این خطابه به اهمیت تشکیلات و سازماندهی در پیشبرد اهداف جامعه، بهویژه انقلاب اسلامی ایران، میپردازد. سخنران تاکید میکند که استعدادهای فراوانی در جامعه ایران وجود دارد که باید شناسایی و پرورش یابند. او خاطرنشان میسازد که بدون تشکل و برنامهریزی منسجم، این استعدادها به هدر رفته و جامعه نمیتواند نیازهای خود، از جمله نیاز به مدیران، قضات، نویسندگان و هنرمندان متعهد را برآورده سازد. در ادامه، سخنران به ضرورت ایجاد تشکلهای قوی و هماهنگ اشاره میکند و خطر باندهای فرصتطلب و بیمسئولیت را در مقایسه با احزاب منظم، بیشتر میداند؛ در پایان نیز، راهکار حفظ وحدت جامعه در عین فعالیت تشکلها را صداقت و مسابقه در خیرات معرفی میکند تا گروهها به جای تخریب، به رقابت سازنده بپردازند.
تشکل سیاسی
خلاصه سخنرانی
این خطابه به اهمیت تشکیلات و سازماندهی در پیشبرد اهداف جامعه، بهویژه انقلاب اسلامی ایران، میپردازد. سخنران تاکید میکند که استعدادهای فراوانی در جامعه ایران وجود دارد که باید شناسایی و پرورش یابند. او خاطرنشان میسازد که بدون تشکل و برنامهریزی منسجم، این استعدادها به هدر رفته و جامعه نمیتواند نیازهای خود، از جمله نیاز به مدیران، قضات، نویسندگان و هنرمندان متعهد را برآورده سازد. در ادامه، سخنران به ضرورت ایجاد تشکلهای قوی و هماهنگ اشاره میکند و خطر باندهای فرصتطلب و بیمسئولیت را در مقایسه با احزاب منظم، بیشتر میداند؛ در پایان نیز، راهکار حفظ وحدت جامعه در عین فعالیت تشکلها را صداقت و مسابقه در خیرات معرفی میکند تا گروهها به جای تخریب، به رقابت سازنده بپردازند.
متن پیاده شده
محمد یا امام خدا صل علی محمد یا امام خدا صل علی محمد یا امام خدا محمد امام خدا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلاه وسلام علی جمیع انبیائه و رسله و علی سیدنا و مولانا خاتم النبیین ابالقاسم محمد صل علی محمد و آل محمد و ابن امه و وصیه من بعده مولانا علی امیرالمؤمنین و علی الائمهه الهدات من اهل بیته وخیره من آله و صحبه وسلام علینا و علی عباد الله الصالحین موضوع گفتوگوی امشب با برادرها و خواهرهای گرامی قش تشکیلات در پیروزی و پیشبرد انقلاب اسلامی ایران هست. در جامعه انسانهای با استعداد فراوان هستند. در قهای مختلف، در سنهای مختلف در مناطق مختلف صاحبان استعدادها و نیروها و توانهای ارزنده در هر جامعهای کم و بیش پیدا میشه و در ایران ما و جامعه ما خیلی زیاد پیدا ه بر حسب مقایسهای که در بیدارها و مطالعات عینی و مشاهدات در جامعههای مختلف داشتند مردم ایران را دارای سطح خوبی از استعداد یافتند. جوانهای ما از نظر استعدادهای گوناگون نسبت به بسیاری از جوامع دیگر آمادهتر و رسیدهترند. زمینههاشون برای شکفته شدن خیلی آمادهتره. چه از نظر یادگیری چه از نظر عمل پرتوانند و پراستعداد. این استعدادها رو چگونه باید شناخت و بعد از شناختن چگونه باید پرورش داد؟ این مسئله اساسی و مهم هر جامعه است. در جامعهای که انسانها به هدر برند، در جامعهای که استعدادها به جا اینکه راه باز رشد و شکوفایی رو پیدا کنن همواره به سد و مانع شکفتگی برخورد کنند. در جامعهای که صاحبان ارزشها و استعدادها به جای اونکه تشویق شوند همواره عقب رنده شوند. در جامعههایی که انسان به جای ه در خط انسانتر شدن و رشد کردن ترتی و پیشرفت خودش رو و جامعهش رو تأمین بکنه به سوی خطوط انحرافی تملق و چاخلوسی مزاجگویی جلب نظر افراد یا گروههای معین یا تخریب حتی کشونده شود در این جامعهها چگونه میتوان امیدوار بود که استعدادها بارور بشه؟ اول باید استعدادها شناخته بشه. باید معلوم بشه که در هر دختر و پسر، در هر زن و مرد، در هر تیر و جوان چه نیروها و چه زمینههای آمادهای وجود داره. شناختن اس استعدادها کشف استعدادها این راهی داره در دنیا و بعد از کشف و شناختن میدان شکفتگی دادن اون هم راهی داره در دنیا راهی که بشریت در طول تاریخش تجربه کرده اما از نظر شناختن ممکن است ما استعدادها رو در یک وجبی، دوجبی، ۲ متری، ۵ متریمون بشناسیم. اما ۵۰ متر اون طرفتر خبر نداشته باشیم چیه. در حالی که در حالی که ما از نظر شناخت استعدادها حداکثر در یک مدار محدود و میدان محدود ات اعات داریم. چگونه میتونیم برای پرورش این استعدادها و به کار گرفتن اونها برنامهریزی کنیم؟ همین امروز، همین حالا در همین مقطع از انقلاب اسلامی جامعه ما به افراد گوناگون نیاز هست. همین حالا معلم لایق با ایمان خیلی مورد نیازه. همین حالا قاضی با ایمان لایق کاردان خیلی مورد نیازه. همین حالا سخنران مخلص بایمانی که از اعماق وجدان و قلبش حرف بزنه و بخواد به راستی پیامی را که به اون معتقده به جامعه منتقل کنه خیلی مورد نیازه. همین حالا قلم به دستانی که بتونن در خدمت آرمان لام و آرمان انسانیت این مردم قلمزنی کنند و چیز بنویسند خیلی مورد نیازه. همین حالا صاحبان هنر و هنرمندانی که بتونن هنر رو در خدمت آرمان اسلامی و انسانی بشریت قرار بدن فراوان مورد نیازند. همین حالا کسانی که بتونن از عهده مدیریت سالم صنایع در جهت قطع وابستگیهای اقتصادی ما به بیگانگان کار کنند و پیشرفت کنند خیلی مورد نیازن. همین حالا کسانی که بتونن در سمتهای اداری جامعه مثل بخشدار، شهر فرماندار، استاندار مسئول فلان اداره با آرمنهای اسلامی و با تعهد اسلامی و انسانی عمل کنن، فراوان مورد نیازن. آیا اینا تو جامعه ما قهداً نیستن؟ ن لااقل نمیتونیم بگیم نیستن شاید حتی بیش از مورد نیازمونم باشن پس عیب در کجاست نمیشناسیمشون ما در این ۱۶ ماهه یه مقدار عمل کردیم در این زمینه یه مقدار جوانها افرادی را که قبلاً راهشون نمیدادن در میدونهای عمل به جرم مسلمون بودن عقبشون میزدن به جرم درست بودن کنارشون میزدن برای اینکه آدمهایی رو میخواستن بیایمان بله قربان گو زیر بار هر چیز برو دزد شریک دزد و دزد اینهایی رو که کنار میزدن تونستیم شناسایی کنیم دعوتشون کنیم به میدان کار بیاریمشون ا بگویم بسیاری از اینها در تجربه عملی این ۱۶ ۱۷ ماهه نشون دادن که آدمهای مؤمن مخلص جدی لایق هستند. ما الان استاندارهایی داریم ۲۷ ه۸ ساله که روزی که اینا رو میخواستن دعوت بکنن به استانداری دوستان میگفتن ای بابا این جوونای خام رو نیاریدشون سر کار یه استانو میخواید بدید دسته جوان که تا دیروز یه معلم بوده یه مهندس بوده توی یه کارگاه جواب این بود که انقلاب خصلتش اینه خصلتش اینه که انسانهای نوع میطلبد انسانهایی میطلبد که با فرهنگ جدید انقلاب بتونن کار بکنن اونهایی که با رسوبات فرهنگ یش از انقلاب شکل گرفتن به زحمت میتونن خودشون را منطبق کنن با نیازهای دوره پیروزی انقلاب اینا آمدن کار کردن یک دونه از اینا در یک استان حساس مرضی در طول سه چ پ ماه کار کردن اینجایی را که همش نگران ناامنی و برخورد و انفجار بودیم تبدیل کرده است به یک استان که از اکثر استانهای ایران آرامتر پیشروتره. یک جوان ۲۷۸ ساله استعداد هست باید شناخت. لیاقت و کارایی هست باید شناخت. چگونه بشناسیم؟ آیا این شناختهای موضعی گله گلهای کافیه؟ بسا شما الان در همین محله نارمک در همین منطقه کسانی رو بشناسید با اقت کافی ما اصلاً خبر نشیم دوستان ما خبر نشن چه باید کرد برای اینکه افق دید و شناسایی استعدادها گستردهتر شود این یک سؤاله باید به این سؤال جواب داد ما اجمالاً در دوره مبارزه برای سرنگونی رژیم در اون راهپیماییهای میلیونی و چند میلیونی یک دورنمای جالب را دیدیم. ما دیدیم خیلی اوقات چیزهایی را که به عقل بزرگتران نمیرسید، به عقل ادارهکنندگان همین راهپیماییها و تظاهرات نمیرسید. مجموع این جمعیت پرشور، با احساس به حرکت درآمده از خودش خلاقیت نشون می اد و میآفرید چیزی را که قبلاً در آفریدنش ناتوان بود. معلوم شد استعدادهای ناشناخته فراوانند. باید اونها رو شناخت. اما چگونه؟ در دوران مبارزه برای سرنگونی رژیم میشد جمعیت مثل سیر خروشان حرکت کنه و بنیان رژیم خائن مزدور بیگانه را متزلزل کنه و او را برکنه و از بین ببره اما در دوران سازندگی چیست؟ در دوران سازندگی آیا با این حرکتهای میلیونی هم میشه ساخت یا در دوران سازندگی هر فردی هر گروهی یک کار خاصی ازش میاد باید یک مسئولیت خاص به عهده بگیره اونجا هممون باید راه میافتادیم نترس بیباک ق اینکه شهید بشیم حرکت کنیم از رویارویی با عمال بیگانه نترسید وحشت نکنید شعارها از یک مرکز میآمد از مرکز دلها دلها در شعارها هماهنگ شده بود و شعورها دریافت یافتن شعارها با هم هماهنگی و هماندیشی و همفکری و هم احساسی داشتن اینا سهر بود آسون بود پرعظمت بود پربها بود چند هم آسان به دست نیامده بود اما پس از به دست آمدن تحقق یافتنش آسان بود اما برای ساختن روستاها هم میتونیم همین کارو بکنیم برای تبدیل تهران آلوده مضطرب درهم برهم ۴ پ میلیونی به یه شهر ۲ میلیونی که اضافه جمعیت بروند به جاهایی که طبیعت آماده ایران در انتظار اونهاست. میشه گفت آی ۲ میلیون ۳ میلیونه مردم حرکت کنید دست جمعی به سوی جایی که در انتظار شماست میشه هم چیزی گفت عملیه کارسازه بیشک برای دوران سازندگی نیازهای جدید هست. باید استعدادها شناسایی بشه گروهبندی بشه معلوم بشه هر کسی و هر گروهی در کجا میتونه قرار بگیره بیشک باید این کار انجام بگیره. خب حالا استعدادها رو شناختیم. چگونه میشه به این استعدادها میدان شکفتگی داد؟ کیا میتونن بین استعدادها میدان باز برای شکفتگی بدهند؟ اگر در مملکت یک مدیریت هماهنگ هم نسجم با شاخههای فراوان و رشتههای فراوان به سوی مراکز تصمیمگیری و اجرا نداشته باشیم چه میشه؟ بیشک در این دور مملکت ما و جامعه ما نیاز دارد به تصمیمگیری و اجرای هرچه هماهنگتر و منسجمتر. خب کسانی که که امروز و دیروز و پریروز همدیگر رو یافته باشن هر کدامم مشغول کار خود و اندیشه خود و طرز فکر خود آیا اینها به آسانی میتونن با هم یک مجموعه هماهنگ منسجم به وجود آورند دشوار از چه راه ما میتوانیم قبلاً یک دوره آمادگی برای همفکری و همکاری و همشناسی و هم عرضی یکدیگر را درست ارزیابی کرده باشیم به وجود آوریم این سؤال این مرحله از جامعه ماست پاسخ ما به این سؤال این است که هر دو از راه تشکیلات و تشکل ما نیازمند هستیم به یک تشکیلات نیروبند خلاق هماهنگ منسجم که در اون استعدادها یکدیگر رو بیا محل طلاقی استعدادها، محل شناسایی متقابل استعدادها باشند و در اونجا استعدادها زمینه شکوفایی پیدا کنند و محیطی مناسب برای همکاری هماهنگ پیدا کنند. یک چنین تشکیلات وسیع مؤثر م میتواند هر دو مطلب را تا حدود زیادی تأمین کنه. هم میتونه استعدادها را در سطح گستردهتر بشناسه. یک مرکزیت میدونه در کل تهران چقدر ما افرادی داریم آماده برای اشتغال. چقدر افرادی داریم نزدیک به مرحله اشتغال. در هر شاخه چه کسانی را داریم؟ ساخته شده چه کسانی را داریم آماده برای ساخته شدن و اینکه اینها چگونه با هم هماهنگ میتوانند کار بکنن این هنر یک تشکیلاته جامعه ما در مرحلهای که الان هست و میخواد انقلابش رو جلو ببره سخت نیازمند است به تشکل من تعجب میکنم این روزها یک ماه و نیم دو ماه اخیر مخصوصاً یک زمزمه پرخطر در مقالات نوشتهها سخنرانیها به گوش میخورد و به چشم میخورد که ای بابا تهذب و تشکل و تشکیل احزاب و گروهها جامعه ما را به تفرق و جدایی تهدید میکند. این یک مسئله جدیست. باید مردم ما با این مسئله جدی جدی برخورد کنن. خب از یه طرف از یک طرف مسئله گروه گروه شدن حزب حزب شدن دسته دسته شدن به راستی میتواند خطر آفرین باشد. ملت ما را که در یک مسیر مشترک و یگانه با یک رهبری مشترک و یگانه حرکت میکرد تبدیل کند ها، دستهها با رهبریهای گوناگون و مسیرهای گوناگون خطر است. این درسته این خطره خب از سوی دیگر از سوی دیگر اگر قرار باشه مردم ما متشکل نشوند این نیروهای مردمی تودهای که بار انقلاب به دوش اینها بود، نیروی انقلاب اینها بودن، اگر اینها متشکل نبس نباشن، سازماندهی نداشته باشن، سامان نداشته باشن، هدایت شبکهای شکل یافته نداشته باشن، چطور میشه اینها را به کار گرفت؟ چطور میتونه هر کسی واقعاً اون راه متناسب با حرکت خودش رو راحت و خوب و آگاهانه و با اطمینان پیدا کنه؟ هر کس باید مدتی سرگردون باشه، این در بزنه، اون در بزنه با این باشه، با اون باشه، به این حرف گوش کنه اون حرف گوش کنه. مدتها زحمت بکشه برای جمعبندی. آخرشم چیزی گیرش بیاد یا گیرش نیاد. این هم یک خطره. حالا اگر ما توی جامعهای بودیم که خودمون بودیم و خودمان اگر قرار بود متشکل نباشیم همهمون متشکل نبودیم. باز یک چیزی ولی امروز واقعیت عینی در جامعه ما چیز دیگریه. امروز شما توده مسلمان با ایمان در خط اسلام راستین اگر متشکل نباشید دیگرانی هستند که بخواهید یا نخواهید سالهاست در خط تشکل افتادند و تجربه سازماندهی و سازمانیابی دیرینه دارند فقط اقلیتن این اقلیت سازمان یافته در ته تا در اولین فرصت شما توده به پا خواسته را خود قرار دهد. پس مسئله این نیستش که اگر ما با این حرفها دل خودمونو خشک کردیم و گفتیم متشکل نمیشیم هیچ تشکلی در جامعه نباشه. تشکلهای دیگر هست. همه متشکل میشن غیر از ما مسلمونهای در خط راست دین اسلام. این درست این خطر تفرقه رو برطرف میکنه. این وحدت کلی جامعه ما را از خطر تهذب و گروه گروه شدن میرهانه. از این گذشته اگر در یه جامعهای حزب و تشکیلاتم نباشه، تشکیلات رسمی نباشه، اونوقت تو جامعه گروهگ پیدا نمیشه. دوروبر هر آقایی، دوروبر هر شخصیتی، دوروبر هر صاحب ی ۵۰ تا جمع میشن. این یه باند اون یه باند اون یه باند به جای اینکه در مملکت اهداف و سازمانهای متشکل باشن باندهای خطرناک فاقد تشکل و مسئولیت و انزباط تشکیلاتی اون وحدت را چندین درجه بدتر به خطر خواهند انداخت. مگر شما آ بله شما بچهها شما نوجوونها تجربه بان بازی تو این کشور رو ندیدهایست. ما دیدهایم. در آن ایامی که احزاب نیرومند سیاسی و اجتماعی بهخصوص در خط اسلام در جامعه ما یا نبود یا ضعیف و کم بود، میدان جامعه میدان ساخت و تاز باندها بود. فکر میکنم دوستانی که توی این ادارات و وزارتخونهها و اینها تجربه دارن اون جا تجربه باندهای حاکم و محکوم رو کاملاً دیده باشند و لم کرده باشند. اونجا حزب نیست. اونجا تشکیلات نیست اما میبینید توی وزارتخونه تو یک سازمان هفت ه تا ۶ تا ۵ تا ۴ تا ۱۵ تا چهره پیدا میشن. اینها قدرت جد افراد رو دارن. هر کدام پیرامونشون یه بان دارن و دائماً چشمکش هست. میان اینها بر سر قدرت در اون سازمان یا وزارتخونه اسمشم اینه که حزبی نیست که وحدت جامعه را به خطر انداخته باشد. عکس مسئله احزاب هر قدر هم متعدد و مخالف یکدیگر باشن به مراتب از باندها بهتر قابل محاسبهتر هستند برای اینکه روئن اقلاً معلومه اعضاشون چیه من لانشون کیه؟ کارگردوناشون کین اگر حزب حزب باشه باید مواضعش را مشخصاً بیان بکنه در برابر هر رویدادی باید اظهار نظر بکنه ولی باندها مجبور نیستن باندها مصداق کامل فرصتطلبانن هر تعمهای بود رو میان هر خطری بود زیر میرن دیدید بعضی از این مرغها بعضی از این ماهیها بعضی از از این حیوانات آب زیر و اینها هر وقت تهمه باشه و هوا مساعد باشه رو آب پیداشون میشه هر وقت خطری هست هوا پس زیر آبن باخواها اینجورین اینها دیگه نه مسئولیت احزابو دارن نه انضباط احزابو دارن نه خط مشخص احزاب را دارن کسانی هستند در کمین فرصتها و قدرتها و تعمهها در محیط اجتماعی نشسته ی تیزبین مثل کرس از دور نگاه میکنن یا لاشهای کجاست یا مثل عقاب نگاه میکنن ببینن شکاری کجاست و سلام اینا خطرشون بیشتره برای وحد جامعه یا احزاب و دستههای منظم که دارای تشکیلات خطوط مواضع مسئولان و مسئولیتهای مشخص هستن خب پس چی معلوم شد تشکیلات لازمه معلوم شد تشکیلات از بیتشکیلاتی خطرشم برای وحدت کمتره اما دغدغه ما از بین نرفت. بالاخره اگه قرار باشه بساط حزببازی تو جامعه ما پهن بشه اگر قرار باشه بساط گروهگرایی و انحصارطلبیهای گروهی در جامعه ما گسترده بشه وحدت در خطر است. این یک واقعیته. چه باید کرد؟ ها در اسلام و در قرآن یک تعلیم زیبا داریم در این زمینه تعلیم زیبا این است که ای افراد ای مؤمنان ای تکتک مردان و زنان بایمان و ای مجموعهها و ای مجموعههای به وجود آمده از مردان و زنان بایمان راه اسلام راه مسابقه در خیرات است. مسابقه بگذارید در خودساختن و محیط ساختن و الگوی مطلوبتر و اسلامیتر شدن. گروه گروه باشید اما در یک مسابقه مثبت ت نه در یک مسابقه تخریبی منفی رمز کار اینجاست این را باید درستش کرد گروهها بنا بگذارند بر این چند چیزی که میگویم وحدت به خطر نخواهد افتاد یک بنا بگذارم بر صداقت راست بگم هر اندیشهای که دارن با مردم در میون بگذارن صاف و سریع و پوسکنده به مردم دروغ نگن نفاق نداشته باشن منافق و دروغ و دو چهره و چند چهره نباشن مواضع عقیدتی مواضع سیاسی مواضع اقتصادی مواضع اجتماعی مواضعشون رو در برابر نهادهای حاکم با صراحت بیان کنم اگر اسلام را قبول دارن بگن اسلام دین ماست اگر اسلام را قبول ندارن بگن ما ضد اسلام اما رک بگن اگر استقلال را قبول دارن بگن ما به راستی خواهان تحقق یافتن شعار نه شرقی نه غربی هستیم نه اینکه زیر پوشش مبارزه آمر با آمریکا یا نه واقعاً ر خط مبارزه با آمریکا جدی باشن اما با شوروی لاس سیاسی بزنن یا در خط مبارزه با شوروی جدی و قاطع باشن اما با آمریکا یا اروپای غب لاس سیاسی بزنن نه صریح بگویند ما خطمان این خط است که میخوایم ایرانی و جامعه اسلامی ما رو پا خودش وایسه به هیچ
خلاصه سخنرانی
این منبع بر اهمیت تشکیلاتی شدن جامعه اسلامی تأکید میکند و آن را برای پیشبرد انقلاب ضروری میداند. چهار اصل اساسی مطرح شده شامل ایجاد جبههای هماهنگ از گروهها، التزام قاطع به قانون اساسی جمهوری اسلامی، مبارزه با استبدادهای پنهان و شناسایی و شکوفایی استعدادها در بستر تشکیلاتی است. این سخنران با اشاره به تأیید امام خمینی (ره) درباره تشکیل حزب و مصرف سهم امام برای فعالیتهای آن، بر این نکته تأکید میکند که تعدد احزاب تا زمانی که در خط اصیل اسلامی و قانون اساسی باشند، مغایر با وحدت نیست و میتواند به سازندگی و پیشرفت جامعه کمک کند. همچنین، لزوم شناخت و ایجاد بستر عملی برای شکوفایی استعدادها در راستای نیازهای جامعه و دوری از ریا و تظاهر را متذکر میشود تا انقلاب اسلامی با سرعت و توان بیشتری به اهداف خود دست یابد.