استقلال

استقلال

استقلال

این سخنرانی بر سه اصل استقلال واقعی ایران پس از انقلاب، جمهوریت متکی بر رأی ملت و لزوم اسلامی شدن جامعه تأکید دارد و مردم را به پایداری، قناعت و اتکا به خود برای حفظ این دستاوردها فرا می‌خواند.

خلاصه مفصل

این سخنرانی شهید بهشتی به تبیین سه رکن اساسی انقلاب اسلامی ایران، یعنی استقلال، جمهوریت و اسلامیت می‌پردازد. سخنران ابتدا با یادآوری سرنگونی رژیم گذشته که آن را استبدادی و وابسته به استعمار می‌داند، بر اهمیت استقلال به دست آمده تأکید می‌کند. او این استقلال را «واقعی» توصیف کرده و استدلال می‌کند که دیگر این ابرقدرت‌ها نیستند که برای سرنوشت ایران تصمیم می‌گیرند و از مردم می‌خواهد تا این دستاورد بزرگ را باور داشته باشند و در آن تردید نکنند.

در بخش دوم، سخنران به ماهیت «جمهوری» نظام می‌پردازد و آن را نظامی مبتنی بر آرای ملت معرفی می‌کند. او با اشاره به مراحل مختلف رأی‌گیری، از جمله همه‌پرسی برای تعیین نوع نظام و تصویب قانون اساسی، بر اصالت مردمی آن تأکید کرده و با مقایسه آن با نظام‌های کشورهای همسایه و حتی فرآیندهای انتخاباتی در آمریکا، مدل ایران را اصیل‌تر می‌داند.

در نهایت، سخنران به هدف نهایی انقلاب، یعنی «اسلامی شدن» هرچه بیشتر جامعه، اشاره می‌کند. او با بیان داستان بنی‌اسرائیل، به مردم یادآوری می‌کند که رسیدن به یک جامعه آرمانی اسلامی نیازمند تحمل سختی‌ها، پایداری و استقامت است. وی مردم را به قناعت و پرهیز از مصرف‌گرایی دعوت کرده و بر لزوم خودکفایی و قطع هرگونه وابستگی به شرق و غرب تأکید می‌کند تا استقلال کشور در تمام ابعاد حفظ و تکمیل شود.

متن پیاده شده سخنرانی شهید بهشتی با عنوان استقلال

بسم الله الرحمن الرحیم سلام فراوان بر همه شما برادران و خواهران گرامی باد این دیدار مثل اینکه دومی دیداریست که با شماها در بانک ملی دارم در اون دیدار اول که قبل از پیروزی انقلاب بود میام ا هم صحبت کنیم و تبادل نظر کنیم که چطور می‌تونیم رژیم استبدادی دستنشونده استعمار رو هرچه زودتر سرنگون کنیم و بفرستیمش اونجا که عرب نمی‌اندازه. در این دیدار به این مناسبت در خدمتتون هستم که چطور عمل کنیم که استق لال سطح بالای به دست آمده در این انقلاب رو هم نگهداری کنیم هم به مرحله کمال برسونیم در اینکه ما امروز مستقلیم پایتخت‌های ابرقدرت‌ها و نوچه قدرت‌های جهان برامون نمی‌تونن تصمیم بگیرن. در این فکر می‌کنم تردیدی نداشته باشیم. اگر کسی تردیدی داره در اینکه امروز ما خودمون هستیم که تصمیم می‌گیریم و اجرا می‌کنیم و در این جمع ما هم هست خجالت نکشه پاش همین حالا بیاد اینجا یه قدری با هم گفتگو کنیم تا برای او هم روشن بشه که بابا ما امروز مستقلیم دمون درباره اوضاع و احوال داخلی و خارجیمون مطالعه می‌کنیم. خودمون تصمیم می‌گیریم. دیگران نه برای ما و نه به جای ما درباره مسائل ایران ام کان تصمیم‌گیری ندارن. همه عصبانیت‌های آقای کارتر و اربده کشی‌های نوکران نهان و آشکار سیاست استعماری آمریکا در منطقه از همینه. شما ببینید توی این کشورهای همسایه انقلاب‌هایی شد ولی کدومشون مستقلن؟ بله در عراق هم انقلاب شد و عوض شد رژیم سلطنتی عراق سرنگون شد جاش جمهوری اومد اما همون اول که اومد چه جمهوری اومد یک جمهور متکی به همه چیز غیر از خود جمهور آخه این جمهوریه جمهوری یعنی حکومت متکی به جمهور جمهور یعنی چه یعنی توده مردم کجای حکومت عراق به جمهور و توده مردم عراق متکیست عالم سیاست گاهی می‌بینیم که سیاست بازان در وقاعت و پررویی به جایی می‌رسن که دومی نمیشه برا اون پیدا کرد. در اخبار ویژه می‌خواندم که رادیو بغداد در بخش فارسی خطاب به مردم ایران می‌گوید ای مردم ایران شما آزادی ندارید. لابد منظورش اینه که یک کاری بکنیم ما که ما هم مثل مردم عراق آزاد بشیم و اینو در چه روزهایی میگه؟ در روزهایی که در عراق یک عالم دینی برجسته فکر ارزنده و فقیه عالی قدر و روشنفکر و مورد توجه عامه مردم رو در داخل و خارج می‌گیرن می‌برند و از سرنوشتش خبرهای وحشتناک به گوش می‌خوره و ۱۰ صد و هزار هزار می‌گیرند. رو می‌کشند و نابود می‌کنند. خوب طبیعی‌ست که رژیم تحمیلی بحثی عراق نتونه تحمل کنه نظام جمهوری اسلامی ایران را که ی‌گوید من جمهوری اسلامیا هم در جمهوری بودنش راستگوست هم در اینکه در اینکه چی اسلامی هست ها نه می‌کوشد اسلام می‌شود هم در اینکه می‌کوشد اسلام می‌شود اجازه بدید قراره اینجا آزاد و راست و حساب شده حرف بزنیم بهخصوص پیش شماها که دیگه اهل حساب و کتابم هستید دنگ و دینارش رو حسابشو دارید البته بالاتر از من و شما یک حساب یک ابرسابرس یک حسابرس از همه حسابش‌تر وجود داره به حساب او دقیق حرف بزنیم جمهوری هست و می‌کوشد اسلامی با اشد و هر روز گامی در راه اسلامی شدن برمی‌داره. خب درباره اسلامی بودن و اسلامی شدن خیلی حرف داریم. حدش چیه؟ تا چه اندازه سرعت و شتاب لازم داره جای صحبته. اما در جمهوری بودن حکومت و نظام کنونیم تردیدی هست مگر نه اینکه ما ۲۲ بهمن پیروز شدیم ۱۲ فروردین فقط ۲ ماه فاصله از ملتمون پرسیدیم چه نظامی رو می‌خواهید اون ی رو که می‌خواهید بهش رأی بدید بر طبق شعارهای راهپیمایی‌های میلیونیت‌تون استنبط رهبری شما و مدیریت موقت کشور شما و جامعتون این است که جمهوری اسلامی می‌خواهید با این این حال جمهوری اسلامی رو به رأی می‌گذاریم. هر کس می‌خواد بده آری هر کس نمی‌خواد بده نه. ورقه نه رو بده تو صندوق بریزه. با اکثریت قاطع گفتید جمهوری اسلامی می‌خوایم. یه عده‌ای هم قهر کردن گفتن نه این‌جوری نه یه جور دیگه رأی‌گیری کنید تا ما رأی بدید. ی هم قهر نکردن اومدن گفتن ما جمهوری می‌خوایم هستن یا جمهوری دموکراتیک می‌خوایم یا جمهوری مطلق می‌خوایم. یه عده‌ای هم اینجا بودن که روشون نشد هنوز بگن ما رژیم شاهنشاهی می‌خوایم. بودن یه عده‌ای ولی روشون نشد. ولی همه می‌دونستید که اکثریت قاطع ملت رأی دلخواه آزادش جمهوری اسلامی بود و هست به این ترتیب با اینکه انقلاب اصولاً با شرکت توده‌ها به پیروزی رسید نه متکی بر سرنیه‌ها ۲ ماه بعد از پیروزی متکی به رأی مستقیم ملت وضع خودشو مشخص کرد از ۱۲ پرورد ۸ تا امروز دیگه آدم ماند مغرض کوردل کورچشم می‌خواد که شک کند که این نظام واقعاً جمهوری و متکی به آرای جمهوره. خب نظام بحثی عراق تا حالا موفق شده یه بار این کارو بکنه یه بار رأی بگیره حتی موفق به گرفتن رأی قلابیشم نشده چرا به موفق به گرفتن رأی آزاد بعد گفتیم خب حالا چی می‌خواید قانون اساسی می‌خواد یک عده آدم خبره صاحب نظر انتخاب کنید بیان بنشینن نون اساسی رو که یک پیش‌نویسی اول براش تهیه شده بود و منتشر شده بود و دربارهش مدت‌ها اظهار نظر شده بود موافق و مخالف حرفاشونو زده بودن برای آخرین مرحله بررسی کنن پیشنویس تهیه کنن اونم بیاید بهش رأی بدید باز اون رو هم به رأی مردم گ گذاشتیم و مردم حدود ۱۶ میلیون بهش رأی دادن رأی موافق دادن خوبا بعد از اینکه ۱۶ میلیون رأی دادن آیا شما کمترین فشاری چیزی تو این مملکت دیدید که بگوید آی باید این بار هم حتماً بالای ۲۰ میلیون رأی بهش داده بشه نه همچین فشاری وجود داشت گر مملکت مملکتی بود که رأی در او آزاد نبود، پرستیژ یک نظام بنیاد ایجاب می‌کرد، کمترین اقدامی برای بالاگه داشتن سطح رأی و نزدیک بودن او به حد نصاب رأی اصل جمهوری اسلامی انجام بده. ولی این رأی ارزش نداشت. حتی اگر ۱۴ میلیون، ۱۳ میلیونم رأی می‌دادن اشکالی نداشت. مهم این بود که اکثریت مطلق این ملت، اکثریت رأی‌دهندگان این ملت آزادانه بگوید این قانون اساسی را می‌خواهد یا نمی‌خواهد. اونم رأی داد. بعد از قانون اساسی بر طبق اون باید رئیس‌جمهور انتخاب میشد. خب نتخاب رئیس‌جمهور چه قدرتی و چه زوری اعمال شد؟ آیا برادرمون آقای بنی‌صدر به همون صورت رئیس‌جمهور است که آقای صدام حسین در عراق یا نه؟ اونایی که موافق بودن با اینکه ایشون رئیس‌جمهور باشه آزاد رفتن رش صندوق انداختن رأی رو درآوردن شمردن گفتن آقای بنی‌سعد با اکثریت بالارا رئیس‌جمهوره. بعد هم گفتیم مجلس می‌خوایم بر طب قانون اساسی و گفتیم برای اینکه نمایندگان مردم با اکثریت مطلق آراحت الامکان به مجلس برن، پایه انتخاب نماینده رو بر اکثریت مطلق آرا می‌گذاریم. نز نزدیک به ۹۵ نفر نماینده با اکثریت مطلق مردم انتخاب شدن تا بقیه و در این رأی‌گیری هم اگر کسی مدعیست که یک نفر به او زور گفته بیا برو به کی رأی بده اعلام کنه ممکنه بگه من می‌خواستم به حسن رأی بدم سواد نداشتم به یه نفر دادم تقلب کرد حسینو نوشت اما این غیر از اینه که اعمال زور و دیکتاتوری شده باشه این کسانی که با در تهران با آرای بالای ۱ میلیون به مجلس رفته‌اند این یک میلیون‌ها چگونی به دست آمده؟ با زور با فشار این مملکت وقتی می‌گوید من جمهوری هستم و جمهوری بودنم اصیل و راسته صداقت دارد در این سخنش باور کنید که اگر آرای همین ملت رو و انتخابات همین ملت رو با انتخابات آمریکای مدت ادی و برپا کننده مجسمه غولپیکر فرشته آزادی مقایسه کنید با همه اینکه ما از نظر ناتوانی عده‌ای از رأی‌دهندگان بر نوشتن رأی به دست خودشون و مسائل دیگری که در این انتخابات وجود داشته و انشاءالله با همت مردم و با تکامل شما مردم دوره به دوره بهتر خواهد شد. با اینکه نقاهایی داریم از این نظر بر انتخاباتمون وقتی این انتخابات رو با انتخابات همون آمریکا مقایسه کنید انتخابات شما مردم اصیل‌تر بود. میگید نه؟ لطف بفرمایید نقش یونیست‌های آمریکا رو در هر مرحله از انتخابات یه دور مطالعه کنید. ببینید این رؤسای جمهور آمریکا این فرعون‌های زمان در برابر چند میلیون صهیونیست آمریکایی چه خودباختگی دارن؟ کارترم نه فقط کارتر همه کله‌گنده‌های سیاسی آمریکا هم حق دارند که عصبانی باشن از این انقلاب و از این پیروزی برای اینکه اون‌ها مغرورانه می‌گویند آمریکا مهد آزادیست. حالی که فقط کافیست شما ۱ سال در آمریکا گردش کنید ببینید تو این مهد آزادی چه خبره تبلیغاتشون و دستگاه‌های تبلیغاتیشون اربده می‌کشه که هنوز رژیم ایران نتوانسته امنیت کامل در ایران برقرار کنه در فلان روستا چه کردن در فلان ناحیه مردی چه پیش آمد؟ ۲ سال قبل. ۲ سال قبل کمی دیرتر از حالا باز لطف کنید نشریات ساحل غربی آمریکا رو مربوط به ۲ سال قبل مطالعه کنید. در ۲ سال قبل اخبار ه‌های مسلحانه جنایی س*** انحرافی کجا؟ تو کوها توی بیابونا نه ایالت شهرهای مختلف دو ایالت شمال غربی آمریکا بلکه با لس‌آنجلس حساب کنید اونم همین‌طور تمام این ناحیه را یک موجی از ناامنی ناشی از حملات مسلح فرا گرفته بود. وحشت آور و چندش آور. حالا یه ملتی پس از یک انقلاب بنیادی که کل یک نظام و رژیم را می‌خواد برداره نظام دیگری جاش بگذاره، نیروهای انتظامیشو می‌خواد بازسازی کنه، یک مقدار این گوشه و اون گوشه ضعف امنیت داره. ید حقوق و کرنا‌های تبلیغاتیشون چه می‌کنه؟ اینا ناشی از حسد و رشک آمریکاست. نمی‌تونن ببینن شما مردم جمهوری واقعی دارید. تازه اگه شما فقط می‌خواستید جمهوری داشته باشید و جمهوریتونو مقید نبودید یک نوع تازه از جمهوریت یعنی جمهوری اسلامی بکنید این قدرها دچار خشم نمیشه. شدند. عامل مهم خشم این است که این جمهوری می‌خواهد به یاری خدا و با همت مردان و زنان با ایمان جمهوری تمام عیار اسلامی شود. انشاءالله.
انشاءالله.
امسال که ما دوره هم هستیم این بار که ما دور هم هستیم با هم صحبت می‌کنیم که یک چنین پیشرفت پر رزش گرون بهارا که خداوند به برکت وحدت و مبارزه و فداکاری این ملت و قاطعیت و درایت رهبری این انقلاب نصیبمون کردنشو نگهداری کنیم دشمن خیلی داره امروز صبح در این مصاحبه مطبوعاتی هفتگی که صبح‌های چهارشنبه دارم میخوا خبرگارای خارجی می‌پرسیدن که راستی شما با روسیه که سر افغانستان دعوا دارید با آمریکا که سر همه چیز دعوا دارید با عراق که در مرزهاتون می‌جنگید و مبارزه دارید و اونا ایرانیا رو بیرون می‌کنن با مصر که دعوای دیرینه دارید با اسرائیل روشون نشد بگن با اسرائیل که اصلاً هیچ با اروپای غربی هم که کم‌کم داره روابطتون تیرهار میشه ا شما فکر نمی‌کنید که کشور شما و جمهوری شما ایزله بشه، منزوی بشه؟ خب شما به اینا چی جواب میدید؟ به اون‌ها گفته شد که یه خورده مغزتونو بازتر کنید. دنیا از ایالات متحده آمریکا آمریکا و کانادا و اروپای غربی و شوروی و اقمار او و عراق و مصر و این حرفا خیلی بزرگتره اینا عادت کردن بگن دنیا یعنی ما یعنی دنیا گفتم به کوری چشم دشمنان ما توده‌های ۱۰۰ میلیونی مستضعفان به پا سته جهان را در کنار خود می‌بینیم. با هم هستیم و بدونید این پیوند با هم بودنو با اونا اونقدر ادامه میدیم و این مبارزه و نبت را اونقدر دنبال می‌کنیم تا به راستی در برابر این ابرقدرت‌های رو به زوال. امت جهانی به پاخان خواسته رو به توان روز به روز بهتر بپاخیزد و به پیروزی نزدیک‌تر شود.
تکبیر الله اکبر. الله اکبر الله اکبر
و البته هر کس خربزه می‌خوره پای لرزشم می‌چینه. ببینم شما قرآن چقدر می‌خونید؟ ده خیلی بخونید قرآن با ترجمه قرآنو بخونید این طرفم ترجمه‌هاشو نگاه کنید قرآن برای ما یه مشک قصه گفته خب قصه گفته تا خوابمون ببره یا قصه گفته تا بیدار بشیم
قصه گفته تا بیدار بشیم قرآن میگه این بنی‌اسرائیل در کنار سرزمین آباد نیل در زیر فشار طاقتفرسای حکومت شیطانی و اهریمنی فرعون و در زیر تازیانه‌های کشنده عمال و مزدور فرعون قرن‌ها قرن‌ها ذلت و خواری و بدبختی و فشار و رنج دیدند و کشیدن و خدا رهبری آسمانی برای نجات اون‌ها فرستاد موسی آمد این فرزند نیل این کودک نیل این از آب گرفته شده شنیدید میگن مگه از دم آب گرفتی بنی‌ارالم موسی رو از دم آب گرفته بودن این از دم آب گرفته شده به فرمان خدا آمد این ملت اسیر و به ذلت و خاری کشیده شده رو مان کانون قدرت فرعون بنی‌ارائیل همون نزدیک سایه‌های احرام مصر زندگی می‌کردن. در کانون قدرت فرعون این‌ها را برانگیخت. قیام کردن، انقلاب کردن، حرکت کردن، زنده شدند. و موسی به اون‌ها گفت:گر می‌خواهید اگر می‌خواهید این آزادی و عزت به دست آمده را حفظ کنید به این کلبه‌ها و خانه و کاشانه و آب نیل و سرزمین حاصلخیز کنار نیل نباید دل ببندید. هجرت کنید اون‌ها را به هجرت وادار. هجرت به کجا؟ خب گفت بر طبق آونچه در تاریخ شماست شما سرزمین اصلیتون به سمت شرق است. حرکت کنید به سوی شرق بریم بریم به اون عرض مقدسه به اون سرزمین پاک به اونجا که ابراهیم نبی به اونجا که اسحاق نبی ه اونجا که نیاکان پاکتون آمدند هجرت کردند و همونجا در خاک پاک اونجا دفن شده‌اند بریم اونجا رو نقشه جغرافیا راهش رو نگاه کنید آدم از سرزمین آباد باید بیاد به یک بیابان وسیع کشوندشون به بیابان به بیابون خدا پیاده با زن و بچه با لوازم سفر به دست و به کو به پشت و یا روی سر یک مهاجرت و راهپیمایی طولانی پیاده‌روی طولانی یک مارش آزادی بخش دراز مدت کت کردن حرکت کردن آمدن توی بیابون ای بابا ما داریم از گرسنگی می‌میریم عیبی نداره خدا نمی‌ذاره شما از گرسنگی بمیرید یه حداقل غذایی بهتون میده یه غذای یه رنگ خوب خوشحال نعمت خدا اومد غذای یه رنگ اومد چار پ روز غذای یه رنگو خوردن یا کمی بیشتر نقدشون بلند شد و قلتم یا موسی لنصبر طعام واحد فدعنا ربک یخرج لنا مما تنبت من بقلها و قصها و فومها و عدسها و بصرها قالبدلون الذی هو ادنا الذی هو خیر مصرا فعلتم نقا بلند ش ی بابا ما انقلاب کردیم حرکت کردیم که وضع زندگیمون بهتر بشه ما نمی‌تونیم یه رنگ غذا بخوریم همیشه موسی بیا و رهبریت رو تمامعیار کن به خدا بگو تو که می‌تونی یه رنگ غذا بدی ۱۰ رنگم می‌تونی بدی بده بیاد دیگه از همینایی که از زمین می‌روید سبزی، خیار، پیاز، سیر، عدس از اینور خوراکی‌ها. خب موسی چی گفت؟ موسی گفتدارید دچار انحراف میشید. خربزه رو خوردید ولی پای لرزش حاضر نیستید بمشید. انقلاب ید ولی برای نگهبانی از دستاوردهای انقلاب مشکلات و تعیناها را نمی‌خواهید بشناسید و نمی‌خواهید بدونید که پیروزی نهایی بدون تحمل این مشکلات میسر نیست. بنی‌ اسرائیل اگر شما واقعاً دلبستگی داشتید به جالیزهای سبزیک‌کاری و خیارکاری و پیادکاری که همونجا کنار نیل همراه با بردگی‌هاتون داشتید حالا برید به سرزمین مصر اونایی که می‌خواد اونجا هست ملت ایران مردان و زنان مسلمان با ایمان و بهخواسته این سرزم قهرمانان این بخش زنده و سازنده و سرزنده از سرزمین بزرگ و پهناور اسلام گوش دهید به ندای قرآن ما به سمت عرض مقدسه ه سمت جامعه سرزنده نورانی برخوردار از رفاه برخوردار از مواهب گوناگون به جلو می‌رویم و به جلو خواهیم رفت و به اونجا خواهیم رسید اما مفت و ارزون نه بدون عبور بدون عبور بدون عبور از این راه و مسیری که بیابانیست با خشکی و بی‌آب و علفی و تنگنا و سرما و گرما و پشنگ و کمضایی و سادگی و به حداقل ساختن بدون عبور از این میسر نیست دلتون هوای همون رفاه کاذب آمریکایی رو کرده بفرمایید فکم ما سلتم ولی دنبالش بدونید چیه وضربت فضربت علیهمذله مسکنه و با بغضب من الله نتیجه رو از حالا بهتون میگیم کیه بر شما بار دی یگر ذلت و خاری و مسکنت و بیچارگی مهر این‌ها خواهد خورد بر شما و دچار خشم خدا خواهید شد. انتخاب با شما قرار شد که اینجا همه چیز انتخابش آزاد باشه بار دیگر ملت ایران باید انتخاب کند یا ارتجاع و بازگشت به دوران ذلت و اسارت و بدبخت و خاری خوش آب و رنگ آمریکایی یا عزت و قهرمانی و سرفرازی روزون ضد آمریکایی
تکبیر
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
ولی نمی‌شود این عزت ضد آمریکایی رو بخواهید اما جین آمریکایی روم بخواهید با هم روز پنجشنبه این هفته مثل اینکه بود بله پنجشنبه سفیر آلمان غربی تقاضای ملاقات فوری کرده بود وم شد که این‌ها رو خواستن برای همین کنفرانس لیسپور می‌خواستم برای آخرین بار نقطه نظرهای خدمت‌گزاران شما را بدونن بدونن چی میگیم ما آمد شروع کرد پس از تعارفات دی بر حسب عادت خودشون مطلبش رو آغاز کردن که قراره من رو خواستن فوراً برن صدرا اعظم آلمان و وزیر خارجه از من خواستن که نقطه نظرهای مسئولان را در ایران بدونن و تأکید داشتن که حتماً نقطه نظر تو را هم نه گفتم درباره چی گفت درباره این وضع گروگن‌ها بالاخره می‌خواید چهکار کنید گفتم میگه تکلیفش با ملت ایرانه اونا باید معین کنن نمایندگان ملت در مجلس گفت تا کی گفتم حالا چار پ ماه اینجا بودن چار پ ماه دیگه هم باشن بعدم که بهشون نمی‌گذره این بچه‌ها این برادران و خواهران قهرمان دانشجو که هر کدومشون الان در بیرون اونجا ده‌ها کار باهاشون داره انقلاب گرفتار نگهداری اینا شدن در اونجا و باید مراقبت کنن که پذیرایی خوب از اجنا عمل بیاد و اصول انسانی حتماً رعایت بشه چون وظیفه اسلامیشونه فت فاجعه به وجود میاد برای ایران هیچ‌طور نمیشه هیچ فاجعه هم به وجود نمطه نظر ما هیچ فرقی نکرد به آقای صدراعظمتون وزیر خارشتون بگو که نقطه نظر ما هیچ فرقی نکرده ما همون نقطه نظری را که پیش از پیروزی انقلاب داشتیم حالا داریم. نقطه نظر ما این است که ملت ما تصمیم گرفته برای آخرین بار به هر نوع وابستگی به خارج پایان بده و فقط روی پای خودش بایسته. تکبیر الله اکبر. الله اکبر الله اکبر
مکرر من بحثها عرض کردم ما به برکت نعمت خدا تو سرزمینی زندگی می‌کنیم که اگر تو مرزاش دیوار آهنی تا آسمون بکشن و بگن تا آخر عمر صدها سال باید همینجا زندگی کنید همه چیز داریم چی نداریم اینجا نف نداریم مس نداریم آهن نداریم روی نداریم زعالنگ نداریم آب نداریم زمین‌های حاصلخیز نداریم آب و هوای سرسیری گرمسیری معتدل نداریم از خرما و موز و پرتقال گرفته تا گردو و بادو و پسته و گندم و جو و همه چیز دیگه مصر نمی‌خواید برید همین جا فقط یک کاری بکنید دوباره دچار آبگوشت مونتاژ نشید ما داریم میریم خودمون رو از مونتاژ آبگوش خلاص کنیم هنوزم خلاص نشدیم هنوزم که گوشت از بیرون میاد پلی و کرم از بیرون میاد داریم میریم به این سو از مونتاژ ماشین گرفته تا مونتاژ آبگوشت همه چیز رو خدا اینجا بهمون داده بازم دلتون هوای اینو برداشته که نفدااتونو ۶ روزی ۶ میلیون و ۷ میلیون بشکه ببرن و در عوضش آهن‌های غرازه و غیرقرازه‌ای که هیچ به دردتون نمی‌خوره تحویلتون بدن. خب امروز بهتره یا ۲ سال و ۳ سال قبل؟ امروز بهتره که ما به جای ۶ میلیون بشکه در روز می‌تونیم حتی با ۲ و د و نیم میلیون بشکه در روز همه چیزمونو اداره کنیم. پولم بیشتر از اون وقت داریم. بعضیا می‌پرسن به اینکه خب اگر پول بیشتر از اون وقت دارید پس چرا نمیدید؟ برادر من خواهر من کسی پولا رو جایی نگه نداشته ولی اینو بدون دو جور میشه این پول رو به شما داد. یه جور اینکه این نفت که میره بیرون دوباره از همون جا مواد مصرفی بخرن بیارن اینجا بدن به شما این معناش ادامه وابستگی نیست یه جورم اینکه این پول که میره بیرون بگم فقط به اندازه لوازم تولید بخرن بیارن اینجا بقیهش رو هم برای همین شما نگه دارن دیگه به جای د و نیم میلیون بشکه در روز ی و نیم میلیون بشکه در روز استخراج کنیم اونوقت عمر نفت ما چی میشه؟ طولانی‌تر میشه شما که این ۲ ساله دو بار مزه کمفتی رو چشید بی‌نفتی نه کم نفتی می‌دونید برای شما چه خوابی دیده بودن؟ خواب دیده بودن که حداک در ۳۰ سال دیگر دچار چی بشید؟ بی‌نفتی و نفت‌های خودشون را سال به سال به نسبت و نف‌های خودشون را سال به سال به نسبت از افزا از سرعت افزایش استخراج جلوگیری می‌کردند و اصرار داشتن نفس ما و همسایگان مسلمان ما را سال به سال بیشتر تخراج کنند. چرا؟ برای اینکه روزی برسد که اونا نفت داشته باشن و ما حتی برا نفت چراغمونم گدای اون‌ها باشیم. رکتور و نیروگاه اتمی هم برامون بسازن و برای روشنایی و سوخت این روشنایی و نیرو هم جدای اون‌ها باشیم. حالا گفته میشه اگر می‌خواهید به اون سرزمین مقدس عمران و آبادی استقلال و آزادی معنویت و فروغ الهی برسیم لازم است برای عبور از این طی از این بیابان سرگردان کننده چه جالب کلمه تیحه از این بیابان اقتصادی سرگردن کننده باید با شکیبایی و قناعت و استقامت عبور کنیم. آماده هستید؟ الله اکبر. الله اکبر. الله اکبر.
ملت ایران شما در انقلابتون با راهی که در پیش گرفتید و با رهبری که انتخاب به سوی انقلاب جوشیده و خروشیده از متن جامعه و فرهنگ و دین و آیینتون رو آوردید. می‌تونستید یه کار دیگه هم بکنید. می‌تونستید رو به این می‌تونستید به انقلاب‌های وارداتی با برنامه‌های دیکته شده قبلاً در جزوه‌های وارداتی تدوین شده با اصول و مبانی ایدئولوژیک و اقتصادی و سیاسی و خانوادگی و فرهنگی از پیش پخته شده و ساخته شده و دیکته شده و املاع شده و حتی تدوین شده و چاپ شده و آماده شده و با انقلابیون ساخت کارخانه‌های اردوگاه شرق غرب می‌تونستید به سمت اون انقلابم برید خودتون نرفتید پشیمونید اگر پشیمون نیستید اگر به اصالت انقلاب به اصالت رهبری انقلاب به صداقت چهره‌های انقلاب به از خود بودن و خودمونی بودن خط انقلاب به الهی بودن و آسمانی بودن و انسانی بودن و اسلامی بودن آرمان انقلاب دلبسته بودید که به حق دلبسته بودید از این از این دوره‌های مقدماتی تا رسیدن به پیروزی نهایی هیچ گریزگاهی نداریم ولی بدونید وقت تلف نخواهیم کرد یری نخواهیم داشت. آسایش‌طلبی نخواهیم داشت. تلف کردن نیروها در راه‌های تخریبی رو با حداکثر توان جلوش رو می‌گیریم و خواهیم گرفت. سرمایه‌های انسانی و سرمایه های اقتصادی و مادی و ارزش‌های معنوی رو با حداکثر توان پاسداری خواهیم کرد. زشت و زیبا رو با شما در میون خواهیم گذاشت. موفقیت و شکست رو با شما صادقانه در میون خواهیم گذاشت. اونوقت ببینید می‌تونید با هم راستی با هم دل‌ها با هم ا با هم و دست‌ها با هم در راه دشوار اما مطلوب پیروزی نهایی به جلو بریم. اگر از این برادرتون می‌پرسید شماها عادت داشتید؟ می‌آمدید مشورت می‌کردید نظرخواهی می‌کردید از ما می‌خواستید تا اونچه می‌دونیم برا شما بگیم تا روشنگر راه باشه. اگه همچنان می‌پرسید، اگه همچنون اعتماد دارید، اگر همچنان می‌طلبید این نظر دادن‌ها را صادقانه صادقانه به شما می‌گوییم در طول تاریخ تنها ملت‌ها و جمعیت‌هایی به عزت و وزی واقعی رسیدند چه از وابستگی‌های بردگی آور بهخصوص نسبت به ابرقدرت‌ها و قدرت‌های جهان ۱۰ چشم پوشیدان بگذارید با هم باشیم سر بشکنه توی کلاه چه عیبی داره بگذارید با هم افان و خیزان اما با اراده‌ای مصمم و با قلبی پاک و با اندیشه‌ای جستجوگر و حقطلب این راه رو بریم و دشواری راه ما را دچار دلسردی و دلآزردگی نکند. حرفی دارید بگید راهنمایی دارید بکنید پیشنهادی دارید بدید طرحی دارید ارائه کنید امکان همکاری دارید معرفی کنید و در اختیار بگذارید مدیریتی دارید بفرمایید اهلا و مرحبا میدان بازه برای همه کسانی که ی همه کسانی که با اصول اسلامی این انقلاب هماهنگ باشند هیچ تنگنایی برای ایفاع نقش وجود ندارد. بله اگر افراد یا گروه‌هایی هستن که می‌خوان جامعه ما رو به یه راه دیگه ببرن اونوقت ما باز صادقانه بهتون میگیم برادرا و خواهرا اینا ممکن است کارایی هم داشته باشن ممکنه یه عرضه‌ای هم داشته باشن ولی می‌دانیم ما که خطشون خط نه شرقی نه غربی جمهوری اسلامی نیست یا سرشون تو آخر غربه و یا سرشون تو آخر شرقه حق داریم اینو به شما بگیم وظیفه ما هست به شما بگیم و باز بهتون میگیم که کمی کندتر اما در صراط مستقیم قرآن و اسلام بهتر البته انتخاب با شماست بازم انتخاب با شماست امیدوارم با پایان یافتن مرحله دوم انتخابات مجلس و روی کار آمدن دولت منتخب نمایندگان شما در مجلس روابط سیاسی و اجتماعی ش‌بینی شده در قانون اساسی جمهوری اسلامی از نظر اصول و پایه‌ها مستحکم شود و در مراحل بعد حضور خلاق و فعال و آگاهانه و مصمم شما در پیشبرد راه انقلاب و در پیش انقلابمون به سوی دستاوردهای ب تری که انقلاب برامون آورده فقط مقداری با او فاصله داریم روز افزونتر و شتابر شود انشاءالله
تکبیر الله اکبر الله اکبر الله اکبر
خب من معمولم اینه که یک بحث حداکثر یک ساعته داشته باشم و بعد هم مقداری به س ؤالات پاسخ بدم. قبلاً لازم می‌دونم این نکته رو به اطلاع همه برسونم و مخصوصاً اگر قرار است که نوار این بحث پخش بشه این قسمت حتماً پخش بشه چه در تهران و چه در شهرهایی که توفیق مسافرت به دست میاد به هر جلسه‌ای میریم طبعاً مقدار قابل ملاحظه‌ای سؤال و مقداری نامه و مراجعات به ماها داده میشه. به من در این مسافرت‌های اخیر در شهرهای مختلف کرمان یزید بندرعباس رفسنجان شرضا اصفهان قم ی زیادی داده شده. همچنین نامه‌های زیادی رو می‌فرستن و همه انتظار جواب و یا اقدام فوری دارند. جواب به سؤال‌ها، جواب به نامه‌ها، اقدام فوری برای خواسته‌ها. توضیح میدم که هنوز امکان پاسخ‌گویی مستقیم و فردی به همه این نوشته‌هایی که به دست ما میاد برای ما فراهم نیست. چون حتی از یک گروه هم که شروع می‌کنن به پاسخ دادن به نامه‌ها و سؤال‌ها باز این گروه احتیاج داره به اینکه مقد ما در میون بگذاره و تراکم مسئولیت‌ها طوریست که ما کم وقت داریم برای همین یاران و دوستان و همکارانمون. که با سامان‌دهی بهتر و سازماندهی بیشتر این نقیصه رو برطرف کنیم و عده‌ای از دوستان آماده بشن بتونن لااقل به این نامه‌ها و سؤال‌ها پاسخ بفرستن. این کار رو انشاءالله خواهیم کرد. یه مقداری هم کردیم ولی هنوز در حد مطلوب نیست و هنوز نامه‌ها و پرسش‌هایی که نمی‌رسیم جواب براش بفرستیم زیاد هستند. از نظر انجام خواسته‌ها هر مقدار اولاً این‌ها رو عموماً می‌خونیم. حتی سؤالات رو من سعی می‌کنم در راه که میرم بخونم. غالباً اکثر سؤال‌هایی رو که از شهرها بوده خوندم یا از اینجا بوده. سؤال شما مفیده. روشنگره. ما می‌خونیم. اینی که عرض کردم جواب عرض کردم نمی‌تونیم مرتب بدیم. نامه‌ها رو هم غالباً می‌خونیم. با دردها و نیازها بیشتر آشنا میشیم. ما که در رابطه با مردم ازها رو شفاهاًهم می از اون‌ها می‌شنویم. خلاصه‌ای از مسائلی که در جرائد و این‌ها هم منعکسه برامون تهیه میشه کم و بیش می‌بینیم. مراجعات حضوری هم به حمدالله اونقدر هست در هفته که انواع اقسام دردهای مردم رو از زبان خودشون بشنویم. میریم در مناطق از نزدیک خیلی چیزها رو می‌بینیم ولی همین نوشته‌های شما باز بر آگاهی ما می‌افزاید. خوشبختانه اون حالت حساسیتی را که در مسئولان یک جامعه باید روز به روز زنده‌تر و بیشتر بمونه زنده و بیشتر نگه می‌داره. ولی توجه بفرمایید که بسیاری از این خواسته‌ها به دست ما شخصاً و مستقیماً قابل تأمین نیست تا نظام اداری این مملکت به کلی نشه و نظامی متناسب با یک حکومت مردمی جانشین این نظام موجود همین نظامی که الان هست یعنی همین نظامی که در تاریخ ۲۷ فروردین ماه ۱۳۵۹ در ایران هست نظام نظام طاغوتیه باز مکرر این مطلبو کردن اما ملتمون موفق شد در این انقلاب کله طاغوتو بپرونه بفرسته مصر اما هیکل گنده طاغوت سر جاشه باید به جان این هیکل گنده افتاد این را هم خرد و نابود کرد و یک نظام یاقوتی جانشین این نظام طاغوتی کرد تکبیر الله اکبر الله اکبر الله اکبر اون روز یکی از یکی از نشانه‌های اون روز اینه یکی از علائم این آخرالزمان اینه که دیگه اصلاً برادر من خواهر من احتیاج نداری نامه‌ای به من بنویسی هر روز به جایی رسیدیم که دیگر تو نیاز نداشتی برای کارت نامه‌ای به ماها بنویسی اون روز پیروزی نهایی ماست و ما این رو می‌فهمیم و تشخیص میدیم و تلاش می‌کنیم که به سوی اون روز با شما و با نیروی شما به جلو بریم انشاءالله. خوشبختانه می‌بینم یکی از همین سؤالات مربوط به اینه. از روزی که انقلاب نمودیم ادارات اصلاً کار نمی‌کنن. بفرمایید قبل از انقلابم کار نمی‌کردن و مرتب به کارشکنی و تضعیف می‌پردازن. حرومشون باد زقمه نانی که می‌خورن و ضمناً از صبح که سر کار می‌آیند تا ۲ بعد از ظهر مگه تا ۲ بعد از ظهر اصلاً هستن سر کارشون؟ نه خیلیشون رفتن همهش بر خلاف جمهوری اسلامی و پشتیبانی از کمونیست می‌نمایند. نه اینا نه مسلمونن نه کمونیست. این‌ها پوچیست هستن. طرفداران مکتب پوچیست اگه اینا که میگن ما طرفدار کمونیسمیم راست میگن اجازه بدن ۱۰۰ تاشونو می‌خوایم بفرستیم ۶ ماه در یکی از این کشورهای کمونیستی از گردهشون بار بکشن ببینیم حاضر میشن الله اکبر الله اکبر الله اکبر
مگر این حقوق را که می‌گیریم مال بیتالمال این ملت باشد. اما چرا بایستی در مقابل این حقوق کمکاری نماییم و روز را بیهوده به اتمام برسانیم؟ آیا مسئول بیت‌المال و خدا و رسول نمی‌باشیم؟ خواهشمندم توضیح دادید توضیح دهید که یک فرد مسلمان چطوری باید در جامعه خدمت نماید و ضمناً این بانک که ما حقوق می‌گیریم معلومشه از دوستان بانکیمونه مال ملت اگر ملت رو هم پول پول رو هم نمی‌گذاشتن بانک وجود نداشت خواهشم به وضع کارمندان باک رسیدگی و پاک‌سازی نمایید خب آقای دکتر مسی مثل اینکه روی سخن با شماست البته بنده اون سفر ها یه فرقی هم اون سفر و این سفر داشت آمدن من اون سفر که بنده آمدم این آقا کی بود که مدیر اشانی بود نه یکی دیگه بود چی بود اسمش
آها شرکا این جلیل شرکا مدیرکل بانک بود و شریک آمریکا بود و من رفتم نماز بخونم سر راه گفتن ایشون می‌خواد با شما سلام علیکی بکنه و آمد که سلام علیکی بکنه داد فریاد دوستانم بلند شده بود به جا که تو رو از تو چرا اصلاً اجازه دادی که او سلام علیک بکنه چون سلام نشانه سلم و صلحه ما هم که با اینا راه سلم و صلحی نداریم راهمون راه جنگ بود و هست برادرای مسلمون ما هم که اون جلسه رو به پا کرده بودن اول جلسه گفتن ببینید این آقایون استا نیستن تو این جلسه حسابشون وسطشون از ما جداست خب حالا می‌بینم برادر عزیزم اون آقای دکتر الماسی اینجا نشستن فعلاً خودشون که اینجان امیدوارم که راه و رسمشون هم اونطوری که تا اونجا که من از برخوردهای متعدد در جلسات استنباط کردم امیدوارم راه و رسمشون هم مردمی باشه و توان و تخصصشونم در خدمت مردم باشه و اما این پاکسازی که شما خواستید ما هیچ کاری را بدون حضور شما مردم و پشتیبانی پیگیر شما مردم نمی‌تونیم بکنیم. چرا؟ ببینید یه روزی اگه ما می‌گفتیم ما می‌خواهیم به مردم متکی باشیم نه به سرنیزه. می‌گفتن اینا سرنیزه ندارن. میگن می‌خوایم به مردم متکی باشه. امروز هم که سرنیزه یار ما هست شعار ما همان است. ما همچنون می‌خواهیم متکی به شما مردم باشیم نه سرنیه.
تکبیر الله اکبر. الله اکبر الله اکبر
اگرم سرنیزه‌هایی امروز می‌بینید و ژس به دست‌هایی می‌بینید این‌ها فقط و فقط برای مقابله با امال و مزدوران خیانت پیشه قدرت‌های خودکامه بیرون مرد‌ها و نوکران درونیشون هستن و الا و الا ما از حضور این‌ها به همین مقدار هم ناراضی هستیم و می‌کوشیم تا به یاری خدا راهی را بریم که روز به روز حضور این‌ها در صحنه دگی کمتر بشه و جایشون را خودنظمی خودگردانی ایمانی و اخلاقی و اقتصادی و اجتماعی شما بگیره. لطفاً به آقای الماسی و معاونشون بفرمایید محافظ کاری را کنار بگذارند و انقلابی عمل کنند. البته می‌گویند قدرت نداریم. آیا شما قدرت را از اون‌ها گرفتید؟ قراره دیدارامون همینور باشه. من می‌دونم که برادر عزیزمون آقای الماسی هم اون رویه عالی رو دارن که خوششون بیاد اینجوری حرف می‌زنیم و حرف می‌شنویم. یه کسی هم راجع به خود من یه چیزی بنویسه تا اینجا بخونم که معلوم باشه که من همه چیزو می‌خونم.
بله بله همون اول خوب بود حکیم باشی رو دراز می‌کردی. آقای الماسی می‌دونن که ما به ایشون قدرت و اختیار لازمو میدیم. ایشون و امثال ایشون گلهشون اینه که شما به این‌ها قدرت لازمو نمیدید. بشینید با هم هم یه فکری بکنید که در داخل سازمان ۲۰ هزار نفری بانک ملی مسئول بانک و همکارانشون خود را در موقف و موضعی بیابن که امنیت کار اون‌ها نمیگم امنیت اون‌ها پوسکنده بهتون بگم بنده به امنیت شخصی خودم یک سر سوزن اهمیت نمیدم این دوستان مراقب من پاسداری که با من هستن این‌ها مکرر بهشون همون اول عرض میشد به اینکه چه خبره بذارید ما همونطور بریم توی مردم بریم بیم دیگه و این‌ها بر طبق وظیفه اجتماعی می‌گوین تو هر جوری می‌خوای بکن هر راهی هم می‌خوای برو ولی ما ولکن تو نیستیم مسئله امنیت شخص ما نیست ولی مسئله امنیت کار ما هست. فکر نمی‌کنم که کسانی که این روزا مسئولیت‌های سنگینو قبول می‌کنن سر جونشون بترسم. اما بنده که در عمرم از مرگ به هیچ شکلیش نترسیدم و نمی‌ترسم. به هیچ شکلیش. کسانی هم که ما رو می‌کنند و گروه‌هایی هم که ما رو تهدید می‌کنند آب درآوند می‌کوبند. ترسی در کار نیست ولی سر آرمانمون می‌ترسیم. سر کار و مسئولتمون می‌ترسیم. باید بترسیم. شما یه کاری بکنید آقای الماسی و دوستانشون امنیت کاری پیدا بکنن. بشینید فرمولی ارتکار کنید خود ایشون و شما با هم بنده بهتون بگم در خود امر پاک‌سازی هر پاکسازی نمی‌تونه پاک‌سازی مطلوب شما باشه در یک جا عذر می‌خوام دو جا دو جا درو جا نام پاک‌سازی عده زیادی از عناصر بایمان مسلمان متعهد مسئول را پاکسازی فرمودان. این که امنیت نشد که این ناامنی کار ما به همین دلیلم ناچار شدیم. هیئت تجدید نظر پاکسازی رو تصویب کردیم و می‌کنیم تجدید نظر یک کاری بکنید این امنیت درست ب لااقل مجموعه یک فرمولی رو من در یکی از واحدا پیشنهاد کردم اینجا پیشنهاد می‌کنم لااقل مجموعهان پاک‌سازی بیان یک هیئت پاک‌سازی مورد قبول اکثریت قاطع رو انتخاب کنن تعیین کنن بگن این‌ها مسئولای پاک‌سازی بعدم پشت سر اینا مرد و مردونه نخیر زن و زنانه چون زنان ما قهرمان‌تر از خیلی از مردمونم شدند و میشن دن از اول بسیار بود از کی می‌فرماد از دو سه سال قبل به این طرف دیگه برای اینکه این دو سه سال در تاریخ ما در ساختن زن متعهد نقشی رو ایفا کرده است که هیچ برنامه اجتماعی فرهنگی و مثل آن نمی‌توانست این نقش رو ایفا کنه و ولی البته پیش از اون هم زنان زینب‌گونه کم نبودن. درست میگید تکبیر
الله اکبر الله اکبر الله اکبر
بعدم بیاید رسماً حمایت کنید دیگه تا می‌بینید ۴ تا نقزن تفاله انگل تصفیه شده ته را می‌اندازن جلوی در ورودی آقای الماسی رو به محل کارش می‌گیرن. اونوقت اونجا اگه بفرمایید به اینکه خب دیگه آقای الماسی می‌خواست این کارو نکنه دیگه. خودش کرد. وقت دیگه آقای الماسی امنیت کاری ندارد. مگر امام نفرمودن که هر جا گروه‌هایی می‌خواهند اعتصاب را بیاندازن. شما ملت باید برید از اون‌ها بپرسید چی می‌خواهید؟ اگر دیدید خواسته‌شون خواسته نامعقول نمیگم نامشروع نامعقول یعنی نامناسب با این مقطع و مرحله از انقلابه خود شما باید جلو اونا رو بگیرید خب اینجا میشه پشت این میز معامله کرد میشه خ اگر هم آقای الماسه من وکالت بدن هم بانکی‌ها وکالت بدن صیغهشو جاری کنم بین آقای الماسی و بین کسانی که خواستار عمل انقلابی غیر محافظکارانه هستند باید پیمانی منعقد شود و مشخص شود که این خواهندگان عمل انقلابی به صورت یک نیروی پشتیبانی پرتوان از اقدامات انقلابی ایشون حمایت خواهند کرد. اونوقت بنده این مسئولیت رو قبول می‌کنم که به حکم مسئولیت و وظیفه‌ای که بر عهده دارم با فاصله خیلی کوتاه یک ماه دیگر به نتیجه کار رسیدگی کنم ببینم آیا کی در این پیمان پیمانشکنی کرده آقای الماسی یا دیگران و بعد هم در همین سالن اینجا کوچیکه یه جای بزرگتر در یه جایی بزرگتر جمع میشیم و بنده اونجا میام شرح پیمان و پیمانشکنی رو براتون بازگو می‌کنم و داوری هم می‌ماند باز به عهده ملت می‌پسند این راه رو
الله اکبر ه اکبر الله اکبر در موردگیری از گروه‌ها و افراد متحسن و راهپیما و غیره بارها ریاست جمهوری و آرگون‌های مسئول منع کردند و به عهده خود دانستن ما نمی‌دانیم باید چه کنیم درسته وقتی شما می‌خواید از او جلوگیری کنید باید چکار بکنید؟ بنده یک پیشنهادی رو همین جا مطرح می‌کنم و پیشنهادا و راه حل‌های دیگری رو بعداً به اطلاع می‌رسونم. اونچه اینجا مطرح می‌کنم اینه که دوستان یه مقداری به خودتون زحمت تحقیق و بررسی پیرامون مطالب و بعد روشنگری و افشاگری و توضیح ادن به مردم دیگر و مردم را روشن کردن این که میشه حالا دشواری نیست یه مثال براتون بزنم دشمنان نقش ماها در انقلاب تا بخواهید پیرامون ما دروغ ساخته‌اند و پخش کردن از جمله پیرامون من دروغ‌های شاهد یکی از این دروغ‌ها اینکه فلانی در خانه علم زندگی می‌کنه و در یا در خانه وژعبر زندگی می‌کنه. پس از پیروزی انقلاب اینا دیگه خونه‌های خودشونو ول کردن رفتن اونجا ماشین چی سوار میشه؟ بنز ‌دونم چند سوار میشه از این لالات یک روز بچه‌ها می‌بینن که خونه ما توی کوچهست اتوبوس اونجا نیست می‌بینن یکی از این اتوبوس‌های شهری اومد جلوی خونه ما با مسافر همه تعریف می‌کنن این اتوبوس اینجا چیکار می‌کنه معلوم میشه که توی اتوبوس همین بحث در می‌گیره. یکی از این وسواس‌های خناس که یوسفی فی صدور الناس اونجا شروع می‌کنه از این تبلیغات راه رضای شیطان کردن. یه کسی هم مقابلش می‌ایسته. قرار جامعه ما اینه که باید از حق دفاع کنه در مقابل باطل بایسته. بی‌تفاوت نمی‌تونه باشه. میگه دروغ میگی. اصرار که من راست میگم این تأکید که دروغ میگی راننده میگه می‌دونی بیاید بریم اونجا با مسافرها اتوبوس میاره جلوی در خونه خونه فلان اینجاست بله از کی اینجاست از ۸ ۹ سال پیش که اینجا بوده هنوزم اینجاست خب چی میگی دروغزن رو باید رسوا کنید منحرف رو باید رسوا کنید رسوا کنید این‌ها رو این‌ها به جان این انقلاب و نقطه‌های اعتماد این انقلاب افتاده‌اند. نقطه‌های اتکا و اعتماد یک جسم سنگین را اگر متزل کردی اون جسم متزل میشه. خائنانه و آگاهانه این کارا می‌کنن. بهخصوص در رابطه با نسل پاک دل و پاک ذهن نوجوان و جوان. تحسن می‌کنه، میره راهپیمایی می‌کنه برای این چیزهایی که مشروعم اگر در حد خودش باشه امروز نمیشه. شما برید جلوش با ۱۰ نفر دیگه بگید آقا حرف حسابتو اینجا بخن همین جا کجا داری راهپیمایی می‌کنی؟ مگه تحسن نمی‌کنی می‌خوای حرفو به گوش ملت برسونی؟ بیا همینجا مناظره. اما نه مثل این دعوتی که از بنده به مناظره کرده بودن که اونم حقه بود. آقایی که همه می‌دونستن کاندید انتخاباته و اسمش توی لیست نامزدا خودشم می‌دونست، سازمانشونم می‌دونست که نمی‌تونه بیاد تو رادیو تلویزیون با کمال پررویی تو روزنامه اعلام کرده است که از دعوت مناظره کرده همین چیه؟ سر کی می‌خواید کلاه بگذارید؟ نه هنوزم دنبال می‌کنن این رو. خجالتم خوب چیزیه. ببینم می‌دونی که بر طبق جواب نامزدهای لیست‌های انتخاباتی نمی‌تونن در مناظره رادیو تلویزیونی شرکت کنن یا نمی‌دونی؟ اگه نمی‌دونی بارکلا به این آگاهیت. اگه می‌دونی لعنت به این فریب است. چرا خب اینا رو رسوا کنید با تمام نیرو بیدنا رسوا کنید بگید آقا بیا مناظره جالب اینه که جلوتر بچه بچه‌های عزیز ما دانشجوی عزیز ما در دانشگاه از اینا دعوت مناظره کردن اونجام حضورش هیچ انع‌ای نداشت نیامدن. اونوقت برداشتن یک آگهی تبلیغاتی به نام دعوت به مناظره منتشر کردن و روزنامه کیهان مدعی مردمی جوابی را که روابط عمومی ما به این مطلب داده اونم درست چاپ نکرده. اینم روزنامه کیهان. هنوزم مریضن. هنوزم کیهان بیماره. مهم‌تر از این شما را بهگاه خر دعوت کردم به شما مجرد نماینه خرش کردی این مجره و تعبشه
بعدم به تعبیر برادرمون مناظره برای گول و فریب مردم روی پلاکاردهای سر راه مردم در شمال تبدیل شد به محاکمه بنده در دادگاه خلق ا دیری نمی‌پاید که به این فریبکاری‌ها و دغلی‌ها روز به روز آگاه‌تر خواهد شد.
موضوع مناظره
موضوع مناظره موضوع مناظره کارنامه یک ساله شورای انقلاب خب حالا از خود اینا باید پرسید مسئله‌ای که در جامعه ما در رابطه با شماها و ماها مطرحه مسئله کارنامه شورای انقلابه یا مسئله اتهامات؟ من نمیگم حتماً اینطوره. اتهاماتی که درباره شما می‌گوین که تفکرتون التقاط اسلامی خالص نیست. موضع سیاسیون تمایل به شرقه گاه‌بندی با اون‌هاست. نه شرقی نه غربی نیست. وضع رفتار عهد اخلاقیتون اینه که دروغ و تهمت تاکتیکی رو واجب می‌دونید. اون چیزی که در جامعه ما در رابطه با این گروه‌ها مطرحه به عنوان اتهام میگم اینه. اگر قرار مناظره‌ای باشه در رابطه با یک گروه خاص و شخص من یا امثال من پیرا مون این مسائل باشه که به قول شما هم چیزی نیست. خب مردم روشن میشن که نیست. این مناظرهست که می‌تونه یک مسئله اصلی و اجتماعی جامعه را بهخصوص در رابطه با نسل نوجوان و جوان حل کنه. الا در رابطه با کار و شورای انقلاب پیشنهاد مناظره اینه. فقط ۲ نفر کس دیگه نباشه. البته انصارطلبم نیستن اینا خوب چرا فقط ۲ نفر در طرف شورای انقلاب چرا فقط یک نفر شورای انقلاب یک مجموعهست اگر قرار است درباره کارنامهش مناظره کنه باید همشون باشن گمچه که یک نفر در این طرف ف کارنامه شورای انقلاب کل ملت ایرانه. یک نفر از یک سازمان چرا نمایندگان سازمان‌های دیگه هم بیان. شما در رابطه با این متحسنین و راهپیماهایی که نمی‌تونند خودشون را با با ضرورت‌های این مرحله از انقلاب خودشون منطبق کنن برید جلو بگید برادرها یا خواهرها حرف بزنیم اینجا در حضور مردم اگر حرفتون حسابه ما هم جواب میدیم همه روشن میشیم با هم میریم دنبالتون اگر حرفتون ه اب نیست روشن بشید و به دنبال این روشنی دست از کارهایی که مزاحم پیشرفت به انقلاب هست بردارید. این یک پیشنهاد در رابطه با تحسن‌ها و راهپیمایی‌های ضد پیشرفت انقلاب. یکی از سؤالات جالب که در رابطه با همین عرض منه می‌خونم براتون یکی از مفاخر اسلام جنبه ارشادی بودن آن است. آیا باز منحرف باید ارشاد شود یا رسوا؟ و رسوا کردن نوعی هست که حرمت انسانی نیست که مغایر اسلام است؟ چرا؟ منحرف را باید ارشاد کرد. اینکه گفتم رسوا کنید گفتم اون‌هایی رو که عالماً آمدن آگاهانه چنین ای بی‌رویه‌ای رو دنبال می‌کنن. اون‌ها رو گفتم رسوا کنید که دیگران گول اون‌ها رو نخورند. موافق هست سؤال کننده با اینکه منحرف ناآگاه را چی کنیم؟ آگاه کنیم و ارشاد منحرف کننده آگاه خیانت پیش رو چیکار کنیم؟
حالا خود اون نویسندهم اگر نظرشو می‌گفت خوشحال می‌شدم. می‌پذیره که رسوا بسیار
رسوای عالم هستن و بسیار خب یاری خدا و با همت همتون اصلاً اون سر خرابش می‌کنیم که دیگه امکان جلو رفتن نداشته باشه انشاءالله. خب وقت تمام شد و و باز هم این سؤال‌ها و نوشته‌ها اینجا موند. من می‌برم می‌خونم. ۱۰گاهی باز در فرصت‌هایی که با مردم دور هم جمع هستیم به قسمتی از اون‌ها پاسخ می‌دهم. از خدای متعال مسئلت دارم تا روابطی و سالم و سازنده کنه انشاءالله انشالله

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *