همه چیز درباره شورای انقلاب

این متن به شکل‌گیری شورای انقلاب ایران و مباحث فکری اولیه پیرامون اهداف انقلاب می‌پردازد. راوی توضیح می‌دهد که چگونه امام خمینی در پاریس به دنبال شناسایی افرادی بود که بتوانند هم به سازماندهی جنبش مردمی سرعت بخشند و هم مسئولیت اداره جامعه پس از پیروزی را بر عهده بگیرند تا از خلاء قدرت جلوگیری شود. این نیاز اولیه منجر به تشکیل یک هسته روحانی پنج نفره شد که وظیفه هماهنگی نیروها و پیش‌بینی آینده را داشتند، هرچند در آن زمان هنوز به معنای دقیق “شورای انقلاب” شناخته نمی‌شدند. متن همچنین به وجود دو جریان فکری متفاوت در میان فعالان انقلاب اشاره می‌کند: گروهی که ابتدا بر دستیابی به آزادی‌های مدنی و مبارزه گام به گام تأکید داشتند و گروه دیگر که معتقد بودند مبارزه باید همزمان شامل نفی استبداد و استعمار باشد و مستقیماً به نفی رژیم سلطنتی و برقراری حکومت اسلامی (که بعداً به جمهوری اسلامی تبدیل شد) بپردازد.

سخنرانی شهید بهشتی با عنوان «همه چیز درباره شورای انقلاب

خلاصه سخنرانی

این متن به شکل‌گیری شورای انقلاب ایران و مباحث فکری اولیه پیرامون اهداف انقلاب می‌پردازد. راوی توضیح می‌دهد که چگونه امام خمینی در پاریس به دنبال شناسایی افرادی بود که بتوانند هم به سازماندهی جنبش مردمی سرعت بخشند و هم مسئولیت اداره جامعه پس از پیروزی را بر عهده بگیرند تا از خلاء قدرت جلوگیری شود. این نیاز اولیه منجر به تشکیل یک هسته روحانی پنج نفره شد که وظیفه هماهنگی نیروها و پیش‌بینی آینده را داشتند، هرچند در آن زمان هنوز به معنای دقیق “شورای انقلاب” شناخته نمی‌شدند. متن همچنین به وجود دو جریان فکری متفاوت در میان فعالان انقلاب اشاره می‌کند: گروهی که ابتدا بر دستیابی به آزادی‌های مدنی و مبارزه گام به گام تأکید داشتند و گروه دیگر که معتقد بودند مبارزه باید همزمان شامل نفی استبداد و استعمار باشد و مستقیماً به نفی رژیم سلطنتی و برقراری حکومت اسلامی (که بعداً به جمهوری اسلامی تبدیل شد) بپردازد.

متن پیاده شده

قبلاً تاریخچه مختصری از پیدایش انقلاب رو بگم. در ماه آبان سال قبل که امکان ملاقات با امام در فرانسه اهم آمده بود. دوستان مختلف برای دیدار ایشون به پاریس می‌رفتن و یکی از مسائلی که ایشون با دوستان مطرح می‌کردند این بود که چه کسانی هستند که می‌تونند در سامان‌دهی به نیروهای عظیم بسیج شده مردم ایران سیم باشن، نقشی داشته باشن و چه کسانی هستند که می‌تونن پس از موفقیت در اداره جامعه مسئولیتی به عهده بگیرن؟ ابراین برای ایشون دو مطلب مطرح بود. یکی کسانی که بتونن در ایران به همگانی‌تر شدن گسترده‌تر شدن حرکت اجتماعی شتاب بدن با حضورشون، با سازماندهی و سامان‌دهیشون و یکی کسانی که پس از پیروزی بتونن در اداره جامعه نقشی بر عهده بگیرن. علتشم این بود که لابد یادتونه اون موقع‌ها تبلیغات داخلی و خارجی رژیم این بود که اگر این رژیم بره در ایران خلع به وجود میاد. این خیلی تکیه میشد. من در ماه آبان بود که رفتم قبل از اینکه من ایشونو زیارت کنم آقای مهندس بازرگان، آقای دکتر سنجابی و عده‌ای دیگه رفته بودن و با ایشون ملاقات‌هایی داشته بودن. در اولین ملاقات که ایشون بعد از مسائل کلی این مطلب رو مطرح کردن فرمودن که یکی از دوستان صورتی هم داده از اسامی و آوردن من اون صورت رو نگاه کردم اون آقا عده‌ای از روحانی رو چهره‌های روحانیت مبارز رو داده بود ی از تحصیلکرده‌هایی که سابقه فعالیت سیاسی مبارزاتی داشتند و سابقه نوعی مدیریت که از ترکیب این‌ها می‌توان یک مجموعه‌ای به وجود آورد. من از صحبت امام استنباط کردم که ایشون روی بخش دوم بیشتر تکیه دارن. بیشتر فکرشون رو اینه که ما چگونه باید در جامعه آمادگی شناسایی کنیم برای مقابله با اون خلعی که در مدیریت جامعه در آینده ممکن است پیش بیاد و عوامل رژیم و حامیان رژیمم به رو او تکیه می‌کردن ولی خود من بیشتر تکهم رو بخش اول بود من به ایشون عرض کردم که انقلاب و نهضت مردم به اوجی داره نزدیک میشه و این نقطه اوج حتماً نقطه پیروزی فوری هم نیست. خطر یک مقابله شکننده کوبنده از طرف رژیم و آمریکای حامی رژیم هست وجود داره. ن قبل از هر چیز باید یک هفته‌ای باشه آماده برای اینکه بتونه این حرکت توده‌ای عظیم رو تداومش رو به تداوم این حرکت کمک کنه و به سامان‌دهی او کمک کنه و این رو فوری‌تر می‌یابیم. این نیاز رو فوری‌تر می‌یابیم. توجه دارید لابد دوستان یادتون هست که در اون موقع‌ها در برابر اعلامیه‌ها و تصمیم‌های مبنی بر بسیج عموم مردم مقاومت‌هایی صورت می‌گرفت. برای مثال وقتی روحانیت مبارز تهران رای تعطیل روز ۱۶ شهریور پنجشنبه اعلامیه صادر کرد و گروه‌های دیگر هم اعلامیه صادر کردن در برابر این تعطیل یک مقاومت حساب شده صورت گرفت و این مقاومت حساب شده حتی متکی بود به برخی از چهره‌های روحانی مؤثر در خارج از تهران و حتی آمدن روز سه‌شنبه گفتن که ما خبر شده‌ایم که گروهی گفته حتی بازار رو هم نمی‌ذاریم تعطیل بشه فردا و شکاف انداخته‌ان میان مردم شبش هم یکی از آقا ن ازاد سیاسی تلفن کرد گفت خوبه از راهپیمایی فردا چهارشنبه پنجشنبه سط نظر بشه برای اینکه به من خبر موثق دادن که قدرت نظامی بسیج شده برای یک کشتار عظیم با این زمینه‌ها من به ایشون عرض کردم که من فکر می می‌کنم ایجاد یک هسته‌ای که بتونه تصمیم بگیره و شما به اون هفته امکان این رو بدید که دعوت او و سخن او در جامعه برد و تأثیر فراوان خودش رو حفظ کنه فوری‌تره. بر این اساس بود که ر این مذاکره روی بخش دوم تکیه کردیم و ایشون با آشنایی‌های قبلی که داشتن یک گروه ۵ نفری از روحانیت رو معین کردن گفتن این گروه پنج نفری درباره مسائل تصمیم بگیره و به وسیله تلفن یا مسافر اطلاع بده من در جریان باشم و تأیید خواهم کرد این ۵ نفر در اون موقع باز یادتونه که مجاهد بزرگ مرحوم آیت‌الله طالقانی هنوز زندان بودن. مجاهد آل فهد آیتالله منتظری زندان بودن. این دوستان هنوز در زندان به سر می‌بردن. ایشون ۵ نفر رو از میان دوستان انتخاب کردند. مرحوم استاد سعری آقای هاشمی رفسن انی آقای موسویی آقای باهنر و بنده گفتن شما ۵ نفر درباره مسائل تبادل نظر کنید نظر خودتون رو برای من بفرستید و ضمناً از شما ۵ نفر می‌خوام که درباره بخش اون یک بخش دیگر یعنی در نظر گرفتن مدیریت آینده کشور هم مطالعه کنید و کیفیت کار و افراد به دستخ رو که در متناس با این انقلاب اسلامی باشند معرفی کنیم. به این ترتیب یک هسته‌ای به وجود اومد به عنوان هسته روحانیت مبارز در رابطه با رهبر انقلاب که مسئولیت داشت اولاً در مراحلی که در پیش بود برای هماهنگی نیروها فعالیت کنه و ثانیاً برای پیش‌بینی آینده هم کار بکنه. این اولین هسته شورای انقلاب اون روزم این شورای انقلاب نبود چون واقع مسئله این است که اصطلاح شورای انقلاب در دنیا و در فرهنگ انقلاب به گروهی گفته میشه که در مراحل انقلاب و در اثناء پیشرفت یک انقلاب با یک دیگر ند رهبری انقلاب رو در مراحل مختلف بر عهده بگیرن. یک چنین گروه منسجمی که در بطن و متن انقلاب یکدیگر رو می‌یابند و پا به پای انقلاب جلو میرند و ملت انقلابی هم یا همه این‌ها یا برخی از چهره‌های این‌ها را به عنوان رهبران انقلاب شناسایی می‌کنه و اتصال و رابطه مستق میان این‌ها و ملت و توده انقلابی یا نیروهای انقلابی به وجود میاد به این گفته میشه شورای انقلاب در حالی که این هسته البته کم و بیش هر کدامشون در انقلاب حضور داشتن در رهبری انقلاب کم و بیش صحی بودن ولی چنان نبود که بگیم این هسته در اون نقطه و مرکزیت اصلی انقلاب از نظر توده‌ها قرار گرفته بودن و وعه ملت این‌ها رو به عنوان هسته اصلی رهبر انقلاب رهبری انقلاب می‌شناخت. نه ملت رهبر انقلاب رو در پاریس می‌یافت. به همین دلیل اصطلاح شورای انقلاب عنوان شورای انقلاب با اون معنا و مفهومی که در فرهنگ انقلاب داره کاملاً منطبق بر این هسته نبود و به همین جهتم بود که در اون موقع ما هیچ اسمی رو این نذاشتیم. بنده وقتی برگشتم به دوستان گفتم هسته‌ای که مورد قبول و اعتماد رهبر انقلاب باشه از روحانیت مبارز تشکیل میشه و سلام بعد از من دوستان دیگری رفتن به پاریس اونجا اار نظرهایی کرده بودن گاهی دو نفری ۳ نفری ۴ار نفری با امام مشورت کرده بودند و در اونجا یکی از دوستان پیشنهاد کرده بود که وب است نام گروه را شورای انقلاب بگذاریم و در اونجا گفته شده بود که این گروه مرکب باشه از این هسته از روحانیت و چند چهره از چهره‌های سیاسی معروف اون موقع دوستان برگشتند و شورای انقلاب یک ترکیب پیدا کرد ترکیبی از این ۵ نفر اضافه شد بر اون‌ها آقای مثنوی کمی و بعد اضافه شد بر این‌ها مرحوم عالله طالقانی و آقای خامنه‌ای و ۸ نفر عضو روحانی پیدا کرد شورا و به طور با یک نوسان چند نفر عضو غیرروحانی که در مرحله اول آقایان مهندس بازرگان دکتر صحابی مهندس کثیرای و آقای احمد صدر جوادی اولین ۴ار نفر غیر معممی بودن که به این گروه اضافه شدن و بعد به تدریج افراد دیگری اضافه شدن بعد دولت انقلاب تشکیل شد از کسانی که در دولت شرکت داشتن از شورای انقلاب خارج شدن کسان دیگری جا ن اومدن با آمدن آقایان بنی‌ط دکتر یزدی قرسزاده از پاریس که در همون موقع هم که پاریس بودن صحبت شده بود خوبه اینا جناه شورای انقلاب در خارج از کشور باشند و اون موقع بالاخره به تسم نهایی نرسیدند اینجا که آمدن این‌ها هم داخل شدن و شورای انقلاب با اعضای متغیر کارشو ادامه داد اعضای ثابت اون ۸ نفر روحانی بودن و بعد این اعضا متغیر بودن. این شورا در حقیقت اگر می‌خواستیم دقیق براش اسم معین کنیم میشد هیئت مشاوران رهبر انقلاب. یعنی اگر ما اون اصطلاح دقیق شورای انقلاب را نخواهیم درباره این‌ها به کاریم و بخواهیم دقیقاً برای اینا نامی انت تخاب کنیم که کاملاً منطبق باشه با کیفیت انتخاب و تعیین و حتی عملکرد این‌ها تعبیر دقیق‌تر هیئت مشاوران یا هیئت مشورتی رهبری انقلاب است. یک مطلب دیگه رم براتون نقل کنم تا اون اصل مطلب که ترکیب فکری شورای انقلاب هست مشخص بشه. در حدود ماه شهریور و مهر سال گذشته ماه‌های شهریور و مهر سال گذشته عده‌ای از دوستان آمدن و گفتن که ما میان چهره‌های عروفی که در مبارزات سیاسی نقشی داشتند جدایی می‌بینیم هم‌بستگی کافی و تشکل نمی‌یابیم اسم بردن گفتن چهره‌های نس آزادی چهره‌های جبهه ملی چهره‌های جامع و چهره‌های منفرد از قبیل آقای علی سر جوادی آقای سرهنگرحیمی که اون‌ها کسانی بودن که اون موقع بیانیه‌های مهیج مؤثر می‌دادن و امثال این‌ها و روحانیت مبارز پیشنهاد می‌کردن که خوبه از هر یکی از این واحدها یکی دو نفر دور هم جمع بشن بتونن فعالیت این‌ها رو با همدیگه هماهنگ کنن که مردم یک نوع مرکزیت داخلی دلگرم کننده‌ای در مبارزه بیاب قرار شد در وحله اول مجموعی یا مجمعی از آقایان مهندس بازرگان دکتر صحابی دکتر سنجاوی آقای فروهر آقای دکتر سامر و آقای دکتر پیمان با شرکت من تشکیل بشه و مسائل رو مورد بحث قرار بدیم جلساتی تشکیل شد در اون جلسات بود که ما احساس کردیم دو نوع فکر و دینش از نظر برخورد با روند مبارزه تو همین جمع ۶۷ نفری وجود داره ک نوع تفکر بر این محور دور می‌دهد که ما این مبارزه رو پشتش رو محکم بگیریم رژیم را مجبور کنیم به اینکه حق آزادی مردم رو در بیان عقاید سیاسی در سخنرانی برگزاری اجتماعات اعلامیه‌ها روزنامه‌ها و بعد انتخابات این حق آزادی رو برای مردم بشناسه و بعد از اینکه این حق آزادی رو مردم به دست آوردن گام به گام و به تدریج با رژیم و با آمریکا به استعمار مبارزه کنیم راین مبارزه از نظر اون‌ها مرحله‌ای بود. مرحله اول به همین جا محدود میشد که با فشار مبارزاتی توده‌ای و مردمی بر رژیم و آمریکای حامی رژیم ملت ما بتونه آزادی‌هایی رو که عرض کردم به دست بیاره و این رو سکوی عشق قرار بده برای مراحل بعدی در اون موقع ضرور این نقطه نظر و این طر فکر حتی حذف شاه را هم یک مسئله ضروری قطعی بیان نمی‌کرد چه رسد به حدس رژیم چه رس آمریکا در حقیقت ش این جناه فکری این بود که اول مبارزه با استداق بعد مبارزه با استعمار و مبارزه با استبدادم باز اول مبارزه با برخورد مستبدانه رژیم و شاه بعد احیاناً مبارزه با خود شاه و رژیم سلطنتی اونم احیاناً ید اگر شاه شعار اینکه و اصل اینکه شاه باید سلطنت کند نه حکومت را می‌پذیرفت حتی قابل قبول می‌موند براشون. این یک طرز فکر بود در این طرز فکر دوستان نه آزادی و دوستان جبهه ملی هماهنگ داشتن با مختصر اختلاف در نقطه نظرها و در همان جلسه ۷ نفری یک جناه دیگر وجود داشت آقای دکتر پیمان به صورت خیلی روشن و قاطع و آقای دکتر سامی هم هرچند طرز بیان ایشون به اون قاطعیت روشنی نبود ولی خب در اون خطشون بودن این دوستان معتقد بودن ما مبارزه‌مون رو باید همین حالا در همان مقطع زمانی بر اساس نفی استبداد و استعمار با همدیگه قرار بدیم و رهبری کنیم و احیاناً در بحث‌ها گفته میشد که و حتی نف استثمار داخلی چون این‌ها دستش گردن همه نمیشه با استبداد مبارزه کرد و گفت استعمار تو صبر کن نوبتت بد می‌رسه و حتی نمیشه با استعمار مبارزه کرد و گفت استثمار تو صبر کن نوبتت بعد از او برای اینکه استبداد در ایران د تا ریشه داشته یکی ریشه داخلی یکی ریشه خارجی و در این یک قرن اخیر بیشتر ریشه خارجی بوده که استبداد رو تونسته نگه داره چطور رو که بعد از مشروطیت دو مرتبه استبداد جا خشک کرد و جا محکم کرد استعمارست اگر خواستیم ما استبداد را از بین ببریم باید همان ا علت و پشتوانه است یعنی استعمار شدیداً مبارزه کنید و اگر یه کمی دقت کنیم می‌بینیم که استعمار هم امروز ورودش به یک جامعه و نفوذش در یک جامعه فرق داره با ۱۰۰ سال قبل استعمار یه وقتی در دنیا با قدرت نظامی وارد میشد و به قدرت نظامیش تکیه می‌کرد. کشورها و سرزمین‌های مستعمره این‌ها قلمرو حکومت رسمی استعمارگران بودند. امپراتور انگلستان در شبه آره هند ر ماً نائبسلطنه داره ولی امروز اینجور نیست در این دهه‌های اخیر استعمار از طریق اقتصاد وارد میشه و بند‌ها و زنجیرهایی رو که استعمار استعمار اقتصادی بر دست و پای ملت تا می‌نه‌تر اسارت آورتر و اسیر کننده‌تر و مزاحم‌تر از وقتیست که نایبسلطنه‌ها و نایبالحکومه‌هاشون با سربازان مسلحشون در سرزمین‌های استعمار شده حضور پیدا می‌کردند. و به دنبال این استعمار اقتصادی استعمار سیاسی هم واقعاً بود. حکومتی که به دنبال استعمار اقتصادی در این کشورها سرکاره به ظاهر حکومتش از خود این مردم ولی واقعاً از این مردم نیست. واقعاً عامل بیگانه است. ا این طرز فکر و این طرز برخورد نظر این جنا در اون موقع این بود که شعار مبارزه باید نفی استبداد و نفی استعمار با هم باشد و در همون جلسه‌ها این مسئله مطرح شد که اصولاً نظام سلطنتی با هویت اسلامی یک حرکت سازگاری نداره. بنابراین مبارزه نه تنها باید شاه رو نفی کنه بلکه باید به طور کلی سلطنت رو نفی کنه. دقت می‌کنید که توی همین جلسه‌های ۷ نفری بود که پایه‌های فکری این ار مردم که از همون وجدان عمومی انقلابی مردم برمی‌خواست مورد بحث قرار می‌گرفت که شعار واقعی مبارزه باید استقلال آزادی جمهوری اسلامی باشه استقلالش نفی استعمار رو بکنه آزادیش نفی استبداد رو بکنه و جمهوری اسلامی هم با صراحت نف که سلطنت رو بکنه. منتها اون موقع به جای جمهوری اسلامی گفته میشد حکومت اسلامی. این دو طرح فکر بود که در اون گروه هفت نفری وجود داشت.

خلاصه سخنرانی

این منبع صوتی به بررسی شورای انقلاب پس از پیروزی انقلاب اسلامی می‌پردازد و بیان می‌کند که چگونه این شورا، علی‌رغم پتانسیل اولیه، هرگز نتوانست فراتر از یک هیئت مشورتی برای رهبر عمل کند. دلیل اصلی این امر به وجود سه طرز فکر متفاوت در شورا برمی‌گردد: گروهی که بر آزادی تأکید داشتند، گروهی که بر مکتب اسلام و استقلال کامل پافشاری می‌کردند، و گروهی میانه رو. علاوه بر این، حضور تکنوکرات‌های غیرانقلابی و مخفی نگه داشتن اسامی اعضا برای مدت طولانی به دلیل مسائل امنیتی و حجم بالای مسئولیت‌ها، از دیگر عواملی بود که مانع از تبدیل شورا به یک نهاد رهبری جمعی و متصل به مردم شد و آن را در حد مشاوران رهبر باقی گذاشت.

متن پیاده شده

پس از اینکه شورای انقلاب تشکیل شد، این دو طرح فکر در شورای انقلاب همچنان حضور داشت به اضافه یک طرز فکر میانه یعنی بعضی از دوستانی که در برخی از مواد با طرز فکر اول هم هماهنگی داشتند و در برخی از مواد با طرز فکر دوم البته در شورای انقلاب آقای دکتر سامی و آقای دکتر پیمان نبودن آقای دکتر سامی بعداً در دولت اومدن آقای دکتر پیمان بعدها ازشون دعوت شد که در شورای انقلاب بیان یکی دو جلسه یه جلسه یا دو جلسه اومدن و بعد پیشنهادهایی داشتن که در اون موقع از نظر کثریت اعضا نمیشد به اون شکل مطرح بشه و نیامدن ولی از همان آغاز در شورای انقلاب این دو طرز فکر که مقابل هم بود به اضافه طرز فکر سوم که بینابین بود حضور داشت یک طرز فکر طرز فکری که در این انقلاب بیش از هر چیز روی آزادی تکه می‌کرد و سایر ابعاد انقلاب براش به فوریت مطرح نبود. یک سبز فکر دیگری که در این انقلاب بیش از هر چیز روی اصول مکتب انقلاب و اسلام کشیه می‌کرد و معتقد بود که برخورد مکتبی با مسائل ایجاد می‌کند. پافشاری روی هویت اسلامی انقلاب را و پاسشاری روی استقلال کامل سیاسی و اقتصادی جامعه انقلابی ما را و اینکه باید برای قطع هر نوع رابطه بستگی آور اقتصادی با آمریکا به اروپا شرق یا غرب پشاری کرد و شتاب بخشید قط این رابطه‌ها این دو طرز فکر وجود داشت به نظر ما در آغاط امر حضور این دو طرح فکر مزاحم نمی‌آمد. یعنی ما در آغاز کا حضور این دو طرح فکر را مزاحم برای ایفاع نقشی که شورا بر عهده گرفته بود چند نمی‌یافتیم نگران بودیم این نگرانی در خود امام بود در ماها بود اما نه در حدی که ماها را بتونه به یک تصمیم جدید واداره ولی حالا که می‌نشینیم جمع‌بندی می‌کنیم ۱ سال گذشته رو این نتیجه می‌رسیم که حضور دو طرح فکر این‌گونه در شورای انقلاب به پیشرفت انقلاب و جهت‌گیری قطعی او و پیدایش یک نوع رهبری جمعی فراگیر گسترده در جامعه ما لمه زده درست است که این انقلاب روی رهبری شخص امام از اون آغاز تاکنون و بهخصوص از ۲ سال قبل به این طرف خیلی حساب کرده و خیلی از این طریق موفقیت به دست آورده ولی همهمون می‌دونیم که بستگی یک رهبری به یک فرد برای انقلاب چقدر خطرناک شه برای انقلاب بسیار سودمند می‌بود اگر در این جریان ۱۵ ماه ۱۶ ماهه اخیر یعنی از حدود ۳ ماه به پیروزی ۲ست۲ بهمن مونده تا کنون حرکت اجتماعی در رابطه با این شورا طوری تنظیم می‌شد که شورای انقلاب واقعاً به صورت شورای انقلاب متصل به مردم و مورد قبول و اعتماد کامل مردم در می‌آمد و درآمد. شورای انقلاب در همان حد هیئت مشاوران رهبر انقلاب باقی ماند. در اینجا دو سه ن کتر رو هم عرض کنم. یکی اینکه قبل از پیروزی ۲۲ بهمن قرار بر این بود که هیچ اسم این افراد برده نشه و این‌ها اسامیشون پنهان بمانه. برای اینکه قطعاً در معرض تهدید دشمن قرار می‌گرفتن و به آسانی دشمن می‌تونست این‌ها رو از صحنه مبارزات بیرون ببره. حتی در اوائل دهه محرم که این‌ها از طریق نقش روحانیت مبارز حس کرده بودن که در برگزاری این راهپیمایی‌ها ند نفر از روحانیون نقش بیشتری دارند. آمدن این چند نفر رو گرفتن بنده و حدود ۵، ۶ نفر از دوستان رو چند روزی گرفتن بردن اوین و بعد بردن کمیته. ما مطمئن بودیم که با گرفتن ما حرکت شتاب بیشتری خواهد گرفت که کن نخواهد شد. و لذا اونجا قاطعانه گفتیم شما خواب می‌بینید مردم و حرکت مردم امروز امامتش درون امت به صورت گسترده جا گرفته ۱۰۰ تا از ما رم بگیرید حرکت نه تنها ادامه خواهد داشت شتاب خواهد گرفت ماها رم نابود کنید هیچ نتیجه‌ای نخواهید برد برای اینکه حرکت خوشبختانه توده‌ای و ناسی و عمومی و عامه‌ای شده همان عوامی بله همان عوامی تا حرکت تو خ ه توی یک لاک قرار گرفته حرکت وقتی حرکته که همون عوامی بشه در عین حال که واقعاً به این معتقد بودیم می‌گفتیم دلیل نداره که بگوین و به خاطر گفتنش حالا این‌ها رو بگیرن اونم همشونو البته ما برای این‌ها یک عللبدل‌هایی هم فکر کرده بودیم که باز احیان بتونن در رابطه با امام باشن و به هر حال اسامی این عده پنهان ماند پس از پیروزی باز اسامی این عده تا مدت‌ها پنهن نگه داشته شد دلیل پنهونن نگه داشتن این بود که کمیت و کیفیت مسئولیت اداره کشور پس از ۲۲ بهمن نقدر بالا و سنگین بود که واقعاً این افراد نمی‌بایست در معرض مراجعات اشخاص قرار بگیرن. پنهن داشتن اسامی این‌ها فقط پیروزی ۲ست۲ بهمن برا این بود که فرصت فکر کردن، نظر مشورتی دادن فرح تهیه کردن افراد رو شناسایی کردن رفتن آمدن ملاقات کردن و این‌ها داشته باشن. بنابراین اسامی این اتفا مدت‌ها مخفی موند و خوب توجه دارید که اگر می‌خواست شورای انقلاب به سمت اون اتصال مستقیم با مردم جلو بره اگر می‌خواست از حالت و مرحله هیئت مشاوران و مشورتی رهبر انقلاب به رای واقعی انقلاب متکی به مردم به صورت مستقیم تبدل پیدا کنه باید از همون آغاز دیگه بعد از پیروزی اسامی اینا مخفی نمی‌موند. یک نکته دیگر هم بود در این اعلان نکردن اسم‌ها و اون نکته این بود که برخی از افراد در این شورا به خاطر تخ سفشون دعوت شده بودن نه به خاطر هماهنگی فکریشون با انقلاب دقت کنید در این شورا با صراحت این رو من میگم تا انشاءالله در مراحل بعد که این‌ها به صورت نوشته دربیاد خیلی روشن‌تر با حتی با ذکر اصابی بیان بشه در این شورا در اون موقع برخی از راد بودن که واقعاً به اعتبار تکنوکراهای درستکار از اونا دعوت شده بود نه به اعتبار عناصر انقلابی که توانسته باشند روح انقلاب رو بیابند و با او هماهنگ باشند. بنابراین اعلان این‌ها به عنوان شورای انقلاب به نظر می‌رسید که دادن یک به های اجتماعی غیرواقعی‌ست به این‌ها در جامعه یعنی در عین حالی که حرکت در اون موقع به ارزش تکنوکراتی و فنی اینا نیاز داشت و ما در چشم‌انداز خودمون افراد دیگری را که از نظر تکنوکراتی در حد اینا باشند ولی انقلاب لااقل سراغ نداشتیم و نه تنها ما چند نفر سراغ نداشتیم پرسجوهای فراوان کردیم و به ما معرفی نشد و دیگران هم که با امام به صورت‌های مختلف در تاریخ ملاقات کرده بودند اون‌ها هم نتوانسته بودند چهره‌های دیگری را با این ویژگی‌ها به امام معرفی کنن و الا ایشون به ما می‌فرمودند و عمل می‌شد. بنابراین در جمع این مجموعه‌ای بود از عده‌ای که کم و بیش بنده نمیگم همه این‌ها باز در اوج انقلابی بودن از نظر تفکر و عمل بودن ولی کم و بیش تفکر و عملشون توی خط انقلاب بود بیشتر و عده دیگر که نقششون بیشتر نق ش تکنوکرات‌هایی بود که سمپات انقلاب بودن بعدشون و این ترکیب به این صورت نمی‌تونست اون جایگاه شورای انقلابی را که اتصال مستقیم با مردم داره احراض کنه. بنابراین سه جهت وجود داشت در این شورا که این سه جهت بیان‌کننده این است که چگونه شورای انقلاب از حد هیئت مشورتی و گروه مشاوران رهبر انقلاب چند فراتر نرفت و واقعاً به صورت یک شورای انقلابی که بتواند رهبری انقلاب را در جمع ادامه دهد نیاید یک نبودن ترکیب هماهنگ فکری سیاسی اجتماعی اقتصادی در راستای انقلاب د حضور بعضی از چهره‌هایی که ارزش اون‌ها بیشتر از نظر تکنوک سیاسی و فنی بود نه از نظر انقلابی و رهبری ه ضرورت مخفی بودن نام این‌ها برای مدتی طولانی به دلیل تراکم مسئولیت‌های ناشی از اداره مملکت بعد از سقوط ت رژیم بر این اساس اولاً تا حدودی دوستان می‌تونن چشم‌انداز نسبتاً روشنی از ترکیب فکری شورای انقلاب رو بیابند و ثانیاً علل و عوامل اینکه این شورا به راستی به حد یک شورای انقلاب توانا بر رهبری انقلاب نرسید این رو هم بدونن این توضیحات فشرده‌ای بود که در این بحث خدمتتون عرض شد خوب با تأسف از اینکه به علت خاموشی برق نتونستیم از این بقیه وقت درست استفاده کنیم و با توجه به اینکه من ساعت بعدی کاری دارم که باید برم از همه شما تشکر می‌کنم و خداحافظی می‌کنم. خدا راهنما و یار همه ما باشه انشاءالله.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *