امام خمینی- پیرو راستین پیامبر اکرم

امام خمینی- پیرو راستین پیامبر اکرم

این سخنرانی، امام خمینی را پیرو راستین پیامبر اکرم معرفی می‌کند و شباهت‌های شگفت‌انگیز بین مبارزات، خودسازی، هجرت‌ها و بنیان‌گذاری انقلاب اسلامی ایران توسط امام با رسالت پیامبر در مکه و مدینه را تشریح می‌کند، با تأکید بر استقامت در برابر طاغوت و امید به آینده‌ای روشن‌تر.

خلاصه مفصل از منبع:

این سخنرانی به بررسی شباهت‌ها و همسانی‌های میان زندگی و رسالت حضرت امام خمینی با حضرت پیامبر اکرم می‌پردازد و امام را “پیرو راستین پیامبر اکرم” معرفی می‌کند. سخنران در ابتدا به درود و سلام بر پیامبر اسلام، خاندان ایشان، شهدا و رزمندگان اشاره می‌کند و موضوع اصلی را امام خمینی عنوان می‌نماید.

سخنرانی با توضیح در مورد دعوت پیامبر اکرم آغاز می‌شود. پیامبر دعوت خود را در مکه، شهری که مرکز آیین ابراهیمی و نشانه‌هایی چون “آیات بینات” و “مقام ابراهیم” را در خود داشت، شروع کردند. ایشان سال‌ها در مکه با طاغوت مبارزه کردند، یاران راستینی به دست آوردند و آیات قرآنی را برای مردم تلاوت کردند. پس از سال‌ها رنج و تلاش، پیامبر ناچار به هجرت به مدینه شدند که این هجرت، اسلام را از یک “گروه مؤمن” به یک “جامعه بنیان‌گذار” تبدیل کرد. با این حال، دشواری‌ها پایان نیافت و نبردهای جدیدی، ابتدا با مشرکان و سپس با کسانی که در نهان دشمن بودند، آغاز شد و این نبرد “حق و باطل” تا آخرین لحظه حیات پیامبر ادامه یافت. همچنین، اشاره می‌شود که پیامبر ۴۰ سال از عمر خود را در مکه به خودسازی گذراندند.

در ادامه، سخنرانی به زندگی امام خمینی می‌پردازد و شباهت‌های بین این دو شخصیت را برجسته می‌کند. امام نیز دعوت خود را در شهر قم، که کانون “دعوت الهی و دعوت اسلامی” است و پیوند عمیقی با اسلام دارد، آغاز کردند. امام از حدود ۲۰ سالگی و همراه با مرحوم آیت‌الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی، سال‌های متمادی از زندگی خود را به تحصیل، تدریس و خودسازی در قم گذراندند، که این دوره خودسازی با دوره خودسازی پیامبر در مکه مقایسه می‌شود. امام از کودکی (در خمین) شاهد ستم و مبارزه با ظالمان بودند و از همان زمان به دنبال راه‌های مقابله با طاغوت‌ها بودند. در همان سال‌هایی که رضاخان پایه‌های قدرت اهریمنی خود را محکم می‌کرد، مرحوم حائری یزدی و طلاب جوان از جمله امام، پایه‌های حوزه علمیه قم را بنا نهادند تا نهال “روحانیت متعهد و مسئول و آگاه و مبارز” را مجدداً در این شهر رشد دهند. امام در این دوره فرصت یافتند تا شیوه‌های درگیری با قدرت‌های خودکامه و مقابله روحانیت با آنها را از نزدیک تجربه کنند و همچنین در “عرفان و اخلاق” خودسازی عمیقی داشتند.

دعوت آشکار امام برای مبارزه با طاغوت‌ها و انحرافات در اسلام و روحانیت نیز در قم آغاز شد. برخلاف پیامبر که در آغاز دعوت یاران بسیار اندکی داشتند، امام “به تقدیر خداوند” در زمانی دعوت خود را آغاز کردند که “لبیک‌گویان” فراوان بودند؛ به طــور خاص، شهر قم، روحانیت و مردم آن، بیش از هر جای دیگر به دعوت امام پاسخ مثبت دادند. سخنران به عنوان شاهد، دگرگونی‌های عظیم شهر قم را از سال ۱۳۲۵ (که جوانان رابطه خوشی با روحانیت و فعالیت‌های اسلامی نداشتند و جریان‌های چپ‌گرا فعال بودند) تا زمان آغاز دعوت امام در سال ۱۳۴۱ و ظهور “جوش پرخروش” ۱۵ خرداد ۱۳۴۲، توصیف می‌کند. در این قیام، حتی “زن‌های پایین شهر چادر به سر، چوب‌ها را به دست گرفته بودند” و به جنگ “استکبار” آمدند، که این صحنه با حضور زنان در مبارزات الجزایر مقایسه می‌شود.

امام در ارتباط با جوانان و نوجوانان، تنها بر “اندیشه پاک خالص فطرت‌پذیر اسلام” و “صدق و صفا و برخوردی برخوردار از فروغ الهی ایمان به خدا” تکیه داشتند و از ابزار قدرت استفاده نمی‌کردند، مگر در برابر کسانی که حق را انکار می‌کردند.

همانند پیامبر، امام نیز تا پیش از پیروزی نهایی انقلاب مجبور به هجرت اجباری و تبعید شدند (به ترکیه، عراق و فرانسه). دوران دعوت پیامبر پیش از پیروزی نهایی ۱۳ سال بود و دوران دعوت امام ۱۶ سال (از سال ۱۳۴۱ تا ۱۳۵۷). امام ۱۳ سال از این دوره را “در غربت” گذراندند (در نجف، که سخنران آن را غربت برای امام می‌داند، زیرا ایشان در آنجا مهمان بودند و ایران را پایگاه اصلی انقلاب می‌دانستند)، اما در تمام این مدت، با صلابت و ایمان خود به همه یارانشان که از ایران با ایشان دیدار یا مکاتبه داشتند، امید و قوت قلب می‌بخشیدند. سال‌های مبارزه و تبعید امام (حدود ۱۵ سال) پر از “خشونت و رنج و شکنجه” برای پیروان ایشان بود، که مشابه رنج‌های پیروان پیامبر در مکه بود.

در پایان، سخنران انقلاب اسلامی ایران را “نخستین تجربه بزرگ انقلاب اسلامی پس از اصل انقلاب اسلام به رهبری پیامبر” می‌خواند. وظیفه کنونی همه را در این برهه از زمان، “هوشیاری”، “آگاهی” و “پیروی دقیق از امام” (که خود پیرو راستین پیامبر است) می‌داند تا این انقلاب دستاوردهایی بیشتر از انقلاب صدر اسلام داشته باشد. شرط این امر را بستن راه بر هرگونه انحراف از “اسلام ناب خالص نه شرقی نه غربی” عنوان می‌کند و برای توفیق در این راه و حفظ رهبر انقلاب دعا می‌نماید.

متن پیاده شده منبع:

الصلاه وسلام علی الرسول الامین و عبدالله المتکین خاسم النبیین مولانا ابیالقاسم محمد صل علی محمد و آل محمد ومه ویه من بعده مولا علی امیرالمؤمنین وئمهه الهدات من اهل بیته وخیره من آله و صحبه وسلام علینا و علی عباد الله الصالحین درود و سلام فراوان ما بر نبی دودمان بزرگوارش که به دلباختگان حقیقت در زنده شدن از ره شهادت آموختند و بر اون انسان‌های زودآموز خسا که توانستند معنی دلپذیر و متعالی زنده بودن و زنده موندن شهید را جند و به استقبال مرگ سر افتخارآفرین بروند بر آن رزمندگان پرتوان بایمانی که هر روز صفحه فتحه سرخ و درخشنده تازه‌ای رو بر کتاب پررض شهادت امتم می‌افزایند و سلام گرمم بر شما برادرها و خواهرها در مشهد و بر همه برادرها و خواهرهای عزیز و دوستانین گرامی هم که از لحظه ورود مذهب تا الان مرغون لطف و مهر و محبتتون هستم موضوع سخن امام روسین محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد

گاهی میشه در طول تاریخ یه امتی بهل تقریباً شبیه به هم خیلی نزدیک به هم تکرار میشن و چهره‌ای الگویه‌ای از چهره دیگر اسلام با دعوت پیامبر در شهری آغاز شد که کانون و مرکز یادگودهای آیین ابراهیمی بود به تعبیر قرآن در شهر که آیات بینات هست و مقام ان اول بیت النار لذی بک مبارک فیه آیات بینا مقام ابراهیم و من دخله کاننا نخستین خانه‌ای که برای خداپرستی و یکساپرستی بهانهاده شد. خانه مبارکی در شهر مکه مسجدالحرام و در این خانه و در این بیت بیت کعبه و خانه‌ای که خانه عبادتگاه خدای یک سالست نشانه‌های روشنی از این گذشته جمله مقام ابراهیم یادگار جایی که ابراهیم به پرستش خدای یکتا می‌ایست. پیغمبر دعوتش رو در یک شهری که در اون یاد‌ها و نشانه‌های گذشته پرافتخار الهی پرروغیرینه براون وجود داد آغاز کرد. در این شهر سال‌ها با طاغوت و شعر مبارزه کرد. یاران راستینی را در این مبارزه به دست آورد. هم‌رزم‌های جن برپ سخت ایمان سخت کو رو با اون جمعی که در مکه به دست آورد در گسترش دعوت اسلامی برآمد. نغمه‌های دلپذیر آیات قرآنی رو در اونجا به گوش مردم خوند. دل‌هایی پذیرفت دل‌هایی هم نپذیرفت. سال‌ها اونجام د** تا ناچار به هجرت شد. هجرت یارانش در دوب است و سرانجام هجرت خودش به هجرتی که نتونست ثمربخش واقع بشه اما مقله یک هجرت پرثمر شد هجرت به مدینه مدینه‌ای که با او در سوار مادریش پیوند و رابطه داشت با بنی‌جار ما این بار مدینه پذیرایی یک فرزند از نسل بنی‌جار را بر عهده نداشت. مدینه پذیرای یک پیامبر، پیام آور، یک رسول و یک رهبر بود. با آمدن به مدینه اسلام پیامبر که تا اون ل لحظ و مؤمنان پرانده بود یا حداکثر اسلام یک گروه مؤمن به هم پیوسته بود تبدیل شد به اسلام آیین بنیون‌گذاری جامعه ترازلوبین و یصرف را که یصرف بود و شهری اذان اوس و قدرج ووایفی از ی و تبدیل کرد به مدینه مدینههالنبی شهر پیامبر با جامعه‌ای که بر خود نام و عنوان امت اسلام داشت پس از استقرار در مدینه جامعه اسلامی با رهبری همراه با حاکمیت پیغمبر زندگیش رو آغاز کرد اما آیا دشواری‌های پیغمبر تمام شده بود؟ آیا رنج‌ها که در دوران مکه تحمل کرده بود به پایان رسیده بود؟ نه. اون رنج‌ها رفته بود. رنج‌های نوع جدید به جای اون آمده بود. بله رهان راه خدا همیشه در رنجند همیشه در جهادند. ه باید سهرپوش باشند. همواره باید بجنگند. یک روز باید با مشرکان با دشمنانی که و مخالفانی که اعلانیه می‌گویند دعوتت را و راهت را قبول نداریم بجنگند و روز با اون‌ها که الانه و آشکارا نمی‌خواهند یا نمی‌توانند با او درستید باشند اما در نه ده نهن با او به راه و آرمانش در سیدن می‌جنگند.

اینه که نبرد پیغمبر به صورت نبرد میان حق و باطل همچنان ادامه یافت تا آخرین لحظه حیات. خب این خیر خیر کوتاهی از شروع پیغمبر به دعوت اسلام قبل از جرت و بعد از هجرت در مکه و در مدینه امام در شهر ق شهری که در خود نشانه‌هایین پیوند با اسلام دارد در این کانون دعوت الهی و دعوت اسلامی قیامت رو آغاز کرد. امام یک دوره‌ای دارد در قم قبل از اعلان مبارزه است. این دوره اتفاقاً خیلی طولانیه دوره تحصیله دوره تدریسه اون روزی که من به قب آمده بودن به حسینیه جمارون به زیبای امام امام با اون‌ها برخورد همشهری می‌کرد چند روز بعد خدمت ایشون بودیم گفتیم آقا شما اهل خمینید یا اهل قرب قراین شهر منه من با مردم این شهر انسیه دارم علتشم اینه که امام یک جوان تقریباً هم ۲۰ ساله بودن همراه به مرحوم عبدالله شیخ عبدالکریمری از حوزه عرا حوزه قم آمدن ده‌ها سال از زندگی رو در قم گذروندن زادگاهشون خمینه اما سال‌های شکوفایی زندگی رو در قم گذرانده‌اند از سال ۱۳۰د و مری امام به قم آمده‌اند و همچنان در قم بودند. سال‌های تحصیل و سال‌های تبریز و سال‌های خسازی. پیغمبر هم ۴۰ سال از زندگی پرکتش رو در مکه به خودسازی درونده بود. من فراموش کردم این همانندی را هم بگویم. قبلاً به ذهنم نیومده بود. می‌دانید که پیغمبر هنوز به دنیا نیامده بود که پدرش رو از دست داده و خیلی زود مادرش رو. بد نیست بدون که امام بسیار خرد سال بوده که پدرش مرحوم آیت ا مصطفی پسر بزرگ امام به نام پدربزرگش خونده شده مصطفی در سه دینی نه چند زیاد که دست عمال قوانین خمین به شهادت می‌رسه و امام در کودکی بسیار کودک پدر رو از دست میده یک نوع جوانی که بدون پدر مسیر خسازی قرار گرفته در شهر قم این مرکز ایمان و عبادت و علم با یک استاد و مربی ارزنده مثل مرحوم حاش سال‌هایی رو خودسازی می‌کنه. اون سال‌های بسیار آموزنده‌ای بود. سال‌هایی بود که رضا خان پایه‌های قدرت اهریمنیش رو در سرزمین پاک ایران گذاشته بود و داشت محکم می‌کرد. درست در همون سال که رضاخان مشغول تحمیم مواضع قدرت اهریمنیش در ایران بود. مرحوم حاجالکریم با این عده از طلبه‌های جوان کرور پایه حوزه علمیه قم را در شهر قم می‌گذارد. سال ۱۲۹۹ سال کودتای رضاخان مقارن است. ال هزار و۳۰د و ۲۹۹ شمسی رو می‌گفتم قارن است با سال ۱۳۴۰ تقریباً قمری که شیخ با این یارانش به قم آمده است. رضاخان مسئول یک پایه‌گذاری یک عالم بزرگ دینی با یه عده‌ای طلبه جوان هم مسئول یک پایه‌گذاری دیگر و امام با به عنوان یک طلبه جوان پرشور و آشنا به خیلی از ضعف‌های زندگی اجتماعی و نظام حکومتی خانخانه اون موقع ناظر این صحنه‌هاست.

