خلاصه
این متن برگرفته از سلسله سخنرانیهای شهید آیتالله دکتر بهشتی با عنوان «محیط پیدایش اسلام» است که در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶ شمسی در مرکز اسلامی هامبورگ ارائه شده است. هدف اصلی این مجموعه، شناسایی و بررسی دقیق شرایط و بسترهای گوناگون محیطی است که ظهور اسلام در آن اتفاق افتاد. نویسنده ابتدا به روش تحقیق در مباحث دینی میپردازد و بر اهمیت نگاه علمی و استدلالی در فهم دین تأکید میکند. سپس، با جزئیات فراوان، زادگاه اسلام، یعنی عربستان پیش از اسلام را از ابعاد مختلف فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و مذهبی بررسی کرده و در ادامه، نگاهی به ایران، مصر باستان و حبشه در دوران پیش از اسلام دارد تا تصویر جامعی از جهان آن روز ترسیم کند. در نهایت، این کتاب به عوامل موفقیت نهضت اسلام میپردازد و ریشههای پیشرفت آن را در عناصر عادی نظیر ایمان قاطع، لیاقت رهبری، عدم درماندگی، ملاحظه شرایط سیاسی، پاسخگویی به مسائل روز، منادی آزادی بودن، و پیدایش اسلام در خلأ سیاسی تبیین میکند.
خلاصه مفصل
“محیط پیدایش اسلام” نوشته شهید آیتالله دکتر سید محمد حسینی بهشتی، کتابی است که به بررسی شرایط و محیط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی پیرامون شبه جزیره عربستان در زمان ظهور اسلام میپردازد. این کتاب نتیجه سلسله گفتارهایی است که دکتر بهشتی در سالهای ۱۳۴۵-۱۳۴۶ (۱۹۶۶-۱۹۶۷ میلادی) در مرکز اسلامی هامبورگ ارائه کردهاند [۱۳].
مقدمه و روش تحقیق در مباحث دینی کتاب با بحثی درباره روش تحقیق متناسب با دین آغاز میشود [۳]. دکتر بهشتی تأکید میکنند که برای هر موضوعی، روش تحقیقی متناسب با آن لازم است [۱۷]. ایشان بیان میکنند که برای شناخت یک دین، باید به مآخذ اصلی و درجه اول آن دین مراجعه کرد و از شیوه تحقیق تاریخی (و نه علوم تجربی یا عقلی) بهره جست [۲۵]. برای اعتقاد به یک دین، ابتدا باید با دلایل عقلی و فکری کافی به وجود خداوند و پیامبری پیامبران اعتقاد پیدا کرد [۳۹]. پس از این اعتقاد، هر آنچه پیامبر بگوید، سندیت دینی دارد و دیگر نیازی به دلایل علمی، عقلی یا نظایر آن نیست [۴۰].
زادگاه اسلام (عربستان) دکتر بهشتی برای درک عمیقتر اسلام، شناخت محیط پیدایش آن را ضروری میدانند [۷۴]. ایشان حوزه دعوت پیامبر اسلام را از همان ابتدا جهانی و نه صرفاً محدود به مکه و مدینه میدانند [۷۵، ۷۶].
- مختصری پیرامون عربستان: منطقه عربزبان در زمان پیامبر شامل عربستان کنونی، سواحل خلیج فارس، قسمتهایی از عراق (اینطرف دجله) و دره اردن بود [۷۸، ۸۰]. زبان عربی ریشه مشترک با دیگر زبانهای سامی (کلدانی، آشوری، عبری، حبشی و فنیقی) داشت [۸۳، ۸۵].
- تاریخچه پیدایش قبایل عرب: اعراب به دو دسته قحطانی (یمن) و عدنانی (حجاز و نجد) تقسیم میشدند [۸۷]. یمن به دلیل استعدادهای طبیعی، زودتر از حجاز و نجد به تمدن شهری دست یافت [۸۹]. پادشاهان حمیر در یمن حکومت سلطنتی داشتند و بناهایی مانند سد مأرب (هشت قرن قبل از اسلام) نمادی از پیشرفت آنها بود [۹۰، ۹۱، ۹۲]. خرابی سد مأرب در اواخر قرن دوم میلادی منجر به مهاجرت گسترده قبایل قحطانی به عراق (منذرها)، اردن (غسانیان) و یثرب (اوس و خزرج) شد [۹۴، ۹۵، ۹۶].
- موقعیت فرهنگی: شعر عالیترین تجلی فرهنگ اعراب در آن دوره بود. اشعار برگزیده (معلقات سبع) بر دیوارهای کعبه آویخته میشدند [۱۰۱، ۱۰۲، ۱۰۳].
- وضعیت اقتصادی: اقتصاد اعراب بر دامداری و زراعت (در مناطق میسر) استوار بود [۱۰۵]. تجارت خارجی و بازارهای فصلی (مانند دومه الجندل، مشقر، عکاظ) نقش مهمی در اقتصاد داشتند. این بازارها علاوه بر جنبه اقتصادی، محل نمایش آثار ادبی و داوری اشعار نیز بودند [۱۰۵، ۱۰۶، ۱۰۷، ۱۱۱].
- دولت و حکومت در عصر جاهلیت: در حجاز و نجد، حکومت به معنای دولت وجود نداشت و مسائل از طریق کدخدامنشی و حکمیت (توسط افراد خردمند) حل و فصل میشد [۱۱۴، ۱۱۵]. اما در یمن (حمیریها)، حیره (مناذره) و اردن (غسانیان) حکومت به معنای دولت وجود داشت [۱۱۴، ۱۱۷]. در مکه، قصی بن کلاب یک نوع سازماندهی اجتماعی و تقسیم مناصب (مانند حجابت، سقایت، رفادت، پرچمداری، دارالندوه و سفارت) بین قبایل قریش ایجاد کرده بود [۱۳۲، ۱۳۳، ۱۳۴، ۱۳۵، ۱۳۶، ۱۳۷، ۱۴۱].
- نقش یهود و نصاری: یهودیان سالها قبل از اسلام به عربستان مهاجرت کرده و در یثرب متمرکز بودند [۱۱۹، ۱۲۰]. دین یهود در دورهای به دین رسمی یمن تبدیل شد (توسط ذونواس) [۱۲۰، ۱۲۲]. مسیحیت نیز حدود ۱۵۰ سال قبل از اسلام به عربستان نفوذ کرد و نجران اولین منطقه مسیحینشین بود. در یمن، پس از درگیریهای ذونواس و قتل عام مسیحیان، مسیحیت جای یهودیت را گرفت [۱۲۵، ۱۲۶، ۱۲۷، ۱۲۸]. مقارن ظهور اسلام، یهودیت، مسیحیت، زرتشتیگری، مزدکی، صابئین و بتپرستی در شبهجزیره عربستان رواج داشت [۱۲۹].
- داستان ابرهه و عامالفیل: ابرهه، فرمانده حبشی یمن، تلاش کرد کعبه را تخریب کند تا کلیسای خود در یمن را مرکز زیارت قرار دهد [۱۶۰، ۱۶۶]. واقعهای که در قرآن به عامالفیل مشهور است، منجر به شکست سپاه ابرهه شد. این اتفاق از نظر مورخین اسلامی و حتی برخی یونانی، شیوع بیماریهای آبله و حصبه در سپاه ابرهه بود که کعبه را از تخریب مصون داشت [۱۶۶، ۱۶۷، ۱۷۴، ۱۷۵].
ایران قبل از اسلام ایران در زمان ظهور اسلام، از همسایگان شرقی متمدن عربستان محسوب میشد [۱۶۰].
- موقعیت جغرافیایی و طبیعی: ایران (بهویژه غرب آن مانند لرستان و کرمانشاه و شرق عراق) سرزمینی آباد، پربرکت و حاصلخیز بود و با عربستان خشک تفاوت فاحشی داشت [۱۷۲، ۱۷۳، ۱۷۶].
- تمدن: تمدن آریایی در ایران، حداقل ۱۱-۱۲ قرن قبل از اسلام سابقه حکومت مرکزی داشت. داریوش هخامنشی (حدود ۵۵۰-۵۲۹ ق.م.) امپراتوری بزرگی تشکیل داد و اقدامات عمرانی چشمگیری مانند حفر کانال نیل به بحر احمر را انجام داد [۱۸۰، ۱۸۱، ۱۸۳، ۱۸۴].
- نظام طبقاتی: در ایران قدیم، یک سیستم شدید طبقاتی مادرزادی وجود داشت [۱۸۷، ۱۸۸]. در دوره ساسانیان، این طبقات شامل موبدان (روحانیون)، جنگاوران، دبیران (کارمندان) و رنجبران (کشاورزان، صنعتگران، پیشهوران) میشد [۱۹۱، ۱۹۲]. طبقات ممتاز از امتیازات خاصی برخوردار بودند و طبقات محروم حق پیشرفت به مراتب بالاتر را نداشتند [۱۹۳، ۱۹۴]. این نظام طبقاتی با اصول اسلام کاملاً متضاد بود [۱۹۶].
- مذهب در دوره هخامنشی: مذهب مزداپرستی (آهورامزدا) در ایران وجود داشت [۲۰۱، ۲۰۲]. زرتشت به عنوان مصلح این آیین (و نه آورنده دین جدید) حدود شش قرن قبل از میلاد ظهور کرد [۲۰۳، ۲۰۴]. در دوره هخامنشیان، آزادی مذهبی وجود داشت و دین رسمی حکومتی نبود [۲۰۹].
