عدالت

این خطابه بر اهمیت عدالت و هدایت در نبوت و امامت تأکید دارد، به‌ویژه با اشاره به سالروز ولادت امام دوازدهم (عج). سخنران توضیح می‌دهد که خداوند پیامبران را با بینات (معجزات و تعالیم روشن‌گر)، کتاب و میزان (معیار سنجش حق از باطل) فرستاده تا مردم را به سوی برپایی قسط و عدالت رهنمون شوند. او تفاوت بین نقش نبی و رسول را مطرح می‌کند، اما تأکید بیشتری بر نقش امام دارد که نه تنها راه را نشان می‌دهد، بلکه پیشاپیش مردم حرکت کرده و آنان را در مسیر حق رهبری می‌کند. در نهایت، هدف اصلی بعثت انبیا و امامت، دستیابی به یک جامعه عادلانه و هدایت‌شده است که تحقق آن نیازمند زمان و تلاش مستمر است.

سخنرانی شهید بهشتی «عدالت»

خلاصه سخنرانی

این خطابه بر اهمیت عدالت و هدایت در نبوت و امامت تأکید دارد، به‌ویژه با اشاره به سالروز ولادت امام دوازدهم (عج). سخنران توضیح می‌دهد که خداوند پیامبران را با بینات (معجزات و تعالیم روشن‌گر)، کتاب و میزان (معیار سنجش حق از باطل) فرستاده تا مردم را به سوی برپایی قسط و عدالت رهنمون شوند. او تفاوت بین نقش نبی و رسول را مطرح می‌کند، اما تأکید بیشتری بر نقش امام دارد که نه تنها راه را نشان می‌دهد، بلکه پیشاپیش مردم حرکت کرده و آنان را در مسیر حق رهبری می‌کند. در نهایت، هدف اصلی بعثت انبیا و امامت، دستیابی به یک جامعه عادلانه و هدایت‌شده است که تحقق آن نیازمند زمان و تلاش مستمر است.

متن پیاده شده

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلاه وسلام علی جمیع انبیائه و رسله و علی سیدنا و مولانا خاسم النبیین ابالقاسم محمد صل و محمد و ابن امه و وسی من بعده مولانا علی امیرالمؤمنین و علی العئمهه الهدات من اهل بیته وخیره من آله و صحبه وسلام علینا و علی عباد الله الصالحین فرار سیدن روز ولادت پربرکت امام دوازدهم ولی عصر الله تعالی فرج الشریف به همه شما و همه ملت شریف ایران تبریک عرض می‌کنم ویدی امیدوارم رهربروانی باشیم در خور امامت اون امام اون سلاله پاک ازمان پیغمبر اون الگوی اسلام و اونچه نایبلامام‌های هر زمان با معیار مکارم ئل و ارزش‌های عالی او سنجیده می‌شوند تا معلوم شود می‌تونن نایب او باشند و چه خوش زبان ما که می‌تونیم عینیت اون همه مکر و مک رو که در اون امام نهان جستجو می‌کنیم و آرزو داریم باز اگر ۱۰د ن ولی با درصدی بالا در نایب آشکارش متجلی ببینیم. موضوع بحث هدایت و عدالت در نبوت و نقش انبیا و پیامبرانه. لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهمتابزان لیقوم الناس بالقب و انزلنا الحدیث ف شدید و منافعناس ویمعلم الله من ینصره و رسله بالغیب ما رسولانمون رو پیامبرانمون رو دیم با بینات با چیزایی که روشنه و روشن‌گره روشن می‌کنه راه رو برای شما برای انسان‌ها و با اون‌ها فرستادیم کتاب و میزانی کتاب نوشته‌ای که بماند و خونده شود و قرآن و مجموعه یا خندنی باشد و میزان وسیله سنجش معیار چیزی که به با او بشه حق رو از باطل تشخیص داد ارزش‌ها رو اندازه‌گیری کرد تا مردم و تقسیم صحیح آنچه خداوند برای بهره‌مندی انسان‌ها آفریده است را به وجود آورند و برپا دارند. آهنم فرستادیم که باهاش می‌شود بر خوردهای س به وجود آورد. وسیله‌ایست برای برخوردهای قهرمانه قهرآلوز و برای مردم سودها دارد و همه این‌ها برای اونکه معلوم بشه کیا هستند که خدا و پیامبرانش را بر اساس ایمان به وحی و غیب یاری می‌کنند. آیاتی که زمینه بعثت انبیا هست فراوانه اما این یک آیه به تنهایی موضوع بحث رو با روشنی بیان کرده ما پیامبرانمون رو با بینات فرستادیم پیامبر که میاد نقش اولش اینه که روشن‌گره هدایت می‌کنه نشون میده اندیشه‌ها رو هدایت می‌کنه، پرسش‌ها رو پاسخ میده، ابهامزدایی می‌کنه، بیان می‌کنه که اون نقطه‌های تاریخ مبهم که به صورت عقده‌ها و گره‌ها مانع اون می‌شود که تو انسان سالم بیاندیشی و سالم انتخاب کنی و سالم تصمیم بگیری، آگاهانه تصمیم بگیر. ری این نقطه‌های کور رو برات می‌گایی و این مواضع مبهم رو برات روشن می‌کنیم. بین، روشن و آشکار. و خدا با پیغمبرا می‌فرستد چیزهایی را که به این روشنی و روشنگری کمک کنه. هر پیغمبری میاد با خودش ابزار روشن نگری میاره تا برای چه مردمی در چه زمانی و در چه مکانی باشه. بینات می‌تونه معجزات انبیا باشه. می‌تونه کلمات انبیا باشه. می‌تونه عمل انبیا باشه. انبیا و ائمه این‌هاج خدا هستند. بارلاها خودت را به من بشناسان و حجتت را بر من بشناس نبیت را بر من بشناس که اگر به من نشناسانی من حجت و دلیل قاطع تو را نشناخت‌ام. انبیا حجت خدا هستند. آیت خدا هستند. نشانه خدا هستند. با اندیشه‌هاشون با تعالیم چون و با عمل و سنت و شیوه زندگیشون اونکه به نام سیره و سنت برای ما مونده است انبیا با بینات میان با چیزهایی میان که وقتی بر آدم عرضه می‌کنن دل آدم وجدان آدم مغز آدم روشن میشه و با انبیا کتاب می‌فرستیم و میزان نها بینات وسیله هدایت کتابی رو هم که خداوند می‌فرسته برای هدایت می‌فرسته میزانی را هم که می‌فرسته ابزار هدایت است که می‌فرسته انسان در انتخاب راه زندگی و پیمودن راه زندگی فراوان احتیاج داره به هدایت راهنمایی و رهبری و هدایت ۲ مرحله داره. یکی مرحله راهنمایی و نشون دادن راه و یکی مرحله رهبری یعنی رهرو را با خود در صراط مستقیم بردند. معلم به انسان می‌آموزد. مربی انسان را در مسیر می‌برد. می‌آمودد به انسان راه را نشان می‌دهد اما تیر راه انسان را با خود در راه می‌برد و به همراه خود به سوی آنچه حق می‌کشاند و در زندگی اجتماعی رهبر راه‌های ت عادتمند زیستن رو ترسیم می‌کند و انگیزه‌های به راه افتادن در این راه را در انسان برمی‌انگیزد و اوج می‌دهد تا انسان‌ها بدونن راه سعادتمندیستن چیست و در این راه بیفتند و حرکت کنند. انبیا هم نبیند و هادی هم امامند و رهبر البته درباره انبیا گفته میشه که انبیا دو دسته‌ان. یک دسته اون‌ها که صرفاً مسئولیته بلکه سه دسته‌ان. یک دسته اون‌هایی که وحی می‌گیرند تا خود راه بیابند و بروند. اونکه مسئول رساندن قیام وقت دیگران باشند؟ این به عنوان یک تفسیم گفته میشه. گاهی هم اصرار میشه که ما داشته‌ایم از این‌گونه انبیا در تاریخ. و حتی در برق میان نبی و رسول عده‌ای از صاحب نظرا همین‌طور گفته‌اند. می‌گویند رسول کسیست که پیام را می‌گیره تا ببره به دیگران برسونه. ولی نبی یعنی آدمی که خودش خبر میشه. نبی از نبع است. یعنی کسی که خبر می‌گیرد و رسول یعنی کسی که رسالت داره و پیام را به دیگران باید برسانه. حرفا گفته شده. نمی‌خوام فعلاً وارد این بحث پیچیده بشم. اما اجمالاً عرض کنم که به زحمت می‌توان اثبات کرد که در صراط وحی و نبوت ما نتیجهی داشته باشیم که هیچ مسئولیت رسالت نداشته باشه. فکر می‌کنم نتوانیم از نظر تاریخی به راستی یک چنین انبیایی رو شناسایی کنیم ولی به هر حال نبی و رسول به هر حال حداکثر کارشون این است که پیام خدا رو بگیرن به مردم برسانن ولی امام کارش بیش از اینه امام کسیست که جلوی مردم حرکت می‌کنه و به مردم میگه با من بیایید نه اینکه اینجا می‌نشینه و راه رو به مردم نشون بده ه بروید. امام معمولاً می‌گوید بیایید به همراه من بروید. یعنی من اینجا هستم اونم راه شما برید. این معمولاً شأن امام نیست. امام کسیست که در امام و جلوی رهروان خود راه را می‌پیماید و به راستی امامت حد اعلی و شکل متع عالی هدایت است. انبیا از این نظر صحیحه. انبیا دو گونه بودند. برخی انبیایی که توفیق امامت رو پیدا کرده‌اند و گروه اون‌هایی که نتوانستند رهروانی رو به وجود بیارند تا اون‌ها حرکت کنند. انبیایی که نفس‌های گرمشون دل‌های سرد زمانتون اثری چندان نگذاشته. این‌ها صرفاً راه رو نشون داده‌اند. اما حرکت کردن وقتیست که یعنی پیشاپیش دیگران حرکت کردن وقتیست که رهروانی ساخته شوند و به دنبال رهبر حرکت درآیند. مهم در انبیا نقش امامته و قرآن از ابراهیم خلیل نقل می‌کنه که بارلاها من را برای این مردم امام و رهبر قرار بده و خداوند می‌گوید آری ای ابراهیم ما تو را امام قرار می‌دهیم و ابراهیم بعد می‌گوید و خداوندا از ذریه و نسل من هم اون‌ها هم می‌توانند و خواهند امام بود ت پاسخ این است که اگر انسان‌های درست و حسابی باشند، اگر اهل ستم و تجاوز نباشند، اگر خود ساخته باشند و خودشون رو بسازند، بله اون‌ها هم می‌توانند امام باشند و رهبر باشند و امام و رهبر در منطق اسلام و منطق قرآن کسیست که خود حرکت می‌کند پیش آپیش امام جماعتم به نماز نیست به کجا در پیشاپیش نمازگزاران نمازگزاران هر کلمه‌ای هر سخنی هر آیه‌ای هر ذکری و هر حرکتی و هر کاری و هر عملی از اعمال نماز را به همراه او به جای می‌آورند و امام و امام کسیست که در عین اون یشاپیش مردم حرکت می‌کنه در عین حال در جمع مردم حرکت کنه آن چی هم پیشاپیش هم در جمع میشه بگم چیزی من نمیشه چرا نمیشه میشه انسان هم پیشاپیش مردم حرکت کنه هم در جمع مردم حرکت کنه چطور اونجا که پای ره گشودن خطر جن خریدن س شکستن است جلو میفته و وقتی که همه به حرکت می‌آیند و می‌بیند که سیل خروشان رهان به سوی آرمان کویا شده و با قدرت و توان و بالایش می‌تونست‌ها رو بشکنه دیگه اونجا اصرار نیست جلو باشه دیگه اونجا در جمع استردی از جمع و پیغمبر در میان یارانش چگونه می‌نشد در یک حلقه و با یارانش چگونه حرکت می‌کرد؟ در وسط یک جمع. اگر کسی او را با ایمان می‌شناه از جای نشستن و از جای حرکت کردنش نمی‌توانست بشناسد. یکی بود از همه این است آن اون جلوه زیبای امامت که باید به وجود آوریم. برادرا و خواهرا حرفایی که تا ۲ سال قبل می‌زدیم نتیه بود. از یک سال و نیم به این طرف باید نق سخن بودیم. اون روز می‌گفتیم باید بشود تا چنین به نتیجه به دست آید. امروز می‌گوییم چنین شده است. آیا نتایج مصلوب تا چه حد به دست آمده است؟ امروز روزیست که سخن ما و عمل ما و آنچه می‌گوییم و آنچه می‌کنیم باید تحقق اون آرمان باشد. من می‌پذیرم شما هم بپذیرید که این آرمان متعالی یک روزه و یک ماهه و یک ساله تحقق پیدا نمی‌کند. زمان لازم دارد. ما نمی‌تونیم یک جریان سازنده را در یک آن به وجود آوریم. جریان اگر هست خود چی می‌خواد؟ زمان. ولی این زمان باید هرقدر کوتاه‌تر و حرکت باید هرقدر نافذ‌تر و سازنده‌تر باشد. Ah.

خلاصه سخنرانی

این گفتار بر اهمیت حیاتی سرعت و شتاب در پیشبرد اهداف سازنده نظام اسلامی تأکید می‌کند، هرچند که اذعان دارد نقص‌ها و کاستی‌هایی در گذشته وجود داشته است. نکته اصلی این است که جهت حرکت در مسیر عدالت گم نشده است و تلاش‌ها در راستای آرمان‌های انقلاب ادامه دارد. سخنران مفهوم “امامت” را تشریح می‌کند و بیان می‌دارد که یک امام یا رهبر نباید آنقدر از امت خود پیش باشد که قابل رؤیت و اقتدا نباشد؛ بلکه باید در جمع حرکت کند و برای مردم قابل الگوبرداری باشد. در نهایت، به رسالت انبیا در برپایی عدالت اشاره می‌شود که شامل عدالت اخلاقی، فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی است و تحقق این ابعاد عدالت، به ویژه اقتصادی و اجتماعی، برای نظام جمهوری اسلامی ضروری است. مسیر دستیابی به عدالت، یک خط مستقیم نیست بلکه خطی شکسته و پرفراز و نشیب است که نیازمند تلاش مستمر، فداکاری و هوشیاری در برابر عوامل انحراف‌زاست.

متن پیاده شده

سرعت و شتاب در حرکت سازنده نظام اسلامی ضرورت دارد. من با صراحت می‌گویم در کار این ۱۶ ماهه و در کاری که الان داریم نقص بسیار است. هیچ هم نمی‌خوام بگم هیچک از ما هیچ‌گونه کوتاهی و تفسیر نداشته است ولی اونچه قت و شجاعت و صراحت می‌گوین این است که جهت حرکت را گم نکرده‌ایم. به سوی اونچه می‌طلبید و می‌طلبیدیم تلاش کرده‌ایم و حرکت کرده‌ایم. آیا کتاب مطلوب رو حرکت داشته یا نه؟ جای سؤال است. باید این جواب رو جمع‌بندی‌های نما، جمع‌بندی‌های شما و جمع‌بندی‌های نقادان تیغرد و مرد اما آگاه و تیزبین و آشنا به سختی‌ها و دشواری‌های حرکت نشونده است. اما اونچه در اون تردید ندارم این است که در جمع خط اصلی حرکت را گم نکرده‌ایم و بارلاها از تو می‌خواهیم که همچنون هدایت کنی و از هدایت و توفیقت بهرهم داری که این صراط مستقیمت را در میان صراط‌ها و سبیل‌ها و راه‌های انحرافی گم نکنید. انبیا امامانی هستند که هم پیشاپیش جمع حرکت می‌کنند و هم در جمع حرکت می‌کنند و همه کسانی که در نظام جمهوری اسلامی به شکلی از اشکال در نقش امامت ظاهر می‌شوند باید در جمع بمانند و در جمع حرکت کنند. هیچ‌کس حق ندارد در هیچ مقام در هیچ سمت و به هیچ عنوان از جامعه جدا شود. یک اصل در امامت هست. این رو براتون بیان کنم. اون اصل‌های عالیست در رهبری به امامت. بعضی‌ها وقتی صحبت امامت و رهبری میشه مسائلی رو پیش می‌کشن، مواضعی رو مطرح می‌کنن، امامت و امامی رو ترسیم می‌کنن و آرزو می‌کنن که گویی اون امام در فاصله زیاد خیلی خیلی جلوتر از امت قرار گرفته و با سرعت و شتابی بیش از امتم حرکت می‌کنه. خب یک چنین امامی و یک چنین امتی وقتی با هم حرکت کنن روز به روز له امام امت چطور میشه بیشتر میشه تا جایی که یک روزی امت اصلاً امامش رو نمی‌بینه نمی‌بیند تا از امامت او بهرهمند بشه امام امام از نظر بینش از نظر منش و رفتار می‌تواند صدها برابر از امت خودساخته‌تر و متکامل‌تر باشه. ولی از نظر جایی که قرار می‌گیره حق نداره. جا و موضع او و قرارگاه او آنقدر از امت جلوتر باشه که میان او و امت یک فاصله پرنشدنی همواره وجود داشته باشه. زیرا که مامی خود بهخود نقشی در راهبری امت نخواهد باشد. امام باید فاصله پیشتازیش در مقام عینیت با امت اونقدر باشه که امت او رو با تمام ویژگی‌ها بتونه ببینه و به او اقتدا کنه. و ان لکل مموم اماما یقتدی به امام در حالی باشه که مأموم بتونه به او اقتدا کنه بتونه به او برسه اینه که مولا در همون سخنم می‌فرماد امام شما چنین و چنان است من می‌دونم شما اینجور نمی‌تونید باشید ولکن اعینونی به ورع وتهاب که فکر می‌کنن افراد یا گروه‌هایی می‌توانند در نقش امامت جامعه قرار بگیرن که اونقدر پیشتاز و پیشگام و پیشرو باشند که اصلاً ملت موضع اون‌ها رو نمی‌تونه بشناسه و بیابه و درس کنه. این‌ها معلوم میشه. اگر واقعاًم اگر واقعاًهم اونقدر پیشتاز و پیشکام و پیشرو هستن معلوم میشه که اصلاً امامت رو اون شد که باید دست نکرده‌اند پیامبران در عین اونکه در نزدیک‌ترین مقام و منزلت به کمال مطلقه حدیستی و خدای متعال قرار دارند آنقدر مردمی هستند و آنقدر جلوه عادی دارند در برابر مردم که مردم روز به روز اون‌ها رو بیشتر از خودشون و با خود یابند. زبانشون زبان مردمه. اندیشه‌ها و تصوراتشون اندیشه‌ها و تصوراتیست مردمی فهم. عمل و رفتارشون عمل و رفتاریست که با مردم است و مردم اون را به خوبی می‌یابند و می‌بینند که می‌شود او الگو و غصوه باشد. برای اون‌ها که ولقد کان لکم فی رسول الله اسوه حسنه. انبیا در بعد هدایت هم عادی هستند و راه رو نشون میدن و هم امام هستند و راه برند و مردم را به دنبال خویش می‌کشانند و می‌برند نه کشوندن زورزوری که زورزوری نمی‌شود کسی رو هدایت کرد ود مردمی رو امامت کرد، بلکه کشش و جاذبه‌ای دارند که اون کشش و جاذبه این انسان‌ها را به همراه اون‌ها می‌کشاند. پیغمبر اسوه است اما اسوه یک مغناطیس نیرومند که می‌تواند بدها را به همراه خود بکشاند و حتی به اون‌ها خاصیت مقناطیسی بدهد. این در مقام هدایت و امامت و اما در مقام عدالت البته طبیعیست که این بحث‌ها دایی گسترش داره و تفریح ولی قرار است بحثی کوتاه داشته باشم با یک جمع‌بندی روشن اما در مقام عدالت انبیا پیاماوران عدل و قفل هستند از مردم می‌خواهند که ک*** قوامین بالقه باید شما کسانی باشید که برپا دارید در پا نگهدارید قسط و عزل را به وجود آورید قسط و عدل را همه جور عدل عدل اخلاقی که زیر بنا عدل فرهنگی که زیر بنا قلبت باید و قلبم باید معتدل باشد تا بتونم مدعی باشم که در راه انبیا اخلاق و معیارهام باید معیارهای صحیح سالم الهی انسانی باشه تا بتونم بگم در راه انبیا هستم. اون‌هایی که دائماً دروغ می‌گویند دروغ‌های تاکتیکی دائماً دروغ می‌بندند و تهمت می‌زنند. دروغ بستن ها و تهمت زدن‌های تاکتیکی دائماً جعل و تضویر دارند و جعل و تضویرهای تاکی این‌ها از راه عدل انبیا منحرفند. انبیا بردارندگان عدل هستند و عدل در درجه اول عدل خود انسان است که عدل اخلاق عدل فرهنگ عدل معرفت عدل ان اصل در عمل عادل انبیا عادل‌سازند. انسان‌های عادل می‌زدن و به دنبال اون و در طی اون و به عنوان نتیجه اون و به عنوان عاملی که با این عدل اخلاقی تأثیر و تأثر و عمل و عکسالعمل و سازندگی و خودساختگی متقابل داره و خ دهگی و کارپذیری متقابل داره عدل اجتماعی در همه ابعاد است عدل سیاسی و عدل اقتصادی در جامعه‌ای که انبیا می‌سازند عدل اخلاقی و معنوی از عدل اقتصادی و عدل اجتماعی و سیاسی نمی‌تواند جدا باشد و بالعرض جمهوری اسلامی ما مادام که موفق به ایجاد عدل اقتصادی و عدل سیاسی و اجتماعی نشود این بعد از رسالت انبیا را تحقق نداده است. ما باید به سوی عدل اقتصادی و عدل اجتماعی و عدل سیاسی جلو بریم. ما تا به جایی نرسیم که در جامعه ضعیفی در زیر فشار قویی قرار نگیرد و اگر خدای نکرده قرار گرفت به سرعت از زیر فشار او رهاده نشود جامعهممان جامعه اسلامی نشده است مسئولیت همه ما در ایجاد عدل عدل اجتماعی و عدل اقتصادی بسیار سنگینه و تحقق بخشیدن به اون بسیار دشوار اما شدنی شدنی بکنیم تلاش کنیم تحقق پیدا خواهد کرد ما پیامبران را فرستادیم با بینات و با اون‌ها کتاب و میزان و معیارها و ارزش های جداکننده حق از باطل زشت از زیبا فرستادیم تا مردم در پرتو این روشنگری و این هدایت بتوانند عدالت را به وجود آورند. پیاماوران عدل هستند. امروز در جام لی ما آثار عدل اجتماعی و اقتصادی و اخلاقی در حد مطلوب همهمون نیست. خب حالا کلید چی؟ حالا که احساس می‌کنیم نابسامانی‌ها هست. تبعیض‌ها هست، بی‌عدالتی‌ها هست. می‌تونید بفرمایید که شما چهکار خواهید کرد. شروع می‌کنید فقط ن زدن که بابا ما خون دادیم که به عدالت برسیم. پس کو عدالت غر زدن. اینکه جمهوری اسلامی شد. ایی نکرده دل شدن و به لومی و یعوردن که ای بابا آرزو را آرزوها داشتیم که فکر می‌کردیم با این جمهوری اسلامی تحقق پیدا کنه اینم که نشد یا شروع می‌کنید با چشم بازتر و اندیشه بازتر به همه جوان به کار نگریستن و با هم همکاری بیشتر کردن و با محکم بستدن کمربندها و آماده کردن بیشتر خودمان این راه طولانی سنگلاف پرنشیب و فراز انقلاب را با قاطعیت هرچه بیشتر پیمودند کدام یک نازک نارنجی‌هایی که هم بلند هستن آدم‌هایی که کم کار می‌کنند و مزد فراوان انتظار دارند. هستند کسانی که ساده‌اندیش و سطحی نگرند. هستند کسانی که فکر می‌کردند در ۲۲ بهمن ۵۷ مبارزه ما به پیروزی رسید و تمام شد و حالا موقع دیو چیدن است و فهمند شدن است. بابا سال‌ها کشتیم حالا موقع درست. آری جانم حالا موقع درو است. اما جرو است. چندین برابر سال‌های کشتت ممکن است طول بکشد. درو می‌کنی درو شروع شده ولی دروستش طولانیست. دروهم زحمت می‌خواد. درشم خلاقیت خواد درویشم حرکت و فداکاری می‌خواد نه دری آسان بی‌زحمت برای این کشاورزهای عزیز ما اونایی که با دست باید درو کنند و بعد باید بافه کنند و بعد باید به جایی که خرمنکوبی هست ببرند و اونجا بکوبند و باد دهند و گندم رو از کاه جدا کنند و بعد که دم‌ها را به منزل ببرند و اونجا آسیا کنند و آ کنند و خود نان بپزند و بخورند. مدت لازم برای بهرمند شدن از اونکه کشتی‌اند از مدت کشتن چند کوتاه‌تر نیست و زحمت در ایام بهره‌برداری و برداشت محصول از زحمت در ایام کشتن اگر بیشترتر نباشه چندان هم کمتر حمت کشیدید تلاشتون به ثمر رسید کاشتید و درو آغاز شد از ۲۲ بهمن ۵۷ درو آغاز شده اما زمان دری شما ۱۰ سال یا بیشتر طول خواهد کشید آیا برای یک گروی ۱۰ ساله پرکار پرزحمت آماده‌اید؟ الله اکبر الله اکبر الله اکبر
اونم گروه دشمنان خرمنسوز از چپ و راست از زمین و آسمان در کمین برداشت محصولمان نشسته‌اند اونوقت دیگه جلو مشکل‌تره نوقت باید برای درو کردن حضور و آمادگی بیشتری در صحنه داشت. باز در این زمینه با صداقت و صراحت به شما عرض می‌کنم تا این لحظه که در خدمت شما هستم حرکت به سوی عدالت و در خط عدالت قرار داره. از خط منحرف نشده. اما مواظب باشید مواظب باشید نیروهای زیادی هستند که می‌خواهند اون را از منحرف کنند. بعضیا سؤال می‌کنن فلانی یعنی همین حالا که هنوز سرمایه‌دارها، پیش‌ورها، بازرگان‌ها روز به روز از طریق بالا بردن نرخ نیازمبندی‌های مردم و گران کردن سود بیشتری می‌برن. یعنی نیگی باز هم تو خط ا عدالت قرار داریم. بله جانم تو خط عدالت قرار داریم. خط عدالت یه خط مستقیم نیست. یه خط منکسره خط پیشرفت انقلاب یک خط مستقیم نیست. یک خط شکسته است. اگر ما در سمت پیشرفت قرار گرفته باشیم ولو خط شکسته باشه باید اون را بپیماییم. Oh.

خلاصه سخنرانی

این خطابه به اهمیت تشخیص حق از باطل و انتخاب آگاهانه راه خدا در میان تاریکی‌های فریبنده می‌پردازد. مؤمنان با حمایت الهی از تاریکی به سوی نور هدایت می‌شوند، در حالی که کافران تحت تأثیر طاغوت، از هر نوری دور شده و به سوی ظلمات و دوزخ می‌روند. سخنران بر این باور است که جمهوری اسلامی تنها زمانی به کمال می‌رسد که کاملاً با نورانیت الهی پیوند خورده و از طاغوت و مستکبران جدا شود و تأکید می‌کند که رسیدن به این آرمان نیازمند تلاشی بی‌وقفه، خودسازی فردی و اجتماعی، و مراقبه دائمی است. همچنین، مسئولیت مردم و حکومت را در ایجاد سازوکارهایی برای پاسخگویی و نقد سازنده برجسته می‌کند و به مسئله آزادی بیان و نحوه رفع موانع آن به شکلی عقلانی و سازنده می‌پردازد.

متن پیاده شده

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلاه وسلام علی جمیع انبیائه و رسله و علی سیدنا و مولانا خاتم النبیین ابالقاسم محمد صل علی محمد و آل محمد و ابن و وصیه من بعده مولانا علی امیرالمؤمنین و علی الائمهه الهدات من اهل بیته وخیره من آله و صحبه و السلام علینا و علی عباد الله الصالحین لحمدله الذی خلق السماوات والارض و جعل الظلمات ونور ثم الذین کفرو بربهم یعدلون سپاس و ستایش خدایی را که آسمان‌ها و زمین را آفرید و تاریکی‌ها و روشنایی را پدید آورد و اون‌ها که کافرند از راه خدایشون روی برمی‌تابند. ر اون زمینه دچار انحراف و کجروی می‌شوند و راه‌های انحرافی و کجروی را به وجود می‌آورند. مسئله اساسی در انتخاب من و شما به عنوان انسان موجود آگاه انتخابگر این است که تاریکی‌ها و روشنی را درج کنیم و بشناسیم. ورانیت خدا و راه خدا را در میان ظلمات و تاریخی‌های رنگارنگ و گوناگون گم نکنیم الله ولی الذین آمن یخرج منظلمات النورذین کفرو اولیاهم الطاغوت یخرجونهم مننور الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیون پشت و پناه و خامی انسان‌های بایمان خداست سر رشته کار اون‌ها در دست خداست حاضی اون . حامی اون‌ها هم خداست. خدا اون‌ها رو از تاریکی‌ها بیرون می‌کشه و به میدان نور و روشنایی در می‌آوره. برعکس کافران اون‌هایی که ایمان به خدا ندارند و به خدا کفر می‌ورزند همپالکی‌ها و هم‌پیمان‌ها و صاحب اختیارهاشون طاغوت است. عناصر سرکش، تجسم‌های عینی طغیان و استکبار این‌ها صاحب اختیار کافران به خدا هستند. هنر این صاحب اختیارها، هنر این هم‌پالی‌ها اینه این انسان‌های دورمونده از ایمان به حق رو از اون مقدار روشنایی هم که درش قرار دارند درمیارند و به قلمرو تاریکی‌ها می‌برند. فرجام کارشونم اینه که اینها دوزخیان و آتشیانن و جاودانه در آتشن. این جمهوری اسلامی تا جمهوری نورانیت الهی نشود تا پیوندش با خدا و خداییان نباشد تا از مستکبران و طاغوت و طاغوتیان نبرد و به الله و بندگان و عبادالله المخلصین و مخلصین نهپیونده و جوش خوره تا وقتی که در شعون مختلفش نورانیت خدا نورانیت حق نورانیت حاکمیت حق همه جاگیر نشه به حالت استقرار نرسیده این روزا می‌پرسن مکرر که فلانی آیا در شعون مختلف جامعه ما پس از گذشت ۲۱ ماه از پیروزی انقلاب همه چیز به سامانه همه چی روبه شده آیا در دستگاه‌ها و شعون مختلف مردم دیگه باید احساس کنن که همه جا حاکمیت حق برقرار شده و بهالله به اونچه می‌خواستن رسیدان؟ پاسخ به اون‌ها این بود د و این است که خیر هنوز همه چیز سامان پیدا نکرده هنوز خیلی بی‌سامانیا هست هنوز خیلی انحراف‌ها از حق هست هنوز ظلم و ظالم ریشکن نشده هنوز پیوند این جامعه با طاغوت و طاغوتیان بریده نشده هنوز همه پیوندها با خود خدا و خداییان برقرار نشده اونایی هم که برقرار شده استوار و محکم نشده و کی گفته است که یک جامعه می‌تواند به این مفت و آسونی از آن ظلمات رنگارنگ محیط بر همه چیزمون دربیاد و به این نورانیت دلپذیر فراگیر برسه و در کجای تاریخ چنین تجربه‌ای بوده است که ما حالا تجربه دومش باشیم و در اون تجربه‌های پیشین راه تحقق نمیگم تمامعیار ولی لااقل تحقق مسلط بر محیط تحققی که بتونه نشون‌دهنده دگرگونی نسبتاً فراگیر باشه چقدر پرخم و کم پرنشیب و فراز و طولانی و سنگلاخ بوده که حالا می‌خواید شما بگید نه آقا می‌شود بگید پس از پیروزی ۲۲ بهمن ۵۷ آیا واقعاً جلوتر به دست خدا یا به دست دیگران یک راه آسفالته مستقیم تمام آماده برای حرکت انقلاب ما به سمت پیش از جلو خته شده بود در کدوم انقلاب هم چیزی بوده که این دومیش باشه ما باید روز به روز نسبت به تعهدمون و تعهداتمون برای انقلابی که به وجود آوردیم آگاه‌تر بشیم نه دشمن اینقدر دشمن کوچک و ساده و بی‌قل و قغش و آسون از مید دررویید که ما فکر کنیم دشمن ما را راحت می‌گذاره. نه خودمون نه خودمون اینقدر ساخته شده بودیم که پس از پیروزی دیگه مثل ملائکه المقربین بتونیم بدون هیچ عیب و نفس و بدون تسلط هواها و هوس‌ها و بدون تسلط صفات نامطلوبی که در یکمون خانه ونه کرده بود این راه الهی رو این س راط مستقیم رو این راه راست را این خط نورانی را قافع و سریع کن چنون دنبال کنیم که هیچ جا دیگه به ظلمات برنخوریم نبودم ما باید بدونیم که از شر این ظلمت‌های گوناگونیدن و به اون زندگی نورانی درآمدن احتیاج دارد. به تلاش شب و روز و پیگیرمون این رو بهتون بگم اصولاً خداوند من و شما رو اینجوری ساخته که هیچوقت نمی‌تونیم مطمئن باشیم که وضع خوب موجودمون برای همیشه تدوین شده است. هیچ‌وقت. تعلیم اسلام به من و شمای مسلمان این است. ه فردای تو همین فردا فردای تو به دست عمل امروز تو ساخته می‌شود. مگه غیر از اینه؟ مگه شما معتقد نیستید که حتی آخرت هم به دست من و شما در این دنیا ساخته میشه؟ مگه شما این همه روایاتو نشنیدید که هر عمل صالحی که ما انجام بدیم در این دوره زندگی دنیا مثل یک خشت و یک آ می‌مونه برای ساختن خانه امن و سعادت در بهشت جاودان و هر عمل ناپاک زشت گناهآلود انجام بدیم مثل این است که یک هیزم یک هیزم آماده برای سوختن و سوزوندن برای دوزخ جاودانه پس از مرگمان از پیش فرستاده باشیم مگه شما این تعلیمو نگرفته بودید از اسلام معنی این تعلیم چیه ن است مسلمان آینده می‌خواد این آینده فردا همین فردا فردا روز چهارشنبه ۱۳ آذر می‌خواد آینده دور می‌خواد آینده قیامت و رستاخیز پس از مرگ همه این آینده‌ها رو من و شما می‌سازیم قرار بر اینه خب اگه قرار بر اینه اونوقت ما می‌تونیم ما می‌تونیم جز بی‌قراری حالت دیگری داشته باشیم. ما باید بی‌قرار باشیم. ما باید آروم نگیریم. ما باید بدانیم و این باور رو داشته باشیم و این باور در گفتار و رفتارمون به چشم بخوره که هیچگاه نسبت به آینده انقلاب و اسلام و امت اسلامی می‌توان بدون دغدغه و نگرانی بود. نگران از چی؟ از دشمنای خارجی اون که سر جاشه. نه نگران از آنچه یوسف گفت شما درباره یوسف در قرآن یوسف صدیق در قرآن چی خوندید؟ یوسف فرمود و ما نفسی انفسما به سو ما رحم ربیوس می‌گوید من ادعا نمی‌کنم که در به که به هیچ عنوان در معرض لغزش نیستم برای اینکه نفس انسان را به بدی‌ها وا می‌دارد و سخت وا می‌دارد و مکرر وا می‌دارد مگر اینکه خدا رحمم کنه اگر دست حمایت و عنایت خدا نباشد یوسف هم می‌خزد
خوب از این چه می‌فهمیم
از این می‌فهمیم که یوسف هم باید دائماً مراقب خویشتن باشه از مرحوم میرزای شیرازی بزرگ رحمت الله علیه میرزا محمد حسن شیرازی یکی از چهره‌های مرجعیت و روحانیت متعهد آگاه و مبارز مبارز با کفر و الحاد و استعمار و استکبار و نفوذ اون‌ها در جامعه اسلامی نقل کردن که یکی از شاگردان برجسته و تربیت شده‌هاشون یشون گفت استاد شما برای اینکه خودتون رو بسازید برای اینکه از شر شیطون محفوظ بمانید چه برنامه‌ای چه ریاضتی دارید؟ اون موقع‌ها ریاضت می‌کشیدن برای اینکه از شر شیطون مسون بمانند ریاضت می‌کشیدن چه ریاضتی دارید این رو؟ شاگردی از یکی از شاگردان ایشون برام نقل کرد اگر اشتباه نکنم از مرحوم حسین کرمانشاهی برام نقل کرد ایشون فرمود محاسبه و مراقبه من شب‌ها پس از کار روزانه وقتی می‌خوام به به سر برم بخوابم چند دقیقه طول می‌گذشته خوابم ببره این چند دقیقه از خودم حس شی می‌کنم. کار روزانهم رو می‌رسم ببینم امروز چیکار کردم. همش کار خوب کردم یا کار بدم کردم. اگه کار بد کردم از خدا طلب مغفرت کنم. خودم رو ملامت کنم. خودم رو سرزنش کنم تا فردا دیگر دوباره این کار بد زندگیم تکرار نشود. این می‌شود مراقبت خویشتند. این به من و شما می‌گوید فرد انسان و جامعه انسان نیازمند است به محاسبه و مراقبه. تفاوت نظام جمهوری اسلامی با نظام پیشین این است که یک شما برادرا و خواهرا باید حساب و حسابکش خودتون و جامعهتون و حکومتتون باشید. ن اساتیتون برای این و بر این اساس تنظیم شده که به شما امکان رسیدگی، حسابرسی و حسابکشی را بدهد
و وقتی ما می‌تونیم بگیم با یک نظام جاده‌تر سرکار داریم که شیوه‌ها و راه‌ها وسائل این حساب‌رسی و حسابکشی رو نظام فراهم کنه. من حس می‌کنم م هنوز نظام راه‌های مشخص این حسابکشی و حساب‌رسی رو در اختیار همه قرار نداده است. شما می‌خواید حسابا را به رسته بکشید اما میگید چگونه؟ در چگونهش مونده‌اید؟ الان با حرکت‌های خیابانی با تظاهرات با ابراز آزاد اونچه درونتون هست احساس و اندیشه‌ای رو که در درون دارید می‌تونید بگید این طریق می‌خواد یه مقداری محاسبه و مراقبه حکومت و گردانندگان و حرکت و طرزکار را نشون بدید اما این کافی نیست. بی‌شک باید راه‌های تازه و کامل‌تر و آسون‌تر، عملی‌تر و مؤثرتر برای این حسابکشی و حساب‌رسی در برابر همه انسان‌های ما، هر و زن مسلمان ما باز شود تا بتونیم بگیم المؤمنون ومؤمنات بعضهم اولیا و بعض یعمرون بالمعروف وینه منکر و من امیدوارم شماها خوب به روشنی بیابید که چقدر دیگه باید کار بکنیم با همدیگر تا این راه‌ها شناخته بشه و باز بشه و آماده بشه ما خیلی کار داریم که من عرض کردم به حمدالله افراد می‌تونن احساس و اندیشه خودشون رو آزادانه بگن الان مدعی پیدا کرده عده‌ای میگن نهالآزادی نیست خب این باید روشن بشه آزادی هست یا آزادی نیست خود این یک مسئله است از این مسئله بی‌تساوت نشریم الان یک عده‌ای در لباس‌ها و قشرهای مختلف مدعی این هستند که در جمهوری اسلامی ایران آزادی وجود ندارد و نمی‌توانند آزادانه حرفشون را بزنند. خب از اینا باید سؤال بکنیم بریم بپرسیم بگیم آقا چرا آزاد نیستی؟ علت اینکه آزادی نداری و احساس آزادی نمی‌کنی چیه؟ می‌ترسی. دولت جلو آزادیتو گرفته. نفست دربیار می‌گیرن من زندان. اینجوریه از مردم می‌ترسی. حرفایی داری که این حرفا رو عده‌ای نمی‌پسند و چون نمی‌پسندن از اون‌ها بیمناکی. خب از چی اونا بیم ناسی از اینکه بزنن بکوبن ویرانگری کنن از این نظر یا از اینکه شعار علیهت بدن یا از اینکه ف کنن از چی می‌ترسی این عوامل ترس رو باید ببینیم چیست مد عواملی هستند که آزادی و این عوامل رو یکی یکی برسین اگه وجود داره از بین ببریم اگه وجود نداره به او بگیم آقا تو که آزادی چرا فریاد برآوردی که آزادی نیست بزنی هر سخن بگویی هر سخنو بزنی هر داد و فریادو بازم بنگ و فریاد فراری که آزادی نیست بنویسی هرچه می‌خواهی بگویی هرچی می‌خواهی و باز فر کنی که آزادی نیست اگه اینطوره واقعاً این رو افشا کنیم بیان کنیم بگیم روشن کنیم اگرم نه واقعاً موانعی بر سر راه آزادی بیان و سخن و ابراز عقیده در اون حدی که در قانون اساسی تضمین شده وجود داره این موانع رو بشناسیم و برطرف کنیم بی‌تفاوت از کنار این سخنان نمی‌توان ما اگر به بی‌تفاوتی کشونده بشیم یعنی مرگ انقلاب متعهدانه برخورد کنیم با این ادعاها و سخن‌ها بعدم بهش بگیم خوب برادر خواهر فهمیدیم که اینجا و اینجا و اینجا موانعی سر راه آزادی بیان آزادی اظهار عقیده تو هست حالا از توی سؤال می‌کنیم کیفیت از بین بردنش چیه؟ آیا کیفیت از بین بردن این موانع این است که تو هم یک سخنی را و یک رویه‌ای رو آغاز کنی که محیط را عصبانی‌تر کنی و به خشونت بیشتر بکشونی و اونوقت در محیط عصبانی‌تر و خشونت بیشتر انتظار اون داشته باشی که آزادی کامل‌تر تأمین شود. م چیزی؟ خب اولین بحثهایی که باید با هم داشته باشیم این‌هاست که اگر موانعی و مشکلاتی و محدودیت‌هایی برای آزادی‌های مشروع تو در بیان احساس و اندیشت وجود داره، کیفیت از بین بردن این موانع بهترین راه برای میان برداشتن این موانع چیه؟ جنجال فر مردباد زنده باده یا نه؟ راه‌های معقول‌تر و راه‌های سازنده‌تر و راه‌های مطلوب‌تری وجود داره.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *