مکتب گرایی

خلاصه سخنرانی

این فایل صوتی به مقایسه ملی‌گرایی و مکتب‌گرایی (اسلام) می‌پردازد و تأکید می‌کند که در دیدگاه اسلامی، ایمان است که محور اصلی وحدت، همبستگی و هویت یک جامعه قدرتمند را تشکیل می‌دهد. در ابتدا، سخنران ملی‌گرایی را از منظر ریشه‌های خونی و قومی بررسی می‌کند و نشان می‌دهد که چگونه این نوع همبستگی‌ها، در عین ایجاد اتحاد درونی، به تفرقه و درگیری بین گروه‌های مختلف نیز منجر می‌شوند. سپس، با اشاره به ملیت‌های جغرافیایی مدرن مانند سوئیس که بر پایه مشترکات خونی، زبانی، دینی یا حتی فرهنگی واحد نیستند، نتیجه می‌گیرد که این تعاریف از ملیت برای ایجاد یک وحدت پایدار کافی نیستند. در مقابل، سخنران اسلام را به عنوان محور یگانگی جهانی مطرح می‌کند که تمامی مسلمانان، صرف‌نظر از نژاد، زبان یا موقعیت جغرافیایی، را برادر و خواهر یکدیگر می‌داند و آنان را به تشکیل امت واحده اسلامی فرا می‌خواند. این دیدگاه بر آزادی افراد در انتخاب زبان، پوشش و آداب و رسوم محلی تأکید می‌کند، اما با هرگونه تلاش برای جایگزینی وحدت ایمانی با وحدت‌های کوچک‌تر ملی‌گرایانه، که به تفرقه می‌انجامد، مخالفت می‌ورزد. در نهایت، بیان می‌شود که حتی دفاع از خاک کشور، اگر با ایمان به خدا و دفاع از سرزمین اسلامی پیوند بخورد، مقامی والاتر پیدا می‌کند، زیرا ارزش‌های انسانی مانند شجاعت و فداکاری، در پرتو بندگی خدا به اوج خود می‌رسند.

متن پیاده شده

صل علی محمد خدا صل علی محمد خدا صل علی محمد خدا صل علی محمد صل علی محمد
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن رحیم الحمد لله رب العالمین وصلاه وسلام علی جمیع انبیاه و رسله و علی سیدنا و مولانا خاتم النبیین ابالقاسم محمد صل علی محمد و آل محمد
و ابن عمه و وسی من بعده مولانا علی امیرالمؤمنین و علی الائمهه الهدات من اهل بیته وخیره من آله و صحبه و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین با تشکر از مهر فراوان برادران و خواهران با ایمان منطقه نارمک و برادران روحانی متعهدی که در این منطقه منادی انقلاب بودند و باید همچنان در میان مردم و با مردم برای تداوم انقلاب بکوشند. موضوع عرض امشب من مکتب یی و ملی‌گرایی اول ملی‌گرایی رو معنی کنیم ببینیم چه معنی میده ملی‌گرایی و بعد برای یک انسان مؤمن مسلمان دارای ایدئولوژی اسلام و مکتب‌گرا و مکتبی چه چیزش قابل قبوله و چه چیزش قابل قبول نیست و چرا یک انسان مکتب‌گرا نحنده ملی برای ملت یک کلمه عربیست در عهد به معنی آیین در اون معنی امروز در زبان فارسی به کار نمیره ولی در قرآن ه همین معنی به کار رفته است. ما با اون معنی اصلیش فعلاً کاری نداریم چون بحث ادبی و لغوی نمی‌خوایم اینجا بکنیم. در فرهنگ امروز ما، فارسی امروز ما ملت رو در ترجمه و واژه اروپایی ناسیون به کار بردند که عرب‌های امروز از اون به قوم ترجمه می‌کنند و ناسیونالیسم و ملی‌گرایی رو بهش میگن قومیت. قومیت دپرستی را می‌گویند عنصریت ملی‌گرایی و ناسیونالیسم رو بهش میگن قومیت ولی ما آمدیم یه کلمه عربی دیگر رو به همین معنا به کار برده اشکالی هم نداره ما آزادیم مردم دنیا آزادن در استفاده ازواها و لغت‌ها ملت در فارسی امروز و در فرهنگ سیاسی امروز معادل ناسیون هست معادل نیشن هست و ملی‌گرایی معادل ناسیونالیسم ناشونالیسم بحثی هم نیست از نظر لغت ببینید ناسیونالیسم ملی‌گرایی چه ایده‌ای رو دنبال می‌کنه؟ اگر حقیقتشو بخواهید یه ریشه تاریخی نسبتاً قابل فهم داره و یک دنباله تا امروز کم و بیشجنده. ریشه تاریخی قابل فهمش این است که در گذشته دور تاریخ هر قومی همخونی داشتند. ما خدامونم در فارسی میگیم فلانی باور قوم و خویشه نمیگیم میگه فلانی قوم و خویش ماست این از اقوام ماست قوم یعنی یک خاندان یک ایل یک تبار که دارای نیای مشترک خون مشترک دارن با هم پیوند همخونی دارن میگیم خون و غیرت قومی قوم و خویش به جوش اومد همی دارن یکدیگر رو دارن هوای همدیگه رو دارن ک واحد سیاسی اجتماعی به وجود آورده‌اند که در درونش به هم پیوسته و مقابل هر مخالف و دشمنی نیست. خب این در زمان خودش و در جای خودش و در مقطع تاریخی خودش چیزی بوده. وقتی میگن قوم عرب قوم عرب کیه؟ شما وقتی به تاریخ عرب مراجعه می‌کنید می‌بینید به اینکه قوم عرب با تکیه روی نسبنامه‌ها و شجره‌نامه‌ها می‌خواد خودش رو شناسایی کنه. شجره اگر وا رونه کنید. شکل یک درخت رو وارونه کنید. ریشهش بره بالا. تنش بیاد این طرف شاخه‌هاش بیاد پایین. شجره نامه میگه ما فرزندان یعرب بن قهانیم. نسب به یعرف فرزند قهسان می‌بریم. همه کسانی که نسب به یعرب فرزند قهسان می‌برن این‌ها عربن عرب قهرسانیست خوب این چون در طول تاریخ یه روزی یه آقای عربی بوده با زنش و چند تا بچه یه خانواده بودن بعد کمکم بچه‌ها بزرگ شدن دخترا شوهر کردن پسرا زنگ گرفتن عروس اومد داماد اومد یه خانواده ۲ نفری عوض شد ۵ نفری ۱۰ نفری و بچه‌ها وقتی پسرا و دخترا شوهر کردن شد یه خانواده ۵۰ نفری ۱۰۰ نفری در طول ۱۰ ۱۵ سال ۲۰ سال وقتی ۲۰۰۰ سال ازش بگذره میشه یک جمعیت ۳۰۰ میلیون نفری و میگن ما همه با هم قوم و خویشیم میشه یک قومیت بزرگ شاید شنیده باشید که این قومیت بزرگ زیربنای هم‌بستگی این ۲۰ نفر، ۵۰ نفر، ۲۰۰ نفر، ۱۰۰ نفر، ۵۰، هزار نفر، ۱ میلیون نفر، ۱۰ میلیون نفر، ۳۰۰ میلیون نفر در طول تاریخ می‌شده. این همچینم نبوده که همیشه این قوم و خویشا با هم رفیق باشن. و دوست باشن و پشت و پناه باشن. درست بر اساس همین دخالت دادن نقش قوم و خویشی می‌بینید که یه تیره از یک قبیله با یک تیره دیگر از اون قبیله جنگ‌های ۳۰ ساله و ۱۰۰ ساله دارند. قبل از ظهور پیغمبر اسلام در مدینه تا قبیله کوچک از قبایل عرب قهانی یا از قبائل عرب به طور کلی اوس و خزرک با همم قم و خویش بودن این‌ها این د تا قبیله روبهروی هم واساده بودن با هم درگیری داشتن با هم دعوا داشتن چندین ۱ سال بود با هم می‌جنگیدن دنبال یک چیزی می‌گشتن که این جنگ‌های چندین ۱ سالشونو پایان بدن. خب چرا با هم می‌جنگیدن؟ باز هم به دلیل قومیت همون قومیتی که اوس و خزرج و قریش و ده‌ها قبیله دیگر را به صورت یک مجموعه بزرگ به عنوان قومی در می‌آورد و این‌ها را نسبت به قومیت‌های دیگر ممتاز و برجسته می‌کرد. همون ویژگی یه تیره از این عرب‌ها را نسبت به تیره دیگر ممتاز و برجسته می‌کرد. کافی بود یه دعوای کوچولو شروع ک شروع بشه و جنگ‌های چندین ده ساله آتش روشن بشه دیگه نشه خاموش کنی. یعنی قومیت به همون نسبت که اقوام و قوم و خویش‌ها و دارندگان قومیت مشترک را جمع می‌کرد و پشت و پناه همدیگه قرار می‌داد به همون نسبتم سبب میشد که یک تیره در برابر تیره دیگر اونم احزاز قومیت کنه آقای اوسی چه خبرته با این خزرجی اینقدر می‌جنگی قومیت من دارای قومیت او . سیادت قومیت خضر را تحمل نمی‌کنم. پس با او می‌جنگم. آقای خضر تو چه مرضی که با این اوسی‌ها می‌جنگی؟ من دارای قومیت خزرجی هستم. سیادت و تجاوز اوسی‌ها را تحمل نمی‌کنم. مگه شما هر دوتون دارای قومیت عربی نیستید؟ شما که یه قومیت دارید. چرا قومیت عربی مال وقتیست که ما عربا با غیر عربا روبهرو بشیم و الا وقتی در داخل خودمون هستیم اونوقت دیگه قومیت عربی معنی نداره دیگه اونجا قومیت اوسی و خزرجی معنی پیدا می‌کنه ناسیولانیسم اوس در برابر ناسیونالیسم خزک حالا شما تو داخل همین اوس که یه قبیله کوچک‌ترم بود وقتی می‌رفتید می‌دیدید همین مصیبت ن مسئله رو شما الان می‌تونید توی همین ایراد خودمون توی این قبایل الان برید ببینید فلان قبیله بزرگ قبیله قشایی این وقتی در برابر قبیله‌های دیگر بویحمدی‌ها ممثنی‌ها قرار می‌گیرن شاهشونه برا هم می‌کشن و ازم دفاع می می‌کنن در برابر شاخونه می‌کشن از یکدیگرم دفاع می‌کنن ولی خود این قبیله می‌بینید از چند تیره تشکیل شده و داخل این تیره‌ها رقابت و مقابله هست به جای وحدت و معادتش و این مخصوص قبیله قشقایی نیست قبیله‌های دیگر در داخل ایران و در خارج ایران دچار چنین هستند. چرا؟ چون اگه قراره هم‌خونی و قوم و خویشی برای آدم هم‌بستگی ایجاد بکنه خب اون که قوم کشیش به آدم نزدیک‌تره هم‌بستگیشم بیشتره. اوسی خودش را به حمایت از یک اوسی دیگر م از دست می‌یابد. چرا؟ برای اینکه اوسی هر جوری باشه نسبتش با این از خزرجی نزدیک‌تره. میگه به دلیل اینکه همخونی ما بیشتره، خونمون به هم نزدیک‌تره، پس من باید احساس ناسیونالیسم قوسی داشته باشم. شما شاید شنیده باشید در انگلستان هنوز که هنوزه همین حالا ه هنوزه اینکلندی‌ها یک ناسیونالیسم با ولزی‌ها یک ناشونالیسم با اسکاتلندی‌ها اونا هم یک ناشونالیسم هنوز که هنوزه با هم رقابت‌ها و چشم با همکشی‌ها دارن نمی‌دونم شما یادتون میاد اون شبی که مراسم ولایت عهدی ولیعهد کنونی انگلستان را پخش کردند از تلویزیون پخش کردن چند سال قبل اون شب گفتند چون این آقای ولیعهد از منطقه انگلند منطقه جنوبی شبه جزیره بریتانیا ولی قرار است شاهنشاه و امپراتور انگلستان و کل بریتانیای کبیر واقعاً ما هم تو فرهنگمون چه کارا کردیم همچین هرچه که این انگلیسیا خوردمون دادن بلیدیم و تحت تأثیر اونا قرار آخه بریتانیا اصلاً دیگه چی هست که یه ج ر به اندازه یک دهم ایرانم نمی‌دونم میشه یا نمیشه حالا شده بریتانیاهای کبیر هنوزم توی حافظه ما هست که بریتانیای کبیر چون خداشون دارن گریت بریت حالا به هر حال چون قرار است این آقا سلطان و امپراتور بریتانیای کبیر شود بنابراین ولزی‌ها که منطقه مرکزی غربی جزیره بریتانیاست میگن ما این آقا را به سلطان بودن خودمون قبولش نمی‌کنیم مگر اینکه وقتی قرار است به این سمت منسوب شود خطبه‌ای را که می‌خواند و سخنرانی را که می‌کند به زبان محلی ولزی سخنرانی کند. اگه نکنه او را به پادشاه خودمون قبول نداریم. ناسیونالیسم ولزی در برابر ناسیونالیسمندی داخل یه کشور هنوز اینست. باز نمی‌دونم این اخبار رو می‌شنوید توجهتونو جلب می‌کنه یا نه. چندی قبل در بلشیک دعوایی پیش اومد بازم چند سال قبل درجیک دو قومیت هست با دو زبان ولی زبان رسمی زبان فرانسویست قومیت رقیب به پا خواست گفت ما حاضر نیستیم دانشگاه ما دانشگاهی باشد که در زبان فرانسه تدریج شود باید در دانشگاه ما زبان قومی و ملی خودمون تدریج شود در آلمان چندین قومیت هنوز هم با هم رقابت دارن همین حالا در همین کشورهایی که خودشون رو دارای تمدن و فرهنگ بسیار عالی پیشرفته می‌دونن. جنوب آلمان زبانش آلمانیست. اتریشم زبانش آلمانیست. شمال آلمان اون بخش هم زبانش آلمانیست. یک گوینده رادیو انتخاب کرده بودند برای رادیوی جنوب آلمان که مرکزش مونیخه. من در یکی از مجلات دیدم که خبرشو نوشته بود. که گفتن آقا این گوینده رادیو رو عوض کنید یک گوینده بگذارید مال خودمون باشه لحجه این برای ما مصلوب نیست با احساسات ناسیونالیستی اینا جور درنمی‌آمد وقتی قرار باشد قومیت و ملیت و ناسیونالیسم بره سراغ ریشه‌های خونی همین طور میشه کل اینا در اون ریشه‌ها نی تاریخ به یک ریشه می‌رسد. درخت در نظر بگیرید. همه این شاخه‌ها به یک ساقه وطن بریشه می‌رسن. اما بالاخره وقتی میاد پایین‌تر درخت وارونه رو میگم وقتی میاد پایین‌تر می‌رسید به یک شاخه نسبتاً متوسط که از این شاخه متوسطم ۱۰۰ تا شاخه ۱۰۰ تا شاخه رویده. این ۱۰۰ تا شاخه داره با اون ۵۰ تا شاخه که از یک شاخه متوسط دیگر روییده رقابت می‌کنه. رقابت‌های ناسیونالیستی احساسات ملی این ریشه اساسی ناسیونالیسم ولی امروز دنیا با یک نوع ملیت جدید ملیت جغرافیایی روبهرو شده دیگه نمی‌تونه او را با هم‌خونی و ریشه‌های خونی مشترک توجیه و تبیین کنه. چطور؟ شما در کشورها لابد با وضع سوئیس آشنایی دارید. سوئیس یه کشور کوچیکه. میگه من دارای یک ملیت سوئیسی هستم اما در در این کشور کوچک ۳ بخش وجود داره. یک بخش که نزدیک مردهای ایتالیاست زبانشون ایتالیایی‌ست. یک بخش که نزدیک فرانسه است زبانشون فرانسویست. یک بخش که نزدیک آلمان نزدیک آلمان و اتریشه زبانشون زبان آلمانیست. یه ملت کوچه ند میلیونی با سه زبان میگن ما ملت سوئیس هستیم. خب از این می‌پرسن آقا این دیگه ملیت سوئیسی چه صیغه‌ایه؟ برای تبیین و توجیه ملیت سوئیسی مغزها به کار افتاده. می‌گوین می‌گوییم آقا شما که میگید ما یه ملتیم میگید خونتون یکیه. یعنی مثلاً همتون بنی‌آدمین. خب اگه این‌طوره همه دنیا یه ملتن دیگه. همه فرزندان آدم. اگر از آدم به پایین میگید خونتون یکیه که نه هر کدامتون یک ریشه خونی دارید میگن نه ما ریشه خونیمون یکی نیست. زبونتون یکیه که هر گوشه‌ایون به یه زبون صحبت می‌کنید. اون بخش افزوئیس که زبانش فرانسویه به زدیک‌تر از نظر زبان و یک پارچه‌تر یا به بقیه بخش‌های سوئیس؟ خب طبیعیست که اینا به فرانسویا نزدیک‌ترن. یکیه زبانشون با اونا باید با اونای ملت باشن چطور این فرانسوی زبان‌ها با این آلمانی زبان‌ها با این ایتالیایی زبان‌ها یه ملتو وجود آوردن زبانشون که یکی نیست. میگن آقا پس زبان واحد و زبان مشترکم میزان ملیت نیست. نه خون مشترک میزان ملیته نه زبان مشترک میگیم آقا دینتون با هم یکیه میگن نه آقا دین هم مربوط نیست ممکنه یه عده از اونا کاتولیک باشن یه عده پروتستان باشن یه عده یهودی باشن یه عده هم چیزای دیگه پس چیتون مشترکه میگن ما دارای فرهنگ مشترکیم حالا این فرهنگ مشترک از کجا پیدا شده از کجا مایع گرفته از اون ل پیچیده جامعه‌شناسیست که با صراحت عرض می‌کنم تا این لحظه نویسندگان و تحلیل‌گران قلمزن و پرنویس هم نتوانستند وجه روشنی برای اون ذکر کنن که این فرهنگ مشترک که زبانش مختلفه ریشه‌های خونیش مختلفه دینشم مختلفه اما فرهنگش مشترکه هنوز نه توانستن اینو پیدا کنن. آتاب و سنن مشترک داریم. اتفاقاً می‌بینید که شما نخیر طرز لباس پوشیدنشون، طرز مهمونداریشون، طرز جلسات جشنشونم با هم خیلی فرق داره. پس این آداب و سنن چیه؟ یک نوع ملیت جغرافیایی بهخصوص در قرن‌های اخیر در جامعه دنیا، جامعه بزرگ دنیا پیدا شده که با اون ملی همخونی سازگار نیست و قابل توجیه نیست همزبانی و این حرفا هم توش نیست هم عقیدتی هم نیست مراسم جاری روزانه مشترکم نیست اما یک چیزی هست به نام فرهنگ مشترک فرهنگ واحد که هرچه میگی تعریف کن تعریف روشنی براش ندارن خب ما حالا دست بالا رو می‌گیریم ما این حرفا روم می‌ذاریم کنار دست بالا رو می بگیریم فرض کنیم توانستند برای ملیت به این معنا یک تعریف روشن و معیارهای روشنی دست معرفی کن سؤال ما اینه اینجا سؤاله آیا آیا انسان متعالیه به اوجر ه پر و بال گشوده برای پرواز به سوی عقیت هستی آیا او می‌تواند خود را در چهارچوب ملیت به هر معنی باشد همخونی هم‌زبانی همفرهنگی به قول شما زندانی کند این یک سؤاله حالا فرض کنید معیاراشم روشن شد، مطلبم روشن شد. آیا می‌تواند انسان خود را در این چهارچوب زندانی کند و یک وحدت حاکم به نام وحدت ملی را بپذیرد؟ من کاری فعلاً به مکتب‌های دیگر ندارم چون در یک بحث یک ساعته نمیشه همه این مکتب‌ها رو برشوا. ما برامون فعلاً وقتی میگیم مکتب یعنی اسلام. ما بریم سراغ قرآن. ببینیم قرآن وقتی میگه افراد پشت و پناهی یکدیگرن کیا را میگه پشت و پناهی یکدیگرن؟ وقتی میگه انسان‌ها می‌توانند یک وحدت نیرومند سیاسی و اجتماعی به وجود بیارن ببینیم چه کسانی را میگه می‌تونن یک وحدت یک پا نیرومند سیاسی و اجتماعی به وجود بیارن. اما در رابطه با قوم و خویشی‌ها قرآن میگه یا ای الناس انا خلقناکم من ذکر و انث و جعلناکم شعوبا و قبیل ان اکرم عند الله اتقا مردم اگه قصه خویشی بنی آدم اعضای یکدیگرن که در آفرینش ز یک گوهرن شما همتون بچه آدمین خب البته فرهنگ‌هایی که ما رو همهمونو بچه آدم می‌دونن می‌تونن این حرف رو بزنن اما اونایی که ما رو بچه میمون می‌دونن اونا نمی‌تونن این حرفو بزنن اونا چی بگن؟
الله اکبر الله اکبر الله اکبر مصب قرآن که ما رو بچه آدم می‌دونه میگه بابا یا بنی آدم به همهمون میگه ای فرزندان آدم دیگه میگه بابا شما اگه قراره حسب و نسب و نیای مشترک باشه همتون نسبتون آدم و حوا می‌رسه. هم خونید با همدیگه اینقدر خون خون خون همتونم خونید. اگرم می‌بینید شما قبیله قبیله هستید قوم قوم هستید این برای این است که در روابط اجتماعی بتونید یکدیگر را باز شناسید. همین حالا هم تو دهات معروفه معموله البته همین حالا کم معموله ولی سابقاً خیلی معمول بود ولی هنوزم کبابیش معموله تو دعات معموله به جای نام خانوادگی اسم بابای آدما میگن میگه حسن براتلی رو ندیدی یعنی چه حسن براتلی یعنی حسن اسمشه براتلی نام فامیلیشه نام خانوادگیشه نه یعنی حسن پسر براتلی عربا هنوز هست این بن که شما می‌بینید این همینه دیگه بن بالله بن خالص معموله وقتی که می‌خوان اشخاص رو نام ببرن توی یک ده ۴ار تا حسن هست یکیشون حسن براته یکیشون حسن محمدخانه یکیشون حسن علی آقاست یکیشون حسن بیژنخانه با اسم بردن پسر و پدر حسن‌ها رو از همدیگر باز می‌شناسن حالا نام خانوادگی هم یه هم چیزی شده احمدی احمدی نام خانوادگیه یک عده‌ایه تو کلاس میگن حسن احمدی بیاد حسن محمدی بیاد حس ن علوی بیاد هر سه حسنن به جای اینکه اسم باباشونو ببرن نام خانوادگیشونو می‌برن اگر می‌بینید شما شعوب و قبائل هستید و قوم قوم و قبیله قبیله هستید این فقط به این اندازه ارزش داره که بتوانید یکدیگر را فاز شناسید دیگه بیش از این ارزش ندارد ارزش پیوندهای قبیله‌ای و قومی فقط در حد بازشناختن افراد از یکدیگر است وگر نه هیچ اگر حساب ارزش‌های متعالی باشد ارزش‌ها به تقوا و فضیلت و خدا ترسید این بیان قرآنه بنابراین قرآن اجازه میده که ما بر اساس پیوندهای قبیله‌ای ملی‌گرایی ناسیونالیستی پاره پاره و تکهت تک بشیم اجازه نمیده. جهان‌بینی اسلام به ما اجازه تشکیل واحدهای نیرومند سیاسی ملی که در برابر هم قرار بگیرند و هویت‌های مشترک مستقل سیاسی خاص پیدا بکنن به ما نمیده. قرآن میگه ومؤمنون ومؤمنات بعضهم اولیا مرون بالمعروف وینون عن المنکر از نظر قرآن چه عامل مشترکی و چه وجه مشترکی می‌تواند انسان‌ها را چنون به هم جوش بده که یک وحدت نیرومند سیاسی اقتصادی ه اجتماعی نظامی بزرگ به وجود بیارند. ایمان ایمان به چی؟ ایمان به مکتب ایمان به اسلام از دید یک مسلمان کیا با هم امت واحده هستند؟ امت اسلام بر کدام محور؟ بر محور اسلام. بنابراین بنابراین از نظر جهان‌بینی اسلام و اعتقاد اسلامی و فرهنگ الهی اسلامی مسلمون‌ها برادر یکدیگر پشت و پناه یکدیگر دارای هم‌بستگی کامل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی. چرا؟ چون مسلمانن. برادر عرب خوزستانی من با برادر فارسی زبان تهرانی من از نظر من هر دو برادر برابرند.
تکبیر.
الله اکبر. الله اکبر. الله اکبر. ین مسئله برای ما مهمه. برادر کرد زبان من در کردستان با برابر ترک زبان من در آذربایجان با برادر کیلک زبان من در شیلان با برادر لرزبان من یا لرجه من در لرستان با برادر بلوچ‌ زبان من در بلوچستان با برادر ترک من زبان من در ترکمنستان همه با هم ما برادریم برادر مسلمان همه تشکیل‌دهنده یک جامعه و امت واحده هستیم ما امت اسلامی هستیم و شهروندان جمهوری اسلامی هستیم
الله اکبر الله اکبر الله الله اکبر این ما از نظر وحدت سیاسی وحدت نظامی وحدت اقتصادی محور وحدتمون فقط و فقط ایمان به اسلام است. وحدت ما وحدت ملیست یا وحدت مکتبی؟ وحدت مکتبی برادر کرد ن این جنگ و دعوا چیه؟ بین من و تو دشمن می‌خواد راه بیاندازه. ما به دلیل اینکه مسلمانیم از یکدیگر تفکیک ناپذیریم. برادر عرب‌زبان این جنگ و دعوا چیه؟ دشمن میان من و تو می‌خواد راه بیاندازه. ما به دلیل اینکه مسلمانیم از هم جدایی ناپذیریم. الله اکبر الله اکبر الله اکبر
برادر بلوچ برادر آذربایجانی برادر ترکمن و همه برادرها ما می‌خوایم یک امت جهانی باشیم ما برادر انگلیسی زبان و فرانسوی زبان و آلمانی زبان و ایتالیایی زبان داریم و با اون‌ها هم باید یک امت بشیم. ما برادر اردو زبان و هندی زبان و آندونوزی‌زبان و برادران دیگر داریم. با همه اون‌ها ما یک امتی. انقلاب اسلامی ما به سوی تشکیل امت واحده نیرومند هزار میلیونی اسلامی باید به جلو رود. تکبیر. الله اکبر. الله اکبر الله اکبر
دشمنم درست از همین می‌ترسه هی اصرار داره بگه انقلاب ایران نه آقا انقلاب اسلام جمهوری اسلامی انقلاب اسلامی نظام اسلامی حالا از ما می‌پرسن که نفهمیدم یعنی شما می‌خواید بیاید بگید که حالا به دلیل اینکه انقلاب ما اسلامیست اعتقاد ما اسلامیست جمهوری ما اسلامیست کردا دیگه باید کردی حرف نزنن فارسی حرف بزنن نه جانم کی ما هم چیزی گفتی کی هم چیزی گفت اسلام که زبون نداره قرآن میگه و من آیات اختلاف وسنتکم و الوانکم گوناگونی زبون‌ها و رنگ پوست‌ها خود از نشانه‌های خداست رد نکرده این رو هر کس زبون خودشو حرف بزنه خوب یعنی میگید به اینکه حالا ما چون مسلمونیم دیگه لباس کردی نپوشیم جانم اسلام که لباس خاصی نداره لباس لباس تمیز باوقار پاکیزه متناسب با توست. می‌خواد ابا و لباده و ابا و عمامه، می‌خواد کت و شلوار، می‌خواد، شلوار ترکی، می‌خواد، شلوار کردی، می‌خواد شلوار لری، فرقی نداره. می‌خواد دستارتو اینجور ببند، می‌خواد اونطور که برادرهای ما، بربرها دست می‌بندن ببند برادرای ترک ما دستار می‌بندن ببند برادرای بلوچ ما فرقی نداره کلاه می‌خواد نمدی باشه می‌خواد پارچه‌ای باشه می‌خواد پوستی باشه می‌خواد گرد باشه می‌خواد چهارگوش باشه فرقی نداره پیراهنت بلند باشه پیراهنت متوسط باشه فرقی نداره تو در لباس آزادی در زبان آزادی در مراسم محل لی که داری آزادی اگه ملیت ایناست ما ضد ملیگرایی نیستیم اگه ملیت ایناست اما اگر ملیت اینه که توی گوش تو می‌خواند آی کرد تو باید یک واحد مستقل سیاسی اجتماعی داشته باشی جدا از برادران آز بایجانی و جدا است برادران همدانی و جدا است برادران خوزستانی این خطرناکه ما ضد این هستیم
الله اکبر الله اکبر الله اکبر خیبر
گفتن که آیا ما تو مدارسمون داریم زبان کردی تدریس کنیم آیا هفت اریم تو مدارس قسمت‌هایی که برادران و خواهران عرب هستند زبان عربی تدریس کنیم آیا حق داریم روزنامه و مجله عربی داشته باشیم آیا حق داریم در رادیومون با عربی صحبت کنیم آیا حق داریم سخنرانی کنیم البته حق دارید ببین معلومه این حق طبیعی شماست اگر آیا ما هم داریم اشعار و سرودهای محلی خودمون را بخونیم؟ البته حق دارید آیا حق داریم هنر حلالست من کاری به هنر حرام ندارم حق داریم هنر حلالست من کاری به هنر حرام ندارم آیا حق داریم به هنر حلال کردیمون علاقه‌مند باشیم؟ البته آیا حق داریم معماری محلی سنتی خودمون را داشته باشیم؟ البته انسان در انتخاب این حرفا آزاده. اسلام هیچ نوع ساختمان، شکل خاص ساختمان، شکل خاص لباس، زبان، بیان، مراسم، آداب، هنر هیچ نوع شکل خاصی رو تأمین کنه تو در استفاده از این‌ها آزاد آزادی حالا یک سؤال ازت دارم حالا که در استفاده از این‌ها به حکم اسلام آزادی به این سؤال جواب بده آیا ترجیح می‌دهی یه لقمه کوچکی بشی به نام کردستان به نام بلوچستان به نام ترکمنستان تا گرگ‌های گنده دنیا راحت ببلعنت یا ترجیح میده‌ی که با داشتن این آزادی‌ها با برادران فارسزبان آذربایجانی زبان لرجه عرب‌زبان بلوچ زبان گیلک لهجه ترکمن زبان چون با من دعوا می‌کردن که نبود ی لهجهست بگو کردی زبانه اینه که بنده اینا رو رعایت می‌کنم می‌توانی با همه این‌ها یک واحد نیرومند بزرگ تشکیل بدی که دشمن از تو بترسد دوست به تو امید بندد کدامو ترجیح میدی اینو جواب بده
تکبیر الله
الله اکبر الله اکبر الله اکبر رهبری اینکه نمایندگان ما گفته‌اند اسم مجلس ما باید مجلس شورای اسلامی باشد. در موقع تدوین قانون اساسی غفلت شده بود. جا داشت همون وقتی گفتیم مجلس شورای اسلامی ولی آدم از این اشتباه می‌کنه. اون موقع نوشتن مسجد شورای ملی خب حالا داد وار انداخت‌اند. آقا می‌دونید چرا این‌ها مجلس شورای اسلامی کردن و مجلس شورای ملی را کنار زدن اینا مخالف ملیتن مخالف فرهنگ ایرانن مخالف زبان فارسین این دروغهای شاخدار را اینا از کجا پیدا کردن کی مخالف زبان فارسیه کی مخالف زبان ایرانیه کی گفته که زبان و باید کنار زد. این دروغا چیه میگی؟ ما می‌گوییم یک پارچگی ملت ما در پرت ایمان به الله ایمان به محمد رسول اللهم صل علی محمد و آل محمد
ایمان به قرآن کتابالله و ایمان به آیین اسلام و نظام ال ی اسلام میسر است و هر عامل دیگر و هر عامل دیگر عامل به هم پیوستن یک گروه کوچک و جدا شدن اون‌ها از گروه دیگر است. زبان فارسی نمی‌تواند عامل وحدت ما باشد و الا اگر بخواد زبان فارسی عامل وحدت باشه اونوقت کرده حق داره بگه پس من چی؟ عرب حق داره بگه پس من چی؟ لوچ حق داره بگه پس من چی اونا حق دارن بگن آذربایجانی حق داره بگه پس من چی خب این روشنه روشن است که زبان فارسی نمی‌تواند محور و معیار وحدت ما باشد فارسی زبان فارسی فارسا را ممکنه به هم جوش بده اما کردا و آذربایجانیا و بلوچا و عربا و و ترکمنا و خیلیا رو از اینا جدا می‌کنه. چه چیز می‌تواند به صورت عامل وحدت جهانی درآید؟ عقیده مشترک اسلام. اسلام که هیچ مرزی نمی‌شناسد. بنگر ببین چگونه امروز در دنیا ما ۲۰۰ میلیون فارسی‌زبان نداریم. ۱۰۰ میلیون فارسی‌زبان نداریم. ۰ میلیون فارسی‌زبان نداریم. ۱۵ میلیون، ۱۰ میلیون کرد زبان نداریم. اما نزدیک به ۱۰۰ میلیون مسلمون داریم. تکبیر
الله اکبر. الله اکبر الله اکبر.
درست است که هنوز چون از جمعیت نزدیک به ۴ میلیاردی دنیا نزدیک به ۳ میلیاردشم مسلمون نیستند. درست است که هنوز اسلام به صورت یک وحدت سراسری جهانی نیست اما در مقام مقایسه وحدت اسلامی با عظمت‌تر، نیرومندتر و متعالی‌تر است یا وحدت فارسی و کردی و ترکی و عربی. اینا که روشنه دیگه. خب یه سؤال از خودت پرسیدی چرا وحدت اسلامی متعالی‌تر و نیرومندتره؟ برای اینکه اسلام آیین فطرت است، فطرت‌های مشترک انسانی را به سامان آورده است و از انسان‌های بیدار فطرت یک مجموعه جهانی بزرگ نیرومند به وجود آورده است. طبیعی‌ست که این وحده است از اونجا که بر پایه فطرت است زمینه گسترش جهانی هم دارد. تکبیر
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
خب حالا می‌خوایم مکتب‌گرایی و ملی‌گرایی رو در چند دقیقه با هم مقایسه کنیم. ببین کدامش منطقی‌تر، باعظمت‌تر، فطرت پسند‌تره. یک ملی‌گرایی به معنای اینکه هم‌خونی، هم‌زبانی و نظائر این‌ها محور وحدت باشد یا اون چیزی که شما اسمشو گذاشتید فرهنگ ملی و هنوزم نتوانستید درست تعریفش کنید، محور وحدت باشد، اگر درست باشه و خوب باشه و به کار بیفته تازه وحدت‌های کوچولو کوچولو در دنیا به وجود می‌آورد. د این وحدت‌ها در حد زبان مشترک، آداب و رسوم مشترک، هنر مشترک، ادبیات مشترک، طرز لباس پوشیدن مشترک هیچ باش مخالفتی یم. همه ملیت‌ها می‌توانند این مقدار از ملیت را محترم بشمارند و دوست بدارند و حفظ کنند. هیچ‌کسم کاری به کار این‌ها نداره. اسلام هم مزاحم اون نیست. ه بخواهد ملیت در ایجاد واحدهای سیاسی، اجتماعی اقتصادی نظامی جانشین وحدت بزرگ ایمانی و عقیدتی شود. اسلام این جانشینی را نفی می‌کند. مکتب‌گرایی با این نوع ملی‌گرایی که بخواهد وحدت‌های ملی را جانشین وحدت سیاسی نظامی اقتصادی اج جتماعی ایمانی عقیدتی دینی و مکتبی کند با این جانشینی مخالف است مسلمون‌ها باید به صورت امت واحده جهانی درآیند و هر کس هر نوع وحدت دیگر را بخواهد به جای این وحدت عقیدتی و دینی و اسلامی یک پارت چه جهانی بنشاند از اسلام منحرف شده است.
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
این نتیجه‌گیری نهایی خیلی روشن همین در این سفر جنوب همین امروز صبح پرسیدن که خوبا اگر ما یک مشت سرباز داریم یک مشت افسر داریم که ها میگن ما برای دفاع از سرزمین و خاکمون این رو خوب گوش کنید. مسئله مهمه مسئله روز ماست اگر ما کسانی داریم که می‌گویند ما برای دفاع از ایران‌زمین در مقابل هجوم دشمنان می‌جنگیم و کشته میشیم ما حالا هنوز کاری به عقیده و اسلام و مذهب نداریم اما رگ غیرت ما تحریک شده اجازه نمیده دشمن به سر زمین و خاکمون تجاوز کند. میریم در این راه می‌جنگیم تا کشته میشیم. شما این رو هم باهاش مخالفید؟ میگید این ملی‌گراییه؟ به اونا پاسخ دادم خیر. هیچ‌کس با این مخالف نیست. ما یک چنین افسر و یک چنین سرباز با غیرت با همیت شجاع را بر کسانی که رسن به میدان نبرد برن مبادا کشته شوند ترجیح میدیم ما از او قدردانی می‌کنیم ما از او تحسین و تفیر می‌کنیم تمجید می‌کنیم تجلیل می‌کنیم منتها از اونا پرسیدم گفتم منم یه سؤال می‌کنم می‌گویم اگر من آمدم به این افسر رشید جنباز شجاع باشامت فداکار گفتم ای افسر شجاع باشامت فداکار اگر اندیشه است اوک بگیرد و به جای اون که بگویی من در راه دفاع از خاکم می‌جنگم بگوییم من در راه دفاع ریم خدا و دین خدا می‌جنگم و چون ایران شده است سرزمین اسلام بگویی من برای دفاع از میهن اسلامیا ایران می‌جنگم تو از آن افسری که می‌گوید من در راه دفاع از خاک می‌جنگم بی اونکه خاک را به خدای آفریندم ده خاک گره بزنه و پیوند بزنه تو از اون افسر یک درجه بالاتری این که عیبی نداره گفتن نه این عیبی نداره این حد خوبیه افسری که برای دفاع از خاک ایران می‌جنگد محترم مورد تجلی اما افسری که برای دفاع از خاک ایران به عنوان سلامی و سرزمین جمهوری اسلامی و سرزمین انقلاب پرشکوه اسلامی می‌جنگد و کشته می‌شود. این یک درجه از او در نظر ما بالاتر و متعالی‌تر است. هر دو را هر دو را تکلیل می‌کنیم. هر دو را احترام می‌کنیم. اولی را به عنوان یک انسان شجاع فداکاری که ذلت را نمی‌پذیر. و کرامت و عزت انسانی را بر ذلت و خواری ترجیح می‌دهد. به اون‌ها گفتم شما که با فرهنگ اسلام آشنا هستید. ما تو فرهنگ اسلام میگیم یک غیرمسلمان راستگو در مقایسه با یک غیرمسلمان دروغگو طبیعی‌ست که ما غیرمسلمان راستگو را احترام می‌کنیم. یک غیرمسلمان سخی مردم نواز با یک غیرمسلمان تماع حری آزمند مردم آزادست اینا پیش ما یکی نیستن خب معلومه یکی نیستن اسلام دین ارزش‌هاست اسلام راستی را ع می‌نهد می‌خواست مسلمون راست بگه می‌خواست کافر راست بگه راستی ارزش داره درستی ارزش داره عفت و پاک دامنی ارزش داره. وفا ارزش داره غیرتمنی ارزش داره. اینا در اسلام ارزش داره. می‌خواد صاحبش مسلمون باشه. می‌خواد صاحبش کافر باشه. اما مسلمان یعنی اون کسی که در پرتب اعتقاد به اسلام و خودسازی اسلامی‌اش بتواند همه این ارزش‌ها را در رابطه با لاترین ارزش‌ها یعنی بندگی خدا داشته باشد. این از همه اون‌ها ارزشش بالاتره. این ق الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر
الله اکبر رهبر
به این برادرا گفتم برادر ببینید اونقدر بندگی خدا و پیوند انسان با خدا و فنا و محو شدن انسان در کبریا و عظمت خداوندی اعتبار و ارزش دارد که ما مسلمون‌ها وقتی در نماز می‌خواهیم از پیامبر بزرگوارمون یاد کنیم می‌گوییم و اشهد ان محمدا عبده و رسول الله صل علی محمد و آل محمد
با گفتن و اشهد ان محمدا عبد او و رسوله محمد را

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *