معلم در اجتماع

خلاصه سخنرانی

این فایل صوتی، سخنرانی دکتر بهشتی است که با موضوع «نقش معلم در جامعه» آغاز می‌شود و بر اهمیت حیاتی معلم به عنوان سازنده نسل آینده و پرورش‌دهنده ارزش‌های انقلاب اسلامی تاکید دارد. او معتقد است که معلم، فارغ از رشته تخصصی، باید عمیقاً به اسلام و انقلاب معتقد و ملتزم باشد، زیرا رفتار و گفتار او بر دانش‌آموزان تاثیر شگرفی دارد. بخش قابل توجهی از سخنرانی به پاسخگویی صریح به سوالات و شایعات رایج در آن زمان اختصاص دارد؛ از جمله مسائل مالی شخصی، اختلافات با برخی مقامات سیاسی مانند بنی‌صدر، دیدگاه‌هایش درباره مناظرات تلویزیونی، نقش حزب جمهوری اسلامی و اتهامات مربوط به شکنجه در زندان‌ها. این سخنرانی نمایانگر چالش‌های فکری و سیاسی اوایل انقلاب و تلاش برای تبیین مواضع شفاف به مردم است.

متن پیاده شده

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته برادرها و خواهرها شرح پیروزی یک انقلاب یک فرهنگ یک آرمان این ن است که به یک حرکت سازنده پرمحتوای پرجاذبه و پویشی مستمر در راه آرمون‌های معین و مشخص فس‌پذیر مبدل بشه و تغییر بنیادی که در شکل منفیش براندازنده نهادهای ذهنی و رفتاری قبلی انسان‌هاست در شکل اثباتیش به صورت یک ظام جانشین نظام قتل اما کم تحرک یا ساکن درنیاید. زندگی که بی‌نظام نمیشه به هر حال زندگی بر پایه نظامی هست. مجموعه این قوانین میشه یک نظامه نمیشه گفت آقا انقلاب را نگذارید به نظام بانجامد این ممکن نیست مگر میشه انسان بدون ند و با حرج و مرجم زندگی کنه میشه گفت نگذارید انقلاب به یک نظم ساکن تبدیل شود این درست است این حرف صحیحه انقلاب باید همیشه زنده بماند یعنی پویایی مستمر و پیوسته را برای ما به ارمقان آورد و در این پویایی و پویش اون نسلی که بیش از همه باید جذب بشه ساخته بشه جهت پیدا بکنه نسل ان و جوان است. شما خود جوان‌ها هستید که شأن این انقلاب این است که دل و جان شما را جذب کرده باشد. من نمی‌دونم کرده یا نه. تعارف که ندارم با شما همت رو نمی‌شناسم. نمی‌تونم کرده یا نه. ظاهر این است که شما رو جذب کرده انقلاب و نقش بعدی شما این است که نوجوان‌ها را جذب انقلاب کنید. این است کار یک معلم. رشته تدریسش هرچه می‌خواهد باشد. در همین سخن قبل از اینجا در میفت با صراحت و روشنی عرض کردم در یک انقلاب اسلامی معلماش باید مسلمونای پر و پاقر باشند. هر رشته که باشد چون لباس معلم رفتار معلم گفتار معلم نشست و برخواست معلم همه چیز او که جلوه اعتقاد درونی اوست به این نوع آموز عزیز ما و دانش‌آموزان ما و نسل نوجوان ما شکل و جهت می‌دهد. در نظام اسلامی همه شغل‌های کلیدی باید به انسان‌های مؤمن به اسلام و انقلاب اسلامی سپرده شود و معلمی از کودکیاری تا استادی دانشگاه همش شغل کلیدی معلمی مدیر مدرسه ناظم مدرسه یه وقتی من از اینم سخت‌گیرتر بودم‌ها اونتا که خودم مدرسه‌ای رو اداره می‌کردم می‌گفتم ‌گزار مدرسه هم به اندازه دیگران در شکل‌گیری نسل جوان تأثیر دارن و نه اینکه فکر کنید حالا اون سخت‌گیری رو ندارم مطلب همان است. خدمت‌گزاران مدرسه، دسترداران مدرسه مدرسه جای خودسازی با الهامگیری در محیط مدرسه است و الهام دیرنده بچه‌ها هستند و الهام دهنده همه کارکنان مدرسه حتی خدمتگزار مرضی هم جایی ولی نقش معلم در این میان نقش ویژه‌ایه فعلاً ما تهرو روی معلم و مربی و مدیر و این‌ها می‌گذاریم خب چی احساس می‌فرمایین بار سنگینی به دوشتون هست یا نه؟ چیست که در این مؤسسات نتوانست به این واجب مهم توجه لازم را بدهد و داشته باشد برادر و خواهرهای مسئول اداره مدارس تربیت معلم کاری پررض و دشوار بر عهده دارید. امیدوارم خود شما در شناخت اسلام، شناخت انقلاب اسلامی و نیازهای این انقلاب عزیز عظیم اونقدر خودتون رو ساخته باشید که بتونید این برا درها و خواهرها رو برای ایفاع این نقش مهم بسازید و آماده کنید. دوست می‌داشتم همواره و دوست می‌دارم که سهمی از وقتم در این خدمت صرف شود. در ایقا که تراکم مشاغل نمی‌گذاره. نه اینکه من کسی هستم و نه اینکه من حالا خیلی خودساختم. نه به این سازندگی علاقه دارم و این علاقه عیب نیست بران. نمی‌دونم شماها معلمی رو روی اضطرار برای یافتن شغل انتخاب کرده‌اید. یه شغلی می‌گرده حالا آموز پرورش استخدام می‌کنه یا روی عشق و شوق به نقش سازندگی انسان‌ها. ینید با خودتون خلوت کنید و می‌گویم خوشا به حال اون کس که اگر معلمی را انتخاب می‌کنه آگاهانه و آزادانه انتخاب کنه بدونه دنبال چی آمده برا کسانی که روی اجبار اضطرار کمیابی اشتغال و شغل سراغ معلمین میان لااقل شروع کار دشواره. بعضیا هستن که رو اضطرار میان بعد علاقه‌مند میشن. اما برا خیلی‌ها این علاقه بعداً پیدا نمیشه و دشواره. خیلیا بودن از دوستانی که در دوره معلمی دنبال این می‌گشتن ببینن یه جایی پیدا میشه از معلمی منتقل بشن به اونجا، کارمند اداری بشن. شغل دیگه پیدا کنن قاضی بشن افسر بشن اینا پیدا بود معلمی را به عنوان یک رسالت و مسئولیت نمی‌شناختند و نمی‌پذیرفتن شما چی؟ شما خواهرا شما برادرا معلمی رو به عنوان یک رسالت انتخاب کنید برای خودتون یا نه؟ در دلتون صادقانه به این سؤال به خودتون پاسخ بدید و اگر پاسخ شما منفیست یه سال دیگه شغل پیدا میشه تو ایران لزومی نداره معلم بشید و اگر فاسق شما مثبت است متعهدانه برای دستیابی بر مایه‌های لازم برای ایفاع نقش معلم انسان ساز تلاش کنیم امیدوارم با یک چنین شور و شوقی با یک چنین احساس مسئولیتی به سراغ این اشتقال حیفم میاد بگم شغل به سراغ این اشتغال پررج والا آمده باشید و خ م یار و یاور و راهنمای شما در این راه باشه انشاءالله این کوتاه سخن من چه بهتر که گفتید هر دو بخش بیشتر را به شما واگذارم یه چیزایی اینجا نوشتن نمی‌دونم حالا واقعاً اینا سؤت درجه اول باشه برا شما یا نه اگر شما سؤال سؤلاتی دارید که فکر می‌کنید از اهمیت خاص برخوردار باشه اون سؤالات رو بگید که بیشتر به درد همتون بخوره دیگه بخوایم همش رو بخونیم اون‌ها سؤالاتش خیلی هم با هم مشابه خوشبختانه کرده‌اند یه مقدار یعنی یه دونه سؤال شخصی داره درباره من من با اینکه بنا دارم درباره سؤالات شخصی جواب نگم اما چون در جمع شما معلمه هستم معلم‌های حال آینده بنابراین اینجا استثنائاً جواب میدن می‌پرسم برادر بهشتی در مورد اینکه می‌گویند شما ثروت کلانی دارید و اینکه از کجا آمده این ثروت جواب بگویید جواب این است که دروغ است من جز یک خانه مسکونی هیچی ندارم یه توضیح اضافی هم میدم که نام من و آقای رشایی و آقای رفسنجانی در اساسنامه شرکت ساختمانی اهداف هست ولی شرکت ساختمانی اهداف چی هست؟ ت ساختمانی اهداف شرکتیست که برای ساختن مدرسه رفاه تهران به وجود اومد. پولش را مردم دادن. نباید این پول به نام اشخاص می‌بود و نباید این پول وقف میشد. چون اگر وقف می‌کردیم اون موقع‌ها میاف به دست اوقاب به فکر این افتادیم که یک بنیاد غیرانفاعی کنیم. گفتن اونم اوقافش دست می‌ذاره. بنابراین با نظر مشاوره حقوقی قرار شد به صورت یک شرکت ساختمانی با سهام بی‌نام به سبز برسه که در اختیار مردم باشه. دست دولت نیفته. البته حالا دیگه جمهوری اسلامیست به برادرا گفته شده است که دیگه حالا می‌تونید برید اون رو در اختیار دولت ری اسلامی بگذارید که میرن اقدام می‌کنن. سرمایه این شرکت ساختمان مدرسه رفاه تهرانه. نمی‌دونم شما چقدر با نام مدرسه رفاه تهران آشنا هستید. آشنا هستید یا نه؟ نیستید. مدرسه مدارس اسلامیست با پول مردم تهیه شد و چون مردم مقدارشون عده زیادشون به اعتماد ماها پول می‌دادن می‌خواستن اسم ما حتماً توی اون هیئت مدیر باشه. علاوه بریم یه مقدارم خطر داشت. قرار بود که اینجا که خطری پیش میاد و یه روزی سواک بیاد میگه آقا این معی که توش چنین و چنانه است کیا هستن؟ خب بیان سراغ ماها که ما معمولاً آماده بودیم برای این خطر این توضیحهم میدم که دیدم این آقایان انقلابیون میرن برای متزلزل کردن مردم و بهخصوص نسل نوجوان ما ی سختی شرکت اهداف را فتوکپی می‌کنن این‌ور و اونور می‌برن که بله اسم بنده و آقای رجایی آقای هاشمی اونجا هست. شرکت ساختمانی اه جریان اون شرکت خب این راجع به این سؤال چند تا سؤال دیگه هست مربوط به اختلاف با آقای صدره با آقای بنیسعد ما یک اختلاف اساسی داریم. اون اختلاف اساسی اینه که من اختلاف منم نیست. اختلاف ماست. یعنی همه جناه هم‌فکر ما. آقای رجایی هم این اختلافو دارن. آقای خامنه‌ای هم دارن. آقای هاشمی هم دارن. خیلیا دارن. آقای بامنارم دارن و خیلیای دیگه آقای عسکرلادی هم دارن حدود ۱۰۰ نفر از نمایندگان مجلس این اختلافو دارن با ایشون. اف در این است که ما معتقدیم نخست‌وزیر و وزرا و معاونان و مسئولان کشور این‌ها باید انسان‌های معتقد به انقلاب اسلامی در عمل پایبند به وظایف اسلامی و معتقد به اصل ولایت فقیه باشن برای اینکه اگه معتقد به این‌ها نباشن توی اداره مملکت دو خطه پیدا میشه و مملکتو با دو خط نمیشه اداره ایشون این اتهادو ندارن برای نمونه اگر امدار بشه بین آقای رجایی و آقای سلامتیان ایشون آقای سلامتیان را انتخاب می‌کنن به عنوان نخستوزی و خودشون به من گفتن مکررم به من گفتن که اگر من آزاد بودم و کسی جلوم نبود و ملت می‌پذیرفت و مجلس می‌پذیرفت به نظر من مناسب‌ترین سعد برای اینکه این مملکت در این دوره بحرانی اداره کنه آقای سناسی عدم در همون جلسه می‌گفتن که بله این آقای سلامتیان اون وقتا تو این خطا نبود من اون رو به راه اسلام آوردم و اون وقتهم خیلی دروغ می‌گفت حالا کمتر دروغ میگه اینا عین مطالبیست که ایشون می‌گفتن در همون جلسه اتفاقاً جلسه رو برای همین با ایشون تشکیل داده بودیم دو به دو صحبت کردیم من بهشون گفتم نه برادر من عقیدم اینه که این جمهوری اسلامی اگه بخواد جمهوری اسلامی بمونه باید نخست‌وزیرش، وزراش و دیگران دارای این خصوصیات باشن. در میان مترین تواناینو انتخاب می‌کنیم، متخصص‌ترینو انتخاب می‌کنیم اما در شرط تبین با این قیودی که گفتم تخفیف نمیدیم. این سلیقه بنده است. همیشه هم گفتم این سلیقه رو مثل اینکه تازه نیست این حرف من لابد مکر شندید این مطلبو از من یا نه نشنیدید تا حالا اینو بله شنید؟ حالا ممکنه بعضیا نشنیده باشن موضع منه خیلی هم رک و روشن و صریح صادقانه و روشن میگم این رو به امام همین رو عرض کردم به برادرای دیگههم گفتم به خود ایشونم گفتم در مصاحبه‌ها گفتم در سخنرانیا گفتم من حرف پوشیده‌ای ندارم اگه این شخص را ایشون رعایت کنم دیگه هیچ وقت منم به آقای بنیسر ندارم پس مسئله دیگه نیست ولی اگر ایشون اون سلیقهشونو داشته باشن خب من نمی‌تونم این مسئله شخصی نیست که من چیکارش کنم شما بگید من چیکار کنم من این فکرمه این اندیشمه این عقیدهمه بشینیم مثلاً بگیم چی مثلاً توافق کنیم میگیم که نصف آقای رجایی و نصف آقای سلامتی رو با هم ترکیب کنیم تا باشه نخست‌وزیر آینده میشه همچین چیزی نمیشه یا وزرا همین‌طور یا مسئولای دیگه همینطور عین این اختلاف رو هم با آقای با آقای مهندس بازرگان و دیگران داریم اونا هم همین طوره اونا هم در این جهت نظریه‌شون با آقای بنیسد خیلی فرقی نداره منتهاش اونا یه عده‌ای رو صالح می‌دونن این یه عده دیگه رو یعنی ا مثلاً اگه صحبت آقای سلامتیان باشه باز اون‌ها قبول ندارن ولی در اصل کلی با ایشون هم نزرن اون برادرا اینطور فکر می‌کنن این برادرای ما و بنده ماها این جمع برادم که اینجور فکر می‌کنه حالا شما به ما بگید نظر مشورتی بدید شما ملت هستید باید نظر مشورتی بدید چیکار میشه کرد غیر از اینکه خیلی رک و پوسکنده به مردم بگیم مملکت رو یا میشه تو این خط اداره کنی یا تو اون خط اداره کنی بعد وقتی خب رئیس‌جمهور شدن گفتیم بسیار خب شما رئیس‌جمهور منتخب مردم هستید وقتی مجلس انتخاب شد گفتیم بسیار خب این مجلسم منتخب مردمه حالا اگه با هم اختلاف پیدا کردید بر سر این موضوع باز پیشنهاد ما اینه که منصفانه این است که رئیس‌جمهور چون یه نفره با یک رئیس او بیاد نظر اکثریت مجلس را بر نظر خودش مقدم بداره درسته تو قانون از م به مجلس هم به رئیس جمهور یکسان این اختیار داده شده در مورد تعیین نخست وزیر وزراء اما صحیح این است که وقتی این طرف یه عده هستن اون طرف یک رأی یک نفره به نظر ما میاد منصفانه این است که رأی یک عده مقدم باشه اینم مطلب دوم ما بود و دیگه هیچ مطلبی با ایشون نداریم همین را می‌تونید خودتون بدانید می‌تونید به مردم بگید ما هیچ اختلاف شخصی یعنی من که لااقل هیچ اختلاف شخصی هیچ چشم داشتی هیچ توقعی هیچ انتظاری هیچ چیزی ندارن ببینید در آن آقای رجایی که نخست‌وزیر شده خب ایشون فکر ما راحته خیال ما تخته که ایشون از این مسیر اسلام فقاهت منحرف نمیشه خیلی روشن میشه گفته من مقلد امام هستم مقلد مرجعیتم نداریم. هر وقت آقای رجایی نظر مشورتی چیزی بخوان می‌تونیم با هم مشورت می‌کنیم. هر وقتم نباشه ایشون کار خودشونو می‌کنن با هم کار خودمونو می‌کنیم. من که اصولاً ترجیح می‌دادم یک طلبه باشم چون کار اصلیم همینه و افرادی مثل آقای رجایی هم مسئولیت‌ها رو قبول کنن ما هم فکرمون راحت. البته یک نظارتی مثل همه مردم ملت نظارت می‌کنه بر کار مسئولان. ما هم در این نظارت شرکتی علت گفتن لیبرال به رئیس جمهور منتخب مردم چه بود؟ من نمی‌دونم کی به ایشون گفته لیبرالی روی لیبرال‌ها بحث می‌کنن حساسیت دارن من نمی‌دونم کسی گفته بیرون لیبرال یا نه یبرال رو معنا کنید و بعد خود اشخاص باید بگن که لیبرال هستن یا نیستن بحثی نیست این لیبرال که یک فحش نیست لیبرال یک مکتبه یک تزه یک جهان‌بینیست یک بینشه اگر ایشون دارای این بینش باشن خب بهشون بگن لیبرال هی داره اگرم دارای این بینش نباشن نباید خلاف واقع بگن این سؤال چنین آهنگ و ل داره که گویی لیبرال یک فحشه نه لیبرال یک فحش نیست یک دشنام نمی‌کنه با اینکه امام همه مردانو به وحدت یک باشگی دعوت می‌کنن باز اشخاص عز جمهوری با سخنان تفرقه‌انگیز خود باعث جدایی اقصار مردم می‌شوند کجا هم چیزیه من نمی‌دونم شما این سؤال کننده اگه اقلاً نوشته بود که دیگران باعث تفرقه‌انگیزی میشن احیاناً اشخاصی هم در رز جمهوری اسلامی باعث تفرقه‌انگیز میشن یه چیزی اما از شما می‌پرسم ملسفانه که روزنامه انقلاب اسلامی محتواش بیشتر تفرقه‌انگیه یا روزنامه جمهوری اسلامی نه کدوم بیشتره
