خلاصه سخنرانی آزادی- شهید بهشتی
این منبع بر اهمیت تشخیص و تمایز میان نور و تاریکی در زندگی فردی و اجتماعی، بهویژه در بستر انقلاب اسلامی، تأکید دارد. متن با ستایش خداوند آغاز شده و به آفرینش نور و تاریکی و انحراف کافران اشاره میکند. سپس، به نقش خدا بهعنوان حامی مؤمنان که آنان را از تاریکی به نور هدایت میکند و نقش طاغوت بهعنوان متحد کافران که آنها را از نور به تاریکی میبرد، میپردازد. این گفتار نه تنها بر تلاش مستمر برای رهایی از ظلمتها و حرکت به سوی نور تأکید دارد، بلکه لزوم محاسبه و مراقبه دائمی در سطح فردی و حکومتی را برای حفظ دستاوردهای انقلاب و مقابله با دروغپراکنی و سوءاستفاده از مفهوم آزادی گوشزد میکند. در نهایت، با دعا برای تداوم هدایت و یاری در مسیر حق، هدف نهایی را حاکمیت ارزشهای الهی و اصیل بر ضد ضد ارزشها بیان میکند.
متن پیاده شده سخنرانی آزادی- شهید بهشتی
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلاه و السلام علی جمیع انبیائه و رسله و علی سیدنا و مولانا خاتم النبیین ابالقاسم محمد صل علی محمد و آل محمد و ابن عمه و وصیه من بعده مولانا علی امیرالمؤمنین و علی الائمهه الهدات من اهل بیته وخیرت من آله و صحبه وسلام علینا و علی عباد الله الحمدله الذی خلق السماوات والارض و جعل الظلمات ونور ثم الذین کفرو به ربهم یعدلون سپاس و ستایش خدایی را انها و زمین را آفرید و تاریکیها در روشنایی را پدید آورد و اونها که کافرند از راه خدایشون روی برمیتابند و در اون زمینه دچار انحراف و کجروی میشوند و راههای انحرافی و کجروی را به وجود میآورند. سئله اساسی در انتخاب من و شما به عنوان انسان موجود آگاه انتخابگر این است که تاریکیها و روشنی را درک کنیم و بشناسیم. نورانیت خدا و راه خدا را در میان ظلمات و تاریکیهای رنگارنگ و گوناگون گم نکنیم. الله ولی الذین آمن یخرجهم من الظلمات ال النور ن کفرو اولیاهمطاغوت یخرجونهم مننور الظلمات اولئک اصحاب النار هم فیون پشت و پناه و حامی انسانهای با ایمان خداست سر رشته کار اونها در دست خ خداست. هادی اونها خداست. حامی اونها هم خداست. خدا اونها رو از تاریکیها بیرون میکشه و به میدان نور و روشنایی در میآوره. به عکس کافران اونهایی که ایمان به خدا ندارند و به خدا کفر میورزند لکیها و همپیمانها و صاحب اختیارهاشون طاغوت است. عناصر سرکش، تجسمهای عینی طغیان و استکبار اینها صاحب اختیار کافران به خدا هستند. هنر این صاحب اختیارها هنر این همپالیها اینه که این انسانهای دوربونده از ایمان به حق رو از اون مقدار روشنایی هم که درش قرار دارند درمیارند و به قلمرو تاریکیها میبرند. فرجام کارشونم اینه که اینا دوزخیان و آتشیانند و جاودانه در آتشن این جمهوری اسلامی تا جمهوری نورانیت الهی نشود تا پیوندش با خدا و خداییان نباشد تا از مستکبران و طاغوت و طاغوتیان نبرد و به الله و بنده ن و عبادالله المخلصین و مخلصین نپیونده و جوش نخوره تا وقتی که در شعون مختلفش نورانیت خدا نورانیت حق نورانیت حاکمیت حق همه جاگیر دیر نشه به حالت استقرار نرسیده این روزا میپرسن مکرر که فلانی آیا در شعون مختلف جامعه ما پس از گذشت ۲۱ ماه از پیروزی انقلاب همه چیز به سامانه همه چی روبهرا شده آیا در دستگاهها و شعون مختلف مردم دیگه باید احساس کنن که همه جا حاکمیت حق برقرار شده و به عبدالله به اونچه واستن رسیدن. پاسخ به اونها این بود و این است که خیر. هنوز همه چیز سامان پیدا نکرده. هنوز خیلی بیسامانیا هست. هنوز خیلی انحرافها از