- ایران در زمان ساسانیان: در سال ۲۲۴ میلادی، اردشیر بابکان (از نوادگان ساسان) حکومت ساسانی را بر پایه دین و قدرت بنا نهاد و دین زرتشت را به عنوان دین رسمی مملکت تثبیت کرد [۲۱۳، ۲۱۶، ۲۱۹، ۲۲۰]. این دوره شاهد نفوذ فوقالعاده موبدان (روحانیون) و دبیران در امور کشور بود [۲۳۲، ۲۳۳]. ساسانیان با اقلیتهای مذهبی (غیر زرتشتی) با شدت رفتار میکردند [۲۲۶]. در سیاست خارجی، ایران در این دوره درگیر جنگهای طولانی با امپراتوری روم بود [۲۴۱، ۲۴۶].
- ظهور مانی: در زمان شاپور اول، مانی (۲۱۵-۲۷۶ م.) با ارائه دینی التقاطی از مسیحیت، زرتشت و بودا، ادعای پیامبری کرد و پیروان زیادی یافت [۲۴۸، ۲۴۹، ۲۵۱]. اما در نهایت، موبدان او را به بدعتگذاری متهم کرده و بهرام اول او را اعدام کرد [۲۵۱].
- ظهور مزدک: در زمان قباد (پدر انوشیروان)، مزدک با ارائه دینی جدید که علاوه بر جنبههای معنوی، نظام طبقاتی را به چالش کشید و خواهان اشتراک اموال و زنان شد، ظهور کرد [۲۵۴، ۲۵۶]. قباد از مزدک حمایت کرد اما در نهایت انوشیروان او را سرکوب و مزدکیان را تار و مار کرد [۲۵۷، ۲۵۸، ۲۵۹].
- وضع ایران مقارن ظهور اسلام: ایران در زمان ظهور اسلام دچار ضعف عجیبی در حکومت بود (پس از خسروپرویز چندین پادشاه ضعیف روی کار آمدند) [۲۵۹، ۲۶۰]. تمدن ایران فرسوده بود و نوعی آمادگی برای تغییر در میان مردم وجود داشت [۲۶۱، ۲۶۲].
مصر باستان مصر، همسایه غربی عربستان، کشوری با تمدن بسیار باستانی و قدیمی است [۲۹۳].
- تمدن: مصر سابقه ۶۵۰۰ سال تاریخ تمدن دارد و آثار باستانی آن (مانند اهرام) اطلاعات فراوانی را در اختیار میگذارد [۲۹۳، ۲۹۴]. در مصر قدیم، حکومت مرکزی و سازماندهی اجتماعی پیشرفته وجود داشت [۲۹۷، ۲۹۸]. در علوم (مانند طب، شیمی مومیایی) و صنایع (مانند اسلحه، کشتی، کاشیسازی) پیشرفتهای چشمگیری داشتند [۲۹۹، ۳۰۰].
- قوانین، سنن و مذهب: پادشاهان (فرعونها) در مصر، خدا-شاه تلقی میشدند [۳۰۱]. مذهب رایج بتپرستی و کثرت خدایان بود [۳۰۵، ۳۰۶]. اگرچه تلاشهایی برای یکتاپرستی (آتون) صورت گرفت، اما موفق نشد [۳۰۶]. مسیحیت در قرن سوم میلادی به مصر نفوذ کرد و در مکتب اسکندریه، مفهوم تثلیث شکل گرفت [۳۰۸، ۳۰۹].
- حکومت در مصر باستان: مصر دورههای طولانی تحت سلطه قدرتهای خارجی (ایرانیان، یونانیان، رومیان) بود، اما هیچ یک از این تمدنها نتوانستند نفوذ عمیقی مشابه اسلام در آنجا داشته باشند [۳۱۰، ۳۱۱، ۳۱۲]. در زمان ظهور اسلام، مصر از نظر سیاسی در اوج ضعف و هرج و مرج بود [۳۲۳]. بردگی در مصر باستان، یکی از خشنترین شکلهای بردگی در تاریخ بود [۳۲۰، ۳۲۲].
حبشه پیش از ظهور اسلام حبشه (اتیوپی کنونی) همسایه جنوبی-غربی عربستان بود و نقش مهمی در تاریخ اسلام داشت [۳۳۲].
- اوضاع کلی: حبشه سرزمینی وسیع با تاریخ کهن بود که از نظر تمدن در آن زمان پیشرفتهتر از حجاز بود [۳۳۶، ۳۳۷، ۳۳۹]. حدود هزار سال قبل از میلاد، حکومت مرکزی شاهنشاهی و امپراتوری داشت [۳۳۹، ۳۴۰]. در قرن چهارم میلادی (حدود ۲۴۰-۲۵۰ سال قبل از اسلام)، مسیحیت به حبشه نفوذ کرده و دین رسمی امپراتور حبشه (نجاشی) شد [۳۴۶، ۳۴۷].
- کشف دوباره حبشه: دنیای مسیحیت برای مدتها از وجود حبشه بیخبر بود تا اینکه در قرن ۱۵ و ۱۶ میلادی، پرتغالیها آن را دوباره کشف کردند و روابط نظامی و تبلیغی بین دو طرف شکل گرفت [۳۴۸، ۳۴۹، ۳۵۲، ۳۵۳].
- حبشه قبل از ظهور اسلام: حبشه نقش مؤثری در رویدادهای عربستان قبل از اسلام ایفا کرد [۳۵۷]. پس از اینکه ذونواس پادشاه یهودی یمن، مسیحیان نجران را قتل عام کرد، امپراتور حبشه (نجاشی) به یمن لشکر کشید و آن را تصرف کرد [۳۵۸، ۳۶۰]. ابرهه (سردار حبشی) به فرمانروایی یمن رسید [۳۶۰، ۳۶۱].
- مهاجرت به حبشه: در سالهای پنجم و ششم بعثت، پیامبر اسلام (ص) به مسلمانان تحت فشار در مکه دستور داد تا به حبشه مهاجرت کنند [۳۸۱، ۳۸۲]. این مهاجرت به دلیل آزادمنشی و حمایت نجاشی، یک پناهگاه امن برای مسلمانان فراهم کرد و یک تدبیر بسیار ارزنده سیاسی بود [۳۸۲، ۳۸۳، ۳۸۸، ۳۹۵]. این مهاجرت باعث شد دشمنان اسلام به فکر جلوگیری از قدرتگیری مسلمانان در حبشه بیفتند و عمروعاص و دیگران برای بازگرداندن مهاجران به حبشه رفتند، اما جعفر بن ابیطالب با دفاع از مسلمانان، نقشه کفار را خنثی کرد [۳۸۸، ۳۸۹].
عوامل موفقیت نهضت اسلام دکتر بهشتی در جمعبندی نهایی، به این سؤال میپردازند که چگونه نهضت اسلام از یک سرزمین مرکزی ضعیف و عقبافتاده، با سرعت باورنکردنی گسترش یافت و تمام سرزمینهای متمدن مجاور را تحت تأثیر قرار داد [۴۰۶، ۴۰۷، ۴۰۹]. عوامل عادی موفقیت نهضت:
- ۱. ایمان قاطع: رهبر نهضت (پیامبر اکرم (ص)) به کار خود ایمان قاطع داشت [۴۱۵، ۴۱۶].
- ۲. لیاقت و کاردانی: پیامبر اکرم (ص) در کار خود لیاقت، کاردانی و بصیرت داشت و در هر موردی میدانست چه کند [۴۱۶].
- ۳. عدم درماندگی: پیامبر (ص) هرگز در برابر حوادث و مشکلات دچار درماندگی نشد و با قاطعیت و متانت مسائل را حل میکرد (مانند صلح حدیبیه) [۴۱۷، ۴۱۸، ۴۲۲].
- ۴. ملاحظه شرایط خاص سیاسی: پیامبر (ص) در طول نهضت، شرایط سیاسی هر مرحله را کاملاً رعایت میکرد؛ از عدم درگیری مسلحانه در مکه تا استفاده از پشتوانههای قبیلهای و فراهم کردن مقدمات هجرت به مدینه [۴۲۲، ۴۲۶، ۴۲۷، ۴۳۰، ۴۳۱].
- ۵. جواب قطعی به مسائل روز: ایدئولوژی اسلام از ابتدا تا انتها به تمام مسائل مطرح شده در هر دوره، جواب روشن و قانعکنندهای میداد [۴۳۳، ۴۳۵].
- ۶. منادی آزادی بودن: پیامبر (ص) از همان ابتدا منادی آزادی، مساوات، عدالت و برابری بود، که این عامل در موفقیت اسلام بسیار مؤثر بود [۴۳۶].
- ۷. پیدایش اسلام در یک خلأ سیاسی و اجتماعی: نهضت اسلام در محیط حجاز که قدرتهای بزرگ سیاسی (روم، ایران، حبشه، مصر) در آن جای پای مهمی نداشتند و خلأ نسبی سیاسی وجود داشت، شکل گرفت [۴۳۶، ۴۴۸، ۴۴۹]. این خلأ سیاسی به نهضت فرصت رشد داد [۴۴۹].
این عوامل، در کنار اراده و نصرت الهی، موجب موفقیت فوقالعاده و سریع نهضت اسلام شدند [۴۵۰، ۴۵۱].