نمی‌دونم در یکی از سخنان امام شنیدید یا نه که می‌فرمود من در خمین که بودم بچه کوچکی بودن مردم ریختن و خوانی را که اونجا بود او رو گرفت. خانه بیرون کشیدن و من از لای درد درها نگاه می‌کردم. معلوم که امام از همون بچگیست یک بچه ستمیز و دلستید بوده و می‌خواسته ببینه چجور میشه این ظالم‌ها و طاغوس‌ها را از عرکه قدرت به پایین بکشیم. یک همچین جوانی با یک عده طلبه جوان دیگر در محور یک شخصیت علمی و فضیلتی و تقوایی در قم پایه پاده‌ای را می‌گذارند. حوزه علمیه قوی قرار است نهال روحانیت متعهد و مسئول و آگاه و مبارک به دست این‌ها مجدداً در شهر ه قم خواسته شود و امام این طلبه جوان و طلاب جوان دیگه ناظر صحنه‌هایی هستند. در سال ۱۳صد و۷ یعنی حدود ۷ سال پس از اینکه مرحوم هاشه و این طلاب جوان به قم میان جریانی پیش میاد در رابطه با درگیری روحان با رضاخان گلد که کانونش شهر قم بود و اون این بود که عده‌ای از علمای برجسته شهرهای مختلف ایران مهاجرت می‌کنند به قم و در قم اجتماع بزرگی از روحان سرشناس شهرهای بزرگ تش یشه به وجود میاد به عنوان اعتراض به تسلیمات و خودکامگی‌ها و خودسری‌های رضاخان و امام فرصت پیدا می‌کنه که به صورت یک طلبه جوان کنجکاب پرشور شیوه‌های درگیری قدرت‌های خودکامه رو باانی یت متعهد مبارز پیشام از نزدیک ببینه و متقابلاً شیوه‌های مقابله و سفید روحانیت رو بادرهای زمان از نزدیک تجربه کنه. فرصت‌های گوناگون برای خودسازی امام پیش میاد. به همون مناسبت‌ها یک عالم عارف ار نده به قم میاد و امام درس با این عالم عرفان متعالی اسلامی را چه از نظر علمی و آگاهی و چه از نظر عملی می‌آموزند. به دنبال این امام یک مرحله خودسازی در رابطه با عرف ان و اخلاق دارد که هم برای خود او بسیار پربرشت بوده هم برای شاگردان او و حوزه خمس و به زودی این مدرس فاضل فرزنده شجاع به عنوان یک نمونه و الگوی اخلاق در حوزه مشغول تدری و تعلیم میشه ال‌های زندگی امام کم و بیش مشابه با سال‌های زندگی نبی اکرم صلوات الله و سلامه علیه اللهم صل علی محمد و آل محمد