با هم مقایسه کردین یا نه
خب کدوم بیشتره؟ هر
هر دوش مساویه. خیلی بی‌انصافید. من شما رو قاصحانه محکوم می‌کنم. بله. از شما می‌خوام یک هفته بیاید. از شما می‌خوام هفته گذشته برید یا هفته قبل از هفته گذشته روزنامه جمهوری اسلامی رو بگذارید. روزنامه انقلاب اسلامی هم بگذارید و منصفانه برید یه بار دیگه جستجو کنید. نه یه بحث دیگهست آقا. ببینید من چون می‌خوام شما معلمید اولین چیز معلمید منصف باشه. من هم یه نگاهی به جمهوری اسلامی می‌کنم هم یه نگاهی به انقلاب اسلامی می‌کنم. قابل قیاس در این جهت با هم نیستن. حتی امام اینو می‌فرماد از امام پرستم این رو فرمودن گاهی تو جمهوری اسلامی یه چیزایی هست ولی انقلاب اسلامی شلوغ می‌کنه. ایشون می‌خونه نقد روزنامه رو و خود من هم چنان نیستش که همیشه بتونم بخونم اما چنانم نیست که نخونم. می‌گیرم می‌خونم. من نگاه می‌کنم اینکه میگید هر دو تایی برادریم همچ قشنگ دستم کرد مساوی به نظر من خیلی غیرمنصفانه بود خواهش می‌کنم منصف باشید و نه اینکه به عرض من اینو بپذیرید خواهش می‌کنم یه بار برید خودتون رو قاضی کنید مطالعه کنید ببینید چهجوره چرا علی‌گرایان توهین می‌کنید یا می‌کنن نمی‌دونم این چیه چون همین الا داره همین چیزی در صورتی که می‌دانید امثال مانند مصدق بازرگان تأیید مردم بوده و هستن کی ملی‌گرایان توهین کرده از ملی‌گرایی انقاد می‌کنیم من همینجاهم الان صحبت کردم گفتم ملی‌گرایی و ناسیونالیسم و ملیت را محور وحدت قرار دادن ضد اسلامه حالا می‌فرمادین عین اسلامه در اسلام ملیت محور وحدت نیست اونچه که محور وحدت است عقیده مشترک است یک حبشی مسلمان با یک قریشی مسلمان برادرن و یک امتن و یک قریشی کافر با یک قریشی مسلمان یک امت هست یا نیست نظرتون رو بگیر هست خب پس چی دیگه بنابراین معلوم میشه وحدت ملی پایه اسلامی نداره ما اونچه در اسلام داریم وحدت اسلامیه کسی توهین نمی‌کنه انتقاد می‌کنن ربوط دکتر مصدق به عنوان یک چهره‌ای که برای این مردم تلاش کرده مورد علاقهست مورد احترامه اما شیوه‌ش مورد انتقاده و تختی می‌کنیم او رو این عیبی داره این توهینه کی توهین کرده به ایشون آقای مهندس بازرغانم من نمی‌دونم ملی‌گرا هستن یا نیستن چون ایشون خودشون معتقدن به اینکه اسلام محوره خصوصاً من این مطلبو درباره ایشون نمی‌دونم صحیح باشه یا نه من از ایشون چنین چیزی نشنیدم که ایشون ناسیونالیسم رو محور بدونن دقیقاً موضعشون در این رابطه نمی‌دونم چیه. ولی ممود دکتر مصدق بله ایشون محورش محور ملیت بود و وحدت ملی و روی وحدت اسلامی ایشون هیچ‌وقت تکیه نداشت و از این نظر راه ایشون مورد تأیید ما نیست. ما راه خمینیست. راه خمینی هم راه انبیاست. و در این راه تلاش‌های امثال مرحوم دکتر مصدق برای مبارزه‌ای با دشمنان ایران و اسلام، دشمنان این ملت وارد تقدیره. اما اندیشه او به عنوان اینکه ملیت محور باشه مورد سفر ما فکر می‌کنیم این یه برخورد منصفانه است. برخورد روراست. تعارف که نمی‌خوایم بکنیم. می‌خوایم حقایق رو بفهمیم. من معمولاً از دکتر مصدق همیشه با احترام یاد کردم. درباره ملی‌گراها هم همیشه انتقاد کردم. توهین چون اینجا یکیشم نوشته می‌کنید. اگر خطاب به من باشه لطف کنید اگر جایی در سخنان من توهین هست بگید تا من نقش خودم را بشناسم. و به هر حال من با توهین مخالفم ولی با انتقاد روشن صریح موافقم باید انسان موضعشو بگه انسان اگه خط داره باید خطشو بگه آدمای خطدارم هم یک عده موافقه همراه پر و پا قرص دارن هم یک عده مخالف پر و پا قرص دارن هر کس خط دارد دوست دارد و دشمان هم دارد سان بگه موضعشو بنده عادت دارم مواضعمو صریحاً میگم گاهی راجع به جریان‌ها اگر می‌بینید من با موضع روشن صحبت نمی‌کنم چون جریان گاهی برام مبهمه خب طبعاً درباره او نمی‌تونم روشن صحبت کنم اگر قبلاً ازم سؤال کنن می‌تونم در همون حد جواب بدم ولی پای مواضع که پیش میاد همیشه روشن صحبت می‌کنن معتقد هستم به این علت تشکیل حزب جمهوری در حالی که در قرآن ذکر شده هیچ حزب و گروهی نباید وجود داشته باشد مگر حزب‌الله چیست؟ خب مگر حزب‌الله چیست؟ حزب‌الله چی هستن؟ در قرآن می‌گوید تحذب‌ها دو گونه. تحذب بر محور الله، تحذب بر محور شیطان. این ر از حزب‌الله نباشد همچین تعبیری که در قرآن نیست. تعذب‌ها رو دو گونه می‌کنه. تعذب بر محور الله یعنی چه؟ ما فکر می‌کنیم حزب جمهوری اسلامی را به منظور تحذب بر محور الله به وجود آوردیم. نمی‌خوام بگم همه کسانی که در حزب جمهوری اسلامی هستن ۱۰۰ تو خط الله هم هیچ انحراف و لغزشی ندارن. خیر. انحراف دارن لغزشم دارن. میگیم انگیزه تشکیل این این بود تعذب در خط الله باید تلاش کرد و درستش کرد و تا این لحظه حس می‌کنم در این خط حرکت می‌کنه نقای هم داره تخلفاتی هم داره اما خط کلیش اینه و مکرر عرض کردم که هر وقت ببینم که این حس از اون خط کلی انحراف کلی پیدا کرده اعلام می‌کنم میگم آقای مردم ما انگور خریدیم تو خم انداختیم سرکه بشه شراب شد ین رو عرض کردم که اعلام می‌کنم هر وقت هم چیزی شد ولی تلاش ما این است که در خط الله حرکت کنه. خب این سؤالات برادرانه دیگر شما هم که همهش از مهر و لطف برخوردار هست و همچنین از نگرانی شماها از اختلاف همه مشعر به این هست با مناظره تلویزیونی موافقید؟ اگر هستید چرا در مناظره شرکت نمی‌کنید؟ و اگر موافق نیستید به چه دلیل؟ با توجه به اینکه مناظره می‌تواند باعث راحتی اذهان عموم می‌گردد. من با مناظره تلویزیونی همیشه گفتم موافقم. منتها به شرط اینکه اگر مناظره پیرامون یک مطلب است دیگه شخص مطرح نیست. مناظره تلویزیونی پیرامون یک مطلب. ممکنه من شرکت کنم ممکنه آقای باهنر شرکت کنم. چه فرق می‌کنه؟ ممکنه آقای خامنه‌ای شرکت کنیم. چون اصولاً من از اینکه مناظره تیرامون ارزش‌ها تبدیل به مناظره میان اشخاص بشه از این خیلی بیزارم. از مناظره بین اشخاص بیزارم. مگه مردم وقتشونو مفتر جستن که حالا بیان ببینن بنده و شما چی میگیم. به عنوان شخص از مناظره میان افکار استقبال می‌کنن. خب وقتی شد دیگه حالا صاحبان این دو اندیشه برن آقای دکتر بار می‌تونن برن آقای خامنه می‌تونن برن بندههم می‌تونم برم اینکه بخوان مناظر مناظره‌ها رو آهنگ شخصی بهش بدن بله من با این مخالفم مگه تلویزیون بهدون کشتی اشخاصه تلویزیون صحنه برخورد آرا و افکار و اندیشه‌ها باید باشه و وقتی صاحبان یک رأی و یک اندیشه بیش از یک نفر باشن هر کدام شرکت کنن کافیه و لذا من در مناظره شرکت کردم یک بار یادتونه که من درباره انتخابات دو مرحله‌ای شرکت کردم شیوه مناظره هم که می‌کنم به عنوان یک تجربه در رابطه با اینکه چگونه می‌تونم عمل بکنم نشون دادم که چگونه مناظره می‌کنم بار دیگههم ۱۰ بار دیگههم که شرکت کنم انشاءالله با همون شیوه اما چرا من باشه مگه اونجا مناست میگه برام آقای با تشریف میارن بم آقای خامنه‌ای تشریف میان یا دیگری آقای هاشمی میان آقای دیگه میان یک اندیشهست هر کس این اندیشه رو داره یه نفر دو نفر میاد زشت است که تلویزیون مناظرات میان معناها توش باشه این خیلی بده این خودش آفته می‌تونید برخورد صاحبان اندیشه‌ها باشید شما رئیس دیوان عالیه که کشور و دبیر کل حزب جمهوری اسلامی می‌باشید و با توجه به اینکه قوه قضای کشور باید کاملاً بی‌طرف باشد آیا این دو سمت با دیگر مقایرتی ندارد اگر من وابستگی‌های تشکیلاتی و حزبی را در کار قضاییم دخالت بدم منافات داره اگه دخالت ندم نه منافعاتی نداره اگر قدرت دخالت دادن دخالت ندادن در انسان وجود داشته باشه نه مناف اگر انسان این وابستگی‌ها رو نتونه جلوتخارت چه بگیره خب من معمم و روحانی هم هستم یک وابستگی روحانیتی دارم که قبل از وابستگی حزب جمهوری اسلامیه خب پس اونجا اگه یه روحانی و غیرروحانی رو آوردن توی کار غذا چیکار بکنن یه غیرروحانی هم در رابطه با یه روحانی اینجوره قاضی نه قاضی اصلاً هر مسلمانی باید خودشو بسازه که این وابستگی رو دخالت نده ولا آدم قوم و خویش داره همشهری داره رفقای وره اینقدر وابستگی هست رفقای دوره تحصیل داره این آقای دکتر مختاری رئیس کل دادگاه عمومی تهران که ما هم نصبش نکردیم قبل از اینکه ما بیایم به این سمت منسوب شده بود ما همون جا هنوز گذاشتیم ایشون هستن ایشون یکی دو هفته قبل به یه مناسبتی صحبت شد می‌گفت من در غیاب شما به همکاران میگم که اصلیه همین اصلیه با اینکه اینقدر نقص داره یا ایشون می‌گفت هیچ‌وقت یا می‌گفت کمتر وقتی این‌طور بوده که مسئولان قوه قضاییه در کار ما هیچ دخالت نکنن، هیچ سفارش خصوصی به ما نکنن. یا ایشون می‌گفت هیچ‌وقت نبوده یا ایشون می‌گفت کمتر وقته تو درست یادم نیست. روش ما اینه و باید اینجور باشیم. نه من میان این دو تا منافعاتی نمی‌بینم. اگر اینا با هم منافعات داشته باشه پیوند من با روحانیت از پیوند من با حس شدیدتر اره باید یه فکر اول برای اون کرد. خب امیدوارم که چون دقیقاً همه اینا رو نخوندم تونسته باشم در رابطه با این‌ها توضیح اصل کرده باشم. آقای بهشتی رئیس جمهوری اسلامی و رئیس دیوان عالی کشور آیا ممکن است بفرمایید که در ملاقات با هویزر جاسوس سیاه چه حرفایی زده‌اید آقای بهشتی آیا ممکن است بفرمایید که تاکنون چند دهه با جاسوسان آمریکایی ملاقات داشته‌اید آقای بهشتی چه پاسخی در برابر شاگری یکی از دانشجویان پیرو خط امام که در نشریه مجاهد به شاپید داریم من گفتم که هویزه یا هر فرد دیگری به عنوان جاستیا که ملاقات نمی‌کنه با افرادی که مسئولن به عنوان یک عضوی از سفارت آمریکا ملاقات می‌کنه از من پرسیدن که اصلاً بایزر ملاقات داشتی یا نه؟ گفتم تا اونجا که من در خاطرمه نه مگر اینکه یه وقت یک جمعی از آمریکاییا بودن توشم یک فردی به نام هویزر بوده اما کسی اومده باشه خودشو معرفی کرده باشه آقا من هویزر هستم با شما می‌خوام ملاقات داشته باشم هم چیزی یادم نیست هم چیزی نیست اصلاً نیستن که یادم نیست نیستم چیزی و اما فرض اونجا من جواب دادم پارسالین رو گفتم فرض کنید که اصولاً با هایزر ملاقات بود مسئله است که در این ملاقات چه گفته می‌شود الا اونا مأموران یک کشوری هستن که در اینجا نمایندگی سیاسی داره میان با مسوران کشور صحبت می‌کنن یا سایر جاسوسیوسهای آمریکایی یا سایر چون این آمریکاییاها که همشون جاسوسن اون کی بود سفیرشون اینجا هلمس اینکه اصلاً رأید سیآی بود مدت اینجا سفیر بود حالا یه وقتم می‌بینی یکی دیگه اینجا سفیره یا کارداره جاسوسم کارد آمریکا اومده تو همه اومده مهم این است که به اینا چی گفتیم اونچه به اینا گفتین توی همین اسناد جاسوسخانه هست تو همون سندی هم که مجاهد منتشر کرده هست گفته است که ما گفتیم چرا شاهرا قبول کردید اونجا این توهین ملت ایرانه گفتین چرا این لوازم الکی نظامی رو که ما خریدیم به ما نمیدین هی میگید ما دوست ملت ایرانیم دوستی که با حذف نیست را اینا رو نمیدید؟ چرا عمل نمی‌کنید؟ گفته که او روی عدم وابستگی به آمریکا تکیه دارن تو همینا تو سند تو همین چیز مجاهد اینا ایناست البته تو اون اسنادی که هنوز این آقایو منتشر نکردن چیزای دیگه هم هست تو یکی از اون اسناد این هست که یک جریانی رو یکی از اینا یادم نیست کدومشون شاید لینگل میگه میگه که رفتیم ملاقات کردیم با مسئولان بعد صحبت این میشه که با من ملاقات کرده میگه او او را فریب نمی‌توان داد او فریب ناپذیره راجع به جمهوری اسلامی هم هست روزنامه با این‌هاست که دشمن اوناست این‌ها اینهاهم هست البته انشاالله همشو یکجا منتشر می‌کنن تا معلوم باشه ما چی می‌گفته‌ایم تی من این مطلبو گفتم یه کسی از برادرای یه وقت پرسید که پس چرا راجع به ملاقات آقای بازرگان با برژنستی این همه جنجال را انداختن؟ اگه ملاقات مسئولان با اینا عیب نیست؟ خب ایشونم نخست‌وزیر بودن ملاقات کردن گفتن من همون وقتم گفتم که اصل ملاقات عیب نیست انتقادی که به ایشون بود این بود که وقتی برگشتن باید گزارش این ملاقات را به شورای انقلاب می‌دادن یک ملاقات اینجوری رو و ما هیچ گزار شی از این دریافت نکردیم و تا اونجا که در حافظه از ایشونم خواستیم گزارش بدن و گزارشی دریافت نکردیم این رو ما گفتیم صحیح نبوده و همین گزارش ندادن منشأ به گومگوهایی شد و اینکه در گزارش ساندرز اینم جزو همین اسناد لانه جاسوسیست تو روزنامه اطلاعات روز هدهم بهمن ظاهراً صفحه ۱۳ هست شده اونجا ساندزه که از همین جاسوسا به آمریکا می‌نویسه که ما طرفدار ایرانی میان رو هستیم که در او یک دولت ملی سر کار آید دولتی که در اون مذهبیون تسلطی نداشته باشن چرا چرا آمریکایی هم چیزی می‌خواد دنبال چیه آمریکا که از دولتی که در اون مذهبیون تسلط داشته باشن می‌گریزد و دنبال یک دولت ملی و میان روئ ویژه های یک حزب سیاسی این است اراده و تصمیم رهبران مرکزی و محلی حزب در به دست آوردن قدرت و حکومت آیا منظور شما از تشکیل حزب همین است؟ توجیه کنید ما در این باره مشر توضیح دادیم اراده و تشنه رهبران مرکزی و محلی حزب در به دست آوردن قدرت و حکومت این رو ما دربارش مکر توضیح دادیم گفتیم حزب جمهوری اسلامی تشکلیست برای به حکومت رسیدن متقین و جمهوری اسلامی باشن، می‌خواد نباشن. پس فرقش با احزاب دیگه اینه که احزاب دیگه می‌کوشن خودشون حاکم بشن. حزب جمهوری اسلامی می‌کوشد متقین حاکم بشن. اگر افرادی متقی‌تر و صلاحیت‌دارتر از افراد حزب، بیرون حزب بودن، حتی اون‌ها را جلو می‌اندازه و در عمل هم این کارو حزب مکرر کرده. آخرینش درباره نخست‌وزیر بود. شما می‌دونید که آقای رجایی از حزب جمهوری اسلامی نیستن. و نبودن و حتی ما دقیقاً مطمئن نبودیم که مواضع سیاشون آیا با مواضع سیاسی دقیقاً مطمئن نبودیم که مواضع سیاسیشون آیا با مواضع سیاسی حزب هماهنگی دور ایرانن؟ وقتی صحبت شد دقیق‌تر در این دوره مطالعه شد و می‌دونید که در شورای مرکزی رأشی گرفتیم چون آقای فارسی اون موقع مطرح نبودم ایشون گفته بودم من آماده نیستم در شورای مرکبی که رأی گرفتید ن رأی رو آقای رجایی آوردن دوم دوم رو یکی دیگه اخیر که از اعضای شورا رو باز یه فرد می‌گذره بیرون حز چهارم که از اعضای شورا به حیثه شورای مرکزی بود در انتخاب می‌خور رأی میده چی معنی میده فکر می‌کنم معنی میده که روی این آرمانی که میگه عمل می‌کنه ولی ما تعارف نیستیم ما گفتیم که برای حاکمیت مسلمانان مؤمن متقی معتقد به اسلام تلاش می‌کنیم. کسانی که معتقد به اسلام نیستن اینا عزادار ما در تشخیص اسلام در معرض اشتباه خواهند بود و به این دلیل خطر خواهند ولی اگر در حق اسد خواهد بودن می‌خواد عضو حزب باشن می‌خواد نباشن اگر عضو حزب نباشن و امتیاز بیشتر بیارن اونا مقدماً در همه انتخابات و تعیین افراد ا حتی انتخابات و تعیین نامزدها که با حزب مشورت میشه با این فرمول حالا عمل کرده‌ایم و انشاالله در آیندهم همینجور عمل خواهیم کرد فعلاً باودن یک رسمی در ایران آیا ما نظام تکبی داریم که برن به خود سؤال کنم پاشه بگه چقدر اختلاف درباره ایران داره که میگه فقط یک حزب و رستی داریم خیلی باید یک معلم اینقدر اناتش ضعیف باشه که تو فقط یه حزب داری شما خبر نداره که اعضاب داریم یا خبر داریم بله خب تبلیغات و فعالیتش زیاده این غیرت اینست که فقط یک حزب رسمی داریم با تک حزیش اگه حزبی فعال‌تر بود و تبلیغاتش بیشتر بود وائزهای بیشتری که گناهش نیست اینا نمیگن تک حزبی تک حدی معناش اینست که در قانون اساسی بگن فقط یه حس کی تو قانون اساسی ما هم چیزی هست یا در عمل بگن فقط یک حس کی در عمل همین چیزی هست عمل که همه احزاب آزادن حتی در ائتلاف بزرگ خود حزب جمهوری اسلامی در انتخابات که احزاب و سازمان‌های دیگه با او اعتلاف رسمی دارن در انتخابات چطور ترکی برادران من و خواهران من شما هر جمله‌ای رو که تو محیط گفته میشه تکرار نکنید دقت بفرمایید در طرح جمله‌ها من شما رو دوست دارم شماها سازنده آینده واقعی این جامعه هستید. به همین دلیل علاقه‌مند هستم که هر جمله‌ای می‌گویید کاملاً سنجیده باش. نظر شما درباره مجاهدین خف چیست؟ با توجه به اینکه گفته بودیم این‌ها پاره تن ما هستند و می‌دانید یک منافق هیچ‌وقت نمی‌رود به نفع دیگران شهید شود و سال‌ها مبارزه کند. پس این‌ها منافق نیستند. ما مطلب اول ما نظرمونو صریحاً گفتیم اگر نگفتیم ما نظرمونو ما گفتیم تفکر ایدئولوژی این سازمان التقاط اینو مکرر گفتیم بعدم در روش‌ها تهمتزن و دروغ زن و شایعسازه این روزنامه مجاهد آ خوردن دروغ میگن و من تا ۲ سال و نیم قبل درباره این‌ها این مطلبو خیلی باور نمی‌کردم هرقدرم دوستان ما از زندان می‌آمدن چیزا می‌گفتن می‌گفتم شاید شما اشتباه می‌کنین بعد که عده زیادی از اینا از زندان بیرون اومدن عده زیادی از برادر از زندان بیرون اومدن دیگه با مصیبتاست این‌ها مثل آب خوردن دروغ میدن مثل آب خوردن تهمت می‌زنن خودی اسلامیه آدم راست بده این مسئله رو به آقای مسعود رجوی که آمده بودن حود ۴ سال که یک سال و هفت ه ماه چار پ ماه قبل منزل ما یک بار بایست یکی دو تا دیگه از مجاهدین سریحاً گفتم در یک گفتگوی ۵ ساعته که آقا درباره شما این دو اتهام هست چه اتهام به ایشون گفتم هست نکه تفکر شما میگن التقاط بیاد اینو روشن کنید یکی اینکه میگن شما اخلاق رو طوری می‌شناسید که آدم می‌تونه راحت روز بگه اینم بیاید روشن کنید یکی هم میگم شما گرایش سیاسی به اردوگاه شرق باید مارکسیست‌ها رو مارکسم جهانی رو رفیق و دوست می‌دونید می‌تونید با اون متحد باشید در یه جده اینم بیاید روشن کنید خود اون‌ها هم همین رو گفتن به هوادارانشونم گفتم اینجا هم خدمت شما می‌گویم بیان این مساله روشن کنن و می‌دانید که یک منافق هیچ‌وقت نمی‌رود به نفع دیگران شهید شود. نه اون‌ها مؤمن هستند به یک آرمانی ولی ایمان به اون آرمان را در اصطلاح قرآن ببینیم چی بهش میگن این احتیاج به بحث داره ولی به هر حال آ آمانشون آرمان خالص اسلامی نیست و صرف اینکه یک نفر در راه آرمان شهید می کشته میشه این که دلیل حقانیت آرمان او نیست مکس هم در راه آرمانشون کشته میشن مگه اونا نمیرن کشت در راه آرمانشون. خب می‌فرمایید اون‌ها هم مسلمانن و ایدئوریشون اسلامیه. وحی اصلاً قبول نداره. حالا راجع به خداش بحث نمی‌کنم. وحی رو قبول نداره. نبوت اصلاً قبول نداره. فرمود اون مسلمانه چون میره در راه آرمانش کشته میشه. البته به آرمانش دیمان داره. میره کشته میشه. تو جنگ‌های صلیبی هم مسلمونا ایمان داشتن هم مسیحیا با هم می‌جنگیدن همگی رو می‌کشتن. هر دو بر حق بودن. خوارج نهروان به راهشون سخت ایمان داشتن برحق بودن. صرف اینکه نشانه برحق بودن نیست. این یک کمال است در انسان که در راه آرمانش تلاش کنه. این صحیحه. این یک کماله. اما اینکه آیا آرمانش آرمان اسلامیست یا نه این یه مسئله دیگهست. مارکسیستی را که در راه آرمانش میره کشته میشه بر یکی از این پیروان مذهب شکم و زیر شکم که فقط هوس‌های پلید حیوانی رو می‌پرستن مقدم می‌دارن او رو طبیعیست این ا پاره‌تاً من گفتم این نوجوان‌ها و جوان‌هایی که اقفال میشن در این جریان‌های سیاسی اینا رو نمیشه همینطور بی‌تفاوت بود و گفت بذار برن اینا پارای تن ما هستن و این مطلب تو خود اون نوشته هست همون مشابه رو همون نوشته رو بخونید تو متنش هست حالا چرا اونجور پیچ می‌زنم باید از اونا پرسید به هیچ حرس و گروهی وابسته نیستم و تابستون‌ها هم از جهاد و دیگر نهادهای انقلابی مثل در جهاد و دیگر نهادهای انقلابی مثل گروه زمین و نصف سوادآموزی افتخار خدمت داشتن می‌خواهم به اطلاع برسانم که یک شهید شریعتی ید شد و می‌شود که تاشی که پس از دیگری اعدام می‌گردند و ما نیز از ترس تصیح و پاک‌سازی به اصطلاح جرأت مطالعه اون‌ها را نداریم. شاید ظاهراً بگویید نه اما موقع استخدام معلوم خواهد شد که حجری‌ها استخدام می‌شوند یا اون‌ها که به هیچ اسم گروهی وابسته نیست. د به جز روزنامه حزب جرت مطالعه هیچ روزنامه‌ای نیست و اگر خلاف عمل شود قول تصویر جلو چشمست ظاهر می‌کند. سه آیا این استنیا آزادی؟ من فردا امتحان دارم و باید امشب می‌خوندم و اینجا نمی آمدم اما خدا ساعات که هرچه به سخنرانی جناب عالی نمی‌آمد تا روز استخدام لرزه‌اش را می‌خورد به یاد شریعتی که قریب دوران است و چنون می‌خریب از نوشتن اسم معذورم زیرا که قول پس در کمین است یا حق خوب یکی یکی اینا رو روشن کنیم اول از آخر شروع می‌کنیم شما رو مجبور کردن امشب بیاید اینجا آقا اون آقا که دست گلم کرد ما آقای دست برم کرد
من اون آخریشو می‌پرسم اصلاً بله آقا
خب حالا آقای نویسنده این سؤال اگر من بگم به شما که شما که یک دروغ به این علنی را می‌گویید نباید معلم ب بچه‌های ما بشید حق دارم الله اکبر الله اکبر در مجین درست خوب ببینید اجازه بدید اجازه بدید
می‌دونم آقا ببینید متوجم من مسئله دیگه‌ای رو عرض می‌کنم من می‌خوام به این نویسنده بگویم حالا بدبین مرحوم دکتر شریعتی غریب‌تره یا ما که اینجا راست تو این جلسه اینطور دروغ پلو برامون میگم خدا ارم شاهد میارن کدوم غریب‌ترین و بعد هم می‌خوان با این دروغ‌ها جامعه آینده رو بسازن و بعدم میگن اگر ما معلم نشدیم حزب بازیه من بازم میگم آقا ح می‌گوید معلمین ما باید مسلمان معتقد پایبند به وظایف اسلامی درست راستین توانا بر کارشون و اسلام فقاهت را قبول داشته باشن یعنی الله اکبر الله اکبر الله اکبر منافقین سورین
