انقلاب اسلامی: مقایسه انقلاب اسلامی ایران با انقلاب ها و جنبش های پیش از آن
این منبع انقلاب اسلامی را با جنبشهای قبلی ایران مقایسه میکند. دو محور اصلی، اسلام و مذهب و ملیت و وطن، مورد بررسی قرار میگیرد. نویسنده معتقد است که انحراف از محور مذهبی، عامل ضعف و شکست قیامهای پیشین، مانند نهضت ملی نفت، بوده است
خلاصه مفصل:
سخنرانی با ابراز تأسف از به هم خوردن نظم برنامهها و تبریک میلاد امام زمان (عج) آغاز میشود [۱]. سپس، سخنران از شور و علاقه مردم نسبت به انقلاب اسلامی و پیروزی اسلام در ایران تقدیر میکند و به زحمات و مسئولیتپذیری علمایی چون آیتالله ایزدی در نجفآباد، به ویژه در سالهای سخت زندان و تبعید دیگران، اشاره مینماید [۲].
محور اصلی سخنرانی، مقایسه انقلاب اسلامی ایران با قیامها و نهضتهای پیشین کشور، حداقل از نهضت تنباکو به این سو است [۲]. سخنران دو محور اصلی را در این نهضتها شناسایی میکند: یکی محور اسلام و مذهب که همواره قویتر و پرتوانتر بوده، و دیگری محور ملیت و وطن که به ویژه در نهضت ملی شدن صنعت نفت به عنوان یک محور نیرومند نقش داشته است [۲].
او که خود در سالهای ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ (دوران نهضت ملی نفت) طلبهای جوان در تهران و دانشجو بوده، از نزدیک شاهد وقایع و درگیر با جریانها بوده است [۲]. نقش برجسته آیتالله کاشانی به عنوان یک چهره روحانی مبارز که در بسیج نیروها و ترساندن دشمن نقش اول را داشت، مورد تأکید قرار میگیرد. همچنین به حضور مراجع دیگری چون آیتالله خوانساری نیز اشاره میشود [۲، ۳].
سخنران به تفاوت در شعارها و محوریتها میپردازد؛ در حالی که برخی سخنرانان در میادین عمومی تنها بر “نفت” و “ملیت” و “ایران” تأکید داشتند، در میان روحانیت، محور “مذهب” و “قرآن” و “تعالیم اسلام” بود. او خاطرنشان میکند که عملاً شعارهای “نفت” و “ملیت” فراوانتر میشد [۳].
پس از نخستوزیری دکتر مصدق، مبارزات خیابانی جای خود را به مبارزه در پارلمان، روزنامهها و پشت پرده در ارتش و مراکز حساس سیاسی داد [۳]. سخنران به تجربه شخصی خود در قیام ۲۹ تیر اصفهان (۱۳۳۱) اشاره میکند، جایی که او در تلگرافخانه سخنرانی کرد و در تشکیل ستاد اعتصاب نقش داشت [۴]. وی حضور فعال روحانیت در این صحنه را برجسته میکند و از عالمانی چون حاج شیخ محمدرضای جرگویهای یاد میکند که در درگیریها آسیب دیدند [۴].
نتیجه قیام ۲۹ تیر، بازگشت دکتر مصدق به نخستوزیری بود، اما بار دیگر با محوریت “ملیت” [۴]. سخنران تحلیل میکند که در پی این تحول، پیوند میان ایمان الهی (که ریشه در اعماق روح مردم دارد) و مقاومت مردمی به تدریج تضعیف شد. دلیل این تضعیف را انحراف انقلاب مردم “از محور” اصلی خود میداند [۴]. به باور او، همین تضعیف مقاومت باعث شد که در مرداد ۱۳۳۲ (سیزده ماه بعد)، مقاومت مردم در برابر توطئه آمریکا و عوامل دستنشاندهاش به حداقل برسد و دولت مصدق سقوط کند [۴].
متن پیاده شده:
سلام علیکم و رحمت الله و برکاته علیک و
اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلاه وسلام علی جمیع انبیائه و رسله و علی سیدنا و مولانا خاتم النبیین ابیالقاسم محمد صل علی محمد آل محمد و ابن وصیه من بعد مولانا علی امیرالمؤمنین و علی الائمهه الهدات من ولده وخیره من آله و صحبه وسلام علینا و علی عباد الله الصالحین میلاد پربرکت لی عصر مهدی موعود امام زمان علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف رو به همه برادران و خواهران و همه مردم عزیز ایران تبریک عرض میکنم. از اینکه دوستانم برنامهها رو طوری فشرده تنظیم میکنن که نظم رعایت نمیشه متأسفم و از آقایان علمای اعلام و از عموم برادرها و خواهرها عذرخواهی میکنم منتها این شکسته شدن نظم ه به هیچ عنوان از نظر من موجه نیست در این مورد و موارد مشابه همراه با یک جنبه مثبت هست که لااقل از عیبش میکاهد و اون اینکه در دارونی که در خدمت دوستان بودن هم برادرانی آمدن که درین از صبح مردم منتظر هستند که اونجا بیایید و فکر میشده که تو صبح خواهی آمد به داران به اونها عرض شد که گویا قرار بر این است که من قبل از نماز به نجف آبا و این نظم رو به هم میزنه. گفتن یه جوری درستش میکنیم دیگه میدونیدم یکی از منطق دوستان ما یه جوری درستش میکنیم. روسی خوب خدمتن. اونجا که رفتم حقاً همین طور بود. حقاً نرفتن قابل قبول نبود برای مردم اونجا. باید میرفتم اما اون باید با اینکه با باید اینجا هم به موقع میرسیدم و تضاد افتاد. آنچه قابل قبول و قابل تحمل میکرد اینکه در مردم اونچنون علاقه شور مهر نسبت به این انقلاب نسبت به پیروزی اسلام نسبت به خطیر جمهوری اسلام ایران دیده میشود که به راستی اگر ماها بهخصوص ماها اگر این همه مهر و علاقه و حضور رو از نزدیک نبینیم جفاست. خب درین قرار بود من رب ساعت ۲۰ دقیقهای باشم که کمی بیشتر شه. همان جا گفتن که میان دشت ۱ کیلومتر با اینجا بیشتر فاصله نداره اونجا هم قرار بوده بری هر قدر توضیح دادم که دیگه این به هیچ وجه قابل جمع نیست گفتن اشکال این است که قبل از تو دو تن از برادرای دیگه آقای باهرمر و یکی دیگه از برادرها آمدن به آمدن به میانگشت نیامدن و این دیگه عائله می است. به اونها گفتم که خب ما که گردنمون همیشه از نوهم باریکتر و ناگهتره در برابر آنچه شما عزیزان میفرمایید. چشم به این شر که دیگه به مسجد نکشه بیایم اونجا با مردم سر پا چند دقیقهای سخن بگیم و برگردیم. باز اونجا رفتم مردم در خیابون بودن در اون میدان بودن ازشون خواهش کردم همونجا بنشینن با یک بلندگوی دستهای هشت ۱۰ دقیقههم با آنها هم سخن شدم و اینجا هم در جمع گرم شما حضور دارم در جمع دوستانی از آقایان علما که از اوائل طلبگی در خدمتشون منوس بودم این جناب آیتالله ایزدی برای من از نظر یک عالم پرمقد و کمرد با فضیلت و با علاقه و با صمیمیت همیشه دوست داشتنی بودند. این هم که نسبت من این همه اظهار لطف کردن چون من رو از خودشون میدونن. این لطف و مهری که نسبت به من دارن انعکاس و بازتاب علاقهایست که من خدمتشون دارم و به راستی در ایامی که عالم و فقیه عزیز مجاهد و برادر پرتوانن آیتالله منظری صل علی محمد و آل محمد
[۲] یا به دلیل زندان یا به دلیل تبعید یا به دلیل ممنوعیت نمیتونستن نجف آباد باشند آیتالله عیسدی نعمتی بزرگ گفت و من خود یاد دارم که چند بار با آقای صحبت میکردیم که آقا آخه شما نیستید اونجا کیف چیست؟ تکلیف مسجد چیست؟ تکلیف مردم چیست؟ ایشون خاطر جمعی میدادند که جناب آقای ایزدی میتوانند بار مسئولیتها را بر دوش داشته باشند. در آن سالهای پررنج و شکنج در اون سالهای خفقان شدید در اون سالهایی که هرگونه قبول مسئولیت دشوار میبود و دشوار نمینبود. زحمات این برادر عزیز در اینجا به راستی در خور هرگونه تشکر و تقذیر هست. خب سخنی که امشب با شما دارم سخنیست که شاید نتوان در یک ساعت جمع و جوش کرد. حالا شما مردم نجف بابا جزو زودخواها هستین یا دیرخوابها؟ خوابها. خب خیلی خب چون یک مسئلهست یک مسئله جدیست و این مسئله جدی بهخصوص در رابطه با مردمی چون مردم نجف آباد حساسیتش بیشتره ما در این سرزمین ایران ا، قیامها داشتهایم. حداقل از نهضت تنباکو به این طرف کشور ما شاهد قیامها و نهضتها بوده. گاهی در سراسر کشور، گاهی در بخشی از کشور. این نهضتها معمولاً با دو محور سرکار داشته با دو فکر با دو نوع انگده یکی محور اسلام و مذهب که همواره محور اعلی و اقوا و پرتوانتر بوده و دیگر محور ملیت و وطن که بیش در نهضتها حضور داشته و بهخصوص در نهضت ملی نفت به عنوان یک محور نیرومند به راستی منشأ اثر بوده. من مطلب رو از همین نهضت ملی نفت به این طرف دنبال میکنم. چون قبلیا شنیدهها و خوندههای من ولی از نهضت ملی به این طرف بیش از هر چیز مراحلی بوده است که در آن کم یا بیش حضور داشتام. در سال ۲۹ من یک طلبه جوان بودم در تهران سال آخر دانشگاه را هم میگذروندم. اون سال رو تهران بودم. ۲۹۳۰ سالی بود پرهیجان. جوانهایی که علاقهای داشتند به این مسائل و این آرمونها، تهران در اون موقع جاذبه خاصی داشت. من یک روحانی جوان بودم که در دانشگاه هم بودم. در نتیجه از دو سو با جریانهایی که رخ میداد رابطه و پیوند روحی داشتند. از یک سو به اعتبار حضور روحانیت در آن نهضت است. مرحوم آیتالله کاشانی چهره روحانی مبارضی بود که به راستی در اون سالها میدرخشید. در بسیج نیروها در ترسوندن دشمنها به راستی نقش اول رو داشت. علاوه برین مرحوم آیتالله العظمی آقای سید محمد فقیف محمد فقی خصاری رضوان الله علیه ایشون هم حد یکی از مراجع دوم قم چون مرجع اول مرحوم آیتالله العظمی فرودی بودن ولی مرحوم آقای خونساری و مرحوم آقای حجت اینها نیز مراجعی بودند و مرجعیتی داشتند و مرجع تقلید به حساب میآمدند. حوزه درس ارزندهای داشتند و احترام بالایی در روحانیت. [۳] مرحوم آقای عبدالله خنصاری مسقی خنصاری رحمت الله علیه ایشون هم در مبارزه حضور داشتند و وارد شده بودند اما نه در نقش کارگردانی کارگردانی از ناحیه روحانیت در دست مرحوم آیتالله کاشانی در تهران بود ماها به اعتبار طلاب جوانی که به این مسائل علاقه داشتیم و عشق میورزیدیم صحنهها برامون مطلوب بود و به اعتبار ارتباط با دانشجویان در دانشگاه نیست و به اعتبار دوستانی که داشتیم و آنها همه با ما همفکر و هم آرمان بودن هم در اون موقعها در تظاهرات و اجتماعاتی که در تهران بود میرفتیم مثل حالا که افراد میرن میرفتیم به عنوان شرکتکننده و مسائل رو از نزدیک میدیدیم دقیقاً وقتی طرح مسئله انقلاب و نهضت از مرحوم آنتالله زاشانی و عدهای از روحانی و جناهی از متدین به این طرف میآمد دیگر مسئله مسئله نفس بود و مسئله ملیت بود. خوب یادمه سخنرانهایی که اهی بودن از اساتید یا شبه اونها و از چهرههای اون مبارزه بودن. در این بالکن در میدان بهارستان یک بالکنی بود در ضلع شمال غربی اونجا محل سخنرانها بود. سخنرانی میکردن. هرچی گوشت تیز میکردی ببینی آیا دین و اسلام و قرآن هم محور است؟ بیدیو اونجا محور از این حرفا خبری نیست. اونجا محور نفت است. اونجا محور ملیت استونجا محور ایران است وطن است این طرف میآمدی در روحانیت اونجا محور مذهب و پاسی از قرآن و تعلیم اسلام بود ولی اونجا نیست صحبت نفس بود اونجا نیست صحبت ملیت بود خب به این ترتیب جمعبندی کنی چی میشه صحبتها و در طرح شعارها عملاً شعار بیشتر و فراوانتر میشد. شعار نفس و شعار ملیت و نه شعار اسلام. خب این تلاشها به ثمر رسید و با این مبارزات مرحوم دکتر مصدق نخست وظیف شد. این مبارزه در مرحله نفت به پیروزی رفتی. در مرحله استال چطور؟ در مرحله مذهب و اسلام چطور؟ هر دو علامت سؤال دارد و دومی علامت سؤالی بزرگتر. با روی کار آمدن دکتر مصدق دیگه مبارزات خیابانی و شبه خیابانی مطرح نبود. صحنه مبارزات دو جا بود. روی پرده در پارلمان و روزنامهها مجلس پشت پرده در خیلی جاها بهخصوص در ارتش و نیروهای انتظامی و برخی از مراکز حساس سیاسی مبارزه بود بین شاه و مصدق و بین دو قدرت نهانی نیمه آشکار بیگانه در عرصه سیاست ایران سال ۳۱ آمد پی ۳۱ی در اون موقع من بر حسب معمول که ماههای تیر و مرداد رو به اصفهان میآمدم اصفهان بودم وقتی که غرامسلطنه اون ارد معروف خودش رو خوند و من از بیرون راجعی که در خیابون بود شنیدم بیختیار از خونه اومدم بیرون خیلی برای من جالبه اون حالت که اصلاً نمیدونستم به کدام سو میرم. میدونستم تو خونه نباید باشم. باید بیام بیرون. آقا بیرون سراغ گرفتیم. [۴] آقا حرکتی تلاشی کجا مرکزیتی آمدیم طبق سنت قدیم به سمت تلگرافخانه در دروازه دولت. دیدین؟ بله اونجایی هست. رفتم توی تلگرابخانه چند نفری اونجا بودن قرار برنامه سخنرانی بود اونجا یک سخنرانی به عهخته گرفتم. مسئله کانال سوئد رح بود و مسئله نفت در این طرف خاورمیانه، کانال سروز اون طرف خاورمیانه اینها رو تحلیل کردم در یک تحلیل سیاسی رو برایشوراندن مردم و ستاد اعتصاب تشکیل شد در یکی از این بالاخونههای روبهروی تلگرافخانه که حالا خرابش کردن. ۸ نفری عضو این ستا شدن و کارها به راه افتاد تا روز ۲۹ تیر که همتون اونایی که با ت آشنا هستید میدونید که در ۲۹ تیر در اصفهان برخورد روز ۲۹ تیر شد نه ۳۰ تیر در روز ۲۹ تیر روحانیت در صحنه حضور پیدا کرد مرحوم حاج شیخ محمدرضای جرگویهای یک عالم تنومند صمیمی بود که در عین حال روشنفکرم بود ایشون از مدرسه مدرس بود اونجا با ب و عدهای از اهل علم حرکت کردند. آمدن به میدان اعتصاب و در همون زد و خوردها ایشون افتاد، ضربه خورد و خیلیهای دیگر. پس روحانیت در صحنه حضور داشت. حضور فعال حضور بسیج کننده نیروهای مردمی خیلی گروههای دیگه هم حضور داشتند. اما اونچه مطرح بود بود و اونچه به دنبال این قیام خونین به دست میآمد، بازگشت دکتر مصدق بود به عنوان یک حکومت ملی بر سر کار. بنابراین باز محور چی بود؟ ملیت. با قیام ۲۹ و ۳۰ تیر در شهرهای مختلف ایران دکتر مصدق بار دیگر نخستوزیر شد و در این وبت میبینیم که حتی همین روحانیت مبار آرام از صحنه باید کنار برود و اکبر الله اکبر الله اکبر و تداوم آثار قیام خونین ۲۹ وسی تیر در شکل یک حکوم ت ملی به جلو میرود و چون پیوند میان ایمان الهی و ایمان خدایی و ایمان مذهبی ایمانی که در اعماق روح مردم ریشه دارد حتی مردم کم و بالالات اونها هم در این راه از خود عشق و علاقه خاصی نشون میدن پیوند میان این زه بزرگ الهی و مقاومت مردم آرام آرام ضعیف میشود و حدود ۱ سال و یک ماه بعد ۱۳ ماه بعد در مرداد ۳۲ میبینید که مقاومت مردم در برابر توطعه آمریکا و امال دست نشوندهش در ایران میرسد به حداقل چرا؟ چون انقلاب مردم از محور غلطیده است.
خلاصه مفصل:
این منبع به بررسی تفاوتهای اساسی میان انقلاب اسلامی ایران و جنبشهای مقاومت پیشین در این کشور میپردازد. سخنران تاکید میکند که جنبشهای قبلی، مانند نهضت مقاومت ملی، فاقد حضور گسترده روحانیت و تودههای مردم بودند و بیشتر بر محور ملیت استوار بودند، که همین امر به عدم موفقیت آنها انجامید. نقطه عطف تاریخی در سال ۱۳۴۱ با ظهور آیتالله خمینی به عنوان پرچمدار مبارزه و محوریت یافتن اسلام و روحانیت رقم میخورد، که منجر به شکلگیری سازمانهای اسلامی منظمی چون «جمعیت ائتلافهای موتلفه» شد. این حرکت، تودههای میلیونی را به خیابانها کشاند و ثابت کرد که عامل اسلام قدرتمندترین نیروی بسیجکننده است، و مشروعیت شورای انقلاب و دولت موقت نیز مستقیماً از امام و محوریت اسلام نشأت گرفته است. در پایان، منبع به اختلافنظرهای ریشهای پس از پیروزی انقلاب، به ویژه در مورد مدیریت کشور و ضرورت اسلامی بودن مسئولان، اشاره میکند و این مسئله را چالش حلنشدهای میداند که تا امروز ادامه دارد.
متن پیاده شده:
خلاصه مفصل:
این منبع به تشریح رویکرد جمهوری اسلامی ایران در انتخاب مسئولان و مدیران میپردازد و تأکید میکند که ایمان و اعتقاد عملی به اسلام و انقلاب، اصلیترین معیار برای انتصابات در سطوح مختلف دولتی است. سخنران به این نکته اشاره میکند که حتی در صورت کمتجربگی، افراد متعهد و انقلابی بر متخصصان صرف ترجیح داده میشوند تا روحیه انقلابی حفظ شود. همچنین، بر لزوم حضور فعال و مستمر مردم و جوانان مؤمن در صحنه تأکید میشود تا از انحراف انقلاب به سمت ملیگرایی محض جلوگیری شود، زیرا اسلام معیار وحدت و هویت اصلی این حرکت است. این سخنرانی، ضمن نادیده گرفتن تبلیغات دشمنان خارجی، مردم را به هوشیاری و پایداری در حفظ هویت اسلامی انقلاب فرامیخواند.