یکی از قدرتمندترین ابزارهای یک اندیشمند سیاسی، نه فریاد زدن، که «قصه گفتن» است. او با روایت یک داستان کهن، آینهای در برابر امروز قرار میدهد و بدون آنکه نامی از کسی ببرد، قهرمانان و خائنان زمانه را به مخاطبش میشناساند. سخنرانی استاد محمد سروش محلاتی درباره «مؤمن آل فرعون» (لینک) (متن پیاده شده این سخنرانی در ادامه همین مطلب ارائه شده)، یک کلاس درس کامل در همین زمینه است؛ یک مانیفست سیاسی هوشمندانه در لباس یک تفسیر قرآنی.
در نگاه اول، این سخنرانی یک موعظه اخلاقی زیباست: روایتی از یک انسان شجاع که به تنهایی در برابر ظلم فرعون ایستاد. اما ما در «تنویر»، میخواهیم از این لایه سطحی عبور کرده و کُدهای سیاسی پنهان در این روایت را برای شما رمزگشایی کنیم.
بخش اول: صحنهآرایی؛ معرفی یک الگوی تمامعیار برای «امروز»
استاد سروش محلاتی با دقتی مثالزدنی، ویژگیهای «مؤمن آل فرعون» را به گونهای ترسیم میکند که هر شنوندهای در ایران امروز، به راحتی بتواند برای آن مابهازای خارجی پیدا کند:
-
قهرمان تنها: او یک فرد است، نه یک حزب یا تشکیلات. او در برابر یک «جو» و یک «جمع» میایستد.
-
اهل تقیه، اما تا یک جایی: او ایمانش را برای بقا پنهان میکند (تقیه)، اما این تقیه یک «خط قرمز» دارد.
-
خط قرمز: تهدید جان یک بیگناه: زمانی که فرعون میگوید «بگذارید موسی را بکشم»، دوران سکوت مؤمن تمام میشود. او نمیتواند در برابر صحنه آدمکشی سکوت کند.
-
سلاح او: منطق و آگاهیبخشی: او با استدلال («شاید موسی راست بگوید») و با هشدار دادن به مردم درباره آینده («من برای شما نگرانم»)، فضای خفقان را میشکند.
-
نتیجه عمل او: تغییر معادله: همین صدای تنها، باعث میشود موضع فرعون از «قتل قطعی» به «تمسخر و ساختن برج» تنزل پیدا کند.
این یک تصویرسازی دقیق و هدفمند است. اما این الگو قرار است برای چه کسانی و در برابر چه قدرتی به کار گرفته شود؟
بخش دوم: رمزگشایی از کُدها؛ چه کسی فرعون است و چه کسی مؤمن؟
اینجاست که هنر استاد سروش محلاتی آشکار میشود. او هرگز به صراحت نمیگوید، اما تمام شواهد را به گونهای میچیند که مخاطب هوشمند، خود به این نتایج برسد:
-
فرعون کیست؟ قدرتی حاکم که خود را تنها راهنمای مردم به سوی سعادت میداند («ما اهدیکم الا سبیل الرشاد»)، مخالفانش را تهدید به مرگ میکند و فضای خفقان ایجاد کرده است.
-
مؤمن آل فرعون کیست؟ یک انسان مستقل، یک روشنفکر، یک عالم دینی که در دل همین ساختار قدرت زندگی میکند. او در ابتدا به دلیل شرایط، سکوت کرده (تقیه)، اما اکنون احساس میکند که «خط قرمزها» رد شده است (اشاره به برخورد با معترضان و منتقدان).
-
پیام و مانیفست اصلی چیست؟
-
زمان تقیه تمام شده: دیگر نمیتوان به بهانه شرایط، در برابر ظلم سکوت کرد.
-
بهانه «تنها بودن» پذیرفته نیست: نگویید «من یک نفرم و کاری از دستم برنمیآید». قرآن به ما میآموزد که حتی یک صدای تنها هم میتواند فضا را بشکند و معادله را تغییر دهد.
-
وظیفه امروز، آگاهیبخشی است: سلاح ما نه اسلحه، که «منطق» و «هشدار دادن به مردم» درباره عواقب دنیوی و اخروی تصمیمات حاکمیت است.
-
این دیگر فقط یک تفسیر تاریخی نیست. این یک «دستورالعمل برای نافرمانی مدنی و کنشگری فردی» برای مخاطبان امروز است.
بخش سوم: چرا این روش اینقدر قدرتمند است؟
استاد سروش محلاتی با این روش، خود را در یک جایگاه کاملاً امن و غیرقابل نقد قرار میدهد.
-
ایمنی در برابر اتهام: اگر کسی به او اعتراض کند، پاسخ ساده است: «من فقط داشتم داستان قرآن را تعریف میکردم!» او هرگونه برداشت سیاسی را به «ذهن مخاطب» واگذار میکند.
-
مشروعیتبخشی الهی: او به کنشگری انتقادی علیه حاکمیت، یک پشتوانه و مشروعیت قرآنی میبخشد. او به مخاطبش نمیگوید «حرف من را گوش کن»؛ میگوید «این درس قرآن است».
-
قهرمانسازی از مخاطب: او به شنوندگانش هویتی جدید و قدرتمند میبخشد. آنها دیگر فقط یک شنونده منفعل نیستند؛ آنها «مؤمنان آل فرعونِ» بالقوه در زمانه خود هستند.
سخن آخر: فراتر از یک موعظه
سخنرانی استاد محمد سروش محلاتی درباره مؤمن آل فرعون، یک موعظه اخلاقی ساده نیست. این یک مانیفست سیاسی هوشمندانه، یک درسنامه فشرده برای «چگونه یک منتقد تنها باشیم و دوام بیاوریم» و یک دعوت آشکار به شکستن سکوت است.
وظیفه ما در «تنویر»، نه نقد شجاعت آن مؤمن قرآنی، که افشای این «استفاده ابزاری» از قرآن برای اهداف سیاسی معاصر است. ما باید بیاموزیم که چگونه پیامهای پنهان در دل این روایتهای زیبا را کدخوانی کنیم تا بفهمیم به چه چیزی دعوت میشویم.
خلاصه مفصل از منبع “مومن.mp3“
این سخنرانی که در ایام اربعین حسینی و خطاب به عزاداران حسینی و مردم نجفآباد ایراد شده است، بر محوریت سوره چهلم قرآن کریم، یعنی سوره غافر یا مؤمن قرار دارد. نکته کلیدی این سوره، نام آن است؛ “مؤمن” در اینجا به معنای عام “انسان با ایمان” نیست، بلکه اشاره به یک شخص خاص دارد. این سوره به نام فردی است که در زمان حضرت موسی زندگی میکرد و از قوم فرعون بود. حدود ۲۰ آیه از این سوره به توصیف این شخص باایمان میپردازد، اگرچه خداوند نام او را نیاورده است. سؤال اصلی این است که چرا این شخص، با اینکه پیامبر نبوده و تنها یکی از امت حضرت موسی به شمار میآمده، اینقدر مورد توجه قرآن کریم قرار گرفته است.
سخنران برای پاسخ به این سؤال، انسانها را به دو دسته تقسیم میکند:
- انسانهایی که همیشه با جو و جمع حرکت میکنند و تحت تأثیر گرایشات دیگر عمل میکنند.
- انسانهای مستقل و نادری که جرأت و جسارت ایستادگی در برابر جمع، جو و قدرتها را دارند و برای حق مقاومت و پایداری نشان میدهند. کربلا نمونهای از اجتماع این انسانهای نادر و فرد است. بسیاری در ابتدا به امام حسین پیوستند، اما پس از تغییر اوضاع کوفه و شهادت مسلم، اکثریت بازگشتند؛ تنها تعداد کمی از اهل معرفت و مقاومت همراهی ایشان را ترجیح دادند. امام حسین نیز فرمودند که دینداران حقیقی کم هستند. سوره مؤمن، نمونهای از همین انسانهای نادر ولی با ایمان است که میتوانند حق را تشخیص داده و برای اقامه آن پایداری کنند.
داستان مؤمن آل فرعون از آیه ۲۷ تا ۴۵ سوره مؤمن آغاز میشود، زمانی که حضرت موسی پیام خود را به فرعون اعلام کرد و فرعون با تهدید به قتل (“ذرونی اقتل موسی” – بگذارید موسی را بکشم) واکنش نشان داد. در این لحظه، قرآن کریم صحنه را تغییر داده و به سراغ مؤمن آل فرعون میرود که در برابر تهدید فرعون موضعگیری میکند.
ویژگیهای مؤمن آل فرعون:
- کتمان ایمان (تقیه): او ابتدا ایمان خود را پنهان میکرد و با تقیه زندگی میکرد، زیرا در میان فرعونیان بود.
- پایان کتمان و دوران اظهار: کتمان ایمان تا جایی مجاز بود که خط قرمز عبور نکرد. اما زمانی که موسی تهدید به قتل شد، و جرمش تنها گفتن “پروردگار من الله است”، مؤمن آل فرعون سکوت را شکست. او نمیتوانست در برابر صحنه آدمکشی انسانهای مظلوم و بیگناه سکوت کند. بنابراین، دوران کتمان به پایان رسید و زمان اظهار فرا رسید.
- منطق و استدلال: منطق او در برابر فرعون و فرعونیان این بود که هشدارهای حضرت موسی را باید جدی گرفت و نسبت به آینده نگران بود. او گفت: یا آنچه موسی اعلام کرده دروغ است که در این صورت ضرری متوجه ما نمیشود، یا راست است که در این صورت باید هشدارهای او را جدی بگیریم؛ احتمال خطر را نمیتوان نادیده گرفت.
- نگرانی برای عموم مردم: نگرانی او نه برای خود، بلکه برای عموم مردم بود (“یا قوم انی اخاف علیکم مثل یوم الاحزاب” – ای قوم من، من بر شما از روز احزاب میترسم). او از حوادث بزرگی که برای امتهای پیشین مانند نوح و عاد اتفاق افتاده بود، میترسید که برای قوم فرعون نیز تکرار شود. او با نگاهی به گذشته، حال و آینده، خطر را پیشبینی میکرد و هشدارهایش همواره در مورد خطرات دنیا و آخرت مردم بود.
- شکستن فضای خفقان: فرعون خود را هدایتگر مردم میدانست و وعده سعادت در دنیا را میداد (“ما اریکم الا مارا و ما اهدیکم الا سبیل الرشاد” – من جز آنچه خود صلاح میبینم به شما نشان نمیدهم و جز راه درست هدایت نمیکنم). با این حال، مؤمن آل فرعون با اینکه تنها بود و خود را توجیه نمیکرد که چون یکی است باید تسلیم یا ساکت شود، اصرارها و تأکیدهای او فضای خفقان و فشار را شکست.
- تأثیر سخن واحد: تأثیر صدای واحد او این بود که موضع فرعون تغییر کرد. ابتدا فرعون قصد قتل موسی را داشت (آیه ۲۵)، اما پس از گفتوگوها، هشدارها و آگاهیبخشی مؤمن آل فرعون، موضع فرعون از قتل تنزل پیدا کرد و از هامان خواست تا بنای مرتفعی بسازد تا “به خدای موسی دست یابد و ببیند در آسمان چه میگذرد” (آیه ۳۶). این نشاندهنده تأثیر مقاومت و پافشاری است.
سرانجام و درسها:
- فضا علیه مؤمن آل فرعون شدیدتر شد و او مردم را خطاب قرار داد: “یا قوم مالی ادعوکم و تدعونی الی النار” (ای قوم من، چرا من شما را به نجات دعوت میکنم و شما مرا به آتش فرا میخوانید؟).
- او خطر را پذیرفت؛ با اینکه تنها بود و سلاح و تشکیلات نداشت، انتخاب کرد که به میدان آید، از حق دفاع کند و هزینهها را بپردازد.
- سخن نهایی او این بود: “ستذکرون ما اقول لکم” (آنچه به شما میگویم را به زودی به یاد خواهید آورد)، که یادآور کلام امام حسین در کربلاست که هزینه آزادی و شرافت را امروز نپردازید، فردا باید هزینه خواری را بپردازید.
- او با این شعار توحیدی به حرکت خود در مسیر حق ادامه داد: “افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد” (کارم را به خدا واگذار میکنم، همانا خداوند به بندگان بینا است).
- خداوند فرمود که او را از بدیهایی که فرعون و قومش طراحی کرده بودند، حفظ کرد و آل فرعون گرفتار عذاب سختی شدند.
- نتیجهگیری اصلی از این آیات: این آیات ما را به این حقیقت رهنمون میشوند که در مسیر حق باید گام برداشت، حتی اگر انسان عده و عُده کافی نداشته باشد. گاهی مسئولیت خطیر و بزرگ است و در چنین شرایطی باید آماده فداکاری بود، همانگونه که امام حسین و یارانش آموختند.
متن پیاده شده کامل فایل صوتی “مومن.mp3“
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین السلام علیک یا ابا عبدالله و الارواح التی حلت به فنائک خدمت عزاداران حسینی و ردم قیور و شهید پرور نجف آباد عرض سلام دارم و ایام اربعین حسینی را خدمت شما سوگواران حضرت تسلیت عرض میکنم. سوره چهلم قرآن سوره غافر یا مؤمن نام گرفته است. که در جزء بیست و چهارم قرار دارد. آیا تا به حال فکر کردهاید که چرا این سوره سوره مؤمن نامیده شده است؟ معنا و مفهوم مؤمن روشن است. انسان با ایمان. ولی در اینجا این نام معنا و مفهوم می ندارد بلکه مؤمن اشاره به یک شخص خاص است و این سوره سورهایست به نام یک فرد. این فرد از کسانیست که در زمان حضرت موسی زندگی میکند و اتفاقاً از قوم فرعون است. ن نزدیک به ۲۰ آیه در سوره مؤمن درباره این شخص با ایمان است که خداوند نام او را در این سوره نیاورده است ولی توصیف جامع و کاملی از رویه و عملکرد او ارائه کرده است. چه ویژگی این شخصیت وجود دارد که هرچند پیامبر الهی نیست و یکی از امت حضرت موسی به حساب میآید اینقدر مورد توجه در قرآن کریم قرار گرفته و آیات متعددی درباره او نازل شده است و سورهای به نام او اختصاص پیدا کرده است. برای ورود به این مطلب در این فرصت کوتاه یک جمله مقدمه عرض کنم. انسانها دو گونهاند. انسانهایی که همیشه با جو و جمع حرکت میکنند و تحت تأثیر گرایشات دیگر عمل میکنند. نوع د انسانهای مستقلی که حتی این جرأت و جسارت را دارند که در برابر جمع و در برابر جو و در برابر قدرتها بایستند و مقاومت کنند و نسبت به حق پایداری نشان دهند. کربلا صحنهای از اجتماع این انسانهای نا نادر و فرد است. زمانی که سخن از حرکت امام حسین به طرف کوفه و دعوت مردم کوفه و احیاناً تشکیل حکومت در کوفه بود، جمع زیادی به امام حسین پیوستند و با حضرت از مکه حرکت کردند. ولی تغییر و تحول در اوضاع وفه و بهخصوص شهادت مسلم آن شد که اکثریت اون جمعیت برگشتند. همونهایی که همراه حسین بن علی علیهسلام بودند و نادر افرادی که اهل معرفت و اهل مقاومت بودند همراهی حسین بن علی را ترجیح دادند. خود حضرت هم در هنگام ورود به کربلا فرمود که قلدیان انسانهایی که به حقیقت دیندار باشند اندکنند با توجه به این موضوع سوره چهلم قرآن سوره مؤمن نمونهای از همین انسانهای نادر ولی در حقیقت با ایمان ویژگی که حق را میتوانند تشخیص دهند و میتوانند بر اقامه حق پایداری کنند. این سوره یک نمونه نشان میدهد و من از این فرصت کوتاه استفاده میکنم. یک معرفی کوتاه و اجمالی در این زمینه در خدمت شما ارائه مینمایم.
از آیه ۴ سوره مؤمن ماجرای این شخص که او را به عنوان مؤمن آل فرعون میشناسیم هرچند نام او را نمیدانیم آغاز میشود. از آیه ۲۷ تا آیه ۴۵ و قال رجل مؤمن من آل فرعون یکتمی ان این قضیه که نقل قولی از مؤمن آل فرعون هست از اینجا آغاز میشود که وقتی حضرت موسی پیام خود را در برابر فرعون اعلام کرد با تهدید به قتل مواجه شد قال فرعون زرونی اقتل موسی اجازه بدید تا من کار موسی را یکسره کنم و او را به قتل برسانم. داستان و ماجرا وقتی به اینجا میرسد، قرآن کریم صحنه رو تغییر میدهد و سراغ یک شخص میرود و اون شخص همون مؤمن آل فرعون است که در برابر فرعون و این تهدید او موضعگیری کرد. ژگی مؤمن آل فرعون در این آیه چنین است یکتم ایمانه اگرچه در میان فرعونیان بود ولی ایمان خود را کتمان و پنهان میکرد و با تقیه زندگی میکرد. از این آیه معلوم میشه کتمان ایمان مجاز هست ولی به یک جایی رسید که ناچار بود برای دفاع از حق اون پنهانکاری را کنار بگذارد چرا به این کتمان مؤمن آل فرعون ادامه نداد و اعتراض کرد و دفاع کرد از حضرت موسی اونجایی که خط قرمز برای پنهانکار مداراست اتفاق افتاده بود و کتمان تبدیل به اظهار میشد. اون خط قرمز این بود. موسی تهدید به قتل شد و فرعون اعلام کرد که میخواهم موسی را به قتل برسانم. آیا انسان میتواند در برابر صحنه آدمکشی و قتل انسان های مظلوم و بیگناه که دعوت به حق میکنند سکوت کنه و ایمان خود و حمایت خود را کتمان کند. هرگز اول آیه میگه مؤمن آل فرعون اهل کتمان بود اما اینجا سخن از قتل است اتقتلون رجلا ان یقول ربی الله سی که فقط و فقط جرمش این است که میگوید پروردگار من الله است چرا باید چنین انسانی به قتل برسد کتمان به پایان رسید و دوران اظهار فرا رسید این نکته اول و اما نکته دوم اینکه منطق مؤمن آل فرعون در برابر فرعون و فرعونیان چه بود؟ منطق این مؤمن این بود که موسی اعلام خطر کرده چرا این هشدارها و خطرها را نباید جدی گرفت چرا نباید نگران آینده بود به هر حال این اعلام خطری که تفاق افتاده دو صورت داره یا آنچه را که او به عنوان خطر اعلام کرده دروغ است یا راست اگر دروغ است که ضرری و خطری متوجه ما نمیشود و خودش دروغ گفته و اما اگر راسته است ما باید در برابر این هشدارها هشدارهای او رو جدی بگیریم یعنی احتمال خطر را نمیتوان نادیده گرفت. چرا نسبت به هشدارهای حضرت موسی و آینده این امت چه در دنیا و چه در آینده خطراتی رو که او داره اعلام میکنه چرا باید این خطرات را نادیده گرفت ان یکو صادقاً ان یکو کاذبا ف علیه کذب صدقا هشدارها را جدی بگیرید. این آیاتی که در اینجا از مؤمن آل فرعون هست چند بار این تعبیر تکرار شده است.
انی اخافو من نگرانم. من میترسم ولی نگرانی جناب مؤمن آل فرعون نگرانی برخیش نبود که من از حیات خود از زندگی خود از وضع آینده خودم میترسم. نگرانی او نگرانی از عموم مردم بود. یا قوم اینجا دیگه خطابش را از فرعون برداشت و با عموم مردم سخن گفت. یا قوم انی اخاف علیکم مثل یوم احزاب. وزهای حوادث بزرگی که برای امتهای قبل مانند نوح و عاد اتفاق افتاده میترسم برای شما اتفاق بیفته. مؤمن آل فرعون نگاهی به گذشته داشت و نگاهی به حال داشت و نگاهی به آینده داشت وضع امروز را میدید و پیشبینی میکرد. همان حوادث تلخی که برای امت آ گذشته اتفاق افتاده برای آینده این امت هم اتفاق بیفته سخن او همین بود انی اخاف علیکم مثل یوم الاحزاب دوباره دو آیه بعد یا قوم انی اخاف علیکم یومتناب همش اعلام خطر خطراتی که برای دنیا و آخرت مردم بود و اما آنچه را که ون در برابر او عکسالعمل نشان میداد. چه بود؟ کاری رو که فرعون انجام میداد جز این نبود که به مردم اعلام بکنه من شما را هدایت میکنم. هدایت میکنم به بهترین شیوه و به بهترین روش. کاری که فرعونیان در طول تاریخ داشتهاند همین هست. وعده دادن به هدایت وعده دادن به تحقق بهشت برین در زندگی دنیایی آیه شریفه قرآن همین رو از فرعون عرض کنم نقل میکند قال فرعون ما اریکم الا مارا و ما اهدیکم الا سبیل الرشاد خودش رو هدایتگر میدانست مردم وعده سعادت میداد. به هر حال اصرارها، تأکیدها به میدان آمدنها جو خفقان و فشار را شکستن توسط مؤمن آل فرعون که یکی بود. ولی خود را تبرعه نمیکرد که چون یکی هستم. پس با باید تسلیم شوم چون یکی هستم پس باید سکوت بکنم همان صدای واحد در همان فضای خفقان آمیز تأثیر خودش رو گذاشت و تأثیر این بود که روز اول فرعون با قتل موسی و تهدید موسی کار خود رو آغاز کرد که در آیه بیست و پنجم برای شما خواندم قال فرعون ضرور اقتل موسی ولی همین فرعون بعد از این گفتوگوها بعد از این اعلام خطرها بعد از این هشدارها بعد از این آگاهی که یک نفر در جامعه احساس مسئولیت کرد و فریاد برابر فرعون هم تحت تأثیر قرار گرفت موضعش از قتل تنزل پیدا کرد و اعلام کرد هامان رای من یک بنای مرتفع و بلندی بساز تا ببینم در آسمان چه میگذرد و از خدای موسی چه خبر هست. و قال فرعون ۱۰ آیه بعد از تأثیر این گفتگوهاست. قال فرعون یا هامان ابنلی سرحاً لعی ابلغسباب الی اله موسی و انیظنه برخوردها در اثر این مقاومتها که کمکم در میان مردم گسترش پیدا میکنه برخوردها متفاوت و متفاوت میشه اما تأثیر در اثر تکراره تأثیر این دعوت مؤمن آل فرعون در اثر مقاومت و ایستادگی و پافشاری کردن و عقبنشین هستش.
آیات قرآن ادامه میدهد احساس خطر برای فرعون جدیتر میشود و فضا بر علیه جناب مؤمن آل فرعون شدت پیدا میکند. لذا مؤمن آل فرعون مردم رو که دعوت کرد به اونها گفت یا قوم مالی ادعوک و تدعونی النار چه شده که من در سدد رهایی شما و نجات شما هستم اما شما مرا به آتش و به جهنم فرا میخوانید و دعوت میکنید. چه سرانجامی برای این انسانهاست؟ بله خطر هست. تردیدی وجود نداره. یک انسان تنها در حالی که گروه و جمعیتی داره، سلاحی نداره، تشکیلات گستردهای نداره یا باید سکوت کنه و در آرامش زندگی کنه خطری برای او نیست. یا باید به میدان بیاد، اعلام بکنه، از حق دفاع بکنه و خطرات را بپذیره و همین اتفاق برای مؤمن آل فرعون در نهایت افتاد. اما سخن کسی که در راه حقیقت قیام میکند، میایستد و هزینههای آن را میپردازد. در نهایت همون سخن جناب مؤمن آل فرعون است. ستذکرون ما اقول لکم هشدارهای مرا جدی نگرفتید آینده به شما نشان خواهد داد. همون سخنی که اباعبدالله الحسین علیه السلام ر کربلا فرمودهاند آینده به شما نشان خواهد داد امروز هزینه آزادی و شرافت را نپردازید فردا باید هزینه اون خفت و خواری رو بپردازید تذکرون ما اقول لکم اما بدانید که من عقبنشینی نخواهم کرد و افوز امری ال الله ان الله بصیر بالعباد این سخن کوتاه توحیدی گویا را خداوند در قرآن کریم از زبان جناب مؤمن آل فرعون نقل کرده و این شعار این انسان با ایمان بود حرکت کردن در مسیر حق با این شعار افوز امری الله ان الله بصیر بال عباد خب کسی که چنین منطقی داشته باشه بته معلوم هست که نتیجه چیست خداوند فرمود ف وقاهلا سی ما مکرو و هاغ به آل فرعون سوءال عذاب به هر حال این آیات شریفه قرآن در این ۱۷ ۱۸ آیهای که درباره این انسان شریف هست ما رو به این حقیقت رهنمون میشود که در مسیر حق باید باید گام برداشت حتی اگر انسان عده و عده کافی نداشته باشد گاه مسئولیت مسئولیت خطیر است بزرگ است موضوع مهم است در چنین شرایطی باید آماده فداکاری بود همانگونه که اباعبدالله الحسین علیه السلام و اصحاب و یارانش به ما آموختند از مراهی همه عزیزان و سروران در این حسینیه سپاسگزار هستم و از کسانی که اسباب این ارتباط رو فراهم آوردند تشکر میکنم وسلام علیکم و رحمت الله و برکاته.