حق هست. هنوز ظلم و ظالم ریشکن نشده. هنوز پیوند اینجا با طاغوت و طاغوتیان بریده نشده. هنوز همه پیوندها با خدا و خداییان برقرار نشده. اونایی هم که برقرار شده استوار و محکم نشده و کی گفته است که یک جامعه میتواند به این مفت و آسونی از اون ظلمات رنگارنگ محیط بر همه چی ن دربیاد و به این نورانیت دلپذیر فراگیر برسه و در کجای تاریخ یک چنین تجربهای بوده است که ما حالا تجربه دومش باشیم و در اون تجربههای پیشین راه تحقق نمیگم تمامعیار ولی لااقل تحقق مسل لت بر محیط تحققی که بتونه نشوندهنده دگرگونی نسبتاً فراگیر باشه چقدر پرخم و کم پرنشیب و فراز و طولانی و سنگلاخ بوده که حالا میخواهید شما بگید نه آقا میشود بگید پس از پیروزی ۲۲ بهمن ۵۷ آیا واقعاً جلوتر به دست خدا یا به دست دیگران یک راه فالسه مستقیم تمام آماده برای حرکت انقلاب ما به سمت پیش از جلو ساخته شده بود در کدوم انقلاب هم چیزی بوده که این دومیش باشه ما باید روز به روز نسبت به تعهدمون و تعهداتمون برای انقلابی که به وجود آوردیم آگاه یم نه دشمن اینقدر دشمن کوچک و ساده و بیقل و غش و آسون از میدون در برویید که ما فکر کنیم دشمن ما را راحت میگذاره. نه خودمون نه خودمون اینقدر ساخته شده بودیم که پس از پیروزی دیگه مثل ملائکه المقربین بتونیم بدون هیچ عیب و نقص و بدون تسلط هواها و هوسها و بدون تسلط صفات نامطلوبی که در یکمون خانه ونه کرده بود این راه الهی رو این صراط مستقیم رو این راه راست را این خط نورانی را قاطع و سریع چنون دنبال کنیم که هیچ جا دیگه به ظلمات برنخوریم نبودن ما باید بدونیم از شر این ظلمتهای گوناگون رهیدن و به اون زندگی نورانی درآمدن احتیاج دارد به تلاش شب و روز و پیگیرمون این رو بهتون بگم اصولاً خداوند من و شما رو اینجوری ساخته که هیچ وقت نمیتونیم مطمئن مهم باشیم که وضع خوب موجودمون برای همیشه تضمین شده است. هیچوقت تعلیم اسلام به من و شمای مسلمان این است که فردای تو همین فردا فردای تو به دست عمل امروز تو ساخته میشود. مگه غیر از اینه؟ مگه شما معتقد نیستید که حتی آ رت هم به دست من و شما در این دنیا ساخته میشه. مگه شما این همه روایاتو نشنیدید که هر عمل صالحی که ما انجام بدیم در این دوره زندگی دنیا مثل یک خشت و یک آجر میمونه برای ساختن خانه امن و سعادت در بهشت جاودان و هر عمل ناپاک زشت گناهآلود انجام بدیم مثل این است که یک هیز یک هیزم آماده برای سوختن و سوزوندن برای دوزخ جاودانه پس از مرگمان از پیش فرستاده باشیم مگه شما این تعریمو نگرفتهید از اسلام معنی این تعلیم چیه معناش این است مسلمان آینده میخواد این آینده فردا همین فردا فردا روز چهارشنبه ۱۳ آذر میخواد آینده خواد آینده قیامت برتاخیز پس از مرز همه این آیندهها رو من و شما میسازیم قرار بر اینه خب اگه قرار بر اینه اونوقت ما میتونیم ما میتونیم جز بیقراری حالت دیگری داشته باشیم ما باید بیقرار باشیم ما باید آروم نگیریم ما باید بدانیم و این باور رو داشته باشیم و این این باور در گفتار و رفتارمون به چشم بخوره که هیچگاه نسبت به آینده انقلاب و اسلام و امت اسلامی نمیتوان بدون دغدغه و نگرانی بود. نگران از چی؟ از دشمنای خارجی این که سر جاشه. نه ران از اونچه یوسف گفت شما درباره یوسف در قرآن یوسف صدیق در قرآن چی خوندید یوسف فرمود و ما نفسی ان النفس سو الا ما رحم ربی یوسف میگوید من ادعا نمیکنم که در به که به هیچ عنوان در معرض لغزش نیستم برای اینکه نفس انسان را به بدیها وا میدارد و سخت وا میدارد و مکرر وا میدارد مگر اینکه خدا رحم کنه اگر دست حمایت و عنایت خدا نباشد هم میرقزد. اوه از این چه میفهمیم؟ از این میفهمیم که یوسف هم باید دائماً مراقب خویشتن باشه. از مرحوم میرزای شیرازی بزرگ رحمت الله علیه میرزا محمد حسن شیرازی یکی از چهرههای مرجعیت و روحانیت متعهد آ آگاه و مبارز مبارز با کفر و الحاد و استعمار و استکبار و نفوذ اونها در جامعه اسلامی نقل کردن که یکی از شاگردان برجسته و تربیت شدههاشون که ایشون گفت استاد شما برای اینکه خودتون رو بسازید اینکه از شر شیطون محفوظ بمانید چه برنامهای چه ریاضتی دارید؟ اون موقعها ریاضت میکشیدن برای اینکه از شر شیطون مسوم بمانن ریاضت میکشیدن چه ریاضتی دارید این رو شاگردی از یکی از شاگردان ایشون برام نقل کرد اگر اشتباه نکنم از مرحوم آ حسین کرمونشاهی برام نقل کرد ایشون فرمود محاسبه و مراقبه من شبها پس از کار روزانه وقتی میخوام به سر برم بخوابم چند دقیقه طول میکشه تا خوابم ببره این چند دقیقه از خودم حسابشی میکنم کار روزانهم رو میرسم ببینم امروز چیکار کردم همش کار خوب کردم کار بدم کردم اگه کار بد کردم از خدا طلب مغفرت کنم خودم رو ملامت کنم خودم رو سرزمش کنم تا فردا دیگر دوباره این کار بد زندگیم تکرار نشود این میشود مراقبت خویشتن این به من و شما میگوید فرد انسان و جامعه انسان نیازمند است به محاسبه و مراقبه تفاوت نظام جمهوری اسلامی با نظام پیشین این است که یک شما برادرا و خواهرا باید حساب و حسابکش خودتون و جامعهتون و حکومتتون باشید و قانون اسیتون برای این و بر این اساس تنظیم شده که به شما امکان حسابرسی و حسابکشی را بدهد و وقتی ما میتونیم بگیم با یک نظام جاتادهتر سرکار داریم که شیوهها و راهها و وسائل این حسابرسی و حسابکشی رو نظام فراهم کنه. من حس میکنم هنوز نظام راههای مشخص این حسابکشی و حسابرسی رو در اختیار همه قرار نداده است. شما میخواید حسابا رو به رسته بکشید اما میگید چگونه در چگونهش موندهاید. الان با حرکتهای خیابانی با تظاهرات با ابراز آزاد اونچه درونتون هست احساس و اندیشهای رو که در درون دارید میتونید بگید. الان با این طریق میخواید یه مقداری محاسبه و مراقبه حکومت و ندگان و حرکت و طرز کار را نشون بدید اما این کافی نیست. بیشک باید راههای تازه و کاملتر و آسونتر، عملیتر و مؤثرتر برای این حسابکشی و حسابرسی در برابر همه انسانهای ما، هر مرد و زن مسلمان ما باز شود تا بتونیم بگیم المؤمنون ومؤمنات بعضهم یا بعض بالمعروف وینه منکر و من امیدوارم شماها خوب به روشنی بیابید که چقدر دیگه باید کار بکنیم با همدیگر تا این راهها شناخته بشه و باز بشه و آماده بشه. ما خیلی کار داریم. اینکه من عرض کردم به حمدالله افراد میتونن س و اندیشه خودشون رو آزادانه بگن الان مدعی پیدا کرده عدهای میگن نهار آزادی نیست خب این باید روشن بشه آزادی هست یا آزادی نیست خود این یک مسئله است از این مسئله بیتفاوت نگذریم الان یک عدهای در لباسها و قشرهای مختلف مدعی این هستند که در جمهوری اسلامی ایران آزادی وجود ندارد و نمیتوانند آزادانه حرفشون را بزنند. خب از اینا باید سؤال بکنیم بریم بپرسیم بگیم آقا چرا آزاد نیستی؟ علت اینکه آزادی نداری و احساس آزادی نمیکنی چیه؟ از دولت میترسی؟ لو آزادتو گرفته نفست دربیاد میگیرن من زندان اینجوریه از مردم میترسی حرفایی داری که این حرفا رو عدهای نمیپسندن و چون نمیپسندن از اونها بیمناکی خب از چی اونا بیمناک هستی از اینکه بزنن بکوبند ویرانگری کنن از این نظر یا از اینکه شعار علیهت بدن یا از اینکه هوت کنن از چی میترسی؟ این عوامل ترس رو باید ببینیم چیست مد عواملی هستند که ضد ادی و این عوامل رو یکی یکی برسیم. اگه وجود داره از بین ببریم. اگه وجود نداره به او بگیم آقا تو که آزادیست چرا فریاد برآوردی که آزادی نیست؟ بزنی هر سخن بگویی هر سخنو بزنی هر داد و فریادو بازم بنگ و فریاد برا که آزادی نیست. بنویسی هرچه میخواهی بگویی هرچی میخواهی و باز فریاد کنی که آزادی نیست. اگه اینطوره واقعاً این رو افشا کنیم، بیان کنیم، بگیم، روشن کنیم اگرم نه واقعاً موانعی بر سر راه آزادی بیان و سخن و ابراز عقیده در اون حدی که در قانون اساسی تضمین شده وجود داره، این موانع رو بشناسیم و برطرف کنیم. بیتفاوت از کنار این سخنان نمیتوان گذشت. ما اگر به بیتفاوتی کشنده بشیم یعنی مرگ انقلاب متعهدانه برخورد کنیم با این ادعاها و سخنها. بعدم بهش بگیم خوب برادر خواهر فهمیدیم که اینجا و اینجا و اینجا موانعی سر راه آزادی بیان آزاد اظهار عقیده تو هست. حالا از تو یک سؤال میکنیم. کیفیت از بین بردنش چیه؟ آیا کیفیت از بین بردن این موانع این است که تو هم یک سخنی را و یک رویهای رو آغاز کنی که محیط را عصبانیتر کنی و به خشونت بیشتر بکشونی و اونوقت در محیط عصبانیتر و خشونت بیشتر انتظ ون داشته باشی که آزادی کاملتر تأمین شود. میشه همچی؟ اولین بحثهایی که باید با هم داشته باشیم اینهاست که اگر موانعی و مشکلاتی و محدودیتهایی برای آزادیهای مشروع تو در بیان احساس و اندیشه وجود داره، کیفیت از بین بردن این موانع بهترین راه برای میان برداشتن. این موانع چیه؟ جنجال، فریاده، مردهباد، زنده باده یا نه؟ راههای معقولتر و راههای سازندهتر و راههای مطلوبتری وجود داره. من میبینم ی از آقایون و نمایندگان مجلس هم داد و فریاد میکنن که آقا در مجلس آزادی نیست. در مجلس شورای اسلامی آزادی نیست. نمیذارن ما حرفمونو بزنیم. اونو باید رسیدگی کرد. یعنی که نمیذارن حرفتمونو بزنیم. یعنی اگر شما مطلبی بر طبق آییننامه داخلی مجلس بتونید بگید رئیس مجلس، هیئت رئیسه مجلس، نمایندگان مجلس مانع گفتنتون میشن؟ هم چیزیه تماشاکیا مانع گفتنتون میشن یا اگر گفتید بیرون میاید شما رو میگیرن هم چیزیه باید سیدگی کرد یا اگر شما کردید از آییننامه مجلس. آییننامه مجلس میگه اگر یه موضوعی مطرحه، یه مطلبی در مجلس مطرحه و نمایندهای اجازه صحبت کردن میگیره باید صحبتش مربوط به اون موضوع باشه. نمایندگان مجلس د جور صحبت دارن. یکی اینکه مربوط به موضوع و دستور جلسه نباشه، نامربوط باشه به موضوع و دستور جلسه. یه حرفی دلش میخواد بزنه ولو مربوط به دستور جلسه نباشه. یکی هم مطالبی که مربوط به دستور جلسهست. اگر میخوان مطالبی بگن که مربوط به دستور جلسه نیست یه فرصت بیشتر نیست. اونم کجاست؟ نطق قبل از دستور. نطقهای قبل از دستور برای این است که نمایندگان به اندازهای که فرصت هست بتونن بیان حرفایی که در دلشون هست بزنن. راجع به زه انتخابیهشون راجع به شرایط کلی مملکت راجع به هرچی ولی وقتی دستور جلسه شروع شد دیگه حرفایی که میزنن باید مربوط به دستور جلسه باشه و الا بحث بر سر قانون مربوط به نرخ مواد نفتیست یا آقای پاشو درباره مسائل کشاورزی حرف بزنه خب دیگه جور درنمیاد یه کسی هم بیاد درباره دامپوری حرف بزنه یه کسی هم درباره سیاست خارجی حرف بزنه اینکه میشه آشله قلمکار اینکه مجلس نمیشه که مجلس شورا میشه اما شوربای شعله قلمکار
الله اکبر الله اکبر الله اکبری
بنابراین ار است مجلس شورا و مشورت و اظهار نظر و جمعبندی و نتیجهگیری باشه، باید نمایندهای که اجازه میگیره حرف بزنه، حرفی که میزنه درباره اون موضوعی باشد که در دستور جلسه است مطرحه. اگر خارج از دستور بود و رئیس مجلس یا نایب رئیس مجلس اون کس که مسئول اداره مجلس، مدیر ادارهکننده جلسه مجلس گفت آقا بفرمایید بشینید صحبت حتون ادامه ندید خارج از موضوع حرف میزنید اونوقت میگن ای آقا تو مجلسم آزادی بیان وجود نداره حالا ببینیم کی هست که در اینجا ضد آزادی عمل کرده اداره کننده مجلس ضد آزادی عمل کرده یا خود این آقا خود این آقا که نمیخواد به عنوان یک نماینده مردم بپذیرد که وقتی مجلس وارد دستور شد نماینده باید اجازه صحبت میگیره درباره همی در مجلس آزادی نیست مگر نمیبینید در موقع اداره مجلس میگوین بشین به جای اینکه بگن بفرمایید خب اگر به جای بفرمایید گفتن بشین اونوقت آزادی از بین میره این انتقاد صحیحه که بهتره است به جای بشین بگن بفرمایید این درسته این قبوله اما نه اینکه وقتی بفرمایید رو نمیگن و به جاش بنشین آبنشین میگن این معناشه که دیگه آزادی نیست این عمل این فریب این اقوا به جوونای خودمون به این نوجوونای خودمون که این همه نقش داشتن تو این انقلاب و حالا هم نقش دارن و دل بستند به آینده این انقلاب و امید سرمایهگذاری کردهاند به اینها القا نیم القای ایدئولوژی نه خودش راه ایدئولوژی دیگه القای ایدئولوژی کنیم القا کنیم به اینکه نهخیر آقا تو هنوز آزادی به دست نیاوردی یه انقلاب دیگه بکن تا آزادی رو به دست بیاری حالا کی میخواد اثار اون انقلاب دیگر رو در دست بگیره معلوم نیست یه دست نامرئی یا سیاه یا سرخ یا ارتجاع راست یا الحاد چپ درست نیست ما بیایم واقعیتها را در همان حدی که هست انتقاد کنیم. بسیار خوبه سازنده است. امیدآفرینه نه امید برباطه. هر نوع سخن هر نوع بیان هر نوع برخورد غیرواقعی که امید ملت ما و امید نسل جوان ما را به آینده این انقلاب ضعیف بکنه و تضعیف د خط اصیل اسلامی انقلاب را این فکر میکنن خیانت باشد به این انقلاب خیانت باشد به این مردم خیانت باشد به این نسل جوان و نوجوان نکنیم این خیانت بده خداوند عقاب میده کیفر میده ما رو اگر این خیانتو بکنیم کتابهای یا مطالب مطالب دروغ خلاف واقع منتشر میشه. خب راستی اگر در یک روزنامهای در یک اعلامیهای در یک جزوهای دروغ منتشر کردن نشر اکاذیب بود مقتضای حفظ آزادی چیه؟ این خب این مسئلهست. یه عدهایست یه فردی یه گروهی یه سازمانی یه تشکیلاتی یه دستری عیتی میاد دروغ منتشر میکنه. حالا این دروغ یا راجع به کل جریانهای کشوره یا راجع به افراد و شخصیتهاست یا راجع به احزاب و گروههاست یا راجع به مسائل دیگهست. یه آقایی شنیدم رسته در یکی از حوزههای انتخابیش گفته مردم ما همه چیز داریم به اندازه کافی به اندازه رفاه و رفاه. اما این دولت عرضه مدیریت نداره و اینا رو به مردم نمیده حالا جیرهبندی کرده یک نمایندهم اینو گفته خب حالا این آقا این حرفو اونجا زده راست گفته یا دروغ گفته
این کسی که دروغ گفته این کسی که میره مردم یک شهر بزرگ را ت به دولت و نسبت به مدیریت مملکت بدبین و بدگمان میکنه. اون بنده خدایی که الان ۱ کیلو و ۲۰۰ گرم مواد قندی در ماه قند و شکر میگیره مثلاً فکر میکنه میشه به او ۳ کیلو بدیم و نمیدن و این دروغه و این خلاف واقعه و این خلاف آینده اقتصاد ماست و اگه این کارو بکنیم معناش این است که یا الله هی بندهای س ماه را دور خودمون بیشتر بپیچیم و افسارمون رو بدیم دست صاحبشکرای دنیا خب دولت اومده حساب کرده که اگر ما رورویه عمل بکنیم فعلاً با قند و شکر تولید داخلی میتونیم تقریباً نیازهای خودمون رو تأمین کنیم بعدم میگه آی مردم با اون پولایی که میدادیم و شکر میخریدیم میآوردیم تا شما بتونید احیاناً کیک خامدار هم هفته یک بار بگیرید شکلا بگیرید احیاناً بتونید به جای آب خنک هر روزم پپسی و کوکا و کانادا و اینها میل بفرمایید به جای اینکه ما الان تسلیم عادت مون به بستنی و شکلات و کیک خامدار و شیرینیها و این مستحبات ایناهم از واجباته نمیشه به اینا زندگی کرد مثلاً اگه آدم اینا رو نخوره میمیره کم میشه اصلاً خیلی از اینا بیمار درست کرده تو مملکت ما اینا هست اونایی که پول ندارن طفلکا بندهای خدا گیرشونو میاد بخورن اونایی هم که پول دارن میخورن بیماری قرن میگیرن لا یه بار پول دادیم شکرشو آوردیم حالاهم باید پول بدیم قرص و دعوای ضد بیماری قندشو بیاریم حالا اگه اینا رو کمتر بخوریم نخوریم کمتر مصرف کنیم و پولی را که هر سال میدهیم برای خرید قند و شکر از جای دیگر با همین پول بیایم زمینهای خودمونو آباد کنیم اگرم ما ما کسری و کمبود داریم برای قند و شکر اینا رو با همین سرمایه تو همین کشور تولید کنیم کدومش بهتره ۱ سال ۲ سال ۳ سال جیره بندی را تحمل کردن و اون سرمایه را صرف آباز کردن زمینها و ایجاد شغل و کار تولیدی کردن و بینیاز از صاحبشرای دنیا بودن این بهتره یا اینکه آقا میدونی انقلاب دیگه قرار نبود برا ما جیره میره بیارهها انقلاب کردیم که جیره نداشته باشیم همچین انقلاب کردیم آخه اینا رو درک کنیم ما باید مسائل روزمون رو بفهمیم همون طوری که هست حالا اینا رو دولتم آمده گفته یه آدم صادق راستی مثل برادرمون آقای رجایی که همه اونایی که او را میشناسن در زندگی به طبق و راستی و درستی و صفا میشناسنش. الله اکبر الله اکبر الله اکبر آمده اینا رو گفت حالا یه آقای رفت و آخه همه چیز هست اینا نمیتونم بهتون بدن ندارن. ن تقسیم کنن که دارم کار با یه همچین حرفی یه دروغ گفته گنده کی آخه تو بهتر میدونی یا اونایی که مسئول انبارای کشورن یه دروغ گفته یه بدبینی در مردم نسبت به انقلاب و مدیریت انقلاب و دولت ایجاد کرده میدونید برای چی این کارو کرده یا نه؟ هدفش چی بوده؟ هدفش این بوده که یه حرفی اون اولا زده بودن که این دولت لیاقت نداره. یه ماه بیشتر سر کار نمیمونه. ۲ ماه بیشتر سر کار نمیمونه. چون لیاقت نداره نمیتونه کشور اداره کنه. میدونو خالی میکنه برای اونایی که این حرفا رو میزنن. غافل از اینکه وجدان ملت ما بیدارتر آگاهتر و روحانیت متعهد ما و مورد اعتماد ملت ما در میان جامعه حاضرتر از آن است که میدون برای این فرصت طلبن خالی شود. الله اکبر الله اکبر الله اکبری رفت ورا
خب حالا اگر آمدی جلوی اینها رو گرفتی او رو احضارش کردی معاظه خواستی بکنی که چرا یک چنین دروغ پرزیان پراآسیب گفتی داد و فریاد که در این مملکت آزادی نیست اینم مملکت شد که نمیتونه یه نماینده در حوزه انتخابیش راست راست روز روشن دروغ شاخدار بگه چه آزادی شد اینا را برادرا خواهرا اینا رو باید تکش روشن کرد اینجوری نمیشه باید مشخص بشه که موضع نهادهای قانونی و موضع مردم در برابر اینگونه سوء استفاده از آزادیست چه باید حالا ما هم در این مدتی که مسئولیت دار یم در قوه قضاییه مرتب داریم لایحه قانونی آماده میکنیم لایحه قانونی ضد دروغ تا بترسن اونها که پایه زندگیشون رو بر دروغ بنا نهادهاند ما به یاری خدا و با همکاری و همگامی و پشتیبانی و حضور همیشگی در صحنه از جانب شما مردان و زنان راه خدا این جامعه را از ظلمت دروغ به نورانی صدق پیش خواهیم برد.
الله اکبر. الله اکبر الله اکبر اکبر منافقین
ما نمیذاریم ما نمیگذاریم به یاری خدا دروغ در این کشور اکمیت پیدا کند و جانشین صدق کردد اگر در طول تاریخ آینده این کشور راه حکومت کردن چهرههای صدق و صفا و ایمان و تقوا و امانت و و درستی سال به سال هموارتر نشود قطری بزرگ آینده انقلاب ما را تهدید خواهد کرد معلوم میشه اولیای ما طاغوتن معلوم میشه صاحب اختیارهای ما طاغوتن یخرجوننا من النور الظلمات ما را از نوری که الان داریم میخوان به ظلمتهایی که مدتها که یم و یه مقدار ازش خارج شدیم. میخوان دوباره ما رو به اون ظلمتها برگردونن. این ارتجاع است. این ترقی نیست. این همون ارتجاع زشت پلیده است که مردم ما بار دیگر اسیر دست دروغپردازان شوند. این نباید پیش بیاد. چگونه نباید پیش بیاد؟ حضور متعهدانه برادران و خواهرهای آگاه با ایمان و مسئول ماست که مانع چنین پیشآمد شومی در آینده نزدیک یا دور خواهد شد. نشریهای اگر دروغ پراکنی کرد یک نشریهای گزارشهای دروغ پخش میکنه. خب میفرماید چی؟ تا بفرستن مسئولشو احضار کنن در دادگاه انقلاب دادگاه عادی فریاد برمیاد که آزادی نیست. نشریهای اگر دروغ پراکنی کرد یک نشریهای گزارشهای دروغ پخش میکنه. خب میفرمایید چی؟ تا بفرستند مسئولشو احضار کنن در دادگاه انقلاب یا در دادگاه عادی فریاد برمیاد که آزادی نیست. ببینم شما مردم انقلاب کردید برای همچین آزادی آزادی برا دروغ پراکنی این ملت ما انقلاب کرد میگن آ ما انقلاب کردیم برای آزادی کدوم آزادی کی تو این مملکت انقلاب کرد برای آزادی دروغ و دروغپر کی کجا کدام انقلابیون ما نشون بده این انقلابیون را انقلابیونی که آرمان و هد زادی دروغپردازی در جامعه ما بود. کجاستن این انقلابیون؟ شهیداشون کجان شهدای راه آزادی دروغ کجا هستن؟ ما هرگز نمیتونیم ما هرگز نمیتونیم آزادی را به معنای آزادی در دروغ گفتن و دروغپردازی بدونیم. جلوی دروغپردازی رو باید گرفت. البته باید م نهادهای قانونی بتوانند جلوی این دروغپردازیها را بگیرند. ما اگر دیدیم اگر یافتیم که یک سلسله حرکاتی داره به خط دیگری غیر از خط اصیل انقلاب اسلامی کمک نه. میفرماید اینا رو آزاد بگذاریم یا باید به یه شکلی اینا رو لااقل برای مردم بیان کنیم؟ حداقل حداقل به مردم بگیم که این خط دنبالکننده یک خط انحرافی. اگر آمدیم اینها را به مردم گفتیم و مردم همین اندازه در برابر اینا حساس شدن. حساس بیش از این نه. یعنی اینا رو تحمل نکردن. این به معنای سلب آزادیه. فقط در حد حساس بودن. میفرماید مردم باید در برابر ترویج هرگونه خط انحرافی بیتفاوت و بیرگ و بیغیرت بشن. اونوقت آزادی تأمین شده. میگیم بابا زن مسلمان در جامعه اسلامی باید با لباس و پوشش متناسب با عفت و پاک دامنی توی خیابون بیاد. اگر یک زنی با ظاهر و لباس ی نامتناسب با عت و تقوا در خیابون آمد اقلاً بتونن به او بگن خواهر این لباس تو این پوشش تو این بی بتونن به او بگن خواهر این لباس تو این پوشش تو این بی حجابی تو این نداشتن پوشش تو متناسب با زی جمهوری اسلامی نیست برو وشیده بیا لااقل در ادارات و مؤسسات بتونن بگن که بابا اینجا ادارات دولت جمهوری اسلامیه اگه خواهرا میان اونجا کار میکنن خواهرای کارمند و کارکنان مؤسسات جمهوری اسلامی لازم است با لباس و پوشیدگی بیان سر کارشون این سلب آزادیه آ ما انقلاب کردیم که آزاد باشیم یعنی آزاد باشن خ خانمها هرجور دلشون میخواد بیان یعنی آزاد باشن که زن و مرد بدون داشتن پوشش لازم و بدون رعایت موازین اخلاقی و تقوایی لازم با هم باشند و در هم بدولند تا انقلاب برا این کردیم کی انقلاب کرد ما اینا رو بدونیم این آزادیا کسی بود عجیبه خب این آزادیا که قبلاً بود دیگه انقلاب نمی واست مگر ۳ سال قبل زن و مرد در این جامعه از این آزادیها به اندازه که دلشون میخواست برخوردار نبودن پس چی میخواستن انقلاب لازم نداشت دیگه که بیان انقلاب کردیم تا این آزادی رو به دست بیاریم اگر انقلابی در ایران به راستی رویداده جهت این انقلاب روشنه حاکمیت صدق، حاکمیت حق، حاکمیت عقل، حاکمیت عفت، حاکمیت تقوا، حاکمیت مهر و عطوفت برادری الهی، حاکمیت قهر و غضب فله، دوستی با دوستان خدا، دشمنی با دشمنان خدا برای حاکمیت این ارزشهای متعالی و مبارزه با و نفی ضد ارزشهایی بود که سالها و قرنها بر زندگی ما مردم، بر اخلاق ما مردم، بر روابط ما مردم، بر زندگی خصوصی و خانوادگی و اجتماعی و اداری و اقتصادی و سیاسی ما مردم حاکم بود. انقلاب برای این بود که اون ضد ارزشها رو از حاکمیت باندازه و ارزشهای اصیل و متعالی الهی و نور را به جای ظلمات حاکم کند. بگو بدانم کدام یک از اینها ظلمت است و کدام یکی از اینها نور. ما گوش به قرآن داشتیم. قرآنی که در آیات مکرر دعوت میکند که ما ا انسانها از ظلمات خودمونو دربیاریم و به سمت نورها بریم. به سمت نور بریم. قرآنی که منازیان و مبلغان و مفسران و معلمانش در دل مردم جای دارند. در این خانه اسلام خانه امام حسین علیه السلام خانه ذکر و ایران که در محله زندگی عالم و مفسر و مبارز و روشنگر عزیز و پرارج مرحوم آیتالله شبستری رضوان الله علیه قرار داره باید از نقش این عالم جلیل بهخصوص دریافت دادن قرآن با مفاهیم و محتوای زنده و اصیل یاد کنیم و همگی به یاد ایشان با هم سوره حمدی بخونیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدالله رب العالمین الرحمن الرحیم مالک یوم ایاک نعبد وایا نستعین اهدنا الصراط المستقیم صراط الذین انعمت علیهم غیر المغضوب علیهم ولا الین بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الشد لم یلد ولم یولد ولم یکن له کفوا احد اللهم اغفر له اللهم احشر مع اجدادهین الطاهرین
مرحوم آقای مرتضی ش ی بود علاقهمند به مردم در میان مردم و با مردم و سخت علاقهمند به قرآن و تعلیم قرآن و سخت هوادار و طرفدار اسلامی که دین و عبادتش سیاست است و سیاستش عبادت است و با یک چنین بینش زندهای دهها سال از عمر شریف ش رو گذروند دریقا که این چهرههای عزیز از جامعه ما میروند و امیدا به اون که جایشون را دیگران خالی نگذارند و جامعه ما همواره بتونه از تعلیم و ارشاد اینگونه عالمان متعهد آگاه برخوردار باشه. آمین.
عزیزان برادران خواهران قرار بگذاریم همواره به ظلمتها بیاندیشیم. ظلمتها و تاریکیها رو بشناسیم و به نور بیاندیشیم و نورانیتها را بشناسیم و همواره مراقبه و محاسبه داشته باشیم و مواظب باشیم و حسابرسی و حسابکشی و مواضبت کنیم که این جمهوری اسلامی انشاءالله به سمت نورها جلو رودین
و از ظلمتها و تاریکیها که راستی دل انسان را میمیراند روز به روز دورتر شود
و چنان عمل کنیم که میدان سخن میدان ارشاد میدان عمل میدان راهیابی و میدان راه اهنمایی برای همه عوامل ارشاد و هدایت از ظلمات به سوی نور باز بماند. آمین.
و چنون باشیم که عرصه بر کسانی که میخواهند بار دیگر ما را از نور به سوی ظلمات پس برانند همواره تنگ شود.
خداوندا ما را در این صراط مستقیم و در این راه راست موفق بدار
پروردگارا امت ما را در این راه راست هدایت و حمایت فرماین
پروردگارا امام امت را برای تداوم انقلاب و تداوم هدایت از ظلمات به سوی نور برای ما پابرجا بدارین
ولی عصر امام زمان لیه را از ما راضی و خرز
مبارزان و رزمندگان با ایمان دلیر ما را در همه صحنههای نبرد نور بر ضد ظلمت یار و یاور باش
آمین
بسم الله الرحمن الرحیم در این روزگاری که امواج انحرافی ضد نورانیت اسلام از هر سو از جا برکنده شده تا اصالتهای آیین پاک الهی رزشهای متعالی اسلامی رو از دست ملت ما بگیره. تلاش و فداکاری شما خواهرها و برادرها در هر بخشی از این سرزمین نشاندهنده این است که دشمن آب درون میکوبه و پتک بر آهن سرد میزنه. این روزها عجیب تحت عناوین مختلف میکوشند تا مردم را بفریبند که آزادی رفت. کدام آزادی؟ آزادی کی آزادی از دست این محرومان دلخسته گرفته شد. کدام محروم دلخستهایست؟ ادی را پس از پیروزی انقلاب از دست داده. بله آزادیها رفت. آزادی اونها که بیبند وباری را به نام آزادی میطلبند. آزادی رفت. آزادی اونها که خواهان اون بودند و اون هستند.