«یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما» (ای کاش با شما بودیم و به کامیابی بزرگ میرسیدیم). این جمله، شاید عاشقانهترین و در عین حال، حماسیترین عبارت در فرهنگ شیعه باشد؛ فریاد حسرتآلود یک جامانده از قافله عشق که آرزو میکند کاش در کربلا بود و جانش را فدای امامش میکرد.
استاد محمد سروش محلاتی در سخنرانی خود به مناسبت اربعین (لینک) (متن این سخنرانی در ادامه همین مطلب ارائه شده)، یک تحلیل به ظاهر معنوی و بسیار زیبا از این عبارت ارائه میدهد. او با استادی تمام، لایههای عرفانی و اخلاقی این آرزو را میشکافد. اما ما در «تنویر»، معتقدیم در پس این تحلیل دلنشین، یک پروژه فکری خطرناک برای تهی کردن فرهنگ ایثار و شهادت از کارکرد امروزی آن نهفته است.
بخش اول: حرف حق؛ کالبدشکافی زیبای یک آرزو
بیایید منصف باشیم. تحلیل ابتدایی استاد سروش محلاتی کاملاً دقیق و ارزشمند است:
-
تفکیک دو نوع حسرت: او به درستی، میان حسرت «مادیگرایانه» منافقان در قرآن (که آرزو میکردند در جنگ بودند تا غنیمت ببرند) و حسرت «معنوی» زائران کربلا (که آرزو میکنند ای کاش بودند تا به فوز شهادت برسند) تمایز قائل میشود.
-
تأکید بر صداقت: او با استناد به بزرگانی چون شهید مطهری، بر این نکته کلیدی تأکید میکند که این عبارت نباید لقلقه زبان باشد، بلکه باید از یک «صداقت» و «حقیقت» درونی بجوشد.
-
آثار معنوی: او به درستی توضیح میدهد که اگر این آرزو صادقانه باشد، فرد را حقیقتاً در زمره یاران امام حسین (ع) قرار داده و ثواب آنان را برایش به ارمغان میآورد.
تا اینجای کار، این یک موعظه اخلاقی بینقص و یک «حرف حق» است. اما این حقیقت، قرار است به سنگری برای یک حمله بسیار بزرگتر تبدیل شود.
بخش دوم: دام صداقت؛ بالا بردن معیارها تا حد ناممکن
حمله اصلی از جایی آغاز میشود که استاد سروش محلاتی برای اثبات «صداقت» در این آرزو، معیارها را به شکلی سرسامآور بالا میبرد. او با نقل دو داستان کلیدی، به صورت غیرمستقیم، این پیام را به مخاطب القا میکند:
-
داستان شهید بهشتی: شهید بهشتی حسرت یاران امام حسین (ع) را میخورد، زیرا آنها به «بزرگترین نعمت» یعنی دستیابی به یک رهبری قابل اعتماد و معصوم در شرایط بحرانی نائل شدند.
-
داستان عالم در رؤیا: آن عالم بزرگ نیز در خواب، در آزمون فداکاری برای امام حسین (ع) مردود میشود و نمیتواند مانند اصحاب واقعی، جانش را سپر بلای امام کند.
این دو داستان، یک نتیجهگیری پنهان و ویرانگر را در ذهن مخاطب میسازد: شرط صدق در «یا لیتنا کنا معکم»، دو چیز است: اول، حضور یک رهبر معصوم و بیبدیل مانند امام حسین (ع) و دوم، داشتن ظرفیت فداکاری مطلقی که حتی بزرگترین علما نیز فاقد آن هستند.
این یک «دام صداقت» است. او با قرار دادن این دو شرط تقریباً ناممکن، در واقع در حال گفتن این است که «شما هرگز نمیتوانید به این صداقت برسید».
بخش سوم: هدف نهایی؛ خلع سلاح فرهنگ شهادت در امروز
این پروژه فکری به چه هدفی انجام میشود؟ هدف، یک نتیجهگیری کاملاً سیاسی برای امروز است.
وقتی شرط فداکاری، حضور یک «رهبر معصوم» باشد، پیام تلویحی به جوان امروزی چیست؟
«رهبران امروز شما، امام معصوم نیستند. پس شرایط امروز، شرایط کربلا نیست. بنابراین، دعوت آنها به ایثار و شهادت، لزوماً همان دعوت حسینی نیست و آرزوی شما برای فداکاری در راه آنها، ممکن است از جنس همان حسرت مادیگرایانه برای کسب غنائم (موقعیت، شهرت، …) باشد، نه حسرت معنوی برای شهادت.»
این یک عملیات روانی بسیار پیچیده است. او مستقیماً به فرهنگ شهادت حمله نمیکند؛ او با بالا بردن معیارها، «مشروعیت» فراخوان به شهادت در عصر غیبت را زیر سوال میبرد.
سخن آخر: فراتر از یک تحلیل عرفانی
استاد محمد سروش محلاتی در این سخنرانی، در لباس یک عالم دلسوز که نگران «حقیقت» زیارت است، در حال اجرای یک پروژه دقیق برای «خلع سلاح ایدئولوژیک» فرهنگ مقاومت است. او با ایجاد تردید در امکان «صداقت» در آرزوی شهادت برای امروز، انگیزه و مشروعیت هرگونه فداکاری در راه آرمانهای نظام را تضعیف میکند.
این یک تحلیل عرفانی صرف نیست. این یک استراتژی هوشمندانه برای تهی کردن یکی از قدرتمندترین مفاهیم شیعه از قدرت بسیجکنندگی و کارکرد امروزی آن است. وظیفه ما در «تنویر»، افشای اینگونه دامهای فکری است که با نام «معنویت»، به دنبال تضعیف «مقاومت» هستند.
خلاصه مفصل از منبع “یا لیتنی…“
این منبع به مناسبت اربعین حسینی و زیارت اباعبدالله الحسین (ع) و اصحاب باوفای ایشان، بر روی عبارت قرآنی و زیارتی “یا لیتنا کنا معکم ففوزا عظیما” (ای کاش ما هم با شما بودیم و به کامیابی بزرگی میرسیدیم) تمرکز دارد. این عبارت در زیارات مأثور وارد شده است، یعنی از ابداعات و انشای انسانهای عادی نیست، بلکه ائمه اطهار (ع) آن را به ما آموختهاند تا حسرت خود را از عدم حضور در کنار امام حسین (ع) و یارانش ابراز کنیم.
سخنران در ابتدا به مقایسه دو نوع “حسرت” میپردازد که هر دو با عبارت “ای کاش ما هم بودیم” بیان میشوند، اما معانی و جایگاه متفاوتی دارند:
- حسرت نوع اول (قرآنی):
- این نوع حسرت در قرآن کریم، سوره نساء، آیه ۷۳، از زبان گروهی از مؤمنان سستایمان حکایت شده است.
- آنها در حضور در میدان نبرد تعلل کرده و فرصت جهاد را از دست دادهاند.
- پس از پیروزی سپاه اسلام و بازگشت مسلمانان با غنائم، این غایبان احساس خسارت و ضرر میکنند و میگویند: “یا لیتنی کنت معهم ففوز فوزا عظیما”.
- مقصود آنها از “فوز عظیم” در اینجا، رسیدن به موفقیتهای ظاهری، غنائم جنگی، پاداشهای دنیوی، جایگاه اجتماعی و افتخارات ظاهری است.
- این نوع حسرت نه تنها نقطه قوت نیست، بلکه نقطه ضعف ایمانی تلقی میشود، زیرا ناشی از نگاه مادیگرا و سودجویانه است.
- حسرت نوع دوم (زیارات اباعبدالله الحسین):
- این نوع حسرت در زیارات امام حسین (ع) و اصحابشان، با همان تعبیر “یا لیتنی کنت معکم” بیان میشود، اما از نظر واقعیت و باطن کاملاً متفاوت است.
- کسی که این جمله را در زیارت بر زبان میآورد، حسرت کسانی را دارد که در میدان کربلا به شهادت رسیدهاند.
- مقصود از “فوز عظیم” در اینجا، رسیدن به سعادت شهادت است. این نوع حسرت نشاندهنده سعادتطلبی و آرزوی رسیدن به مقام شهداست.
- این نوع حسرت قطعاً نقطه قوت است، برخلاف نوع اول.
سخنران به تکرار این عبارت در زیارات مختلف امام حسین (ع) اشاره میکند:
- زیارت ابن قولیّه در کاملالزیارات: مخاطب، خود امام حسین (ع) است و آرزوی فداکاری و شهادت در رکاب ایشان بیان میشود: “یا لیتنی کنت معک ففوز فوزا عظیما … و ابذل مهجتی فیک و اقیک به نفسی و کنت فی من اقام بین حتفک و دمک فظفر فظفر معک سعاده فوز بالجنه” (ای کاش با شما بودم و به کامیابی عظیمی میرسیدم… و خون قلبم را در راه تو بذل میکردم و با جان خود از شما حفاظت میکردم و در زمره کسانی بودم که در برابر مرگ و خون شما میایستادند تا با شما به سعادت و فوز بهشت دست مییافتم).
- زیارت شیخ صدوق در من لا یحضره الفقیه: پس از زیارت امام حسین (ع)، به سوی شهدای مدفون در حرم (شهدای کربلا) برگشته و سه بار سلام و سه بار قسم به فوز آنها گفته میشود و سپس این جمله بیان میگردد: “یا لیتنی کنت معکم ففوز فوزا عظیما”.
- زیارت عرفه امام حسین (ع) (به نقل از سید بن طاووس در اقبال): در زیارت شهدا، پس از ستایش آنها، این جمله آمده است: “فزتم فوزا عظیما یا لیتنی کنت معکم ففوز معکم فجنان مع الشهدا و صالحین و حسن ائک رفیقا و رحمه الله و برکاته” (شما به کامیابی بزرگی رسیدید؛ ای کاش من هم با شما بودم و با شما به بهشت، همراه شهدا و صالحین میرسیدم و چه نیکو همراهانی هستند).
آیا این ابراز حسرت، صرفاً لقلقه زبان است یا از حقیقتی عمیق نشأت میگیرد؟
- سخنران با ارجاع به شهید مطهری، بر این نکته تأکید میکند که شهید مطهری همواره به فاصله بین “لفظ” و “حقیقت” (که ۱۰۰ فرسنگ است) اشاره میکردند.
- گفتن اینکه “شما به فوز عظیم رسیدید” اخباری از یک واقعیت بیرونی است و دشوار نیست، اما گفتن “ای کاش من بودم” اظهار حالت درونی شخص زیارتکننده است و سؤال این است که آیا این احساس واقعاً از عمق جان برمیخیزد یا خیر.
اگر این عبارت از روی حقیقت و صداقت بر زبان آورده شود، دو نکته مهم و دو اثر اساسی دارد که محوریت این جمله در زیارت اصحاب امام حسین (ع) را توجیه میکند:
- اثر اول (آمادگی روحی برای آینده):
- تکرار این جمله باعث آمادگی روحی شخص میشود تا در صورت وقوع شرایطی مشابه جبههبندی حق و باطل در آینده، برای حضور در میدان آماده باشد.
- این جمله استمرار مکتب اباعبدالله الحسین (ع) را تضمین میکند و پیام آن را در طول تاریخ و نسلها حفظ مینماید.
- اثر دوم (بهرهمندی بالفعل از فوز عظیم):
- اگر “یا لیتنی” از روی حقیقت گفته شود، شخص حقیقتاً جزء اصحاب امام حسین (ع) قرار میگیرد و سهم و بهرهای از آن فوز عظیم شامل حال او میشود.
- سخنران برای اثبات این نکته به دو روایت اشاره میکند:
- روایت از نهجالبلاغه (خطبه ۱۲): پس از جنگ جمل، یکی از اصحاب امیرالمؤمنین (ع) آرزو میکند ای کاش فلان شخص حاضر بود و پیروزی حضرت را میدید. امیرالمؤمنین (ع) میپرسند: “آیا دل او حقیقتاً با ماست؟” وقتی پاسخ مثبت داده میشود، حضرت میفرمایند: “فقد شهدنا” (او با ما بوده است) و اضافه میکنند که در صلب مردان و رحم زنان، اقوامی خواهند بود که زمان آنها را آشکار میکند و ایمان با آنها قوی میشود و آنها نیز با ما حاضر بودهاند. این همان حقیقتی است که جابر در اربعین به آن اشاره کرد که ما با شما بودیم.
- روایت ریان بن شبیب از امام رضا (ع): امام رضا (ع) به ریان میفرمایند که اگر میخواهی ثوابی مانند شهدای کربلا داشته باشی، هرگاه به یاد آنها افتادی بگو: “یا لیتنی کنت معهم ففوز فوزا عظیما”. این جمله باعث میشود که آن ثواب را ببری. اما باز هم تأکید میشود که شرط این بهرهمندی، حقیقی بودن این اظهار حسرت است.
سخنران برای توضیح اهمیت این حقیقت، دو داستان را نقل میکند:
- تجربه شهید آیتالله بهشتی: ایشان نقل میکنند که در زیارت کربلا، هنگام خواندن زیارت شهدا و به خصوص جمله “یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما”، بسیار متأثر و تکان خوردهاند. دلیل این تأثر این بوده که خود را در شرایط آن زمان قرار داده و درک کردهاند که یاران امام حسین (ع) از بزرگترین نعمت الهی برخوردار بودند: نعمت دستیابی به رهبری قابل اعتماد مانند امام حسین (ع) در شرایط بحرانی. پذیرش چنین امامی در آن شرایط بحرانی برای همه کس میسر نبود و این افتخار بزرگی بود که باید بر آن حسرت خورد.
- رؤیای آیتالله مطهری (از قول یکی از علما): یک عالم بزرگوار (احتمالاً فیض کاشانی) در حدیث نفس خود از اینکه امام حسین (ع) فرمودند اصحابی بهتر از اصحاب خود نمیشناسند، تعجب کرده بود. او در خواب کربلا را دید و خود را در میان اصحاب امام حسین (ع) یافت. در عالم رؤیا صحنهای تکرار شد که در ظهر عاشورا امام حسین (ع) برای نماز ایستادند و یکی از اصحاب (در واقع بدن خود آن عالم در خواب) برای محافظت از ایشان در برابر تیرها جلوی حضرت ایستاد. تیرها به سمت حضرت پرتاب میشد و او خم میشد و جا خالی میداد، در نتیجه تیرها به حضرت مینشست. این رؤیا به او نشان داد که گفتن “یا لیتنا کنا معکم” کار آسانی نیست و توانایی ایستادگی و فداکاری اصحاب امام حسین (ع) بینظیر است. این حادثه تأکید میکند که انسانها، در هر جایگاه و منزلتی، باید در برابر عظمت و بزرگی اصحاب اباعبدالله الحسین (ع) کرنش کرده و آنها را شاخصی برای حقطلبی و مقاومت بدانند و این جمله را با حقیقت بر زبان آورند.
متن پیاده شده منبع “یا لیتنی…“
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا ابالقاسم المصطفی محمد صلی الله علیه و آله و سلم خدمت آقایان و خانمهای محترمی که به مناسبت اربعین حسینی در این مجلس حضور پیدا میکنند که جناب آقای مهندس آقایی سالهاست میزبان عزاداران اباعبدالله الحسین علیه السلام هستند عرض سلام دارم و تسلیت و تعزیت خود رو به پیشگاه حضرت ولی عصر و شما برادران و خواهران گرامی تقدیم میدارم. ویژگی روز اربعین این است که یکی از روزهای زیارتی اباعبدالله الحسین علیه السلام است. بحثی که در این جلسه در خدمت شما ارائه میشود به تناسب همین زیارت است. در زیارت اباعبدالله علاوه بر زیارت حضرت، زیارت اصحاب و یاران باوفای حضرت نیز مورد توجه قرار دارد. و جملهای در زیارت این بزرگواران وجود داره که این جمله، جمله قابل تأملیست. مضمون این جمله این است که ای کاش من هم همراه شما بودم و به چنان فوز عظیمی میرسیدم. یا لیتنا کنا معکم ففوزا عظیما مناسب است که در مناسبت اربعین و زیارت حضرت مقداری درباره این جمله تأمل کنیم. همه ما با این جمله آشناییم و بارها و بارها به زبان آوردهایم. معنای که این جمله در زیارت را هم میدانیم ولی با تأمل درباره این جمله میتوان به حقایق بیشتری دست یافت. توجه داشته باشید که این جمله در زیارت مأثور است و نای مأثور بودن آن است که این مضمون و این تعبیر از ابداعات و از انشاات ما انسانهای عادی و معمولی نیست بلکه ائمه علیهم السلام به ما یاد دادهاند که در هنگام زیارت اباعبدالله و اصحاب و یارانش چنین اظهاری در برابر اونها داشته باشیم و حسرت خود را اظهار کنیم که ای کاش با شما بودیم و به سعادت میرسیدیم. حال که ائمه علیهم السلام این جمله رو به زبان ما گذاشتهاند و به ما آموختهاند. این جمله و این مطلب چه حقیقتی را بازگو میکند و اشاره به چه اسراری دارد؟ پیش از آنکه وارد بحث در اینباره شوم مقدمهای لازم است و اون مقدمه این است که با پایان یافتن جنگ دو نوع حسرت در میان کسانی که در میدان حضور نداشتهاند اظهار میشود. نوعی از حسرت، حسرت است از عدم توفیق برای درک پیروزی در جنگ. ای کاش ما هم بودیم و پیروزی را مانند سپاهیان اسلام درک میکردیم. این یک حالت. حالت دوم این است که جنگ به موفقیت و پیروزی سپاه حقطلب منتهی نشده.
و کسانی که در این مسیر بودند به شهادت رسیدهاند و اینک بازماندگان و محرومان ابراز حسرت میکنند که ای کاش ما هم با شهدا بودیم. اون ای کاش اول ای کاش همراهی با پیروزمندانیست که از میدان به سلامت آمدند و این ای کاش دوم، ای کاش در همراهی با شهداییست که در میدان ماندند و جان دادند و به اوطان خود برنگشتند. اون نوع اول در قرآن کریم آمده است از زبان برخی و این نوع دوم در زیارت اصحاب اباعبدالله الحسین علیه السلام آمده است. اون نوع اول میتواند نوعی نقطه ضعف تلقی شود اما نوع دوم قطعاً نقطه قوت است. چرا که درباره نوع اول از حسرت در قرآن کریم آمده است حکایت میکند وضع ویه گروهی از مؤمنان ضعیفالایمان رو که برای حضور در میدان نبرد تعلل کردهاند. به موقع آماده حضور نشدهاند. وقت و فرصت را برای نبرد در برابر دشمنان از دست دادهاند. ولی پس از آنکه سپاه اسلام با موفقیت جنگ را به پایان میرساند و مسلمونها با دست پر از غنائم برمیگردند. این انسانهای غایب احساس خسارت و ضرر و زیان میکنند و ابراز میکنند که ای کاش ما هم با شما بودیم. این رو خداوند در قرآن کریم در سوره نساء آیه ۷۳ حکایت میکند که و ان منکم لمن یبط برخی از شما مسلمونها کسانی هستند که کندی لذا به واسطه عدم چابکی و چالاکی امروز و فردا کردن و تنبلی ور در میدان پیدا نمیکنند و پس از عدم حضور اگر بر شما مصیبتی در جنگ وارد شد خوشحالند که حضور نداشتند اما اگر غنیمتی نصیب شما شد حسرت میخورند و اصابکم فضل من الله لیقول تکن بین و بینه مده یا لیتنی کنت معهم ففوز فوزا عظیما اگر شما از فضل الهی برخوردار شدید یعنی نعمتهایی در جنگ، غنائمی در جنگ به دست آوردید و موفقیتهایی کسب کردید حرف اونها اینه یا لیتنی کنت معهم ای کاش ما هم با اونها بودیم و فوض عظیم را درک میکردیم. اینجا مقصود از فوز عظیم در این سخن حسرت آمیز آنها چیست؟ فوز عظیم از نظر اونها رسیدن به این موفقیتها و رسیدن به این اموال و غنائم هست که اونها با دست پر آمدند اینها محروم ماندهاند ففوزا فوزا عظیما حسرت بر از دست دادن این غنائمه حسرت بر از دست دادن اون تشویقهاست حسرت بر از دست دادن اون موقعیتهای ظاهری دنیویست مانند وقتی سپاه اسلام برگشت چگونه مورد استقبال قرار میگیرند. چقدر اجر و پاداشت در میان مردم دارند؟ چقدر تشویق میشن؟ چه موقعیتهایی پیدا میکنن چه سوابقی دارند؟ بر اساس این سوابقی که در میدان بودند چه امتیازاتی کسب میکنند؟ همه این سوابق برای زندگی دنیایی اونها افتخارآمیز میشه و همیشه پروندهای از این افتخارات رو زیر بغل دارند.
لذا از امتیازات این سوابق برخوردار میشوند و اینها متأثر ای کاش ما هم رفته بودیم چند صباحی همراه اینها بودیم از آسیبی نمیدیدیم که اینها ندیدند و از سوی دیگر با دست پر برمیگشتیم و در میان مردم جایگاهی پیدا میکردیم و از منافع این حضور برخوردار میشدیم. این منطق این انسانهای منفعتطلب و سودجو است و اگر میگفتن یا لیتنی کنت معهم ففوز فوزا عظیما منظورشون از فوض عظیم همین منافع ظاهری و مادی دنیوی هست. آیه شریفه اینطور بیان میکنه. البته که این حسرت خوردن نه تنها نقطه قوت نیست بلکه نقطه ضعف ایمانی هم هست. اینا به جای اینکه چنین حسرتی ورند باید از تنبلی و کوتاهی خود توبه کنند و هرگز نباید این پیروزیهای ظاهری را و منافعی که کسب شده رو فوز عظیم تلقی کنند. نگاه اینها نگاه مادی محور و سودجویانه است. ولی در زیارات اباعبدالله الحسین که تعبیری مشابه این تعبیر هست یا لیتنی کنت معکم از نوع دیگریست جمله از نظر ظاهر همان است ولی از نظر واقع متفاوته چرا چون اینجا کسی این جمله رو میگه و این اظهار هست و اندوه و ناراحتی رو داره که چرا من نبودم که کسانی که بودن همه به شهادت رسیدند و او وقتی میگه که ففوز فوزاً عظیما منظورش این است که ای کاش من هم به فوض سعادت مانند شما میرسیدم یعنی شهادت نصیب من میشد اونجا مصناق فوز عظیم برای اون انسانهای دنیا طلب غنیمت بود. اینجا فوز عظیم برای این انسانهای سعادتمند و سعادتطلب شهادت است. این مقدمه از جهت اینکه اساساً این جمله در دو جا و با دو گرایش متفاوت و در دو شرایط و با دو معنا ارائه میشود. هرچند از نظر ظاهر جمله یکیست. خب حالا این تعبیری که در زیارات ما نسبت به اباعبدالله الحسین علیه السلام وارد شده و تکرار هم شده ابتدائاً به مناسبت اربعین من این چند جمله رو میخوانم و بعد درباره معنای آن و اثر آن بیشتر تأمل میکنیم. در زیارتهای مختلفی از امام حسین این جمله وارد شده.
یک زیارت ابن قولیه در کاملالزیارات نقل میکنه که مخاطبش خود اباعبدالله الحسین ست نه اصحاب حضرت انی ابر الله من قاتل و من سالبک یا لیتنی کنت معک ففوز فوزا عظیما حسین جان ای کاش من با شما بودم و به فوز عظیم میرسیدم چیه این فوز عظیم و ابذل مهجتی فیک ای خ بودم و خون قلبم را بذل میکردم در راه تو و اقیک به نفسی با جان خودم از شما حفاظت میکردم و خودم را فدایی شما میکردم که به شما آسیبی نرسه و کنت فی من اینا همش اون یا لیتنیها سر این جملات میاد ای کاش من چنین بود و چنین اتفاق میافتاد که ت فی من اقام بین حتیفک دمیک ای کاش توفیق بود داشتم در مقابل شما و در رکاب شما میایستادم و فداکاری میکردم و خون من با شما همراه میشد فظفر فظفر معک سعاده فوز بالجنه و همراه شما به پیروزی و به سعادت و به فوض بهشت میرسیدم. یک زیارت دیگری هست که شیخ صدوق در من لا یحضر نقل میکند که پس از زیارت اباعبدالله در حرم فؤ ب یدک الشهدا و تقول برمیگردی به سمت و سوی شهدا که در حرم مدفون هستند و اونجا ن جمله رو میگی خطاب میکنی به شهدا میگی السلام علیکم السلام علیکم السلام علیکم ۳ بار سلام به شهدا شهدای کربلا در حرم میدی فزتم والله فزتم والله فزتم والله سه بار هم با تأکید قسم یاد میکنی که شما به به فوض رسید به رستگاری رسید و بعد از سه بار سلام و سه بار قسم به فوز این جمله رو میگی یا لیتنی کنت معکم ففوز فوزا عظیما ای کاش من هم با شما بودم و به فوض عظیم میرسیدم ثم تدور سپس برمیگردی عنی در واقع اصل و متن زیارت اصحاب اباعبدالله الحسین همین جمله است. یک سلام هستش و پس از سلام که سه بار تکرار شد قسم به فوز و اما متن زیارت نیم سطره چون بعدش داره سم تدور بعد برمیگردی و اون متن اینه یا فو عظیما این زیارت اصحاب امام حسینه زیارت اصحاب امام حسینه شما به فوز رسید ای کاش من هم بودم و من هم فائز میشدم و باز در زیارتهای دیگر هم هست مثلاً در زیارت ارت عرفه امام حسین هست که بعد از زیارت خود اباعبدالله زیارت شهدا هستش و سید بن طاووس در اقبال نقل کرده السلام علیکم یا انصار ابی عبدالله الشهید المظلوم به ابی انتم و امی تبتم و تابت العرضتی فی دفنتم و فزتم فوزا عظیما تا به ین جمله میرسه یا لیتنی کنت معکم ففوز معکم فجنان مع الشهدا وصالحین و حسن ائک رفیقا و رحمت الله و برکاته این زیارت شهدا هم که دو سطر هست تقریباً فراز مهمش همین هست فزتم فوزا عظیما یا لیتنی کنت معکم ففوز معکم شما رسید به اون اوج شما درک کردید قله سعادت را ای کاش من هم با شما بودم و درک میکردم.
حالا مطلبی که اینجا مناسب هست مورد توجه قرار بگیره از ل اینه که آیا کسی که این جملات رو به زبان جاری میکنه آیا لغلقه زبان هستش یه متنی رو داره میخوانه یا نه بویی از حقیقت در این اظهار تأسف و حزن وجود داره و واقعاً متأثر است و واقعاً داره این جمله رو ابراز میکنه که ای کاش من بودم و الان داره حسرت میخوره. حقیقی هست یا حقیقت نداره؟ خدا رحمت کنه استاد بزرگوار ما رو مرحوم شهید مطهری. ایشان تقریباً در همه مواردی که این جمله رو آثار خودشون مطرح کردهاند. در سخنرانیهای خودشون به زبان آوردهاند. همیشه این تعبیر رو ذکر میکنند که این جمله چقدر از حقیقت برخوردار هستش. چون شما یه موقع سلام میدید به اباعبدالله یه موقع سلام میدید به اصحاب امام حسین یه موقع هستش که میگید اصحاب امام حسین به اون مرتبه عالی رسیدند خب این اخباره از یک واقعیت بیرونی و میگید تابت الارضتی فی دفنتم و فستم فو عظیما گفتن این جمله سخت و دشوار نیست. شما کسانی هستید که توفیق یافتید همراهی اباعبدالله داشته باشید و امام حسین رو کمک بکنید و در رکاب حضرت به شهادت برسید. خب انسان این شهادت رو میده ولی اون جمله بعد اون جمله بعد یه سخت و دشواری درش وجود داره و جهتش اینه که اون شخص در حال زیارت وقتی میگه یا لیتنی کنت معکم داره از حال خودش خبر میده نه از حال اصحاب امام حسین که شما به فوض عظیم رسیدید از حال خودش میگه ای کاش من بودم یه اظهار تعصب و ناراحتی آیا قعاً شخص چنین احساسی داره هنگامی که داره میگه یا لیتنی کنت معکم ففوز فوزا عظیما حقیقتاً این احساس رو داره یا نه یا داره همین طوری تکرار میکنه جملاتی رو از عمق جانش احساس ناراحتی میکنه یا نه اینه که خیلی ایشان این مطلب رو تکرار میکردن. اتفاقاً در یک سخنرانی که مربوط به اربعین هست و در مجموعه آثار ایشان در جلد بیست و هشتم هست. بعد از اینکه اشاره میکنن به اینکه در اربعین جابر آمد در کنار تربت اباعبدالله و اونجا اظهار کرد به حضرت که من با شما بودم.
بعد عطیه سؤال کرد که ما که کربلا نبودیم اون گفتوگو رو که شنیدید خب این متناسبه با همین جمله یا لیتنی کنت معک ففوز فوزا عظیما هست و آقای مطهری این شهید بزرگوار این جمله رو میگه و بعدش اضافه میکنه و میگه ما این جمله رو به لفظ میگوییم اما ما از لفظ تا حقیقت ۱۰۰ فرسنگ است از لفظ تا حقیقت ۱۰۰ فرسنگ است روی حقیقته اگر این مطلب از روی حقیقت باشه دو نکته مهم و اساسی داره و دو اثر داره و میشه گفت با توجه به این دو اثر هست که این جمله محور زیارت اصحاب اباعبدالله قرار گرفته اما اثر اولی که وجود داره این هست که شخص با تکرار این جمله در زیارت اباعبدالله داره آمادگی روحی پیدا میکنه تا وقتی چنین شرایطی اتفاق افتاد که جبههبندی حق و باطل هست او آمادگی روحی داشته باشه برای اینکه در چنین جبههگیری حاضر باشه در چنین میدانی آمادگی حضور پیدا بکنه و در واقع این جمله استمرار مکتب اباعبدالله الحسین علیه السلام تلقی میشه اون مکتب رو اون پیام را در نسلها در طول تاریخ حفظ میکنه چون انسانهایی که زیارت امام حسین رند این آمادگی روحی رو پیدا میکنند و با این جمله به او القا میشه که شما برای حضور در چنین میدانی آماده باشید و تأثیر دومش این هست که علاوه بر آمادگی برای آینده که اگر چنین صحنهای تکرار شد شخص آمادگی داشته باشه یک تأثیر بالفعل هم داره. اون تأثیر اول تأثیر تعلیقیست. اگر شرایطی مانند اون زمان اتفاق افتاد ولی این دومی اگر نداره نه شخصی که یا لیتنی رو به حقیقت میگه حقیقتاً جزو اصحاب امام حسین قرار میگیرد و حقیقتاً سهم و حض و بهرهای از اون فوز عظیم شامل حال او میشود. اگه حقیقی باشه مگر ممکنه؟ بله بله بازم عرض میکنم بله در نهجالبلاغه بخش اول نهجالبلاغه که خطب هست و برخی از کلمات حضرت اونجا یک جملهایست. شماره ۱۲ پس از اینکه امیرالمؤمنین علی علیه السلام با موفقیت جنگ جمل را به پایان رساند یکی از اصحاب حضرت عرض کرد که ای کاش فلانی هم بود و این پیروزی و موفقیتهای شما را بر دشمنانتان میدید.
ودت ان اخی فلانا کان شاهدنا یرا ما نرسک الله به اعدائک فقال له علیه السلام حضرت به او فرمودن که این شخصی رو که تو آرزواری ای کاش بود آیا حقیقتاً دلش با ماست؟ حقیقتاً با ماست از وا اخنا فقال نعم بله حقیقتاً با ماست حضرت فرمودن نعم بعد از اینکه او گفت نعم حضرت فرمودن فقط شهدنا او با ما بوده فقط شهدنا این همون جملهایست که جابر هم در روز اربعین گفت به حقیقت گفت و به صداقت گفت که ما بودیم در کربلا حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام هم فرمودن که بله او بوده نه او نسلهایی از انسانهای آینده هم بودن و لقد شهدنا فی اکرنا هاذا اقوام فی اسلاب الرجال و ارحام النسا سیرعف بهم الزمان و یقوی بهممان یه همچین اتفاقی میفته در اتفاقاً یکی همین زیارت آیی که این جمله هست حضرت فرمودن این جمله رو بگید و کسی که این جمله رو میگه ثوابی و حض و بهرهای مشابه اصحاب اباعبدالله داره که روایتش رو مرحوم صدوق در عمالی نقل میکنه همون روایت معروفی که ریان بن شبیب روز اول محرم خدمت حضرت رضا علیه السلام رسید و پایان اون روایت که نسبتاً طولانیست به اینجا میرسه ی شبیب ان تکون لک منواب مثل ما من استشهد مع الحسین فقل ریان بن شبیب میخوای یه راهی بهت نشون بدم که ثوابی مثل ثواب شهدای کربلا اشته باشی چه کنم حضرت فرمودن که فقل متاذرتهو هرگاه که به یاد اونها افتادی به خاطر تو رسید شهدای کربلا هر وقت دیگه حالا اربعین و غیر اربعین نداره کربلا و غیر کربلا نداره هر زمانه هر مکانی هر کجا به یاد اون شهدا و یاران اباعبدالله افتادی فقل این جمله رو بگو یا لیتنی کنت معهم ففو فوز عظیما این جمله رو که بگی تکون منواب مثل ما من استشهد الحسین خواهد بود اون ثواب رو خواهی برد ولی خب این مشکلی که در اینجا وجود دار همون مسئله حقیقت هست. من یه مطلبی رو با اینکه وقت گذشته و باید صحبت رو تمام بکنم ولی حیفم میاد این مطلب رو عرض نکنم. یه مطلبی رو از شهید بزرگوار آیتالله بهشتی دیده بودم و دوست دارم به همین مناسبت عرض کنم که این جملات چه نه انسانهای مستعد و آماده رو تکان میده، تحول به وجود میاره، جهتگیریهای زندگی رو تغییر میده، همین یک جمله کافیست. همین یه لا یا لیتنی کنت معک در این مباحثی که تفسیری ایشان شهید بهشتی که به چاپ رسیده در اون جلد اول این مطلب رو ایشان میگن که من وقتی توفیق پیدا کردم برای زیارت امام حسین و شهدا کربلا مشرف بشم اونجا یک تکانی خوردن کجا این دیگه بحث بحث از مصائب اباعبدالله الحسین نیست که همیشه و هر کجا شخص وقتی که اون مصائب رو آوری میکنند منقلب میشه.
اما آقای بهشتی میفرماین من تکان خوردم آنجایی که به عنوان قبور شهدا در حرم هست ایستاده بودم در هنگام خواندن زیارت آنها بهخصوص در گفتن یک جمله خیلی تکان خوردهان در زیارت شهدای کربلا در حرم امام حسین یه جمله رو ایشون میفرماین من اون جمله رو که خوندم تکان خیلی تکان خوردم آن جمله این است یا لیتنا کنا معکم فنفوز فوزا عظیما بعد ادامه میدن میدانید چرا موقع خواندن این جمله تکان خوردم و حالا هم تکان میخورم ی که ایشان دادن اینه چون من خودم را در شرایط آن زمان میگذارم و میبینم یاران حسین علیه السلام از بزرگترین نعمت خدا برخوردار بودند. میدانید بزرگترین نعمت برای انسانی که در دلش احساس تعهد و وظیفه میکند چیست؟ نعمت دستیابی به رهبری قابل اعتماد یاران حسین میفهمیدند دنبال روی پیشوایی چون امام حسین علیهسلام هستند که به خودش به راهش و به رهبریش هیچ شک و تردیدی نداشتند اما پذیرش چنین امام و پیشوایی در آن شرایط بحرانی نصیب همه کس نمیشود خب یه اکثریتی بودن نامه نوشتن جمعیت زیادی از کوفه اونا یه همچین توفیقی پیدا نکردن. این بزرگوار این شهید عالی قدر که خودش فوض به مقام شهدا پیدا کرد و سیدالشهدای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی شد. این جملات رو قبل از انقلاب میگه و درکش از این جمله که میگه من در برابر شهدای کربلا گفتم در حرم و لی تکان خوردم درکش از این جمله اینه گاه جامعه در یک شرایط بحرانی قرار میگیره و کسانی که در این شرایط بحرانی بتوانند راه رو پیدا بکنند اون هم از طریق یک امام معصوم توفیق بزرگی پیدا میکنند و این شرایط شرایط بحرانی بود. کمتر کسی در روز عاشورا بود که این توفیق نصیبش بشه و اینا افراد معدود بودند. این خیلی افتخار بزرگیست و باید بر این افتخار و بر این توفیق ما حسرت بخوریم. معمولاً من در صحبتهای آی خودم از اینکه خوابی و قضیهای در رویا اتفاق افتاده نقل بکنم امتناع دارم. ولی یه قصهای رو شهید بزرگوار آیتالله مطهری چند بار نقل کردهاند. به نظرم مناسبه اینجا من یادآور بشم که این یا لیتنا چقدر اهمیت داره. ایشان از یکی از علما نقل میکنند و او از یک عالم بزرگ که احتمالاً فیض کاشانی باشه.
به هر حال اون عالم بزرگوار گاهی حدیث نفس میکرده که چطور امام حسین فرمودن اصحابی بهتر و باوفاتر از اصحاب خودم نمیشناسن؟ خب اصحاب امام حسین بین امام حسین و عبیدالله امام حسینو انتخاب کردن این انتخاب سختی نیست بین یزید و عبیدالله از یک طرف و امام حسین از طرف دیگه این بهترین بودن که اباعبدالله برای اصحاب خودش قرار داد این سرش چیه برای او قابل حذف نبود تا اینکه یک شب در عالم خواب دید که کربلاست و او هم در میان اصحاب امام حسین حضور داره خب حالا تست داره اتفاق میفته البته در عالم رویا و تمثل تسته یا لیتنا کنا معکم این تست که چقدر حقیقی هست یکی از صحنهها تکرار میشه صحنهای که در روز عاشورا بود و اونجا تکرار شد صحنهایست که ظهر روز عاشورا امام حسین برای نماز ایستاد. یکی از اصحاب آمد جلو جلوی حضرت در برابر دشمن تا اگر تیر به طرف حضرت پرتاب میشه او این تیرها رو بگیره. تیرها به طرف حضرت پرتاب میشد و او هم با بدن خودش میگرفت و نماز کوتاه حضرت که به پایان رسید او رو روی زمین افتاد. این صحنه ر عالم خواب برای این شخص که اون سؤال رو و ابهام رو در ذهن داشت تکرار شد. حضرت به او فرمودن من نماز میخوانم مقابل من بایست. در مقابل حضرت ایستاد حضرت نمازو شروع کردن تیر اول آمد خم شد جا خالی داد تیر بر اباعبدالله نشست متأثر شد استغفار کرد. تیر دوم آمد باز نتوانست مقابل حضرت بایسته و تیر را بگیره. خود رو کج کرد. تیر بر اباعبدالله الحسین علیه السلام نشست. در عالم خواب به او نشان دادن که آقا یا لیتنا گفتن کار آسانیست. نه چنین است که در هر زمانی کس بتواند چنین ادعایی رو تکرار بکنه و گمان کنه که اغراقی در اصحاب امام حسین نسبت به اونها اتفاق افتاده و زیادهروی شده نه همه انسانها در طول تاریخ در هر جایگاه و منزلتی که باشند باید در برابر عظمت و بزرگی اصحاب اباعبدالله الحسین کرنش کنن اونها رو به عنوان شاخص برای حقطلبی و ایستادگی و مقاومت در راه خدا بشناسند و هر کسی هر کجا که هست با هر رتبه و مقامی که هست باید این جمله رو بگه و تکرار بکنه که یا لیتنی کنت مع ففو فو عظیما و السلام علیکم و رحمت الله و برکاته