قصه حزب نیست قصه راحت چیست قصه حزب نیست شما را دارید به پای حزب می‌نویسید. البته این افتخار هست که یک حزبی یک راه اصیل داشته باشه که هر کی تو اون راه میره به پای اون حزب بنویسن ولی اصلاً سراغ اون حزم نرفته باشه ولی به هر حال قصه حزب نیست قصه راه هست ما که راهمونو روشن میدیم بعدم نمیگیم هر که اینو قبول نداره باید بره هیچی نه ما میگیم شغل آزاد داشته باشه فعالیت هرچی می‌خواد داشته باشه ولی معلم مسئولیت‌های کلیدی دیگر اینا باید در دست کسانی باشه که بخوان این نظام جمهوری اسلامی رو پیاده کنن، اجرا کنن، آموزش بدن. من از این می‌پرسم آیا در کشور شوروی، در کشور چین کعبه آمال مارکسیستاگر حتی حالا مارکسا میگن نه آقا نه چین، نه شوروی نه کوبا، نه کجا، نه کجا مثل شما که میگید نه عربستان، نه اردن، نه مراکش، نه مصر، اسلام ماهم میگیم نه اینا نه اینا ماسی خب اینا رو هر دوستان ولی حالا من میگم در این عینیت‌های ترا اول ما کیست تو قانون اساسی شوروی و تو قانون اساسی چین این ماده هست داشتن عقیده آزاد است بسیار اصح و تبلیغ بی‌خدایی آزاد است یعنی که یعنی تبلیغ عقیده خدایی آزاد نیست این تو قانون اساسی این دو کشور بزرگ ماست قانون اساسی شوروی مال ۱۹۷ ترجمه فارسی هم شده قانون اساسیست این حالا می‌فرمایند که توی جمهوری اسلامی آزاد بذارید یک مارکسیست بره معلم بشه یک ملحد من کار مارکسیسم ندارم من رو مارکسیست حساسیت ندارم من رو الحاد حساسیت دارم از قدیمم گفتم من رو ماتریالیسمیستم حساسیت دارم میگم بذارید یک ضد خدا بره ما ه یا ما باید دینمون کم باشه یا عقلمون کم باشه یا هر دو اگه یه ذره دین داشته باشیم یه جا هم عقل داشته باشیم سگ این کارو نمی‌کنیم کدوم جامعهست که فرزندان و پاسلش رو بسپاره دست کسانی که ضد عقیده اون جامعهست در کدام جامعه عقلیتی در دنیای این معمول بوده که ما بکنیم اگرم می‌خواد ما بریم سراغ آزادمنشی‌های غربی بله توی اروپا تو اروپای غربی و تو آمریکا این حرفا نیست اونم نه همه جاست بعضی ج این حرفا هست بعضی ج این حرفا نیست تو همین آلمان غربی یه استاد جوان ماکسیست بود این قدرتش توپ فوتبال این‌ور اونور انداختنش که پشیمون شد عش نیستم چیزی ولی ما نمی‌خوایم مثل شما زندگی کنیم ممکنه که نه شرق نه غربی نمی‌خوایم مثل شما زندگی کنیم جامعه اسلامی این‌ها از مسائل جدی اسلام است که معلم مثل امام جماعته باید مسلمان مقید باشیم بچه‌ها بهش اقتدا می‌کنن عملاً چون بالاش نوشته بودی آقای نویسنده که اگر سانس دور نیست خونده بشود. من قبل از اینکه حتی این جمله رو بخونم داشتم می‌خوندم. اما بعد ازتون نوشتی اگر سانسون خونده شود پس کاملاً خوندم و معلوم شد کاملاً دروغ نوشته‌ای چون می‌گوین هم کتابای معودی اینجا هست هم روزنامه‌های دیگه اینجا هست هم قصه اینکه هر حتماً کسی امشب باید بیاد اینجا و اگه نومت موقع استفهام لتشو می‌خوره هست. هیچ‌کدوم م شجاعت داشتی خوب بود اسمتو می‌نوشتی چون نوشتی تسیه در کمین است. معلومه خیلی آدم هدفی هستیم. خب من عرایی ندارم. من همین نویسنده رم دعوت می‌کنم که از این راه انحراف راه دروغ راه خلاف واقع‌گویی برگرده به راه راستی به راه خدا. با اجازه شما دیگه من میرم چون هم خب فکر کنید من کی می‌تونم اینجا بمونم؟ فردا صبحم ساعت ۷ برنامه من مورد یاسر عرفات در موضع‌گیری اخیر جنگ ایران و عراق چیست؟ نظر شما در مورد این صف از دیدگاه فرد مسلمان چیست؟ ما از موضوعی ایشون خوشمون نیامد ولی ایشون می‌گوید که من فلسطینی به اصطلاح معروف گوشتم زیر دندون صدام نمی‌تونم مثل شما با او برخورد کنم. ن رو میگه دیگه حالا شما خودتون داوری کنید فرق بین آدم و بشر و انسان چیست قرآن این از اون سؤالاتیست که تا آخرشم در رابطه با همینه یه بحث مفصل آخرینه که انسان می‌خواد قبول بفرمایید که نمیشه اینو اینجوری جواب داد البته من یه نوار روی این دارم احساس اینجا بود خدمت همگی می‌دادم نحوه برخورد باریانات مخالف و موافق سران مملکت در اجتماع وظیفه یک مسلمان معلم در این جریانات چیست؟ امام این‌ها رو روشن کردن چرا از ما سؤال می‌کنید؟ امام فرمودند به اینکه شما همه تابع حق باشید در شناسایی اونچه حق است کوشش کنید اطلاعات به دست بیارید ناآگاهانه و به استناد گفته آقایون می‌گویند درباره هیچ‌کس ندید و موضع نگیرید. وقتی هم می‌خواهید نواقص افراد رو بگید با نیش و طن نگید. حقایق واقعیات را بدون اینکه آهنگ میس و پنز داشته باشه می‌تونید بگید. اینا مطالبی که از فرمایش ایشون به دست میاد. فکر می‌کنم. راه اسلام همینه. نیش و پنش چیه؟ آدم حرفشو می‌زنه چرا دعوا بکنه؟ خب ارشاد می‌کنه، نصیحت می‌کنه نقد مشقانه می‌کنه راهنمای راهنمایی می‌کنه، پیشنهاد می‌کنه تصدیف بکنه، ارشاد می‌کنه، پیشنهاد می‌کنه و تقویت می‌کنه از این طریق. ما به هر حال باید از نظر سیاسی این راه رو بریم. چون در روزنامه جمهوری اسلامی در مواردی از اونجا تخلف می‌شد دو سه هفته قبل به مسئولای روزنامه عرض کردم که این راه صحیح اینه راه اسلام اینه چون قبلم چند بار گفته بودم و به اون‌ها عرض کردم که این بیش از این است این یک دستور رهبریست اگر شما بخواهید منتظم باشید به ولایت فقیه باید عمل کنید اون‌ها گفتن ما یه بار بشیم بر یک سر مقاله خطاب به امام که ای امام اگر فکر می‌کنید که ما قلم را زمین بگذاریم برای این انقلاب اسبدا قلبا رو همه رو می‌ذاریم زمین منتظریم که شما یک نظری به اون‌ها بدید نظری ندادید گفتن ما هم چیزیو بشنیم منتظر بودیم امام نظر بدن عذر می‌خوام عبارت رو این اینطور بیان کردم بیان اونا رو می‌گفتن ولی من خودمم اینو خدمت امام عرض کردم بعدم قرار شد برم خدمت امام رفتم چند روز بعد یک سار به ساعت خدمت ایشون چند تضیت تحریریه باز همین مطالبو فرمودن. اون‌ها هم گفتن می‌کوشیم که در روزنامه دیگر چیزی که خلاف این نظر باشه نوشته نشود. البته می‌دونید یه روزنامه معمولاً وقتی ۱۲ صفحه باشه حدود شاید ۳۵۰ صفحه یک کتابه. یعنی یک روزنامه در هر روز به اندازه یک کتاب ۳۳۵۰ صفحه‌ای مطلب داره وک کردن او دقیقاً سر دشماریه. برای این گفتن ما سعی می‌کنیم این کارو می‌کنیم. به من کسی گفته نگفته است حالا در این دو سه هفته اخیر اونا تخلف کرده باشن از این تعهدشون البته این روزا که من مسافرت اومدم این دو روز پنجشنبه و شنبه دو روزه نخوندم هنوز نرو هم ن به هر حال نظر امام این بوده شما هم که معلمید سایر انسان‌های متعهد حق باشید ولی حق تخ ده نظر شما درباره سایه فکنی درون‌ها چیست؟ نفر خدا من گفتم گفتم به اینکه من با شکنجه مخالفم این نظریه خودم رو برخ همین اصل برسرگان در جلسه علمی گفتم پخش هم شد گفتم حتی اگر گرفتن اطلاعات از افراد به شرط شکنجه اون‌هاست و اگر نگیرید افرادی از افراد مسئول ترور میشن اگر خود من یکی از اونا باشم من حاضرم ترور بشم و شکنجه نشود میگه به اون روز گفتم ا و این منت شد من نظر قاطعمو گفته بودم اینکه آیا در زندان‌ها در دستگیری‌ها کسی کتک می‌خوره یا نه؟ منر گفتم که من هیچ تضمین ندارم کتک نمی‌خوره اونم در اون دوره ۲ ساله بحرانی انقلاب یا حتی الان ما الان هنوز قضات صالح برای رسیدگی به همه جزئیات نداریم ما مرتب داریم قاضی می‌سازیم و قاضی می‌شناسیم برای من از خدایی میان نقل می‌کنن که با این خیلی فصل دین می‌گذ همین چند روز قبلونست پیش اومد و این خسم شخصی نیست خسم اسلامیست ناراحت میشه انسان تخلف می‌کنه از موازین اسلام موازین حق قاضی دادگاه انقلاب رو که متهم بود برشخاری با قاطعیت گفتیم بازداشتش کردن و ازگویی می‌کنن و محاس خواهند کرد و در آشان کار غذا داریم می‌سازیم داریم حرکت می‌کنیم بریم جنگست میریم جلو می‌گیریم اما دور از چشم ما و دور از چشم همه و دور از چشم دستگاه غذایی ممکن است جریاناتی پیش آمده باشه یا پیش بیاد من هنوزم می‌گویم که دیده‌های غذایی بر همجا هنوز مسلط نیست با باید مسلط بشود ما در آغازنه نظامی نه در وسطش و نه در آخرش ولی گزارش مستند هنوز به ما ندادن این آقایون همین پریروز می‌گفتن داریم گزارش ترامو تنظیم می‌کنیم از اونا خواهش کردیم سریع‌تر تنظیم کنن بدن به هموناهم گفتم گفتم در این گزارش دقیقاً باید واقعیات رو عیً منظ کنید ما باید بدونیم چی می‌گذرد ما نمی‌تونیم ملت ۱۰ مورد این ۵ مورد این چند مورد چ۴ار مورد رفتن تو زندان زدن کسی رو می‌بینه ملت اینا رو و میگیم در میان هزاران زندانی ۴ار نفر رو زدن و اون را مجازات می‌کنیم چون جلوترم گفتیم قبل از این حرفا این جلوترانی رو بنده عرض کرده بودم تو مصاحده‌ها که آقا قوه قضاییه هنوز مسلط به همه جا نیست چون قاضی نداریم اینقدر قاضی دارای فلایت چرا سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران باید بر اعضای حزب جمهوری اسلامی باشن چرا نباشن اصلاً چرا نباشن برای اینکه اینا اگه افراد صالحی هستن وقتی که بنده به عنوان یک مسئول قضایی می‌توانم عضو جمهوری اسلامی باشم اون نمی‌تونه آقا این حرفا چیه دارن حفظ و تشکر را تو این مملکت به ورزش می‌کنن نمی‌تونیم این رو به عنوان اقسام صحیح قبول کنیم. تشکل ارزش استارزش نیست. تبی ورزش است. بسیارم کسانی که عضو هیچ حزبی نیستن از همه تبعی کنتر و باندبازترن. اونا رفیق‌بازی می‌کنن تو کاراشون. خیلی بدتر از تشکل حدی. و چون حزب جمهوری اسلامی از اصول تربیتش اینه اینا نوشته توی جزوه‌ها و انشاءالله مواضع حزب از اول اسفند منتصر میشه ببینید با چه بیان کامل قاطعی تو مواضع حز آمده نوشته شده است که در حزب جمهوری اسلامی هیچ‌کس حق ندارد سطح پاسداری از ارزش‌ها را رها کند و خطاری از اشخاص یا گروه را جانشین کند. تی که یک تشکیلات اینه باشن البته نیستم هر سه نفر اونا جمهوری اسلامی نیست اینطور ولی میگم چرا نباشن اصلاً من با اینکه اصلاً این تحجب و تشکل ضد ارزش میشه من با این مخالفم یعنی می‌فرماید مسلما متشکل نباشن هر کس می‌خواید یه جایی بذارید مواظب باشید حزبی نباشه تشکیلاتی نباشه یعنی چه یعنی اصلاً جامعه مسن باید تشکیلاتی نباشه ما زیر بار این حرف نمیم. ما این را یک نیرنگ دشمنان می‌دونیم. می‌تمسن از تسکل مسلمون‌های متعدد. بنابراین می‌خوان تسکل رازش کنن و ما نمی‌ذاریم. نمی‌ذاریم به اینو می‌ستیم ایستادگی می‌کنیم. با صراحت بگیم ما اهل تشکیلاتیم، اهل نظم. پس اینکه توصیه به نظم امر ه تو همه گرایش‌های دیگر تشکر براشون حلال بلکه واجب بلکه اهم واجبات است ولی گرایش اسلامی براشون تسکل حرام است کی گفته این رو باید ب این عنصرهایی که به اونجا رفتن لایقن یا نه چرا انتخاب شدن ما در شورای عالی غذایی افراد گوناگون رو مطرح کردیم آقای علی جنتی انتخاب شد نفر اول آقای دکتر شلون نفر دوم در مجلس همینطور آقای دکتر روحانی نفر اول آقای آقای روحانی نفر اول و آقای توکلی نفر دوم در دولتم آقای غفاری نفر اول و آقای تارمی نفر دوم همشون حزبی نیستن اتفاقاً خود می‌نیم ولی چرا اصلاً نه اگه همشونم حزبی بودن اشکالی نداشت باید دید بعداً در عمل چیکار می‌کنن اگر در عمل خواستن یک کسی را به دلیل وابستگی حزبی یه برنامه‌ای را به دلیل ارتباط با حس مقدم بدارن بر برنامه دیگر اونجا باید درشون داشت مجلس مشغول این کاره سرای عالیه قضایی مسئول این کاره دولت مشغول این کاره اما از همین اول پیشداوری کردن و تحجب را به اون یک مانع گفتن این کجا اصلاً کجا قانون اس هم چیزی رو داره و کجای اسلام داره این رو اگر داره به من بفرمایید جداً اگر حرف من بفرمایید منو ارسال کنید اصلاً چیزی که تشکل صدق اسلام است یا در قانون اساسی گفته است که این‌ها باید عضو هیچ تسکیلاتی نباشن تو اصل قانون اساسی هم چیزی کرد فته که زیر نداره به قوه تو قانونشم کمفی چیزی نیست نباشه خواهشم نظرتون اون بذار توده بگویید خب دیگه نظر ما که گفتنامه که هر چند روز یک بار همه او رو می‌زنه دیگه نظر روشنه آقا بهد یک نیست وابسته به اقدت شوروی با اون سابقه کئی برادر که تو این متصله می‌خواید وقت بشه نمی‌خونم برادری متصل مرحوم فرموده است یا خواهری نه یک خواهر مرحوم فرموده یک خواهری مرحوم فرمودان که یک خواهر دیگه هم نوشته بودن خلاصه در کلاس‌های تربیت معلم اون تهذیب اون معنویت اون عرفان اون شور اون حال اون توجه قلبی به خدا اون ذکرالله مین رشد نمی‌کنه و حتی اون معلومات و آگاهی‌های لازم به اون‌ها داده نمیشه و خواستند کلاس‌های شناخت قرآن و نفلاغه با این‌ها بگذرن و استداد کردن دارن این کلاس‌ها رو در داخل بذارید آقا نه چرا در داخل اینا باید د تا مواد بله بله حالا جنابعالی اینو اقدام بتواند آقا بگید پیشنهاد کنید تو دست طولانی‌تر به هر حال نوشته یک خواهریست که تعداد از سوز دل نوشته و استمداد کرده به شما خواهرا برادرا بگویم روزی که امام تازه حالشون خوب شده بود شاید این مطلبو از من بازم شنیده باشید روزی که امام تازه حالشون خوب شده بود و می‌تونستن صحبت بکنن بعد از اونشارت قلبی لاع دارم که بنده و آقای موسوی ادبیلی و آقای دفنهر و آقای هاشمی و آقای خامنه‌ای و آقای محلبنی بریم خدمتش پس خب جلوتر گفته بودن موضوع سخن چیه اطلاع دادن که من می‌خوام اینایی که تو قانون اساسی بر عهده رهبری هست تعیین کنم مشورت فقاع شورای نگهبان و رئیس بیماری کشور و دستان کل کشور و دو نفر نمانده در شورای دفا و ضمن چون فرمانده کل قبا رو هم نمی‌تونستن عملاً اداره کنن می‌خواستن درباره جانشون فرمود نقت اونجا که رفتیم خب ما خوشحال بودیم که امام حالا در حالی هستن که می‌تونن به این مسائل برسن و رو فشرده فرمودن به اینکه به نظر من خوبه اداره ارتشی شورا باشه این آقای خام آقای هاشمی دو عضوش باشن. یک عضو سوم و اگه می‌خواین ۵ نفر باشه ۳ نفر عضو دیگه هم شما پیشنهاد کنید که اونا فرمانده کل قوا رو برده بودن که ما بعد رفتیم بیرون مشورت کردیم به نظرمون رسید که به سرای مملکت این است که آقای بنیسد که رئیس جمهور هستند ایشون از جانب امام فرمانده باشن پیشنهاد کردیم آقا به نظر ما اصب عالم نکت اینه یکی هست بهتر میشه به کارستیم در اون حالت حساس این و این‌ها متأسف نشده بعد رودن به من فرمودن که این مسئولیت‌های قضایی رم می‌خوام تو و آقای مستوی من بهشون عرض کردم آقا اگر انتخاب من باشه و در حتی انتخاب با منه من فکر می‌کنم یک طلبه باشم و همون فعالات‌های همین کجومو داشته باشم اولاد البته این واضحه اونم واض ه و واقعشه که من در رابطه با انقلاب برای خودم واجب اهم می‌دونم اگه انتخاب با من فرمودن اگر تو قبول نکنی من قلبم اطمینان پیونده نمی‌کنه برا تو بپر خب من که به ایشون علاقه خاصی دارم منهای این حرفا به اعتبار روابط ۳۵ سال ۳۴ ساله که خدمتشون داشتم یک استاد یک مربی اونم در این حالتی که ایشون تازه کمی حالت قلبیشون بهتر شده. متأسفم که ایشون می‌توان اگر قبول نکنی من قلبم احمینان پیدا نمی‌کنه. در عین حال به حکم یک مسلمان گفتم باز هم نظرمو بگم. عرض کنم آقا من رو کسی رو پیدا می‌کنم که انشاالله قلب شما هم رو بپذیره. اطمینان پیدا کنه. اگر انتخاب با منه من اگر یک طلبه باشم به کارهای تحقیقاتی به کارهای تشکیلاتی به کارهایی به همین کارا بپردازم. ‌کنم محیط‌تره و لازم‌تره. اصولاً من سخاً خیلی خوشم نمیاد از اینکه یک مقام مفعول اینجوری باشم. فکر می‌کنم آزاد دخترم. عرض کنم مگر اینکه واجب علمی باشه برام یه چیزی اونو می‌پذیرم. فرمودن تحمالی کردن فرمودن بله باز انتخاب با من می‌زنن. ولی همون موقع طقه بود. می‌دونستم که یه برنامه‌های دیگه تو این مملکت، تو این جامعه در رابطه با اسلام و انقلاب و این امت و این نسل نوزبان هست که ما سال‌ها توی چند سال در این زمینه‌ها کار کردیم. مطالبه کردیم. رشته مطالعات حوزه‌ای من، رشته دانشگاهی من، رشته کاری من همه با اینا می‌خونه و اگر اونجا کار بکنم امید داشتم که خوب نباشه بتونم در خدمت شماها باشم به امثال شماها ولی اینجور شد خواهر می‌دونم که این مشکل رو همه دارن نه اینکه خیال کنید آقای دکتر بانر یا دیگران توجه ندارن کار سنگینه بار سنگینه ولی نگران نباشید ما تلاش می‌کنیم ما کمک می‌کنیم یه برنامه درسی امیدوار هستم که مصوقیست که در همین مدت گذشته با در رابطه با براد و خواهرای دانشجو د تا برنامه کلاسی داشتیم که ویدیو هم برداشته شد یکی برای دانشجوهای امام در اردوگاه در اردوی لویزان تابستون که بحث شناخت رو می‌گفتن یکی هم درباره مالکیت که روزنامه حزب منتشر کرده این نبی البته ناقص موند هر دوش ناقص مون نش بنام انشاالله از هفته دوم اسفند ک بعد از او یه جلسه ۲ ساعته‌ای داشته باشیم سلسله بحثهای منظمی رو که تنظیم کردیم بحثاشو در زمینه‌های مختلفه بگیم لااقل در این حد باز اینا رو ویدیو می‌کنن نوار هست جزوه هست فیلم هست در اختیار همه اونایی که علاقه‌مندن می‌ذارن در حد سهمی که از من توقع دارید چون از من استمداد کردید در این نوشته وظیفه خودم می‌دونم در عین حال کشف من این مطلب رو به برادرا خواهم گفتیان تو پیام شما رو خواهم. سؤال دیگه کردن که فکر می‌کنم اولویت چون وقت کمه دیگه باز با سؤالات دیگه باشه. باز نوشتن شما ملاقاتی با چریک‌های فدایی داشتید. ممکن است در این مورد ما رو آگاه کنید. نظر شما در مورد راه اکنون اون‌ها اکثریت چیست؟ این ملا این ملاقات که شهرش منتشر شد. این‌ها یه وقت ملاقاتی خواسته بودن بهشون دادیم. آمدن یه مقداری صحبت کردن به اینکه ما شماها رو فکر می‌کردیم به نفع امپریالیسم آمریکاست حاکمیت شما. حالا می‌فهمیم که نه واقعاً شما ضد آمریکایی ضد امپریالیسم هستید بنابراین ما از اون حرفامون برگشته‌ایم. گفتم انشاءالله از همه حرفاتون برگردید درباره خدا درباره وحی اونا مهم‌تره ما چیزی نیستیم ما حاضریم قربانی راه خدا برای وحی بشیم اینم یه جور قربانی شدن از رو انشاءالله برگردیم از راه به هر حال بعد گفتن حالا ما راهمونو این انتخاب کردیم آمدیم بکیم یه مقداری با اونا صحبت کردم یه مقداری مسائلی گفتم اونا انتظار داشتن که ما یک موضع مثبت در رابطه با اونا بگیریم بندهم پوسکنده به اونا گفتم شما اگر در رابطه با ما برگشتید علتش که ما یه چهره‌هایی هستیم سی و چند ساله تو اجتماعی کناسیمون اونقدر دشوار نیست اینقدر آشنا دوست کسانی که با معاشر بود هستن و بودن می‌تونید پیدا کنید که از اونا تحقیق کنید ا درباره شماها نمی‌تونیم این طریقهو بکنیم. شما تازه اومدید توی میدون. گفتن نه ما چنین چنان. گفتن به هر حال فکر می‌کنم یه قدی دشوار باشه. حالا شما راه خودتونو برید ادامه بدید. هر رو وقتی ملت ما دید که شما نمی‌خواید خیانت کنید که این جمهوری اسلامی به نفع یک ابرقدرت دیگه شکی نیست که موضعش درباره شما اونوقت عوض می‌کنه. این رو با عمل شما خواهد کرد. یه چیزی از همین قبیل‌ها دقیقاً یادم نمونده. باز نوشتن آقای ناوی در مصاحب گفته حزب توده از جمهوری اسلامی حمایت می‌کنن. نظر شما در این مورد چیست؟ من نمی‌دونم ایشون چی گفتن و خب تو روزنامه‌ها و این‌هاشون تو حرفاشون میگن ما مخالف جمهوری اسلامی نیستیم. ما با جمهوری اسلامی علیهش توعه نمی‌کنیم. تو حرفاشون اینه. ولی باید دستگاه اطلاعاتی دقیق داشته باشیم ببینیم تو عملشون چگونه هستن. با این حرفا که با گفتن حلوا دهن شیرین یشد چرا با اینکه خبر می‌رسد که عراق در جبهه بسیار ضعیف است ولیکن هنوز حملات بسیار گسترده صورت نمی‌گیرد خب این پاسخو باید آقای بنیسد یا شورای عالی دفاع بگن با توجه به سخنان اخیر آقای منتظری درباره حزب جمهوری اسلامی که گفتن کشور احتیاج قوی به یک حزب قوی دارد چرا حزب جمهوری اسلامی با تفییلات بزرگ به همجا در اوایل پیروزی انقلاب داشت. علاوه بر اینکه این حزب این حزب اسلامی روز به روز قوی‌تر شود هر روز تضعیف می‌گردد. لطفاً توضیح بدید. این رو من مفصل توضیح داده‌ام. امیدوارم که بتونن این توضیح مفصل رو برادرا در اختیارتون بذارن. اجمال مسئله این است که حس در آغاز در پی ساختن تشکیلاتی بود ولی از همان آغاز دچار مسئولیت وظایف سیاسی بزرگ شد. ام نیروشو گرفت ولی از اوائل سال ۵۹ از اواخر سال ۵۸ اوائل ۵۹ ما وقتمونو گذاشتیم رو کارای تشکیلاتی الان هی طرح تشکیلاتی داره انشاءالله مواضعش به صورت تفصیلی از اول اسفند منتشر میشه تحلیل‌های سیاسی الان داره دفتر سیاسیش فعاله برای درون تشکیلات تحلیل سیاسی میده فکر می‌کنم روبه کار تشکیلاتی قویی باشه امیدوارم به صورت یک تشکیلات پاک منظم نه پاک مطلق یعنی در حد نساب پاک باشه بتوانه این وظیفه رو به عهده بگیره. اونجا بازنویسنده‌ای نوشتن که ضمن اینکه اطاعت کردن و کریم گفتن نوشتن که از اول انقلاب تاکنون سخن شما، نام شما و مقام شما زبان خاص و عام شده بود. عده‌ای پرستدارن و عده‌ای هم سایه پرا و و چه بهتر که خود شما این‌ها رو توضیح بدید و مخصوصاً در شهرهای خوزستان که دورتر هستن از ما این سای‌ها خریدار بیشتری داره و در کارخونه شایعه‌سازی رم نمیشه به این آسونی بست بله همین طوره کارخونه شایعه‌سازی اتوماتیکه و خیلی هم اتوماتیک مدرنه چون سفارش از آمریکا و اروپای غربی دادن اینه که خیلی قوی و منظم کار می‌کنه من چه بکنم خب من همینم که هستم می‌بینید اینجا دیگه و یک سلسله مسائلم که گفتن توضیح دادیم توضیح دادن و توضیح دادیم اما اونا مگه ول کنن بازم میگن بازم میگن بازم میگن این دیگه شما هستید و ملت هست که باید یک راهی پیدا کنه برای شناسایی ازاز شما تلاش کنید بنده رو بیشتر بشناسیم ضعفای منو بیشتر بشناسید به خود منم بگید بلکه انشاءالله برطرفشون خب این درباره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *