خلاصه
این منبع مجموعهای از سخنرانیها، احتمالاً در قالب جزوه یا متن پیادهشده، از جلسات حزب جمهوری اسلامی است. متن به بررسی ابعاد مختلف انسان، جهانبینی، و جامعه اسلامی میپردازد. جلسات اولیه بر ویژگیهای انسان، غرایز اصلی، هدایت الهی، و نبوت تمرکز دارند و به تدریج به سیاستهای اقتصادی، ساختار جامعه، نقش ولایت فقیه، و روابط خارجی گسترش مییابند. هدف کلی، تبیین مبانی نظری و عملی یک نظام اسلامی پویا و خودکفا است که رشد انسان و جامعه در مسیر کمال مطلق را تضمین کند، و این مهم از طریق علم و ایمان، مسئولیتپذیری فردی و جمعی، و مبارزه با موانع درونی و بیرونی محقق میشود.
خلاصه مفصل
درک جامعی از منبع “حزب جمهوری اسلامی” نیازمند بررسی دقیق بخشهای مختلف آن است. این منبع به تشریح مبانی فکری، فلسفی، کلامی، انسانشناختی، و اجتماعی حزب جمهوری اسلامی میپردازد. در ادامه، خلاصهای مفصل از این منبع ارائه میشود:
۱. شکلگیری و ماهیت حزب جمهوری اسلامی:
- پیشینه و بنیانگذاران: ایده تشکیل حزب جمهوری اسلامی سالها پیش از پیروزی انقلاب اسلامی پدیدار شد و در نهایت توسط هیئت مؤسس آن شامل آقایان سید محمد حسینی بهشتی، سید علی حسینی خامنهای، محمدجواد باهنر، سید عبدالکریم موسوی اردبیلی و اکبر هاشمی رفسنجانی موجودیت آن اعلام گردید [۱].
- کارکرد احزاب: در جهان، احزاب با وجود دشواریها، موفق شدهاند به صورت فراگیر گسترش یابند و نقش مهمی در روند سیاسی و اجتماعی کشورها ایفا کنند [۱].
- هدف و انگیزه: آنچه اهمیت بیشتری دارد، هدف و انگیزه شکلگیری این حزب است که بهترین تبیین آن در آثار شهید آیتالله دکتر بهشتی، اولین دبیرکل آن یافت میشود [۲].
- حزب به مثابه معبد: از دیدگاه دکتر بهشتی، تلاش حزبی در زمره عبادات است و او حزب را معبد مینامید [۲]. اگر عبادت را بر دو پایه “نظر” (ایمان) و “عمل صالح” استوار بدانیم، هرکس که در حزبی با داعیه اسلاممداری مشارکت و عضویت دارد، باید بتواند میان مبانی نظری خود و عمل اجتماعیاش رابطهای سازگار و منطقی ایجاد کند [۲]. زندگی خود دکتر بهشتی نمونه بارزی از این سازگاری میان میدان نظر و عمل است [۲].
۲. مواضع و مبانی فکری حزب:
- تدوین مواضع: بحثهای مربوط به تدوین مواضع حزب بیشتر در جلساتی انجام میشد که با شرکت بنیانگذاران حزب تشکیل میشد و پس از آنکه حاصل کار به صورت فشرده در کتابی کمحجم با عنوان «ما مواضع» منتشر شد، ارائه تفصیلی آن ضروری دانسته شد [۳].
- منابع پژوهش: مجموعه گفتارها، مصاحبهها و دستنوشتههای شهید آیتالله دکتر بهشتی در خصوص حزب جمهوری اسلامی، منبعی ارزشمند برای پژوهشگران و علاقهمندان به این موضوع است [۴].
۳. مبانی فلسفی و معرفتشناختی (شناخت جهان):
- واقعگرایی (رئالیسم) در مقابل ایدهآلیسم:
- جهان واقعیت عینی است: ما در حزب، جهان را یک واقعیت عینی میدانیم که مستقل از ذهن انسان وجود دارد [۸, ۱۱, ۴۱۷].
- انسان بخشی از جهان است: انسان نیز بخشی از این واقعیت عینی و گسترده است [۸, ۹, ۴۱۷]. این برخلاف دیدگاهی است که انسان را چیزی جدا از جهان میداند [۸].
- رد ایدهآلیسم شکاکانه: ما ایدهآلیست نیستیم و نمیگوییم هیچ چیز بیرون از تصورات ما نیست؛ بلکه معتقدیم میتوانیم نسبت به این جهان آگاهی کسب کنیم و آن را بشناسیم [۱۰, ۱۱, ۸۲].
- واقعیت و حقیقت: «واقعیت» به امور عینی و حاضر گفته میشود [۱۳]. «حقیقت» در قلمرو عقل عملی و در نسبت با حق و باطل مطرح میشود؛ هستی حق است و نیستی باطل [۱۸]. حقیقت و واقعیت لزوماً مترادف نیستند؛ برخی حقایق هنوز به مرحله واقعیت نرسیدهاند [۲۰, ۲۱].
- انسان و راههای آگاهی:
- حس و احساس: اولین آگاهیهای انسان از جهان از طریق حواس به دست میآید [۳۵, ۳۶, ۳۹, ۴۰, ۴۳, ۴۱۷].
- اندیشه و تفکر: پس از مرحله حس و احساس، اندیشه به کار میافتد. اندیشه با تجزیه و تحلیل، ترکیب و جمعبندی آگاهیهای حسی، به بخشهای دیگری از واقعیت دست مییابد که مستقیماً در قلمرو حس نیست [۳۵, ۴۴, ۴۵, ۴۷, ۴۸, ۴۱۷].
- اشراق و الهام: علاوه بر اندیشه و احساس، راههای دیگری برای آگاهی وجود دارد، از جمله اشراق و الهام. اینها آگاهیهایی تندتر و شفافتر هستند که خصوصاً در دلهای پاکضمیر به دست میآیند و نیازی به مقدمات محاسباتی ندارند [۵۰, ۵۱, ۵۵, ۵۶, ۴۱۸].
- وحی: بالاترین و خاصترین راه آگاهی، وحی است که خداوند پیامهای غیبی را برای پیامبران برگزیده خود میفرستد [۵۷, ۵۸]. وحی افق دید و شنید پیامبران را فوقالعاده گسترش میدهد [۵۹, ۶۰, ۶۱, ۳۹۰, ۴۱۸]. پیامبران گیرندههایی دارند که عامه مردم فاقد آن هستند [۵۸].
۴. جهان مادی: تغییر و تحول (دیالکتیک):
- طبیعت جهان: جهان مادی همواره در حال تغییر و دگرگونی است و دارای طبیعت “شدن” است [۶۴, ۸۰, ۸۸, ۱۱۱, ۴۱۸]. این حرکت پیوسته نه تنها در زمان و مکان، بلکه در اندازه، رنگ و حتی ذات اشیاء نیز رخ میدهد [۸۹, ۹۰, ۴۱۸].
- قوانین ثابت: این تحولات و دگرگونیها تابع قوانین ثابت و روابط تغییرناپذیری هستند [۹۰, ۹۱, ۹۲, ۹۳, ۱۱۱, ۴۱۸].
- مبدأ هستی: این قوانین ثابت و سنتهای جاودانه، ما را به مبدئی تغییرناپذیر و جاودانه رهنمون میشوند که تکیهگاه ثباتها و پشتوانه بیثباتهاست (خداوند) [۹۴, ۹۵, ۱۱۱, ۴۱۸].
- حرکت رشدیاب و فرجام جهان:
- خودافزایی: دگرگونیها و تحولات جهان، آهنگ رشد، گستردگی، تنوع و پیچیدگی فزایندهای دارند [۱۱۲, ۱۲۲, ۱۲۳, ۴۱۹]. جهان در حال “خودافزایی” و نوآفرینی است، مخصوصاً در بخش “صور” و اشکال [۱۱۴, ۱۱۵].
- خداوند فیّاض: این خودافزایی و نوآوری، به این معناست که جهان به مبدئی نیاز دارد که “فیّاض” (بخشنده و سرشار) باشد و بدون کاسته شدن از خود، بیافریند [۱۱۵, ۱۱۶, ۱۱۷, ۱۴۱].
- معاد (فرجام): جهان “شدنی” فرجامی دارد که همان قیامت است [۱۱۸]. این حرکت رشدیاب جهان به سوی کمال بینهایت، از طریق تکامل انسان، محقق میشود [۱۲۴, ۱۲۵, ۴۱۹].
- وحدت جهان: جهان یک مجموعه یکپارچه و هماهنگ است که قوانین آن نیز یک سیستم واحد را تشکیل میدهند [۱۲۶, ۱۲۷, ۱۲۸, ۴۲۰]. این وحدت و نظام حکیمانه ما را به اراده واحد و مطلق (خداوند) رهنمون میشود [۱۲۹, ۱۳۱, ۴۲۰].
- خداوند مبدأ، پدیدآورنده و قانونگذار جهان است؛ طبیعت و قوانین حاکم بر آن، جلوهای از اراده و مشیت اوست، نه خود خداوند [۱۳۰, ۱۳۱, ۴۲۰].
۵. انسان و ویژگیهای او:
- قلّه آفرینش: انسان موجودی ممتاز و برجسته در مجموعه عظیم جهان است و در قلّه آفرینش قرار دارد [۱۷۴, ۱۸۳].
- نفخه ربانی: انسان علاوه بر جنبه مادی، دارای جنبه استثنایی دیگری است که همان برخورداری از “روح الهی” یا “نفخه ربانی” است [۱۷۵, ۱۷۶, ۱۷۷, ۱۸۰, ۱۸۴]. این روح الهی، انسان را از سایر موجودات متمایز کرده و راهی ممتاز و مخصوص به سوی بینهایت برای او میگشاید [۱۸۴, ۱۸۵].
- ویژگیهای انسان (پنج فضیلت):
- اندیشه دوربرد: انسان قدرت اندیشه و تحلیلگری دارد که فراتر از حیطه حس است [۱۸۶, ۱۸۹, ۱۹۵, ۴۲۲].
- شناخت شر و خیر: انسان با کاوش در ضمیر خود میتواند خوب را از بد بازشناسد [۱۸۹, ۱۹۳, ۱۹۴, ۱۹۶, ۴۲۲, ۴۲۵]. این توانایی به “عقل عملی” مربوط است [۱۸۹].
- اختیار: انسان توانایی انتخاب میان خوب و بد را دارد [۱۹۴, ۱۹۶, ۴۲۲].
- مسئولیت: بر مبنای قدرت آگاهی و اختیاری که دارد، انسان در برابر کارهایش مسئول است و وجدان او را همواره مورد پرسش قرار میدهد [۱۹۴, ۱۹۶, ۲۵۴, ۴۲۲].
- ابتکار و خلاقیت: انسان قدرت آفرینش، پیریزی پدیدههای نوین و گشودن راههای جدید را دارد که به وسیله آن تاریخ و صحنه هستی را آنطور که میاندیشد و میپسندد، میسازد [۱۹۵, ۱۹۸, ۱۹۹, ۲۰۰, ۲۰۱, ۲۶۰, ۴۲۲].
- “شدن” انسان: پیامبران نیز همچون انسانها، در حال “شدن” و تکامل هستند [۹۶]. انسان ظرفیت حرکت به سوی کمال بینهایت و انحطاط به پستترین مراتب را داراست [۲۳۱, ۲۳۲, ۲۳۳, ۴۲۴].
۶. مسئولیتها و وظایف انسان:
- خودسازی: انسان مسئولیت مهمی در شناخت و ساختن خود و تصفیه و استخراج گنجینههای وجودی خویش دارد [۲۸۱, ۴۲۶]. این برترین مصداق شکرگزاری است [۲۸۱, ۴۲۶].
- محیطسازی: انسان مسئولیت خود را نسبت به محیط طبیعی و اجتماعی نیز دارد [۲۵۵, ۲۵۶, ۳۱۷, ۳۱۸].
- مهار غرایز: انسان باید بر کششها و غرایز خود مسلط باشد و از طغیان هر یک جلوگیری کند، چرا که عدم مهار غرایز میتواند او را به سقوط و انحراف بکشاند [۲۲۵, ۲۲۷, ۲۴۳, ۲۶۴, ۲۶۵, ۴۲۳, ۴۲۷].
- حرکت الی الله: سیر تکاملی انسان (الی الله) با تکیه بر اراده، عزم و “عمل صالح” صورت میگیرد [۲۹۷, ۴۲۷]. شرط این سیر، یاد همیشگی مقصد (خداوند) و آگاهی از خطرات راه است [۲۹۸, ۳۱۳, ۴۲۷].
۷. هدایت الهی:
- هدایت درونی: خداوند چراغ هدایت را در درون انسان قرار داده است [۲۳۴]. این شامل قدرت خدادادی تشخیص قبح و حسن، شناخت فطری خیر و شر، و گرایش انسان به حق است [۲۳۵, ۲۳۶, ۲۳۷, ۴۲۵].
- هدایت بیرونی (نبوت): این هدایت از طریق پیامبران تامین میشود [۲۴۵, ۴۲۵].
- پیامبران الگو هستند: آنها با راستی، فروتنی، شور عرفانی و جهاد بیامان خود، دلها را به سوی حق جذب میکنند [۴۱۶].
- عصمت پیامبران: پیامبران از هرگونه خطا و لغزش معصوم هستند، چه در دریافت وحی و چه در عمل [۳۹۱].
- عمل انبیا گواه پیامشان: رفتار و اخلاق و شیوه زندگی پیامبران خود گواه صدق رسالت آنهاست [۳۸۱, ۳۸۸, ۳۸۹].
۸. جامعه اسلامی و نظام حکومتی:
- اساس جامعه اسلامی: جامعهای است که ارزشها، احکام و قوانین اسلام بر تمام روابط اجتماعی آن حاکم باشد [۴۳۹, ۴۹۷].
- نقش فقها و ولایت فقیه:
- فقاهت: شناخت عمیق اسلام و احکام آن [۴۴۰].
- ولایت فقیه: در زمان غیبت امام زمان (عج)، ولایت امر بر عهده فقیه عادل، با تقوا، آگاه به زمان، شجاع، مدیر و مدبر است که مورد قبول اکثریت مردم باشد [۴۴۱, ۴۴۲]. ولایت فقیه، پشتوانه عملی حاکمیت مکتب بر شئون اجتماعی و عینیت یافتن جامعه توحیدی اسلامی است [۴۴۳].
- وظایف فقیه: تلاش برای یافتن پاسخ به سؤالات جدید جامعه، حضور رهبریکننده و جهتدهنده در عمل و کاستن از خطرات انحراف [۴۴۰, ۴۴۱].
- شوراها و مشارکت مردم: مشورت مستمر با مردم و دخالت گسترده آنها در اداره کشور کلید حل مشکلات و شکوفایی استعدادهای نهفته جامعه است [۴۴۷, ۴۴۸, ۴۴۹].
- نقش روحانیت: روحانیون نقش مردمی و مکتبی دارند و باید با تواضع و سادگی، الگویی برای شعار “مسئولیت برای خدمت نه سروری” باشند [۴۵۰, ۴۵۱].
- وحدت: تأکید بر برادری مسلمانان و نفی هرگونه تعصبات قومی، نژادی و ملیگرایانه [۳۴۷, ۴۳۷, ۴۵۶, ۴۶۱].
- آزادی: آزادی در چارچوب موازین اسلامی، نه بیبندوباری و هرجومرج. آزادی نباید به توهین به مقدسات اسلامی منجر شود [۴۵۲, ۴۵۳].
- اقتصاد اسلامی:
- نفی سرمایهداری و استثمار: نفی قاطع حاکمیت سرمایه بر روابط اجتماعی و ریشهکن کردن هرگونه زمینه استثمار نیروی کار [۴۹۶, ۴۹۸, ۴۹۹].
- “نه غربی نه شرقی”: سیاست اقتصادی باید بر این مبنا استوار باشد [۵۱۱, ۵۱۴].
- مالکیت: مالکیت خداوند بر جهان مطلق و عینی است [۴۷۷]. مالکیت انسان طولی است نه عرضی [۴۷۸]. مالکیت انسان دو گونه است: ابتدایی (ناشی از کار و تلاش) و انتقالی (مانند ارث و مبادله) [۴۷۸, ۴۸۶, ۴۹۰].
- منابع طبیعی و اموال عمومی: متعلق به عموم است و دولت مسئول اداره آن برای مصالح عامه است [۴۷۹, ۴۸۰, ۴۸۱, ۴۸۲].
- عدالت اقتصادی: تأمین نیازهای اساسی، ریشهکن کردن فقر، تأمین کار برای همه، جلوگیری از تمرکز ثروت [۴۸۴].
- بانک اسلامی: صرفاً عرضهکننده خدمات در گردش پول، با دریافت کارمزد و بدون ربا [۴۹۷].
- خودکفایی: تأکید بر خودکفایی در کشاورزی و صنعت [۴۷۱, ۵۰۱].
- مبارزه با تورم: ریشه تورم در سودپرستی است و با برنامهریزی اقتصادی سالم باید مهار شود [۵۰۸].
۹. سیاست خارجی و مواضع بینالمللی:
- “نه غربی نه شرقی”: سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید بر این پایه استوار باشد [۵۱۱].
- مبارزه با سلطهگران: انقلاب جمهوری اسلامی نمیتواند با هیچ قدرت سلطهگری سازش کند [۵۱۱, ۵۱۴].
- افشای توطئهها: تأکید بر افشای توطئههای ابرقدرتها، بهویژه آمریکا [۵۱۲].
- روابط برادرانه: خواهان روابط برادرانه با مسلمانان جهان و سودمند متقابل با سایر کشورهای جهان که در موضع سلطهجویی نباشند [۵۱۱, ۵۱۵].
- تبلیغ اسلام: تبلیغ اسلام به عنوان یک مکتب رهاییبخش و انسانساز، بهویژه در میان محرومان جهان [۵۱۱].
- ریشهکن کردن ریشههای نفوذ شیطان بزرگ: با انقلاب فرهنگی و قطع هرگونه رابطه اقتصادی که بتواند پلی برای بازگشت سلطهگران باشد [۵۱۴, ۵۱۵].
این منبع به تفصیل مباحثی چون شناخت، انسان، جهان، جامعه، و نسبت آنها با خداوند و هدایت الهی را مطرح میکند و چارچوبی جامع برای فهم اندیشه حزب جمهوری اسلامی ارائه میدهد.

