در قلب هر بحران فکری، فرصتی برای بازتعریف مفاهیم بنیادین نهفته است. یک اندیشمند میتواند از این فرصت برای تقویت باورها استفاده کند، یا با هوشمندی، از آن به عنوان یک اسب تروآ برای تضعیف همان باورها از درون بهره ببرد. سخنرانی اخیر استاد محمد سروش محلاتی درباره «بحران دینداری و مسئله وصایت»، که در روز عید غدیر ۱۴۰۴ (یک روز پس از حمله اسرائیل به ایران) در کانال تلگرامی ایشان منتشر شد، یک نمونه کلاسیک از رویکرد دوم است.
ایشان در این سخنرانی (لینک)، با یک ژست دلسوزانه و به بهانه پاسخ به بحران فکری جوانان، پروژهای را کلید میزند که هدف نهایی آن، چیزی کمتر از حذف «جنبه سیاسی و حکومتی» از مفهوم امامت و ولایت نیست.
صحنهآرایی: بحران واقعی، راهحل انحرافی
استاد سروش محلاتی بحث را با یک مشاهده کاملاً دقیق و واقعی آغاز میکند: ما با یک بحران دینداری مواجهیم. بسیاری از جوانان شیعه، در حالی که خود را همچنان شیعه میدانند، اصل «وصایت» و «نصب امیرالمؤمنین برای حکومت» را زیر سوال میبرند. این پدیده، تحت تأثیر گفتمانهای لیبرال و حقوق بشری، به سرعت در حال رشد است.
تا اینجا همه چیز درست است. اما راهحل پیشنهادی ایشان چیست؟ آیا او به دنبال دفاعی نوین و عقلانی از مبانی تشیع است؟ در ظاهر بله، اما در باطن، خیر.
او با هوشمندی، ادبیات سنتی و قدرتمند دفاع از غدیر (مانند کتاب «الغدیر» علامه امینی) را «نامتناسب با مخاطب امروز» خوانده و آن را کنار میگذارد. در مقابل، او سه شخصیت را به عنوان الگوی مواجهه درست با این بحران معرفی میکند: شهید مطهری، شهید بهشتی و امام موسی صدر.
این یک انتخاب کاملاً هدفمند است. چرا؟ زیرا این سه بزرگوار، در کنار دفاع از مبانی تشیع، نماینده قرائتی از اسلام بودند که بر «عقلانیت»، «عدالت اجتماعی» و «گفتگو» تأکید داشتند. سروش محلاتی با این کار، خود را در امتداد این جریان «روشنفکر و معتدل» قرار میدهد تا در مرحله بعد، حمله اصلی خود را آغاز کند.
حمله اصلی: معرفی «تفسیر سیاسی از غدیر» به عنوان یک انحراف
حقه اصلی در این بخش از استدلال او نهفته است. او میگوید:
«گاهی بعضی از دوستان ما امروز شاید به ذهنشون اینجوری برسه که این مسئله غدیر با یک تفسیر سیاسی یه امر جدیدیه… شاید اغراض سیاسی وجود داره که روحانیون اینو مطرح میکنن شاید میخوان از این طریق حکومت دینی خودشون رو اثبات بکنن… بخصوص با توجه به بدبینیهای موجود ناشی از رفتارهای برخی حاکمان و خود روحانیون.»
این یک مغالطه بسیار زیرکانه است. او به جای آنکه از «تفسیر سیاسی از غدیر» به عنوان یک اصل تاریخی دفاع کند، آن را به عنوان یک «شبهه جدید» و محصول «اغراض سیاسی روحانیون حاکم» معرفی میکند. او با این کار، به صورت تلویحی:
-
به ذهنیت بدبین مخاطب ضریب میدهد: او بدبینی موجود نسبت به روحانیت و حکومت را تأیید کرده و آن را مبنای تحلیل خود قرار میدهد.
-
یک دوگانه دروغین میسازد: میان «ولایت معنوی» (که امری اصیل و مورد قبول همگان است) و «ولایت سیاسی» (که امری جدید و ساخته روحانیون برای کسب قدرت است).
-
ریشههای تاریخی را تضعیف میکند: او با این حرف، این ایده را در ذهن مخاطب میکارد که قرائت سیاسی از امامت، یک پدیده معاصر و مشکوک است، نه یک اصل ریشهدار در تاریخ تشیع.
نتیجه نهایی: به سمت یک «تشیع سکولار»
هدف نهایی این پروژه فکری چیست؟ هدف، ارائه یک نسخه «سکولاریزه» از تشیع است. تشیعی که در آن:
-
امیرالمؤمنین، یک «الگوی اخلاقی و معنوی» است، نه یک حاکم منصوب از طرف خدا.
-
غدیر، یک «اعلام محبت» یا «کاندیداتوری» است، نه یک «نصب سیاسی».
-
و در نتیجه، «حکومت دینی» و «ولایت فقیه» در عصر غیبت، یک بدعت جدید و فاقد پشتوانه اصیل در سنت امامت است.
او برای رسیدن به این هدف، حتی به شعر فردوسی نیز به صورت گزینشی استناد میکند. او بر کلمه «وصی» تأکید میکند، اما عامدانه از ابیاتی که فردوسی در آن به صراحت، خلفای سهگانه را نقد کرده و حکومت را حق علی (ع) میداند، چشمپوشی میکند.
سخن آخر: مراقب پروژههای «خلع سلاح» باشیم
استاد محمد سروش محلاتی در این سخنرانی، در لباس یک عالم دلسوز که نگران بحران دینداری جوانان است، در حال اجرای یک پروژه دقیق برای «خلع سلاح ایدئولوژیک» تشیع است. او با جدا کردن «سیاست» از «امامت»، در واقع ریشه تئوریک هرگونه ادعا برای تشکیل حکومت دینی در عصر حاضر را میزند.
این یک بحث علمی صرف نیست. این یک عملیات فکری برای تبدیل کردن «تشیع سرخ علوی» که همواره یک مکتب مبارز و مدعی حکومت بوده، به یک «تشیع بیخطر معنوی» است که دیگر تهدیدی برای هیچ قدرتی محسوب نشود.
وظیفه ما در «تنویر»، افشای اینگونه پروژههای فکری است که با نام «آشتی با دنیای مدرن»، به دنبال تهی کردن دین از محتوای انقلابی و سیاسی آن هستند.
گزارش مفصل از محتوای منبع:
سخنران (محمد سروش محلاتی) در این سخنرانی به بررسی بحران دینداری در وضعیت فعلی میپردازد که دارای شاخهها و حوزههای مختلفی است. سخنران بیان میکند که این وضعیت به جایی رسیده که بسیاری از افراد “فعالانه” در حال “غیر شدن” هستند و این روند با سرعت زیاد و طیف گستردهای از “غیرها” در حال افزایش است.
سخنران سه نوع تغییر در این زمینه را برمیشمرد:
- تغییر از اسلام به غیر اسلام.
- تغییر گرایشات در داخل خود اسلام (از یک مذهب به مذهب دیگر).
- اتفاق جدید در حوزه شیعیان: افرادی که هم خود را شیعه میدانند و هم در عین حال وصایت و جانشینی امیرالمؤمنین (امام علی) را نمیپذیرند. این گروه از این جهت شبیه به اهل سنت هستند.
این پدیده جدید تحت تأثیر علل مختلفی است:
- مباحث حقوق بشر و لیبرالیسم: این دیدگاه معتقد است که پیامبر یا خداوند نباید جانشین برای حکمرانی تعیین کنند، زیرا انسانها آزادند و باید خودشان حاکم را تعیین کنند.
- احیای بحثهای کلامی دیرینه با اهل سنت: این بحثها که قرنهاست وجود داشتهاند، اکنون مجدداً زنده شدهاند.
سخنران به چالش این گروه اشاره میکند که چگونه باید غدیر را بپذیرند اما در عین حال نصب امیرالمؤمنین را انکار کنند و نیازمند تفسیری سازگار با این اعتقاد هستند. این نوع تفکر به ویژه در قشر خاصی از جوانان رواج زیادی یافته است که قبلاً چنین چیزی سابقه نداشته است.
در گذشته، دکتر شریعتی در مقطعی معتقد بود که غدیر به معنای اعلام کاندیداتوری امیرالمؤمنین توسط پیامبر اکرم بوده و مردم میتوانستند به آن کاندیدا رأی بدهند یا ندهند. البته خود دکتر شریعتی بعداً نظرش را تغییر داد. چنین تفسیری در میان متجددین اهل سنت نیز وجود دارد، اما اکنون این نوع تفکر با تقریرهای مختلف بسیار شایع شده است.
برای مواجهه با این مسئله، سخنران پیشنهاد میکند که باید به این موضوع “بازگردیم”. او تأکید میکند که این بازگشت از نوع بازگشت افرادی مانند علامه امینی با کتاب “الغدیر” نیست، زیرا ادبیات علامه امینی با مخاطبین فعلی تناسبی ندارد، هرچند برای مخاطبین خاص خود مفید است. سخنران معتقد است که باید ادبیات دیگری را احیا کرد.
در این راستا، او به سه شخصیت اشاره میکند که پیش از انقلاب به این موضوع پرداختند:
- شهید مطهری: در بحثهای خود در انجمن اسلامی مهندسین و انجمن اسلامی پزشکان.
- شهید بهشتی: ایشان در طول هفت سال اقامت خود در هامبورگ آلمان، سالانه بحث غدیر را مطرح میکردند. نگاه و استدلال ایشان متفاوت بود و بر “ضرورت اجتماعی و سیاسی” چنین نصبی تأکید داشت، نه صرفاً استناد به نصوص تاریخی. ایشان بعد از بازگشت به ایران نیز این بحث را دنبال کردند و بخشی از مباحثشان در کتاب “ولایت و رهبری” به چاپ رسیده است.
- امام موسی صدر: ایشان نیز چندین بحث در این زمینه دارند که به چاپ رسیدهاند. با وجود اینکه محیط لبنان متنوع است (شامل مسیحیان و اهل سنت)، امام موسی صدر با وجود اهل تسامح بودن، در طرح موضوع غدیر اهل تقیه و مخفیکاری نبود و آن را به زیبایی مطرح کرده است.
سخنران تأکید میکند که باید با همین نگاههایی که دارای پیشینه هستند، با کسانی که از مبنای مسلم شیعی در زمینه نصب امیرالمؤمنین و غدیر فاصله میگیرند، مواجههای منطقی و خوب داشت.
یکی از نکات مهم دیگر، مراجعه به ادبیات پیشین و گذشته خودمان است. سخنران اشاره میکند که باید به شارحان و عالمان گذشته مراجعه کرد تا فهمید آنها چه میگفتند و چه میفهمیدند. وی به این نکته میپردازد که برخی ممکن است امروزه تصور کنند که تفسیر سیاسی از غدیر یک امر جدید است یا با اهداف سیاسی روحانیون برای اثبات حکومت دینی مطرح میشود، بخصوص با توجه به بدبینیهای موجود ناشی از رفتارهای برخی حاکمان و خود روحانیون. اما با بازگشت به پنج یا ده قرن قبل، زمانی که این فضا و حواشی وجود نداشت، میتوان سیر تاریخی موضوع ولایت امیرالمؤمنین و مواجهه با غدیر را روشنتر درک کرد.
در ادامه، سخنران به عنوان هدیه، اشعاری از فردوسی از شاهنامه را به مناسبت ولایت و وصایت امیرالمؤمنین قرائت میکند. او توضیح میدهد که کلمه “وصی” رکن اعتقادی شیعه است. بسیاری از اهل سنت قبول دارند که امیرالمؤمنین افضل صحابه، اعلم آنها و اولین مسلمان است، اما نقطه افتراق اصلی، وقوع وصایت است یا خیر. تعبیر “وصی” در روایات، دعاها، زیارتنامهها و منابع شیعی تأکید خاصی دارد.
سخنران به تفسیر اشعار فردوسی میپردازد:
- فردوسی جهان را به دریایی پر موج تشبیه میکند که انسان برای نجات از حوادث نیازمند کشتی است.
- اشاره به روایت پیامبر اکرم (ص) که اهل بیت را به کشتی نجات تشبیه میکنند.
- فردوسی میگوید با وجود مدعیان بسیار نجات (اشاره به ۷۲ فرقه)، فقط یک کشتی واقعی وجود دارد که شامل محمد (ص) و علی (ع) و اهل بیت پیامبر است.
- فردوسی بر این تأکید میکند که انسان خردمند میداند که خود نمیتواند از امواج نجات یابد و با نبی و وصی (علی) همراه میشود تا نجات یابد.
- نجات در دنیا و آخرت نیز در گرو همراهی با پیامبر و علی (ع) است.
- فردوسی در پایان اشعار، پایبندی خود به این دین و راه (ولایت و وصایت امیرالمؤمنین) را اعلام میکند و میگوید: “گرت زین بدایت گناه من است / چنین است و این دین و راه من است / بر این زادم و هم بر این بگذرم / چناند آنان که خاک پی حیدرم”.
سخنران در پایان میگوید که جستجو و استخراج پیشینه و ریشههای فرهنگی در مباحث فکری و اعتقادی میتواند به روشن شدن فضا کمک کند و نشان دهد که این مسائل ریشههای عمیقی در گذشته داشتهاند. هدف از این کار “آگاهی” است، نه “تبعیت کورکورانه” یا “تسلیم شدن”، بلکه ایجاد زمینهای برای فکر و مطالعه در این زمینه. فردوسی تنها یکی از نمونههای متعدد این ریشههای فرهنگی است.
پیادهشده کامل متن “وصایت.mp3”:
وضع فعلی ما میتونیم بگیم که با یه بحران در دینداری مواجهیم. شاید تو شرایط فعلی مسئله به بحران هم رسیده باشه و این مسئله بحران دندینداری یک شاخههای مختلفی و حوزههای مختلفی داره. فکر میکنم که یه مقدارشم اصلاً مربوطه به کارهای درسی و پژوهشی رشته شما ه صورت خاص باشه اصلاً که چه اتفاقاتی داره میفته و الانم فرمودید که خیلیا دارن غیر میشن
دارن میشنا
فعالانه دارن غیر میشن
غیر میشن و سرعتشم سرعت زیادیه و طیف غیرها هم خیلی متنوع و متکسر داره میشه حالا یکی از ویژگیهاش اینه که یه موقع هست که شخصی از اسلام به غیر اسلام میره. یه موقع هست که در داخل اسلام باز گرایشات مختلفی وجود داره و شخص تغییر پیدا میکنه از یکی به دیگری و سوم اتفاقی که داره میفته در قوزه شیعیان هست. یعنی شخص نمیخواد شیعه بودنو رها بکنه به یه مذهب دیگهای ولی تو خود شیعه بودن داره یه چیزای جدیدی اق میفته. یکی از اتفاقات جدید در حوزه تشیع این هست که کسانی هم خودشونو شیعه میدونن و هم در عین حال وصایت و جانشینی امیرالمؤمنین رو هم نمیپذیرن. و از این جهت شبیه به اهل سنت است. این تحت تأثیر البته علل مختلفیست. یه قسمتش تحت تأثیر بحثهای حقوق بشر و لیبرالیسم و اینا هست که به هر حال اصلاً نمیشه که پیغمبر برای خودش جانشین تعیین بکنه یا خدا برای پیغمبر جانشینی در حکمرانی قرار بده. انسانها آزادن خودشون باید تعیین بکنن و امثال اینها و یه قسمتشم حالا بحثهای کلامیست که ما قرنهاست با اهل سنت داشتیم و داره زنده میشه و اینا الان مواجهن پس این غدیر چیه؟ چه اتفاقی هستش و اینو یه جوری باید به هر حال یه تفسیری ازش ارائه بکنن که با اون اعتقادی که دارن سازگار باشه نصب امیرالمؤمنین رو هم انکار بکنن غدیر رو هم در عین حال بپذیرن این زیاد داره اتفاق میفته توی بخصوص یه قشر خاصی از جوانها ما نداشتیم قبلاً یه موقعی حداکثر این بود که آقای دکتر شریعتی در یه مقطعی البته بعداً تغییر نظر داد در یه مقطعی معتقد بود که غدیر به معنای اعلام کاندیداتوری امیرالمؤمنین از طرف پیغمبر اکرم بوده. خب حالا مردم میتونستن به این کاندیدا رأی بدن میتونستن به این کاندیدا رأی ندن اصلاً فقط اعلام شد اینکه او نامزد این منصب هستش بعد البته خود دکتر شریعتی هم برگشت ی در بین سنیها هم یه همچین تفسیری در بین متجددینشون وجود داره ولی الان این نوع فکرها حالا با تقریرهای مختلف خیلی زیاد هستش. من فکر میکنم یکی از کارایی که ما باید انجام بدیم اینه که این موضوع رو بهش برگردیم. منظورم از برگشتن از نوع برگشتن کسانی مثل علامه امینی با نوشتن کتاب الغدیر نیست. او از نظر ادبیات تناسبی با این مخاطبین نداره. البته اون مخاطبین خود خواش داره و برای اونا مفیده. ولی این مشکل رو به نظر من شاید نتونه حل بکنه. ما یک ادبیات دیگهای داشتیم که باید اونو زنده بکنیم. به صورت خاص ۳ نفر بودن که اینها قبل از انقلاب د این موضوع شدند. یکی آقای مطهری بود در بحثهایی که در انجمن اسلامی مهندسین و انجمن اسلامی پزشکان میکرد. دوم آقای بهشتی بود که ایشون در اون دورهای که ۷ سال در آلمان بودن در هامبورگ بودن این بحث غدیر رو مطرح کردن هر سال مطرح کردن و بحث کردن و شونم خب یه نگاه متفاوتی داشت با اون نگاهی که یعنی استدلالشون استدلال کاملاً متفاوتی بود با نگاه
با نگاه اجتماعی بود و سیاسی و اینکه اصلاً باید به ضروره چنین اتفاقی میافتاد نه اینکه به نصوص بخوایم استناد بکنیم که از نظر تاریخی اتفاق افتاده البته میبردن تو کانتکست به ق میبردن
بله ضرورتهای چنین نصبی چی بوده؟ ه لحاظ اجتماعی و سیاسی بعداً هم که از آلمان برگشتن مجدداً بحث رو ایشون دنبال کردن که متأسفانه همه این مباحث ظاهراً در دسترس نیست ولی بخشهاییش که بوده چاپ شده در یکی از کتابهای ایشون به عنوان ولایت و رهبری این د تا یعنی د تا شخصیت در دو حوزه مختلف و شخصیت سومی که تو این زمینه ورود پیدا کرد قبل از انقلاب امام موسی صدر هستش. ایشونم چند تا بحث دارن خوشبختانه به چاپ رسیده خب محیط لبنان یه محیط متفاوتیه حالا غیر از مسیحیها و اینها که هستن خود مسلمونا هم سنیها اونجا به هر حال یک قشر گسترده و وسیعی هستن و ایشون با اینکه اهل تسامح و مدارا بود به لحاظ مذهبی اونجا ولی در طرح موضوع غدیر به هر حال اهل تقیه و مخفیکاری نبود و خیلی قشنگ این بحث رو مطرح کرده. اتفاقاً من این روزای اخیر مراجعه کردم ببینم کارای ایشون چیه در این زمینه. حالا منظورم اینه که ما باید یه بار دیگه برگردیم با همین نگاههایی که پیشینهای هم داره و کسانی رو که دارن از این مبنای واقعاً مسلم شیعی در زمینه نصب امیرالمؤمنین و غدیر فاصله میگیرند با اینها یه مواجهه منطقی و خوبی داشته باشیم. حالا توی این موضوع که حالا من نمیخوام وارد بشم فقط خواستم یه نکتهای رو عرض کرده باشم به تناسب امروز یکی از نکاتی که وجود داره مراجعه کردن به ادبیات پیشین و گذشته خودمون هستش. خب ما شارحان بزرگی داشتیم عالمان بزرگی داشتیم مراجعه کنیم ببینیم اینا چی میفهمیدن چی میگفتن گاهی بعضی از دوستان ما امروز شاید به ذهنشون اینجوری برسه که این مسئله غدیر با یک تفسیر سیاسی یه امر جدیدیه حادثه تازه مثلاً متولد شده شاید اقراض سیاسی وجود داره که روحانیون اینو مطرح میکنن شاید میخوان از این طریق حکومت دینی خودشون رو اثبات بکنن. یه به هر حال تو این فضای فعلی بدبینیایی هم در اثر برخی از رفتارهای حاکمان و خود ما یعنی روحانیون پیدا شده. ولی اگه ما برگردیم به ۵ قرن قبل، ۱۰ قرن قبل که این فضا و این حواشی هم وجود نداره، چه مواجههای وجود داشته با مسئله غدیر، مسئله ولایت امیرالمؤمنین اینا میتونه به صورت روشن به ما کمک کنه سیر تاریخی این موضوع رو که چه اتفاقاتی در گذشته افتاده. حالا هدیهای که من میخوام خدمت شما دو عزیز تقدیم بکنم تازه داماد و تازه عروس یه اشعاریست از فردوسی به مناسبت همین موضوع ولایت امیرالمؤمنین و وصایت امیرالمؤمنین از شاهنامه البته من واقعش اینه که شعر بلد نیستم و نه خواندنشو و نه فهمیدنشو هیچیشو ولی این اشعار رو اشعار زیباییست که به نظرم رسید خدمت شما از شاهنامه بخوانم البته مفصله تا به اینجا میرسه منم بنده اهل بیت نبی ستاینده خاک پای وصی این ک
لمه وصی رکن اعتقادی شیعه هستش اینکه امیرالمؤمنین در میان صحابه افضله خیلی از سنیا قبول دارن اعلمه خیلی از سنیا قبول دارن اول اسلاماً هست خیلی از اونها قبول دارن اون نقطه افتراق رو اینه که وصیتی اتفاق افتاده یا نه الوصی که توی روایت ما حتی توی دعاها، زیارتنامهها، منابع ما روی همین تعبیر وصی تأکید خاصی وجود داره و ایشونم داره که ستاینده خاک پای وصی حکیم این جهان را چو دریا نهاد، برانگیخته موج از او تند باد چوتا کشتی بر ساخته همه بادبانها برفراشته برفراخته ظاهراً این نظر داره به اون روایتی که از پیغمبر اکرم هست که در تندباد حوادث و امواجی که در زندگی پیدا میشه شما نیازمند دارید نیازمند هستید به یک سفینهای به یک کشتی که شما رو نجات بده و اون سفینه و کشتی همون کشتیست که اهل بیت درش هستن و فردوسی داره میگه که به هر حال کار این جهان کار یک عرض کنم که زمانه و روزگاری هستش که موجهای زیادی در برابر انسان هست و البته کشتیها هم زیاد هستند یا حداقل مشت مدعیان نجات بشر که توی روایات ما هم هستش که ۷۲ فرقه و هر فرقهای هم مدعی نجات به هر حال برای بشر چون ۷۰ کشتی و رو ساخته همه بادبانها برفراخته یکی پهن کشتی به سان عروس به یاراسته همچو چشم خروس محمد به دو اندرون با علی همان اهل بیت نبی و ولی این یه کشتی کشتی اهل بیته خود پیغمبر هست علی بن ابیطالبم هست خردمند که ازدو دریا بدید کرانه نه پیدا و بن ناپدید بدانست کو موج زدن کس از غرق بیرون نخواهد شدن دریا و موجها قابل پیشبینی بودش و شخص میدونست که نمیشه انسان خودش رو نجات بده به دل گفت گگر با نبی و وصی شوم غرقه دارم دو یار وفی باز تأکید روی وصی در کنار نبی همانا که باشد مرا دستگیر خداوند تاج و لوا و سریر خداوند جوی می و انگبین همان چشمه شیر و ماعین اگر چشم داری به دیگر سرای نزد نبی و علی گیر جای بعد از اینکه اعتقاد خودش رو که نجات در اهل بیت هستش و امیرالمؤمنین رو هم به عنوان وصی معرفی میکنه و قرین پیغمبر قرار میده و در قبال کسانی که مدعی نجاتند و میگن ما وسیله داریم و ابزار داریم و کشتی داریم و اینها میگه نه فقط یکی هستش و اون یکی هم پیغمبر هستش و علی بن ابی است این در دنیا بعد میره سراغ آخرت آخرت رو هم میگه که اگر چشم داری به دیگر سرای به نزد علی و نبی و علی گیر جای بعد میگه حالا میخواد خوشت بیاد میخواد خوشت نیاد گرت زین بدایت گناه من است چنین است و این دین و راه من است بر این زادم و هم بر این به بگذرم یعنی از بدو تولد بر این آیین من بودم و تا پایان هم همین طور خواهد بود بر این زادم و هم بر این بگذرم چناند آنان که خاک پی حیدرم اون شعر اولی
که خوندم ستاینده خاک پای وصی اینجا هم این پی ظاهراً منظور همون پا هستش چناند آنان که خاک پی حیدر هستند نظورم اینه که شاید یه مقداری در این فضای چالشی و مناقشه برانگیز در مباحث فکری و اعتقادی ما پیشینه فرهنگی خودمون رو ریشههای فرهنگی خودمون رو اگر جستجو بکنیم و مراجعه بکنیم و استخراج بکنیم و در اختیار این نسل قرار بدیم به روشن شدن این فضا کمک میکنه و به اینکه این مسائل چه ریشههای عمیقی در گذشته داشته و امروز هم حداقل نه به عنوان تبعیت کورکورانه و تسلیم شدن حداقل آگاهی داشته باشیم اینکه چه تحولاتی اتفاق افتاده چه عقاید و اعتقادات کلامی وجود داشته و زمینهای باشه برای فکر و مطالعهای که ما در این زمینه داشته باشیم حالا فردوسی یکیشه و از این نمونهها البته ما خوشبختانه زیاد داریم این رو فکر کردم مختصری من عرض بکنم شما زحمت کشیدید تشریف آوردید اینجا مناسب باشه حالا البته از شما استفاده میکنیم و و عذرخواهی هم میکنم از این مس

