمع همچین حالتی و باور بفرمایید که مکرر حتی گاهی دیگه خانم و بچهها تو خونه مکرر از من شنیدن که تو خونه میگم وای که آمادگیهامون و خودسازیهامون در حد ظرفیت جامعهمون حتی نیست. امیدوارم اگر من تقصیر کرده باشم در این راه دیگر تقصیر را نکنند تا خداوند از تقصیر گذشته من بگذره و اگر که تقصیر نکردم و فقط قصور و کوتاهی بوده امیدوارم با همت شما دوستان این قصورها برطرف باشه میتونید ببندید که آقا خیلی متشکرم که این سؤال رو مطرح فرمودید من اینقدر خوشحال میشم از طرح سؤالاتی که منجر به روشنتر شدن متن یک بحث میشه هن برادر عزیزمون اینطور آمده بود که در این گروهبندی گروهی گروه دیگر را تحقیق میکنه. چون هر دو سؤال به این برمیگشت. یا گروهی گروه دیگر را دارای اسلام ناقص یا اسلام غیرخالص غیر راستین اعلام میکنه. اینا در صورتی بود که گروهی باشه گفت گروهی یعنی که یعنی ۱۰ نفر اینجا باشن ۱۰۰ نفرم اونجا باشن این دستها بگن مسلمان راستی ما هستیم شماها جلو نیاین و این مصداق لاخر قوم خیرا ولا نسان یک خیرا ولی اینجور نیست این اشخاص و گروه معین و تبغ و اینا نیست این عبارت هست از یک نوع جامعهشناسی عمومی بشری در رابطه ضتها هستن فقط اسلام من عرض کردم این مخصوص اسلام حتی نیست اینی که من عرض کردم در مطلب گفتم حتی این مخصوص اسلام نیست عرض کردم این یک روند عمومیست که مرز جغرافیایی و تاریخی هم نمیشناسه این یک نوع گروهبندیست که انسانها در رابطه با یک نهضهست خودبهخود این چند نوع انسان را داریم خودبهخود این چند نوعو داریم و هر نوعی از نظر سطح ایمان و خودسازی در این سطح قرار داره. بنابراین عنایت بفرمایید که عین تقسیمبندیهای طبیعیست. این تقسیمبندی تقسیمبندی به اصطلاح علمیست. واقعنگریست. واقعیت این اون که شخص من یا دیگری بخواست بگه من جزو کدوم گروهم اصلاً به عقیده من اگر نوبت به اونجا رسید که یک فردی یا یک عدهای خواستند بگن ما جزو اون گروهیم نه اون گروه یکی از عالیترین شرایط گروه اول بودنو از دست دادن و اون خودتاب و خودپسند نبودنه عرض شد که اونا خودخواه و خودپسند نیست دوستن متواضعن فروپنن عمایت فرمودید بنابراین این تقسیمبندی بدون نامه بدون برچسبه بدون مشخص کردنه این نشاندهنده یک واقعیته این مثل این کهه جنابعالی بگید من تو بچههام که نگاه میکنم بچههای من که ۵ تا هستن یکیشون خیلی باستدارتره در ریاضی دیگری ریاضشون قطع نیست یه خورده پایینتره دیگری پایینتر دیگری پایینتر پنجمی پایینتر از همه این یه واقعیت ینجا میخواید واقعیتو برای خودتون بشناسونید که پدرید. حالا میخواید رهبری کنید خانواده رو. اگر به این واقعیت توجه کنید میتونید خوب رهبری کنید. چیککار میکنید؟ اگه بچه اولیه میره رشته ریاضی و تو جامعهای هم که هستید رشته ریاضی خود بهخود از یک کردیت و اعتبار اجتماعی بالاتری برخورداره بچه پنجمی رو بهش تکرار نمیکنه که تو هم باید بری حر رشته ریاضیا. خیلی از پدر این کارو میکنن چون این واقعیو نمیخواد داشته باشه و به عصر چیککار میکنید؟ سعی میکنید اون رو در جای خودش بهش رشد بدید. عرض من این بود که مخصوصاً این توجه به این تقسیم برای رهبری لازمه. همین که فرمودید وظیفه فرمودید اگر اونا به دلیل اینکه اونا از یک امکانات خدا داده یا امکانات اجتماعی برخورد کردن تونستن به این مرحله خودسازی و خودآگاهی برسن صحیح میفرمایید و بنابراین وظیفهشون سنگینتره. درست میفرماید. عین حنض ما همین بود. نابراین وظیفه اونها سنگینتره و این دگرآگاهی و این دگرآگاهی یعنی توجه به اینکه یک جامعه یک امت توش این گروهبندی کلی وجود داره برای تشخیص اون وظیفه و شناخت اون وظیفه و برانگیخته شدن برای گذاردن این وظیفه برا گروه اول ضرورت داره و اما مسئله بازم تکرار میکنم عمی و عامی من این رو به مناسبت اون آیه نقل کردم از زبان اهل کتاب به هیچ با بینش خودمون نداشتیم. بیان معنی یک واژه بود که اون هم قرآنم از زبان اونا نقل میکنه و از زبان خودش ن و کوتاه سخن اینکه و کوتاه سخن اینکه در این تقسیم اتفاقاً چیزی که مطرح نیست مسئله امی عامی و عوام و خواسه در این تقسیمبندی اونچه مطرحه همون معیارای قرآن قرآن چی میگه؟ میگه ان اکرمکم عند الله اتقاکم پس یعنی که عنی تو جامعه اتقا وجود داره غیرتقا هم وجود داره تشخیصش با خداست
تشخیصش با خداست بله ما هم نخواستیم اینجا ما نگفتیم کی تشخیص شخص با خداست نه تخصیص نه تشخیص کل امامت بفرماد شما تشخیص شخصی رو به جای تشخیص کلی نگذارید تشخیص شخصی با خداست عرض کردم هرگز من نمیتونم بگم آقا از آقا برپرند این مشکله البته طوری هم تشخیص را با خدا نگذارید که اونوقت شما بهش ملتظم نباشیدا یعنی بالاخره جنابعالی به دوربر خودتون که نگاه میکنید نفر آدم رو با ایمانتر و دو نفر را سست ایمانتر مییابید نمییابید واقعاً گفتیم تظاهر رو گفتیم اتفاقاً گفتیم با توجه به عامل تظاهر ولی بالاخره کسانی هستن که شما معتقد باشید تظاهر نمیکنن یا اصلاً راه بستهست به نظر شما موضعگیری عمایت فرمودینا ما در حد موضعگیری الان میخوایم نه در حد داوری قطعی اتفاقاً در این زمینه که میفرماد باز قرآن تعلیمی داره وضیح بعدی که میدم این بود که این عرایض که من عرض کردم اصلا به استناد قرآن عرض کردم قرآن میگه فیلو پس ملاحظه میفرمایید که ما این گروهبندی کلی رو اصلاً به اعتبار همون برداشت از قرآن کریم بیان کردیم نتیجهگیری کنم اون که عرض شد عبارت بود از گروهشناسی یک جامعه در رابطه با یک ن زد بی اون که معناش برچسب زدن روی اشخاص باشه یا روی قشرها باشه یا طبقات طبقات مطرح نیست گروهبندی گروهبندی همیشه در جامعه بشری تاکنون وجود داشته است گروهبندی از طبقهست در اصطلاح خاصش کلاس و کلاب در اصطلاح جامعه شناسی یه معنی خاصی داره اون در جای خودش زمان که در اصطلاح هندی یه معنی خاص در اصطلاح هندی یه معنی خاص داره اونا در جای خودش اونا رو نمیخوایم بگیم ما ه ما الان در اینجا میخوایم بگیم گروهبندیست و گروهها هستن تو جامعه تا کنون جناب عالی سراغ دارید دوری از تاریخ را که جامعه بشری توش گروههای گوناگون نباشه السابقون السابقون ائک المقربون ببینید یعنی گروهبندی میکنه اصحابین اصحاب شمال گروهبندی از طبقه نیست من که عرض کردم طبقه با اصطلاح خاص خودش چه در واژه کاس که یک معنی خیلی محدودتر داره چه در واژه کلاس که باز در عرض میشود که اصطلاح جامعه شناسی جدید و باز یه خورده قدیمتر و تایونان باستان یه معنی خاص پیدا میکنه اونا رو میگذاریمش کنار آها ولی گروهبندی در جای خودش یعنی گروپیرن و در جای خودش گروهبندی کردن اون در جای خودش به نظر من محبوس هستش ما هم یک گروه بندی کردیم نه خوب بنده مث که ۲۵ دقیقه میشد که ما دنباله روی سوال این است که اگر ما توانستیم حکومت رو الان در دست بگیریم یا ما راه علی رو دنبال خواهیم کرد و حکومتی با شیوه علی به وجود خواهیم آورد یا حکومتی با شیوههای دیگر مثلاً شیوههای عثمانی بیشک با شیوه علی و سؤال بعدی این است که آیا چه کنیم که دچار انحرافاتی که به پیدایش شیوههای عثمانی انجامید نشیم؟ عرض شد این چه کنیم اتفاقاً از همین جا شروع میشه از همین جا شروع میشه ما باید سعی باید تمام هوشیاری و دقتمونو به کار ببریم که دور هم جمع شدنهامون از همین حالا با معیارهای علوی باشه گاهی اصلاً همین حالا که دوره هم جمع میشیم با معیارهای علوی چون اون حکومت آینده ویت حاکم آینده از میان همین ماها برمیخیزه دیگه حالا ماها نه این چار تا که اینجا هستیم ببین این جمع ش کرد دیگه دو گردهمایی و همکاری و همسازی دمسازی دوستان توی این حلقهها باید با مراقبت شدید روی رفتار خودمون همراه باشیم و این مراقبت کافی نیست. ما الان هر کس بدوتره اون میتونه مسئول انجمن باشه. حالا دیگه معیارهای تقوایی و فضیل لتیش در چه حده او خیلی فاز اول نیست برامون معیار اول نیست البته با تقوای ندو هم که به درد نمیخوره یعنی اون کسی که صلاحیتهای دیگه رو داره ولی نمیده اونم که نمیتونه کاری انجام بده استادی داشتیم خدایش رحمت کنه تیرمردی بود ایشون سرش را با تیغ میتراشید خیلی هم د ملای با فضیلت محترم مربی بزرگی بود. ایشون میگفت رفتم حمام محله سحر و اون دلاکی که همیشه سر منو میتلاشید نبود. یه دلاک نوع آمده بود و تا اومد سر من رو به تیغ بزنه و به تراژه چند زخم کرد. خب بالاخره ما تحمل کردیم و آمدیم بیرون. برای اینکه دفعه دیگه ما دچار این نشیم به استاد حمامی گفتم که استاد این این دلاک ما کجا رفته؟ گفت آقا رفته او به نیومده دیگه نمیاریم هم ما و این دلاک که انشاالله خوب بود من این دلاک رو مخصوص شما گفتم امروز آمدهها پرس چطور مخصوص من اومده گفته بود که این دلاک نماز شبش ترف نمیشه آها هر شب نماز شب میخونه نا شب میخونه ایشون با اینکه ملایی بود که خودشم مقید بود به نماز شب خودشم اهل عبادت د گفت که به اون استاد گفتم خب استاد من که این نماز نمیخواستم من میخواستم این سر بلد باشه خوب به تراشه این سر منو چند روز رفع کرد از این به بعد یه استادی بیار که نمازای روزانهشو بخونه و سر منم خوب بشه حالا اگه نماز شم نخون نخون حالا مسئله اینه که باید فعال باشند دوستان ولی فعال با ایمان مقیدی که اقلاً وضا اصلی یک مسلمان را سعی کنه انجام بده. من نمیگم ازش خطا نظره نمیگم معصوم باشه ولی میگم معلوم باشه آدم لاهوبالی و بیمبالاتی نیست. ما الان جناب میگید حکومت من میگم آقا حکومت پیش همین که الان هست یا یه حکومتیست دیگه یک امامتیست دیگه توی جمعیتهامون ما تا چه حد به این معیارها توجه زیاد میکنیم که یک فردی جلو باشه مقدم باشه مسئول باشه هم داشته باشه هم کارایی داشته باشه شه هم اهل تجربه باشه هم تجربهاندوز باشه هم مردار باشه آقا لیاقتها همینا هستش دیگه یه آقایی هستش هم بدوئه هم فعاله هم متهینه ولی عبوس و اخبوئه هر کس جلوش میره اصلاً نزدیکش نمیشه بری خب اینم نمیتونه رهبری کنه یک امنیت رو ۵ نفری رو خوشبرخورد باشه جاذبه داشته باشه اخلاص داشته باشه یه آقایز هم خوشرفتاره هم فعاله هم این وظایف معمولی مذهبی رو انجام میده ولی متأسفانه از منم منم خوشش میاد تو هر جلسهای که میشینه تا ۵ تا منم نگه راضی از جلسه بلند نمیشه. خب این به هم میزنه تجمعهای ما این نمیذاره ما دور هم بودنمون دور هم بودنا علیوار باشه. این خودبه خود میکشه به هم بنابراین بنده عرضم اینه که میفرما چه کنیم؟ میگم از همین حالا تو همین جمعهای خودمون با همین مقدار معیارهایی که شناختیم رفقا میگن به اینکه ضرائفی از معیارهای حکومت اسلامی یا چرا میگن آقا اینا آماده و شسته و رض کنم نه داریم کار میکنیم انشاءالله آماده میکنیم براتون ولی فعلاً به این آمادهها عمل کنیم آقا برا این دیری که آمادهست عمل کنیم مگر ما همه زوایا بهداشت رو آقا میشناسیم الان چقدر ما از بهداشت زوایع نشناخت داریم هنوز ولی آیا این عذر ما میشه که حالا به اینا که شناختیم عمل نکنیم به همین عمل کنیم دیگه انشاءالله همراه با این حرکت میتونیم برا آیندههم اون بقیه معیارها را بشناسیم شناسایی کنیم تا وقتی که به اونجا برسیم انشاالله شناسایی کنیم به خواست خدا چون واقعاً داریم تلاش میکنیم بنابراین کوتاه سخنی که توصیه مؤکد این است که آقا بلا بگذاریم توی همین چهارچوب و ظرفیت عمل و کار فعلیمون به حرف زدن دور هم و به دور هم نشستن و گل گفتن و گل شنیدن اکتفا نکنیم و راستی گفتنمون مقدمه عمل کردن باشه در حد آگاهی با معرای اسلام یک وقتی دعوت شده بودم به انوور در همین یک جمعیتی از انجمنهای اسلامی دانشجویی و چند تا از دوستان دور هم بودن بحث صحبت شد بحث شروع شدم بود دیروقت بود یک آلمانی هم در اون جلسه آمد و گفت که این مقداری که نشست و اینا صحبت کرد کردن لبت سخنی دستند حرف میزن من این رو تو جمع خودمون میگم دوست ندارم که تو جمع بیگانهها گفته بشه این عیباهای خودمونو میخوایم توی خودمون بگیم تا تلاش کنیم برطرف بشه دیگه گفتش که خب من اینکه این بردا شت این فرد از یه مدت تو جمع ما زیستند این است که ما فقط حرف میزنیم