شفاعت

Accordion title

خلاصه سخنرانی

این منبع به مفهوم شفاعت در اسلام می‌پردازد و آن را از دیدگاه مسیحیت و باورهای نادرست رایج متمایز می‌کند. تأکید اصلی بر این است که شفاعت واقعی در اسلام، نتیجه پیوند اعتقادی و عملی فرد با الگوهای پاک الهی، به‌ویژه حضرت محمد (ص) و اهل بیت ایشان است. این متن، با ارجاع به زندگی و سیره امام علی (ع) و امام سجاد (ع)، نشان می‌دهد که الگوبرداری از این بزرگان در زندگی دنیوی، شرط بهره‌مندی از شفاعت در آخرت است، نه صرفاً ابراز علاقه یا تکیه بر «خرید گناه». هدف این بحث، تصحیح برداشت‌های غلط درباره شفاعت و تشویق مؤمنان به پیروی راستین از آموزه‌های توحیدی و سیره عملی معصومین است تا در گروه شفاعت‌شوندگان قرار گیرند.

متن پیاده شده

اینکه بسیاری از کسانی که این حرفو می‌زنن واقعاً دلشون مولا رو دوست دارن اما جهل دوستی جاهلانه است دوست نادان این حرفو می‌زنه این خلاف خطی مولاست این خلاف اون مطلبیست که مولا در راه از این همه جنبازی کرد مولا را چهره‌ای شناختید لی رو با کدام چهره شناختید؟ دوست دارید علی علیه السلام را با چهره‌های تازه هم بشناسید در همین کتاب در جلد هشتم صفحه ۱۶۳ حدیث ۱۷۳ روایتی نقل می‌کند از امام صادق علیه السلام که می‌فرمود ان ولید علی لا الحلال صاحبه کان کذالک و ان ولی عثمان یالی حلالا او حراما صاحبه کذالک ولی علی دوستدار علی کسی که در سطح علیست جز حلال نمی‌خورد چون یارش و امامش جز حلال نمی‌خورد ولی عثمان و آنکه در صف عثمان است اهمیت نمیده حلال بخوره یا حرام چون یار و پیشوا است اینطور بود بعد برگشت الی ذکر علی برگشت امام صادق مبده یادی از مولا علیه السلام کرد فقالی ذهبت به نفسه مایا حراثی حتی فارغها و امران کلاهما لله طاعه الا اخذ اشده بدنه و به رسول الله صلی الله علیه و آله شدیدهه الا وجهه فیقه به ولا اطاق احد منت رسول الله صلی الله علیه و آله بعده غیق رجل ظر الجنه ولقد اعتقف مملو من کل تحا فی دبینه التماس وجه الله عز وجل وخلاص من النار و ما کان قوته الا الخل وزی وواهمر اذا وجده و ملبوسهرابی اذا فضل انیا به شیعلم تجده میگه امام صادق برگشت و یکی فشرده‌ای از زندگی علی رو بازگو کرد فرمود سوگند به اون که علی را جان علی را گرفت و علی را پر علیه السلام از دنیا حرام نخورد نه کم و نه زیاد تا وقتی که از دنیا رفت هر وقت د تا کار ثواب پیش پاییش می‌آمد اون مشکل‌تره پرزحمتستره رو انتخاب می‌کرد بر پیغمبر هیچ مشکل و کار سختی پیش نیامد مگر این علی را به دنبالش فرستاد چون اعتماد داشت به او هیچ‌کس از این امت کا نیاورد که مثل پیغمبر زندگی کند بعد از پیغمبر جز علی زندگیش عملاً مثل انسانی بود که گویی الان دارد بهشت و دوزخ را می‌بیند هزار مملوک و برده از مال خالصی که خودش با دسترنج خودش با کتب یمین و عرفین تهیه کرده بود و خریده بود خدا آزاد کرد برای خاطر خدا خوب دقت کنید و به خاطر رهایی از آتش دوزخ شفیعتون یهکتیه که خود هم از خدا بینا است. حالا می‌خواد علی از عذاب خدا بیناس باشه که بنده و شما بیایم به حساب علی بالشرم زیر سرمون بگذاریم. هر غلطی می‌خوایم بکنیم. این منطقیه، این معقوله، این اصلاً می‌شود چیزی این تو همین منطق مسیحیاست که خدا بنده‌هاش بالاخره می‌کنه و اگر قرار این که باید همشون برن جهنم. گفتم که نمیشه. خب من چیکار کنم که خ بی بی‌خود و بی‌جهت و بی‌حسابم که نمیشه براشون بهش. بالاخره باید یه دست برم بهش یه دست برم جهنم. گفت خب بچمو پسرمو می‌فرسم تا او عذاب شهادت رو عذاب بهار کشته شدن رو به میخده شدنو تحمل بکنه. اونوقت بگم هر کس به عیسی رو دوست داره من اون رو می‌برم بهش. این یه بهانه‌ای میشه. ضمناً بی‌حیچی هم نیست. بالاخره عیسی اگه اونا در راه خدا مت نکشن عیسی زحمت کسی اینکه منطق مولیته این منطق اسلام نیست و از در هر جا دیدید مطلبی بدانید از کجا می‌خوره از نفوذ مسیحیت در عقاید پاک اسلام از راه‌های مختلف و الا شفاعت اسلام این شفاعته اون شفاعت شفاعت مسیحیته این شفاعت شفاعت اس شفیع اسلام علیست که در این روایت امام ثابت می‌گوید پولی را که با دسترنج خودش تهیه کرده بود دستش در اوور آسیب دیده بود رنزیده بود عرق جبین ریخته بود این پول با این پول هزار برده خرید آزاد کرد برای خدا و برای خلاص از آتش علی برای خلاص از آتش هزار بردا آزاد می‌کنه چی میگیم ما قرار ی کمیلن این دعاها عربیست ما می‌شینیم می‌خونیم گریه هم می‌کنیم جاری هم می‌کنیم بدم نیستایی به انسان میده اما معانی خی غالباً نمی‌خواهیم که تقفیم چهجور خب رو چه مضمونی با خدا مناجات و رازو نیاز می‌کنیم واقعاً اون مضمونه رو بدونیم چیه بدونیم علی با خداییست چگونه راز نیاز می‌کنه در روایت قبل از این روایت باز از امام صادق علیه‌ السلام روایت می‌کند قال این روایتو می‌خونم برای اینکه اگر ما مثل علی نمی‌تونیم زندگی کنیم از خودمون معیوس نشیم اما اقلاً نزدیک به علی زندگی بکنیم دیگه شبیه به علی ۱ ۲ راهمونو عوض نکنیم اقلاً راهمون راه علی باشه ولی اون سطح‌ها کیلومتر از ما کیلوترست اما ما وقتی تو اون راه هستیم وقت مای می‌تونیم دنبالش میریم دن الشو با فاصله منحرف نشین نداشته باشی برای اینکه امام صاد علیه السلام می‌فرماد کیست که بتواند مثل علی زندگی کنه قال کان علی بن الحسین اذا اخذ کتاب علی علیه السلام فظرتی قال من یقذا من یقز قال ی به وذا تغیر لونه حت یذال فی وجهه و ما اطاق احد عمل علی من ولده من بعده الا علی بن الحسین علیهم السلام می‌گوید امام سجاد علیه السلام وقتی که کتاب علی را پیش رویش باز می‌کرد و می‌خوند کتاب مجموعه‌ای بود از علی علیه‌ السلام که پیش ائمه بوده و در او می‌نگریستن مطالعه می‌کردن راه علی رو می‌شناختن وقتی کتاب علیه گرفت و در او نظر می‌کرد. وقت می‌فرمود کی می‌تونه اینجور که علی فرموده زندگی کنه؟ چی می‌تونه؟ بعد امام صادق می‌فرماداما امام سجاد می‌کوشید به اون عمل می‌کرد و وقتی امام سجاد به نماز می‌ایستاد، رنگش چنون تقدیر می‌کرد؟ در برابر خدا که احساس میشد تقیر رنگ امام سجاد هی اون که می‌خوای امام سجاد شعت باشد. تو اگر رنگت مثل امام سجاد تغییر نمی‌کنه لااقل نمازت نماز باشه دلت خدا باشه اون موقع بعد می‌فرماد و هیچ‌کس از فرزندان علی نتوانست مثل علی زندگی کنه مگر امام سجاد در روایات مکرر دیگر که در کتاب زی و تجمل از کتاب کافی اومده رفتن خونه امام صادق علیه‌ السلام یا خونه امام باقر علیه السلام دیدم امام زندگیش مثل زندگی علی نیست تفسیدم مثلاً گوشت هست غذا هست خرما هست میوه هست اونوقت حرف زدم آها مثل اینکه این قضای با قضای جیتشون سق داره بخ چی می‌تونه مثل علی زندگی کنه معتبر این روایات در کتابی و تجمل از کتاب کافی اومده این روایات زیاد از ائمه نفت شده است که کی هیچ‌کس نمی‌تونه مثل مولا علی زندگی کنه واقعاًهم مسئله همینطوره شوخی نیست اون نوع زندگی کردن زندگی روی مر قانون خدا ۱۰۰ راست ی تاریخ نزدیک به محال ما محال نمیم ما هم از خودمون محال انتظار نداریم اما میگیم تو اون خط بحث تو خط بودن و از خط بیرون بودنه تو راه بودن و از راه منحرف بودنه ما می‌خوایم تو صراط مستقیم خدا باشیم ولو ۱۰ متشو ببینیم چون اگر از راه بیرون افتادید هرچی هم جلو بری دور شدی انسانی که از بیرون میفته چطوریه؟ هرقدر جلو بره از مقصد دورتر شده اما انسان که تو راهه اگه خدا به توق یه قدم بره جلو یه قدم نزتر یا مخص ۱۰ قدم ۱۰ قدم نست بحث بر این است رفقا درباره مسئله شفاعت با توجه به این جوانب فکر کنید اونوقت شفاعت هست محمد و آل محمد سلام الله علیهم اجمعین شفعا خدا هستند عتشون پیش خدا مقبول است و شفاعت هم می‌کنند. اما برای برخورداری از شفاعت اون‌ها باید قبلاً بنده پاک خدا بود. چون اگر کسی به نمازش بی‌عتنایی کنه شفاعت اون‌ها نصیبش نمیشه. نوشابه الکلی بخوره شفاعت اون‌ها نصیبش نمیشه. زنا بکنه بکنه ربا بخوره و و عرض کردم انشاءالله یه وقتی ما تو همین کار علمی که داریم بنا داریم همه این روایات لا ینال شفاعتنا رو یک جا جمع‌آوری کنیم و از همش یک مجموعه جالب درمیاد معلوم میشه که اون ترکات چی می‌مونه که از شفاعت این شفیعان پذیرفته خدا برخوردار باشه سؤال اگر کسی قرار است در راه خدا باشه دیگه شفاعت این‌ها گرم کفایده بله بله این یه سؤه باید هم آدم این سؤالو بکنه جا داره این سؤال رو بکنه این باز برای اینه که خداشناسی ما ناجوره انسان‌ها الگو و مدل در زندگیمون خواه ناخواه وجود داره و نقش داره. بنده گمان می‌کنم اصلاً آدمی که خودش رو طبق یک هیچ الگو و مدل نساده تقریباً در جامعه بشریت یا وجود نداره یا خیلی کمه. منتها درصد مدل‌گیری فرق می‌کنه. یه کسیست که ۷۰ خودش را بی‌دل می‌سازه ۲۰ رو مدل و رو الگو یه کسیست که عکس این نسبته یه کسیست که ۹۵ دنبال مدل و الگو می‌رسه. ح بدم. وقتی من می‌گویم مدل گاهی خیال می‌شود که مدل صرفاً عبا لباس. بله. خب مدل لباس مدله. آقایون و خانم‌ها لباس می‌پوشند بر طبق مدل. مدل مدل لباس فلان کس فلان زن فلان مرد فلان هنرپیشه بی‌هنر فلان ستاره بی‌نور و ظلمت این یه نوع مدله بسیار این نوع مدل همه کس یه نوع مدلای دیگه هم داریم ما ژنست راه میره فتن یعنی چه یعنی این موقع که خواسته کیفیت راه رفتن برای خودش درست کنه از راه رفتن فلان کس خودش اومده اونوقت ژستور به خودش می‌گیره راه میره ژست نشستن یکی از معاد معروف معاصر این مدت‌ها مدل بود برای اشخاصی که منبر می‌رفتن سعی می‌کردن آهنگ تن صحبت طرز جمله‌سازی طر دست و تکون دادن همه به ثبت او بود مدل برای منبری‌ها قبل از ایشون اشخاص دیگه بعد اشخاص دیگه چنان آقا ایشون در طرز نشستنش توی مجلس می‌بینید که با یه سبک خاصی می‌تونه اونوقت بهشون میگن که بله ایشون خدا رحمتش کنه فلان آقای دیگر رو که فد ایشون خیلی شبیه به او تو مجلس می‌تونه و دستش عصبا مثل او درمیاره و می‌شینه برخواستن، راه رفتن، صحبت کردن، لباس پوشیدن این‌ها مدل انتخاب کرد در خب حالا اینا یه قدری از این مختزل‌ها بین خود فلان می‌بینید که این در سکوت و وقار و طمعنینه و حرف بی‌خود نزدن چهی داره. اونوقت بهتون میگن که خدا رحمتش کنه فلان آقا را مربی بود. عده‌ای تحت تربیت او بودند. همه سعی می‌کردن که مثل اوک باشن. او مدل تقوا بود برای این‌ها. الگوها در این عالم تصوف مردها چی هستن؟ مردها در اون عالم تصوف که یه خورده باز جونی داره نه تصوف که فقط به و هر خوابخور گذاشتن شروع میشه و تمام میشه. در اون فتا یک کمی آهنگ خودسای داره. مرتد برای این مریدها چیه؟ مدله. کنن که تا اون میشه مثل او باشن، مثل او ذکر بگن، مثل او توجه بشن، مثل او نگاه بکنن. منتها مراتبی داره قط نسبت به مرشد، مرشد نسبت به شیخ، شیخ نسبت به مربی، اینا هر کدوم برای خودشون درجات وراتب یا معلم، معلم‌ها توی مدارس این‌ها مدل میشن برای بچه‌ها. بچه‌ها سعی می‌کنن که خیلی از یکی اونا رو یاد بگیرن میگن مدل. بنابراین در زندگی ما انسان‌ها مسئله الگو انتخاب کردن امری تقریباً عمومیت داره حالا که اینطوره در راه زندگی و در راه دین بنگر ببین کیو به عنوان مدل و الگو انتخاب می‌کنه چون عملاً بالمعال سرانجام عاقبت کار ردیف است. همان ردیف کاره مدل الگویی‌ست که برای خودت انتخاب کردی. با او در مسیر زندگی با او به سمت او در جهت او به سرانجام او قدم برمی‌داری. اگر مدل الگوی است الگوی پاکی و فضیلت و تقواست آخر عاقبت تو هم یک سهمی از پاک فضیلت نصیبت میشه. بنابراین مسئله اینه انسان که طالب رضای خداست و در راه رضای خدا می‌کوشد در این راه خودبهخود امام و پیشباب و مدل و الگو دارد. توصیه می‌شود به شما به ما که اگر می‌خوای الگو انتخاب کنی محمد و امامان پاک از خاندان محمد سلام الله علیهم معین را الگو انتخاب کن تا با اونا باشی تا در روز قیامت در زمره اون‌ها و در گروه اون‌ها باش نتیجه نتیجه اینکه روز قیامت که میشه که مردم پراکنده هستند در صحنه قیامت منتصر یومالنشوره روزیست که همه از زمین می‌خیزن پرانده و قرار میشه گروه گروه مردم جمع بشن دور هم کی تو را صدا می‌کنه که بیا به سمت گروه ما الگوید اگر الگویت را محمد و آل محمد انتخاب کرده‌ایست صدا می‌زنند لازم نیست صدا کنن ها یعنی شرایط و اوضاع و احواز طوریست که تو به شمت اون‌ها خونده میشه‌ای اون‌ها یشگاه خدا تو را می‌خواهند در زمره خودشون دعا می‌کنن برای سعادت تو اما دعایی که در اثر عمل این دنیایی توست اینو اشتباه نکن چون اینو ما می‌دونیم که قرآن با صراحت می‌گوید اون دنیا دار عمل نیست دار چیه؟ دار عمل و عکسالعمل است نه دار عمل کجاست؟ اینجاست اینم صریح قرآن و روایات بسیاری پس شفاعتی هم که اونجا داری نتیجه عمل اینجاست تو از همین جا جزو گروه اون‌ها باید باشی و اونجا تو را می‌خوانند و از خدا نجات تو را می‌خواهند در اونجا روشن است که میان تو و میان خدا واسطه‌ای هست اما این واسطه اون الگوییست که خدا برای معین کرده و تو هم خودت را در بر طبق اون الگو ساختی و در گروه اون الگو درآوردی اونوقت رسماً شفاعتم هست می‌گو خدایا این در زمره دوستان در زمره پیروان دوستی زبونی است دوستی همراه با عمل دوستی که اونا بپسندن اون روایت رو پاسخال خوندم که امام در جلدوم کافی صریحاً می‌فرماد کسی که مفصیت خدا رو می‌کنه دوست ما نیست. صریح اون روایت. این خواست خوندم من رسماً عرض می‌کنم بالا اینا دوستان ما هستن. این از دوستان ماست اونوقت میاد در گروه محمد و آل محمد و به نجات می‌د پس شفاعت هست و فایده شفاعت اینه که تو بفهمی چه الگویی انتخاب کنی. نقش ً اینجا باید روشن بشه که انسان به دنبال چی میره. در روایات دیگر دارد که به این آیه قرآن نگاه کن که خدا می‌فرماد روزی که ما هر گروهی از مردم را با امامشون با پیشواشون مشور می‌کنیم و میاریم در صحنه قیامت ببین دنبال کدوم امام و کدام پیشبانی رو و این مهمه آقا دنبال کدام رهبر میری زندگی ما که بی‌رهبر و بی‌ الگو نمیشه ببین دنبال کدام الگو و کدام رهبر رام پس شفاعت چه سودی دارد؟ سود شفاعت این است که تو از همین جا از همین جا پیوستگی خودت را با الگو روشن کن. دنبال اون الگویی برو که دلت می‌خواد روز قیامت شفیع تو باشه. یعنی در گروه او محشور شوی و به شمس فرجامی بروی که سرجام اوست. اگر سرجام نیک با سعادت محمد و آل محمد ‌خوای از همین جا تو خط اون‌ها بریم و اگر غیرت نمی‌خوای برو تو خط اون‌هایی که دیگر دارن. این هم نتیجه شفاعت و رمز شفاعت با این معنایی که عرض شد. و اما شفاعت به معنی گناه خریدن عرض کردم گناه خریدن مال کیا؟ مال دست‌های به ما معروف. با کمال تعسب توی روایات ما هم روایاتی به این مضمون آمده حتی تو همین کتاب کافی آمده اما این روایات بر خلاف قرآن است و بر خلاف یک دسته دیگه از روایات هست و باید اون‌ها رو کنار گذاشت بهخصوص که راویان بسیاری از این روایات اشخاصی هستند که در کتاب‌های رجال ما گفتن اینا مردمی قالی منحرف گمراه چند تا از این روایت‌ها که اتفاقاً مضمونش همون گناه خریدنه در یکی از این روایت‌ها یه مضمون عجیبی داره تو همین کافیه می‌گوید که بله هر کس دوستدار ما باشه روز قیامت براش تنه کار می‌کنیم گناهانیست که تجاوز به حریم خداست عبارت روایت اینه ما خدا رو وادار می‌کنیم این عبارت روایته خدا رو وادار می‌کنیم که از گناه او در گذ حسنا علی الله عز وجل خیلی عبارت دستورانه‌ای بنده بگه ما بر خدا مقرر می‌کنیم این عین مطلبه ما بر خدا مقرر می‌کنیم که از او بگذ و اوناش که مربوط به حقالناسه ما میایم مردمیا که این حقالناس توشون داره می‌کشیمشون جلو از کیسه خودمون اونقدر به اینا میدیم تا اینا راضی بشن اونوقت نمی‌بنش بهش این روایات روایات انحراف تو همین کافی هم هست برای این روایت رایش ل بن زیاده و سهل بن زیاد را علامه هلی و دیگران در کتاب‌هاتون میگن مردی قاضی تندرو منحرف گمراه حالا چه شده است که با این حال مرحوم کلی تو کتاب کافی روایت چی آورده این جای بحثه اونچه که مسلمه همه علمای ما متفقن که همه روایات کافی مورد قبول نیست اگه مورد قبول بود که دیگه اجتهاد من نداره پس مجتهد با چی می‌خوایم ما اگه قرار کتاب کافی کافی باشه واقعاً الکافی کافر لشیتنا همینطور که بعضی از اخبار هم میگن خب دیگه ما مشرک چار کنیم کافی رو ترجمه می‌کنیم به همه جو زبان‌ها از رورا زندگی می‌کنه باز نه تو این کتاب‌ها حق و باطل به هم آمیخته باید اهل فن بود باید با دقت باید قرآن را ترازوی اصلی قرار داد خط و مسیر و سنت شناخته شده محمد و آل محمد را معیار قرار داد اونوقت فهمید که حقش کلامه و باطلش کدامه این است مسئله شفا ساعت اعتقاد راستین اسلام و تشیع به اینکه شفاعت هست حتی در قیامت هم در این دنیا و هم در اون دنیا عرض کردم روایتی که میگه امام در حق من دعا فرمود دعای امام مجتدا شد اینم هست که در این دنیا که در اون دنیا چگونه است؟ از کیست برای کیست ایسان توجه از اول به کجا معطوف باشد؟ به خدا یا به شفیع؟ اون شفاعتو که آدم میگه بله ما مقرر می‌کنیم بر خدا که تعتو درگذرد البته آدم میاد اول در خونه شفی بگه برای اینکه این خدا هم می‌رفته خب می‌خوایم بیایم البته در خونه بونیم همون کاری که با کمال تأسف در میان ما الان خیلی که یا علی ما بیش از یا الله میگیم این انحرافه اگه خود مولا مولایی که ما می‌شناسیم علی که ما می‌شناسیم اگه الان پیشوای ما بود همون تازیانهو که در بازار کوفه در دست می‌گرفت در دست می‌گرفت و ما رو عدب اینور نگ یا الله بکو علی روست بخ علی رو الگو انتخاب کن به راه علی برو اما به سوی کی برو به سوی خدا به علی میگی مول الموحدین آقا و سرور یکتاپرستان در س که به نجف مشرف سفرها واقعاً چیزی اون نمیگم اصلاً حال من رو به همد اون روز از نظر زیارت که یک از این زیارتو بخونه تو که جوون عربو گرفته آورد اون قسمت بالاتر یک ر این هست حق می‌شود که در دست راست وقتی بالاتر رو به درست دست راست دری از اون این در باز یک راهروی اون پشت پرس که صبر عی از علما توی اون مقابر اون پرسن دیدم که این دست اینا رو گرفته و با همون عربی اراه محلی اینا رو آورده پای اون دست و بهشون میگه که اینجا یک یکی گفت یادم جال اینجا در مثلاً مثلاً در نگاه یه همچین چیزی یه تعبیر دیگه حالا به در بهشت یه تعبیر اینجوری گفت و اگر می‌خوای بهش بری اونجا میشه وزانو بشن نیاز کن و بعدم سرانجام پولی بده اون یه‌ها خواسته بگیره اتفاقاً این جوانا نمی‌دونم داوش بودن یا اینکه واقعاً پولی درسشون نبود این دنای به کاردون داده بود چهجوری بود بالاخره این مثل هیچ چیزی هم از اینا نصیبش نشد ولی من دیدم در کنار مولوی وحدین این بساط ضد توحید تعل کرده این تداوز حریم مولاست ببین اگر به این جوان می‌گفت ایان اگر می‌خواهی به سعادت جاودانی برسی بهشت موعودی بیا برات بگم مولا چهجور زندگی می‌کرد مولا رو الگو انتخاب کن اون وقت عادی استاد دیگه توش پول بده آخرش نبود اما بیا اینجا در از این چوب از این در چی با آیا هرگز شما سراغ دارید که در زمان در تمام دوره زندگی مولا در هیچ تاریخی حتی یه مطلب اینجوری میگه که در زمان حیات ما چی ساخته باشه هرچه نقل میشه مال حالا خود مولا رو گوه میدن هر کار دلشون می‌خواد به حساب مولا می‌کنن شفاعت هست که در این دنیا چه در اون دنیا اما فرمولی داردی داردی دارد کتابی دارد مسیری دارد مسیر رو من عرض کردم تمام این تفاسیر کتاب اگه واقعاً بخواستیم به صورت مفصل همه آیات و روایاتو بخونیم که می‌گفت چندین دره بحث میشد کلام این تفاسیر خلاصه میشه در این چند جمله شفاعت چه در اون دنیا چه در این دنیا از محمد و آل محمد سلام الله اجمعین از مؤمنین از قرآن از پیامبران دیگر از همه مردان خدا برای انسان‌هاییست که خودشون را تو خط این‌ها بیارن در صف این‌ها بیارن این‌ها رو الگو انتخاب بکنن پیوند عقیدتی و عملی میان اون‌ها مردان و زنان حق باشد اونوقت خودبهخود در زمره این‌ها در روز قیامت قرار می‌گیرن. خودبهخود این‌ها دربارتون دعا می‌کنند. خودبهخود آنها ما را همراه با خود به سرمنزل مخصوص می‌رسانند. از خدای متعال خواستارند که ما را مشمول اینگونه شفاعت محمد و آل محمد و همه مردان و زنان و بندگان پاک خدا قرار دهد علی پیشبای فاطمه کسیست که در چنین ساعاتی از سال چهل هجرت با فرزندش و فرزندانش ی می‌خواد آخرین سخنان را با اون‌ها بده به اون‌ها وصیت و سفارش بکنه اینه سفارش او وصیت لکلا تشرکو بالله شیعا و محمد صلی الله علیه و آله فلای سنته اقیم العبودین و خلاک زم انا بالامس صاحب ودم فارغ انق ولی وثنا میفلی قربه هو حسنه بعفو الا تحبون والله ما فجنی من الموت وارد ورته و ما کنت الا تقارب وارد وجد و ما عند الله خیر تق این است مولای ای فرزندان ای بستگانت من به شما این است که به راه شرک نریز برای خدا شریک قائل نشید. سارت شما را به پیغمبر خدا وجهزه در روش زندگی پیغمبر رو تباه نکنید از دست ندید. این دو عمود و این دو استوانه دین رو سر پا نگه دارید. دیگه هیچ عیبی نداره. من دیروز با شما بودم. صاحب شما بودم. سرور شما بودم. آقای شما بودم. یار شما بودم. امروز که ضربت در بتر افتاده‌ان برای شما عبرتی هست که علی هم می‌دون علی توانا امروز رنجور و بیمار درست فردا هم از میان شما خواهند رفت اگر موندم اگر زنده موندم خودم می‌دونم که باارب خودم چیکار کنم و اگر رفتم اگر رفتم از رفتن باش منظرگاه من همونجاست اگر خودم عف کنم ببخشم جاناربم را این وسیله تقر من به سوی خدا و برای شما هم کاریست با ثواب عفو کنید شما هم عف کنید آیا دوست نمی‌دارید که خدا شما را محمول مغفرت خود به خدا قسم فکر نکنید که من حالا از مرگ لرزید ‌ای پیش آمد که من از اون حادثه خوشم نیامده باشد ناراحت شده باشم نه من درست مثل کسی هستم که شب هنگام می‌رود تا از نحری شریعه‌ای که آب می‌خواهد آب بردارد. من در حسن اون جستجزوگری هستم که دنبال چیزی می‌گشتم حالا بهش رسیدم. چون برای علی زندگی در میان اون مردم راستی زندگی پرمشقت تلف من به اون که پیش خدا می‌نگردم ثواب که پیش خدا برای بندگان پاک خدا برای از همش این‌هاست آخرین کلمات مولایی توجه به خدا توجه به کتاب خدا توجه به سن سول خدا دعوت به توحید و یکتاپرستی دعوت به فضیلت دعوت به عقل و گذشت حتی از ضاربت از قافلت است می‌گذرد بیباسی در برابر مرگ به زندگی من نبستن زندگی را فقط برای صدا شدن در را حق خدا دارای ارزش دانستند. آیا شیعه علی آماده هست در این سپاس دنبال روی علی باشد؟ صلی الله علیک یا مولای یا ابوالحسن یا امیرالمؤمنین صلوات الله علیه و رحمت الله am

خلاصه سخنرانی

این متن به توضیح و تبیین مفهوم شفاعت در اسلام می‌پردازد و بر اهمیت ارتباط مستقیم انسان با خداوند تأکید می‌کند. نویسنده با استناد به آیات قرآن و دعای ابوحمزه، بیان می‌کند که خداوند به انسان بسیار نزدیک است و دعای هر بنده را مستقیماً می‌شنود و اجابت می‌کند، بنابراین نیازی به واسطه برای رساندن دعا و طلب حاجت نیست. با این حال، شفاعت در ابعاد دیگری مانند راهنمایی و تربیت انسان‌ها برای شناخت رضای خدا توسط انبیا و ائمه معصومین پذیرفته شده است. در حقیقت، شفاعت به معنای دعای پیامبران و ائمه برای کسانی است که به تعالیم الهی عمل کرده و در مسیر رضای الهی گام برمی‌دارند، نه اینکه با توسل صرف و نادیده گرفتن اعمال نیک بتوان به آن دست یافت. نویسنده با انتقاد از انحرافات و خرافاتی که در فهم شفاعت رخ داده است، بر لزوم درک صحیح این مفهوم، مطابق با اصول توحید و آموزه‌های قرآنی، تأکید می‌ورزد.

متن پیاده شده

از آیاتی که در جلسات قبل جلسه قبل تلاوت شد یک آیه کریمه آیه ۱۸۶ رو نرسیدیم دربارهش بحث کنیم در حدود یک ربع ساعت در این زمینه بحثی می‌کنم و بعد طبق قرار رفقا بحثی درباره برنامه جلسه و احیاناً پیشنهادات بهتری برای داشتن برنامه بهتر آغاز خواهیم کرد اذا س عبادی فیی قریب اجیب دعوتان فلیستجبی ولی بی لعلهم یشدون که بندگان از تو درباره من سؤال کنند. پاسخ سؤال این است که من نزدیک هستم و دعای دعا کننده را همان که به سوی من دعا می‌کند اجابت می‌کنم و پاسخ می‌دهم. بنابراین به من ایمان آورند و دعوت مرا اجابت کنند باشد که اون‌ها در راه راست باشند. مفسرین نوشته‌اند که یک مرد با ایمان مسلمان آمد خدمت پیغمبر اکرم صلوات و سلامه علیه عرض کرد یا رسول الله آیا خدا دور از ما یا خدا به ما نزدیکه؟ ما در موقعی که می‌خوایم دعا بکنیم می‌تونیم حساب کنیم که هر قدر هم یواش دعا کنیم و آهسته دعا کنیم خدا می‌شنوه یا نه؟ خدا اونطور که در اذهان هست توی آسمون‌ها ست خیلی هم از ما دوره بنابراین با س بلند باید دعا کنیم و بعدم هرچه بالاتر بریم بهتر رو پشت بوم بالای مزنه بالای قله کوف مناجات کنیم این سؤال یک سابقه فکری داره در محیط عربستان زیادی از قرآن کریم با صراحت می‌گوید اگر از این اعراب بپرسی کی شما را آفریده؟ کی آسمان‌ها و زمین را آفریده کی آب باران فرستاده تا به کمک اون زمین‌های مرده را زنده کند؟ کی به شما انواع روزی‌های پاک عنایت کرده؟ می‌گویند الله این آیات صراحت دارد در اینکه اعراب بتپرست معاصر پیغمبر الله رو می‌شناختند و به الله معتقد بوده‌اند و الله را آفریدگار جهان می‌دونستند و الله را حتی فرستادن فرستنده باران نده روزی می‌دانستند ولی در عین حال بپرستیدن چطور میشه آدم الله رو بهش معتقد باشه بدونه الله آفریدگاری هست و بداند که اوست که بارون می‌فرستد و بداند که اوست که خورشید و ماه را در زیر فرمان دارد در یک آیه دیگه اینطوره همه اینا رو بدونه در عین حال بطرسته خود قرآن اینطور پاس میده که اگه از اونا بپرسی که با وجود اعتقاد به الله آفریدگار فرمنروای جهان که خورشید و ماه در زیر فرمان اوست بار او می‌فرسته چرا باز سراغ بت‌پرستی میری می‌گویندین بت‌ها میونجی‌ها هستند واسطه‌ها هستند میان ما و اون الله چطور این‌ها میان خودشون و الله آفریدگار روزی بخش فرمان‌روای فرستنده باران واسطه طلب می‌کردن؟ پاسخشون این بوده. این این دیگه در قرآن البته نیست. این در بررسی تاریخ اون زمان است و این آیات هم نشانه‌ای بر آن است. این‌ها می‌گفتن بله الله هست الا اینکه الله توی آسمونه. و دست ما به او نمی‌رسه. صدای ما هم به او نمی‌رسه. موجوداتی لازم است که دعای ما را بگیرن پیش خدا ببرند. صدای ما را این‌ها بشنوند و به خدا برسونند. بنابراین ما در موقع راز و نیاز و حاجت دیگه بی‌خودی نباید یا الله بگیم. در موقع راز و نیاز و حاج اید یا هبل بگیم یا لا بگیم یا مراس بگیم یا عزا بگیم یا بد بگیم و امثال این‌ها پس این طرز فکر که انسان از خدای آفریدگار دور است فاصله زیادی میان انسان و خدای آفریدگار هست در اعراب زمان نزول قرآن قرآن کریم بوده اون هم با این جهتگیری خاص که این فاصله و دوری سبب می‌شود که خدا دعای ما را مستقیماً نشنوه. مستقیماً نتونیم اصلاً به درگاه خدا دعا کنیم. اگه بخوایم دعایی بکنیم دعا را به این بت واسطه بکنیم. او دعای ما را تحویل بگیره. اونوقت او با خدا رابطه داره ولی ما رابطه یم با او نداریم. قرآن این انحراف در خداشناسی را در ده‌ها آیه کرده. می‌گوید خدا به شما نزدیک‌تر است از رگ ورید گردن شما به شما. خدا به شما نزدیک‌تر است از قلب شما به شما و از خود شما به قلب شما. خدا همه جا هست. خدای توی آسمون خدای اسلام نیست. او خدای آسمان‌ها و زمین است. و هو الذی ف السما و فی الارض اله. او همه جا خداست. خدای همه جاست. او خدای همگان است و او خدای رحمان است و او خداییست که به شما نزدیک است و دعای شما و صدای شما را می نود. بنابراین احتیاجی به اینکه واسطه‌ای برای رسوندن دعا به او داشته باشید نیست. رفقایی که در ماه رمضان توفیق خوندن دعای ابوحمزه رو داشتن حتماً یادشونه این عبارات در اواخر این دعای آموزنده ستایش از آن خدایی که منبحی به سوی او دعا می‌کنم او دعای مرا پاسخ می‌دهد. ستایش از آن خدایی که وقتی از او کمک می‌خواهم، او به کمک من می‌آید. ستایش از آن خدایی که به درگاه او بدون شفیع و میجی دعا می‌کنم و او حاجت مرا برمی‌آورد. یا تو ت در دعای ابوحمزه گرچه این دعاها رو یا دیگه متروک شده خیلی کم می‌خونیم یا وقتی هم می‌خونیم بدون توجه به معنا می‌خونیم و لذا می‌بینید که یک کسی ۳ شب ماه رمضان یا همه دعا یاقل این تیکه آخر دعا را خونده تکرار کرده یا شنیده و با این حال توجه به این تعلیم خاصی که در این دعا روی اون تکیه شده نکرده خدای در دسترس همه این یکی از اصول خداشناسی اسلامه ذره‌ای اگر کسی مکتبی به این خطشه وارد کند به یک اصل مهم در خداشناسی اسلام خشه وارد کرده و مکرر گفتم مسئله مربوط به شفاعت چه شفاعت در آمرزش و چه شفاعت در فضاع حاجات اگر به طوری فهمیده شود که با این این اصل خداشناسی منافق پیدا کنه اشتباه و انحرافه باید شفاعت همون طور که با قرآنسازگار است فهمیده شه همون طور که لااقل با این دعایی که به عنوان یک دعای معصور خونده میشه و لااقل در میان جامعه شیعه یک دعاییست از احترام زیاد برخوردار لااقل این دعاست حالا کسی توست آیات قرآن بدهکار نیست لااقل به این دعایی که این همه روش تکیه میشه اینکه میگم اگر بده کار نیست نه اینکه مذاق شه. این مذاق اون‌هاییست که هر وقت آیه قرآن براشون می‌خونید فوراً یه چیزی در مقابلش می‌خونن از غیر قرآن. ولی اگر کسی واقعاً بیان قرآن را هم لااقل از این گفته‌های منتصب به ائمه خدا سلام الله علیهم اجمعین می‌طلبت، اولاً این دعا رو بهش توجه کنه دیگه که با صراحت می‌گوید ستایش از آن خدایی که از او طلب حاجت می‌کنن. بدون واسطه و میانجی و او حاجت مرا برمی‌آورد. غیر شفیع فغضییلی حاجت. این اصل باید محبوط بمونه. خب اونوقت شفاعت که حتی برادران اهل سنت هم می‌پذیرند و پذیرفته‌اند. غیر از فرقه وهابی که در مورد شفاعت جمله‌هایی دارد و بیان‌هایی دارد که گاهی تند و افراطی به نظر می‌رسه. ا برادران اهل سنت به طور عموم روی شفاعت تکیه دارن بر حسب عدله‌ای که در دست هست شیعه هم که تکیه داره پس شفاعت یعنی که باید شفاعت رو درست فهمید باید توجه کرد که شفاعت هست اما دسترسی بودن خدا هم به طور به طور مستقیم اینکه هر کسی می‌تواند به طور مستقیم با خدا را نیاز کند از او حاجتی بخواهد و روا شود هم است. اینکه هر کسی می‌تواند از خدا کلای مغفرت کند به طور مستقیم هم هست. هر دو با هم هست و به نظر ما اگر کسی بخواهد شفاعت را با حفظ این دو جنبه بفهمد معنای بسیار عالی روشن و منطقی دارد. اون معنی بسیار عالی و روشن و منطقیش این است که ه کس از نظر دعا و از نظر طلب مغفرت به خدا به طور مستقیم دسترسی دارد. از نظر معرفت و شناخت اصل خدا و اینکه خدایی هست و صفات اصلی خدا هم اکثر انسان‌ها اگه نگیم همشون می‌توانن مستقیماً خداشناس باشن. اما از نظر شنا اونچه خدا می‌پسندد. خدا چه نوع زندگی را می‌پسنده؟ از این نظر هیچ یک از انسان‌ها جز پیغمبران دسترسی مستقیم به خدا نداره. یعنی ما یک جا داریم که نس قرآن و نسب آسمانی و نسعالم پیغمبران اینه که در اونجا انسان‌ها دسترسی مستقیم به خدا ندارند و اون ت الصراط مستقیم راه راست زندگی که خدا می‌پسندد در اینجا بدون واسطه کار انسان‌ها نمی‌گذرد از نظر پیروان انبیا وسائطی هستند میان انسان به خدا از این نظر و از نظر همین پیروان اوسیا هم وسائطی هستند بعد از انبیا میان انسان‌ها و خدا یعنی از نظر ما شیعه ۱۲ امامی پیغمبر اکرم صلوات الله و سلامه علیه و ائمه هدات سلام الله علیهم اجمعین اینگونه سات را میان ما و خدا داره حالا اگر کسی بخواهد با وضعی در روز رستاخیز در پیشگاه خداوند بیاید که در زمره و گروه رهروهای راست رفتار و راسترو باشه باید چیکار کنه؟ باید بیاد در صف در حزب در گروه در جمع پیغمبر و ائمه اگر کسی در این جمع نباشد شانس اینکه در راه راست خدا پسند قرار گرفته باشد یا صفر است یا نزدیک به صفر باید رضای خدا را طلب کرد ید کارهایی کرد که خدا از ما راضی باشد تا رستگار باشه. خب چه کارایی بکنیم که خدا از ما راضی باشه؟ کیه که به ما بگه این کارها رو؟ یک مقداریشو هر انسانی می‌تونه بفهمه اما اگر انسانی خواست ۱۰۰ اینو بفهمه راهش یک راه پیش نیست. آورندگان پیام خدا تعلیم خدا و تفسیرکنندگان و توضیح دهندگان این پیام و این تعلیم یعنی پیغمبر و پس اگر کسی نباشه با این‌ها اگر نباشد در گروه این‌ها اونوقت عشق به امید به سعادت بستنش خیلی منطقی به نظر نمی‌رسه یا بگیم هیچ منطقی به نظر نمی‌رسه این است که پیغمبر و امام خودبهخود نقش رهبری امامت پیشوایی دارند و این نقش خودبهخود به اون‌ها نوعی شفاعت و وشاعت میان انسان‌ها به خدا می‌دهد. این معنی نخستینی که در مورد اصل شفاعت هر کس مؤمن به نبوت و امامت باشه خودبهخود باید به این اصل ناشی از دو اصل قبلی هم معتقد باشه. بعد می‌ماند مسئله دعا به این معنا بر طبق نصوصی که ما داریم دعای هر مسلمانی در حق مسلمان دیگر مستحب است. چقدر ما روایات داریم که تأکید می‌کنن در حق برادرانتون دعا کنید. اون‌هایی که توفیق تشرف به حج داشتن یادشونه که یکی از آداب حج مخصوصاً آداب زیارت خود کعبه چیه؟ اینه که در اون هنگام انسان دعا کنه در حق دیگران. یکی از آداب نماز شب چیه؟ اینه که انسان در دعای نماز وقت دعا کنه برای دیگران بهخصوص طلب مغفرت کنه. این یعنی که ی دعای انسان‌ها در حق دیگران ارزش داره، اثر داره. خب دعای پیغمبر و امام کمتر از دعا دیگران که نیست که دعای پیغمبر و امام مطمئناً اثر داره. حالا نکته جالب اینجاست که ماها چون خیلی کارامون رو حساب نیست دعا کردنمونم اونقدر که باید رو حساب نیست. گاهی می‌بینید که اسم یک آدم فاسق فاجر تبهکار دشمن خدا رو هم از روی ادب با یه کلمه رحمت الله علیه می‌بریم. این ورزشیست که بعضی اوقات ما داریم امام و پیغمبر در دعاشونم حساب هست اینه که اینجت بلا شفاعت باز یک لطیفه خاصی پیدا می‌کنه که اگر مورد توجه اشخاص قرار بگیره واقعاً اون علو معنایی که در این زمینه هست در ذهن‌ها می‌توانه منشأ خیلی آثار باشه و اون این است که پیغمبر درباره حضرت دعا نمی‌کنه امام درباره ‌کنه علیرغم اون روشی که ما داریم و اونو که خیال می‌کنیم باید جلوی پیغمبر و امام بایستیم گریه‌گذاری کنیم تا اونا برای ما دعا کنن مثل یه بچه‌ای که ازش چیزی می‌خواد بش گریه می‌کنه به من بده یا از مادرش چیزی می‌خواد بگه به من بده علیرغم این مطلب اصلاً اونکه پیغمبر و امام در دعایشون برای ما تصویب اثر بهشت نمی‌تونن بدن نه اینکه می‌خوان نمیگن اصلاً نمی‌تونن بدن توجه به گره‌گذاری‌های بی‌معنی ماست پیغمبر و امام درباره کی دعا می‌کند بریم سراغ روایات دیگه اینقدر روایات در این زمینه زیاده نصوص فراوان از پیغمبر ائمه هست از بیشتر ائمه نصوصی در این زمینه هست که من اینا رو مقدار گداآوری کردم و این است که پیغمبر و امام در حق انسانی دعا می‌کند که شرایطی داشته باش روایاتی که می‌گوید به شفاعت ما نمی‌رسد یک شب دیگه درباره روایات که با لیث منا شروع میشد توضیح دادم گفتم یته حالا امشب یه دسته دیگه لن ینال شفاعتنا هرگز به شفاعت ما نمی‌رسد کی ببینید چه روایتش روایت می‌گوید هر کس یک رکعت نماز عمدی از او ترک شود به شفاعت ما شفاعت ما نصی به او نمیشه هر کس یک درهم زکات و واجبات مالیش را عمداً نپردازد امید شفاعت ما حالا هی میره اونجا با میشه گریجاری می‌کنه خب این جهله دیگهست برای اینکه امام که اونجا که باید بکنه احتیاجی گذاری من نیست او خیلی از پدر مهربان دستباز مهربان‌تره و دستباز‌تره در کار خودش تو آدم شو من آدم شم این حرفاتو نمی‌خواد که اینه که اصلاً عوضی میشه مسئله یعنی اون شفاعت عالی یعنی این دعا کردنی که خودش می‌تواند یکی از محورهای درست اندیشیدن و درست عمل کردن بشه چیز عوضی از آب یه چیز دیگه میشه اون مسئله چند سه مسئله هست که اینا با هم عجیب ممکنه قاطی بشه و امیدوارم شما دوستانی که قدرت شنیدن و فهمیدن و جذب کردن تعلیمات شسته صحیح رو دارید قاطی نکنید یک اصلاً انکار شفاعت این یکی گفتیم این با مجموع تعالیم اسلام درست درنمیاد شفاعت معنی داره اونم اشاره کردم به چند معنی د قبول شفاعت به این شکلی که الان ست که انسان بره برا شفیع نظر کنه برا شفیع نه برا خدا برا شفیع نذر کنه درست مثل همونا که برا بتخواست چی می‌بردن صدقه می‌بردن قربانی می‌بردن برا شفیع این کارای که علام دار می‌کنیم دیگه میگیم یه کاری می‌کنه برای امام رضا خیان می‌کنه امام رضا از این کار خروش میاد که آدم بره اونجا در حرمشو طلا کنه اصلاً امام رضا اگر زنده بود اجازه می‌داد که یک گرم طلا به یکی از درهای اتاق خخونهش کوبیده بشه اون این خیال می‌کنه که امام رضا خوشش میاد که آدم بره در حرمشو طلا کنه می‌خواد با این وسیله به شفاعت امام برسه وا اینجاست که واقعاً انسان باید پناه ببره بر خدا چی این چه کجای این کجای تعلیم قرآن و شیعهست این توهین بزرگیست به مقام ائمه ما سلام الله علیه اجمعین حالا که دیگه چه عرض کنم حضرت عباس رو براش سفره فرق می‌کنه تو سفرهش تارا و تنبورم می‌زنه اینکه دیگه دیگه که برسیم که دیگه واویلا من نمی‌دونم این چه حضرت عباسیه حضرت عباسی که با اون فداکاری در راه خدا جنبازی می‌کنه حالا می‌خواد این حضرت عباس خوشش بیاد از او درست همون انحرافی که قرآن اینقدر با او جنگیده و توهین بزرگ به مقام بالای این مجاهد فداکار و بنده بزرگ خدا من نمی‌دونم در روز رستاخیز این افراد چگونه با این ستارگان درخشان عالم توحید و عبودیت روشون میشه روبهرو بشان چهره اون‌ها رو مسق کردیم ما چهره حضرت عباس سلام علیرو مفق کردیم ما چهره‌ایست به او دادیم خیال می‌کند که من میرم باستباس یک مثلاً شمدو می‌برم یا یک چراغ می‌برم تا او شفاعت اینا واقعاً اصلاً گفتنش هم برای یک انسان مسلمون دشواره چه دیدنش و وقتی که با این‌ها انسان مبارزه آغاز می‌کنه افرادی که ندای حق رو می‌خوان در جهان اسلام منتشر کنن وقتی که با این انحراف‌ها مبارزه آغاز می‌کنن اونوقت ببینید که چه قوقوعاها به پا می‌خیزد و چه نیروهای جاهلانه‌ای بسی می‌شود و چه کسانی به نام چه مقدساتی پرچمدار این قوقاهای باطل می‌گردند پناهند و بعد دم خروز‌ها هم دیری نمی‌گذرد که از جیب‌ها و آستین‌ها نماین میشه کجا رو می‌بند و کجا را می‌گیرند و کجا را آزاد می‌ذارند و کجا را تشویق می‌کنند. اونوقت کمکم معلوم میشه که خب قوغاها از کجا و بر ای چه برخواسته و به کدام سو از کجا تأیید می‌شده. اینه که واقعاً مسئله توحید و یکپرستی اگر از مسیر خودش منحرف بشود اگر از مجرای خودش منحرف بشود اونوقت همه چیز به نام قرآن بشه ضد قرآن. این آیه قرآن با صراحت می‌گوید و اذا عبای قریب اجذا فلیجی لیرشدون اونگاه که بندگان من از تو درباره من می‌پرسند بگو من نزدیکم من همه جا در دسترس شما هستم هر کس بخواهد دعایی کند خداوند ای او را می‌شنود و می‌پذیرد و شنیدن دعا و پذیرش دعایش چنان نیست که متوقف بر این باشد که مستقیم دعا نکند و غیرمستقیم حامل دعایی داشته باشد. منتها اگر دیگری هم درباره او دعا کند این دعا قرینه به اجابته و اگر این دیگری پیغمبر و امام باشد که دعا کردنش میزان و حساب دارد. گره دعا نمی‌کند. روی عاطفه صرفاً شخصی دعا نمی‌کنه. پیغمبر و امام شأن والایش اینه که حتی دعا کردنشم حساب داره. این شأن والای پیغمبر امامه. یعنی اگر کسی گفت آ پیغمبر و امام دعا کردنش برای دنیا و آخرت شما حساب دارد این مقام پیغمبر و امام رو بالا برده. نه اینکه پایین آورده باشیم. از نس قرآن کریمه. حالا چرا پیغمبر حساب داره دعا کردنش؟ برای اینکه پیغمبر به این آیه قرآن کریم بیش از من و شما توجه دارد که با خرا به او می‌گوید برای این منافقون هرگز طلب مغفرت نکن. اگر بارم برای اونا طلب مغفرت بکنی خدا اون‌ها را نمی‌آمرزد. اما نه اینکه پیغمبر آدمیست که ۷۰ بار این کارو می‌کنه و خدا هم نمی‌آمرزه. نه پیغمبر نمی کنه دیگه این دعا را حالا اگه من منافقم و در عین حال میرم اونجا در برابر تربت پاک پیغمبر و امام سرک می‌کنم و بایستم و گریه می‌کنم می‌خوام با این گریه کردن دل پیغمبر بهم بیاد برای من دعا بکنه اصلاً این با مقام پیغمبر می‌سازه نه آقا این کارو نمی‌خواد بکنی به جای این کار پاک شد پیغمبر پسند شد در صفی بیاد که پیغمبر نسبت به اون صف لطف محبت داره دوست داشته باشه وقتی که حساب دیگه حالا ببینید اگر شفاعت به این معنای منطقی عالی صحیح فهمیده بشه نه تنها در برابر خداپرستی و اطاعت از قرآن و اطاعت از وحی یک مانع گل و گشادی نیست بلکه یک پشتبانه بزرگی هم هست وقتی قرار شد انسان بر برخورداریش از دعای پیغمبر و امام از طلب مغفرت پیغمبر و امام مشروط باشد به اینکه آدمی باشه اهل حساب توی راه یک رکعت نمازش ترک نشه ۱ درهم زکاتش داده ترک نشه یک بار حج واجبش دیر نشه تأخیر نیفته یک بار سله ارهام واجبش از دستر ح کردن اینقدر روایات در این زمین زیاده که لن اعتنا کی و کی و کی که اگه اینا رو بغل هم بگذاریم معلوم میشه کی شفاعت پیغمبر و ائمه نصیبش میشه اون کسی که حدودالله رو رعایت بکنه و یک شخص که این بحثو می‌کردیم یکی از موقع‌ها پرسید گفتخب پس یه همچین آدمی چه احتیاجی به شفاعت داره این سؤالی بود که یکی از دوستان مطرح کرد این سؤال همونیست که عرض کردم عرض کردم ما در مسیر شناختن رضای خدا و آماده شدن برای رعایت رضای خدا بدون شک به پیغمبر و امام نیازمندیم چون پیغمبر و امام هم آورنده پیام و تعلیم خدا و تفسیر کننده پیام و تعلیم خدا هستند پیغمبر آورنده پیغمبر و امام هر دو تفسیر کننده و توضیح‌دهنده و هم مربی هستن. مسئله مربی بودن. یک شب به عنوان بحث امامت یک اشاره‌ای در این زمینه نمی‌دونم در این جلسه کردم یا در یک قرانی عمومی که چند وقت قبل داشتم و این است که امام و پیغمبر غیر از اون که مبلغ رسالات پروردگار و مبین رسالات او هستن غیر از این حجت خدا هستند. نمونه هستن الگو هستن و از این طریق مربی هستند. این یه مسئله خیلی خیلی واضحه. من جواب می‌کنم شما رو با همتون به این مطلب توجه کردید که برخورد با یک انسان با ایمان زبده مربی در ساختن روح انسان چقدر اثر داره؟ ۱۰۰ تا درس گاهی اوقات کار یک برخورد نیم‌ ساعته رو نمی‌تونه بکنه چون دو سط گفته چون نیم کردار هم نیست انسان گاهی با مشاهده با ایمان با برخورد با عمل با ایمان بنده ممتاز خدا چنون سفا بر آیینه دلش می‌تابون می‌گیره این صفای روح را که اگر ۲ سال بنشینه کتاب بخونه و درس مطالعه بکنه این توفیق نصیبش نمیشه این یک واقعیته این کهه دلیل نمی‌خواد این دلیلش یافتن ماست و یافتن همتونه کدوم که از شما هستید که در برخورد با یک آدم واقعاً خوب ولو برای مدت کوتاهی تحت تأثیر خوبی او قرار نگرفته باشید کدام آدم می‌خواید خیلی باید شقی باشه که با آدم واقعاً خوب برخورد بکنه و حتی این برخورد در اون هیچ اثر نکنه معمولاً انسان در برخورد با انسان‌های زفته با فضیلت تحت تقصیر اون‌ها قرار می‌گیره بنابراین برخورد با ارتباط با اتصال با پیغمبر و امام به طریق اولا پس پیغمبر و امام از این نظر از نظر شناسوندن و از نظر راه کشاندن ما انسان‌ها بدون شک وسائتی هستند میان ما و خدای متعال اما از نظر اینکه ما بخوایم بگیم یا الله دعا کنه یا الله دیگه می‌دونید همه مسلمون‌ها یا الله میگن دیگه از نظر اینکه از خدا طلب مغفرت کنیم از نظر اینکه از خدا طلب حاجت بکنیم در تمام این مراحل بر طبق نصوص غیر قابل تختی قرآن کریم هر مسلمانی ارتباط مستقیم با خدا دارد و بعدم عرض کردم لااقل این جمله آموزنده دعای ابوحمزه را که هنوز خیلی ازش فاصله نگرفتید یادتون نره که ستایش خدایی را که من او را من او را می‌خوانم و او به من پاسخ می‌دهد و ستایش خدایی را که من از او طلب حاجت می‌کنم بدون میانجی و او حاجت مرا برمی‌آورد. این دیگه اگر قرار است اسناد ابوحمزه کامل باشد کما اینکه سند معتبر قابل ملاحظه‌ای هم دارد. پس دیگه این جمله می‌رسد اگر سند کامل باشه به امام علیه‌ السلام و امیدوارم دیگه یک شیعه متخلف از امام نباشیم که اگه شیعه بخوایم باشیم و متخلف از امامم باشیم اونوقت میشه مثل سایر شعون زندگی ما که هیچ‌کدومش با همدیگه نمی‌خونه. تشیعمونم میگه منهای پیروی از امام من چی؟ هستم اما به حق خود امام گوش نمیدم میگم خود امام عقلش نرتیده اون تشیعی که من میگم درسته که تشیع نصفش دیده لااقل شیعه‌ای باشیم پایبند به نصوصی که از ائمه ما سلام الله علیهم اجمعین رسیده است این توضیح مختصری بود درباره این بحث

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *