خلاصه مفصل:
این منبع شامل پاسخهای یک سخنران (که به نظر میرسد شخصیت برجستهای در جمهوری اسلامی است) به پرسشهای متعدد مطرح شده از سوی مخاطبان است. سخنران تأکید میکند که علیرغم وجود انتقاداتی، حتی نسبت به خودش، تمامی پرسشها را با لحنی مؤدبانه بیان خواهد کرد و پاسخ میدهد.
نکات کلیدی مطرح شده در این پاسخها عبارتند از:
- وضعیت کردستان و سلسلهمراتب تصمیمگیری: یکی از پرسشهای اصلی درباره عدم موفقیت دولت در برقراری کامل حاکمیت در کردستان و بازپسگیری شهرها توسط “ضد انقلاب” است، با ذکر مثالهایی مانند برکناری شهید بیانی و دستگیری مسکرا. نویسنده سؤال از سکوت سخنران در این باره گلایه میکند. سخنران در پاسخ تأکید میکند که تصمیمگیری نهایی در این موارد بر عهده شخص امام (خمینی) است. او اظهار میدارد که نگرانیها را به امام منتقل میکنند و شورای دفاع نیز در این باره تصمیمگیری میکند و نتیجه به اطلاع امام و سپس ملت خواهد رسید. وی دو رویکرد اصلی را در قبال چنین تصمیمات ملی مهم میداند: حساسیت و دقیق بودن نسبت به مسائل و عدم بیتفاوتی، و عمل به دستورات قرآن. قرآن در مسائل حساس و نظامی دستور میدهد که به “اهل نظر” و “کسانی که در کارند و از رمز و رازها باخبرند” رجوع شود.
- همکاری با رئیسجمهور و حل اختلافات نظر: در پاسخ به سؤالی درباره همکاری با رئیسجمهور، سخنران توضیح میدهد که هر دو طرف تمایل به همکاری دارند، اما نقطه نظرهای متفاوتی وجود دارد. این اختلافات دو دستهاند:
- اختلافات جزئی: که با گذشت و مصالحه قابل حل هستند.
- اختلافات اساسی در برنامهریزی برای آینده جمهوری اسلامی. در این موارد، سخنران راهحل منصفانه را در پیروی از نظر امام یا حداقل نظر اکثریت قاطع مجلس منتخب مردم میداند، به شرط آنکه شورای نگهبان مغایرتی با اسلام و قانون اساسی تشخیص ندهد. او اشاره میکند که امام نیز بر نظر مجلس تأکید دارند.
- نظرات درباره مهندس بازرگان: سخنران ضمن ابراز احترام فراوان به شخص مهندس بازرگان به دلیل سوابق و خدمات ارزندهاش، بیان میکند که انتقادات جدی و بنیادی نسبت به خطمشی سیاسی ایشان دارد. این اختلافات در برنامهریزی برای اداره جمهوری اسلامی هم پیش از پیروزی انقلاب و هم پس از آن وجود داشته است. پیش از انقلاب، بازرگان و همفکرانش راه حلهایی مانند “شورای سلطنت” و “انتخابات آزاد” را مطرح میکردند که با خطمشی امام (پایان کامل سلطنت) متفاوت بود. سخنران روشن میسازد که این اختلافات “اختلاف شخصی” یا “گروهی” نیست، بلکه “اختلاف نظر” درباره برنامهریزی اساسی برای کشور است.
- نقش سخنران (قاضی) در اظهار نظر سیاسی: در پاسخ به انتقادی مبنی بر اینکه چرا او با داشتن سمت قضایی درباره مسائل سیاسی، اقتصادی و اجتماعی اظهار نظر میکند، سخنران با تعجب میگوید که هر فردی در ایران میتواند درباره همه مسائل نظر بدهد. او تأکید میکند که سالها در این زمینهها تجربه و کار داشته و این اظهار نظرها دخالت در قوای دیگر محسوب نمیشود. دخالت به معنای استفاده از مقام قضایی برای صدور حکم یا دستور در امور اجرایی یا تقنینی است، نه بیان نظر.
- برنامه کاری و استفاده از رسانهها: سخنران در دفاع از خود، برنامه کاری روزانه و هفتگی خود را (ساعات کاری در محل قضایی و سایر امور اجتماعی) شرح میدهد. او همچنین اتهام “سوءاستفاده از رسانهها” را رد میکند و توضیح میدهد که برای مدیریت زمان، یک ساعت خاص در هفته را برای مصاحبههای مطبوعاتی، رادیو و تلویزیونی اختصاص داده است.
- محکومیت چماقداری و حفظ حرمتها: سخنران مکرراً چماقداری و خشونت را محکوم کرده است. او تأکید میکند که برای مؤثر بودن محکومیتها، باید هر دو سوی خشونت محکوم شوند تا از صفبندی جلوگیری شود و تأثیر عمیقتری در جامعه بگذارد. او همچنین بر این نکته اصرار دارد که حرمت شخصیتهایی که خدمات ارزندهای به اسلام و امت داشتهاند، باید همیشه محفوظ بماند.
- نظر امام درباره حزب جمهوری اسلامی: سخنران دیدگاه شخصی خود را اینگونه بیان میکند که امام باید در مقام بالای رهبری شامل و عمومی بمانند و حزب به عنوان یک تشکیلات، نقطه نظرات خود را بیان کرده و کارهای خود را بر اساس اعتبار و اعتماد مردم به افراد مؤثر انجام دهد. او لزومی نمیبیند که نام امام در هر جایی به فعالیتهای حزبی کشیده شود. با این حال، او توضیح میدهد که در ابتدا این موضوع را با امام در میان گذاشته و ایشان اقدام حزب را تأیید کردهاند. وی در نهایت فعالیتهای خود و همکارانش را به “درخت طیبه” (پاک) در قرآن تشبیه میکند که باید از طریق ثمرات و نتایجش شناخته شود، نه صرفاً با کشیدن نام امام.
متن پیاده شده منبع:
توضیحاتی درباره مسائل روز و خط مشی نظام اسلامی
اینجا یه کسی یک سؤالی نوشته و من را به جان سوگند داده است که این آ را برای مردم مسلمان بخونم و جواب اون را بدم. متأسفانه در این سؤالات بعضیهاش انتقاد به خود منه اونا رو میخونم. بعضیاش انتقاد به آقای بنیسعد یا دیگرانه خب اینها رو باید چیکار کرد؟ باید نتونن ب اینکه ه هر حال لااقل اجازه میدید که اونجاهایی که تعبیرها مؤدبانه نسبت به این آقایون نیست من اون تعبیرا رو دیگه لااقل مؤدبانه کنم و بخونم یعنی تعبیرها بایستی تنده خیلی حالا البته این اینطور نیست اینجا این سؤال مؤدبانهست گفتم در بعضی دعایی مثلاً اسمها که بدون آقا گفتن من یه آقا اضافه میکنم این در امانت نباش در کردستان تا به امروز سه بار دولت خواسته است ضد انقلابها را بیرون کند و حاکمه دولت را برقرار کند. ولی درن زمانی که پاسداران به ارتش میخواهند بهینه نهایی برسند دستهای فرماندهان را برناب میکند و نتیجه اینکه دوباره شهرهای کردستان به دست جسم انقلاب میافتد که از آن جمله برترانه بر کناری شهید بیانی و بعد دستگیری مسکرا و کلام میکرد و بالاخره از اون به عضو ریاست جمهور خب بنیسر درنگ مکبی سیاد شیرازی برکنار میشود. البته اینطور مقاومت کردن شما چرا و چرا و چرا ساکت نشستهاید و در این مورد سوت میکنید و ملت را از جریاناتی تا به حال درستان اتفاق افتاده آگاه نمیکنیم. پاسخی که من دیدم این است که قبول کنید که تصمیمگیری در اینباره عهده شخص امام است. ما هرچه به نظرمون برسه باراحت میریم خدمت ایشون بیان میکنیم و تصمیمگیری نهایی رو ایشون میکنن. بنابراین انتظارتون این باشه که شورای دفاع این مسئله رو رستگی کنه و نظر خودش رو هم سریحاً برای مردم اعلام کنه نه من که من خودش را دیگه واقع نیستم. بنده این نکته رو به برادرا گفتم بر طبق ویتس شما که آقا این مسئله اساسه با همین نگرانی که الان در حقی نوشته بود منم نگرانم مثل شما ب رو به برخی از برادران به دو نفر از برادران سوال دفاع گفتم و از اونا خواهش کردیم که در اینباره متعهدانه و کافر عمل کنن و تصمیم بگیرن امشب هم علی القاعده طبق معمول شورای آلکا تشکیل میشد الان که ما داریم صحبت میکنیم اوناهم دارن صحبت میکنن امیدوار هستم که اونها بتونن فردا نتیجه رو روشن کنن به اطلاع امام برسونن بعد از اینکه به اطلاع امام رسید نتیجه نهایی مشخص شد به اطلاع ملت هم برفت ولی من این مطلب رو عرض میکنم که ماها نسبت به این تصمیمات باید دو حالت رو با هم داشته باشیم یک حالت حالت حساس بودن دقیق بودن از کنار مسائل بیتفاوت نگرفتن. این بر همهمون باز خدا نکند جامعه ما به اون طرزی و بیتساوتی هت ه سال قبل برگرده. ما باید این حساسیت. دوم عمل به دستو
ر قرآن. قرآن یکی از این مسائل را بهخصوص این مسائلی که یه مقدار حساس هست از نظر اسرار نظامی اینها را فوراً به الذینسونه منهم بسپارید. برید سراغ اونهایی که دستند در کارند و از ریختکاریها باخبرند و مورد اعتماد شما هستند که اگر مسائل رو به خدا و پیغمبر گردون برگردونید اونها که اهل استباط باشن نتیجه رو خواهند از این مجرا حرکت بنابراین کنیم بیتفاوت نباشیم که از مجرای خودش این بیتفاوتی رو این تفاوت داشتن و تعقب و مسئولیت و حساسیت رو اعمان کنیم اگه اینجور منطقه آن به یاری خداوند بمبزها پیش نخواهد ما کی میتوانیم شاهد آسی و همکاری شما و دیگر برادران با رئیس جمهور باشیم؟ خب این چون مربوط به خودم بود اینم برادر یا خواهر نویسنده این یادداشت من و دیگر برادران با رئیس جمهور قرار بخوایم آشی کنیم ما میخواهیم تلاش کنیم و میخواهیم ایشون هم تلاش کنن میمان مسئله نقطه نظرهاست نقطه نظرها دو گونهن اینجا خوب لطفاً دقت کنید نظرها دو گونه یک مقدار نقطه نظری که اگه ما یه نظر داریم ایشون به همفکراشونم یه نظر دارن قابل گذشته حالا یا ما گذشت میکنیم یا ایشون گذشت میکنه خب اینجا البته راه گذشته گذشته ولی میرفتیم به این جایی که نقطه نظر اصلی یعنی ما میفهمیم که برای آینده جمهوری اسلامی ایران باید اینجور برنامهریزی کرد ایشون میفهمن که برای آینده جمهوری اسلامی ایران باید اینجور برنامه کرد. خب اینجا شما بگید چیکار میشه کرد. ما در اینجا میگوییم که این نقطه نظرها را که برتر اون اختلاف نظر هست اختلاف نظره نه اختلاف شخصی نه اختلاف گروهی. این نقطه نظرها که درباره اختلاف نظر داریم این رو امام دربار از تصن یا حداقل مجلس نمایندگان منتخب مردم هم ایشون هم ماها پیرو اون نظری باشیم که اکثریت قاطع مجلس اون نظرو تعریف میکنه ما به نظرمون اون راه حلت راه حل منصفانه میایم اگر ایشون هم این راه حقو پذیرن مشکلی باقی نمیمونه چون امام هم معمولاً دیدیکه تأکید دارن که مشق ایشون جنا دارن به اینکه باز به گوش یک رهبر عنوان نیفته میگوین مجلس یک مجموعهست و این مجموعه منتقل منته بنابراین اینها بشینن اکثریت اینها وقتی یک رأی را پذیرفت که مطابق اسلام باشه یعنی شورای نگهبان تصدیق داد که این تخلف از اسلام و قانون اساسی نیست اما راهست ما هم همین رو به نظرمون راه حل صحیح میایم بنابراین اگر ما مسجد رو اکثریت شها اما اگر در مقابل نظر اکثریت قاطع مجلس خواستیم بایستیم خب به نظر ما اینجا ممکن گنبد پیش میاد و باید در آینده برای این دو بحثها فکر راهحل اساسی باشیم نظرت لطفاً نظرتون راجع به سخنان آقای مهندس بازرگان درجه اسلامی بفرمایید چی من نظراتمو در این مصاحبهای
که چهارمه گفتم تو بعضی از روزنامهها من شده بود نمیدونم مطالعه فرمودید یا نه اونجا گفتم که شخص آقای محمد بادران با آشنایی دیرینهای که من نسبت به ایشون دارم و سابقه خدمات ارزندهای که دارم برام مورد احترام هستن و رعایت حرمت یو را هم لازم میدونن بر همه اما برشون بر حسب مش سیاسیشون انتقادهای جدی داشتم و دارم و این انتقادها رو هم گفتم هم در مقام عمل رعایت کردن و یک انتقاد برادران از قبیل که قبلاً عرض کردم و با کمال احترام میشه این انتقادها رو بیان کرد. خطوطی که ایشون برای آینده اداره جمهوری اسلامی تصمیم میکنن با خطوطی که ما تصمیم میکنیم خیلی فرق داره. پیش از پیروزی انقلابم همینطور بود. اون موقع هم خصوصی که ایشون برای پیشبرد انقلاب تقسیم میکردن با خصوصی که امام میرفتن و ما هم در پی امام میرفتیم خیلی فرق. اون موقعها مسئله شورای سلطنت و انتخابات آزاد به عنوان یک راه حل برای ایشون و دوستان همشون مورد قبول بود و روی لطفی که آقایون به من داشتن بعدها فهمیدم که اسم بندل آقای دکتر سعادی رو هم توی اون شوار سلطنت خیالی گذاشتهاند حالا چطور با مخالفتی که من داشتم باز اسم منو گذاشتن اینم جای حرفه چون نقطه نظرهای من روشن روچی بود ی سید جلال تهرانی هم بود که به همین عنوان رفتاری خدمت امام که مثلاً صحبت کنه این راه خب اون موقع میدونید امام و همه کسانی که با امام حرکت میکردن یا ابتدائاً مثل خود امام ویدی یا به عنوان تبعیت از نظر امام میگفتن نه باید سلطنت رو یهباره کلکتشو جمع بکن دیگه حالا شاه بره سلطنت بمونه این کار غلطیه این دو سه نظره خود این آقایونم نه اینکه این آقایونم سلطنت یا شورای سلطنتو قلباً قبول داشتن من باز میگم که آقای من استاد الانم در صحبتون قلباً قبول نداشتن صحبت راه و برنامهست همینی که الان عرض کردم ایشون فکر کردن برنامه این هست که ما حالا شورای سلطنتو فعلاً قبول کنیم تا بعد آماده میشیم اونوقت در آینده کلکشو میزنیم امام میفرمودن که نه دشمن بحث به شما و من دیگه مجال نمیده الان وقت که یالا کر بکنید خب این د تا نقطه نظر در لی از مسائل دیگه هم بعد از پیروزی انقلاب از این اختلاف جیزا داریم اما این معنا بیفرمشی به ایشان نباید باشه و به امثال ایشون یه مطلبی ایشون فرموده بودن که چرا من که یک سمت قضایی دارم درباره مسائل سیاسی اقتصادی اجتماعی اظهار نظر میکنن من تعجب کردم هر فردی در ایران میتونه درباره همه مسالها نظر بکنه مثلاً اگر شما آمدید اینجا خواستید درباره خارجی ماجار نظر بکنید باید بگم آقا شما که معلم معرفه هستید چه کاری این کار داریم ما همین قراری نداریم در جمهوری اسلامی بنده هم مثل یه فردی از افراد دیگ
ه درباره همه مسالها نظر میکنم حرف بهم برچه میگم بهخصوص که من سالهاست در این زمینه کار میکردم در زمینههای سیاسی اقتصادی اجتماعی آموزشی خب الان بنده یه کار غذایی دارم سالها من تجربه آموزشی دارم لابد اگر یه مطبعی از علمین تشکیل بود از من دعوت کردن که اونجا سخنران میکنن اونوقت انتخاب میشه که آقا ایشون مسئولیت قضایی دارن چرا در مجمع معلمین پیرامون مسائل آمریکی صحبت کردن این انتخاب به نظر من خیلی باست دخالت در قوای دیگر معناش اینه که من به عنوان مسئول دیوان عالی کشور از مقام قضائیم در کارهای قوه مجریه یا قوه مقنه دخالت کنم یه حکم بنویسم درباره فلان مدیرکل این میشه دخالت قوه قضاییه و بعضی مدیرکلم بشه اونو نصب کنن این میشه دخالت قوه قضاییه در حره مدیر بنابراین اینها دخالت نیست اینا اار نظره یا نوشتن سفرا یا وزرا میپذیرد خب اگر سفرا با من کار دارن بگن آقا نیا اینجا من که نمیخوام اونا بیام اگر اونا کار دارن صحبتی دارن سواد میخوان ببینن نظر من راجع به مسائل چیه میخوان بگن نقطه نظرهای ما چیه شونو با نقطه نظرهای ما تطبیق بدن بگن آ چرا خب چهلی ب یه برنامهای دارم معمولاً صبحها ساعت به طور معمول تا ساعت ۱ ربه بعد از ظهر که در محل کار غذایی مفتن مگر کارایی بیرون پیش بیاد به طور معمول اینه برنامه هفته یک روزم میمونم تا ساعت ۸۹ در همون دفتر کار غذایی برای کارهای عقبنده ولی در روزهای دیگر البته اصلی ۲ روز اونجا میمونم اما یک روزش کار دیگه هم دارم اینجا روزهای دیگههم میام به کارهای اجتماعی میرسم به کارهای تفصیلاتی میرسم این تربمو تقسیم کردم و فکر میکنم که بیرویه نباشه اگر که کسی کار غذایی داره اگر صحبت ساعت کنیم تا نزدیکیش بعد از در کار غذای بود کار غذاییش گذاشته کم گذاشته به نظر شما و بعد هفته یک روزهم تا ساعت ۹ ۱۰ بار من اونجا میمونم قاتم به کار خب من یه روحانی هستم یه مقدار روحانیتی دارن اون دارن انجام میدن اینها منافاتی نداره چطوری فهمیدن منافسه داره نمیدونن یا فرمودن من از رسانههای گروهی استفاده یا چی یه تعبیر سواستفاده استفاده نمیدونم تعبیر یادم نیست میکنم من از رسانه گروهی استفادهای نمیکنم بنده رو چه یک مصاحبه دارم این مصاحبه هم به این جهت هست که در طول هفته مراجعه میکنن روزنامهها را تلویزیونهای داخلی و خارجی برای مصاحبه من چون میخوام در وقت کنم گفتم بنده از ۲ تا از فقط برام میذارم به دور معمول اگر بایستی استثنایی پیش بیاد معمول اینه برنامه کوضع چهارشن بعد ساعت ۱۰ تا ۱۲ هستش ۱ ساعت مصاحبه احساسی یک ساعتم مصاحبه عمومی اون مصاحبه عمومی اسمشه مصاحبه مطبوعاتی و رادیو تلویزیونی یعنی همه این مراجعات
و خلاصه کردیم در این د ساعت روزنامهای، هر رادیویی، هر تلویزیونی علاقهمند بوده آمده، هرچم نبوده، نیامده این چه اشکالی داره؟ من نمیدونم به هر حال نظرمو درباره مطالب ایشون گفتم اما تأکید میکنم که اینونه آقایان که خدمات ارزندهای داشتند به اسلام، به امت ما، همیشه حرمتشون محفوظ بمان. شما دیروز در رادیو گفتید که چرا فقط حمله و یا مقدارهای دیگر را میکوبید. چرا تجاوز و حمله به اون دانسآموز را نگفتید؟ آخر این چه حرفیست؟ مگر امام نفرمودن میش نزنید؟ شما باید در درد دلمون یعنی در دهان یا گویان بزنید نه اینکه علی نه اینکه حرف حرف در دهانشون بگذارید سؤال کردن از من درباره مسئله چماقداری گفتم من مکرر چماقاری رو محکوم کردم بازم میکنم اما صیه کردم به اینکه کسانی که شما آقای رو محکوم میکنن از هر دو سو محکوم کنن تا این محکوم کردن اثر عمیق بگذاره. نقد من این بود که ما اگر اومدیم یک طرفو محکوم کردیم یک طرف دیگه رو محکوم نکردیم اون تأثیری را که محکوم کردن ما باید درواه و دلها بگذاره نخواهد داشت. نخواستم نشی بزنم و تعبیرم هیچ نبود توش. تعبیرم این بود که این رو رعایت کنم کسانی که در اعلام میده و اینها میدن چون اگر غیر از این کردهای اون تفیرو نمیکنه باز میشه صفبندی و اونجا این نکته رو عرض کردم که کار بد رو محکوم کنید برای من بکنم این جمله روم اونجا گفتم در همین مطالعه روزی چهار ما بیایم کار بد رو محکوم کنیم برا من بکنم تا این تأثیرش در جامعه بیشتر باشه این بوده نظر من نظر صریح امام را درباره حزب جمهوری اسلامی بیان بفرمایید و فرمان و قیام امام را عیناً ذکر کنید قیقت این است که شخص من از اول نظرم این بود که امام در همون مقام بالای شامل و عمومی رهبریشون هستند و حزب یک تشکیلاتی میاد نقطه نظراتشو میگه کارهاش رو میکنه افرادی که مؤثرن جامعه از اونا یه شناختی داره به اعتبار اون نقطه نظرها و به اون به اعتبار اعتمادی که به این افراد داره رابطهش رو با تسلیم میکنه. چه لزومی دارد که ما پایین امام را همه جا بکشیم؟ این نقطه نظر بنده بود. منتها ما همون اول چون خدامون مقید بودیم که این دونه اقت را با امام به عنوان رهبر در میون گذاریم ما مطلب رو با ایشون در میون گذاشتیم و ایشون فرمودن که خوبه اقدام کنید. ین سابقه کاره البته بعدها ایشون بیش از این هم عنایت داشتند ولی من نمیخوام امام را از همون مقام شامل رهبری کسی یا کاری یا جریانی به این کارهایی که در درجات بعد قرار داره بکشانه نام امام راگان امام را تأیید امام را ما یک فعالیتی رو طبق وظیفه میکنیم برادرها و خواهرها به کار ما و به سابقه ما وزان قابلیت اعتماد ماهایی که اونجا هستیم بمیرن
در این حدود ترتیب اثر بودن فکر میکنن این اولا اگر ما شجره طیبه شدیم اونوقتها ثابت و فرها السما میشه توی کل حین اذن ربها اگر شجره خبیثه شدیم استست من فوق الارض میشه مالها من قرار ا پای ما در میکشیم؟ فکر میکنم این راه باشه. نظر شما چیه؟ اکبر الله اکبر الله اکبر من خدای