قسط و عدل

خلاصه سخنرانی

این متن با تبریک ماه رمضان آغاز می‌شود و برکت این ماه را در پاک‌سازی جان و اخلاقیات می‌داند، نه فقط روزه‌داری ظاهری. سپس، با استناد به آیه‌ای از قرآن درباره فلسفه روزه، هدف اصلی آن را رسیدن به تقوا یعنی پروا از گناه و انحراف معرفی می‌کند. بخش عمده‌ای از گفتار به توضیح مفهوم “قسط” (عدل و انصاف) در قرآن اختصاص دارد و با ذکر آیاتی تأکید می‌شود که برقراری قسط و عدل، هدف اصلی بعثت پیامبران و نزول کتب الهی است. در ادامه، این ایده محوری مطرح می‌شود که دین واقعی از عدل جدا نیست و عدل ناقص، به دلیل غفلت از ابعاد معنوی و نیازهای روحی انسان، نیز مورد انتقاد است. در پایان، به سؤال مهمی پاسخ داده می‌شود که آیا کشتن حامیان عدالت اجتماعی، حتی اگر به خدا ایمان نداشته باشند، مشمول عذاب الهی است، که پاسخ مثبت داده شده و بر اهمیت عدالت‌خواهی جامع، هم مادی و هم معنوی، تأکید می‌گردد.

متن پیاده شده

ولی در جامعه بزرگ اسلامی صحبتانه این سنت هست که مناسبت آقای رمضان همچین یک دید بزرگ اوراق تفریق برای یکدیگر می‌فرستند در پسرها هم به یکدیگر تفریق می‌دهد جالب اینجاست که کلمه ماه مبارک اصلاً این ماه ماه مبارکه بدون رمضان در میان ما از قدیم معمول بوده اما فراموش کردیم که مبارک تبریک ازد اگر ماه مبارکه حلول است و آغاز استریب هم داره به هر حال شروع این ماه پرعرض رو به همه دوستان تبریک میدم میدوارم ماه پربکتی باشه برای هممون. بزرگترین برکت پیرافتن ود کردن یا کاستم آلودگی‌ها از جانمان، از خلقیاتمانمون اگر ماه رمضانی بیاید و بگذرد و اخلاق ما همان اخلاق ناپسندی باشد داشتیم ماه چند بررکتی بوده برای بزرگترین برکت این ماهرو ازش غفلت نکنید برکتی که با وجه وشیاری ما و با سعی و کوشش ما به دست میاد. هرچند متأسفانه ماها نمی‌دونم چرا این بار اومدیم همیشه گویای برکت‌های بی‌طلا و بی‌کوش هست و با این گرایش خلفی که در مورد برکت و برکت دادن خدا در فطر ما به وجود اومده از خیلی از برکات الهی محروم می‌دون. این ماه باید برای همه ما ماه مراقبه مواظب خود بودن به حساب خود رسیدن باشه. یک کمی بلند ویدیف شده دختر ب رصت خوبی به هرها که شاید به انگیزه فضا خوردن حری خوردن و شاید هم به انگیزه‌هایی بالاتر از اون به هر حال بر طبق اجبار یا عادت بیدار هستیم فرصتیست که بیش از ایام سال به خودمون درسیم روزها به جای ساعتها به غذا می‌خوریم درست باشیم غذای روحی بیشتری کسب کنیم و این غذای روحی کتابرسی خودمون باشه من توصیه نمی‌کنم که این حسابتی‌ها شدید باشه ون گند بود عرب ولی توصیه می‌کنم که این حساب رسی اجمالاً در کار باشد مراقبت ما از خودمان در رمضان و غیر رمضان فرق بکنیم و باز معنی مطلب این نیست که در غیر ماه رمضان ۱۱ ماه رو در غفلت بگذرونیم به امید اینکه ماه رمضان هو روشیار بمانیم نه همیشه در برنامه‌های گوناگون زندگی ایام و ساعت‌هایی به برخی از برنامه‌ها بیشتر ارتباط پیدا می‌کنه. مثلاً با اینکه انسان همه روزه خوبه خودشو تمیز کنه، همه روزه خوبه خانهو تمیز کنه، همه روزه خوبه به نظافت لباس و لوازم کارش پردازه، طبعاً جمعه‌ها و روزهای ترتیب فرصت بیشتری مقدار بیشتری به تنظیف خودمون، خانمون، لوازم زندگیمون بپردازیم. پرداختن روز جمعه به نظافت معناش این نیست که روزهای دیگر به کلیت نظافت قافل می‌مونه. معناش این است که اون که در جریان زندگی روزمره بهش نمی‌رسیم در باب نظافت، روز جمعه تدارک کنیم. در این موردم اینکه عرض میشه در ماه رمضان مراقب خشتن باشیم ماه مراقبه باشه برامون هرگز این نیست که در ایام سال حق داریم به کلی از وضع خود غافل بمانیم و در غفلت بفریم بلکه معناش این است که چون زندگی سالانه به هر حال فرصت‌های رسیدن به خود را به اندازه کافی ممکنه در اختیارمون نگذاره ن ماه رو اختصاص بدیم به رسیدگی بیشتر به خودمون تا ماه مبارک و پربرکت برامون باشه. این آیه کریمه‌ای که در زمینه تشریع روزه آمده با نهایت صراحت همین نکته رو گوش بود گوش بودزد می‌کنه. کتب علیکم الصیام کما کتب الذین من ل تتقون ایام محدودات بر شما روزه مقرر شده همون طور که بر پیش کی پیشینیان شما مقرر شده بود با این هدف که شاید شما به راه تقوا دآیید آدم‌های ساپروا بشید آدم‌هایی که مبالاه پیدا می‌کنن از لابادی‌گری دربیایید دم با مبالا بشید تقوا یعنی مبالاه پروای از انحراف و گناه پروای از انحراف و گناه این روحیه که انسان در حالت پروای از انحراف گناه باشه این همان تقواست و این همان نتیجه‌ایست که در این ماه باید بهش هستیم و این همون برکت بزرگ این ماه بحث ما ایجاب می‌کنه که از آیه کریمهفرین اولیا امیر المؤمنین شروع کنیم ولی درباره یکی از آیاتی که قبلاً تلاوت و تفیه شده سؤالی رسیده که این سؤال ایجاب می‌کرد یک بحث مستقل را داً قرار بود که گذشته این سؤال مطرح بشه. گویا من در انتظار طرح سؤال از طرف سؤال کننده بودم و سؤال کننده در انتظار طرح جواب از طرف من و به هر حال قرار شد که این هفته این سؤال رو مطرح کنیم و پاسخ. نمی‌دونم آیا سؤال دارم حاضرم خودشون سؤال کنن یا من سؤالی که طرح شده درباره این آیه کریمهست آیه رو بخونید آیه ۲ست و ی سوره آل عمران ان الذین یکفرون به آیات الله و یقتلون النبیین به غیر حق وتلون الذین مرون بالقسط من النار بشرهم ب عذاب علیم آیه بعد ائک الذین حب اعمالهم فینیاخره وهم منناصرین ترجمه آیه اینه کسانی که به آیات خدا که می‌ورزند و پیامبر را به ناحق می‌کشند و اون دسته از مردم را که به قسط و عدل و داد دعوت می‌کنند می‌کشند به اون‌ها نوی شکنجه‌ای دردنا اون‌هایند که کارهایشون در دنیا و آخرت کوت و بی‌نجه و بی‌ثمر است به یار و یاوری ندارد. در این آیه در اون آیه اول یک مطلبی آمده که به آیات خدا کفر می‌ورزند و پیامبران را به ناحق می‌کشند و اون دسته از مردم را که به قسط و عدل و داد دعوت می‌کنند و دستور و فرمان می‌دهند می‌کشند. این سؤال مطرح شده که آیا این آیه قرآن که باراحت و شدت ملامت می‌کند کشندگان عامرین به قسط را قاتلان مردمی را که به و عدالت دعوت می‌کنند رستداران عدالت اجتماعی را می‌کشند. این پرستداران عدالت اجتماعی مخصوص به کسانی که به خدا و پیامبر و روز جزا ایمان داشته باشند یا شامل کسانی که پرستار عدالت اجتماعی هستند هرچند که خدا و پیامبر و روز جزا ایمان ندارند اون‌ها را هم کامل می‌کن به عبارت دیگر آیا این آیه به جنگ قاتلان مردم مؤمنت خدا و پیامبر و معادی که امر بقه ق می‌کنند و از عدالت اجتماعی حمایت می‌کنند هست ا ماتریالیستی را که مادی فکر کند به خدا و روستایی و وحی نبوت معتقد نباشد اما در راه برقراری عدالت اجتماعی مبارزه می‌کند نیست مول این آیه هست این سؤال این سؤال مطرح شده در این بحث هم یک سؤال ابتدایی نیست. انگیزه سؤال کننده برق این سؤال این است که در این آیه عده‌ای اینطور نظر داده‌اند که این آیه قرآن می‌خواد خوشندگان و خاتلان عامران به قسط را مورد حمله قرار دهد. عامر به قسط اعمه. می‌خواد الهی باشد، می‌خواد باقی. یعنی این تفسیر و توجیه قبلاً شده و سؤال کننده در حقیقت این رو سؤال می‌کند که آیا همین طوره این آیه عمومیت داره یا نه؟ شاید در میان برادران و خواهرانی که تشریف دارن طرفداران هر دو نوع دینش و تفیر در آیه وجود داشته و اونچه به عنوان بحث امشب عرض میشه ل هر دو نظر است و نه تأیید هر دو نظر و نه صلح و آشتی میان هر دو نظر هیچ‌کدام نیست نه می‌گوییم هر دو باطله نه میگیم هر دو حقه و نه می‌خوایم میانشون آستی بدیم بلکه که بیان یک مطلب اصیل اسلامی قرآنیست که خود بهخود مقدار و درصد و ثقم هر یک از دو نظر را روشن می‌کنه و خودبهخود به طرفداران هر یک از دو نظر این صت رو میده که در شناخت حقیقت مطلب خواه با اون تعبیر و خواه با این تعبیر با بینشی عمیق‌تر و روشن‌تر بیزید. قبلاً ببینیم اصلاً ق در قرآن به چه معنی آمده؟ جالب است که ریشه یعنی فعل این کلمه و خود این کلمه با اندکی تغییر شکل در دو معنی متضاد در زبان عربی به کار میره و مشتقات این لمه که به معنی اول چه به معنی دوم در قرآن آمده وصً که فعل ثلاثی مجرد این ریشه هست به دو معنی به کار رفته یکی به معنی عدالت ورزی یکی به معنی ستم‌گری کرد وصفه هم به معنی ستمگری آمده هم به معنی عدالت به خرباد یعنی کلمه از کلمات متضاد و ازدابه در زبان عربی کلماتی که این وضع رو دارن زیاد داریم که ازداد هستن در دو معنی متضاد به کار میرفاً خود ریشه عدلم همینه عدل هم معنای عدله به معنای عدالت به قدر به کار میره و عدلا به معنای از راه حق منحرف شد به کار میره منتهاست با دو وضع مختلف عدل عدل یعنی عدالت به خواهد داد عدل عجولاً عجول کرد یعنی از راه حق منحرف استم یعنی عدالت به ق داد قسط قصاً و خصوصاً یعنی ظلم کرد ستم کرد البته بیشتر در زبان عربی از این ریشه به معنی عدالت به خرج به کار رفته و قصتاً به معنی ظلم به خرج قسط به معنی عدل قصد به معنی ظلم در قرآن در سوره جنقتون فکانو ل جهنم ون این‌هام دودخ بودند قاس یعنی ظالم سمگر منحرف از حق مصفین ان الله یحب مصفین و اقسط ان الله یحب مقتفین عدالت را رعایت کنید که خدا عدالت‌گران را دوست دارد در قرآن هم مشکات کلمه به هر دو معنی اومده اونچه ما در این آیه داریم قص است که به معنی عدل و داد و رعایت حدود و حقوق قوانین و موازینه به احتمال قبیل کلمه قا که در عربی به معنی ترازو هست با قص ریشه مشترک داره قصا یعنی وسیله اعمال عدالت م کردن و سنجیدن و اندازه‌گیری کردن ق یعنی رو میزان زندگی کردن میزون زندگی کن در قرآن در یک آیه خیلی روشن‌تر روی قفل تکیه شده اول بریم سراغ اون آیه این آیه در سوره حدیده لقد ارسلنا رسلنا بالبینا و انزلنا معهمتاب میزان لیقوم الناس بالق ما پیامبران خود را با دلایلی روشنگر فرستادیم باهاشون کتاب و میزان و وسیله سنجش حق و باطل فرستادیم تا مردم با استفاده از رهبری پیامبران و هدایت کتاب و میزان خص و عدل را به پا دارند. هدف از اعزا پیامبران ارسال رسل و انظال کتب چیه؟ اینکه مردم به دارنده اسم باشن اولا این آیه خیلی لطیفه نمیگه لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهمکتاب ومیزان لیکونت امر الناس بالخص تا کار مردم رو عدل و داد باشه همینطور خود بهخود یعنی پیغمبر که میاد کتاب که میاد قرآن که میاد میگه خود بهخود که برکت پیغمبر ن و کتاب کار مردم رو میزون بیاد چیزی نمیگیم میگه کتاب و پیامبر و میزان وسیله‌ایست ابزاریست فقط بستگی دارد به اینکه این ابزار را مردمی که به کار ببرند وجود داشته باشه یا نه این ماشین کمپیوترو می‌دونی چقدر در حساب قویه این را تا براش برنامه‌ریزی نکنی و باط و فنش کاربردشو یاد نگیری و به کارشاندازی دوم نمیگه چار ماشین خیلی عالیه اما در دست مردمی که توانایی و هنر و لیاقت و کارایی برای استفاده از این ماشین رو داشته باشند می‌تونه محاسبات سنگین رو آرمون کنه ولا یک نفر دانش‌آموز سال ششم ریاضی که دیگه عارفش به ریاضی یعنی پس برابر ریاضیات امروز این برا موقع اینکه می‌خواد مسائل ریاضی رو که دبیر داده حل بکنه بگه که من که کلافه شدم بره سراغ این ماشین کمپیوتر تنگ گوشش بگه بالای جواب این مسئله رو به من بگو هیچی جوابش نمی اگر فکر کن که این ماشین ارد پرجز پرکاره پرثمر می‌تونه کمترین گره‌ای از کار او بکشایه اشتباه کرده این ماشین باید به دست یک کسی که خیلی معلوماتش از چش ریاضی بیشتر و ورزیدگیش در این رسید اسلام پیامبر کتاب سنت دین از دید این آیه کریمه قرآن همینه وسیله‌ایست لیقومناسب القط سیله‌ایست که مردم با استفاده از این وسیله قسط و عدل و داد راپا کنند. گوی قسط یه جایی افتاده حالا باید زیر بالشو گرفت بلندش کرد سر پا نگهش داد تا پر و افکنی داشته باشه تا مردم به وداد بپردازند. ولی به هر حال این آیه می‌گوید پیامبر کتاب شرع و قانون چیه؟ وسیله و ابزاریست برای برپا داشتن قسط و عدل وار معلوم میشه رابطه قسط عدل با دین و پیامبر کتاب اینقدر اینقدر یک و اینقدر زیاده که اینا رو یکی می‌کنه. دین یعنی عدل. عدل یعنی دین. هر دیدید می‌گویند دین و اسلام هست و عدالت اجتماعی نیست بدونید دین و اسلامش قلابی نیست. گفتین طرف هر می‌گوین از هست عدالت اجتماعی هست اما خدا نیست پیوند بشر با بی‌نهایت و ابدیت فراموش شده اونجا چیست؟ رفقای ما عادت دارن اون اولی رو زود جواب میدن هر میگیم اسلام هست قرآن هست دین هست خدا هست عدالت نیست بدون دین و اسلامش کتابش همه چیزش قلابیه رو زود جواب بدید. حالا یکیهم خواهم جواب بدید. من سؤال می‌کنم و هر می‌گوییم عدالت اجتماعی هست، عدل هست، قص هست اما خدا نیست. پیوند بشر با بی‌نهایت نیست. اندیشیدن بشر به زندگی جاودانی نیست. تکامل روحی و معنوی نیست. آیا اونجا عدل هست یا نه؟ پس اونم عدلش ناقص ناتمامه یک جاش خلل داره اگر بخواهیم واقعاً ما دید قرآن را بایستیم قسط عدل عدالت با اون معنای گستردهش با دین چنون نزدیک که گویی دو نامند روی یک معنی چطور این طرف قضیه مطلب روشنه دیگه این سال‌ها انقدر گفته شده که وقتی انسان میگه گویی تکرار مکرراتیست که صدها بار تکرار شده ولی چون می‌خوایم در این جلسه این رو با هم بسنجیم خیلی سرد تکرار می‌کنه اونجا که از معزن صدای الله اکبر بلنده اما خود اون معزنه و مناره‌ای که از او صدای الله اکبر بلنده خود او بر تقوا ساخته نشده ل مسجد اسسقوا من اول یوم نیست گوینده این الله اکبر الله اکبر رو به زبان میگه در حالی که روحش در برابر غیر خدا به مراتب بیشتر تازه تا در برابر خدا به تو برای گفتن همون الله اکبر هم اگر ماهانه قراردادی باهاش نبندن الله اکبره رو نمیگه اگر یک طیب الله و احسن نگن الله اکبره رو همچین با شور و حرارت نمیگه اگه براش دست نزنند درباره حق خدا صحبت گرم و داد نمی‌کنه اونجایی که قرآن می‌خونن قرآن تلاوت می‌کنن حتی با سو و گوداست اما در کنار همون قرآن خوندن به کسانی که محتوا و روح قرآن را مورد تجاوز قرار داده‌اند دعا می‌کنند اونجا معلومه قرآن اصالت نداره اونجا که مناجات می‌کنن راز و نیاز با خدا می‌کنند اما این راز و نیاز و مناجات همراه هست با گرایش و حمایت از ستمگر معلوم میشه این راز و نیاز و مناجات روح نداره اینا خیلی گفتن اونجا که نام قرآن شعار قرآن عبارات قرآن تابلوهای زیبای قرآن هست و روح قرآن نیست خب پیداست که در اینجا دین و قرآنش اصالت خودش رو از دست داده در ایاتی که درباره آخرالزمان آمده اینقدر در این زمینه مطلب آمده اینقدر آمده اجمال مطلب چند نمونهش رو اون هفته اشاره کردم در بحث هفته گذشت‌مون عرض کردم می‌بینید که یک انسانی میاد کاخی پر وبر از مال حرام و خوب پولی که از راه تجاوز به حقوق دیگران به دست آورده می‌سازه و بعد بالاسرش یا با کاش یا با چیز دیگر می‌زنه من فضل ربی این از بخشایش خدای من است ذک فضل الله ی من یشا خب اینا معلوم معلوم است که این‌ها همهش سوء استفاده از قرآن و سوء استفاده از مذهب و سوء استفاده از شعارهای پاک الهی اینا روشنه اینا روشنی هر جا حقایق قرآنی نباشد عدالت نباشد و قرآن باشد خواننده قرآن باشد مروج قرآن باشد پیدا این خندن و تغییر خللی وفلی هست این روحی و اما اونجا که چیزی به نام عدالت اقتصادی اجتماعی باز همه شکم‌ها است شکم گرفه‌ای وجود ندارد همه بیماران درمان می‌شوند بیمار پزشک و دارویی وجود ندارد همه انسان‌ها مسکنی و سرسایی دارند انسان بی‌مسکنی پیدا نمی‌شود همه انسان‌ها پوشاک دارند ام شان بدون لباس که سرما او را بلرزاند یا گرما او را بسوزاند وجود ندارد اینا هست اما انسان این اجتماع از بالا تا پایین بالاخره آخرین درجه تفکر و اندیشهش این است که خوراک پوشاک مستم بهداد رای من و هم برای دیگران ببینیم آیا انسان این جامعه انسانیتش تا چه انداز مورد توجه قرار گرفته ببینیم آیا انسان این جامعه خواست‌های اصیل انسانی از موقع تجاوز قرار نگرفته در اون جامعه‌ها انسان‌هایی از نظر خواسته‌ها و نیاز های اولیه در پوشاک در خوراک در مسکن در بهداشت موقع تجاوز قرار می‌گرفتند. انسان گرسنه فراوان بود. فراوانی انسان گرسنه در یک جامعه نشانه آن است که در این جامعه به همه انسان‌ها رسیدگی نمی‌شود. فراوانی انسان‌های برهه در یک جامعه نشانه آن است که در این جامعه به همه ا رسیدگی نمی‌شود. فراوانی انسان‌های بیمار بدون طبیب و دارو نشانه آن است که همه انسان‌ها در این جامعه مورد توجه نیستند. جامعه‌ای که او اصل و داد و خص باشد نیست. معلومه قبوله درسته. بودن انسان‌های بیکن و بیجا و مکانی که ویلان و سرگردان و باید در کنار خیابون‌ها در سرما و گ ما بخوابند به فرخید نشانه آن است که در این جامعه به حقوق انسان‌ها تجاوز میشه و رعایت حقوق اون‌ها نمیشه این روشن خب ولی آیا نیازهای یک انسان همینه؟ اگه قرار داد انسان در کنار این نیازها نیازمندی‌های اصیل و پرز دیگر هم داشته باشه و در یک نظام و در یک جامعه به اون نیازمندی‌های اصلی نشه نه تنها توجه نشه بلکه کوبانده بشه اون نیازمندی‌ها آیا در اونجا نمیشه گفت اونجا هم به قسمتی از نیازهای انسان تجاوز می‌شود؟ اگر قراره انسان باز من صحبت از مولوی می‌کنم بهترسم اخیار کنم که من اون درویشی مولوی رو از اول تا آخرش می‌خوام تعریف کنم نه آقا مولوی هم ممکنه یه حرف خوب زده باشه دیگه اگر انسان به راستی اون موجودیست که مولوی در این شعر زیبایش از او یاد می‌کنه میگه بشنو از چون حکایت می‌کند و از جدایی‌ها شکایت می‌کند ازنه تا مراپریده‌اند از نصیرم مرد و زن نالیده‌اند اگر راستی انسان مرد ملکوت است یست از عالم خاص اگر به راستی انسان موجودیست که در او نفسرحمن روحالله دنده شده اگر به راستی انسان موجودیست که گرایشی به سوی کمال بی‌نهایت و ابدیت لازمه ذات اوست و بعد ما در یک فرهنگ در یک نظام عقیده و عمل در یک نظام اجتماعی این نیاز این بعد ازی انسان را به کلی کنار گذاشتیم و حتی کوبندی و حتی به اون انسان گفتیم یا تو اصلاً رابطه‌ای با حق داری آیا در اون جامعه می‌توان گفت قصل وغلی دارد یا آیا می‌توان گفت در اون جامعه هم قص و عر بخشی از ص مانده و فراموش شده یا آیا می‌توان گفت در اونجا هم ظلم هست یا نه؟ نظر قرآن و نظر ما اینه که ما به پیروی از القرآن و به تبعیت از دریافت‌های فطری منطقی که با هدایت قرآن تحت کرده‌گیم این نظر داری این است که هر جا هر جا هر ج در هر جامعه در هر نظام به هر گوشه‌ای از گوشه‌های هستی انسان به هر نیازی از نیازهای انسان به هر بعدی از ابعاد انسان بی‌توجه شود در اون جامعه نظام عادلانه‌ای سر کار نیست تا این گوش غذا باشد لباس باشد نیاز جنسی باشد مسم باشد بهداشت باشد و خواهش گوشه‌ای برتر از همه این‌ها اون پیوند عالی انسان با هم که او را به راستی انسان نشانه مطلبم شکست همه نظام های بی‌توجه به این بعد از ابعاد روح انسانی در نگهداشت انسان و در نگهشت خود اون نظام اگر هندی را بهش ظلم کردند و او را در بی‌توجهی به زندگی دنیا و غذا و لباس بار آورده‌اند که همه این کمبودها و محرومیت‌ها را تحمل می‌کند و تکن نمی‌خورد برای اینکه به زندگی بهبودی ببخشد. یک ماتریالیست سوسیالیست را هم بهش ظلم کرده‌اند که تمام توسح او را به تأمین خوراک و پوشاک و مسکن و بهداشت جلب کرده‌اند و او را از توجه به این نیاز زیرنایی روحیش بی‌خبر گذاشت. هر دو جلدی درست است که نظام قرآنی هم در دنیا تا کنون تحقق کامل نیافته. درست است که اگر صحبت از تحقق بخشیدن به نظام عی ایدآل برای انسان باشه نه اسلام موفق شده و نه سوسیالیسم و نه غیر این‌ها این درسته ولی تفاوت این است که اقلاً وقتی انسان بررسی می‌کنه می‌بینه در اونکه اسلام آورده توجه همه جانبه وجود دارد و در اونچه مکتب‌های دیگر آورده‌اند اصلاً چنین توجهی وجود ندارد. ما که الان داریم صحبت می‌کنیم فکر می‌کنیم در آغاز انتخاب راه هستیم. می‌خوایم ببینیم برای زندگی بشر بر روی این کره خاکی چه نظام و شکلی تدارک ببینیم که اگر موفق بشیم اون را تحقق ببخشیم بشر را در مسیر سعادت آورده‌ایم. ما در چنین مرحله‌ای وقتی اسلام را با ا نگرش همجان دست با توجه است از یک سو از یک سو توجه است به پیوند انسان به خدا به عبادت به نیایش به نیایش نیایش عاشقانه عشق ورزیدن به حق در تمام احوال از یک به این جنبه از جنبه‌های هستی انسان توجه اونم نه مقدار کم فراوان و از سوی دیگر به نیاز شکم انسان هم توجه داره تا اونجا که میگه کاد الفقر انون کفرا فقر و نادایی نزدیک است که انسان را به کفر بکشد درست شکم گرسنه ایمان ندارد درست اما شکم سیر بی‌ایمان هم شکم انسان گاو مگر همه انسان‌ها رو ما گاه پرواری کردیم با استفاده از آخر این سیستم‌های بهداشتی اونوقت تمام قسمت‌ها رو به اونا انجام دادیم دیگه هیچی نمونده بنابراین چنین نتیجه می‌گیریم که قص و عدل اصلاً قص و عدل یعنی چی یعنی حقوق انسان‌ها را رعایت داره. حدود انسان‌ها را رعایت کرده. اگر انسان به راستی پرستار قفل و عدم باشد هوشیار و آگاه هم باشد خود بهخود دعوت او به فکر از دعوت او به خدا. دعوت او به خدا هم از دعوت به قس جدا نیست الذینرون الناس بالقسط خود به خود توش یمنون بالله ویوم الاخر و عمل صالحاً هم هست در اینجاست که این آیه قرآن به راحتی فهمیده میش که لقد ارسلنا رسلنا بالبینا و انزلنا معهمتابان لیقومناصر بالق حتی قیام به قصی که در آن استفاده از حدیثم باشه چون دنبالهش میگه و انزلنا الحدیث بعثیر و منافع لله این جهت دنبال این میده که صحبت رسل و کتاب و میزان ناان قصه حدیث پیش اومد آ چه ارتباط داره آهن با رسل و کتاب و میزان برای اینکه بدون آهن کار رسل هم نات د پیغمبرم ناچا خواهم ازش استفاده بکنه تا بتونه در راه قیام به قصی که قرآن میگه تلافی مثمر داشته باشه ملاحظه می‌کنید خود این آیه باز چگونه همسونگری قرآن را در همین یک آیه فشرده در نظر ما متج می‌کنیم همان که صحبت از ارسال رسل بالبینات و انزال و فرستادن کتاب و میزان و اعلام وظیفه مردم در قیام به قصه یادتون میاره که حدیدم هستن دستتون‌ها به این ترتیب من نمی‌دونم آیا به سؤال کننده پاسخ داده شد یا نه ولی فکر می‌کنم نظر قرآن تا حدودی روشن و معلوم شد از دید قرآن مسلمونی و فکر و عقل عدالت انسانی با همه جوانبشائلی هستند به هم آمیخته و گویی اصلاً این سؤال معنی ندارد که الذین یقتلون بله وتلون الذینرون بالقس من الناس عامر به قسط مایالیست را هم می‌گیره یا نمی‌گیره چون عامر به قص قرآن دیگه ماتریالیست نیست این توضیحی بود که درباره سؤالی که دوست عزیز ما تر کردن وزار ترس کردن می‌توان بحث جالبی به دنباله این می‌تونه بیاد که نسبت وقتمون تمام شده و در نظر نداشتم این بحثو مطرح کنم فقط برای آقایی که دوست دارن این بحثو دنبال کنن یادآوری می‌کنن رابطه میان شرک و ظلم و کفر و ظلم رو در قرآن دنبال کنید ببینید چطور شرط میشه چی میگه ز لم عظیم کفر میشه ظلم ظلم و کفر شرک و ظلم چنون در قرآن پا به پای هم آمده که قص و ایمان اون آیات هم می‌تواند این حقیقت عالی قرآنی را برای هممون روشن خواهیم امیدوارم بتونیم با فهم درست قرآن و روایاتی که در تفسیر و توضیح قرآن آمده دید اسلام را نسبت مسائل مختلف به دست بیاریم و اولاً در برابر هر مسئله‌ای که باودیم بتونیمی روشن اسلامی بروزیم و ادمون نره که همه این حرف‌ها برای گفتن نیست بلکه برای عمل کردن است و الحمدالله و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین صل علی محمد و آل محمد بعضی از دوستان این سؤال نداریدن بشون سؤال نفه حمله به چه صحتی خلاصه حمله به صحت این است که بگه مگر کسانی هستند که این‌ها با تمام وجود در راه تحقق عدالت اجتماعی خرا پوشاکی مسکنی مبارزه می‌کنن صداکاری می‌کنن اما وقتی بحثهای خدایا میان نه خدایی نیست قیامتی نیست اصلاً بعد بی‌نهایتی برای انسان وجود داره انسان عبا خدمتگزار همین هدف‌ها مشتا خودت برای خودت و برای دیگران آیا میشه هم به کنیم و بگوییم که این‌ها در درونشون معتقره به خدا هستند منتها با اسم خدا دشمن در درونشون معتقد معاد و زندگی داود بشر هستن ولی بس از این معاد از اینکه کالاهای دخلند دیگه با این دشمن بدم این سؤال درست گفتم سؤال رو بله سؤال چه خوبه که به جای من از این سؤال پاس از دوستان شال پاس این حمله به سحت به نظر شما تا چند اندازه واقعینانه است حالا بفرمایید تجاز نیست جواب شده ی‌شود که من فکر می‌کنم عت بفرمایید من فکر می‌کنم که یک احساس دقیق آمده و می‌خواست در داوری ما یک حالت نابهی بکنه بدست که من جمله‌ای را که در ۲ هفته قبل در یک بحث عمومی در اهواز گفتم کنم که به مناسبتی به مناسبت میلاد گذشته ولی مارکت خواستم که من صحبت می‌داشته باشم برای دوستان سال‌ها میخواست شما تا این ماه هستم در اونجا بحثی که من شروع کرده بودم درباره موتور معرف تاریخ بود و طرح نظریه‌های مختلف و ن نظر خود این بحث به ما دوستان می‌رسیم و نفت ایم اما همراه با طرح محرک تاریخ از نظر ماسی و نقد اون متوجه شدم که لازم است یک تذکری را بدم حالا اون تذکر می‌خواد اون تذکرو اونجا با این عبارت دادم مشابه همون عبارت رو هم اینجا به کار می‌برم گفتم نقدی که من در این بحث از مارکسی می‌کنم از جنبه منفی مارکسی نه از جنبه مثبت یعنی اگر ماسی برای تأمین حداقل زندگی برای همه برای رای جلوگیری و مبارزی با نظام بندگان خدا برای تلاش در راه تأمین بهداشت و محکم کار می‌کنه. این کار مثبتش مورد انتقاد ما نیست. خب او رو نگفتیم ظلمه. او رو نگفتیم قصید. در این بحث انسان ما او نگفتیم قه. ما مایتیسم رو از جنبه ماتریالیست بودن گفتیم ظلم است و نادیده گرفتن یک بعد انسان و اگر قرار باشه ما ماکسیسم را از این نظر مورد انتقاد قرار بدیم و بگیم ناقص است و نارساست ماتریالیسم وقتی ماتریالیسم مارکسی رو میگیم بده ماتریال پیتالیستی دنیای غرب صدها برابر اون بد و کثیف و آلوده و ظلم است. بنابراین معلوم باشد که وقتی ما یک بررسی نقازانه می‌کنیم اصلاً من معمولاً عادتم داشتم که هر جا نقدی می‌خوام از ماتریالیسم سوسیالیستی و مالکسیستی بکنم همون جا تا یادآوری کنم که مایالیسم شدیدتر کثیف‌تر در من گفتم به اینکه انسان اگه غذا برا فراهم کنید و مسکن فراهم کنید و بهداد فراهم کنید یک گاو پروریست ولی یک در نظام مارکسیستی یک گاو پرو تا حدودی افسار داد در نظام کاپیتالیستی غربی یک نگاه پرواری افار گسیخته هر دو انتقاد از او هرگز ذره‌ای ذره‌ای بوی این را ندهد که این یکی مورد انتقاد نیست. این یکی ۱۰۰ برابر مورد انتقاد این توش همه کثافتها هست اونچه کثیفون همه دارن این یکجا دارن پس این نکته اولاً معلوم باشه حالا در اینجا یک احساس لطیف اومده تو این داوری ما ببینیم دخالت می‌خواد بکنه ما وقتی یک انسان تلاشک در راه برقراری عدالت اجتماعی سوسیالیستی را می‌بینیم می‌ذاریمش کنار اون کسانی که نام دین شعار دین را دارن اما عملاً حامیان نظام استثمار هستند هیچ خدا میگه آخه چطور ما بگیم که این یکی در برابر اون یکی هر وقت عقب‌تر می‌زنن و کنار ف می‌زنن و یه کمچی احساس داد ما رو در برابر یک حالت خاص روانی قرار میده که جرأت نمی‌کنیم بگیم آقا بله این پیش او مامانیه اما خودش رو که حساب بکنه کم بود حقیقت مطلب اینه که مثل اینکه این حمله بهش هست یه قدری نای از اون دخالت اون استط لیفی حالا چه بهتر که اون احساس لطیف روش داریم آسیب بهش وارد نکنیم جریحه‌دارش نکنیم اما حقیقت رو هم از دست ندیم بگیما کسی که در راه تأمین رفاه مادی برای همه انسان‌ها تلاش می‌کند از این نظر دارد کارت ارزنده مورد تقدیس و احترام ولی این ثلاث را اگر کافی اعلام کند غفلت آور از توجه به نیازهای مربوط به افعال دیگر وجود انسان باشد از اون نظر کار قابل انتقاد که اداره این کارش از یک نظر قابل تقدیر باشه و از نظر دیگر قابل انت از این نظر رو به قسط به سوی قفل دار ز آن نظر رو به سوی دل خیلی داره این و اما یه کسی که راستو پوسکنده و سریع میگه خدایی نیست و در زندگی از هم نقش توجه به اون که خدا از انسان می‌خواهد در برخی از قسمتها سریحاً دیده نمیشه دیدی اگه من اومدم اگه من اومدم خواستم اونو توجیه کنم بگم نه آقا این ته دلش به خدا معتقده اما خودشم خیال می‌کنه به خدا معتقد نیست این مثل انشاالله گده می‌مونه ش از همون او هم از همون قبیله انشاالله بضر می‌مونه که ما در این طرف کار بردیم وشو خوردیم و دارید ما در شه که از دو طرف انشاالله بضرو به کار نبرید نه در این طرف و نه در اون طرف چهجوری بگیم
بله آقا خواهش می‌کنم اول عبارتی با این به هر سال که احرام بله با همی که با این کلامی که فرمودی حرکت نباید و اینکه مقدار مورد اسلام بریانی بنا بحث در مقام وقتی میاد میخوا تعیم بیا حضور مردم اعتماد نداره فراق حق خودیانها مت کرم در این سؤالی که فرمودن دو جنبه وجود داره یک جنبه رو ازش استفاده می‌کنم برای توضیح یک نکته‌ای که لازم بود این نکته در بحث امشب حتماً با صراحت بیشتر گفته بشه و نکته دیگر رو هم استفاده می‌کنم باز برای های روشن کردن من الناس در قایق به دنباله این بحثی که عرض شد از دید قرآن قص به صورت کامل و جامعش از دین جدایست و دین از قص جدایست و به دنباله این مطلب که عرض شد که بنابراین ر گروهی هر فردی در آن هست که از درصدی از حمایت کند از اون دید مورد تقدیر و احترامه. این نتیجه رو می‌گیریم که بر طبق این آیه اگر به راستی اگر به راستی کسانی مردمی را به جرم حرم حمایت از همون قصه در مورد غذا و لباس مکن بکشن این‌ها هم مشمول عذاب علیم هستن بله همینطوره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *