خلاصه
این سند مجموعهای از مصاحبهها و مقالات است که به بررسی اندیشهها و نقش دکتر علی شریعتی در بستر انقلاب اسلامی ایران میپردازد. هدف اصلی متن، ارائه تصویری منصفانه و عالمانه از شریعتی است، با تاکید بر جنبههای جستجوگری پویا و تحولگرایانه او در فهم اسلام. نویسندگان و مصاحبهشوندگان ضمن اذعان به تأثیر عمیق شریعتی بر نسل جوان و نقش او در تسریع حرکتهای اجتماعی منجر به انقلاب، به برخی انتقادات و سوءبرداشتها از آثار او نیز میپردازند. این مجموعه میکوشد تا با برجسته کردن نقاط قوت و تأملات ارزنده شریعتی و همچنین اشاره به برخی کاستیها یا خطاهای روشیاش، درک عمیقتری از جایگاه او در تفکر اسلامی معاصر ارائه دهد و از افراط و تفریط در مواجهه با میراث فکری وی دوری کند.
خلاصه مفصل
کتاب «دکتر شریعتی، جستجوگری در مسیر شدن» مجموعهای از گفتارها و مصاحبههای آیتالله شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی است که به تحلیل افکار و شخصیت دکتر علی شریعتی میپردازد. هدف اصلی این منبع، ارائه تصویری منصفانه و عالمانه از شریعتی است، بهویژه با توجه به افراط و تفریطهایی که در ارزیابی او، چه از سوی هواداران و چه از سوی مخالفانش، وجود داشته است [۴، ۶، ۷].
شریعتی به عنوان «جستجوگری در مسیر شدن»: دکتر بهشتی، شریعتی را «جستجوگری در مسیر شدن» توصیف میکند، که نشاندهنده پویایی و تحول مستمر در اندیشه و افکار اوست [۱۰، ۳۴]. این پویایی فکری، یکی از ویژگیهای برجسته شریعتی است که حتی خودش نیز به آن اشاره کرده و معتقد بود که نظراتش در طول زمان تکامل یافته و تغییر میکند [۱۰، ۴۶، ۱۹۱]. او خود را «انسان سراپا شدن» میدانست و معتقد بود که انسان، برخلاف سایر موجودات، موجودی است که دائماً در حال «شدن» و دگرگونی است [۱۰، ۵۱].
پیشینه فکری و رویکرد مطالعاتی:
- شریعتی از خانوادهای روحانی و اهل علم برخاسته بود و از کودکی با فرهنگ قرآن و حدیث و معارف اسلامی آشنایی داشت [۳۱، ۳۲، ۲۰۳].
- او بسیار اهل مطالعه و پرکار بود و در زمینههای ادبیات، تاریخ تمدن، فرهنگ بشری، جامعهشناسی، مکاتب اجتماعی جدید و رابطه آنها با میراث گذشته و اسلام، مطالعات وسیعی داشت [۳۰، ۲۰۳].
- یکی از خصوصیات بارز شریعتی این بود که در مواجهه با هر اندیشه جدید یا فرهنگ غربی، همواره این سؤال برایش مطرح میشد که «رابطهاش با اسلام چیست؟».
- مطالعات او طبیعتاً «تطبیقی و مقایسهای» (کمپراتیو) بود و تلاش میکرد پاسخ اسلام را به سؤالات و فرضیههای جدید بیابد.
تأثیر و نقش شریعتی:
- نقش بیبدیل در احیای نهضت اسلامی: دکتر شریعتی نقش «انکارناپذیر و مهمی» در نهضت احیای اسلامی ایران، بهویژه در دهههای چهل و پنجاه شمسی، ایفا کرد.
- جذب جوانان به اسلام: گفتارها و نوشتارهای او در مشهد و سپس در حسینیه ارشاد تهران، باعث شد بسیاری از جوانان سرخورده از مکاتب فکری شرقی و غربی، با «قرائتی زنده و گیرا» به دامان اسلام بازگردند.
- تقویت شور انقلابی: او تأثیر بسزایی در تقویت و توسعه شور انقلابی در جامعه، بهویژه نسل جوان، داشت و توانست ذهن، قلب و احساسات جوانان را برای درک پیامهای امام خمینی (ره) آمادهتر کند.
- نقش در جنبش دانشجویی خارج از کشور: بهشتی تأکید میکند که شریعتی نقش «فراگیر، خلّاق و عجیب» در جذب نسل جوان و تحصیلکرده ایرانی در اروپا و آمریکا به سمت اسلام و انقلاب اسلامی داشت.
سبک و ویژگیهای بیانی:
- شریعتی از «استعدادها و قریحههای برجسته زمان ماست» [۱۱۱، ۲۱۶].
- او هنرمند و دارای «قریحهای سرشار و ذهنی تند و پویا» بود [۱۸۴، ۲۱۶].
- اسلوب نگارش، کلمات، جملات و شیوه بیان او مملو از «ابداع و نوآفرینی» بود که به آثارش «جاذبه خاصی» میبخشید [۱۸۵، ۱۸۸، ۲۲۲]. دکتر بهشتی از این ویژگی به عنوان «طنین خوش» یاد میکند که ناشی از «احساس مشترک» شریعتی با جوانان تحصیلکردهای بود که بحران فکری را تجربه میکردند [۲۲۱، ۲۲۲].
انتقادات و ملاحظات دکتر بهشتی بر شریعتی: دکتر بهشتی با وجود تمجید از نقش و تأثیر شریعتی، نقدهای جدی نیز بر افکار و روش او وارد میکند:
- «سبک اصحاب رأی» در برداشت از دین: بهشتی معتقد است که شریعتی در برخی از برداشتهایش از آیات قرآن و روایات، شیوه «اصحاب رأی» را دنبال میکرد؛ یعنی تلاش میکرد عبارات دینی را با اندیشههای دلخواه خود مطابق کند و این «شیوهای پرآسیب و خطرناک» است.
- برخی خامیها و اشتباهات: بهشتی صراحتاً بیان میکند که در آثار و گفتارهای شریعتی «اشتباهات و خطاهای فراوانی» وجود دارد و در زمینههای مربوط به اسلام، «خامیها» مشاهده میشود [۱۳۷، ۱۷۳]. او حتی این موضوع را در دیداری خصوصی با شریعتی مطرح کرده بود.
- نقد بر نظریه خاتمیت:
- آیتالله مصباح یزدی انتقاداتی بر دیدگاه شریعتی در مورد خاتمیت وارد کرده بود، با این استدلال که شریعتی معتقد بود انسان پس از آمدن تمدنهای مختلف و قرآن، دیگر نیازی به وحی ندارد و «عقل جای وحی را میگیرد» [۱۰، ۶۳، ۶۴، ۷۱، ۱۵۱، ۱۵۳].
- بهشتی این برداشت را «انحرافی» و «کفر» و «انحراف از قرآن و اسلام» میداند [۹۶، ۱۰۰]. او تأکید میکند که عقل، هرگز بهتنهایی برای نشان دادن «راه دقیق سعادت دنیا و آخرت» کافی نیست [۷۳، ۱۵۴].
- او دیدگاه شریعتی را که نبوت را دستگاهی برای دوران خاصی از تکامل بشر میدانست و سپس عقل جای آن را میگیرد، «تصوری نادرست» خواند [۷۴، ۱۵۵].
- نقد بر دیدگاه تعدد زوجات: شریعتی در مورد تعدد زوجات، آن را «توهینی زشت به زن» میدانست و بهشتی این را نیز از «خامیهای» شریعتی و یک «خطای بزرگ» قلمداد میکند [۷۵، ۱۰۹، ۱۵۶]. بهشتی این تحلیل شریعتی را «سرانگشتی و بسیار آسان» و ناشی از ذوقگرایی او میداند.
- افراط در پرخاشگری و ستایشگری: بهشتی اشاره میکند که شریعتی گاهی دچار «پرخاشگریهای بیجا و بیش از حد» و از سوی دیگر «ستایشگریهای بیجا و بیش از حد» بود [۱۴۳، ۱۴۴].
- تأثیر ماتریالیسم دیالکتیک: شهید مطهری نیز «تأثیر تفکر ماتریالیسم دیالکتیک» را در برخی نوشتههای شریعتی مشاهده کرده بود.
- مسئله «التقاط»: بهشتی به شدت با «التقاط» (درآمیختن اندیشههای دیگر مکاتب با اسلام به نحوی که اصالت اسلام خدشهدار شود) مخالف بود و آن را «خطر بزرگ» میدانست [۵۶، ۵۷، ۱۴۷].
رویکرد دکتر بهشتی در نقد شریعتی:
- «نقد سازنده»: بهشتی بر «نقد سازنده» تأکید دارد [۷، ۱۳۰، ۱۳۷]. او مخالف هرگونه برخورد «متعصبانه، متحجرانه، لجوجانه و پرخاشگرانه» است و معتقد است که باید با «صلابت و صراحت» اما در عین حال با «حفظ احترام اشخاص» به نقد علمی پرداخت [۱۳، ۱۲۴، ۱۲۵].
- اجتناب از تعصب و جمود: او خواهان فضایی آرام، منطقی و روشنگر برای تبادل نظر است تا از «جنجالهای بیفرجام و بدفرجام» جلوگیری شود [۶۷، ۶۸، ۱۲۵].
- پرهیز از «کوتاهبینی و محدودیت»: بهشتی اعتقاد دارد که باید از «مجموعه کار او [شریعتی] بهرهبرداری صحیح» شود و نباید به دلیل خطاها، تمام آثار ارزشمند او را نادیده گرفت [۱۳۷، ۱۷۴].
- مسئولیتشناسی در تبیین دین: او روحانیون و طلاب را از نقل مطالب «متشابهات» یا «مبهم» که ممکن است موجب گمراهی مردم، بهویژه جوانان، شود، منع میکند [۱۳۹، ۱۴۰، ۱۶۷].
نتیجهگیری: این منبع نشان میدهد که دکتر بهشتی، شریعتی را فردی «پویا، جستجوگر و متعهد» به اسلام میدانست که در مسیر احیای اسلام و جذب جوانان به این مکتب، نقش مؤثری ایفا کرد. با این حال، او نقدهای جدی بر روششناسی و برخی از دیدگاههای شریعتی داشت و بر اهمیت «نقد سازنده» و «برخورد سالم افکار و آرا» تأکید میکرد [۱۳۰، ۱۳۷، ۲۳۱]. او معتقد بود که «انسانِ منصف، انسانِ انصافآور، اسلامِ منصف» شرط اول خدمت در مدرسه است و باید فضایی برای نقد و بررسی علمی فراهم شود.

