خلاصه سخنرانی
این منبع به تفصیل درباره روزه در اسلام صحبت میکند و ابعاد مختلف آن را، فراتر از صرف عبادت فردی، مورد بررسی قرار میدهد. نویسنده با تأکید بر جنبههای اجتماعی و اقتصادی روزه، به مبارزه اسلام با تفاوت طبقاتی حقیقی اشاره میکند که منجر به جدایی و بهرهکشی میشود، برخلاف تفاوتهای طبیعی در سطح درآمد. او تاریخچه وضع حکم روزه را بازگو میکند و توضیح میدهد که چگونه احکام اولیه، برای رعایت توانایی جامعه، با تخفیف و تعدیل همراه بوده است. همچنین، نویسنده به اهمیت انفاق مستحب فراتر از واجبات مالی اشاره کرده و به جزئیات فقهی و تاریخی اوقات روزه، بهویژه مفهوم “فجر صادق”، میپردازد و تأکید میکند که هدف روزه سلامتی جسم و روح و ایجاد پیوندهای الفت و محبت اجتماعی است، نه صرفاً گرسنگی کشیدن.
متن پیاده شده
و اگر این مطلب برای کسی میسر نیست خدماتش جایی نداره وسیلهای نداره این رو به صورت قضا یا به صورت به هر صورت که براش مره به اون خانوادهها بفرسته البته اگر این خانوادهها دعوت بشن براشون یک بساط قضای دست جمعی همون چیزی که برای خودش میثره برای اونا میسر نیست فراهم کنه خیلی بهتره لااقل در داخل خود اون خانهها واقعاً بره یک خانوادهای را که جا و مکان و یله خدمت دارم ببینه بگه از اون خانوادههای خودتون که براتون بیسر نیست دور هم جمع بشید و اون قوم و خویشای شما دعوت بکن یک جلسه افطاری سور قوم و خوشی هم تو درست بکن اما به خرج من که باز این خیلی آهنگ خوبی خواهد داشت و رفقا توجه کنید این نوع سنتهای اسلامی را فقط از دید اقتصاد نباید بهش نگاه کرد بالاتر از جنبه اقتصادی اون جنبه اجتماعی اون من مکرد ازم سؤال کردم که آیا در جامعه اسلامی و در سیستم اقتصادی و اجتماعی اسلامی مبارزه طبقاتی تصویب شده یا نه؟ پاسخ من این است واقع مطلب اینه اسلام میکوشد در راه ایجاد یک جامعه بدون طبقه چون طبقات اقتصادی یک مطلب است فاوت سطح اقتصادی یک مطلب دیگهست اصلاً اینا با هم دو مطلبه حتی از نظر اصطلاح اجتماعی و اقتصادی اینا دو مطلب از هم جدا طبقه اقتصادی معناش اینه که یک در یک جامعهای فاصله اقتصادی فاصله همه چیزی به وجود آورد به طوری که قهوهخانه اشراف غیر از قهوهخانه کارگر است حمام اشراف غیر از حمام به کار گرفت. وسیله نقلیه او غیر از اوست. مدرسهش غیر از اوست. دانشگاهش غیر از اوست. خیاطش غیر از اوست. خیابان و محلهش غیر از اوست. همون که تموش در جامعه ما داره کمکم به وجود میاد. اینو میگیم ما فاصله طبقاتی و این چیزیست که جنگ طبقاتی رو ایجاد خواهد کرد بدون و برگشت و الا فاصلههای اقتصادی یه کسی که سمرو بیشتر داره یه کسی کمتر داره اما در اجتماع با همن. این هرگز جنگ طبقاتی وجود از و لذا این قرضیهای اخاس الان رفتن سراغ همین تایک به خیال خودشون یعنی میگویند اون چیزی که جنگ طبقاتی را انداخت اون وضع اقتصادی و اشرافی قرن نوزدهم بود ما حالا بیایم تمام مزایای زندگی اقتصادی خود حفظ کنیم و و با همین حقه حتی موفق شدن حالا اگر سنگ حقه نداشته باشه و واقعاً اون چیزی باشه که اسلام خواسته جنگ وجود نمیده اختلاف سطح درآمد اختلاف سطح زندگی هیچ نباید با مسئله اختلاف طبقاتی واقعی یعنی جدایی واقعی میان گروههایی از یک جامعه اشتباه بشه اون چیزی که بسیار بده بسیار خطرناکه بسیار تحقیق کننده است نسان را اصلاً از حد ارزش انسانی پایین میاره اون اختلاف طبقاتیست اون این است که اصلاً آدم ثروتمند آدم فقیر را فقط با یک چشم بهش نگاه میکنه چشم به خدمت گرفتن و بهره برداری از این وگرنه دیگه هیچ ارزش دیگری در برای او نداره یک کارگر با یک ماشین با یک حیوان براش هم شه این خطرناکه و این چیست که اسلام باهاش شدیداً مبارزه کرده شدید و نظام اخلاقی نظام سیاسی نظام اجتماعی و نظام حقوقی اسلام با این طرح فکر به شدت مبارزه کرده به شدت و وظیفه حکومت اسلامی و جامعه اسلامی این است که جذب اقتصادی شرایط عمومی اقتصادی را ند که هرگز چنین انحراف خطرناکی در جامعه به وجود نیاید. این است که اینی که من عرض کردم دعوت بشه، افطار باشه از فقرا دعوت بشه توی خونه خودش باشه باز اگر واقعاً دعوت از اونها در خانه انسان طوریست که باز اون اختلاف سطح رو نگه میداره باز او به درد نمیخوره. باید یه جوری باشه که این اختلاف نباشه و لذا من ترجیح میدم از دعوت تو خانهها نباشه دعوت در یک جاهایی باشه که این اختلاف به چشم نخوره این اختلاف نباشه این محبت به وجود بیاد نه خدای نکرده باز کدورتی به وجود بیاد ولی اگر در خانهها باشه بر شرایط خانهها مناسب باشه برای این کار چه بهتر نباشه در جاهای دیگری و به هر حال این نوع عوامل و پیوندهای الفت و محبت اجتماعی باید در جامعه زنده بماند و این سنت وس بماند. آدم روزهداری که روزه را گرفته به او میگیم برای تو مستحب مؤکد است که اون یه نوبت فضای صرفهجویی شده را در راه خداحق کن. ولی آدمی که روزه را نمیگیره به او میگن دیگه این یک نوبت غذا رو باید بدی دیگه اینجا میشه براش واجب برای اینکه خودش میخوره حالا که خودش میخوره بهش میگن اگه روزه رسمی نمیگیری یک نوع روزه غیرسی روزه اقتصادی باید بگیریم و اون که یه نوع باید درست به شکل روزه اینجوری که مشکله نه به یه شکل دیگری باید یک نوبت در قضا بالاخره سرتجوبی کنیم و به یک محمند بگی ببینید چقدر این دو حک به هم پیوستد حالا فقط یه رب نه و من تتبع خیرا فهو خیر له سبحان الله ا این مسئله اینکه آقا در حد واجبات نمونیم چه در عباداتمون چه در اخلاقیاتمون چه در اقتصادیاتمون این مسئله باید این مسئله رو باید واقعاً در جامعهمون زنده کنیم چون کمکم داره از بین میره عبادات در حداقل واجبی دیگه نماز مستحبی دعای مستحبی قراتقران مستحبی حتی تو قشر رفقای خودمون داره ضعیف میشه انصاقات فقط در حد واجب به یه آقایی میگه آقا شما میدی بله آقا من وجوهات واجبه خودمو میدم واجبات مالی خب بازم امکان داری بودی بله امکان دارم خب چه نمیدی خب آقا واجبا رو که میدم دیگه خبش رحمت یک مرد بود خیلی پایبند بود به اینکه واقعاً این واجبات مالیشو بده و دفتری داشت و خیلی منظم و این حرفا ولی خب یک سرمایهداری بودش خیلی خوب بود مرد پیرمرد بود سالها هم کار کرده بود وز مالی اگر به این آ تی آقا برای فلان مورد ۵۰ تومن بگو میگفت میشه از مخلوه امام بدی میگفتیم نه میشه از مخ سهم صاحب میشه میگفتیم نه میشه از مرفوع زکاتم بدین نه این مصرف نمیخوام حالا از کار بدی میگفت من دیگه نمیدم گفت نمیدی خدا که بهت داره چرا نمیدی میگفت ب خب خدا گفته همین واجباتو من بکنم منم میکنم دیگه آقا واجباتو میکنم دیگه سر هم نگذاری میگفتیم آقا همون خدایی که این واجبات را بر تو واجب کرده این خدا در آیات قرآنش دهها بار تأکید کرده که غیر از این کن اون آیه لیتم توم که براتون خوندم اصلاً قبل از دکات میگه و کسانی که پول میبخشند خرج میکنند برای نگهداری ایتام برای کمک بینوایان برای به افتادگان برای بی کسانی که ورشکست شدن برای در راهدگان همونا اینو میگه بل ارتق هستن بگه نهماً واجبات انجام میدم میگه بیشتر از حتماً توقع نداشته باشه این خوب نیست این حالت باید در لاقل قشر دوستان ما از بین بره در همون باید از بین بره بیش از حد ولو ۱۰۰ ریال در سال شده انفاق مستحب کنید برای عادت کردن به انفاق مستحبی و من تطلب خیرا خیر مگه دور میندازه این پولو که میگه چرا خرج کنم آدم که ایمان دارد به اینکه خداوند پا برابر این عوض میگه دور ریختن میش و من خی خیر و باسم یادت نره وسومو خی نگو که خدا که درست کرده دیگه من حالا پولی دارم به اندازهای که بتونم یه نوبت غذا بدم اصلاً من چیزی نیست برای من میدم خداهم که درست کرده برام دیگه روزه رو میگذارم کنار نه بادم بهت میگیم تا میتونی روزه رو گیره وسومو خیر خب خیال نکن خدا روزه رو با یه نوبت قضا معاوضه اون وادله کرده نه روزه اهمیتش در جا خودش محفوظه چون روزه یک جنبه است این جنبه اقتصادی و الا جنبههای سازندگی دیگر دارد که او رو با هیچ چیز نمیشه محافظه کرد در مورد این آیات روزه این تیکه از آیات روزه مفسرین و م دین اسلامی مطالبی دارن که شاید نشنیده باشید. براتون میگم که از نظر آشنایی با قرآن با این مطالب آشنا باشید و این است که میگویند اول بار که حکم روزه آمدی هست پیغمبر به صورت یک واجب قطعی که انسان از زیرش نت بره نیامد به صورت یک تشویق مؤکد آمد ون هم نه یک ماه هر ماهی ۳ روز و از جمله هم روز عاشورا که روزش مستحب بوده قبلاً البته میدونید که بعداً در فقه شیعه چون این استحباب روزه عاشورا در خدمت یک مطلب دیگر قرار گرفت تبدیل شد به کراهت که اینه که از موارد خیلی جالب در فقه شیعهست که چطور فقه شیعه یک فقه متحرکه. این خیلی جالبه. این باید در جای خودش مورد توجه قرار بگیره. بعداً روزه تبدیل شد به روزه واجب. این سه روزهام با هم جمع شد. شد یک ماه. این چیزیست که گروهی از مفسرین و مورخین ما در باره روزه نوشته است. بنابراین گفتند کتب علیکم الصیام ورت سربسته و بعد آمد که شهر وض طبق گفته اینها باید آیه شهر و رمضان به بعد مدتی بعد از آیات کتب علیکم الصیام نازل شده باشه و بعداً در تنظیم قرآن اینها راوی هم گذاشته باشه. این یک نکتهای که بد نیست توجه کنید ولی به هر حال روزهای که از تاریخ تاریخ نزول آیات شهر وض انزل فی القرآن به این طرف بر مسلمونها واجب است روزه ماه رمضان است آن هم به صورت یک واجب مؤکد و یکی از اس واجبات اساسی اسلام نکته دیگر درباره روزه مربوط است به این آیه اخیر آیه ۱۸۷ در آیه اخیر وید شبهای ماه رمضان. بدونید در روز ماه رمضان روزهگار باید از چیا خودداری کنه؟ خوردن، آشامیدن و آمیزش جنسی. اینها سه امریست که در درجه اول روزدار باید از اون خودداری کنه. تسلط بر شهوات قضایی و جنسی و تسلط برخی از چیزهای دیگر، خودخواهیهای دیگر از قبیل دروغ بستن بر خدا و رسول و مسائل دیگری که آقایون در مخترات روزه باهاش آشنا ولی اساس این نوشیدنیها، خوردنیها و بهرهگیریهای آمیزشی جنس
مفسرین مورخین مینویسن که مسئله پرهیز از آمیزش جنسی اول که حکم روزه آمد به صورت یک واجب یک ماهه آمد. یعنی روزهار باید از اول رمضان تا آخر رمضان مطلقا از آمیزش جدی خودی کنن. در این مورد باید یک ماه روزه ب در مورد خوردن و آشامیدن هم اول بار وزه آمد فقط در یک مدت محدودی که متناسب با یه نوبت خراک روزهدار حق داشت غذا بخوره و اون در فاصله مغرب تا موقع خوابیدن. شما میدونید که در سابق مردم خیلی شبا زود میخوابیدن. الانم تو دهها غالباً معموله که شبها غروب که میشه غذا رو میخورن و نماز چیزی میخونن یه ساعت دارم مثلاً میخوابن دیگه بعد بنابراین فاصله بین افطار و خوابیدن در زندگی معمولی فقط به اندازه یه نوبت فضا بود پسر یک نوع حق داشت غذا بخوره و اون هم به افطار برسوندن و اگر کسی چیزی گیرش نمیآمد و بعد خوابش میبرد اون وقت اگه نصف بشه از خواب بیدار میشد دیگر حق غذا خوردن و آهنگ ا اینکه در جامعه اسلامی نشون داد ظرفیت یک چنین روزه پردامنهای رو که در محتار بود و
در مورد آمیزش جنسی نشون داد که کارن
ممکنه کارنما را بیتن اگر بخواد یک ماه از آموزش جنسی محروم باشه اونوقت عده روزهارهای واقعی کم میشه در مورد یک نوبت قضا هم نشون داده شد که مواردی پیش میافت که تحمل روزه بر ر افراد مشکل میشه و باز عده روزهدارها از این نظر هم کم میشه. این بود که یک درجه تخفیف داده شد. گفته شد اماما در مورد قضا ازرو تا اذان صبح هر وقت خواستید بتونید غذا بکنید. ممنوعیت غذا خوردن به جای اینکه از موقع خوابیدن بعد از افطار تا غروب روز بعد بشود از سفیده صبح تا غروب روز بعد شد یعنی ساعات روزهداری کم شد از نظر جنسی هم اصولاً شبه هنگام بهره گیری جنسی برای روزهدار حلال شد و حرمت اون فقط منحصر شد نظیر خوردن و آشیدن از سپیده صبح ا غروب آفتاب در این مورد نقل میکنن که یک مردی هم برای یک جوان نقل کردن هم برای یک پیرمرد نقل کردن از اهل مدینه روزه بود و غروب آفتاب شد و خراب بود که زنش بره غذا بیاره این غذا بخوره و افطار بکنه و بخوابه روزم کار کرده بود این خانم خانهدار اون شب لابد خواست یک سفره خیلی پرضرب و برق جالبی برای شوهر روزهدارش بچینه. مدتی تو آشپزخونه آشپزخونهای که اونا بنده آخه نداشتن معطل کرد تا این غذا رو بیاره یا اینکه اون روز بود نون بپزه تازه موقع غروب شد رفت سراغ نون پختن تا آمد سینی غذا رو سفره رو بیاره و پر بکنه شوهر خوابش برد خوابش برد و بعد از ساعت از خواب بیدار شد ای بابا دیگه حالا افار نمیتونه بکنه. مصادف بود با داستان جنگ خندق. فردا با همین حالت به عنوان یک مسلمان مجاهد آمد که اون سهمی را که از کندن خنده بر عهده داشت انجام بده. وسیله کندن و خاکبرداری رو که برداشت شروع کرد به کار همون عوا کار از حال رفت بیحال شد گفتار پیغمبر اکرم صلوات الله وسلام علیه سؤالای سرش اومد چی شد که اینم چی شده به حالش آوردن از اون سؤال فرمود که چی شد یا رسول الله که دیشب یه روز روزه بودم دیشب نتونستم غذا بخورم و به این شکل حالت این رو درباره جوان هم نقل میکند از انصار و از مسلمانان مدینه به هر حال چنین روزهای که دنبالهش یک چنین حوادثی بود برای مسلمانانی که ایمان و توانایی معنوییشون در حد عالی نیست ممکن است که قانونی باشد در معرض نقد شدن و قانون خوبه طوری تنظیم بشه که به صورت معتدل نگهداری و نگهداری قانون آسد این است که روزه به این صورت قابل تحول کنونی درآمد در مورد مسئله ممنوع بودن آمیزش جنسی در تمام رمضان هم نقل میکنن که اون روزی که اون جوان آمد خدمت پیغمبر عرض کرد یا رسول الله قصه این است که من دیشب خوابم برده نتونستم افطار بکنم و باید روزه امروز را ه روزه دیروز متصل کنم و این من را در معرض این قرار داده که ممکن است روزمو بشنم اونوقتهای از اون مسلمانان حاضر در جلسه پاشدن گفتن یا رسول الله حالا که قتلیه قص حالا که موقعیت موقعیت اعترافه باید ما اعتراف کنیم که در این ماه رمضان چند نوع هنگام به آمیزه جنسی دست زدیم و این قانون رو ازش تخلف کردیم. معلوم شد که جامعه اسلامی و جامعه مردم اون توانایی را برای اینگونه روزه ندارد. بنابراین باید قانون روزه طوری تعیل بشه که قافلیتی اجرا داشته باشه. یریدال بکطر ولا یرید بک. این بود که آیه آمد که اما از نظر جنسی اینطور اما از نظر غذا خوردن از وقت که آفتاب غروب میکنه میتونید غذا بخورید تا وقتی که سفید دم هست که البته این رو خیلی از روزه دارا عوضی گرفتن خیال کردن که این مطلب فقط میتونیم نیست بلکه واجب است که روزهدار به جای اینکه صبح تا غروب چیزی نمیخوره حالا یه نوبت غذا بخوره اونم از غروب آفتاب پیوسته تا سفیده صبح و لذا اصلاً روزه برا خیلی از مردم ما هم خاصشو از دست داده اما روز که اصلاً اونقدر سیره که ازی میترکه این چه روزگاری که به درست میگی اما سوم و تسو روزه بگیرید تا تندرست بشید روزهداری ماه رمضان برای خیلیا واقعاً ماه مریض شدنه برای اینکه میترس فدا خوردن خودبهخود دستگاه حاجمه رو از کار میندازهها این که نمیشه که من که الان چند ساله تجربه دارم اصلاً واقعاً تهجز به اندازه یک صبحانه ی از نظر مواد در غذای یعنی همون پیا من صحرا میکنم مدتهاست مدتها چند ساله که من سحرها همون نون و پیر چای صبح سر میخورم و من واقعاً احساس میکنم که چقدر سالمتره سابقاً که از نظر قضایی تابع خانواده بودیم و به اصطلاح خب غذا میپختن سحر غذای پختنی میخوردیم چون غذا غذای پختنی بود دیگه و نمیخواستیم تکلیف کنیم که حالا با هم پکی