تشکل سیاسی

این خطابه به اهمیت تشکیلات و سازماندهی در پیشبرد اهداف جامعه، به‌ویژه انقلاب اسلامی ایران، می‌پردازد. سخنران تاکید می‌کند که استعدادهای فراوانی در جامعه ایران وجود دارد که باید شناسایی و پرورش یابند. او خاطرنشان می‌سازد که بدون تشکل و برنامه‌ریزی منسجم، این استعدادها به هدر رفته و جامعه نمی‌تواند نیازهای خود، از جمله نیاز به مدیران، قضات، نویسندگان و هنرمندان متعهد را برآورده سازد. در ادامه، سخنران به ضرورت ایجاد تشکل‌های قوی و هماهنگ اشاره می‌کند و خطر باندهای فرصت‌طلب و بی‌مسئولیت را در مقایسه با احزاب منظم، بیشتر می‌داند؛ در پایان نیز، راهکار حفظ وحدت جامعه در عین فعالیت تشکل‌ها را صداقت و مسابقه در خیرات معرفی می‌کند تا گروه‌ها به جای تخریب، به رقابت سازنده بپردازند.

تشکل سیاسی

خلاصه سخنرانی

این خطابه به اهمیت تشکیلات و سازماندهی در پیشبرد اهداف جامعه، به‌ویژه انقلاب اسلامی ایران، می‌پردازد. سخنران تاکید می‌کند که استعدادهای فراوانی در جامعه ایران وجود دارد که باید شناسایی و پرورش یابند. او خاطرنشان می‌سازد که بدون تشکل و برنامه‌ریزی منسجم، این استعدادها به هدر رفته و جامعه نمی‌تواند نیازهای خود، از جمله نیاز به مدیران، قضات، نویسندگان و هنرمندان متعهد را برآورده سازد. در ادامه، سخنران به ضرورت ایجاد تشکل‌های قوی و هماهنگ اشاره می‌کند و خطر باندهای فرصت‌طلب و بی‌مسئولیت را در مقایسه با احزاب منظم، بیشتر می‌داند؛ در پایان نیز، راهکار حفظ وحدت جامعه در عین فعالیت تشکل‌ها را صداقت و مسابقه در خیرات معرفی می‌کند تا گروه‌ها به جای تخریب، به رقابت سازنده بپردازند.

متن پیاده شده

محمد یا امام خدا صل علی محمد یا امام خدا صل علی محمد یا امام خدا محمد امام خدا
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلاه وسلام علی جمیع انبیائه و رسله و علی سیدنا و مولانا خاتم النبیین ابالقاسم محمد صل علی محمد و آل محمد و ابن امه و وصیه من بعده مولانا علی امیرالمؤمنین و علی الائمهه الهدات من اهل بیته وخیره من آله و صحبه وسلام علینا و علی عباد الله الصالحین موضوع گفتوگوی امشب با برادرها و خواهرهای گرامی قش تشکیلات در پیروزی و پیشبرد انقلاب اسلامی ایران هست. در جامعه انسان‌های با استعداد فراوان هستند. در ق‌های مختلف، در سن‌های مختلف در مناطق مختلف صاحبان استعدادها و نیروها و توان‌های ارزنده در هر جامعه‌ای کم و بیش پیدا میشه و در ایران ما و جامعه ما خیلی زیاد پیدا ه بر حسب مقایسه‌ای که در بیدارها و مطالعات عینی و مشاهدات در جامعه‌های مختلف داشتند مردم ایران را دارای سطح خوبی از استعداد یافتند. جوان‌های ما از نظر استعدادهای گوناگون نسبت به بسیاری از جوامع دیگر آماده‌تر و رسیده‌ترند. زمینه‌هاشون برای شکفته شدن خیلی آماده‌تره. چه از نظر یادگیری چه از نظر عمل پرتوانند و پراستعداد. این استعدادها رو چگونه باید شناخت و بعد از شناختن چگونه باید پرورش داد؟ این مسئله اساسی و مهم هر جامعه است. در جامعه‌ای که انسان‌ها به هدر برند، در جامعه‌ای که استعدادها به جا اینکه راه باز رشد و شکوفایی رو پیدا کنن همواره به سد و مانع شکفتگی برخورد کنند. در جامعه‌ای که صاحبان ارزش‌ها و استعدادها به جای اونکه تشویق شوند همواره عقب رنده شوند. در جامعه‌هایی که انسان به جای ه در خط انسان‌تر شدن و رشد کردن ترتی و پیشرفت خودش رو و جامعهش رو تأمین بکنه به سوی خطوط انحرافی تملق و چاخ‌لوسی مزاجگویی جلب نظر افراد یا گروه‌های معین یا تخریب حتی کشونده شود در این جامعه‌ها چگونه می‌توان امیدوار بود که استعدادها بارور بشه؟ اول باید استعدادها شناخته بشه. باید معلوم بشه که در هر دختر و پسر، در هر زن و مرد، در هر تیر و جوان چه نیروها و چه زمینه‌های آماده‌ای وجود داره. شناختن اس استعدادها کشف استعدادها این راهی داره در دنیا و بعد از کشف و شناختن میدان شکفتگی دادن اون هم راهی داره در دنیا راهی که بشریت در طول تاریخش تجربه کرده اما از نظر شناختن ممکن است ما استعدادها رو در یک وجبی، دوجبی، ۲ متری، ۵ متریمون بشناسیم. اما ۵۰ متر اون طرفتر خبر نداشته باشیم چیه. در حالی که در حالی که ما از نظر شناخت استعدادها حداکثر در یک مدار محدود و میدان محدود ات اعات داریم. چگونه می‌تونیم برای پرورش این استعدادها و به کار گرفتن اون‌ها برنامه‌ریزی کنیم؟ همین امروز، همین حالا در همین مقطع از انقلاب اسلامی جامعه ما به افراد گوناگون نیاز هست. همین حالا معلم لایق با ایمان خیلی مورد نیازه. همین حالا قاضی با ایمان لایق کاردان خیلی مورد نیازه. همین حالا سخنران مخلص بایمانی که از اعماق وجدان و قلبش حرف بزنه و بخواد به راستی پیامی را که به اون معتقده به جامعه منتقل کنه خیلی مورد نیازه. همین حالا قلم به دستانی که بتونن در خدمت آرمان لام و آرمان انسانیت این مردم قلم‌زنی کنند و چیز بنویسند خیلی مورد نیازه. همین حالا صاحبان هنر و هنرمندانی که بتونن هنر رو در خدمت آرمان اسلامی و انسانی بشریت قرار بدن فراوان مورد نیازند. همین حالا کسانی که بتونن از عهده مدیریت سالم صنایع در جهت قطع وابستگی‌های اقتصادی ما به بیگانگان کار کنند و پیشرفت کنند خیلی مورد نیازن. همین حالا کسانی که بتونن در سمت‌های اداری جامعه مثل بخشدار، شهر فرماندار، استان‌دار مسئول فلان اداره با آرمن‌های اسلامی و با تعهد اسلامی و انسانی عمل کنن، فراوان مورد نیازن. آیا اینا تو جامعه ما قهداً نیستن؟ ن لااقل نمی‌تونیم بگیم نیستن شاید حتی بیش از مورد نیازمونم باشن پس عیب در کجاست نمی‌شناسیمشون ما در این ۱۶ ماهه یه مقدار عمل کردیم در این زمینه یه مقدار جوان‌ها افرادی را که قبلاً راهشون نمی‌دادن در میدون‌های عمل به جرم مسلمون بودن عقبشون می‌زدن به جرم درست بودن کنارشون می‌زدن برای اینکه آدم‌هایی رو می‌خواستن بی‌ایمان بله قربان گو زیر بار هر چیز برو دزد شریک دزد و دزد این‌هایی رو که کنار می‌زدن تونستیم شناسایی کنیم دعوتشون کنیم به میدان کار بیاریمشون ا بگویم بسیاری از این‌ها در تجربه عملی این ۱۶ ۱۷ ماهه نشون دادن که آدم‌های مؤمن مخلص جدی لایق هستند. ما الان استاندارهایی داریم ۲۷ ه۸ ساله که روزی که اینا رو می‌خواستن دعوت بکنن به استانداری دوستان می‌گفتن ای بابا این جوونای خام رو نیاریدشون سر کار یه استانو می‌خواید بدید دسته جوان که تا دیروز یه معلم بوده یه مهندس بوده توی یه کارگاه جواب این بود که انقلاب خصلتش اینه خصلتش اینه که انسان‌های نوع می‌طلبد انسان‌هایی می‌طلبد که با فرهنگ جدید انقلاب بتونن کار بکنن اون‌هایی که با رسوبات فرهنگ یش از انقلاب شکل گرفتن به زحمت می‌تونن خودشون را منطبق کنن با نیازهای دوره پیروزی انقلاب اینا آمدن کار کردن یک دونه از اینا در یک استان حساس مرضی در طول سه چ پ ماه کار کردن اینجایی را که همش نگران ناامنی و برخورد و انفجار بودیم تبدیل کرده است به یک استان که از اکثر استان‌های ایران آرام‌تر پیشروتره. یک جوان ۲۷۸ ساله استعداد هست باید شناخت. لیاقت و کارایی هست باید شناخت. چگونه بشناسیم؟ آیا این شناخت‌های موضعی گله گله‌ای کافیه؟ بسا شما الان در همین محله نارمک در همین منطقه کسانی رو بشناسید با اقت کافی ما اصلاً خبر نشیم دوستان ما خبر نشن چه باید کرد برای اینکه افق دید و شناسایی استعدادها گسترده‌تر شود این یک سؤاله باید به این سؤال جواب داد ما اجمالاً در دوره مبارزه برای سرنگونی رژیم در اون راهپیمایی‌های میلیونی و چند میلیونی یک دورنمای جالب را دیدیم. ما دیدیم خیلی اوقات چیزهایی را که به عقل بزرگتران نمی‌رسید، به عقل اداره‌کنندگان همین راهپیمایی‌ها و تظاهرات نمی‌رسید. مجموع این جمعیت پرشور، با احساس به حرکت درآمده از خودش خلاقیت نشون می اد و می‌آفرید چیزی را که قبلاً در آفریدنش ناتوان بود. معلوم شد استعدادهای ناشناخته فراوانند. باید اون‌ها رو شناخت. اما چگونه؟ در دوران مبارزه برای سرنگونی رژیم می‌شد جمعیت مثل سیر خروشان حرکت کنه و بنیان رژیم خائن مزدور بیگانه را متزلزل کنه و او را برکنه و از بین ببره اما در دوران سازندگی چیست؟ در دوران سازندگی آیا با این حرکت‌های میلیونی هم میشه ساخت یا در دوران سازندگی هر فردی هر گروهی یک کار خاصی ازش میاد باید یک مسئولیت خاص به عهده بگیره اونجا هممون باید راه می‌افتادیم نترس بیباک ق اینکه شهید بشیم حرکت کنیم از رویارویی با عمال بیگانه نترسید وحشت نکنید شعارها از یک مرکز می‌آمد از مرکز دل‌ها دل‌ها در شعارها هماهنگ شده بود و شعورها دریافت یافتن شعارها با هم هماهنگی و هم‌اندیشی و همفکری و هم احساسی داشتن اینا سهر بود آسون بود پرعظمت بود پربها بود چند هم آسان به دست نیامده بود اما پس از به دست آمدن تحقق یافتنش آسان بود اما برای ساختن روستاها هم می‌تونیم همین کارو بکنیم برای تبدیل تهران آلوده مضطرب درهم برهم ۴ پ میلیونی به یه شهر ۲ میلیونی که اضافه جمعیت بروند به جاهایی که طبیعت آماده ایران در انتظار اون‌هاست. میشه گفت آی ۲ میلیون ۳ میلیونه مردم حرکت کنید دست جمعی به سوی جایی که در انتظار شماست میشه هم چیزی گفت عملیه کارسازه بی‌شک برای دوران سازندگی نیازهای جدید هست. باید استعدادها شناسایی بشه گروه‌بندی بشه معلوم بشه هر کسی و هر گروهی در کجا می‌تونه قرار بگیره بی‌شک باید این کار انجام بگیره. خب حالا استعدادها رو شناختیم. چگونه میشه به این استعدادها میدان شکفتگی داد؟ کیا می‌تونن بین استعدادها میدان باز برای شکفتگی بدهند؟ اگر در مملکت یک مدیریت هماهنگ هم نسجم با شاخه‌های فراوان و رشته‌های فراوان به سوی مراکز تصمیم‌گیری و اجرا نداشته باشیم چه میشه؟ بی‌شک در این دور مملکت ما و جامعه ما نیاز دارد به تصمیم‌گیری و اجرای هرچه هماهنگ‌تر و منسجم‌تر. خب کسانی که که امروز و دیروز و پریروز همدیگر رو یافته باشن هر کدامم مشغول کار خود و اندیشه خود و طرز فکر خود آیا این‌ها به آسانی می‌تونن با هم یک مجموعه هماهنگ منسجم به وجود آورند دشوار از چه راه ما می‌توانیم قبلاً یک دوره آمادگی برای هم‌فکری و همکاری و همشناسی و هم عرضی یکدیگر را درست ارزیابی کرده باشیم به وجود آوریم این سؤال این مرحله از جامعه ماست پاسخ ما به این سؤال این است که هر دو از راه تشکیلات و تشکل ما نیازمند هستیم به یک تشکیلات نیروبند خلاق هماهنگ منسجم که در اون استعدادها یکدیگر رو بیا محل طلاقی استعدادها، محل شناسایی متقابل استعدادها باشند و در اونجا استعدادها زمینه شکوفایی پیدا کنند و محیطی مناسب برای همکاری هماهنگ پیدا کنند. یک چنین تشکیلات وسیع مؤثر م می‌تواند هر دو مطلب را تا حدود زیادی تأمین کنه. هم می‌تونه استعدادها را در سطح گسترده‌تر بشناسه. یک مرکزیت می‌دونه در کل تهران چقدر ما افرادی داریم آماده برای اشتغال. چقدر افرادی داریم نزدیک به مرحله اشتغال. در هر شاخه چه کسانی را داریم؟ ساخته شده چه کسانی را داریم آماده برای ساخته شدن و اینکه این‌ها چگونه با هم هماهنگ می‌توانند کار بکنن این هنر یک تشکیلاته جامعه ما در مرحله‌ای که الان هست و می‌خواد انقلابش رو جلو ببره سخت نیازمند است به تشکل من تعجب می‌کنم این روزها یک ماه و نیم دو ماه اخیر مخصوصاً یک زمزمه پرخطر در مقالات نوشته‌ها سخنرانی‌ها به گوش می‌خورد و به چشم می‌خورد که ای بابا تهذب و تشکل و تشکیل احزاب و گروه‌ها جامعه ما را به تفرق و جدایی تهدید می‌کند. این یک مسئله جدیست. باید مردم ما با این مسئله جدی جدی برخورد کنن. خب از یه طرف از یک طرف مسئله گروه گروه شدن حزب حزب شدن دسته دسته شدن به راستی می‌تواند خطر آفرین باشد. ملت ما را که در یک مسیر مشترک و یگانه با یک رهبری مشترک و یگانه حرکت می‌کرد تبدیل کند ‌ها، دسته‌ها با رهبری‌های گوناگون و مسیرهای گوناگون خطر است. این درسته این خطره خب از سوی دیگر از سوی دیگر اگر قرار باشه مردم ما متشکل نشوند این نیروهای مردمی توده‌ای که بار انقلاب به دوش این‌ها بود، نیروی انقلاب این‌ها بودن، اگر این‌ها متشکل نبس نباشن، سازمان‌دهی نداشته باشن، سامان نداشته باشن، هدایت شبکه‌ای شکل یافته نداشته باشن، چطور میشه این‌ها را به کار گرفت؟ چطور می‌تونه هر کسی واقعاً اون راه متناسب با حرکت خودش رو راحت و خوب و آگاهانه و با اطمینان پیدا کنه؟ هر کس باید مدتی سرگردون باشه، این در بزنه، اون در بزنه با این باشه، با اون باشه، به این حرف گوش کنه اون حرف گوش کنه. مدت‌ها زحمت بکشه برای جمع‌بندی. آخرشم چیزی گیرش بیاد یا گیرش نیاد. این هم یک خطره. حالا اگر ما توی جامعه‌ای بودیم که خودمون بودیم و خودمان اگر قرار بود متشکل نباشیم همهمون متشکل نبودیم. باز یک چیزی ولی امروز واقعیت عینی در جامعه ما چیز دیگریه. امروز شما توده مسلمان با ایمان در خط اسلام راستین اگر متشکل نباشید دیگرانی هستند که بخواهید یا نخواهید سال‌هاست در خط تشکل افتادند و تجربه سازماندهی و سازمانیابی دیرینه دارند فقط اقلیتن این اقلیت سازمان یافته در ته تا در اولین فرصت شما توده به پا خواسته را خود قرار دهد. پس مسئله این نیستش که اگر ما با این حرف‌ها دل خودمونو خشک کردیم و گفتیم متشکل نمیشیم هیچ تشکلی در جامعه نباشه. تشکل‌های دیگر هست. همه متشکل میشن غیر از ما مسلمون‌های در خط راست دین اسلام. این درست این خطر تفرقه رو برطرف می‌کنه. این وحدت کلی جامعه ما را از خطر تهذب و گروه گروه شدن می‌رهانه. از این گذشته اگر در یه جامعه‌ای حزب و تشکیلاتم نباشه، تشکیلات رسمی نباشه، اونوقت تو جامعه گروه‌گ پیدا نمیشه. دوروبر هر آقایی، دوروبر هر شخصیتی، دوروبر هر صاحب ی ۵۰ تا جمع میشن. این یه باند اون یه باند اون یه باند به جای اینکه در مملکت اهداف و سازمان‌های متشکل باشن باندهای خطرناک فاقد تشکل و مسئولیت و انزباط تشکیلاتی اون وحدت را چندین درجه بدتر به خطر خواهند انداخت. مگر شما آ بله شما بچه‌ها شما نوجوون‌ها تجربه بان بازی تو این کشور رو ندیده‌ایست. ما دیده‌ایم. در آن ایامی که احزاب نیرومند سیاسی و اجتماعی بهخصوص در خط اسلام در جامعه ما یا نبود یا ضعیف و کم بود، میدان جامعه میدان ساخت و تاز باندها بود. فکر می‌کنم دوستانی که توی این ادارات و وزارت‌خونه‌ها و این‌ها تجربه دارن اون جا تجربه باندهای حاکم و محکوم رو کاملاً دیده باشند و لم کرده باشند. اونجا حزب نیست. اونجا تشکیلات نیست اما می‌بینید توی وزارتخونه تو یک سازمان هفت ه تا ۶ تا ۵ تا ۴ تا ۱۵ تا چهره پیدا میشن. این‌ها قدرت جد افراد رو دارن. هر کدام پیرامونشون یه بان دارن و دائماً چشمکش هست. میان این‌ها بر سر قدرت در اون سازمان یا وزارتخونه اسمشم اینه که حزبی نیست که وحدت جامعه را به خطر انداخته باشد. عکس مسئله احزاب هر قدر هم متعدد و مخالف یکدیگر باشن به مراتب از باندها بهتر قابل محاسبه‌تر هستند برای اینکه روئن اقلاً معلومه اعضاشون چیه من لانشون کیه؟ کارگردوناشون کین اگر حزب حزب باشه باید مواضعش را مشخصاً بیان بکنه در برابر هر رویدادی باید اظهار نظر بکنه ولی باندها مجبور نیستن باندها مصداق کامل فرصت‌طلبانن هر تعمه‌ای بود رو میان هر خطری بود زیر میرن دیدید بعضی از این مرغ‌ها بعضی از این ماهی‌ها بعضی از از این حیوانات آب زیر و این‌ها هر وقت تهمه باشه و هوا مساعد باشه رو آب پیداشون میشه هر وقت خطری هست هوا پس زیر آبن باخواها این‌جورین این‌ها دیگه نه مسئولیت احزابو دارن نه انضباط احزابو دارن نه خط مشخص احزاب را دارن کسانی هستند در کمین فرصت‌ها و قدرت‌ها و تعمه‌ها در محیط اجتماعی نشسته ی تیزبین مثل کرس از دور نگاه می‌کنن یا لاشه‌ای کجاست یا مثل عقاب نگاه می‌کنن ببینن شکاری کجاست و سلام اینا خطرشون بیشتره برای وحد جامعه یا احزاب و دسته‌های منظم که دارای تشکیلات خطوط مواضع مسئولان و مسئولیت‌های مشخص هستن خب پس چی معلوم شد تشکیلات لازمه معلوم شد تشکیلات از بی‌تشکیلاتی خطرشم برای وحدت کمتره اما دغدغه ما از بین نرفت. بالاخره اگه قرار باشه بساط حزب‌بازی تو جامعه ما پهن بشه اگر قرار باشه بساط گروه‌گرایی و انحصارطلبی‌های گروهی در جامعه ما گسترده بشه وحدت در خطر است. این یک واقعیته. چه باید کرد؟ ها در اسلام و در قرآن یک تعلیم زیبا داریم در این زمینه تعلیم زیبا این است که ای افراد ای مؤمنان ای تک‌تک مردان و زنان بایمان و ای مجموعه‌ها و ای مجموعه‌های به وجود آمده از مردان و زنان بایمان راه اسلام راه مسابقه در خیرات است. مسابقه بگذارید در خودساختن و محیط ساختن و الگوی مطلوب‌تر و اسلامی‌تر شدن. گروه گروه باشید اما در یک مسابقه مثبت ت نه در یک مسابقه تخریبی منفی رمز کار اینجاست این را باید درستش کرد گروه‌ها بنا بگذارند بر این چند چیزی که می‌گویم وحدت به خطر نخواهد افتاد یک بنا بگذارم بر صداقت راست بگم هر اندیشه‌ای که دارن با مردم در میون بگذارن صاف و سریع و پوسکنده به مردم دروغ نگن نفاق نداشته باشن منافق و دروغ و دو چهره و چند چهره نباشن مواضع عقیدتی مواضع سیاسی مواضع اقتصادی مواضع اجتماعی مواضعشون رو در برابر نهادهای حاکم با صراحت بیان کنم اگر اسلام را قبول دارن بگن اسلام دین ماست اگر اسلام را قبول ندارن بگن ما ضد اسلام اما رک بگن اگر استقلال را قبول دارن بگن ما به راستی خواهان تحقق یافتن شعار نه شرقی نه غربی هستیم نه اینکه زیر پوشش مبارزه آمر با آمریکا یا نه واقعاً ر خط مبارزه با آمریکا جدی باشن اما با شوروی لاس سیاسی بزنن یا در خط مبارزه با شوروی جدی و قاطع باشن اما با آمریکا یا اروپای غب لاس سیاسی بزنن نه صریح بگویند ما خطمان این خط است که می‌خوایم ایرانی و جامعه اسلامی ما رو پا خودش وایسه به هیچ

خلاصه سخنرانی

این منبع بر اهمیت تشکیلاتی شدن جامعه اسلامی تأکید می‌کند و آن را برای پیشبرد انقلاب ضروری می‌داند. چهار اصل اساسی مطرح شده شامل ایجاد جبهه‌ای هماهنگ از گروه‌ها، التزام قاطع به قانون اساسی جمهوری اسلامی، مبارزه با استبدادهای پنهان و شناسایی و شکوفایی استعدادها در بستر تشکیلاتی است. این سخنران با اشاره به تأیید امام خمینی (ره) درباره تشکیل حزب و مصرف سهم امام برای فعالیت‌های آن، بر این نکته تأکید می‌کند که تعدد احزاب تا زمانی که در خط اصیل اسلامی و قانون اساسی باشند، مغایر با وحدت نیست و می‌تواند به سازندگی و پیشرفت جامعه کمک کند. همچنین، لزوم شناخت و ایجاد بستر عملی برای شکوفایی استعدادها در راستای نیازهای جامعه و دوری از ریا و تظاهر را متذکر می‌شود تا انقلاب اسلامی با سرعت و توان بیشتری به اهداف خود دست یابد.

متن پیاده شده

بیجاد جبهه‌ای متشکل از همه این گروه‌های هماهنگ. شما در این انتخابات‌ها اثر این وحدت‌ها و ائتلاف‌های بزرگ را دیدید. بسیاری از مردم سرگردان بودند اما با این وحدت‌ها بسیاری از مردم یافتند خطی را که می‌تونن با نیروی وسیع‌تر و رده‌تر در آن خط منشأ اثر قرار میدن و حضور فعالشون رو در صحنه اداره و سیاست جامعه آزاد شدهشون حفظ کنیم. این هم اصل سوم. اصل چهارم ما با اکثریتی قاطع به قانون اساسی جمهوری اسلامی رأی داشتیم. همه کسانی که به این قانون اساسی رأی دادند باید ملتزم باشند که این قانون اساسی به عنوان مبنای هرگونه وحدت هرگونه حرکت از جانب خود اون‌ها شناخته شود و مورد احترام و عمل قرار گیرد. مردم عزیز ایران کمترین بی‌اعتنایی به قانون اسیتون رو تحمل نکنید. ‌ای که قانون اساسی مصبب خود اون ملت بدون بی‌اعتنا می‌شود و بی‌توجهی شود. این خطر وجود دارد که استبدادها، دیکتاتوری‌ها در شکل‌های جدیدش و با ظاهرهای زیبای فریبنده‌ای که به فکر ما هم نمی‌رسد از نوع در افق ایران آزاد شده رخ بنماید. و آزادی و استقلال و مردمی بودن نظام ما را به خطر افکند. نطوری کار حساس باشیم نسبت به حزب قانون اساسی از هرگونه تخلف و تجاوز. این هم اصل چهارم. بر اساس این چهار اصل تشکیلات خواهیم داشت. این تشکیلات‌ها ممکن است گو ون باشد اما عامل تفرقه نیست. درست مثل این می‌موند که چند نفر از مردم عده قابل ملای از مردم برای جمع‌آوری محصول به یک دشت پربار روی آورن. هر یه نفر د نفر ۳ نفر برن یک جایی مقداری محصول جمع کنن اما بدال منظور که همه این‌ها را در یک جای مناسب برای خرمن کردن و خرمن کوبیدن آماده کنند و اونجا همشون با هم و با تشریک مساعی هرچه زودتر این محصول زحمات یک سالشون رو بکوبند و جمع کنند و به جایگاه امن و امان خودش برسانند. این جدا رفتن‌های دو نفر سه نفرها در این حالت مضر نیست و ضد وحدت هم نیست. له اکبر الله اکبر الله اکبر خواهش بنابراین جمع‌بندی کنم خطر بزرگ برای شما مسلمون‌های عزیزی که با ایمان به رهبری و ایمان به اسلام فقاهت و ایمان به خط فقاهت و عدالت حرکت کردید و رنج بردید و انقلابی را به پیروزی بر نظام حاکم رسوندید خطر بزرگ در متشکل نشدن شماست تشکیلات ضرور ورت این مقطع از انقلاب اجتماعی و اسلامی ماست و عامل پیش برنده انقلاب با سرعت و توان هرچه بیشتر تبلیغات ضد تشکل و ضد تحذب و ضد سازمان یافتگی حتی اگر از زبان و قلم چهره‌های محبوب مطلوب اسلامی دیده و شنیده شود عملاً در خط بهرمند شدن و منافع اون‌هاییست که می‌خوان خودشون متشکل باشند و ما متفرق باشیم. نپسندید برادران و خواهران دلا که روز پشیمانی سر را رار گیرد روزی که بگوییم عجب اشتباهی کردیم کلاه سرمون گذاشتن خداشون داشتن قایمکی متشکل می‌شدن و سازمان یافته شما می‌دونید یک گروه ۵۰ نفری متشکل می‌تواند یک جمعیت ۵۰۰ نفری بی‌تشکل را کنه و ازا دربیاره این روشنه دیگه و نگویند به این احزاب و تعذب‌ها با منطق قرآن سازگار نیست. کدام منطق قرآن؟ قرآن همش دستورهای تشکیلاتی. نماز جماعتی که ما مسلمان‌ها می‌خونیم نماز جماعت تمرین یک نوع تشکلم است. ببینم مگه تو مسجدهای مختلف امام جماعت‌ها متعدد نیستن؟ هر کدوم با یک جماعت می‌کنن. آیا این نماز جماعت‌ها در مساجد گوناگون در ایام هفته کمک است به تشکل یا ضد تشکلم است؟ ما حرکت‌های میلیونی رو از همین مساجد و جماعت‌ها و علاقه‌ها و اعتمادهایی که در مساجد به وجود آمده بود توانستیم راه بیاندازیم. و برای این مقدار از تشکل مساجد و روحانیت متعهد آگاه و رهبری فقیه مسئول کافیه. اگه فقط تا اینجا بود واقعاًهم کافی بود. احتیاجی به حزب و تشکیلات دیگه نداشت. اما فرض این است که ما از این به بعد مسئولیت‌هامون خیلی بیش از اینه. توی مسجد و در رابطه با این وحدت هماهنگ مسئله شناسایی حساب شده استعدادها وری استعدادها و شکوفا کردن استعدادها عملی نمی‌شود و تضمین نمی‌شود. برای او چه کرده‌ایم؟ برای او راهی جز تشکل نداریم. به شرط اونکه این چهار اصلی را که عرض کردم دقیقاً رعایت کنیم. ما تشکل‌هامون بر اساس صداقت باشه نه ریاض و تظاهر و مردم فریبی که از اون بدترین آفت‌های اجتماعی‌ست. هرچه هستیم رو باشیم و به شرطونکه اگر گروه‌های متعدد هستیم مسابقه این گروه‌ها مسابقه در راه خیرات و نیکی‌ها باشد. مسابقه سازندگی باشد نه مسابقه ترد و تخریب. و به شرط اینکه این گروه‌ها هرچه سریع‌تر وقتی دیدن باغا وط اصلیشون یکی در یک جبهه گسترده‌تر با رهبری مورد قبول گرد آیند تای بزرگتر را به وجود آورند و به شرط آنکه قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران زمینه اصلی حرکت و همکاری و هماهنگی میان گروه‌ها باشد این بود فشرده عرایض من در زمینه تشکیلات و نقش آن در پیشبرد انقلاب اسلامی ایران بارلاها پروردگارا به ذات مقدس ازت سوگند دل‌های ما را به نور ایمان گرم و روشن سازین
ایمان ما را نگیزه عمل صالح قرار ده قرار
ایمان و عمل صالح را شعار جهانگیر جامعه اسلامی ما بنما
خدایا ما می‌خواهیم تو امام زمان الله علیه و و امام حرکت اسلامیمان و جامعه و خلق با ایمان از مواضع ما و کار ما همه راضی باشند. بارلاها ما را در خطی از عمل قرار بده که همه این رضایت‌ها را در پی داشته باشد. آمین.
پروردگارا همانطور که در قرآن از فرموده‌اید ایمان و عمل صالح الفت واقعی و پیوند واقعی دل‌ها هستند. بارلاها دل‌های ما را در پرتو ایمان و عمل صالح روز به روز به هم نزدیک‌تر و یکی‌تر کن.
نعمت پرج امام و رهبر عزیزمون را برای ادامه خط پرخطر انقلاب برای جامعه ما مستدام بدار. دشمنان کینه سوز درونزی و برونزی انقلاب و اسلام و جامعه عزیز ما را سرکوب و سرنگون ساز.
طبق معمول پس از اینکه عرایض من تمام میشه چند دقیقه‌ای صبر می‌کنم سؤال‌ها رو می‌خونم تا اگر براد و خواهرهایی عجله دارند باید بروند آزاد باشند برای ترک جلسه و بعد حدودی که وقت دارم با بقیه دوستان عزیز جلسه رو در حدود ۲۰ دقیقه می‌تونم ادامه بدم برای پاسخ به سؤالات تکبیر
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
خب من شروع می‌کنم به پاسخ این چند سؤال آیا درست است که امام حزب جمهوری اسلامی را تأیید کردند و آیا درست است که امام فرمودن برای تقویت این حزب جایز است سهم امام مصرف شود؟ ما در موقع تأسیس این حزب وظیفه خودمون می‌دانستیم با رهبر مشورت کنیم و چون این تصمیم ما مربوط بود به مدت‌ها قبل از پیروزی انقلاب همون موقع که هنوز امام در نجف بودن یکی از برادرا رو خواستیم ره اونجا نظر ایشون رو بگه بپرسه نظر ایشون رو و شرح جریان رو براشون کاملاً بگه ببینه امام چه نظری دارن متأسفانه او در اون موقع نتونست وارد خاک عراق بشه مشکلاتی بود و نتونست به موقع نتونست امامو زیارت کنه اون اواخر همون موقع‌هایی که امام دیگر عازم حرکت بودن یک دو روز به حرکت ایشون از نجف ایشونو زیارت کرده بود بعدها با چون مشورت شد. خود من در خدمتشون در فرانسه باهاشون مشورت کردم چون فرمودن خوبه ولی به شرط اینکه از وظایف جاری روزمره این انقلاب باز نمونید و همین طور بود وظایف روزانه انقلاب بعدها دیگه ما فرصت نداد رفت به کار بشیم. از پیروزی انقلاب امام حس کردند که در دوره سازندگی احتیاج داریم به نیروهای متشکل ته شده شناخته شده وقتی با ایشون مشورت شد تأیید کردن که کار را شروع کنید ولی ایشون مکرر این رو فرمودن چون این رو ایشون مکرر فرمودن می‌گویم این رو نه اینکه جنبه خودستایی برای خودم و سه چار تا دوستان مؤسس داشته باشه نه من می‌خوام عین واقعیت رو که حتی همین چند روز قبلم فرمودن بیان کنم ایشون فرمودن من اونچه که می‌دونم اعتماد به شما ۵ نفر آقایان مؤسس حزبه چون شما هستین که از زیرگاه می‌شناسمتون. تأییدی که از حزب می‌کنم به اعتبار تأیید و اعتمادیست که نسبت به شماها دارم. تکبیر الله اکبر. الله اکبر الله اکبر.
در مورد صرف سهم امام هم عین اینو فرمودن. فرمودن مادام که شما لا ونید به هر مقدار و به هر مبلغ که از سهم امام برای فعالیت‌های سودند حزب مطرح بشه شماها اجازه بدید و مورد قبول منه.
تکبیر الله اکبر الله اکبر الله اکبر
بنا به گفته شما سازمان‌ها باید متشکر شوند و اگر این باشد که سازمانی که مترقی‌تر است اکثر افراد جامعه را به خود جذب کند و چنانکه این اکثریت به جایی برسد که همه را شامل شود. آیا این همان موضوع تک حزبی نیست که در قانون اساسی پذیرفته نشده؟ دقت کنید یک وقت است در قانون اساسی می‌گویند اصولاً احزاب متعدد ممنوع یعنی یه وقتی در قانون اساسی ممنوعیت احزابه جز یک حزب به این میگن سیستم تک حزبی یه وقتی که نه اساسی باز می‌ذاره راه. میگه اگه ۱۰۰ تا حزبم می‌خواد باشه باشه. اما یک مجموعه یک حزب می‌تونه اکثریت یا همه رو جذب کنه. به این نمیگن سیستم تک حزبی. چون هر آن ممکن است در برابر او یک حزب دیگر به وجود بیاد. یعنی همیشه تو خط مسابقه قرار داره. هیچ‌وقت بی‌رقی و تکتنها نیستش. بنابراین خطرات فجهی حتی در چنین حالتی وجود نداره از این گذشته معمولاً چنین چیزی واقع نشده ممکنه از یک حزبی اکثریت جامعه رو جذب کنه و حزب حاکم بشه و مقدرات مملکتو در دست بگیره باید هم این‌طور باشه وقتی یه حزبی واقعاً مورد اعتماد اکثریت بود بایدم این کارو بکنه وظیفه‌ش اینه این کارو بکنه اما تک حزبی نمیشه احزاب دیگر معمولاً موجودیت دارن امیدوارم این نکته خوب در ذهنتون بمونه تم تک حزبی به سیستمی میگن که در قانون اساسیش تعدد احزاب ممنوع باشه نه به یک سیستمی که قانون اساسیش میگه هرقدر حزب می‌خواست باشه باشه اما عملاً یک حزب توان بیشتر مورد اعتماد مردم قرار بگیره به این نمیگن سیستم تک حزبی آیا استعدادها بعد از شناخته شدن چگونه می‌توانند با خواسته‌های موجود در رابطه باشن. همین طور که عرض کردم یکی از خواص تشکیلات که ما الان نتیجهشو می‌بینیم اینه که یه مقدار کار هست و این استعدادها تو این میدان کارهای آزاد تشکیلاتی شناخته میشن. کسی که می‌تونه یک حوزه حزبی رو یه منطقه حزبی رو اداره کنه و از خودش مدیریت نشون بده این معلوم میشه ویژگی‌های مدیریت داره و رشد می‌کنه تجربه می‌کنه مدیریت را. این بعداً اگر آمد مدیر یک کارگاه یک مؤسسه ا یک مقدار تجربه قبلی آمده پس رشد می‌کنه. معمولاً در فعالیت‌های حزبی زمینه‌های هنری، علمی، نویسندگی، گویندگی، عملی همه اینا وجود داره و بنابراین یک مقدار زمینه برای باروری استعدادها وجود داره و این باروری در رابطه با خواسته‌های موجوده برای اینکه اگر کسی یک استعدادی داره اما در جهت جدا از نیاز و خواسته محیط قرار داره. این توی تشکیلا نمی‌تونه گل بکنه و بشکفه. این حتماً پیداست که در رابطه با خواسته‌های موجود هست که شکوفا میشه. علاوه بر این یک حزب سعی می‌کنه این استعدادها رو زودتر به میدون‌های عمل اجتماعی هدایت کنه. یعنی غیر از خود کارهای تشکیلاتی حزب عمل‌های اجتماعی که حزب می‌دونه کجا مورد نیاز به کی هست فوراً او رو هدایت می‌کنه. تر به میدان عمل سازنده می‌رسه. آیا استعداد افراد فقط بر حسب نیازهای جامعه استعداد نامیده می‌شود و یا به تنهایی شکفتگی و باروری یک فکر نهفته بادهی مثبت است. بینش اسلامی من اینه که مکرر در بحث‌ها دوستان شاید شنیدید یا خوندید بینش اسلامی من اینه. جامعه و وقتی در خط اسلام قرار دارد که به انسان‌ها امکان شکوفایی آزاد بدهد. آزادی در خط مثبت به شرط اینکه آزادی با بی‌بنداری فوراً عوضی گرفته نشه. در جامعه اسلامی آزادی بله بی‌بنداری نه. آزادی یعنی زمینه‌ها مساعد برای شکوفایی استعدادها در جهتی که خود بدون روی دارند این از لوازم یک نظام اسلامی‌ست بنابراین باید آزاد بمانن این‌ها برای شکوفا شدن استعدادها چه طرحی دارید آیا فقط باید اون‌ها را نیروها را شناخت یا باید اول شناخت بعد تشویق کرد مثلاً مثلاً یک نفر که استعداد کتاب نوشتن دارد بعد از شناختن آن آیا باید کتاب‌هایش را به چاپ برسانند یا فقط باید از نظر نیرو او را شناخت؟ نه اصولاً اگر شناسایی استعدادها با ایجاد زمینه برای شکوفای اون‌ها همراه نباشه میشه یک علم آکادمیک یه علمی که اثر عملی نداره همیشه باید شناخت عمل باشد. همیشه باید شناخت به دنبالش عملی متناسب باشنا بیاید. همان طوری که قبلاً اشاره کردم به نظر ما در یک رابطه سازمانی و تشکیلاتی الهی که از غرض‌ها و مرض‌ها و مقام‌پرستی‌ها و انحصارطلبی‌ها مبرا باشه، استعدادها خودبهخود زمینه عملی در اختیار خواهند گرفت. حتی اگه بهشون ندی می‌گیرن و تا اصولاً این سیستم جیره‌بندی امکانات شکوفایی استعدادها چیز بدیه. باید استعدادها فوری در نظام قرار بگیرن که امکانتش کوی را بگیرن بمکن از نظام و من امیدوارم نظام جمهوری اسلامی ما یک چنین نظامی باشه انشاءالله. شناسایی استعدادهای مؤمن به انقلاب اسلامی آیا مرکز یا مراکزی تشکیل گردیده است و اگر نشده است چرا تا به حال شورای انقلاب و دولت‌های مسئول در زمان انقلاب چنین سازمانی به وجود نیاورد؟ حقیقت این است که خب همین واحدهای اجتماعی همین سازمان‌ها همین واحدهای هنری ادبی چیزایی رو در رادیو اخبارشو می‌شنوید تو این مصاحبه‌هایی که در روز گاهی ما تو راهک سوار ماشین با باشیم توفیق شنیدنش رو پیدا می‌کنیم و الا معمولاً شب‌ها که در خدمت یا دوستانیم یا کارهای مسئولیتیمون هستیم و از دیدن تلویزیون و شنیدن رادیو در این ساعت‌ها محروم گاهی تو راه توفیق پیدا می‌کنیم می‌شنویم گروه‌ها انجمن‌ها جمعیت‌ها کلاس‌ها کارگاه‌ها همین ایام در همین ایام ما تونستیم کمک کنیم و یک واحد کوچیک برای کسانی که قدرت اختراعات تولیدی دارن به وجود بیاد. یک زمینه به وجود اومده و امیدوارم این زمینه گسترده‌تر بشه. یه مقدارم اخبارش تو روزنامه‌ها خوندید که چطور یک فردی از تواله‌های هویج برای شما مقره مثلاً می‌سازه که سر تیر چراغ و برق نصبش کنن و ما رو از مقره‌های ساخت بیرون یا ساخت داخل با مواد اولیه بیرون بی‌نیاز کنن و امثال این‌ها. این‌ها انشاءالله روز به روز باید براشون میدان خودسازی و خودشکوفایی به وجود بیاد و این فکر هست حتی یک قانونی یک لایحه‌ای در شورای انقلاب گذشت و به وزارت صنای و معادن امکانات خاصی داده است. با در نظر گرفتن موضع شما در برابر گروه‌های سیاسی ضد خلقی به نظر می‌رسید که در مصاحبه‌ای که با چریک‌های فدایی خ موضع بسیار سختی داشته باشید با اون همه جنایاتی که اون‌ها در کردستان و چه انجام داده‌اند و حالا که شکست خورده‌اند دست به حیله و فری می‌زنند ولی شما در اون مصاحبه حقایقی را که در رابطه با اون‌ها وجود داشته روشن نکرده‌اید و موضع بی‌طرفی گرفته‌اید. نظرتون را در این مورد می‌خواستم جویا شوم. این اولین برخورد و دیدار مستقیمی بود که مسئولان این سازمان داشتن با من. من لازم بود به اینا عملاً یک اصل اسلامی را نشون بدم. چون اینا همونطور که در مصاحبه خوندید شروع مطلبشون این بود که ما در مواضعمون تجر کردیم. ما اینطور می‌گفتیم که این رژیم یک رژیم وابسته است. حالا به این نظر رسیده‌ایم و به این جمع‌بندی که این نظام جمهوری اسلامی و این رژیم و این حکومت یک حکم ومت ضد امپریالیسمه به این مؤمن شده این خب حالا که این‌ها با یک چنین برخوردی آمدهن از دو آخارش نیست یا برخوردشون صادقانه است یا برخوردشون منافقانه است اگر برخوردشون صادقانه باشه که باید میدون داد تا یکی یکی از مواضعشون برگردن یه روزم بیان بگن آقا ما خیال می‌کردیم مارکسیسم علمه یا علمیست حالا مارکسیسم نه علم است و نه علمی خیلی خوب ما خیال می‌کردیم این جهان روی پای خود ایستاده و از خدای جهان آفرین و اونکه این جهان تجلی اوست غافل بودیم حالا فهمیدیم که این جهان جلوه جهان آفرینیست که فروغ هستی از او ما خیال می‌کردیم که وحی یک مشت رویاست اما حالا فهمیدیم وحی یک منبع آگاهی و شناسایی روشنیست که از آفتاب هم روشن و روشنگر داره خب از ا شروع کردن موازش رو یکی یکی صادقانه باز بشناسن و تغییر بدن گفتار راه براشون باز باشه اگر صادق باشن حالا شما میگید نه چنین امیدی به این‌ها نیست بسیار خوب اگر اینطور باشه باز جامعه هواداران اینا ببینید شما باید توجه کنید که توی این سازمان‌ها دل‌ها و فطرت‌ها و جوان‌ها و انسان‌هایی که دلیسا دارن اما فریب خوردن کم نیستن. این‌ها باید در این برخوردها بدونن که ما غرضی مرضی خورد حسابی با کسی گروهی نداریم. ما دوست داریم دل‌هامون به سوی خدا باشه. عملمان در راه خدا باشه. همین و همین راه خدا باز خدا ربالعالمینه. خدای جهانیانه. این راه بازه قلیا عبادی الذین سرفو انفسهم لا تقن من رحمت الله ان الله یغفرذنوب جمیعا ما میخواست این عکس عالی اسلامی رو که هیچ انسانی و هیچ گروهی فکر نکند راه به سوی خدا بسته است راه باز است ما باید در برخورده‌هامون این عکس رو حفظ کنیم به همین دلیل من مکرر عرض کردم گفتوگو جایز سازش ممنوع سازشی نداریم با کسی در عرایض من نرمش بود ولی سازش نبود چون من قاطعانه مواضعم رو بیان کرده بودم من به این‌ها گفته بودم که شما با دروغ‌ها و شایعه‌ها و تهمت‌ها در گذشته چگونه برخورد کردید از اونا خواسته بودم این رو با دیدانگان با حرکت‌ها چگونه برخورد کردید اینا مطرح شده بود موا به روشنی بیان شده بود بدون هیچ‌گونه سازش لطفاً بفرمایید دلیل اینکه نماینده روزنامه جمهوری اسلامی در بحث آزاد دیشب در برنامه شبکه دوم تلویزیون شرکت می‌کرد چه بوده؟ اطلاع دقیقی ندارم ازت اجرایی باید بپرسم ببینم مسئله چی بوده نوشته بود پس و توضیح بدید. شما فرموده‌اید برای تشکل یافتن باید گروه‌های مختلف تشکیل داد. من عرض نکردم باید تشکیل داد. این من هم چیزی عرض نکردم. من عرض کردم مانع‌ای ندارد هسته‌های تشکیلاتی متعدد که در یک خط اصیل اسلامی هستند به وجود بیاد و از مجموعه اون‌ها یک جبهه نیرومند ساخته بشه. همه این سؤالو می‌خونم. شما فرمودید برای تشکل یافتن باید گروه‌های مختلف تشکیل داد ولی همون طور که می‌دانید در قرآن خداوند فقط از یک حزب نام برده و آن فقط حزب خداست. شما فکر نمی‌کنید با این حرف شما اون تشکل واقعی هم که گفتید در جامعه رعایت نمی‌شود و هر کس با ایدئولوژی‌های مختلف برای اینکه بر دیگری سبقت گیرد با شرق و غرب می‌سازد. نه جانم اوی که می‌سازن اصلاً تو این جبهه راه ندارن. جا بهشون نمیدیم. اون‌هایی که ایدئولوژی‌های اختلافات مصنوعی ایدئولوژیک مطرح می‌کنن تا گروه‌سازی کنن، اونا ریاکارن. اونا خودخواهن. اونا رو باید راهشون ندید تو این جبهه. من گفتم اگر با حفظ تمام این وحدت‌ها کسانی به اعتبار سلیقه‌ای که دارند در طرز عمل خواستند با هم تشکلی داشته باشن. ده‌ان تا مجموعه اون‌ها در یک تشکل بزرگتر با رهبری جامع‌تر فعال شود. این‌ها ضد وحدت نیستن. البته جالب‌تر این است که اینا هرچه سریع‌تر به صورت یک مجموعه بزرگ دربن. این جالب‌تره ولی این زوری نیست. این تحمیلی نیست. این باید ضمن عمل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *