یکی از پیچیدهترین روشها در جنگ نرم، استفاده از نام یک قهرمان برای حمله به میراث فکری اوست. استاد محمد سروش محلاتی که همواره خود را پیرو مکتب شهید بهشتی معرفی میکند، در سخنرانی تأملبرانگیز خود درباره «زیارت اربعین» (متن پیاده شده این سخنرانی در ادامه همین مطلب آمده)، با استفاده از یک روششناسی به ظاهر فقهی، شکل کنونی راهپیمایی میلیونی اربعین را زیر سوال برده و آن را حاصل «مصلحتسنجی ما» و نه «الگوی ائمه» میداند.
این یک نقد ظریف و هوشمندانه است. اما آیا این نقد، با مبانی فکری شهید بهشتی همخوانی دارد؟ ما در «تنویر»، با مراجعه مستقیم به آثار آن شهید بزرگوار، نشان میدهیم که نه تنها همخوانی ندارد، بلکه دقیقاً در نقطه مقابل اندیشه ایشان قرار میگیرد.
بخش اول: مغالطه «اخباریگری» در لباس نواندیشی
استاد سروش محلاتی برای نقد اربعین، به روش «اخباریون» متوسل میشود. او استدلال میکند که چون روایتی نداریم که صریحاً به «اجتماع میلیونی» در یک روز خاص دستور داده باشد، پس این شکل از زیارت، اصالت ندارد. این در حالی است که یک فقیه اصولی و پویا مانند شهید بهشتی، هرگز خود را به ظواهر نص محدود نمیکرد. ایشان به سراغ «روح شریعت» و «اصول کلی» میرفت.
بیایید ببینیم بر اساس همان اصول کلی که شهید بهشتی به آن باور داشت، راهپیمایی اربعین چگونه تحلیل میشود.
بخش دوم: پنج اصل از مکتب بهشتی که راهپیمایی اربعین را تأیید میکند
۱. تأکید بر «امتسازی» و حرکت «تودههای میلیونی»:
شهید بهشتی، اسلام را دین «امت» میدانست، نه دین افراد منزوی. ایشان شکوفایی جامعه اسلامی را در گرو «شرکت فعال و آزادانه تمامی نیروهای خلق، یعنی تودههای میلیونی» (کتاب آزادی، هرج و مرج، زورمداری: ص۲۵) میدید. از این منظر، اربعین نه تنها یک بدعت، که باشکوهترین تجلی عملی همان «امتسازی» است؛ جایی که میلیونها انسان هدفدار، هویتهای قومی و قبیلهای را کنار گذاشته و زیر یک پرچم گرد هم میآیند.
۲. انعطاف شریعت و «مصلحتسنجی» هوشمندانه:
سروش محلاتی اجتماع اربعین را «مصلحتسنجی» میداند و آن را در برابر نص قرار میدهد. اما شهید بهشتی معتقد بود که «ممکن است یک کار مستحب در شرایط عادی، در شرایط استثنایی واجب شود.» (کتاب سرود یکتاپرستی: ص ۸۸) ایشان با اشاره به نماز جماعت در صدر اسلام، نشان میدهد که چگونه یک عمل مستحب، به دلیل حفظ «بنیان نهضت اسلام»، ضرورت حیاتی پیدا میکند. از این دیدگاه، اگر راهپیمایی اربعین در شرایط امروز، به «نمایش اقتدار فرهنگی اسلام» و «اتحاد مسلمین» کمک میکند، این مصلحتسنجی نه تنها جایز، که عین عمل به روح شریعت است.
۳. تقدم «روح» عمل بر «شکل» آن:
شهید بهشتی به زیبایی میان «روح» و «شکل» یک عبادت تمایز قائل بود: «روح نماز همیشه هست، اما شکل معمولی نماز برای شرایط معمولی است.» (کتاب ولایت، رهبری، روحانیت: ص۲۰۸) اگر روح زیارت (معرفت، محبت و پیوند با امام) در راهپیمایی اربعین حفظ شود، تغییر شکل آن از یک عمل فردی به یک اجتماع میلیونی، نه تنها انحراف نیست، بلکه میتواند به تعمیق و گسترش هزاران برابری همان روح منجر شود. اصرار بر حفظ شکلهای گذشته، با نگاه پویای بهشتی در تضاد است.
۴. باور به «پویایی» و «تکامل» در زندگی دینی:
سروش محلاتی ما را به «بازگشت به الگوی زیارت ائمه» دعوت میکند. اما شهید بهشتی یک متفکر آیندهنگر بود که به «حرکت تکاملی انسان» و «خلاقیت» (کتاب حزب جمهوری اسلامی: ص۹۴) باور داشت. از منظر ایشان، دین یک پدیده منجمد و موزهای نیست. ظهور اشکال جدیدی از ابراز دینداری مانند راهپیمایی اربعین، اگر در راستای تقویت ارزشها باشد، نشانهی «پویایی» و «تکامل» زندگی دینی است، نه انحراف از آن.
۵. نقش «رهبری» در هدایت امت:
شهید بهشتی معتقد بود «امام باید در حدی جلوتر باشد که امت بتواند او را … عینیت ببیند و به او اقتدا کند.» (کتاب پیامبری از نگاه دیگر: ص۲۴۶) اگر مراجع و رهبران دینی در طول تاریخ، با شناخت مقتضیات زمان، این شکل از زیارت را ترویج و تأیید کردهاند، این دقیقاً در چارچوب همان نقش «هدایتی» و «پیشرو بودن» رهبری تعریف میشود.
سخن آخر: چه کسی از بهشتی فاصله گرفته است؟
نقد استاد محمد سروش محلاتی بر راهپیمایی اربعین، نه تنها یک تحلیل فقهی محدودنگر و مبتنی بر روش اخباریگری است، بلکه در تضاد کامل با مبانی فکری شهیدی قرار دارد که او همواره خود را میراثدار او میداند.
این شهید بهشتی بود که به امت میلیونی، انعطاف شریعت، پویایی دین و نقش هدایتی رهبری باور داشت. سوال اینجاست: آیا نقد اربعین، یک دغدغه برای حفظ «اصالت» دین است، یا تلاشی برای خلع سلاح کردن یکی از قدرتمندترین نمادهای «اسلام سیاسی» با سوءاستفاده از نام شهید بهشتی؟ قضاوت با شما.
خلاصه مفصل از منبع “زیارت اربعین.mp3“
این منبع صوتی، که به مناسبت دهه پایانی ماه صفر و پس از پنج روز از اربعین حسینی ایراد شده است، به بررسی و تأمل در پدیده زیارت اربعین به شکل کنونی آن میپردازد.
- اهمیت و جایگاه زیارت امام حسین (ع):
- سخنران ابتدا با عرض سلام و تسلیت ایام سوگواری، به عظمت حادثه زیارت اربعین اشاره میکند که میلیونها نفر از شیعیان از کشورهای مختلف، غالباً با پای پیاده، برای زیارت اباعبدالله الحسین (ع) به کربلا مشرف میشوند.
- اصل زیارت امام حسین (ع) از نظر شرع بسیار شگفتانگیز، مهم و اساسی است. روایات متعددی بر اهمیت و فضیلت بینظیر این زیارت تأکید دارند، به گونهای که برخی فقها مانند شیخ انصاری معتقدند ثواب و فضیلت زیارت امام حسین (ع) در اوقات خاص، به ویژه برای کسانی که با سختی و از راه دور مشرف میشوند، از بسیاری عبادات واجب بیشتر است. این امر، با وجود اینکه خود زیارت واجب نیست، منشأ مباحث عمیقی در علم اصول شده است.
- تمرکز بر شکل کنونی زیارت اربعین:
- سخنران تأکید میکند که موضوع بحث او نه اصل فضیلت زیارت امام حسین (ع) در اربعین است و نه فضیلت پیادهروی، بلکه تمرکز بر شکل برگزاری زیارت اربعین در سالهای اخیر است که جمعیت چند میلیونی به حرکت درمیآیند و با پای پیاده خود را به کربلا میرسانند.
- چنین اجتماع عظیمی در هیچ زیارت دیگری، حتی زیارت خانه خدا (با وجود تأکید بر پیادهروی در روایات)، دیده نمیشود و منحصر به زیارت امام حسین (ع) در اربعین شده است.
- تمایز عبادت فردی و اجتماعی در شرع:
- برای فهم این مسئله، سخنران به تقسیمبندی احکام شرعی به فردی و اجتماعی اشاره میکند.
- نماز مثال زده میشود: نمازهای مستحب غالباً باید فردی خوانده شوند، در حالی که نمازهای واجب (مانند ظهر، عصر، مغرب، عشاء) تشویق به جماعت دارند. برخی نمازها مانند نماز جمعه نیز صرفاً به جماعت قابل اقامه هستند و فردی نیستند. این نشان میدهد که شرع برای هر عمل، جایگاه فردی یا اجتماعی بودن آن را مشخص کرده است.
- حج و عمره مثال دیگر است: حج واجب (حج تمتع) دارای جنبه اجتماعی بسیار قوی است و در زمان و مکان محدود و مشخصی با حضور اجباری حجاج به صورت جمعی برگزار میشود. اما عمره، از نظر زمانی موسع است و جنبه اجتماعی بودن آن مد نظر شارع نبوده و تشویقی برای اجتماع در آن نشده است.
- سخنران نتیجه میگیرد که شرع به دقت محاسبه کرده که کجا اجتماع مطلوب است و کجا مطلوبیت آن مطرح نشده است.
- ماهیت زیارت امام حسین (ع):
- زیارت امام حسین (ع) یک عبادت است و در ردیف عبادات مستحب قرار میگیرد (بر اساس نظر مشهور فقها).
- مهمتر اینکه، زیارت امام حسین (ع) از نظر زمانی امری موسع است. یعنی در طول سال، هر روز و ساعتی برای زیارت مناسب است و شرع محدودیت زمانی خاصی (مانند نماز جمعه یا اعمال حج) قرار نداده است.
- با وجود اینکه برخی زمانها (مانند شبهای جمعه، اول و نیمه رجب، شعبان، شب ۲۳ رمضان و عید فطر) فضیلت بیشتری دارند، اما گستردگی زمانی زیارت نشان میدهد که اجتماع از نظر شرع در مسئله زیارت امام حسین (ع) مورد نظر نبوده است. زیرا اگر اجتماع مطلوب بود، شارع محدودیت زمانی ایجاد میکرد تا زائران در یک زمان خاص گرد هم آیند.
- تغییر ماهیت عمل از فردی به جمعی:
- سخنران این پرسش را مطرح میکند که آیا تمرکز انبوه زائران در یک زمان خاص (مانند اربعین) و ایجاد یک اجتماع باشکوه میلیونی، با منابع شرعی همخوانی دارد یا اینکه این یک مصلحتسنجی بشری است که ما امروز آن را ترجیح میدهیم.
- اعتکاف مثال دیگر است: اعتکاف یک عمل مستحب فردی و زمانگسترده در طول سال است. اما اکنون، با تمرکز آن در سه روز خاص (۱۳، ۱۴ و ۱۵ رجب)، این عمل که ذاتاً جنبه فردی داشت، تبدیل به یک حرکت جمعی و متمرکز شده است.
- این تغییر، فرد را که میخواسته از جمع فاصله بگیرد و بر خویشتن بپردازد، دوباره به یک اجتماع بازمیگرداند.
- نمونه تاریخی دیگر، دستور خلیفه دوم برای جماعت خواندن نمازهای مستحب شبهای ماه رمضان است که ائمه (ع) (مانند امیرالمؤمنین) با آن مخالفت کردند، زیرا عملی که ذاتاً فردی بود، نمیتوانست به صورت جمعی برگزار شود.
- سخنران تأکید میکند که حرکت جمعی عیناً همان حرکت فردی نیست و فلسفهای که در جنبه فردی زیارت بوده، ممکن است در شکل جمعی آن تغییر کند.
- تفاوت کارکرد زیارت فردی و جمعی:
- زیارت فردی و پیادهروی طبیعی در طول سال، نیازمند اراده، مقدمهچینی، اخلاص و تحمل سختیهاست. این سفر انفرادی یا با گروه کوچک، دارای برکات معنوی خاصی است، از جمله دوری از هیاهوی اجتماعی، افزایش توجه و طهارت نفس.
- در مقابل، زیارت متمرکز و جمعی (مانند اربعین کنونی) تبدیل به یک “حرکت اجتماعی” میشود که همراه با “مانور، شعار، پذیرایی، اسراف، سروصدا و هیاهو” است. این عوامل ممکن است انگیزههای مضاعفی برای حضور برخی افراد ایجاد کند که شاید بدون این هیاهو، رغبتی به حضور نداشته باشند و لذتشان از همین اجتماع و موج جمعی باشد.
- سخنران این پرسش را مطرح میکند که آیا کارکرد زیارت امام حسین (ع) در اربعین به شکل کنونی (با این اجتماع عظیم) با کارکرد زیارت در گذشته (حتی یک قرن پیش) متفاوت نیست؟.
- وی معتقد است که این شکل برگزاری، بر اساس “مصلحتسنجی” ماست و نه لزوماً آنچه که از منابع اسلامی استنباط میشود. او داوری نمیکند که این تشخیص درست است یا غلط، بلکه سؤال میکند که آیا این همان الگوی است که ائمه (ع) ارائه دادهاند؟.
- نتیجهگیری:
- سخنران در پایان بیان میکند که ما نباید به دنبال انتظارات خودمان از زیارت باشیم و اجتماع را گسترده و متمرکز کنیم تا به آن انتظارات برسیم. بلکه باید به تعریف و تلقی زیارت بر اساس آنچه ائمه (ع) فرمودهاند، برسیم و همان الگو را مبنای عمل قرار دهیم.
متن کامل پیاده شده از منبع “زیارت اربعین.mp3“
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطاهرین خدمت دوستان و همراهان گرامی عرض سلام دارم مجدداً به مناسبت یام دهه پایانی ماه سفر سوگواری اباعبدالله الحسین علیه السلام خدمت شما تسلیت عرض میکنم. ۵ روز از اربعین حسینی گذشت. زائران اباعبدالله که به کربلا مشرف شده بودند به اوطانشان برگشتند. خداوند از همه اونها به احسن وجه قبول بفرماید و به ما هم توفیق زیارت اباعبدالله الحسین علیه السلام را با معرفت کامل عنایت بفرماید. مسئله زیارت اباعبدالله در روز اربعین با خصوصیاتی که در سال اخیر اتفاق میافتد به لحاظ جامعه تشیع یک حادثه قابل توجه و یک برنامه مهم تلقی میشود. شیعیان در مقیاس میلیونها نفر از کشورهای مختلف در این برنامه و به قصدار اباعبدالله اون هم با پای پیاده مشارکت میکنند. عظمت این حادثه موجب آن میشود که ما درباره آن بیشتر فکر کنیم و تأمل کنیم و بهتر آن رو بشناسیم. البته اصل مسئله زیارت امام حسین یک مسئله شگفتآور و مسئله مهم و اساسیست. تعبیراتی که در روایات ما درباره اهمیت این زیارت است تعبیرات بسیار عجیبیست. تأکیدی که ائمه هم بر انجام زیارت حضرت دارند اون تأکیدات هم فراوان ست که درباره کمتر عملی چنین تأکید و ترقی را میتوان دید و همین روایات منشأ آن شده که در کلمات فقها هم تعبیرات بسیار سنگینی درباره اهمیت و عظمت زیارت حضرت دیده شود در برخی از آثار شیخ اعظم جناب شیخ انصاری این تعبیر هست که لا شک فی ان زیاره الحسین علیه السلام فی الاوقات المعهوده من النواه البعیده المشتمله علی مشاق کثیره لا یبلغها فی الفضل وثواب کثیر من العبادات الواجبه ضلاً عن الواجبات توسلیه مضمون این جمله این هست که زیارت امام حسین در اوقات خاصی که برای زیارت هست اون هم از سوی کسانی که با سختی زیاد و از مناطق دوردست توفیق زیارت پیدا میکنند فضیلت و ثواب چنین زیارتی از بسیاری از عبادات واجب بیشتر است. عمل ذاتاً واجب نیست ولی از بسیاری از عبادات ثواب و فضیلت بیشتری پیدا میکنه و این خودش منشأ مباحثی بهخصوص در علم اصول شده که چگونه ممکن است عملی که ه واجب نیست ارزشش از بسیاری از اعمال واجب بیشتر باشه. من در این برنامه این مسئله رو نمیخواهم دنبال کنم. فقط خواستم اشاره کنم که اهمیت مسئله زیارت امام حسین غیرقابل تردید هست. نک نهایی که به تناسب درباره زیارت اربعین به خصوص قابل طرح هست از دو جهت است. جهت اول اصل زیارت امام حسین در اربعین است که برخی از روایات در این زمینه وارد شده است. این هم محل بحث بنده نیست.
دوم زیارت امام حسین در اربعین است به شکلی که در سالهای اخیر برگزار میشود که جمعیت چند میلیونی به حرکت در میآید و با پای پیاده خود را به کربلا میرسانند. صحنهای که که در طول سال تکرار نمیشود نسبت به زیارت امام حسین اربعین است که چنین موقعیت و جایگاهی داره و از سوی دیگر نسبت به غیر امام حسین هم ما چنین تشریفاتی رو چنین اجتماعی رو نمیبینیم با اینکه مثلاً سبت به زیارت خانه خدا هم در روایات ما وارد شده پیاده رفتن فضیلت و ثواب زیادی داره و ائمه علیهم السلام برخی اهتمام داشتند به اینکه با پای پیاده به زیارت خانه خدا بروند ولی همینک همه اون سنتها در یک جا خلاصه شده و در یک زیارت منحصر شده در کربلا برای زیارت امام حسین اون هم در خصوص اربعین این نکته رو از این جهت بنده میخوام یک تأملی درباره اون داشته باشم و برگردم به اینکه آیا بر اساس اون ی که از ائمه علیهم السلام در زمینه زیارت حضرت به دست ما رسیده است چه استفادهای میتوان داشت؟ چه الگویی میتوان استخراج کرد و کیفیت زیارت و شیوه زیارت و به زیارت رفتن حضرت را از اون آموزههایی که که ائمه علیهم السلام داشتهاند چگونه میتوان استنباط نمود. برای پاسخ دادن به این سؤال توجه به این نکته لازم هست که مجموعه احکام و دستوراتی که به ما رسیده است در موضوعات مختلف احکام فقهی ارتباطی بین این احکام وجود داره و هر کدام از این احکام به شیوه خاصی در یک مجموعه بزرگتر در کنار همدیگه قرار گرفتاند. برخی از این احکام جنبه فردی داره. برخی از این احکام جنبه اجتماعی داره. در برخی اونها دعوت به اجتماع به صورت استحباب هست. در برخی از اونها اجتماع به عنوان یک شرط برای صحت عمل هست و همه این احکام در منابع ما و به برکت روایات اهل بیت کاملاً تفکیک شده و در یک یک جدول منظم جایگاه هر حکمی مشخص است که این حکم چه جایگاهی داره مثلاً نماز رو شما در نظر بگیرید نماز گاه نماز مستحب است گاه نماز نماز واجب است ولی همین نماز از نظر اینکه انسان فرادا و به تنهایی برگزار کند و یا اینکه نماز را به جماعت برگزار کند دو حکم متفاوت دارد اگر نماز نماز مستبیست الزاماً باید به صورت فردی و فرادا برگزار شود ما نمی یتوانیم نماز مستحب را به جماعت بخوانیم. اما اگر نماز نماز واجب هست سبقه اجتماعی در آن مطلوبه با هم برگزار کردن و به جماعت انجام دادن. نماز ظهر، نماز عصر، نماز مغرب، عشا اینا رو تشویق و ترقیب شده.
است به جماعت و فرمودهاند هر یک مأمومی که اذا بشود ثواب جماعت افزایش پیدا میکنه و گاهی هم بالاتر اصلاً برخی از نمازها چنان سبقه اجتماعی داره که به صورت فرادا قابل اقامه کردن نیست مثل نماز جمعه حتماً باید به کل جماعت برگزار شود. ببینید اینا مراتب مختلفیست که برای شیوه برگزاری یک عمل در شرع مقدس هست و فرض بر اینه که نماز یک عبادت است و شیوه برگزاری آن رو هم ما از شرع مقدس میگیریم. اونی که باید فرادا ش باشد فراداست اون که باید جماعت باشه جماعته و اونی هم که جماعت درش مستحبه که ما میتوانیم انتخاب کنیم و ترجیح به جماعت هستش اما جایگاه هر کدام از اینها کاملاً مشخصه که کدام یک سبقه فردی و کدام یک سبقه اجتماعی داره. ین یک مثال مثال دوم حج خب یک حج همون حجیست که در فصل حج انجام میگیره الحج اشهر معلومات که جنبه اجتماعی در آن بسیار قویست زمان محدود مکان مکان محدود در منا در عرفات همه حجاج با هم جمع میشوند و به صورت قهری این اجتماع تحقق پیدا میکند. هرچند عمل هر شخص حاجی وابسته به دیگری نیست. اما همه اونها با هم این عمل رو باید انجام بد ک مکان این وقوف اتفاق میفته این مربوط به اون حج واجب هست اما وقتی که شخص میخواد یک عمرهای انجام بده او دیگه زمانش موسع هستش در ماههای مختلف در طول سال میتواند مشرف شود محرم شود طواف انجام بده و اعمالش رو به پایان برسانه. در اینجا اجتماع نه شرط است و نه نسبت به اون شرع مقدس نظر خاصی داشته. بله برخی از زمانها برای انجام عمره مطلوبتر هستش. مثلاً ماه رجب. ولی در همون ماه رجب هم اشخاص ودشون انتخاب میکنند و جنبه اجتماعی بودن عمل مورد نظر نیست. تشویق و تأکیدی هم نشده بر اینکه همه در این روز در یک مکان در یک زمان با هم این عمل رو انجام بدهند. برخلاف اون حج واجب که در زمان مناسب خودش حج تمتع باید انجام بگیره. ببینید شرع همه اینها رو محاسبه کرده و معلوم کرده کجا اجتماع مطلوب است کجا اجتماع از نظر شرع مطلوبیتش مطرح نشده؟ حالا نکتهای که وجود داره در زمینه زیارت و زیارت امام حسین علیه السلام اولاً باید بدانیم که زیارت اباعبدالله الحسین در ردیف عبادات است یعنی ماهیت ماهیت عبادته نماز عبادته زیارت خانه خدا عبادت زیارت قبر پیغمبر م عبادت زیارت امام حسین هم ماهیت عبادت داره. نکته دوم اینکه این عبادت در ردیف عبادات مستحب هست. شاید برخی از علمای ما در گذشته بودهاند و به اونها نسبت داده شده که قائل به وجوب زیارت امام حسین بودهاند. ولی طبق اون نظر معروف و مشهور که همینک فقهای ما هم بر این فتوا هستند زیارت از عبادات مستحب است. این هم نکته دوم. نکته سوم اینکه زیارت از نظر زمانی امری موسع است.
یعنی در طول سال هر روزی مناسب است برای زیاد دارد هر ساعتی مناسب است برای زیارت و در مسئله زیارت شرع مقدس محدودیت زمانی قرار نداده مشخصه نه مثل نماز جمعه هست که ظهر روز جمعه باید انجام بگیره نه زودتر و نه دیرتر ه مثل اعمال حجه که در ذیحجه باید باشه نه زودتر و نه دیرتر. خب حالا تفاوت اینه که در حج هم زمان محدود است هم مکان محدود است. مثلاً در وقوفین زمان و مکان هر دو محدوده. در نماز جمعه زمان محدوده ولی مکان محدود نیست. لذا در شهرهای مختلف مسلمونها میتوانند روز جمعه نماز جمعه داشته باشن ولی همه در یک زمان باید این عبادت رو برگزار بکنن. نسبت به زیارت اباعبدالله الحسین البته مکان محدوده. یعنی در ر کربلا و در حائر حسینی حت الامکان ولی زمان موسعه هرچند برخی از زمانها فضیلت بیشتری داره زیارت در اول ماه رجب نیمه رجب شعبان شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان روز عید فطر اینا افضله ولی در عین حال اون وسعت از نظر زمان هست از این که چنین وسعت زمانی را شرع قرار داده ما میتوانیم بفهمیم که اجتماع در مسئله زیارت از نظر شرع مقدس مورد نظر نبوده چون اگر میخواست اجتماع باشه لباس محدودیت از نظر زمانی به وجود بیاره ما هستیم و انتخاب یک زمان از میان همه ایام سال خب حالا کاری که در اینجا میتوان داشت و تغییری که میتوان به وجود آورد و باید درباره او تأمل کرد اینه که آیا مناسب است تا ما تمرکزی از نظر زمانی در زیارت به وجود بیاریم و انبوه زائران را در یک زمان در اون مکان مقدس جمع کنیم. ممکنه ما مصلحت را چنین ببینیم که یک روز اهمیت بیشتر داره و اجتماع باشکوه میلیونی در اون روز مانند اربعین در کربلا تشکیل شود. ممکنه ما اینطور ترجیح بدیم، مصلحت بدانیم ولی سخن در این ت که آیا از این منابعی که در اختیار ما قرار گرفته میتوان استفاده کرد که یک تمرکز در سال یک اجتماع فوقالعاده در سال ما ایجاد کنیم و شرع بر این مطلب تأکیدی داشته و مصلحتی را شارع مقدس مورد ملاحظه قرار داده اینو میشه به شرع نسبت داد یا نه؟ مثالی عرض بکنم ببینید مثلاً یکی از عبادتها اعتکاف هستش خب اعتکاف در طول سال انسان میتونه در ماههای مختلف داشته شته باشه حالا غیر از اون دو روزی که روزه گرفتن در سال ممنوع هستش در ماههای مختلف انسان میتونه بره در مسجد جامعه شرق یا در اون چهار مسجد یعنی مسجدالحرام مسجدنبی و مسجد کوفه و بصره اونجا اعتکاف بکنه در طول سال مطلوبه ما میاییم و این عمل را یک سازماندهی میکنیم و به شکل متمرکز درمیاریم.
چطور؟ ۳ روز در ماه رجب رو سیزدهم و چهاردهم و پونزدهم رو تعیین میکنیم و اون عمل اعتکاف رو که به صورت آزاد اشخاص در طول سال میتوانستند عتکاف بکنند و حتی اعتکاف در ماه مبارک هم در دهه آخر پیغمبر اکرم داشتن ما میاییم و اینو متمرکز میکنیم در نیمه ماه رجب و همه جا اجتماع معتکفین رو در ماه رجب داریم یه اجتماع متمرکز کز اینجا در واقع یک تغییری در جایگاه عمل اتفاق میفته. خوب دقت بفرمایید. یعنی یک حرکتی که ذاتاً از نظر شرع جنبه فردی داشت. اینو تبدیل میکنیم به یک حرکتی که جنبه جمعی پیدا میکنه. ر کسی در هر زمانی که شرایط خودش و شرایط روحیش مناسب هست میره ۳ روز در مسجی میماند و معتکف میشود و به خودش میپردازه و از جمع و جامعه فاصله میگیره و ارتباطاتش رو کاهش میده مجدداً او رو ما به یک جمع دیگری برمیگردانیم و در یک زمانی که اون زمان نیمه ماه رجب هست همه کسانی که علاقهمند به اعتکاف هستند رو تشویق و ترقیب میکنیم و میاریم در این زمان مکان هم که مکان محدود هست اونجا دو مرتبه یک جامعهای درست میکنیم او توی اون ی اجتماعی باید قرار بگیره و قرار میگیره و برای او برنامهریزی میکنیم. این تغییر هست یا تغییر نیست؟ این اعتکاف همان اعتکافیست که در شرع مقدس مطرح شده یا نه اعتکاف است با یک تفاوت در فضا با یک تفاوت و تغییر در شیوه انجام عمل ما میدونیم که وقتی عمل مستحبی مثل نمازهای مستحب در شبهای ماه مبارک رمضان رو خلیفه دوم دستور داد که به جماعت برگزار کنن خب مردم میآمدن این نماز مستحب رو میخوندن و در مسجد هم ور داشتند و خلیفه هم در شب ماه مبارک دید که مسلمونها به شکل پراکنده دارن این عمل رو انجام میدند خب گفت حالا جماعت برگزار کنیم عملی را که ذاتاً فردی بود میخواست به صورت جمعی برگزار بشه عبادته آیا ما مجاز هستیم نماز مستحب رو به جماعت برگزار بکنیم. خب اینجا ائمه ما علیهم السلام امیرالمؤمنین علیه السلام اینا مخالفت کردن و گفتن این کار جایز نیست. بعد هم که امیرالمؤمنین به قدرت رسید میخواست جلوی اون کار رو بگیره که به هر حال به نتیجه نرسید و نپذیرفتند. سخن در اینه که آیا حرک کت جمعی عیناً همان حرکت فردیست. سخن در این است آنچه را که فرموده بودند حرکت فردی بود یا جمعی بود؟ فردی را تبدیل به جمعی میکنیم. ما تبدیل میکنیم چگونه؟ ائمه علیهم السلام از ابتدا نظرشون بر حرکت جمعی بوده است. به چه دلیل؟ خب در گذشته هم تشویق به زیارت هم تشویق به پیاده رفتن به زیارت در منابع و متون ما وجود داشته. نه اصل زیارت مورد تردید فضیلتش و نه فضیلت پیاده رفتن. در طول سال هم که زیارت امام حسین با د شده.
زمانهایی هم که فضیلت پیدا میکنه که زیاده. حتی به صورت هفتگی هر شب جمعه. خب اگر بخواد زیارت به شکل طبیعی حتی با پای پیاده باشه قهراً افراد در طول سال تشرف پیدا میکنند به محضر آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام. همان طوری که الان هست اصل زیارت و در طول سال هم کسانی که آمادگی دارند بخشی یا همه راه را هم پیاده میروند. این حرکت یک حرکت فردیست. خب این حرکت فردی چه تفاوتی میکنه با حرکت جمعی؟ با اینکه ما تمام بار این زیارت پیادهروی ر زیارت رو از تمام سال برداریم و بر یک روز متمرکز کنیم. وقتی به صورت پراکنده در طول سال هست یعنی طبیعی برگزار میشه فرد با یک انگیزههایی میاد. خیلی احتیاج داره به اراده. خیلی احتیاج داره به تمهید مقدمات. خیلی احتیاج داره به اخلاص. کسی میبینه و متوجه میشه نه امکاناتی وجود داره نه پذیرایی وجود داره سختیهای یک سفر تنهایی یا سفر یک گروه که حرکت میکنند و میاند و خب این سفر عوارض طبیعی داره بیابان هست حرکت کردن هست سیر پیاده در سرما در گر ا و از اون طرف یک عوارض و برکات معنوی داره. شخص چند روز در سفر هستش اونم سفر بدون امکانات خاص لوازم خودش رو و ما یهجشو برداشته و با چند نفر از دوستانش حرکت میکنن و حالا توجه داره و ذکر میگه و یک سیر باطنی هم به صورت طبیعی اتفاق میفته. همان طوری که سیر ظاهری طبیعی هست یک سیر و سلوک معنوی هم شخص پیدا میکنه و یه مقداری دور از هیاهوهای اجتماعی قرار میگیره و بر توجهات او و بر طهارت نفس او افزوده میشه این شکل طبیعی و یه موقع هست که نه همین موضوع در طول سال چند روزی رو به یک مناسبت تمرکز داریم و تشویق میکنیم. اونوقت اون حرکت تبدیل به یک حرکت اجتماعی میشه. مانور هست شعار هست پذیرایی هستراف هست سر و صدا هست هیاهو هست و خود اینها انگیزههایی میشه که برخی از افراد برای حضور در این اجتماع احساس رغبت مضاعفی پیدا بکنند که اگر این هیاهو و سر صدا نباشه برای اونها دلچسب نیست. لذت میبرند از این اجتماع و دوست دارند در این موج بگیرند و بعدم که برمیگردن همش از لذت این حرکت اجتماعی سخن میگویند. ما اون حرکت طبیعی را که در طول سال میتونست اتفاق بیفته اینجا متمرکز کردیم.
با اینکه اربعین یکی از زمانهای مناسب و افضل برای زیارت هستش ولی نه شما در مفاتیح مراجعه بفرمایید زیارت امام حسین زمانهای فضیلت دار برای زیارت زمانهای مختلفیست و اون طوری که انسان استفاده میکنه خیلی از اینها ممکنه از اربعین افضل باشه از زیارت اربعین زیارت در اربعین زیارت در اول ماه رجب نیمه ماه رجب در ماه شعبان در خود شب بیست و سوم ماه رمضان و این مناسبتها رو زیارتهای خاص یعنی اوقات زیارت مخصوص است هم زمانش فضیلت داره و هم متن زیارت هست که در این شب مرحوم محدث امی این متنها رو آوردن که در ماه رجب امام حسینو زیارت کردید این رو بخونید یا شعبان این یا در ماه رمضان یا در روز عید فطر مثلاً این متن رو اینا مورد احتمام بوده. خب چه مانعی داره که این شرایط رو تشویق رو این ترقیب را همون طوری که از روایات استفاده میشه به شکل عام ما برای مردم داشته باشیم؟ هم اصل زیارت رو هم شیوه زیارت رفتن رو و هم یاده رفتن رو و اون موقعی که ائمه علیهم السلامم تشویق میکردن به پیاده رفتن. پیاده رفتن به شکل طبیعی بوده. الان همین رو ما تشویق بکنیم. عمل فردی وقتی به صورت یک عمل جمعی در میاد اساساً یک تغییراتی در ذات و ماهیت ش به وجود میاد. اگر ما از منابعون استفاده کردیم که شرع یه مطلوبیتی هم برای اجتماع قائله کما اینکه این مطلوبیت رو در نماز جماعت میبینیم خب همینو میپذیریم. اگه بالاتر شرط بودن رو فرمود مثل نماز جمعه که اصلاً بدون اجتماع نمیشه برگزار کرد. چ ه چنین شاهدی نداشته باشیم عملی که به صورت طبیعی وقتی مطرح میشده جنبه فردی پیدا میکرده و فلسفهای رو که داشته در همین جنبههای فردی تحقق پیدا میکرده ما الان داریم یک تغییری درش به وجود میاریم تغییر در کارکردشه تغییر در کارکرد کارکرد زیارت امام حسین در اربعین حتی به شکل پیادهروی در ۵۰ سال قبل در ۶۰ سال قبل در یک قرن قبل در اون زمانی که مرحوم حاج میرزا حسین نوری برش اهتمام داشته یا بزرگ بزرگان دیگه کارکرد اون زیارت رفتن با کارکرد این زیارت و به این شکل با این اجتماع دو کارکرد متفاوته ما بر اساس مصلحتسنجی خودمان امروز میگیم مصلحت شیعه در این است که اینگونه زیارت اربعین را برگزار کنیم این تشخیص ماست نمیگم این تشخیص درسته نه میگم این تشخیص غلطه. من داوری درباره مصلحت نمیکنم.
من عرضم اینه که از منابع اسلامی چه شکلی از زیارت استفاده میشه و آیا اونچه را که ما به این شکل امروز انجام میدهیم همون چیزیست که در الگویی که ائمه علیهم السلام فرمودهاند آمده اونا به ما خط دادند که اینگونه برگزار کنیم یا نه؟ ما اینگونه سبک و روش رو انتخاب کردیم و این تمرکز رو به وجود آوردیم و بر اساس این شکل که ما ترجیح دادهایم این عمل داره انجام میگیره. اگه ما انجام یدیم استنباط ماست سلیقه ماست تشخیص ماست اونوقت باید مشخص شود که آیا با این سلیقه با این مصلحت آیا جایگاه زیارت تغییر پیدا کرده و تغییر پیدا میکند یا نه؟ ما امروز نباید به دنبال انت انتظارات خودمان از زیارت باشیم و این اجتماع را گسترده میکنیم و متمرکز و هرچه انبوهتر برای اینکه به انتظارات خودمان برسیم چون یه تعریف خاصی از زیارت داریم نه ما باید به تعریف و تلقی زیارت بر اساس آنچه که ائمه علیهم السلام فرمودن برسیم و همین الگو رو رو مبنای برای عمل قرار دهیم. خداوند همه ما را بر آنچه که رضایت خود او هست توفیق عنایت بفرماید. السلام علیکم و رحمت الله و برکاته.