Freedom and its conditions in Islam

آزادی و شرایط آن در اسلام

این متن به بحث درباره آزادی بیان و تفسیر صحیح آن در بستر قوانین و اهداف انقلاب اسلامی می‌پردازد. سخنران با ردّ این ایده که محدودیت‌های موجود در مجلس شورای اسلامی به معنای نبود آزادی است، تأکید می‌کند که آزادی باید در چارچوب قانون و آیین‌نامه‌ها باشد،

سخنرانی آزادی و شرایط آن در اسلام- شهید بهشتی

خلاصه قسمت اول

این متن به بحث درباره آزادی بیان و تفسیر صحیح آن در بستر قوانین و اهداف انقلاب اسلامی می‌پردازد. سخنران با ردّ این ایده که محدودیت‌های موجود در مجلس شورای اسلامی به معنای نبود آزادی است، تأکید می‌کند که آزادی باید در چارچوب قانون و آیین‌نامه‌ها باشد، به‌ویژه در مورد ارتباط سخنان نمایندگان با دستور جلسه. او سپس به خطر دروغ‌گویی و نشر اکاذیب اشاره کرده و آن را خیانت به انقلاب و مردم می‌داند، زیرا این اعمال می‌تواند آینده کشور را به خطر اندازد و امید جامعه را تضعیف کند. هدف انقلاب، برقراری حاکمیت صدق، حق، عدل، عفت و تقوا بوده است، نه آزادی بی‌حد و حصر برای اشاعه دروغ و بی‌بندوباری. در نهایت، سخنران بر لزوم مبارزه با تاریکی‌ها و پیشروی به سوی نورانیت، و نقش حضور آگاهانه و متعهدانه مردم در حفظ دستاوردهای انقلاب تأکید می‌کند.

متن پیاده شده قسمت اول

من می‌بینم تحت از آقایون نمایندگان مجلس هم داد و فریاد می‌کنن که آقا در مجلس آزادی نیست. در مجلس شورای اسلامی آزادی نیست. نمی‌ذارن ماو بزنیم. اون باید رفتیدگی کرد. یعنی که نمی‌ذارن بزنیم. یعنی اگر شما مطلبی بر طبق ین‌نامه داخلی مجلس بتونید بگید رئیس مجلس، هیئت رئیسه مجلس، نمایندگان مجلس مانع گفتنتون میشن هم چیزی تماشاکیا مانع گفتنتون میشن یا اگر گفتید بیرون میاید شما رو می‌گیرن هم چیزیه بایدگی کرد یا اگر شما تحل کردید از آیین‌نامه مجلس. آیین‌نامه مجلس میگه اگر یه موضوعی مطرحه، یه مطلبی در مجلس مطرحه و نماینده‌ای اجازه صحبت کردن می‌گیره باید صحبتش مربوط به اون موضوع باشه. نمایندگان مجلس دو جور صحبت دارن. یکی اینکه مربوط به موضوع و دستور جلسه نباشه، نامربوط باشه به موضوع و دستور جلسه. یه حرفی دلش می‌خواد بزنه ولو مربوط به دستور جلسه نباشه. هم مطالبی که مربوط به دستور جلسهست. اگر می‌خوان مطالبی بگن که مربوط به دستور جلسه نیست یه فرصت بیشترم کجاست؟ نطق قبل از دستور نطق‌های قبل از دستور برای این هست که نمایندگان به اندازه‌ای که فرصت هست بتونن بیان حرفایی که در دلشون هست بزنن راجع به حوزه انتخابیه‌شون راجع به شرات کلی مملکت راجع به هرچی ولی وقتی دستور جلسه شروع شد دیگه حرفایی که می‌زنن باید مربوط به دستور جلسه باشه و الا بحث بر سر قانون مربوط به نرخ مواد نفسیست یه آقای پاشه درباره مسائل کشاورزی حرف بزنه خب این که دیگه جور در نمیاد یه کسی هم بیاد درباره اولی حرف بزنه یه کسی هم درباره سیاست خارجی حرف بزنه اینکه میشه آش قلمکار اینکه مجلس نمیشه که مجلس شورا میشه اما شوربای شعله قلمکار الله اکبر الله اکبر الله اکبری مرا
بنابراین اگر قرار است مجلس شورا و مشورت و اظهار ن جمع‌بندی و نتیجه‌گیری باشه باید نماینده‌ای که اجازه می‌گیره حرف بزنه حرفی که می‌زنه درباره اون موضوعی باشد که در دستور جلسه از مطرحه اگر خارج از دستور بود و رئیس مجلس یا نائب رئیس مجلس اون کس که مسئول اداره مجلس مدیر اداره کننده جلسه مجلس گفت آقا بفرمایید بشینید صحبتتونو ادامه ندید خارج از موضوع حرف می‌زنید اونوقت بگن ای آقا تو مجلسم آزادی بیان وجود نداره. حالا ببینیم کی هست که در اینجا ضد آزادی عمل کرده اداره‌کننده مجلس ضد آزادی عمل کرده یا خود این آقا؟ خود این آقا که نمی‌خواد به عنوان یک نماینده مردم بپذیرد که وقتی مجلس وارد دستور شد نماینده باید اگر اجازه صحبت می‌گیره درباره همون مطلبی که مطرحت حرف بزنه. دم بپذیرد که وقتی مجلس وارد دستور شد نماینده باید اگر اجازه صحبت می‌گیره درباره همون مطلبی که مطرحست حرف بزنه و الا فرصت را غنیمت بشماره حرف دلخواه خودشو بزنه خارج از دستور این کار نادرستیست و جلوگیری از این کار نادرست منافاتی با حفظ آزادی‌ها ندارد بلکه درست که در جهت حفظ و تأمین آزادی ما الان مقداری ادعای عدم آزادی داریم که برمی‌گرده به این اون وقت تو روزنامه‌ها میاد تو سخنرانیا میاد تو جار و جنجالا میاد و می‌خواد حیثیت جمهوری اسلامی ایران را از این طریق برباد بده در دنیا خب ملتم نمی‌ذارن اگر کسانی بخواهند با این شیوه‌ها آبرو و و کرامت انقلاب اسلامی ما را در دنیا ختچه‌دار کنن و خوراک تبلیغاتی برای صدای آمریکا و بی‌بی‌ سی و رادیو و مسکو و صدای آزاد ایران و این حرفا درست بکنن خب ملت که به اونا می‌ایسته الله اکبر الله اکبر الله اکبرین این واضحه این آبرو این افتخار این انقلاب اینجیت که مفت به دست نیومده که حالا بتونن عده‌ای در سمت نمایندگی مجلس یا در هر سمت دیگر بگن آقا در مجلس ما هم آزادی نیست خال آزادی نیست گاهی دیدم عده‌ای به شیوه مدیریت مجلس انتقاد می‌کنن که برخورد با نمایندگان م از این سنگین‌تر باشد. بسیار خوب. این انتقادیست که به جاست و من هم به برادران مسئول اداره مجلس تا حالا یکی دو بار این انتقاد رو منتقل کردم. توی جلسات که آمدم توی یادداشت‌ها بوده توی تذکرات بوده مردم که برخورد می‌کنن میگن بسیار خوب حرف صحیحیست. حرف حساب رو باید منتقد کرد و شنید. اما این چه ربطی داره به اینکه بگیم آزادی وجود نداره. قاطی نکنید. آی در مجلس آزادی نیست مگر نمی‌بینید در موقع اداره مجلس می‌گوین بشین به جای اینکه بگن بفرمایید اگر به جای بفرمایید گفتن بشین اونوقت آزادی از بین میره این انتخاب صحیحه که بهتره از به جای بشین بگن بفرمایید این درسته این قبول اما نه اینکه وقتی بفرمایید رو نمیگن و به جاش بنشین آشین میگن این معناشه که دیگه آزادی نیست این عمل ن فریب این اقباع که به جوونای خودمون به این نوجونای خودمون که این همه نقش داشتن تو این انقلاب و حالا هم نقش دارن و دل بستند به آینده این انقلاب و امید سرمایه‌گذاری کردند به این‌ها القا کنیم القای ایدئولوژی اینم خودش ح ایدئولوژی دیگه القای ایدئولوژی کنیم القا کنین به این که نخوز آزادی به دست نیاوردی یه انقلاب دیگه بکن تا آزادی رو به دست بیاری حالا کی می‌خواد افسار اون انقلاب دیگر رو در دست بگیره معلوم نیست یه دست نامرئی یا سیاه یا سرخ یا ارتجاع راست یا الحاد شب درست نیست ما بیایم واقعیت‌ها را در همان حدی که هست انتقاد کنیم سیار خوبه سازنده است امیدآفرینه نه امید بررباطه هر نوع سخن هر نوع بیان هر نوع برخورد غیرواقعی که امید ملت ما و امید نسل جوان ما را به آینده این انقلاب ضعیف بکنه و تضعیف کند خط اصیل اسلامی انقلاب را این فکر می‌کنم خیانت باشد به این انقلاب خی خیانت باشد به این مردم خیانت باشد به این نسل جوان و نوجوان نکنیم این خیانت بده خداوند عقاب میده کیفر میده ما رو اگر این خیانت رو بکنید کتاب‌های یا مطالبه مطالب دروغ خلاف واقع منتشر میشه خب راستی اگر در یک روزنامه‌ای در یک اعلامی ک جزوه‌ای دروغ منتشر کردن نشر اکاذیب بود مقتدای حفظ آزادی چیه این خب این مسئلهست یه عهده‌ای یه فردی یه گروهی یه سازمانی یه تشکیلاتی یه دفتری یه جمعیتی میاد دروغ منتشر می‌کنه حالا این دروغ یا راجع به کل جریان‌های کشوره یا راجع به اف به شخصیت‌هاست یا راجع به احزاب و گروه‌هاست یا راجع به مسائل دیگر. یه آقایی شنیدم رسته در یکی از حوزه‌های انتخابیش گفته است مردم ما همه چیز داریم به اندازه کافی به اندازه رفاه و رولت عرضه مدیریت نداره و اینا رو به مردم نمی‌دانبندی کرده. یک نمایندهم اینو گفته ب حالا این آقا این حرفو اونجا زده راست گفته یا دروغ گفته
این کسی که دروغ گفته این کسی که میره مردم یک شهر بزرگ را نسبت به دولت و نسبت به مدیریت مملکت بدبین و بدگمان می‌کنه اون بنده خدایی که الان ۱ کیلو و ۲۰۰ گرم مواد ق دی در ماه قند و شکر می‌گیره مثلاً فکر می‌کنه میشه به او سکلو بدیم و نمیدن و این دروغه و این خلاف واقعه و این خلاف آینده اقتصاد ماست و اگه این کارو بکنیم معناش این است که یا الله هی بندهای ما را دور خودمون بیشتر بپیچیم و افسارمون رو بدیم دست صاحبشرای دنیا خب دولت حساب کرده که اگر ما رویه عمل بکنیم فعلاً با قند و شکر تولید داخلی می‌تونیم تقریباً نیازهای خودمون رو تأمین کنیم. بعدم میگه آی مردم با اون پولایی که می‌دادیم قند و شکر می‌خریدیم می‌آوردیم تا شما بتونید احیاناً کیک خام‌دار هم هفته یک بار بگیرید شکلا بگیرید احیاناً بت ونید به جای آب خنک هر روزم پپسی و کوکا و کانادا و این‌ها میل بفرمایید به جای اینکه ما الان تسلیم عادتمون به بستنی و شکلات و کیج خامدار و شیرینی‌ها و این مستحبات این‌هاهم از واجباته نمیشه بی اینا زندگی کرد مثلاً اگه آدم اینا رو نخوره می‌میره میشه اصلاً خیلی از اینا بیمار درست کرده تو مملکت ما اینا هست اونایی که پول ندارن طفلک بندهای خدا شکرشونو میاد بخورن اوناییهم که پول دارن می‌خورن بیماری قرب می‌گیرن حالا یه بار پول دادیم شکرشو آوردیم حالاهم باید پول بدیم قرص و دوای ضد بیماری قندشو بیاریم حالا اگه اینا رو کمتر بخوریم نخوریم کمتر کنیم و پولی را که هر سال می‌دهیم برای خرید قند و شکر از جای دیگر با همین پول بیایم زمین‌های خودمونو آباد کنیم اگرم ما کسری و کمبود داریم برای قند شکرد اینها رو با همین سرمایه تو همین کشور تولید کنیم کدومش بهتره ۱ سال ۲ سال ۳ سال شیره‌بندی را تحمل کردن و اون سرمایه را سط آباد کردن زمین‌ها و ایجاد ش و کار تولیدی کردن و بی‌نیاز از صاحبشرای دنیا بودن این بهتره یا اینکه نه آقا می‌دونی انقلاب دیگه قرار نبود برا ما جیره میره بیاره‌ها انقلاب کردیم که جیره نداشته باشیم همچین انقلاب کردین آخه اینا رو درک کنین ما باید مسائل روزمون رو بفهمیم همونطوری که هست حالا اینا رو دولتم آمده گفته یه آدم صابق راستی مثل برادرمون آقای رجایی که همه اونایی که او را می‌شناسن در زندگی به صدق و راستی و درستی و صفا می‌شناسنش. تکبیر
الله اکبر الله اکبر الله اکبر حسین منافقین
خب تو بهتر می‌دونی یا اونایی که مسئول انبارای کشورن دروغ گفته یه بدبینی در مردم نسبت به انقلاب و مدیریت انقلاب و دولت ایجاد کرده. می‌دونید برای چی این کارو کرده یا نه؟ هدفش چی بوده؟ هدفش این بوده که یه حرفی اون اولا زده بودن که این دولت لیاقت نداره. یه ماه بیشتر سر کار نمی‌مونه. د ماه بیشتر سر کار نمی‌مونه. چون لیاقت نداره نمی‌تونه کشور اداره کنه میدونو خالی می‌کنه برای اونایی که این حرفا رو می‌زنن غافل از اینکه وجدان ملت ما بیدارتر و آگاه‌تر و روحانیت متعهد ما و مورد اعتماد ملت ما در میان جامعه حاضر از آن است که میدون برای این فرصتطلبان خالی شود. لله اکبر الله اکبر الله اکبر مین
خب حالا اگر آمدی جلوها رو گرفتی او رو احضارش کردی معاظه خواستی بکنی که چرا یک چنین دروغ پرزیان پر آسیب گفتی داد و فریاد که در این مملکت آزادی نیست اینم مملکت شد که نمی‌تونه یه نماینده در حوزه انتخابیش راست راست روز روشن دروغ شاخدار بگه چه آزادی شد اینا را براد خواهرا اینا رو باید تکش روشن کرد اینجوری نمیشه باید مشخص بشه که موضع نهادهای قانونی و موضع مردم در برابر این‌گونه سوء تفاده از آزادی چه باید باشد؟ حالا ما هم در این مدتی که مسئولیت داریم در قوه قضاییه مرتب داریم لایحه قانونی آماده می‌کنیم لایحه قانونی ضد دروغ تاک هستند اون‌ها که پایه زندگیشون رو بر دروغ بنا نهاد ما به یاری خدا و با همکاری و همگامی و پشتیبانی و حضور همیشگی در صحنه از جانب شما مردان و زنان راه خدا این جامعه را از ظلمت دروغ به نورانیت صدق پیش خواهیم برد الله اکبر الله اکبر الله اکبر نبی نمی‌ذاریم ما نمی‌گذاریم به یاری خدا دروغ در این کشور حاکمیت پیدا کند و جانشین صدق کرد. اگر در طول تاریخ آینده این کشور راه حکومت کردن چهره‌های صدق و صفا و ایمان و تقوا و امانت و درستی سال به سال هموارتر نشود خطری بزرگ آینده انقلاب ما را تهدید خواهد کرد معلوم میشه اولیای ما ساقوتند معلوم میشه صاحب اختیارهای ما ساقوتن یخرجوننا من النور الظلمات ما را از نوری که یم. می‌خوان به ظلمت‌هایی که مدت‌ها گرفتارش بودیم و یه مقدار ازش خارج شدیم. می‌خوان دوباره ما رو به اون ظلمت‌ها برگردونن. این ارتجاع است. این طرفی نیست. این همون ارتجاع زشت پلیده است که مردم ما بار دیگر اسیر دست دروغ‌پردازان شوند. این نباید پیش بیاد و چگونه نباید پیش بیاد؟ حضور متعهدانه برادرا و خواهرهای آگاه با ایمان و مسئول ماست که مانع چنین پیشآمد شومی در آینده نزدیک یاور خواهد شد. نشریه‌ای اگر دروغ فراکنی کرد یک نشریه‌ای گزارش‌های دروغ پخش می‌کنه. خب می‌فرماد چی؟ تا بفرستند مسئولشو احضار کنن ر دادگاه انقلاب یا در دادگاه عادی فریاد برمیاد که آزادی نیست ببینم شما انقلاب کردید برای همچین آزادی آزادی برا دروغ پراکنی این ملت ما انقلاب کرد میگن آقا ما انقلاب کردیم برای آزادی کدوم آزادی کی تو این مملکت انقلاب کرد برای آزادی دروغ و دروغ‌پردازی کی کجا کدام انقلابیون ما نشون بده انقلابیون را انقلابیونی که آرمان و هدفشون آزادی دروغ‌پردازی در جامعه ما بود کجا هستن این انقلابیون شهیداشون کجان شهدای راه آزادی دروغ کجا هستند ما هرگز نمی‌تونیم ما هرگز نمی‌تونیم آزادی را به معنای آزادی در دروغ گفتن و دروغ پرداشته نیم جلوی دروغ‌پردازی رو باید گرفت البته باید م نهادهای قانونی بتوانند جلوی این دروغ‌پردازی‌ها را بگیرند. ما اگر دیدیم اگر یافتیم که یک سلسله حرکاتی داره به خط دیگری غیر از خط اصیل انقلاب اسلامی کمک می‌کنه. می‌فرماید اینا رو آزاد بگذاریم یا باید به یه شکلی اینا رو لااقل برای مردم بیان کنیم؟ حداقل حداقل به مردم بگیم که این خط دنبال کننده یک خط انحرافی اگر آمدیم این‌ها را به مردم گفتیم و مردم همین اندازه در برابر اینا حساس شدن. حساس بیش از این یعنی اینا رو ت ن. این به معنای سلب آزادیه. فقط در حد حساس بودن. می‌فرماید مردم باید در برابر ترویج هرگونه خط انحرافی بی‌تفاوت و بی‌رگ و بی‌غیرت بشن. اونوقت آزادی تأمین شده. میگیم بابا زن مسلمان در جامعه اسلامی باید با لباس و پوشش متناسب با عفت و پاک دامنی توی خیابون بیاد. اگر یک زنی با ظاهر و لباسی نامتناسب با عفت و تقوا در خیابون آمد اقلاً بتونن به او بگن خواهر این لباس تو این پوشش تو این بی حجابی تو این نداشتن پوشش تو متناسب با زی جمهوری اسلامی نیست برو پوشیده بیا لااقل در ادارات و مؤسسات بتونن بگن که بابا این جا ادارات دولت جمهوری اسلامیه. اگه خواهرا میان اونجا کار می‌کنن، خواهرای کارمند و کارکنان مؤسسات جمهوری اسلامی لازم است با لباس و پوشیدگی بیان سر کارشون. این سلب آزادیه. آ ما انقلاب کردیم که آزاد باشید. یعنی آزاد باشن خانم‌ها هر جور دلشون می‌خواد بیان. یعنی آزاد باشن که زن و مرد بدون داشتن پوشش لازم و بدون رعایت موازین اخلاقی و تقوایی لازم با هم باشند و در هم بلولند آق این کردیم کی انقلاب کرد ما اینا رو بدونیم این آزادیا کسی که بود عجیبه خب این آزادیا که قبلاً بود دیگه انقلاب نمی‌خواد مگه از ۳ سال قبل زن و مرد در این جامعه از این آزادی‌ها به اندازه که دلشون می‌خواست برخوردار نبود بودن پس کاری گفتن انقلاب لازم نداشت دیگه که بیان انقلاب کردیم تا این آزای رو به دست بیاریم اگر انقلابی در ایران دراستی روی داده جهت این انقلاب روشنه حاکمیت صدق حاکمیت حق حاکمیت عدل حاکمیت عت حاکمیت تقوا حاکمیت مهر وطوف ری الهی حاکمیت قهر و غدب فلاح دوستی با دوستان خدا دشمنی با دشمنان خدا انقلاب برای حاکمیت این ارزش‌های متعالی و مبارزه با و نفس ضد ارزش‌هایی بود که سال‌ها و قرن‌ها بر زندگی ما مردم، بر اخلاق ما مردم، بر روابط ما مردم بر زندگی خصوصی و خانوادگی و اجتماعی و اداری و اقتصادی و سیاسی ما مردم حاکم بود. انقلاب برای این بود که اون ضد ارزش‌ها رو از حاکمیت بیاندازه و ارزش‌های اصیل و متعالی الهی و نور را به جای ظلمات حاکم کند. بگو بدانم کدام یک از این‌ها ظلمت است و کدام یکی از این‌ها نور. گوش به قرآن داشتیم. قرآنی که در آیات مکرر دعوت می‌کند که ما انسان‌ها از ظلمات خودمونو دربیاریم و به سمت نورها بریم. به سمت نور بریم. قرآنی که منازیان و مبلغان و مفسران و معلمانش در در دل مردم جای دارند در این خانه اسلام خانه امام حسین علیه السلام خانه ذکر و ایدان که در محله زندگی عالم و مفسر و مبارز و روشنگر از ریز و پرارج مرحوم آیتالله شبستری رضوان الله علیه قرار داره باید از نقش این عالم جلیل بهخصوص دریافت دادن قرآن با مفاهیم و محتوای زنده و اصیل یاد کنیم و همگی به یاد ایشون با هم سوره حمدی بخونیم. بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدالله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم ایاک نعبد وایا نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الضالین بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد ولم یولد ولم له کفوا احد اللهم اغفر له اللهم ع اجداده الطیبین الطاهرین
مرحوم آقای آس مرتضی شبستری عالمی بود علاقه‌مند به مردم در میان مردم و با مردم و سخت علاقه‌مند به قرآن و تعلیم قرآن و سخت هوادار و طرفدار اسلامی که دین و عبادتش سیاست است و سیاستش عبادت است و با یک چنین بینش زنده‌ای ده‌ها سال از عمر شریفش رو گذراند. دریغ این چهره‌های عزیز از جامعه ما می‌روند و امیدا به اون که جایشون را دیگران خالی نگذارند و جامعه ما همواره بتونه از تعلیم و ارشاد این‌گونه عالمان متعهد آگاه برخوردار باشه.
عزیزان برادران ان با هم قرار بگذاریم همواره ظلمت‌ها بیاندیشیم. ظلمت‌ها و تاریکی‌ها رو بشناسیم و به نور بیاندیشیم و نورانیت‌ها را بشناسیم و همواره مراقبه و محاسبه داشته باشیم و مواظب باشیم و حساب‌رسی و حسابکشی و موا جمهوری اسلامی انشاءالله به سر نورها جلو رودین
و از ظلمت‌ها و تاریکی‌ها که راستی دل انسان را می‌میراند روز به روز دورتر شود
و چون عمل کنیم که میدان سخن میدان ارشاد میدان عمل میدان راهیابی و میدان راهنمایی برای همه امل ارشاد و هدایت از ظلمات به سوی نور باز بماندین
و چنون باشیم که عرصه بر کسانی که می‌خواهند بار دیگر ما را از نور به سوی ظلمات پس برانند همواره تنگ شودین
خداوندا ما را در این صراط مستقیم و در این راه راست موفق بدار پروردگارا امت ما را در این راه راست هدایت و حمایت فرماین
پروردگارا امام امت را برای تداوم انقلاب و تداوم هدایت از ظلمات به سوی نور برای ما پابرجا بدارین
ولی عصر امام زمان سلام الله علیه را از ما راضی و خرسند آمین
مبارزان زمندگان بایمان دلیر ما را در همه صحنه‌های نبرد نور بر ضد ظلمت یار و یاور باشین

خلاصه قسمت دوم

این خطابه به تبیین مفهوم آزادی حقیقی از دیدگاه اسلام، به‌ویژه در بستر انقلاب اسلامی ایران، می‌پردازد. سخنران با ارجاع به مفهوم شهادت و شهدا، که آن‌ها را آزادگان واقعی می‌داند، تأکید می‌کند که آزادی مدنظر انقلاب، رهایی از بندگی هوا و هوس است، نه آزادی بی‌بندوبارانه و مطلق غربی. او با پرسش از مخاطبان و تأکید بر شعار “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی”، روشن می‌سازد که مردم خواستار جامعه‌ای با چارچوب‌های اخلاقی و دینی بودند و نه محیطی که هر فردی بدون قید و بند و بر اساس تمایلات شخصی عمل کند. هدف نهایی، ایجاد محیطی است که رشد معنوی و تسلط بر نفس را برای همگان تسهیل کند، حتی اگر این امر مستلزم محدودیت‌هایی در برخی آزادی‌های ظاهری باشد.

متن پیاده شده قسمت دوم

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلاه وسلام علی جمیع انبیا ورسله و علی سیدنا و مولانا قاسم النبیین ابالقاسم محمد علی محمد آل محمد و ابن عمه وصیه من بعده مولانا علی امیر المؤمنین و علی العمهه الهدا من اهل بیته خیره من آله و صحبه وسلام علینا و علی عباد الله الصالحین سلام بر شما شهیدان هوی و سلام بر همه شهیدان راه خدا السلام علیکم یا اولیا الله و احبائه السلام علیکم یا الله وداه همون سلام و درودی را که همهمون به برکت عاشورای حسینی و زیارت بت حسین و اصحاب حسین یا گرفتیم و با اون خو کرده‌ایم. امروز به شهیدان پاک عرصه‌های گوناگون جهاد و قیام قهرمان انقلاب اسلام می‌فرستیم. که سعادتمند این انسان‌های رشد یافته و به کمال رسیده. شهادت برای یک آرمان وسیله است. اما برای یک انسان چیزی شبیه هدف اگر نگویم هدف است. شهادت که تا با شهود انسان نسبت به حق و خدا در این نباشد شهادت نامیده نمیشه مرحله بالاییست از حضور تام سان در پیشگاه خدا حضور قلب در برابر خدا و کشته شدگان راه خدا اون‌ها که فی سبیل الله حرکت می‌کنند، تلاش می‌کنن، خون می‌دهند، جن می‌دهند. این‌ها قبلاً ایمانشون رو به خدا انقدر قاطع و محکم و روشن کرده‌اند که از همه دوست داشتنی‌های دیگر در رهست می‌گذرند. شهید‌ها آزادگانند اگر ما خطاب به امام حسین علیه السلام میگیم ای سرور آزادگان برای اینه که شهیدان راه حق آزاد نن شهید تا خودش رو از بندگی‌ها و بردگی‌ها آزاد نکنه قدم به میدان شهادت نمی‌گذاره. او خودش رو از همه علائق آزاد کرده ز هرچه بنگل پذیرد آزاد شده. اون وقت میره به خیل کویندگان خطر شهادت به پیونده و اصولاً اون آزادی که به صورت یک شعار اصلی در انقلاب اسلامی ما درآمد این آزادی بود اگر زن و مرد فریاد برمی‌آوردند که استقلال، آزادی، حکومت اسلامی منظورشون از آزادیست. اون آزادی‌های بی‌بند و بارگونه نبود. هیچ مرد مسلمان متعهد و هیچ زن مسلمان متعهد خواستار آن نبود که زن و مرد در جامعه ما آزاد باشد. هیچ قید و بندی نداشته باشد. هرگز نمی‌خواست محیط اجتماعی ما به هر زن و مردی اون آزادی را بدهد که هرجور دلش می‌خواد لباس بپوشه، هرجور دلش می‌خواد زندگی کنه، هرجور دلش می‌خواد معاشرت کنه. همچنان زادی رو دنبالش نبودند انقلابیون مسلمان با ایمان ما دیروز که در قم به مناسبت ۲۲ بهمن این جشن فرخنده سخن می‌گفتم بحث به همین مسئله آزادی کشید اونجا از اون انبوه برادرها و خواهرها پرسیدم آیا شما شما که در شهر قیام و قیام و خون و شهادت قم مدت‌ها پرچمدار انقلاب بودید و در ۱۵ خرداد عظیم‌ترین صحنه‌ها را در سال ۴۲ در این شهر به وجود آورده و شهری را که می‌گفتن وارداتش مرده است نشون دادید که از خی های دیگر زنده‌تره. البته این جمله رو اونجا نگفتم. اینجا میگم. از شما می‌پرسم آیا شما اون وقتی که فریاد برمی‌آوردید استقلال، آزادی، حکومت اسلامی؟ منظورتون از آزادی این بود که شما خواهرا و شما برادرها در یه محیطی زندگی کنید که کسی یا با کسی کاری نباشد هر که هرجور می‌خواد عمل بکنه و اون‌ها فریاد برآورده‌اند که نه تکبیر
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
و حالا شما برادرها و خواهرهای عزیز که در ن مسجد به یاد شهیدان والای هوی این عزیزان قهرمان و برای بزرگداشت اون‌ها و حضور در جمع خانواده‌های شهید پرور اون‌ها در این مسجد گردآمده‌اید. از شما سؤال می‌کنم. شما جوانان عزیز شما برادرها و خواهرهای با ایمان که در سال ۵۷ اون حرکت مردمی میلیونی پرشکوه را بارها و بارها به وجود آوردید و به وجب خیابون‌ها و کوچه‌ها و میدون‌های ما شاهدان حرکت شما هستند در پیشگاه خداوند. آیا شما آن روز که بانک برمی‌آوردید آزادی منظورتون از آزادی این بود که در جامعه مردم مرد و زن جامعه آزاد باشن؟ هر گناهی را می‌خوان مرتکب بشن. هر کس خودش بر پایه ایمانش گناه نکرد خیلی خوب. اما اگر ایمان خودش اونقدر قوی نبود، معرفتش اونقدر بالا نبود که او آزادانه گناه نکنه و دنبال روی هواها و هوس‌هاش بود و هوسکیش بود او رو آزاد بگذارن فقط تلاش کنن برای کمال فرهنگی او و کمال معنوی او تلاش کنن تا او را از نظر ایمان و معرفت و آگاهی به اون پایه برسونن که گناه نکنه اما اگر گناه کرد خواه تو خونه خواه تو کوچه خواه توی خیابون خواه توی مدرسه خواه توی اداره آزادش بگذارند چون ما واستار آزادی هستیم. شما اینچنین آزادی می‌خواستید؟ تکبیر الله اکبر الله اکبر الله اکبر حسین مر
بنابراین شما آزادی به معنای آزادی مطلقه شهروندان جمهوری اسلامی برای اونکه به دلخواه خود زندگی کنند. این دلخواه هرچه می‌خواد باشه چنین آزادی را دنبالش نبودید. آزادی از دیدگاه اسلام عزیز ما در درجه اول آزاد شدن انسان از بنده هوا اریت من اتخذ الهواه و از الله علی علم آیا نگریسته‌ای به اون انسانی که هوا و هوسش را تمایلاتش را می‌پرستد هوسک شیش است هواپرست است و با آنچه خیلی آب عالم است و دارای جنجینه معلومات اما خدا او را گمراه کرده خیلیا هستند عالمن اما رهرو و رهیا نیستند همون طوری که مشر در سخنان اخیر امام شنیده‌اید علم برایشون حجاب اکبر است علم مانع آن است که حق و حقیقت را بیابند و بشناسند و بپذیرند و در برابرش خاضع شوند. علم بهشون به جای تواضع و فروتنی در برابر حق غرور و خودسری و سرکشی در برابر هفت داده است. آزادی بدان است که انسان در برابر حاکمیت ا و هوس‌ها و تمایلات درونی گوناگونش بر انتخاب و رفتارش آزاد بماند آزادیش را حفظ کند و این شهیدان عزیز ما چنینند این‌ها خودشون رو در برابر بسیاری از هوس‌ها آزاد کرده‌اند و تا آ آزاد نشوند بدین راه قدم ننهند این استون آزادی که باید نظام حکومت اسلامی به زن و مرد و پیر و جوان و کارگر و کشاورز و شهری و روستایی و پیشور و دانشجو و فرهنگی و دانشگاهی و روحانی و کارمند و همه قشر‌های ما بدهد تا ما در خط تسلط بر هواها حرکت نکنیم به این آزادی نمی‌رسیم و چون محیط اجتماعی تأثیر به سزایی دارد در اینکه در درون من و شما هواها رشد کند یا ذکر خداها رشد کند. محیط مؤثره درسته که اگر افراد رشد یافته رسیده به مراحل بالای کمال را در میان انگیزه‌های رنگارنگ فساد ا کنی اختیار خودشونو می‌تونن داشته باشن. اما اینا چند درصدن؟ چند در هزار برای اینکه بقیه انسان‌ها حاکم بر هوایشان بمانند باید بکوشیم محیط هم محیطی باشد که از در و دیوارش انگیزه فساد نباد و به محض اینکه خواست این ما محیط را از این آلودگی‌ها پاک کنیم، خودبهخود مقداری از آزادی‌ها گرفته می‌شود. اگر به اون خانم گفتن خانم شما آزادی درست فریادم برآوردی برای آزادی باز هم آزادیش حفظ شده چون خودش آزادانه شمیده ما اگه حالا نخواست آزادانه بشنوه گفتینایی که شما میگید خوبه ولی من فعلاً دلم می‌خواد نمه برهنه از خونه میام بیرون با آرایش تمام عیار بیام بیرون خب اینجا نظام اسلامی با او چه کند آزادی او را حفظ کند و رعایت کند و به او بگوید آزادی خانم ما حرفمونو به تو زدیم. تو می‌خوای گوش کن، می‌خوای گوش نکن، آزادی. گوش کردی خوشا به سعادت. گوش نکردی عذابش خودت را می‌گیرد. اومدی هم بیرون آمدی اینجور بیرون یا نه؟ ما نهی از منکر می‌کنیم اونجا. اگه خواستیم نهی از منکر کنیم، خودبهخود مقداری از آزادی این خواهر رو از دستش می‌گیریم. نه به خاطر اینکه دشمن آزادی او و آزادی بشریت باشیم به خاطر اینکه دوست و خواستار آزادی او و آزادی بشریتیم تو ای خانم بنشین با خودت بیاندیش درونت چه انگیزه‌ای هست که تو را وا می‌دارد به جای پوشش با کرامتی که اسلام برای در نظر گرفته می‌خواهید بدون این پوشش به کوچه و خیابون بیایی آیا خودآگاه یا ناخودآگاه در اعماق روح استنمایی و میل به خودنمایی و نمایش دادن خویشتن در برابر دیدگان دیگران تو را به این گناه می‌دارد و اگر تو نتوانستی این تمایل را یا این جهل را یا هر چیز را در خودت نهار کنی و باز خواستی اینگونه بیرون بیایی باید به شما بگوییم که جامعه ما چنین وضعی را در محیط اجتماعی تحمل می‌کند یا نمی‌کند؟
الله اکبر الله اکبر الله اکبر مردی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *