این بخش از یک برنامه تفسیری با حلول ماه رمضان آغاز میشود و به بحث ولایت امام علی (ع) میپردازد، خصوصاً با تاکید بر عبارت “علی ولیالله” و “علی مولا کل مؤمن و مؤمنه”. مفسر در پی آن است که معنای روشن و عمیق این کلمات را برای مسلمانان، چه شیعه و چه سنی، تبیین کند و از برداشتهای خرافی و محدود جلوگیری نماید. او با توضیح ریشه کلمه “ولایت” در زبان عربی، که به معنای “در طول قرار گرفتن و پیوستگی” است، از مفهوم دوستی و خویشاوندی آغاز میکند و آن را به ولایت فقهی (مانند ولایت پدر بر فرزند) و سپس ولایت اجتماعی و رهبری سیاسی تعمیم میدهد. این تفسیر به اهمیت درک جامع ولایت در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی، به ویژه در بستر هدایتبخش قرآن کریم، اشاره دارد.
سلسله سخنرانی شهید بهشتی با عنوان «شرح حدیث ثقلین»
خلاصه سخنرانی
این بخش از یک برنامه تفسیری با حلول ماه رمضان آغاز میشود و به بحث ولایت امام علی (ع) میپردازد، خصوصاً با تاکید بر عبارت “علی ولیالله” و “علی مولا کل مؤمن و مؤمنه”. مفسر در پی آن است که معنای روشن و عمیق این کلمات را برای مسلمانان، چه شیعه و چه سنی، تبیین کند و از برداشتهای خرافی و محدود جلوگیری نماید. او با توضیح ریشه کلمه “ولایت” در زبان عربی، که به معنای “در طول قرار گرفتن و پیوستگی” است، از مفهوم دوستی و خویشاوندی آغاز میکند و آن را به ولایت فقهی (مانند ولایت پدر بر فرزند) و سپس ولایت اجتماعی و رهبری سیاسی تعمیم میدهد. این تفسیر به اهمیت درک جامع ولایت در ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی، به ویژه در بستر هدایتبخش قرآن کریم، اشاره دارد.
متن پیاده شده
وح والسلام علینا ولی عباد الله این سلام علیک بحث تفسیری ما مقارن است با صفحه یکم ماه رمضان از روایات سطر است و هم به سعادت مولای مصطفیان امیران علی علیه السلام رنامه سیای محمولی تفسیر قرآن را امت کردیم که برنامهای متناسب با مقتضای این مناسب بود که انسان بحث ما مستقلتر مقام بالای علی علیه السلام خدا به نظرم وقتی که مربوطترین بحث به مقام مقدس حضرت توضیحی در پاره ولایت این ماه علی علیه السلام را به عنوان علی ولیالله و به عنوان مولا کل مؤمن و مؤمن به استنادلهای از کتاب و سنت در اختیارمون هست میشناختیم خیلی نیست بدون اینکه بیعیان مبادی علی و اهل بیت و ائمه طاهرین سلام الله علیهم اجمعین هستند یا نیست به معنی و وقتی میگیم علی مولا کل مؤمن و مؤمن هست علی مولای هر مرد و زن با ایمان است دیگه این کلمات عربی که از تعالیم اسلام به زبان ما آمده و فرهنگ اسلامی ما را میده با اید برای ما معنای روشن باشه. هر مرد زن هر مرد زن مسلمان باید یک کلمات که به کار میبره با معنایی روشن و مستن به کار بره و الا این کلمات با لحظات و زمینه خرافی برای زن و مرد مسلمان بفرین که ولایت یعنی علیه السلام و امامان پاک از نسل است اینها موالی ما هستند. یعنی که ما از ولایت اونها بهرمان هستیم. چی میخوایم بگیم با این ین کلمه اونا از ما تحت عنوان این کلمه چه خواستن؟ ما امروز از این کلمه چه میفهمیم؟ اون ولایتی که ضد ارکان اسلام کدام است؟ اون ولایتی که بهخصوص در مذهب شیعه اون شده و محضر این مذهبت خدا نیناس معلومه که لازم نیست که نفر مسلمان شیعه و معنای درست و کامل این کلمات رو ندونه باید بدونه و باید بفهمه و باید بیاده تا ازمین راه ولایت باشه کلمه ولایت در زبان عربی معنی اصلی داره و معانی دیگری که از اون اصلی ریپه گرفتهها میزن مور اصلی ضلا و زلا یعنی در طول قرار گرفتن پلوده هم بودن به طوری که هیچ این سه رو از هم جدا نکنیم اتفاقاً ما باخی از مستحات این کلمه در همین زبان دیریم آشنایی داریم ما میخونی نیست که یکی از احکام مبالاه و باز یکی از احکام نماز چیه؟ مبا در نماز وضو یعنی اعال اعمال وضو و نماز قید بریا به طوری که هیچی اینها را میشیم مثل از هم دلانه این معنای اصلی کلمت فرا در زبان عربی ن وح ویتن مید وقتی میاد در زندگی بشر ب زندگی اجتماعی بشر خب تجلیاتی پیدا میکنن وقتی دو نفر به یک دیگر پیوسته میشوند چلی با هم قرار میگیرن هیچ عامل خارجی میان اینها ساد و این تجلیاتی دارد. اولین و سادهترین و نخستترین تجلی دوستی به تعبیر راب در مبتدا صداقته. یعنی دوستی درست حسابی دوستی که از زمین یک دیگر و اخته باشن این میشه بلا ولایت این میشه یک مرحله از ولایت دوست یکی قلب قل یه نفر انسان که با هم افضلین قلب دوست هستند اونها ولی یکی دارن این ولید او ولید اینه این مولای او مولای اینه این موالی اوست اون موالی اینه این نخستین تجلی هست یک درجه از این نور بالاتر همراه میشه این پیوند با پیوند خویشوندی یعنی اراده بر دوستی رابطه دوستی دو انسان بر آن اضافه که نزدو پیوند خونی روحی آن محبت ون اینها از این و آنیست میگه صلاح به معنای خویش خیالی و الارهام بعضهم اوی به بعض فی کتاب الله وقتی این ولا وحقی و دستگاه حقوقی یار بد منع سل حقوق در میان افراد مردم نسبت به یک دیگر باشد این تبدیل میشود به ولایتی که در فقه میگیم اونم نخستین درجه ولایت از قبیل ولایت پدر در فرزند پدر زندانشون دیگه از وقتی بچهها مدرسه رودن همه مردم بای آشنا هستن چون هیون ناه مینویسن آقای فلان ضریف دانشگاه بود یعنی در اینجا اون پیوند محبت و اون پیوند خونی تغذیت بده با پیوند خصوصی و معمولاً اینهای خصوصی دو جانبه است معمولاً دو جانبه است پدر نسبت به فرزندان ولایت دارد یعنی میتواند نسبت به اموال اونها نسبت به حقوق اونها بت به تعظیم روش تربیت اونها اعمال نظر کند، اعمال قدرت کند. اختیاراتی دارد اما یه طرفه نیست و همین پدر در برابر فرزند استهدای دارد. خیلی از پدرا هستم که این مسئله ولایت بر فرزندانشون را یک طرفه میفهمند و بسیار خشارتار این نوع خلف از ولایت گدر اگر از نظر قوانین اسلام و بسیاری از سیستمهای قانونی دیگر ولی فرزندان شناخته شده به اصدار تعهلاتیست که در همین سیستمها برضو پدر در برابر فرزند و آیه آینده فرزند گذا لی این مسائل حقوقی و این تعهدات متقاتل حقوقی میان پدر و فرزند بسیار محدوده دائره محدوده اصحابی هم که در این دائره قرار میگیرن محدود هستند از این کار یک درجه این بالاتر ولایت اجتماعی ولایت اجتماعی زن سرنوشت مسترف در زندگی سیاسی و اقتصادی و نظامی در یک واحد اجتماعی حالا این واحد میخواد واحد باشه میخواد بزرگتر باشه واحد ملت باشه یخواد بزرگتر باشه واحد جامعه انسانی باشه این نوع ضلا و بلا مخصوصاً در موقعیت قرآن کریم برای هدایت اعراب در درجه اول و مردم جهان در درجه بعد آمد اینکه میگم اعراب درجه اولین منطقه نزول قرآن منطقه عربستان بود. پس در درجه اول اونها از این هدایت بهمند میشدند. در باید اونها حامل این رسالت و هدایت برای دیگران بونند موقعی که قرآن در سرزمین عربستان آمد مسئله دلاع و بلائ اجتماعی و ولایت اجتماعی نقش بزرگی در زندگی اون مردم پیش کرد.
خلاصه سخنرانی
این منبع به مفهوم «ولایت» در بستر اجتماعی و تاریخی عربستان پیش از اسلام و پس از آن میپردازد. در ابتدا، به همبستگی و تضامن قبیلهای اشاره میکند که در آن، تجاوز به یک فرد، تجاوز به کل قبیله محسوب میشد و مستلزم دفاع جمعی بود. این همبستگی قبیلهای، پناه دادن به افراد بیسرپناه را نیز شامل میشد که با عقد قراردادی، به «مولای» آن قبیله تبدیل شده و از حقوق و حمایت کامل آن برخوردار میشدند. اسلام این مفهوم ولایت را از دایره قبیله فراتر برده و آن را به جامعه اسلامی تعمیم داد، به طوری که هر مسلمان، ولایت بر دیگری و تعهد متقابل با سایر مؤمنان پیدا کرد. در نهایت، با گسترش اسلام و پیچیدهتر شدن مسائل اجتماعی و سیاسی، ولایت به تعهد متقابل و مسئولیت مشترک میان اعضای یک حزب یا گروه سیاسی و اجتماعی پس از پیامبر اکرم (ص) نیز اطلاق شد.
متن پیاده شده
افراد یک قبیله از زن و مرد و کوچک و بزرگ از ولا و بلائ قبیلهای برخوردار بودند. یعنی که یعنی اگر یکی از افراد این قبیله از طرف هر کس هر مقام قدرت مورد تجاوز قرار میگرفت تمام این قبیله خودتون را در س برابر این تجاوز مفعول میشناختن. اتفاقاً احساس مفعولیت اجتماعی در چهاروب قبیله و بلاع قبیلهای در میان عراق بسیار قوی. اگر شما میشنید که در میان عربها جنگهای ۱۰ ساله و ۰ ساله و ۳۰ ساله پیش میآمد، این مطلب در این نوع خیلی جبهه اما نشانه یک مطلب بسیار مهمه وسام پیوستگی و مسئولیت متفاوت و تضامن اجتماعی که در یک قبیله وجود داره. یک قبیله به ما به این ین از طرف یا چند قبیله دیگر تضاوت قرار میگرفت باید با اون قبیله متجاوز تا آخرین نفس بجنگد این یه نکته قوته یعنی عربهای همون وقت از بسیاری از جامعههای امروزی که ما با سرکار داریم بشهدارتر بودن اینقدر فیسه نبودن که اگر بر هر فری بر هر گروهی بر هر سن برگان اون جامعه بالا آخرین ستارها باید بیاد آق آب پول نخوره هیچ نیست این قت نیست تضامن اجتماعی منتها محور تضامن اسلام نمیپسندید اصل تضامن برجستهای محور قرار بود ملار غلط بود خود عالی بلاغ و قبیله تا اینجا که جالب در محیط عربستان که میآمد به این اصحاب اصطلاح مولا فلان مولا آل فلان که در بسیاری از تاریخها و رجال وطب رجال و تذکرهها و ترجمههاست ناظر به این مطلبه وایست درین عربستان میدونید که بسیار و مود میلیون کیلومتر خانهای بسیار کمی که تو یه خانواده نفری در یه کوسهای یک جای منافعی پیدا میکردن اونجا زندگی میکردن و میان این خانواده و نخست این گروه انسان دیگر گاهیها ۴ ۵۰ ۱۰۰ ۱۵۰ کیلومتر فاصله بود حالا من یز حادثه آمد حادثه چی شد حادی حمله حدات به خود با راهزن هست میآمد و از این خانواده حسناکاری همه میمردن از یه نفر آ بیاره این یک نفر چون این یک نفر تا دیروز ۴ تا ۵ دقیقه پشت پناه داره الان یه آدم ست دیگه همه کس میتونه بهش زور بده یه نفره ۱ نف آدی این فرد میدونست که در نظام اجتماعی قبیله عربستان اگه بخواست این رو زندگی بکنه شه مریض میگه بیاد که هیچ نیست به رفته میشه هیچ نیست لخمیان بشده کسی به او حمله میکنه آسیب صورت چرا این آدم میآمد میرفت راه میافتاد میرفت کارس به یه قبیله ولی یه قبیله قبیله قبی به اونها میگفت سلام علیکم میگفتم و علیکم السلام مهمانی نیست مهمان میگفت من مهمان نیستم آدمی هستم در ای پناه پناه میخوام تو زین قربراتی بود در نظام قبیلهای ع بود که میآمد این سم با این قبیله ایمان میبرد میخورد و در پر این پیمان و قراردادی از اعضای وابسته این قبیله شد علی هم در برخی از اصطلاحات لا در برخی از اختلافات دیگر میشه مولای این قبیله یعنی ازع و ولایت این قبیله برخوردار میشه حالا از این ساعت به بعد اگر کسی به این ف کمترین تجاوزی میکرد که این قبیله برای دفاع از اون همون طور دفاع میخواست که برای دفاع از حقوق یکی از اعضای خود قبیله این میشه چی ولایت فرار مشابه این رو امروز ما در سیستمای حقوقی داریم یک نفر ایرانیست ایرانیست ایرانیالحصل است واقعاً ایرانیست این به طور طبیعی ازعیت ایران برگزار است حکومت باید مدافع حقوق او امنیت او وجود نمیباشد حالا ک نفر اصلاً ایرانی نیست از نظر نبی ایرانی نیست دینی روحیست آلمانی میاد در ایران تقاضای تابلیت میکند. اگر تقاضایت پذیرفته شد و قرارداد تابیتان او و حکومت امضا شد از فردا حکومت همان که مسئول حمایت از حقوق واقعی اصیل ایرانی خودشو مسئول حمایت از حقوق شر هم هست جدید یک عرب آواره در نظام اون روز به این ترتیب یعنی با قرارداد ضلاح و ولایت قابلیت میکرد برای یک قبیله و از همه حقوق اعضای اون قبیله تقریباً برگزار اسلام آمد گفتین ولا و بلا و ولایت باید از دایره قبیله برتر رود مبادات ولا مسئولیت متقابل باید مربوط باشد به جامعه اسلامی هر مسلمان کس قبول اسلام کرد اصلاً قابول اسلام به طور اتست یعنی قابیت جامعه اسلامی را پذیرفتند به این ترتیب هر کرده مسلمان به محض اینکه مسلمان میشفت عملاً جامعه اسلام رو پیدا میکرد و جامعه و حکومت اسلامی باید و نک ان حقوق و او باشد المؤمنون ومؤمنات بعضهم اولیا زنان و مردان مسلمان اینها اولیای یک دیگر ولی یک دیگر مولای یکی مبار یکی تولی وله نسبت به یک دیگر دارند بنابراین لاحظه میفرمایید ولایت آمد موضوع یک سلسل مسائل حقوقی اجتماعی ویری این یک نکته جالب با پیشرفت اسلام و به جامعه اسلامی و گسترش دعوت اسلام در سرزمینهای یک مسئله جدید سیاسی سیاسی داخلی و خارجی هر دو برای حکومت و جامعه اسلامی میکند. با این داعیان و دعوت کنندگان و بلغان اسلامی میرفتند ۵۰ کومت مرکزی با وسائل ارتباطی جدید با گسترف سریع اسلام اگر یک فردی نسبت به این مسلمان دور افتاده درخت تجاوز حکومت مرکزی چه کاری میتوانست بکنید پیش اون روز که هلیو جاندار هلیو دار نبود که به محض اینکه این خبر میده در ۱۰۰ طرف از مرکز حکومت اسلامی یک مسلمان مورد تجاوز قرار گرفته. فوراً مأموران حکومت مرکزی برای سرسوی متجاوز به اونجا برن. در اینجاست که قانون اسلام آمد یک قضا کرد گفت هر کس مسلمان شود و مهاجرت کند مهاجرت آمد به اضافه بر ز این مبالاه و بلاع سیاسی و نظامی و اجتماعی نیست که همراه با مسئولیت متقابل باشد میان مؤمن مهاجر و جامعه اسلامی برقرار میشد مؤمن غیر مهاجر از این حد بردار نبود مؤمن غیرمهاجر از اون بلا درجه اول حقل ولا یعنی محبت متقابل رفاعت متقابل حقوق دوستانه متقابل میان خود و سایر مؤمنان بر خدا اما از حقوق سیاسی تابع بر خدا نمیشه بنابراین از این ما د مسلمون پیدا میکردیم مسلمانی که از حقوق صادقیت جامعه و حکومت اسلامی بر خدا رفت و مسلمانی که مسلمان هست ما از ولایت بر خدا بود یعنی از حقوق متقابل و تضامون مشترک میان خود است و جامعه اسلامی بردار نیست مسلمانهای ولایت ایده پیدا کنید تای پیغمبر اکرم مسئله در همین مجلت پیغمبر اکرم صلوات سلام علیه یک مسئله جدید و آن ولایت یعنی مسلمانان بعد از پیغمبر شدن ر یک از این دستهها و احزاب در مسئله حکومت و زمامی امت به فردی یا گروهی پیدا کرده بود. حضرت به قسمت عم احرام به مدینه و انصار بودند. اینها درست سعد بن عبادی درآمد. چند از مهاجرین اونها در حسن و حزب ابوبکر و عمر بن الخطاب درآمدند. آن چند از مهاجرین و انصار اینها در زب علی علیه السلام بودن اینهاست که حزب اساسی بودن دوربرها هم کسان دیگر سر گوشی بودن بلدین وجود داشت در اینجا مسئله ضلاع و ولایت عبارت میشه از حد تعهد متقابل و مسئولیت مشترک متقابل میان اعضای یک حصه سیاسی و اجتماعی به مقتض این جله دوست دارم خوب در ذهن هم بمان
خلاصه سخنرانی
این منبع بر مفهوم «ولایت» در اسلام تأکید میکند و آن را فراتر از یک علاقه قلبی ساده، بلکه به عنوان یک تعهد سیاسی، اجتماعی، و اخلاقی متقابل بین رهبر و پیروانش معرفی مینماید. نویسنده توضیح میدهد که این ولایت، که ریشه در محبت و تعلق خاطر دارد، در دوران مدینه به اطاعت واجب و رهبری عملی تبدیل شد. سپس بر این نکته مهم اصرار میورزد که تنها یک شخصیت تاریخی پس از پیامبر (ص) میتوانست این نقش رهبری کامل را ایفا کند: علی (ع). نگرانی پیامبر (ص) نه از عدم پذیرش، بلکه از مواجهه ولایت علی (ع) با موانع سیاسی و اجتماعی بود که میتوانست اجرای آن را مختل کند، چرا که ولایت او به معنای قرار گرفتن قدرت در دستان پاکان و هدایت جامعه به سوی صلاح و رستگاری است.
متن پیاده شده
به مقتضای این جمله دوست دارم خوب در ذهن همگان بماند به مقتضای این ولایت سیاسی و اجتماعی جدید که در چهارچوب فعالیت سیاسی و اجتماعی اسلامی حزبی قرار میگرفت نوعی پی بند تعهد آور متقابل میان اعضای حفظ پدید میاد خب به حکم این حیوان در حره یا گروه رهبری هست و اعضای که باید بابا کامل حزبی دنبال رخ و خودرو این رهبر باشند. بنابراین ولایت در اینجا همراه شد با یک مسئله بسیار یکی و اون تبعیت و پیروی تشیع پیروی دنبال شیعه علی یعنی اون مسلمانان متعهد که در دسته سیاسی و اجتماعی و اخلاقی و نوی و همه جانبه علی قرار داشتند و نسبت به علیه السلام تعهد قدر و خبریت داشتن و علی علیه السلام هم نسبت به اینها تعبد امامت ایستواییست امامیست رهبری دار ملاحظه میکنید مسئله مسئله خیلی جدیه خیلی جدی و در حوض ل میدونم خیلی فشرده در مورد اهمیت مسئله ولایت به این معنا که عرض کردم و ارتباط نفیسی که این مسئله با سرنوشت امت اسلام داشت یه مقداری توضیح دادم معه نوساختهای به وجود آمده اگه نگم همشید جامعه لااقل میتونم عرض کنم در شب زیادی از مختصات این جامعه در سرین عربستان دهی اصلاً در دنیای اون روز نوع جدید رهبر و تمام این جامعه خیلی پیغمبر اکرم صلوات الله و سلام علیهم و محمد
اون رهبر یک سری نکتهای که باز باید مورد توجه قرار بگیره اینه که این رهبر با اعضای این جامعه و ارتباط است ازع و به معنای محبت قلبی و کمینی غاز شده و به ضلاع ضلاع به معنای تمام و واجباعه خاطبه یافته پیغمبر اول که آمد اصلاً اون موقعها مسئلهرسول مطرح نبود تمام آیاتالرسول مربوط به دوران مدینهست در دوره مکه این حرفا نیست اونجا عشق محبت صعیت احتیاجی نیست به فرمان یال الرسول اونجا پیروان پیغمبر دلباه اوان ازمین قلبش دارن امکان مسئولیت اجتماعی هم در حدیث معین و محدود هنوز به نظام اجتماعی اسلامی نرسیدیم که دائره مسئولیت خیلی بالا بره و خیلی گسترک پیدا کنه و دامنه پیدا بکنه لذا امروز در این سگ ز آیات مکیالرسول نمیدونیم. اسیال رسول مال کیه؟ مال وقتیست که رابطه میان مسلمانان و پیغمبر از حق عشق آمد رسید به حقیبای مفترضیی که باید از او اطاعت کنه. یعنی از ولایت به معنی محبت ثمینی آغاز شد به ولایت اجتماعی را با رهبری پایین این رهبر که پایههای رهبری بر عشق دروری دلها گذاشته شده از دنیا میرود. حالا جامعه اسلامیست بدون باید برای ادامه حیافت رهبر داشته باشد. اما چن رهبری؟ ر برابر این جامعه چهار جور رهبر قرار گرفته چهار جور یک طرف یک رهبری که درست میتواند همون نقص پیغمبر رو ایفاع کند شخصیت است عشقت به حقیقت فاطمه پاک پرستنده است. فضیلتهای انکار ناپذیر است. به او میدهد درست جانشین پیغمبر باشد. درست جان پیغمبر فقط وحی نمیگه. اونم یک نیست. این رو نه به عنوان یک شیعه میگن. اینو به عنوان یک تاریخ اسلام میگم. واقعاً یکی بیشتر نیست منحصر بهدم علی علیه السلام و نگاه میدونید مور ان غیر مسلمان هم وقتی منفانه آمدند تاریخ اسلام راس زدن همینو گفتم یک دون انسان هست که میاندت بعد از پیغمبر اینو ایسا کنه اون هم علی علیه السلام اینست اینکه این رهبر بتواند این نحو رو ایفا بکنه اینه که زمینه زیاد موجود پیر وکار و گلالو ند اگر پیر وکار و گلالو میشد دیگه این رهبر نمیتونه عملاً رهبری را در دست بگیر همه نگران پیغمبر در زنان حیات است در سفارشهایی که درباره ولایت و رهبری علی علیه السلام میفرمود از این بود میتونید که پیغمبر نگران بود آیا مسئله امام علی شدن نگران پیغمبری نبود که اگر فریاد برمیآورد من میگفت آن مردم حنیف خلیفه جانشین منه اونوقت مردم نسبت به جان پیغمبر میکردن نه اینجور نیست نگرانی پیغمبر این بود که این اعلام امام داری علی علیه السلام مبادا با یک زمینه سیاسی دلالود روبهرو بشه وحیده نمیتونه به مرحله اجرا ولی بدون تبی تنها رهبری که میتونه این نقش عالی را ایفا بکنه و همچون پیغمبر رهبر امت را داد که علی و سه تا از مختصات این رهبری رو باید حبر کنم تاش رو با رهبریهای به جامعه بعدی خوب روشن کرده باشن. در رهبری علی علیه السلامان گفته به قانون رهبری باق و علاقه محکوس میکنن. دوستان این نکته دقیق اجتماعی اسلامیست در تمام دورهها زنده است. یک بار از من دروب پرسیدن که آیا مسئله ولایت یک مسئله تاریخیست اختلافی بین علی علیه السلام و دیگران و تمام؟ حالا ما داریم تارخ حرف میزنیم به یک مسئله زنده گفتم سخت است تاریخی اما روح استنده است به زور هم زنده خوب توجه بفرمایید اگر علیم دارد خاک جفته به مرکز قدرت با اسم و علاقه مود بود ناپاخان بیآبرو از مرکزت به طور اسمای ور میشند مردم متوسط در تحت اداره اون پاکان گفته از بهترین شرایط خاص و زندگی سعادتمند داشتن برخوردار میکنه. این نتیجه طبیعی مطلبیست. اگه مرکز قدرت مرکزی که بتونه جز رو در کنه کارها حل و فصل و حل و عقد به دست این پاکان جده بیفته نتیجه عملی برای مطلق چیهت به پارسی میکدن پاک شدن و نتیجه خودکار نسبت به ناپاکان بیآبرو در فساد چیه که کوشهها و بیخورهها رونده شدن یه طبیعی مطلب و گنابداری یک گمانداری این یک درجه ازمانداری بعد از پیغمبر تا آثار درجه بر همین کرده نخبت این جفتگان پاک دست به مکتب قدرت میشن در نتیجه حل و عقد امور خود بهخود بدون اینکه بخوان دعوتشون کنن با تحلیل یا تعارف یا تولقتشون سند دست اینها میفته خود بهخود توده متوسط از زمینه مساعد برای رد فضیلتی و سالم زندگی برخوردار میشه و خود ناپاکانه در فساوش بدهها رودن اینا چند تا از آثار و مختصاتی و ضروری گنامداری علیها در اجتماع هر روز نمونه علی در هر جامعه بشه با هر درصدی که اون نام داد به علی نتیجه با همان درصدم این خصوصیتها و این مختصار تعف پیدا کرد مطره درجه یک تهدف بهم پیستگی ولایت درجه یک بعد از پیغمبر و پیغمبر دای پیغمبر همواره به جامعه مسلمونها باز دادن که ای مسلمان از میخواید از نظر اسلام درست برخوردار بشید؟ هر برخورداری این ولایته؟ بله آقا من هم و همه ما هم با شمال صراحت و قاطعیت میگیم ولایت رن دین است اما چه ولایتی بخش ما سر کدام ولایته میخوام این ولایت ر ببینیم چهجور باید فهمیدیم ریز کاب از کجا شروع شد به کجا آمد ما خیلی کسانی که درباره مسئله ولات به صورت موسقی میگویندگی میشن سبت به مسئله ولایت حساسیت داریم و به او اهمیت میدیم منتها من ولایت به گفتنها به عمل کردنست و اینم اون نتیجه باید با اختلاف به نصوصی از خود این اولیا
خلاصه سخنرانی
این منبع به بررسی اهمیت رهبری و امامت در اسلام پس از پیامبر میپردازد و سه نوع حکومت را از نظر تأثیرشان بر جامعه اسلامی مقایسه میکند. نوع اول، رهبری ایدهآل و کاریزماتیک امام علی (ع) است که جامعه را به سوی فضیلت جذب میکند. نوع دوم، حکومت ابوبکر و عمر را شامل میشود که اگرچه فاقد جذابیت نوع اول است، اما از انحطاط کامل اسلام جلوگیری میکند و نوعی انضباط را حفظ میکند. در نهایت، نوع سوم حکومت عثمان و معاویه، به عنوان رهبریهایی که زمینه را برای فساد فراهم میکنند و حتی مخالف اسلام عمل میکنند، مورد نقد قرار میگیرد. این تحلیل بر این تأکید دارد که انتخاب رهبری صحیح برای حفاظت از اصول و ارزشهای اسلامی حیاتی است و تفاوت رویکرد امام علی (ع) نسبت به هر یک از این حکومتها را توضیح میدهد.
متن پیاده شده
ملاحظه میکنید که این مسئله امام و رهبری و پیوند رهبری و پیروی بعد از پیغمبر چقدر اهمیت ادامه صحیح و کامل نسبت مقدس اسلام ر گرو این ولایته اما این ولایت درجه بعد مطلب این است که امامدار مسلمونها اون عنصر درختنده اون مقناطیس نیرومند اسلامی نباشد که بتواند پاکانده را خود به خود به سوی خود درس کند. اما اما در مسئله امامی امت به حریم قوانین اسلامی وصور اسلامی تجاوزی که علنی و باشد نکند بلکه بهدون تلف میشود که او حامی و نگستان این پایین ه مود میشی اونقرا دلربا نیست اما بهشم با او گستاخی نسبت به اسلام ایجاد نمیکنه این همچین حالتی زمامداری ابوبکر و عمر این نوع زمام داری بود اگر کسی به ابوبکر و عمر نزدیک میشد نمیتونست اون سیما درستان علی علیه السلام اونجا پیدا کنه اما نمیتونه اون واری عثمان را هم ببینه اینم نب ندا نوعی حتی مقداری از انباط اجتماعی اسلامیست باهدای ا میتوانست محفوظ بماند. عیب بزرگ این کنامدار این بود که چون اون زفتگان برجسته به طور خودکار به مرکز قدرت نزدیک نمیکنم، جامعه اسلامی از نقص ارزنده اداره این جبتان محروم میبرد. بحث میشد ببینید درست به من خودکار یک محیط ما نیست برای رشد فضیلتها آنچنان که باید آماده نمیشه دو این خطرناکتر ناپاکانه در فساد او سور شده هم بهخورهها رونده نمیشدن تو همون اشتباه میپرستیدم و این خطرناکه و این خطرناکه همچنان که در زمان همین عمر پایه حکومت معاویه دستان گذاشت رجه سوم حکومتی بود که نه اون درختگی و جذبهای را داد که در درجه اول نسبت به زمام دار حکومت گفت و نه اون انقضباط و جذر را داد که در مورد حکومت درجه دوم از دنیا و هرچند خودش در فتاوت نبود اما خانه است مقر زمامداری است نوع زمامی استکت برخورد است با مسائل و رویدادهای سیاسی و اجتماعی جامعه اسلام چنون بود که میدان برای ب باز میکن و این حکومت عثمان عثمان اگر با یزید مقایسه طلب مثل یزید در فساد نیست فراکاره نیست زناکار نیست کنارباز نیست اما ر روابط میان او و مردم از نظر بلا و بلا ولا بلا ولا بلا اجتماعی طوریست که برای بازیگرهای زمینه مساعم از حکومت حکومتیست که یک سره و علمی میاد به جنگ اسلام اونم ا قرآن حکومت معاویه با پرچم اسلام بک اسلام میاد بحث چه خطرناک معافی اگر او نزدیک میشد نه تنها احساسی برای رد فاسها آماده شده بلکه اخساس میداد مرکز قدرت فاسد پسندم آمده چیه مروج فساد امیدوارم رفقا اینقدر با کارهای تفصیلاتی آزنایی اشند که تقیر مخرب یک چنین امامها و رهبرهایی رو در اجتماع در کرده باشند دیده باشند رأی دیده باشند معایه موجود پلیدیست که مسلمانهایی که از او دور هستند او را خالمؤمنین و کاب وحی و امیر مؤمنین و مسلمان و مقدس درجه یک میدانند و کارور با چون وقتی دورن در پرتب خس درستان اسلام اقلاً خودتون یک سل پایبندیهایی براتون محبوب نمیره ولی وای که وقتی که کن عنصر فساد نیست و از اون اول کار با اینکه به منطقه شام آمده بود از معاویه ساخره میگرفت چون امرعات کثیف حتی دریافته بود که اگه معاویه نزدیک بشه در خطا گستاختر میشه گستاخ این واقعیته اینا واقعیت اینا چیز که من خودم لفظ کردم توی جامعه ما دیدم چگونه یه آدم نیم فاسد یا یه آدم ۷۵ فاسق حتی چی به محض اینکه به یکی از اون مراجع قدرت قوط رو در فساد نزدیک میشه دائماً برسل فساد پیر هست یه پروایی داره یه پروای اجتماعی داره یه دستی جلو میگیره میاد میگیره امیرالمؤمنین میتواند امتی را به عنوان فرمانروای مؤمنان پشت سرش بکشد و در خانه اونگونه در فساد و خودخواهی و طلای قوت باشد میگه چرا من نکنم جرت پیدا میکنه خطرناکترین رهبری پس اسلام رهبری ابوس ان و خاندان حالا ملاحظه کنید حالا شما دوستان میتونید نقص مولا علی علیه السلام و نظر سیاسی از پیغمبر تا شهادت اون حضرت راحت تفسیر کنید در درجه اول اگر محیط سیاسی پیر و کار و آلوده نسبت علی باید برای زنانی خودت کلام کند اید تلاش کنه تعارفی داره زمامدار شدن اون حضرت و زمام نشدن اون حضرت برای امت اسلامی و وحدت اسلامی خیلی تساوت دارد فرقها دارد کوشش علی برای امام داشتن بعد از پیغمبر از تمام جنگها و جهادها ومشیر زدنهایش در عصر پیغمبر واجبتره نگهبان نهضته ولی به چه داریم که محیط سیاسی خواهی اگه محیط سیاسی دلالی شد یعنی همان خطری که پیغمبر بهان او بود پیش تومد دیگر فلا تحریف قاعدهای نداره لذا ابوسفیان از سفه این ابن حفیو در کامل نقل میکنه ابوسفیان بعد از صحبیه میاد عباس عموی پیغمبر زار عباس قراره خلافت و ریاست و امامداری و جانشینی باشه از خود که بزرگتر پیغمبری کناری نسبت با پیغمبر مسی نسبت اینا چی میگن میگه کت باید بکن من یه مجهی رفتم مگر من در دوره جاهلیت رقیب سیاسی تو بودم حالا رقیب سیاسی اینها باشم کار به کار ما نداریم خیلی به تجارت مده بعد میاد علیه السلام جهان یا عباس یا ابن ابی صالب توما پیغمبری سلام پیغمبری سابقت در اسلام چنین چنان هست چون که این یهدایی از کاردان قریش بره بیرون یا بهترین و دورترین گروههای خاندان قرش بحث مختلف فلانی خواهند بود بته ابوبکر سر کار بود اما هنوز به صورت خاطر علی علیه السلام فرمود چی گفتی تو قیام کن تو یک اشاره کن من تمام این سرزمین را برای تو از مردان سنیر دست پر میکنم علیه السلام این ابسفیان مکاری نگفت برو دنبال کارت برو دیگری پول بزن من میدونم به حال اسلام ن که تو در کار دیگر هستی که هرگز در اون نیستی که علی زمامدار شود علی اگر برای هیچکس گرون تمام نشه برای تو و امثال تو گرون تمام میشه در حکومت علی ابوسفیانها باید بهخولهها روند در حکومت ابوبکر و عمر است که میتوانند به فرمانروایی اسلام نابراین مسئله اینکه علیم داد خود بهخود من میشه دیگر مولا نباید برای اون میماند این مسئله یا ابوبکر و عمر که داند یا افرادی مثل عثمان که شدن یا افرادی مثل ابوسفیان کدام مسکره خود به خود باید نف علی علیه السلام و اسباعت این باشد که اون حکومت را در برابر اون حکومتهای احتمالی بیشتر تأیید کنن. اگر شما در خطبه محور آقا میبینید موضوعگیری علی علیه السلام در برابر ابوبکر و عمر با موگیری اون حضرت در برابر عثمان فرق داره و موضعگیری اون حضرت در برابر عثمان با موضعگیری در برابر معاویه فرق داره ینکه خصان به قدرت هستن پلیس کار کنن علیه السلام اهل اینکه در برابر قدرتها به ترس نیست در منطق او ترس راه نداره مسئله این است که باید از میان این چند نواری حالا که اون نوع اول ممتاز ندست کدامش از اون سه نوعی در حق تقدم دارد به دور و پس از نوع دوم که نوع سوم و نوع چهارم دیگر قابل تحمل بود اگر قرار شد امامت پس این باشد که هر مسلمانی هر قدر به اون میدی سر میشه از اسلام اوپر سر بشه چیده وادا اتفاقاً این مسئله رو من در بحث مرجعیت هم عرض کردم
خلاصه سخنرانی
این قطعه بر اهمیت پیوند ولایی بین رهبر و پیروان در اسلام تأکید میکند و آن را معیاری برای رهبری واقعی برمیشمرد. بر اساس این دیدگاه، رهبران دینی واقعی کسانی هستند که هرچه مردم به زندگی آنها نزدیکتر میشوند، ایمان و ارادتشان افزایش یابد و درس عملی اخلاق و فضیلت بیاموزند. این پیوند ولایی، که پس از رحلت پیامبر (ص) در امامت علی (ع) و نسل او ادامه یافت، یک نهضت متشکل و متعهد را شکل میدهد که در آن پیروان با جان و دل فرامین رهبر را اجرا میکنند و رهبر نیز خود را مسئول هدایت و رفع سرگردانی آنان میداند. هدف نهایی این رهبری، نه صرفاً اداره جامعه، بلکه ایجاد یک جنبش و تشکل فعال دینی است که در آن افراد به وظایف خود عمل کرده و به رشد معنوی برسند، حتی اگر این نهضت به صورت مخفیانه و در شرایط دشوار عمل کند.
متن پیاده شده
عرض کردم مر پیشای دینی در هر یک از درجات مردم گشته باشد باید از میان کتانی انتخاب کرد که مسلمونها هرقدر به او و زندگی خصوصی و عمومی او نزدیکتر میشند پایبندی قلبیشون به این بیشتر بشه مرزهای که قدر از او دورتر باشیم او ارادتمون بیشتتره و هرقدر به او نزدیکتر بشیم ارادتمون نسبت به او کمتر یک پول برای مسئولیت نمیرزد بعد از مرحوم آیتالله صحبتی بود باقی از آقایان علمای برجسته در مورد تربیت طلاب یکی از اونها گفت که در عصر مرحوم عبدالکریم هائری یزال علیه که در زمان اون حضرت مرحوم حاج ابوالقاسم قوی رحمت الله علیه باز در قس شخصیت علمی و فضیلتی برجستهای بود میگفت در اون زمان ما کلاب حوزه از رفتار این دو عالم برجسته درس عملی اخلاق و فضیلت میگرفتن. هر قدر به اینا نزدیکتر میشه انسان فضیلتمندتر میشه. آشنایت با فضیلت میکنه. مرحوم قاسم قمی رحمت الله علیه آقای برجسته و تقریباً شر درجه اول حوزه کوتش قم است. مرحوم آقای شیخ عبدالکریم کی از قرارات قراره به قم بیاد. و در اونجا اقامت کنن و تبریک کنند و ریستعی و روحانی مرحوم آشالقاسم باشن. اصلعمل اون مرحوم چیه؟ استقبال ترویج شکر خدا که د تا شدید. حالا بیشتر میتونیم بهتر میتونیم وظیفه خودمون. رفتار مرما سم یک مشابه این معلومه حالا دیگه هر آنیست یا هر طلبهای وقتی به اینا نزدیکتر بشه اونوقت میبینه برابری ابن از خودخواهی درآمدن در پرتب ایمان و فضیلت رو میبینه دیگه دیگه به جای که بتونیم براش تعریف کنیم میبینه این راه بعدشون داستانها نفر من اون داستانها نکنم به نامدار و رهبر دوستان اگر از این خصوصیت برخوردار نباشه و تمام ارزشهای دیگر رو داشته باشه کنارش بگذاری نمیتونه او من خیر باشه برای جامعه به این ترتیب بعد از رحلت پیغمبر صلوات الله و سلام علیه مسلمانان مسلمانان برگشته مسلمانان پاکی که عشق اسلام تا اعماق جان اونها نفوذ کرده بود اینها میدونستن که یک آقا یک مولا یک رهبر نیست که میشه با او اینجوری جامعه رو اداره کرد اونم اینها موباالیان علی عدهای دیگر شدن مبایهای ابوبکر و عمر دیگه بودن مبایهای سعد بن عباده پرستداران اونها داخل حزب اونها وقتی قرار شد به دلیل شدن و نامساعد شدن شرائط اجتماعی و سیاسی علی علیه السلام نتواند زمامدار جامعه اسلام فقط این عده معدود گفتن حالا حالات در دائره وسیع امت اسلامی نتوانستیم از رهبری علی برخوردار باشیم خود ما میشیم یک گروه متشکل که علی باشه رهبر ما و در داخل جامعه اسلامی بابای ه علی زندگی کنید. هر راهی را که علی گفت بروید به علی و همین گروه در همین دوران خدماتی برجسته به عالم اسلام انجام داده است. عمار در دوره حکومت عمر مدتی زمامدار کوفه است. واحی کوفه است حکومت و فرمانروای کوفه است. در دوران فرمانروایی عمار خدمتها که صورت گرفته. سلمان در همین دورهها مدتها در نواحی مختلف عراق حکومت بر عهده میگیرد و خدمت میکند. باز هم محور بودن علی برای این گروه سبب میشود که در موارد معین با ثواب این رهبر خدماتیست برجسته از ناحیه این فراد جده نسبت به عالم اسلام انجام بگیره. اینا تاریخ مفصل داره این رابطه رابطه ولایت ولایت حزبی در یک حزبی که در مسیر در دست گرفتن قدرت فعلاً نیست. اما در داخل و قلم رو به حکومت دیگری میخواهد خدمت ی تشکلیافته نسبت به عالم اسلام انجام دهد همچنون ادامه یافت و گروهی از مسلمونها به عنوان شیعه علی و خاندان علی به وجود آمد. این شیعه علی و خاندان علی از ولایت علی و خاندان علی برگزارد یعنی و برداره یعنی داخل درکیلات اونها و مثل یک عضو حزبی با انزباط نسبت به این مقام رهبری احساس تعهد میکند. هر فرمانی از او باشد با جان و دل اجرا میکند. اون رهبری هم خود را نسبت به این اصل را مسئول میداند در هر گوشهای باد تا اونجا که بتواند او را سرگردان و حیران در برابر مسائل اجتماعی نمیگذارد. این پیوند ولایتی بود که پس از اون علی علیه السلام بعد از رحلت پیغمبر نشد امام بشه میان اون حضرت و گروه زوجان به وجود آمد و بعد هم در نسل امامت و در شجره امامت همچنون ادامه پیدا کرد و نهضت همراه با تشکل و رهبری و تعهد شیعه به وجود اونوقت امام مجتبی هم همین نوع ارتباط ولایت رو بایده کرد حضرت سیدال هم همین نوع ارتباط ولایت رو گفته دارد امام س ینطور امام باقر همینطور امام صادق هم همینطور امام کاظم همینطور تا امام عصری سلام الله علیه ملاحظه میکنید امام کاظم علیه السلام اگر در دوران زندگی است مجموعاً نزدیک به ۷ سال زندان میکشد برا چیه؟ برای اینکه میان او و میان یک چنین پیوند ولایتی هست ولایت من اثر در زندگی اجتماعی جامعه اسلامی رهبر است رهبری که دستور میدهد به علی بن حسین میگوید چنین کن به اون دیگری میگوید چنان کن نه یک رهبری که هر سعره سؤال میکنه تکلیف ما در مسائل اجتماعی در برخورد داروندا اجتماعی چیه هیچی با آدم نمیتونم چیزی این زواندار ما ه رهبر این تفصیلاته دوستان لااقل بعد همین کتابهای فاصی معمولی را که در سرحال نوشتهان حتی مبتدلترین اونها را بردارید از این زیب نگاه کنید و بخونید بدونید چه مسائلی از این زید تو اونا پیدا بکنه فلان از فلان جا بر اساس عالم پهناور اسلام اون روز برای امام عکری علیه السلام پول میاره پول میاره که چیکار کنه پول میاره که امام اونجا خوشگانه کنه امام به اون پول احتیاج رفتن و الان امام سختش اینه که از اون این استفاده رو بکنه امام چی میخواد نفضتی جنبشی تشکلی در عالم اسلام وجود دارد مهر عکری علیه السلام است و این نهت مخارفی هزینههایی دارد باید از این محور به مصارف لازم برسد مستقیم یا غیرمستقیم یک جا امام دستور میدهد میگوید فلان مطلح به پیش توست نامهها رو بخونید نامهها تو همین کتابای مموریتهم نوشته شده نامههای رمزی فلان کس در آبادان فلان مصلح پیش تو به جا ببرم به درد گفته نیست دوره حقانه شما از این نوع امامت و ولایت چی میفهمید یک دستگاه ملیبازی میفهمین یا یک دستگاه متشکل حرکت دینی کدوم یک دستگاه ملکی نمیخوام در عصر همون خلفا و امام دارانی که امام لیه السلام را میارند بهانه راه که تحت نظر باشد عدهای از مرید بازهای دردست شیر دست در گوشه و کنار عالم اسلام خرزهها دارند و پوستها و تخت پوستها گست کردهاند و به مریضباسی مسورن هیچکسم به او نمیگه پید ولایت پیستهد آورد تعهد متقابل میان ولی و ولی ولی در شأن رهبر ولی در شن پیرو اما یک خطر اون نهضت متشکل مخفی را تهدید میکنه خطری بزرگ اون خطر بزرگ چون نهضت یک مش مردم ایمان یا بیبندبار و منحرف یا لااقل کم بند اینهایی که میخواهند به وظایف معبود مسلمونیشونم عمل نکنم اینا میان خودشونو میچسبونن به این نهضت
خلاصه سخنرانی
این فایل صوتی به شدت بر اهمیت عمل صالح و تقوا در تعریف شیعه واقعی تأکید دارد و صرف ادعای محبت اهل بیت را ناکافی میداند. گوینده با اشاره به روایات “لیس منا” (از ما نیست)، نشان میدهد که تأخیر نماز، نپرداختن زکات، و سایر اعمال نادرست، فرد را از جرگه شیعیان حقیقی خارج میکند. او همچنین به حدیثی از امام باقر (ع) اشاره میکند که شیعیان واقعی را با ویژگیهایی چون تواضع، امانتداری، ذکر فراوان خدا، نماز، روزه، نیکی به والدین و همسایگان، راستگویی و تلاوت قرآن معرفی میکند. هدف اصلی این سخنرانی، روشن کردن مفهوم واقعی ولایت و تشیع است؛ به طوری که ولایت اهل بیت تنها از طریق عمل نیکو و اطاعت از خدا حاصل میشود، نه صرفاً با ادعای محبت.
متن پیاده شده
آقا چرا نمازو برا وقت نخوندی میگه آخه آخه چی آخه این نمیشه بگم که نه خب چی آخه چیز بالاخره میدونی که خواهم با راه مسلم معمولی چطور مگه مگه شیعه نباید نماز اصلاً بخونه یا نماز اول وقت بخونه هم میتونم بشید نهت نمیتونمش اینجاست که داد و فریاد بر امام بلند میشه ملعون ملعون من صرا المغرب حتی النجوم لعنت باد لعنت باد بر اون کسی که نماز مغربش رو عقب اندازه تا ستارهها در آسمان به صورت یک شبکه دربیان این چه جور شیعه بودن اینا شیعههای ما نیستن اینا حزب ما نیستن ملاحظه کنید یه حزبی یک حسی که در تفصیلات هست و انقضباط تفصی الهی هست اگر اعضاء خردی پیدا بشن باید تقلی پیدا بشن رهبری حزب باید چیکار کنه باید اونا رفتهای کنه و اونا رو از حزب اخراج کنه حالا اون موقع مهدت شیعه یک مهدتیست با ملاکهای اون موقع و معیارهای اون موقع میگیم نهضت متسکله و الا اون سیستم تحصیلات امروز که اون موقع نیست هنوز افکار برای این آماده ها مرحله رشد اجتماعی به اینجا نرسیده اون هم سری برای مثل سری رعایت اینگونه انزباط تشکیلاتی با مقیاسهای اون زمان خیلی مشکله رهبر نهضت چیکار بکنیم رهبر نهضت میاد یک نوع ملاکها و ضابطههایی برای اخراج اعضای تقلبی و اعضای خسداد به درس میده میگه بابا اینا شیعه ما شما رفقا روایاتی را که در لاقل در کتاب کافی که به عنوان قابل اعتمادترین سند روایتی شیعه تلقی شده در همین باره درباره اینکه لیث منا از ما نیست ویتست ویت اینا رو مراجعه بفرماید من به نادرم یه دوری کنن نسبت یک مجموعه در اختیار دوستان ب شما این روایات لیس منا از ما نیست کسی که لیس مننا کسی که نماز یکر پس امر پس شود لیس منا کسی که زکاتش رو بر یک درهم نپردازد لیس منا لیس منا لیس منا این روایاتهای لیس منا رو شما میدونید که اون شیعهای که میتونه به عنوان عضو غیر تقلبی از ولایت غیر حرفی ولایت غیری ولایت اصیل برخوردار شده چیه؟ من به جای اینکه بخوام همه این روایات رو بخونم د تا جونه روایت رو براتون نقل میکنم از نف حدیث و متن کتاب با اجازه دوستان هم عربیتو میخونم و هم بعد فارسی رو بیان میکنم تا معلوم بشه به اینکه این ائمه ی و مفهوم ولایت در نظرتون چی بوده؟ چون در هر دو روایت کلمه ولایت من و قبل از اینکه این دو حدیثو بخونم یک جمله هم میگم من این بحث رو ایراد نکردم تا رفقای ما فردا در بحثهای جدلی با دیگران بر سر مسئله ولایت آغاز کنن هرگز دوست ندارم اینو نمیپسندم صحیح نمیدونم من این بحث رو ایراد کردم تا اولاً همه خود ما در درجه اول برادران و خواهران دارن مفهوم ولایت براشون از دیدگاه اسلام و تاریخ اسلام و نصوص اسلامی روشن بدید و بعد اقل من در دایره خودتون کوشش کنید بر اون دایره محدودی که بدون جنگ دار و جدل تحصیل دارید فعلاً اینتو پیاده بکنید حالا فرض کنید ج ر کتاب در جلد دوم از این جدید دار اسلام میده در جلد دوم کافی که جلد دوم سور کافی در کتاب امام در صفحه ۷۴ این حدیث رو از امام باقر علیه السلام میخوایم از جاهر است ابی علیه السلام قالی یا جابر من ییقول بهنا اهل البیت فوله ما شیعتنا الا من اتق الله و اطاعه و ما کانو یعرفون یا جابر الا بالتواضع وتقطعمانه وفره ذکر الله وصوم وصلاح وبرالدین وتعاهد لجیران من الفقراء و اهل المکنه وسط الحدیث و تلاوت القرآن وفلسن عن الناس الار و کانو امنارهم الاشیا قال جابر ف قلت رسول الله ما نعرف احدا الصفه فقال یا جابر لا تذهب بک المظاهر الرجل انقول احب عل وتو ثم لایکون مع ذالک فعالا فلو قال انی احب رسول الله فرسول الله خیر من علی ثم لاب سیرته ولا یته ما نفعه حبه شی فق الله و عند الله لیس بین الله و بین احد قرابه احب العباده ال الله عز وجل ورم علی این در این نقطه جمله وهم بطه یا جابر والله ما تقرب ال الله تبارک و تعالی الا بالطاعه وما معنا براءه من النار ولا احدجه من کان لله مطیعا فهو فهو لنا ولی فنان ولایتنا الا بالعملور جابر میگوید امام باہر علیه السلام به من فرمود ای جابر اینها که اومدن تو شیعه خودتونو به شیعه بستهاند میگن ما چیه هستیم آیا به همین اندازه اکتفا میکنن که بگن ما اهل بیت دوست داریم اونم سر زبون قسم به خدا شیعه ما نیست مگر کسی که از خدا پروا داشته باشد و فرمان خدا شیعههای ما ای جابر در در میان مردم با این علامت و شناختی شدم با تواضع و فروت با تخافی با امانت و درستی با ذکر فراوان و یاد فراوان خدا با نما با روزه با نماز با نیکی پدر و مادر با رفگی به کار و همسایدگان همسایگان فقیر همسایگان یسکاره هم سایگان هم شایان با راستگویی با قرآن خوندن نه با قرآن قهر کردن با زبان خود را از مردم جز خیر یعنی درباره مردم جز به نیکی سخن نگفتند از دلنگاری دست برداشتند شیعههای ما در میان اصلی و قبیلههاشون اگه یه دونه شیعه پیدا میشد این شیعهون امین امین مردم اون کسی که امین مردم بود همون شیعه بود نشانت اینها در میان مردم امنا هر جا میخواستن هیئت امنای واقعی درست کنن سراغ اینها میرفتن یاد میگه که ای پسر پیغمبر خدا ما امروز کس طرف با این قتل و با این داریم ست خیال کرد حالات نیستی اینجوری نداریم امام تخصیص میگیرت امام فرمود ای جابر مبادا وضی بریها همینه که گفتم آیا برای کافیست که بگه من علی رو دوست دارم خصوصی علی رو دوست دارم اتوله از ولایت این بر خدام ما هیچ اهل ثلاث و فعالیت نباشد ثم لایکون فعالا آخه دیگه علی از پیغمبر بالاتر نیست اگر میگفت من پیغمبر خدا را دوست دارم با اینکه پیغمبر خدا ازرت است و مقام بالاتره اما عملاً سیره پیغمبر و راه حرمت پیغمبر را دنبال نمیکرد و به معنای پیغمبر عمل نمیکرد. روسی او نسبت به پیغمبر هیچ برای او فایده نداشت. بنابراین مطلب همینه از خدا پرواز آسته باشید. اگر ثواب خدا را میخواهید از راه ثواب خدا خواهید رفید. میان خدا و میان احدی خویشاوندی و قوم و خویشی وجود ندارد. محبوبترین بندگان نزد خدای عز وجل و گرامیترین اونها، تقواترین اونها و عملکنندهترین اونها به فرمانفردایی وطاعت خدا ای جابر پوزند به خدا به خدا تبارک و تعالی تقرب نمیتوان یافت مگر از راه طاعت و فرمانبرداری کسی اگه خیال کنه با ما برات به قول معروف برات عا جهنم میگیره هم ا ما این گرائتها رو نداره. ما اینجا دینه بر در برابر جهنم نیستیم. هیچکس در برابر خدا حجت و سندی ندارد حالا پرون حالا فرمود من همه اون حدیث و این تفاسید که معلومه این فرمول این فرمول آسو حس کردم یه فرمول من کان لله مطیعا ونا هر کس فرمانبردار خداست او ولی ماست برای اینکه در ولایت ما تعهد هست و من کان للهیا فنا هر کس نافرمانی خدا رو بکنه او دفن ماست باز یه فرمول دیگه و ما تنال ولایتنا الا بالعملور ولایت ما حدی از ولایت ما برخوردار میشه بگه که از راه به اسلام و ورق و پرستکاری وارد فقط از این راه میشه که ولایت اهل بیت حالا دوستان چی میفهمید دیگه بازم وقتی میتونم براتون بگم علی حسنه لا تضر معها شیعه ا وقت بازم تم میکنید دوستی علی حسنه اینست که هیچ گناهی دیگه با او به انسان آسیب نمیرسونه اینا چیه که اومده اینا چیه میگه آقا این که من اقدام درآیوردم در پلون متن مال ۱۰۰ سال پیش هست ای بیچاره من میگم در زمان خود امام باقر یعنی مال ۱۲۵۰ سال پیش ۱۰۰ سال پیش امام باقر علیه السلام با این شیعههای تقلبی روبهرو بوده تو بگی این حدیث خلاص ۱۰۰ سال پیش هست من دیدم تاریخ شیعه تقلبی میرسه به ۱۲۷ سال پیش این از کتاب ۱۰۰ سال پیش همین با من میگم این ولایت مصنوعی ریشههاست مال اون وقته اگه اون وقت ولایت می در سرونها نبود که امام علیه السلام با این تأکید چندین بار باودن هی نمیفرمود والله و ما تنال و ولایتنا الا بالعمل
خلاصه سخنرانی
این فایل صوتی به توضیح حدیث ثقلین، به ویژه در ارتباط با غدیر و مسئله ولایت میپردازد. سخنران با استناد به روایتی از امام باقر (ع) در صفحه ۷۵ کتاب کادک دوم، تأکید میکند که شیعیان آل محمد باید معتدل و میانهرو باشند تا هم تندروها به آنها بپیوندند و هم عقبماندهها به آنها برسند. این روایت غالیان را کسانی معرفی میکند که درباره ائمه چیزهایی میگویند که خود ائمه نمیگویند و تأکید میشود که این افراد از شیعیان نیستند. در ادامه، سخنران توضیح میدهد که ولایت ائمه تنها به کسانی سود میرساند که مطیع خدا باشند و اگر کسی نافرمانی کند، ولایت ائمه برای او سودی نخواهد داشت؛ چرا که ولایت حقیقی بر اساس تعهد و عمل صالح است، نه صرفاً ادعای انتساب.
متن پیاده شده
یعنی در برابر اون رفر پنهان تعبد دارم مسیدم خب و این رهبر پنهان کی بخواد از او معدلومه معلومه یک روایتم در همین باب هست در صفحه ۷۵ اینم میکنم روایات شم از صفحه ۷۵ از همین ج کتاب کا دک دوم این روایت باز از امام باقر علیه السلام قال یا معثرشیعه اونجا خطاب جابر بود اینجا یه خطاب معثر شیعه جمعیت شی قال یا معشرتی آل محمد ک** الغالی وحق بکاری فقال له رجل منصار یقال له سعد تو فدا منی قال قوم یقولون فینا مالا نقول فی انفسنایسک مننا منهم قال فم قال المتاب یقه علی ثم اقبل علینا فقال والله ما معنا من الله برا بیننا و بین الله قرابه ولا لنا الله حجت ولا نتقرب ال الله الا ب منی لله تنفعه ولایتنا و من من لم تلایتنا لا تخی لا تخیت امام باقر فرمود ای جماعت شیعه شیعه آل محمد شما باید اونگاه معتدل باشید متکای معتدل باشید کهروها برگردند ه شما بپیوند عقب مندهها بستاب به شما برسندی از انصاف که سعد نام داد گفت هدایت شوند قاری و تندر کیست فرمود گروهی هستند که درباره ما چیزایی میگن که ما خودمون درباره خودمونیم اینا از ما نیستن این یه دونهست اینا از ما نیستن ما هم از اینا نیستیم گفت اون دنباله رو اونی که باید به ما بپیوندست چیه فرمود اون آدمهای جستجوار اینو تمام کنن و بعد این کلمه توضیح بد گفت اون آدمهای جستجوست که دنبال خیر و ح میکردن اونوقت این شیعه راستین میتواند اونها را به خیر و حق برساند و از عصر و پا الهی برگزاره بعد روح به ما ما براعت از خدا و برائت از عذاب خدا نیست میان ما و میان خدا قوم و خی نیست پس این نمیتونه ما را در برابر خدا سند قرار بده خود ما هم از راه عبادت و اطاعت به خدا نزدیک میشیم حالا دیگران میخوان بتونه عبادت از راه ما به خدا نزدیک ب هر کس از شما مطیع و فرمفر دار خدا باشد اونوقت ذ ولایت ما براتنده گفت آقاب نمیف و من کان من لم تنفعه ولایتنا هر یک از شما که نافرمان خدا باشد ولایت ما دیگه براش سودی نداره چرا برای اینکه در دائره ولایت و حفظ ما بودن تعهد داشتن دیگه اسم نیست ما کارت اسمی ندار من نمیتونم واقعاً مگه این چیز من از کجا دارم برات ماید میخونم حدیث اولو من خودم یک بارگا پلکم گفتن کردن با تحوی رو میتونید بل تا پایین عرض کن مراتب ولایت درجات ولایت ریزه کلمه موارد استعمال کلمه توضیح خواهم داد خیلی متق موارد استعمال کلمه با همه اینها و با توجه به این نصوص از خود ائمه مفهوم ولات که ما بدون افتخار میکنیم برای دوستان م امیدوارم که به یکی بحثی یا نوشتهای نتواند لااقل فکر شما را نه این مسئله منحرف این نوع ولایته این نوع ولایته که اگر در جستجوگر این حق را میزوید عرضه کردی من فرفرت میپذیر اینه که امام میفرماد شما باید اونگاه معتدل باشید که تو کنترلها به شما بپیوندن عقب منها و عقب افتادهها هم به شما برن این نوع شیعه است که میتواند برای جستجوگر فکر است و عملش نمونه باشد و دوستانی که با من هستن بهشون محترم عرض کردم که مشربی که گاهی از من گفتن که چه مشغبی عتقدی تعقیف کنیم تنها مطربی که من معتقد هستم به تعقیف کردن و دنبال کردن او در میان جامعه همین مطلب و آیا اگر من هم بخوام شیعه این بایان حق باشم مگر میتوانم جز این راهی رو نشون بدهم یا انتخاب کنم این پایان بحث امشب ما اولین که امشب مناسبت ما اینجا دعای داشته باشیم جنا خواهش میکنم بنابراین دوستانی که علاقهمند میتونن باشن که باز با همدیگه براشون دعایی داشته باشیم و دوستانی که بخوان تشارن میتونن تی بزنن بحث ما در اینجا به پایان میرسد و الحمدالله و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین اللهم صل علی محمد