داشته باشیم س من بیدم واقعاً اصلاً اون ت نشا را که روزه دار باید داشته باشه انسان نداره و من در این سالهایی که عادت کردم ماه رمضان شهر صحراها همون حاضری همون قضای معمولیست همون سبحان معمولی رو میخورم بسیار روزش باشادم حتی روز خیلی میتونم کار بکنم و میزان کار فکری و نوشتنی من الان چند ساله در ماه رمضان از ماههای عادی خیلی بیشتر درست که حالا یک بحثی بود درباره روز و وقات که یک بار از من در آمپور سؤال کردم یک سخنرانی در این زمینه داشتم انشال که براتون نقل خواهم کرد یک فرصتی پیش بیاد که اصلاً روزه با کار هیچ مراساتی از دید من نداره شاید که روزه باشه یعنی وقتی به محال این بود که آیه آمد برای شما جای دست بخورید از غروب آساب تا وقتی که ریسمان سپید از ریسمان سیاه سپید سپیده هنگام در افق آشکار شود در این زمینه دو مطلب باید ادامه کنن یکی یک مطلب علمی یکی هم یک مطلب تاریخی که ضمناً تفریحی هم هست اما مذهب علمی این است که صبح صبحی که از نظر ما صبح هست برای روزه و برای نماز عبارت است از اون صبح قابل دیدم یعنی در افق نواری سفید رنگ دیده شود نوار ن همون فجر صابقه این صبح تقویمی که در تقویم ما هست این عبارت از اون صبح نجومی که معمولاً با صبح تقویمی بین هفت ه دقیقه تا گاهی ۱۰ ۱۲ دقیقه در بعضی از مناطق فرق ب این است که صبحهایی که توی تقویم مینویسن عملاً با مشاهدات معتبری که خود من کردم و با مقاح این بار بهش میگن صف نجومه اصرا میکنم صبح نجومه این صبحها اون صبح واقعی نیست لذا اگر اذان رو رادیو گفت توپ سر انداختن و کسی بیدار شد بدون نگرانی تحریجو بخوره تا هفت ه دقیقه وقت داره یکی از موقعها در ماه رمضان پرسید که همون موقع ما نماز میخونیم من چیزی بهش نگفتم نخواستم تکیف براش مشکل کنم اجمالاً بهت گفتم اگر اطمینان بست رید نماز ولی خود من معمولاً تا ۱۰ ۱۲ دقیقه بعد از این اذانهای مبروی نماز نمیکنم. محاسبه این مطلب رو هم که در این چند سال موضوع کردیم کردیم و معلوم شد که واقعاً صبح اسلامی یعنی صبحی که نوار سفید نوار روشنایی در افق دیده بشه نیست اصلاً هیچ دل نمیشه نوار یعنی اگر آسمون صاف در اون موقع نوار روشنی در افق نیست چند دقیقه بعد نوار روشن پیدا میشه و زمین مختلفه تابستون و زمسترون مناطق شمالی و مرکزی و اجتماعیی فرق میکنه بین چ دقیقه هست تا پایین این یک مطلب اسمش و حتی یک مطلب تاریخی خوشمزه وقتی این آیه نازل شد اینو مبارثین نقل میکنم که وقتی این آیه نازل شد که به بین آیه اینه بخورید و بیاشامید بیخ نیست که مردم بیاشام اینجا داره و کلو وشرب میشه که دستور میده فرمان میده بله نه این منظور که یعنی براشون جایز فرصت به اصطلاحی امر در مقام توهم حذف یا عقیده حذف آیه این است که بخورید و بلوشید تا رو آشکار شود برای شما ریسمان سفید از ریسمان سیاه از سفیده دم از سفیده میگن عدی بن حاتم که یک مسلمان ارزن ی هست و خود تاریخ اسلام آوردنشم خیلی جالبه و روش او بعد و دزدیش با مولا علی علیه السلام و اینها همش خیلی جالبه. علی بنتم وقتی این آیه نازل شد شب رفت خونهشو صبح که شد یک دونه پشم سفید و یک دونه پشم زیاد بغل هم گذاشت گفتهر وقت اینها از هم جدا شد اونوقته که من دیگه نباید روزه بگیرم باید روزه بگیرم حق ندارم حق سرک ازم جانم فردا آمد پیغمبر عرض کرد یا رسول الله من این ریزبان سفید و این ریزمان این پشم سفید و این پشم سیاه را گذاشتم هم از هم جدا نشدم بعد تدریب چی فرمود نه مطلب این نیست مطلب این است که در افق سفید هست یا جدا شد این مسئل به این صورت خوشمزه وسانهی که نقل کردم این رو در یکی از نوشتهها دیدم لی این به نظر میرسد که تحریف یک مطلب دیگر است که اون مطلب مربوط به علی بن قاتمه و اون اینه که علی بنسم خیال کرده بود که باید روشنایی به حدی برسد که اگر یک پشم سفید را با یک پشم سیاه پلو هم بگذاره چشم انسان بتونه تمیز بده که این پشم سفیده اون پشم سیاهه حتی من الخیه الاسود من الفجر یعنی به کمک سفید دم آشکار شود برای شما ریسمان سفید از ریسمان سفید این یه چیز معقولی به نظر میرسه و اونی هم که مورخین نوشتن اینه حالا در اون نوشته که تو این مطلب معقول عرض میشه و م قابل توجیه تبدیل میدهد به این مطلب عرض خوشمزه تفریحی چه عرض کنم به هر حال اون اونی که نوشتن اینه که از اینی آمد عرض کرد یا رسول من صبر میکنم تا هوا اونقدر روشن بشه که بتونم ریسمان سفید رو از بغل ریسمان سیاه جدا کنم فرمود نه این مقصود نیست مقصود این است که اون نوار سفید رنگی که در افق میاد نما بشه طوری که آدم بگه بگه این نوار سفید اونم بغلش صحنه تاریک آسمان این استور اینم توضیحی بود که من درباره این مطلب میدادم آیات امشب مشتمل بود بر دو سه اصل عالی اسلامی که دیدم به هیچ کدامش نمیتونم بپردازم اگر بخواهم جنبه تفسیری بحثمون رو حس بکنم یکی از دوستان این این حتی برا غیر خدا هم پیش میاد تی برای خود ماهم پیش میاد با این است که نه نه عرض کردم برا حالا اجازه بید من دوباره برا غیر خدا هم پیش میاد به این صورت که من میدونم که پسر من سنگ پنج منو نمیتونه بلند کنه میدونم نمیتونه بلند کنه در عین حال میخوام این بره سنگ پنجکری رو بلند کنهها از اولم نقشم اینه اما چون یک پسری که در برخورد با اینجور چیزا همیشه حالت عقب گرفتن عقب کشیدن وحشت داره اگه بهت بگم از اولم با سنگ پنشلیرو بردار وحشت میکنه و نمیره من این رو یک ضربه تربیتی بهش وارد میکنم میگم برو اون سنگ ۳۰ کیلویی رو بردار تا این بره اگه نمیتونه برداری یه سکونیش بدهاً اونوقت برختر تک سکند دادن یک جرأتی پیدا میکنه بعد یگم خب خب حالا اینکه برات زیاده نمیتونی بلند کنی اما حالا بیای این سنگ این طرفی رو میتونی بلند بکنی این یک حالت جرأت درو به وجود میاره و میاد سنگ پنجودی رو به میکنه اصولاً احکامی که این آهنگ رو در شریعتها داره و معمولاًهم در آغاز امره یعنی در آغاز یعنی در یه موقعیست که هنوز سابقه ذهنی برای مردم با قسمتهای مختلف مکتب جدید وجود ن داره اینها بسیار از نظر موفقیت تاکتیک مؤثری هست گاهی ا آدم البته اثر عک میکنه آدم میگه سنگ پنج او معیوس میشهها این فرق میکنه جا دارهها هر کدوم جایی داره