تا قبل ازت پیغمبر در اون سال‌ها دوره‌ها دارد برای خستیت کارها دارد عبادت‌ها دارد کوهنشینی‌ها و غارنشینی‌ها و تنسک‌ها دارد. بعد پیغمبر در سال چهلم زندگی‌ش دعوت به سوی آیین پاک اسلام را به عنوان تجدید حیات ملت ابراهیم آغاز می‌کنه. ام در قم در فرصتی مناسب از تاریخ امت ما دعوت آشکار رزمنده خودش رو با طاغوت‌های زمان و تحریف‌ها و انحراف‌هایی که در اسلام و روحانیت اسلام پیش آمده است در شهر قم آغاز می‌کنه و امام بهترین یارانش را از میان کسانی به دست میاره که در طول سال‌های قبل از اون در اون جریان خودسازی و دگرسازی ساخته اندیشه و عرفان و بینش او بودند و کسان دیگری که در این راه در پی امام حرکت کرده‌اند. دعوت امام در شهر قم ین قانون علم و ایمان که در اون آیات بینات گوناگون وجود دارد مشابه با دعوت پیغمبر است در شهر مکه اون کانون ایمان و توحید تاریخ ما البته یک تفاوت‌هایی اینجا هست پیغمبر وقتی دعوت رو آغاز کرد کسانی که دعوت او را پذیرفته‌اند بسیار اندک بودند. امام به تقدیر خداوند این شان و این توفیق رو داشت که در زمانی و مکانی دعوتش رو آغاز کرد که لبیک گویان به دعوت او فراوان بودند. لزان در اون زمان یا نبوده‌اید و به دنیا نیامده بودید یاد خسال بودی با شروع دعوت امام شهر قم از روحانیت جوان حوزه‌اش تا بسیاری از روحانی شهریش و بسیاری از از مردم خود شهر پیش از همه جا و بیش از همه جا به دعوت امام پاسخ مثبت دادند. من خود شاهد دگرگونی‌های عظیم شهر قم بودم. من در سال ۱۳۲۵ به قم آمدم. ادم میاد که در اون موقع نوجوان‌های قم، بچه مدرسه‌ای‌ها، درسخونده‌ها، دیپلم گرفته‌ها از کتوکم اون موقع‌ها لیسانسیه اونجا بود از دکترم خبر اون وقت خیلی نبود جز اون موقع‌ها دکتر اگر کسی بود همون اتبا اونم در قم خیلی کم بود ۴ تا پ۵ تا در قم در اون سال ۱۳۲۵ که من همطلبه جوانی بودم حدود ۱۸ سال داشتم وارد ق شدم نوجوان‌ها و جوان‌های مدرسه رو معلم‌های دیپلمه این‌ها رابطه خوش و زنده‌ای با روحانیت و فعالیت‌های اسلامی و تلاش‌های اسلامی نداشتن. موقع‌ها جوون‌ها بیشتر قومه چپ و چپروها بودند. شما خیال نکنید کهروی یه چیز تازه‌ایست در جامعه ما.روی که تا حالا چندین بار به این جامعه هجوم برده بهخصوص به شما نسل جوان حمله کرده تا شماها را ببلعه. اما به برکت نورانیت اسلام به برکت سازندگی این آیین پاک الهی و به برکت پیشامی و پیشتازی چهره‌هایی از معم و غیر معمم در صراط مستقیم اسلام حمله چپ شکست خذ است الله اکبر الله اکبر علی السلام همین جا به شما برادرها و خواهرها اعلام می‌کنم. این تیکه رو بگم بعد عرضمو ادامه میدم. من همین جا به شما برادرها و خواهرها بهخصوص به نسل عزیز نوجوان و زبان و تحصیل کرده‌های عزیزی که سرمایه ارزنده این امتن با صراحت اعلام می‌کنن حمله ویرش چپ و شبنما و التقاط به امت ما و انقلاب ما و جوانان و نوجوانان ما تا اسلام هست مفهوم به شکست قطعی الله اکبر الله اکبر الله اکبری درود و این را هم بگویم و این را هم بگویم این شکستی که می‌گویم شکست در بینش و منش اندیشه و اخلاق و رفتار فکر نکنید که می‌گویم حمله چپ و شبنما وتقاب به نسان و نوجوان عزیز ما را با شما سرکوب می‌کنند. هرگز هرگز ما شما داریم البته اما چماقمون را بر سر آمریکا فرود میاریم له اکبر الله اکبر الله اکبر دری

در رابطه با جوون‌ها و نوجوان‌های عزیزمون ما دو چیز داریم تنها و تنها با این دو بعد است که می‌خواهیم رابطه روشنگر و سازنده با همه جوانان و نوجوانانمون داشته باشیم. اگر من تکیه روی جوان و نوجوان می‌کنم به جهت است که بخش عظیمی از زندگیم را در رابطه با این نسل گذرانده‌ام و در این نسل سوخته‌ام و امیدوارم توانسته باشم بسیاری از اون‌ها را ساخته باشم. عزیزان ما در رابطه با نسل جوان و نوجوان که عموماً دل‌های پاک و مغزهای آماده و ضمیر وجدان بیدار و جستجوگردان تنها و تنها با دو با دو امتیاز با دو امکان سازنده رابطه خواهیم داشت. یک با اندیشه پاک خالص فطرت پذیر اسلام. دو باق و ت و صداقت و برخوردی برخوردار از فروغ الهی ایمان به خدا راه خدا و آیین خدا ما اگر در بحث‌ها سخنرانی‌ها نوشته‌ها می‌بینید همراه مقیدیم فقط از این دو با نسل جوان ارتباط داشته باشیم برای آن است که اسلام شیوه دعوت دل‌های پاک و فطرت‌های پاک را همین اعلام کرده است. فذکر انما انت مذکر لست علیهم به مسطر الا ل و کفر فذب اللهذابکبر آیات و آیات مبین و کتاب مبین قرآن را بر دل‌های آماده فرو می‌خوند. اون‌ها را که با خود شده بودند به یاد خویشتن خویش می‌انداخت و کارش اون بود که اون‌ها را به یاد خدا و یاد انسان پیوسط خدا بیاورد. پیغمبر در رابطه با این جستجوگران مسیر نبود. کسی نبود که بخواهد با افزار قدرت با اون‌ها سخن گوید. با افزار حکمت با اون‌ها سخن می‌گفت. بله. پیغمبر مسطر بود. قدرت داشت نسبت به من تولى و کفر. نسبت به اون‌هایی که حق و حقیقت عنا می‌ورزیدند و راه کشت خدا و حقایق الهی را پیش می‌گرفتند و خدای اینگونه کسان را به ع بزرگترین و عظیم‌ترین عذابش دچار می‌سا. در اون سال‌ها من در قم می‌دیدم که میان نسل جوان و نوجوان و روحانیت وزین یک جورت ناآی ز ناآشنایی هست این در سال ۱۳۲۵ه و در سال ۱۳۴۱ یعنی ۱۶ سال بعد که امام دعوتش رو در قم آغاز کرد اولین جوش پرخروش از شهر قم برخواست در ۱۵ خرداد سال ۱۳۴۲ خونین شکوه‌ترین زیباترین و گرم‌ترین صحنه‌های پیتار عاشقانه زن و مرد مسلمان با طاغوت در خود قم بود. خوب به یاد دارم زن‌های پایین شهر چادر به سر چوب‌ها را به دست گرفته بودند آمده بودند به سمت میدان نبرد حق و باط در ق من همون موقع به برادرانم می‌گفتم برادران مش باد شما را مش باد شما را که اونکه در تاریخ و سر گذشت الجزئر می‌خوندیم و می‌شنیدیم که زنان چادرپوشه به دست به جنگ عمال استعمار و استکبار در الجزایر رفتن امروز ه برکت قیام امام در شهر قم این زن‌ها چادر بر سر و چوب به دست به جنگ استکبار و عامل ایرانی استکبار آمد بله امام نسبت به پیغمبر در اینجا ورزش کرد دعوتش رو در شهر دین و ایمان علم آغاز کرد لبیک شنید لبیک سرا حوزه بخش عظیمی از حوزه حرکت کرد. الان می‌بینم چهره برادران عزیزی رو که در اون موقع طلاب جوان پرجوش و خروش حوزه بودن و این‌ها چگونه به صورت پیک‌های انقلاب به این سو اون سو روانه می‌شدند. دعوت امام در ا استقبال و در سراسر ایران با استقبال روبهرو شد. اما امام با پیغمبر در این نقطه مشترک داشت که تا موقع هجرت اجباریش از ایران و تبعیدش از ایران به ترکیه و اقامت اجباری‌اش در عراق در نجف اشرف نتوان شاهد پیروزی نهایی اختلاف باشد. دوران دعوت پیغمبر قبل از پیروزی نهای انقلاب ۱۳ سال بود و دوران دعوت امام قبل از پیروزی انقلاب چند سال؟ ۱۶ سال. چیزی نزدیک به هم با این تفاوت که پیغمبر اون ۱۳ سال را تقریباً به طور کامل در همون مکه گذراند اما طاغوتیان زمان به امام فرصت ندادند که این ۱۵ سال این ۱۶ سال را در قم کانون دعوت گذراند و امام بخش عظیمی از این ۱۶ سال یعنی ۱۳ سال تمام اون را در غربت گذران ز من می‌پرسید مگر نج امام غربت بود؟ پاسخ من به شما این است که بله نج امامت اینجا دیگه خیلی از شماها باید مطالب یادتون بیاد یادتون میاد که امام در نظر فریاد برآورد ای نج چرا ساکت نشسته‌ای و امام در نجس به انقلابیون ایرانی مقیم عراق و یا انقلابیون عراقی مقیم عراق در رابطه با سؤالی که از او کرده بودن که آقا چرا اینجا حرکتی نمی‌کنید فرموده بود که ن اینجا یک مهمانم. امام در تمام اون مدت ۱۳ سال ایران را همچنان پایگاه اصلی انقلاب اسلامی می‌شناسند. جوانان، برادرها، خواهرها با تمام وجود ببارید به این افتخار. که امروز زنان و مردان با ایمان مجاهد و رزممنده وفستید و زلست ایران به عنوان الگو و نمونه‌ای درخشنده و سرفسراز در میان همه امت‌های اسلامی می‌درخشند. الله اکبر. الله اکبر الله اکبر محمدی این حق بود حق این است که در این سرزمین استعدادهایی وجود داشت که تا اون موقع اونطور که باید و شاید شناخته نبود امام ۱۳ سال بلکه ۱۴ سال از کانون دعوتخش به صورت اجباری دور برد در ترکیه و عراق و در این آخر کار چند ماهی هم در فرانسه در یک ده اطراف پاریس گذروند در طول این مدت هان راه اسلام و انقلاب اسلامی با همون رنج و شکن روبهرو بودند که پیروان محمد در مکهم صل علی محمد و آل محمد

اینجا هم اینجا هم یاسرها و همسران یاسر سمیه‌ها مردها و زن‌های زجر کشیده در زیر تازیانه خونبنده و داغ کننده دشمن اسلام و دشمن خدا و دشمن خلق خدا فراون بودن که فراون انسان‌هایی که در اون سال‌های سیاه به دلیل اینکه او را می‌آوردند. رساله او را در خانه داشتند. رساله او را چاپ می‌کردند و پخش می‌کردند. به زندان افتادند شکنجه کشیدند و کشته شدند. از روحانی و علما، از طلاب از جوانان و دانشجویان از کارگران از پیشوران و چه بسیار کسانی که در اون سال‌ها ناشار شدند خانه و پاسانه رو ترک کنن از این جهاد اون دوران ۱۴ ساله امام از سال ۴۳ اواخر ۴۲ در کتاب اواخر ۵۷ که حساب کنیم باز بنده باید عددها رو هی اصلاح کنم ۱۵ سال میگه اون دوران ۱۵ ساله بین اواخر ۴۲ تا اواخر ۵۷ یه سال‌های پرخشونت و پررنج و شکنجه پیغمبر در مکه بود و امام با همون شکیبای با همان پریدگی با همان ایمان محکم با همونت قلب که پیغمبر انسان‌های سخت رو پشت سر گذاشت امام هم ارهای سار فکر نکنید که این جمله‌ای که مغوم عالم مجاهد آیتالله صادقانی رضوان الله علیه در رابطه با امام حسد پیروزی می‌فرمود این مخصوص به دوران فسد پیروزیست آیتالله طالقانی می‌فرمود که من هر وقت دچار دغدغه میشم از این رویدادهای تحین فقط پیروزی انقرا بود ا می‌کنم. میرم اون مدتی با امام می‌نشینم، صحبت می‌کنم دلم آرام می‌گیره قوت قلب پیدا می‌کنم برمی‌گردم تهران. این مرحله در همون دوران ۱۵ سالم همینطور بود. هر کس از ایران به نجف و با امام ملاقات داشت، امام چنان وار و با ایمان و با یک دید روشن به افق انقلاب و افق زندگی ملت ایران سخن می‌گفت که وقتی برمی‌گرد اویزگاهتر ویدیتر مبارزات خودش رو ادامه می‌داد. این قوت‌بخشی این روح دادن این ایمان مجاهدان راستین را افزودن درود این مدت از نقش‌های پرض امام د شبیه نقشی که پیغمبر داشت. می‌دونید پیغمبر در ۳ سال تقریباً مدت ۳ سالی که باه‌ای از بستگانش در شیخ ابیطالب در یک در اطراف مکه برادران سنشون بیشتره و آن شما نوجوان زیاد هست چهجوریه مکه مال پودراست مال همهست چهجوری مثل اینکه هنوز مال ها هنوز مالدارات یه فکری هم باید کرد که مکه هم از انحصار در بیاد چه دوره اکبر الله اکبر حسین حسین دری درود درود درود درود ابیطالب یک دریست که هم غربت پاک ابوطالب و خدیجه سلام الله علیهما و بسیاری از چهره‌های بر جنه صدر اسلام هست در یک دره‌ای در اطراف مکه مکه بود تقریباً یه شهر خیلی کوچکی بود اطرافش یک شعری بود یک دره‌ای بود نسبتاً س و در اونجا پیغمبر با بنی‌هام رفتن برای اینکه در برابر محاصره اقتصادی قریش بتونن زبان بیارن در اون سال‌های اسرت در اون سال‌های حرک و پنجنا پیغمبر برای این مسلمانان معدود زیر سلطه و زیر فار در مکه همیشه آرامش بخش بود. علیه‌ السلام می‌گوید ما هر وقت برابر و سختی‌ها دچار ناراحتی و دلع باید برای آرامش خاطر دست به دامن پیغمبر می‌زنیم. پیغمبر دیدارش، سخنش، عملش برای ماها مایع آرامش خاطر و قوت قلب بود و امام برای همه کسانی که در اون سال های طولانی اسرت با اون مکاتبه داشتند یا دیدار داشتند زبانش و قلمش و کلماتش و چهره‌اش امید بخش بود. من در سال ۱۳۴۸ یک بار توفیق داشتم که امام را در نجف ملاقات کنم. در اون سال‌ها رفتن خونه امام جف هم از زیر چشمان تیزدین جهنمی طاق نمیوند به زور نمیده همینگ بسیار کمی که خانه امام آمد وزاره حالا رو نبینید که اگر امام در یک جا نمودار بشه میلیون‌ها عاشقان و شیفتگان چهره نورانی بر او هجوم می‌برند. در اون موقع امام در اون خانه خیلی عالی در نگرفت با چند تا از دوستان و خانواده محترم زندگی می‌کرد و اون روز که من رفتم در خانه امام شاید ۴ نفر یا ۵ نفر آمده بودند به دیدار عراق با اینکه اون سال اون موقع ایام نوروز بود و نسبتاً مسافر ایران به عراق نسبتاً زیاد سال ۱۳۴۸ یعنی در سال‌هایی که طاقوس جشن‌های پاگذاری و ۲۵۰۰ ساله را به عنوان نشانه‌های محکم شدن میخ حکومت طاغوتی‌اش در سرزمین ایران برگزار می‌شد یا مقدماتش را فراهم می‌کرد. فکر می‌کنید چهره امام چی می‌داد. شکست، ضعف، نگرانی هیچ. امام با چنون چهره مطمئن و آرام می‌فرمود و با مسائل برخورد می‌کرد که هر دیدارکننده و دیننده محضرش را به آینده امیدتر می‌کار. امام راین محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد دارم می‌بینم که یک ساعتی که من معمولاً بیشتر صحبت نکنم داره تمام میشه خوشبختانه قرار بر این است که بازن عزیزان در فرصت‌های دیگران سخان بدیم همچنینست که انشاءالله همچنینست که فرصت برای ادامه گفتن‌ها نداشته باشیم انشاءالله فردا این بحث رو با شما خواهیم داد که بتونم گوشه‌های دیگری رو از این نیروی راستین امام نسبت به پیامبر بزرگاه اسلام بیان کنم. برادرها و خواهرها مسئله اساسی در این دره از زمان که در خدمت شما سخنید اده‌اند برای پیر و جوان و زن و مرد امت مسلمانمان اینه که این تجربه دوم انقلاب بنیادی اسلام در تاریخ را امیدوارم برادران اندیشمند و دانشمند و تحلیلگرمون در سخنان روشنگر و پرزبشون در مشهد جوانب گوناگون این مطلب رو باز کرده باشند و روز به روز بازتر و روشن‌تر کنند که انقلاب اسلامی ملت ما نخستین تجربه موت انقلاب اسلامی پس از اصل انقلاب اسلام به رهبری پیامبر است. این بر کسی عجیب ننماید. مسئله همین است. منتها باید روشن برای همه توضیح داده بشه که چگونه مسئله اینستن است درها و خواهرها بزرگ‌ترین وظیفه همه ما در این برهه از زمان این است که با هوشیایی با آگاهی با وظیفه‌شناسی و وظیفه‌گذاری با حرکت دقیق به دنبال امام این رهبری که در عین رهبری ما پیرو راستی پیامبر بزرگوار اسلام است به یاری خدا چنون عمل کنیم که این بار انقلاب اسلامی پرشکوه پربرکت عزیز ما جوان ش در راه و صراط مستقیمش از دوا نخستین پیروزی انقلاب اسلام در عصر نبی اکرم بیشتر باشد الله اکبر

و شرطش این است که همه کنیم از همین حالا راه را به روی هرگونه تحریک و انحراف از اسلام حاک خالص نه شرقی نه غربی ببندید الله اکبر الله اکبر الله اکبر چه اسلام چه اسلام پس از اون پیروزی شکوفمندش از این راه در معرض خطر و تهدید قرار گرفت و عمر و عمر حاکمیت اسلام اخیر بر جامعه بشری چند طو نگردید خداوندا به ما توفیق عنایت کن. به ما توفیق عنایت کن که بتوانی با شناخت آزاهانه و روشن از اسلام و رهبری اصیل اسلامی همچنان در صراط مستقیم قرآن است. باقی بوانیم. آمین. به ما توفیق عنایت کن که در فداکاری و جنبازی برای پیروزی این انقلاب پرروز الهی از هیچ چیز نپرسید

خداوندا امام امت این سراغ روشنگر راه را برای هدایت امت و انقلاب ما همچنان غرور و فروجان نگه دار. آمین.

پروردگارا ولی عصر امام زمان علیه را از ما راضی و خرداد.

و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الاصحاب

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *