انقلاب اسلامی: مقایسه انقلاب اسلامی ایران با انقلاب ها و جنبش های پیش از آن

انقلاب اسلامی: مقایسه انقلاب اسلامی ایران با انقلاب ها و جنبش های پیش از آن

انقلاب اسلامی: مقایسه انقلاب اسلامی ایران با انقلاب ها و جنبش های پیش از آن

این منبع انقلاب اسلامی را با جنبش‌های قبلی ایران مقایسه می‌کند. دو محور اصلی، اسلام و مذهب و ملیت و وطن، مورد بررسی قرار می‌گیرد. نویسنده معتقد است که انحراف از محور مذهبی، عامل ضعف و شکست قیام‌های پیشین، مانند نهضت ملی نفت، بوده است

خلاصه مفصل:

سخنرانی با ابراز تأسف از به هم خوردن نظم برنامه‌ها و تبریک میلاد امام زمان (عج) آغاز می‌شود [۱]. سپس، سخنران از شور و علاقه مردم نسبت به انقلاب اسلامی و پیروزی اسلام در ایران تقدیر می‌کند و به زحمات و مسئولیت‌پذیری علمایی چون آیت‌الله ایزدی در نجف‌آباد، به ویژه در سال‌های سخت زندان و تبعید دیگران، اشاره می‌نماید [۲].

محور اصلی سخنرانی، مقایسه انقلاب اسلامی ایران با قیام‌ها و نهضت‌های پیشین کشور، حداقل از نهضت تنباکو به این سو است [۲]. سخنران دو محور اصلی را در این نهضت‌ها شناسایی می‌کند: یکی محور اسلام و مذهب که همواره قوی‌تر و پرتوان‌تر بوده، و دیگری محور ملیت و وطن که به ویژه در نهضت ملی شدن صنعت نفت به عنوان یک محور نیرومند نقش داشته است [۲].

او که خود در سال‌های ۱۳۲۹ و ۱۳۳۰ (دوران نهضت ملی نفت) طلبه‌ای جوان در تهران و دانشجو بوده، از نزدیک شاهد وقایع و درگیر با جریان‌ها بوده است [۲]. نقش برجسته آیت‌الله کاشانی به عنوان یک چهره روحانی مبارز که در بسیج نیروها و ترساندن دشمن نقش اول را داشت، مورد تأکید قرار می‌گیرد. همچنین به حضور مراجع دیگری چون آیت‌الله خوانساری نیز اشاره می‌شود [۲، ۳].

سخنران به تفاوت در شعارها و محوریت‌ها می‌پردازد؛ در حالی که برخی سخنرانان در میادین عمومی تنها بر “نفت” و “ملیت” و “ایران” تأکید داشتند، در میان روحانیت، محور “مذهب” و “قرآن” و “تعالیم اسلام” بود. او خاطرنشان می‌کند که عملاً شعارهای “نفت” و “ملیت” فراوان‌تر می‌شد [۳].

پس از نخست‌وزیری دکتر مصدق، مبارزات خیابانی جای خود را به مبارزه در پارلمان، روزنامه‌ها و پشت پرده در ارتش و مراکز حساس سیاسی داد [۳]. سخنران به تجربه شخصی خود در قیام ۲۹ تیر اصفهان (۱۳۳۱) اشاره می‌کند، جایی که او در تلگرافخانه سخنرانی کرد و در تشکیل ستاد اعتصاب نقش داشت [۴]. وی حضور فعال روحانیت در این صحنه را برجسته می‌کند و از عالمانی چون حاج شیخ محمدرضای جرگویه‌ای یاد می‌کند که در درگیری‌ها آسیب دیدند [۴].

نتیجه قیام ۲۹ تیر، بازگشت دکتر مصدق به نخست‌وزیری بود، اما بار دیگر با محوریت “ملیت” [۴]. سخنران تحلیل می‌کند که در پی این تحول، پیوند میان ایمان الهی (که ریشه در اعماق روح مردم دارد) و مقاومت مردمی به تدریج تضعیف شد. دلیل این تضعیف را انحراف انقلاب مردم “از محور” اصلی خود می‌داند [۴]. به باور او، همین تضعیف مقاومت باعث شد که در مرداد ۱۳۳۲ (سیزده ماه بعد)، مقاومت مردم در برابر توطئه آمریکا و عوامل دست‌نشانده‌اش به حداقل برسد و دولت مصدق سقوط کند [۴].

متن پیاده شده:

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته علیک و

اعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین وصلاه وسلام علی جمیع انبیائه و رسله و علی سیدنا و مولانا خاتم النبیین ابیالقاسم محمد صل علی محمد آل محمد و ابن وصیه من بعد مولانا علی امیرالمؤمنین و علی الائمهه الهدات من ولده وخیره من آله و صحبه وسلام علینا و علی عباد الله الصالحین میلاد پربرکت لی عصر مهدی موعود امام زمان علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف رو به همه برادران و خواهران و همه مردم عزیز ایران تبریک عرض می‌کنم. از اینکه دوستانم برنامه‌ها رو طوری فشرده تنظیم می‌کنن که نظم رعایت نمیشه متأسفم و از آقایان علمای اعلام و از عموم برادرها و خواهرها عذرخواهی می‌کنم منتها این شکسته شدن نظم ه به هیچ عنوان از نظر من موجه نیست در این مورد و موارد مشابه همراه با یک جنبه مثبت هست که لااقل از عیبش می‌کاهد و اون اینکه در دارونی که در خدمت دوستان بودن هم برادرانی آمدن که درین از صبح مردم منتظر هستند که اونجا بیایید و فکر می‌شده که تو صبح خواهی آمد به داران به اون‌ها عرض شد که گویا قرار بر این است که من قبل از نماز به نجف آبا و این نظم رو به هم می‌زنه. گفتن یه جوری درستش می‌کنیم دیگه می‌دونیدم یکی از منطق دوستان ما یه جوری درستش می‌کنیم. روسی خوب خدمتن. اونجا که رفتم حقاً همین طور بود. حقاً نرفتن قابل قبول نبود برای مردم اونجا. باید می‌رفتم اما اون باید با اینکه با باید اینجا هم به موقع می‌رسیدم و تضاد افتاد. آنچه قابل قبول و قابل تحمل می‌کرد اینکه در مردم اونچنون علاقه شور مهر نسبت به این انقلاب نسبت به پیروزی اسلام نسبت به خطیر جمهوری اسلام ایران دیده می‌شود که به راستی اگر ماها بهخصوص ماها اگر این همه مهر و علاقه و حضور رو از نزدیک نبینیم جفاست. خب درین قرار بود من رب ساعت ۲۰ دقیقه‌ای باشم که کمی بیشتر شه. همان جا گفتن که میان دشت ۱ کیلومتر با اینجا بیشتر فاصله نداره اونجا هم قرار بوده بری هر قدر توضیح دادم که دیگه این به هیچ وجه قابل جمع نیست گفتن اشکال این است که قبل از تو دو تن از برادرای دیگه آقای باهرمر و یکی دیگه از برادرها آمدن به آمدن به میانگشت نیامدن و این دیگه عائله می است. به اون‌ها گفتم که خب ما که گردنمون همیشه از نوهم باریک‌تر و ناگه‌تره در برابر آنچه شما عزیزان می‌فرمایید. چشم به این شر که دیگه به مسجد نکشه بیایم اونجا با مردم سر پا چند دقیقه‌ای سخن بگیم و برگردیم. باز اونجا رفتم مردم در خیابون بودن در اون میدان بودن ازشون خواهش کردم همونجا بنشینن با یک بلندگوی دسته‌ای هشت ۱۰ دقیقههم با آن‌ها هم سخن شدم و اینجا هم در جمع گرم شما حضور دارم در جمع دوستانی از آقایان علما که از اوائل طلبگی در خدمتشون منوس بودم این جناب آیتالله ایزدی برای من از نظر یک عالم پرمقد و کمرد با فضیلت و با علاقه و با صمیمیت همیشه دوست داشتنی بودند. این هم که نسبت من این همه اظهار لطف کردن چون من رو از خودشون می‌دونن. این لطف و مهری که نسبت به من دارن انعکاس و بازتاب علاقه‌ایست که من خدمتشون دارم و به راستی در ایامی که عالم و فقیه عزیز مجاهد و برادر پرتوانن آیتالله منظری صل علی محمد و آل محمد

[۲] یا به دلیل زندان یا به دلیل تبعید یا به دلیل ممنوعیت نمی‌تونستن نجف آباد باشند آیتالله عیسدی نعمتی بزرگ گفت و من خود یاد دارم که چند بار با آقای صحبت می‌کردیم که آقا آخه شما نیستید اونجا کیف چیست؟ تکلیف مسجد چیست؟ تکلیف مردم چیست؟ ایشون خاطر جمعی می‌دادند که جناب آقای ایزدی می‌توانند بار مسئولیت‌ها را بر دوش داشته باشند. در آن سال‌های پررنج و شکنج در اون سال‌های خفقان شدید در اون سال‌هایی که هرگونه قبول مسئولیت دشوار می‌بود و دشوار نمی‌نبود. زحمات این برادر عزیز در اینجا به راستی در خور هرگونه تشکر و تقذیر هست. خب سخنی که امشب با شما دارم سخنیست که شاید نتوان در یک ساعت جمع و جوش کرد. حالا شما مردم نجف بابا جزو زودخواها هستین یا دیرخواب‌ها؟ خوابها. خب خیلی خب چون یک مسئلهست یک مسئله جدیست و این مسئله جدی بهخصوص در رابطه با مردمی چون مردم نجف آباد حساسیتش بیشتره ما در این سرزمین ایران ا، قیام‌ها داشته‌ایم. حداقل از نهضت تنباکو به این طرف کشور ما شاهد قیام‌ها و نهضت‌ها بوده. گاهی در سراسر کشور، گاهی در بخشی از کشور. این نهضت‌ها معمولاً با دو محور سرکار داشته با دو فکر با دو نوع انگده یکی محور اسلام و مذهب که همواره محور اعلی و اقوا و پرتوان‌تر بوده و دیگر محور ملیت و وطن که بیش در نهضت‌ها حضور داشته و بهخصوص در نهضت ملی نفت به عنوان یک محور نیرومند به راستی منشأ اثر بوده. من مطلب رو از همین نهضت ملی نفت به این طرف دنبال می‌کنم. چون قبلیا شنیده‌ها و خونده‌های من ولی از نهضت ملی به این طرف بیش از هر چیز مراحلی بوده است که در آن کم یا بیش حضور داشت‌ام. در سال ۲۹ من یک طلبه جوان بودم در تهران سال آخر دانشگاه را هم می‌گذروندم. اون سال رو تهران بودم. ۲۹۳۰ سالی بود پرهیجان. جوان‌هایی که علاقه‌ای داشتند به این مسائل و این آرمون‌ها، تهران در اون موقع جاذبه خاصی داشت. من یک روحانی جوان بودم که در دانشگاه هم بودم. در نتیجه از دو سو با جریان‌هایی که رخ می‌داد رابطه و پیوند روحی داشتند. از یک سو به اعتبار حضور روحانیت در آن نهضت است. مرحوم آیتالله کاشانی چهره روحانی مبارضی بود که به راستی در اون سال‌ها می‌درخشید. در بسیج نیروها در ترسوندن دشمن‌ها به راستی نقش اول رو داشت. علاوه برین مرحوم آیتالله العظمی آقای سید محمد فقیف محمد فقی خصاری رضوان الله علیه ایشون هم حد یکی از مراجع دوم قم چون مرجع اول مرحوم آیتالله العظمی فرودی بودن ولی مرحوم آقای خونساری و مرحوم آقای حجت این‌ها نیز مراجعی بودند و مرجعیتی داشتند و مرجع تقلید به حساب می‌آمدند. حوزه درس ارزنده‌ای داشتند و احترام بالایی در روحانیت.

[۳] مرحوم آقای عبدالله خنصاری مسقی خنصاری رحمت الله علیه ایشون هم در مبارزه حضور داشتند و وارد شده بودند اما نه در نقش کارگردانی کارگردانی از ناحیه روحانیت در دست مرحوم آیتالله کاشانی در تهران بود ماها به اعتبار طلاب جوانی که به این مسائل علاقه داشتیم و عشق می‌ورزیدیم صحنه‌ها برامون مطلوب بود و به اعتبار ارتباط با دانشجویان در دانشگاه نیست و به اعتبار دوستانی که داشتیم و آن‌ها همه با ما هم‌فکر و هم آرمان بودن هم در اون موقع‌ها در تظاهرات و اجتماعاتی که در تهران بود می‌رفتیم مثل حالا که افراد میرن می‌رفتیم به عنوان شرکت‌کننده و مسائل رو از نزدیک می‌دیدیم دقیقاً وقتی طرح مسئله انقلاب و نهضت از مرحوم آنتالله زاشانی و عده‌ای از روحانی و جناهی از متدین به این طرف می‌آمد دیگر مسئله مسئله نفس بود و مسئله ملیت بود. خوب یادمه سخنران‌هایی که اهی بودن از اساتید یا شبه اون‌ها و از چهره‌های اون مبارزه بودن. در این بالکن در میدان بهارستان یک بالکنی بود در ضلع شمال غربی اونجا محل سخنران‌ها بود. سخنرانی می‌کردن. هرچی گوشت تیز می‌کردی ببینی آیا دین و اسلام و قرآن هم محور است؟ بیدیو اونجا محور از این حرفا خبری نیست. اونجا محور نفت است. اونجا محور ملیت استونجا محور ایران است وطن است این طرف می‌آمدی در روحانیت اونجا محور مذهب و پاسی از قرآن و تعلیم اسلام بود ولی اونجا نیست صحبت نفس بود اونجا نیست صحبت ملیت بود خب به این ترتیب جمع‌بندی کنی چی میشه صحبت‌ها و در طرح شعارها عملاً شعار بیشتر و فراوان‌تر میشد. شعار نفس و شعار ملیت و نه شعار اسلام. خب این تلاش‌ها به ثمر رسید و با این مبارزات مرحوم دکتر مصدق نخست وظیف شد. این مبارزه در مرحله نفت به پیروزی رفتی. در مرحله استال چطور؟ در مرحله مذهب و اسلام چطور؟ هر دو علامت سؤال دارد و دومی علامت سؤالی بزرگتر. با روی کار آمدن دکتر مصدق دیگه مبارزات خیابانی و شبه خیابانی مطرح نبود. صحنه مبارزات دو جا بود. روی پرده در پارلمان و روزنامه‌ها مجلس پشت پرده در خیلی جاها بهخصوص در ارتش و نیروهای انتظامی و برخی از مراکز حساس سیاسی مبارزه بود بین شاه و مصدق و بین دو قدرت نهانی نیمه آشکار بیگانه در عرصه سیاست ایران سال ۳۱ آمد پی ۳۱ی در اون موقع من بر حسب معمول که ماه‌های تیر و مرداد رو به اصفهان می‌آمدم اصفهان بودم وقتی که غرامسلطنه اون ارد معروف خودش رو خوند و من از بیرون راجعی که در خیابون بود شنیدم بی‌ختیار از خونه اومدم بیرون خیلی برای من جالبه اون حالت که اصلاً نمی‌دونستم به کدام سو میرم. می‌دونستم تو خونه نباید باشم. باید بیام بیرون. آقا بیرون سراغ گرفتیم.

[۴] آقا حرکتی تلاشی کجا مرکزیتی آمدیم طبق سنت قدیم به سمت تلگرافخانه در دروازه دولت. دیدین؟ بله اونجایی هست. رفتم توی تلگرابخانه چند نفری اونجا بودن قرار برنامه سخنرانی بود اونجا یک سخنرانی به عهخته گرفتم. مسئله کانال سوئد رح بود و مسئله نفت در این طرف خاورمیانه، کانال سروز اون طرف خاورمیانه این‌ها رو تحلیل کردم در یک تحلیل سیاسی رو برایشوراندن مردم و ستاد اعتصاب تشکیل شد در یکی از این بالاخونه‌های روبهروی تلگرافخانه که حالا خرابش کردن. ۸ نفری عضو این ستا شدن و کارها به راه افتاد تا روز ۲۹ تیر که همتون اونایی که با ت آشنا هستید می‌دونید که در ۲۹ تیر در اصفهان برخورد روز ۲۹ تیر شد نه ۳۰ تیر در روز ۲۹ تیر روحانیت در صحنه حضور پیدا کرد مرحوم حاج شیخ محمدرضای جرگویه‌ای یک عالم تنومند صمیمی بود که در عین حال روشن‌فکرم بود ایشون از مدرسه مدرس بود اونجا با ب و عده‌ای از اهل علم حرکت کردند. آمدن به میدان اعتصاب و در همون زد و خوردها ایشون افتاد، ضربه خورد و خیلی‌های دیگر. پس روحانیت در صحنه حضور داشت. حضور فعال حضور بسیج کننده نیروهای مردمی خیلی گروه‌های دیگه هم حضور داشتند. اما اونچه مطرح بود بود و اونچه به دنبال این قیام خونین به دست می‌آمد، بازگشت دکتر مصدق بود به عنوان یک حکومت ملی بر سر کار. بنابراین باز محور چی بود؟ ملیت. با قیام ۲۹ و ۳۰ تیر در شهرهای مختلف ایران دکتر مصدق بار دیگر نخست‌وزیر شد و در این وبت می‌بینیم که حتی همین روحانیت مبار آرام از صحنه باید کنار برود و اکبر الله اکبر الله اکبر و تداوم آثار قیام خونین ۲۹ وسی تیر در شکل یک حکوم ت ملی به جلو می‌رود و چون پیوند میان ایمان الهی و ایمان خدایی و ایمان مذهبی ایمانی که در اعماق روح مردم ریشه دارد حتی مردم کم و بالالات اون‌ها هم در این راه از خود عشق و علاقه خاصی نشون میدن پیوند میان این زه بزرگ الهی و مقاومت مردم آرام آرام ضعیف می‌شود و حدود ۱ سال و یک ماه بعد ۱۳ ماه بعد در مرداد ۳۲ می‌بینید که مقاومت مردم در برابر توطعه آمریکا و امال دست نشونده‌ش در ایران می‌رسد به حداقل چرا؟ چون انقلاب مردم از محور غلطیده است.

 

خلاصه مفصل:

این منبع به بررسی تفاوت‌های اساسی میان انقلاب اسلامی ایران و جنبش‌های مقاومت پیشین در این کشور می‌پردازد. سخنران تاکید می‌کند که جنبش‌های قبلی، مانند نهضت مقاومت ملی، فاقد حضور گسترده روحانیت و توده‌های مردم بودند و بیشتر بر محور ملیت استوار بودند، که همین امر به عدم موفقیت آنها انجامید. نقطه عطف تاریخی در سال ۱۳۴۱ با ظهور آیت‌الله خمینی به عنوان پرچمدار مبارزه و محوریت یافتن اسلام و روحانیت رقم می‌خورد، که منجر به شکل‌گیری سازمان‌های اسلامی منظمی چون «جمعیت ائتلاف‌های موتلفه» شد. این حرکت، توده‌های میلیونی را به خیابان‌ها کشاند و ثابت کرد که عامل اسلام قدرتمندترین نیروی بسیج‌کننده است، و مشروعیت شورای انقلاب و دولت موقت نیز مستقیماً از امام و محوریت اسلام نشأت گرفته است. در پایان، منبع به اختلاف‌نظرهای ریشه‌ای پس از پیروزی انقلاب، به ویژه در مورد مدیریت کشور و ضرورت اسلامی بودن مسئولان، اشاره می‌کند و این مسئله را چالش حل‌نشده‌ای می‌داند که تا امروز ادامه دارد.

متن پیاده شده:

ون‌ها که با انگیزه دینی و شور دینی در صحنه‌ها می‌آمدند این‌ها دیگر انگیزه‌ای برای حضور در صحنه‌های خون و شهادت نمی‌بینند. این و ادامه داشت به دنبال کودتای ننگین ۲۸ مرداد که به هر حال علیه ملت صورت گرفت. حکومت جبار شاه تمپیشگی و خفقان و ظلم و ستم و جور هرچه بیشتر پایه‌های خودش رو مستحکم می‌کرد. مقاومت‌هایی که در برابر این حکومت جبار میشد باز چند گونه بود. مشهور‌ترینش میشه نهضت مقاومت ملی. محور با باز معیارهای ملیت است. به همین دلیل می‌بینیم در نهضت مقاومت ملی روحانیت به صورت کل توانا مردم به صورت یک مجموعه بیکران حضور ندارند. گروه‌هایی گروه‌هایی مبارز مصمم حضور دارند که ما حضور اون‌ها رو ارج می‌نویم. روحانیت به عنوان یک کل عظیم و پرقدرت و توده مردم به عنوان یک نیروی لایزال این‌ها حضور ندارند. نهضت‌های مقاومت تلاش می‌کند اما به جایی نمی‌رسد. در سال ۳۹ و ۴۰ بار دیگر استاد ازل که پشت پرده تلقین می‌کرد به طوتی صفتان روی پرده گفتیم کمی شلش کنید دریچه اطمینانو باز کنید و وقتی دریچه اطمینانو باز کردن باز حرکت‌ها بر محور ملیت اومده یک گروه از مسلمون‌ها هم که یک تشکیلات سیاسی جدید به وجود آوردن ذهب در او حضور بیشتر داشت. اون‌ها هم نه نام گروهشون نام اسلامی داشت و نه اساسنامه و مرامنامه‌شون نشون‌دهنده یک گروه مکتبی بود. اونم باز ملی بود اما با حضور بیشتر مذهب و بعد سال ۴۱ فرا می‌رفت. سال ۴۱ سال نکته اصلی تاریخی در انقلاب‌های ملت ایرانه. در سال ۴۱ پرچمدار مبارزه یک استاد بزرگ حوزه است که تنها خیلی شاگردان برجسته‌ش در حوزه و سراسر ایران نیروی عظیم تشکیل می‌دادند. بزرگترین حوزه درسی ر اون سال‌ها متعلق بود. بزرگترین و جوان‌ترین و شاداب‌ترین و پربارترین حوزه درسی فقه در قم در اون سال‌ها متعلق بود به استاد بزرگمون آیتالله خمینی. محمد و آل محمد صل علی محمد و آل محمد پرچم مبارزه یک استاد و یک مرجع تقلید است کانون فرماندهی و ستاب شهر قم و حوزه علمی قم است همرزمان مراجع دیگر لید و روحانی دین بلاد و طلاب حوزه‌ان شعار مبارکه صرفاً شعار اسلام است. اونچه از دست می‌رود، اونچه در معرض خطر قرار گرفته اسلام است و روحانیت و ملت باروحانیت به پاخواسته از اسلام حراست کند. مسائل دیگر مطرح می‌شود. اما به طبع چی شده؟ پس از نزدیک به ۱۰۰ سال از تاریخ انقلاب‌های ایران چه تازه‌ای رخ داده؟ تازه‌ای که رخ داده این است که انقلاب ملت یک پارچه اسلامی و دینی و قرآنی شده است. در پی این نقطه اصل جمعیت متشکل علنی، سری نیندی به وجود می‌آید. یکی از این جمعیت‌ها که باز چون من در او شرکت داشتم و در شورای فقاعتی و روحانیتی اون به امر امام بودم در سال‌های ۴۲ و ۴۳ که ایران بودم جمعیت ائت‌های مختلفه بود. این جمعیت از توده مردم تشکیل میشد توش ت کردن بود اما بیشتر سوده و خلق بودن از همون هیئت‌های دینی بودن همونایی که سینه می‌زدن یا حسین یا حسین می‌گفتن همون‌ها آمده بودن تشکیل داده بودن یک سازمان منظم اسلامی سیاسی را و چون به ولایت فقیه از همون وقت پایبند بودن از امام خواسته بودن که باید ارهای ما با حضور و نظارت و مسئولیت کسانی باشد از جانب شما که با حضورشون سلامت جهت حرکت‌های ما را تضمین کنند و امام به ۴ار نفر فرموده بودند در اونجا باشند از جمله من در این کم شور ایمان صداکاری علاقه نظم نظم دقیق به چشم می‌خورد. یک شورای مرکزی داشتم. این شورا از چند گروه بود. هر گروهی برای خودشون سازمان‌ها داشتن. خوب یادم میاد یک روز صبح صبح زود در تمام تهران در اون سال ۴۲ ۴۳ یک اعلامیه در سطح شهر تهران سر ساعت پخش شد. دستگاه ساواک وحشت کرد. این چه گروه زیرزمینیست؟ ه می‌تونه سر ساعت معین در همه تهران یک اعلامیه ضد رژیم را منتشر بکنه. از همون جا بود که فشار رژیم برای پیدا کردن این گروه بالا گرفت ولی تا چ ترور منصور پیش نیامد این گروه لو نرفت. با ترور منصور شاخه نظامیش دستگیر شد و در پی اون شاخه سیاسیش. ببینید یک سازمان به وجود میاد بر محور اسلام انقلاب اسلامی شده است. انقلابیون مقیدن کارهاشون بر اساس اسلام صورت بگیرد. گروه‌های دیگری نیز بر اساس اسلام به وجود آمدند. هر گروهی با بینشی و با خطی و در حدود نقشی که این گروه‌ها در پیروزی انقلابمون داشتند باید از مورد تقدیر و عج نهاداً همواره و قرار گیرند. اما مهم این است از آن پس روحانیت و توده مردم بر محور اسلام در معرکه حضور دارند. تداوم انقلاب تداوم انقلاب بیش از هر چیز بستگی پیدا کرده است به حضور اسلام و علمای اسلام در صحنه و این ادامه دارد تا سال ۵۶ در سال ۵۶ زمینه برای رشد و شکوفایی انقلاب فراهم شده سیا هانی آمریکا به دنبال رسوایی ویتنام و رسوایی واترگیت دستخوش بحران شده. معادلات جهانی به هم خورده. برنامه‌های ظاهری سطحی مردم گولزن رژیم در ایران رو به شف کامل است و زمینه و زمینه برای اینکه حرکت شتاب پیدا کند فراهم شده. خب اینجا دیگه همتون یادتونه اینجا دیگه با هم یادمون میاد خوب در این مرحله کیا هستن که حضور کامل‌تر فعال‌تر بسیج کننده‌تر دارند؟ جناهی که با آرمان و انگیزه اسلامی و مذهبی به حرکت درآمده‌اند. ی ملی هستند. جبهه ملی بار دیگر تجدید حیات کرده دست به کار شده. نهبت آزادی همین طور گروه‌های دیگر همین طور اما اون‌ها درخشیدنشون در صحنه‌های محدوده. اون عاملی که می‌تونه توده‌های میلیونی رو به خیابون‌ها بکشانه اون عامل چیه؟ عامل اسلام. اونجا که زن و مرد می‌پرسیدن آقا حکم امام است ما از کان بیرون بیایم بله پس آمدیم حساب اینه تا اعلامیه‌های روحانیت مبارز منتشر نمیشد اجتماعات توده‌ای میلیونی به وجود نمی‌آمد. اولین راهپیمایی پرشکوه را یک روز وان شجاع از خودگذشت این برادرمون آقای حاضری غفاری به دنبال نماز عید قید سریع به وجود آورد. نماز که تموم شد جلو مردم افتاد حرکت کرد شعار داد بریم کجا بریم معلوم نیست بریم و مردم حرکت می‌کنن با انگیزه مذهب اشبا شده از روح مذهب در روز عید ف دنبال ماه مبارک رمضان ماه صفا ماه زدودن دل‌ها ماه پاک کردن نفس‌ها ماه آماده کردن انسانیت‌ها ماه پرورش دادن شخصیت‌ها زن و مرد حرکت می‌کنه میدان میدان حضور دین است و حضور دین حضوریت و علمای متعهد مبارز همراه است و مردم در پی این‌ها بی‌مخاب هر کس یادم میاد در اولین راهپیمایی بعد از راهپیمایی عید فطر روز چهارم شوال ۱۶ شهریت جریان‌های م اثری داره که این‌ها رو در بحثی سخنرانی که در دارون داشتم به یک مناسبت ناچار شدم بگویم مطرح کردم جای همش مفصله راهپیمایی به صورتی که هیچ یک از افراد صاحب نظر باورشون نمی‌آمد صورت گرفت محاسبه‌های قبلی این بود که روز عید فطر د ۲۰ هزار نفر راهپیمایی کردند. آیا راهپیمایی روز ۴ شوال و ۱۶ شهریور می‌توانه به اندازه همون جمعیت بیاره که لااقل شکوه اون شکسته نشه؟ این سؤالات افرادی افرادی بود که خودشون رو وارد می‌دونستن. نبض جامعه رو در دست خودشون می‌دونستن ولی تجربه نشون داد که اونجا که عامل نیرومند مذهب به کار می‌افتد محاسبه‌ها از کار میافتد خب چقدر جمعیت آمد اون روز بیش از ۱ میلیون نفر در این دومین راهپیمایی پرشکوه شرکت کردن امروز دوستان خواستن که من سر پیچ عمران نماز رو جماعت بخونم نماز خوندم گفتن ولیت جهد دادن به عهده تو عده‌ای از دوستان روحانی از اعضای جامعه روحانی بحرانم بودن با هم حرکت کردیم من به نظرم رسید کمیت روبریم به سمت میدان آزادی از پیچون تا میدون آزادی خیلی راه بود غرغر کردن گفتن مردم خسته شدن خسته میشن گفتن بالاخره بریم دیگه‌ها صحیح این است که تا غروب این راهپیمایی ادامه داشته باشه تا غروب اونجا می‌رسه رفتن اونجا مقدمات سخنرانی فراهم کردن همین طور که تو راه می‌رفتیم برخورد می‌کردیم به کامیون‌های مسلح و دو شب قبلم گفته بودن رژیم در روز پنجشنبه آماده برای شریک و حمله است. همه بی‌اعتلاف به این تهدیدها می‌رفتیم. زن‌ها این خواهران شجاع دلیر زنده شده این انقلاب این‌ها اون روز قوق کردن. بخش عظیمی از جمعیت هرا تشکیل می‌دادن. آمدن تا میدان آزادی. اونجا تدارکات نظامی از همه جا بیشتر بود و در عین حال این‌ها با مشت گرهگرده در برابر این تدارکات شجاعان شعار می‌دادند. انقلاب شده بود. انقلاب انقلاب چی؟ انقلاب اسلامی. خب حرکت ادامه آمد. گاهی چشمکش بود. گروه‌های ملی‌گرا در تنظیم برنامه راهپیمایی‌ها خبر می‌دادند که مدیریت خوبه دست ما باشه برای اینکه شما آقایون که اهل تشکیلات اداره نیستید مردم و توده مردم که تشکیلاتی ندارن بگذارید ما تشکیلاتیا کار رو اداره کنیم پاسخ جوون‌ها این بود که بهنا به عنوان بخشی از مردم تشریف بیارید. ما با همه بی‌تشکیلاتیمون، با همه نداشتن سابقه تشکیلاتی عرضه راه انداختن یک راهپیمایی رو داریم. غصهش رو نخورید. راهپیمایی‌های پرشکوه یکی پس از دیگری، یکی از دیگری پرشکوبکر‌تر و پرجمعیت‌تر ادامه تا نوکر استمار فرار کرد. تیوری به قطعیت نزدیک شده بود. اما یکی از همین جناه‌های ملی، یک مهره از همین‌ها گویی برای این روز آماده شده بود. آمد به میدون ن می‌توانم مملکت را اداره کنم. همه بسارند به من. انقلاب شده است. ملت به پا خواسته است. شاه همدیگر برگشتنی نیست اما من هستم به جای او اینجا نوبت امت و امام بود و نوبت قهرمانان روحانی بود و نوبت ملت با اون وجدان بیدار آسمانیش بود. همه ایستادن گفتندو هم چیزی نیستی. تو هم باید به دنبال او بروی و او را به دنبالش فرستادم. و انقلاب پیروز شد و رهبر انقلاب به وطن بازگشت. با اون شور و شکوهی که در تاریخ ایران نمی‌دونم آیا هرگز سابق ته باشد یا نه ذکر نمی‌کن. امام آمد. امت امام را پس از ۱۵ سال دوری و مهجوری در میان خود یافت. امام تعیین کننده همش به اعتبار اینکه فقیه است، ولی است و به اعتبار اینکه ملت بارها در راهپیمایی‌ها و قطعنامه‌ها گفته بود. آنچه امام بگوید ما همه همان را می‌گوییم و آنچه او برای سعادت ما بخواهد ما همه همان را می‌خواهیم. کی می‌توان اس به اندازه این شخصیت بالای اسلامی این مقدار اعتماد اطمینان ملت را به خود جلب کند؟ کی شورای انقلاب رو امام تعیین کردن مشروعیت شورای انقلاب مستقیلاً از نصب امام بود. از طریق انتخاب امام بود. اگر ملت به این‌ها اعتمادی داشت بیشتر از طریق اعتمادش به امام بود. بهخصوص که اون اول‌ها اسم‌ها هم گفته نمی‌شد روی مصالح امنیتی و مصالح دیگر. دولت موقت تشکیل شد. با پیشنهاد شورا و نصب امام مشروعیت دولت موقت از طریق امام بود. امت این مشروعیت رو داد. اما از طریق امام و امام این مشروعیت رو داد اما هماهنگ با امت خب تا اونوقت همه چیز چی بود در این مرحله همه چیز چی بود اسلامی بود همه چیز از چه مبدع فکری و روحی و احساسی مایع گرفت از مبدع قرآن مبدع وحی از مبدع دین از مبدع خدای غیر از اینه روشنه که این‌ها این مقدار که بر شما خوندم عرض کردم فکر می‌کنم کاملاً دیگه روشنه اما مسئله‌ای که عرض کردم مسئله زندهست اینه اما این بهخصوص دو گروه به این اما عمیقاً توجه بفرمایند یک گروه کسانی که تا اون تاریخ نتوانسته بودند انقلاب اسلامی رو با هویت اسلامیش بشناسند و بپذیرند و یک گروه جوانان و انسان‌ها و برادران و خواهران مؤمن به اسلام و انق ب اسلامی که می‌خواهم مسئولیتشون را، مسئولیت خطیرشون را امشب به اون‌ها گوشزد کنم. این دو گروه خوب توجه کنن. از آن تاریخ انقلاب با یک مسئله روبهرو شد. این مسئله تا امروز هم به صورت کامل حل نشده. اما وقت حل شدنش و کردنش قطعاً فراسیده دیگر قابل تأخیر نیست گان مسئله اینه که خب انقلاب اسلامی پیروز شد رهبر رهبر اسلامی ملت ملت اسلامی خطوط انقلاب اسلامی پیروز شد رژیم منفوری را بیرون کرد یکایی رو شکست داد، اروپایی رو عقب روند، روسیه و چینی رو سر جایان نشوند اما مدیریت مملکت تکلیفش چی؟ دوباره همون دوستانی که در راهپیمایی‌ها می‌گفتن آوزده‌ها رو شما به حرکت دربیارید. نظم و تشکیلات و ادارهشو بدید دست ما بهتر بلدیم. همچین بفهمی نفهمی با زبونی بازبونی و گاهی بی‌زبونی می‌فرمودند به اینکه آقا اداره مملکت را دیگه بسپارید دست ما که مردان این میدان هستیم شما هم خوب تشریف دارید همه ملت تشریف داره امام تشریف داره روحان مارث تشریف داره همه تشریف دارید قوامتونم روی چشم اما مسئولیت اداره مملکت رو منطقاً همینهو میگه اداره مملکتو باید به دست کی داد به دست اون‌ها که کاردان باشن قا این کارتن‌ها مسلمونم حتماً باید باشن یا نه؟ اگه بشه مسلمون باشن البته اولاست ولی اگرم نشد مسلمون باشن مملکت که نمیشه به حال خودش رها کرد اداره مملکت رو که نمیشه به حال خودش گذاشت خب چه عیب داره کمبایی این غیرمسلمون‌ها و ضد اسلام‌ها هم در این پست‌های اساس باشند عیبی ندارد حالا از شما مردم نکفا که در این انقلاب سحری بزرگ داشته‌ایم. کب مراکز مقاومت ایران بودیم. می‌پرسم شما در طول انقلاب راضی بودید به یک کلیه آینده‌ای؟ خب برات بعد الله اکبر دارید برا نخیر چی دارید؟ اکبر الله اکبر الله اکبر تشخیص ما این بود که این ر به هیچ عنوان از نظر وظیفه الهی که بر عهده داریم قابل قبول نیست از نظر اعتمادی که امام دارد قابل قبول نیست از نظر مهر و علاقه‌ای که امت دارد قابل قبول نیست به همین جهت ما از اون اول تا حالا مقابل این طرز فکر ایستاده‌ایم اینکه شما تو شورای انقلاب و تو دستگاه مدیریت کشور اختلاف هست این درسته راسته اختلاف هست اما شما رو به خدا این اختلاف اصیل عالی را تنزلش نیست در سطح اینکه اونجا جنگ بر سر قدرت است این یک تهمت است این یک دروغ است نظیر دروغ‌های دیگر ستان ما که پاسدار این مطلبن همواره با کراهت مسئولیت‌ها را قبول کردن چه خواستداران قدرتی هستن این‌ها این آقای مهدوی کنی که الان وزیر کشوره شاید ۲۰ بار ما ازش خواهش کردیم به مناسبت اینکه آقای رفسنجانی نامزد انتخابات از تهران بوده صحیح نبود دیگه ایشون وزیر کشوری باشد که مسئول اجرای انتخاباته خواهش کرد ما این مسئولیتو قبول کنش می‌گفت نمی‌توانم کمیترم نمی‌تونم از دست من بگیرید بذارید من همون یک روحانی می‌خوام باشم چرا به این چهره‌های عزیزی که همواره با احساس مسئولیت شانه زیر بارده‌اند این گونه تهمت زده می‌شود نه از نا دوستان ماه من جنگ قدرتی سراغ ندارم ولی از نای دوستان ما فشاری بر سر این مسئله بر سر این مطلب بر سر این راز راست و مستقیم ماندن انقلاب یا منحرف شدن انقلاب دیدم بوده است هست و خواهد بود برای اینکه ملت اگه قراره رأی ملتم باشه ملت به ما اجازه می یده با اون روشی سر سازکاری نشون بدیم که در حساس‌ترین لحظات کردستان آقای وزیر کشور وقت آقای دکتر یونسی یک افسر توده‌ای مافکسیست زندانی را که مبارز بوده مبارز بودنش قابل تقیره زندانی رژیم بوده آزاد شده بسیار خوب دیگر آیا باید او را به عنوان استندار کردستان هم در حکومت جمهوری اسلامی فرستاد آیا شما ملت می‌تونید اینو تحمل کنید این ۱۰ ساله الله اکبر الله اکبر الله اکبر
این درست از فرزند پارساله کمتر از بعد حدود ۴۰ روز از دیروزه انقلاب گذشته ان شلوغ شده امام فرمودن برید مرحوم آیت‌الله صادقانی بنده آقای هاشمی آقای بنی‌شهد رفتیم اونجا اعضای شورای انقلاب برای رستگی اونجا میریم وزیر کشورم با یک عده‌ای میاد همراهانش عموماً مارکسیست آقا اینا کین دنبال شما خب چه اوضاع احوال نادوره اینا اومدن که ما رو یاری کنن بعد که برمی‌گردیم تهران می‌بینید یکی از این همراهان آقای دکتر یونس ۳۰ و ایشون به عنوان استنداد براش ساده شده. چرا پیدا نکنید این رو بذاریدش کنار. اونوقت می‌گفتن بله دخالت می‌کنن در کار ما مراکز تصمیم‌گیری و قدرت متعدد نمی‌گذارد مملکت اداره شود. یا سونیا این فروید. و ما خونه پی می‌خوردیم و علیوار سکوت می‌کردیم در بیرون و در داخل. ر می‌آوردیم که آقا این نباید آنجا باشد. فشارها مؤثر واقع شد. این آقا رو از آنجا برداشتن اما بعد از کشتن افراسیا و بعد از کشتن افراسیا و سها سها و داروی بیهوشی چه سود. یک استاندار توده‌ای ماسیست وقتی میره اونجا خودبهخود با چیکار بکنه؟ خود بهخود چیکار می‌کنه؟ همین حزبات همین کمله‌ها رو همین‌ها رو بهشون قدرت و داد و فاجعه وجود آورد

خلاصه مفصل:

این منبع به تشریح رویکرد جمهوری اسلامی ایران در انتخاب مسئولان و مدیران می‌پردازد و تأکید می‌کند که ایمان و اعتقاد عملی به اسلام و انقلاب، اصلی‌ترین معیار برای انتصابات در سطوح مختلف دولتی است. سخنران به این نکته اشاره می‌کند که حتی در صورت کم‌تجربگی، افراد متعهد و انقلابی بر متخصصان صرف ترجیح داده می‌شوند تا روحیه انقلابی حفظ شود. همچنین، بر لزوم حضور فعال و مستمر مردم و جوانان مؤمن در صحنه تأکید می‌شود تا از انحراف انقلاب به سمت ملی‌گرایی محض جلوگیری شود، زیرا اسلام معیار وحدت و هویت اصلی این حرکت است. این سخنرانی، ضمن نادیده گرفتن تبلیغات دشمنان خارجی، مردم را به هوشیاری و پایداری در حفظ هویت اسلامی انقلاب فرامی‌خواند.

متن پیاده شده:

این مسئله زمان ماست و به دنبال این مسئله زمان ما با دو گروه سخن دارم. یک به همه کارمندان دولت و به همه تحصیل کرده‌های منتظر سمت و پست. عرض می‌کنم ما مصممیم از این به بعد که ا به کارهای حساس بگمانیم که نسبت به دین و ایمان اون‌ها به اسلام و انقلاب پیروزمند اسلامی اطمینان داشته باشیم. ما چون در بحث از مش هایی که با برادرمان آقای بنصعب هم پیش می‌آمد گاهی دچار شک می‌شدیم که آیا فلن فرد مناسبه یا نه قرار گذاشتیم که برای اینکه این مسائل بار دیگه تکرار نشه در انتصابات آینده تکرار نشه چند جلسه بنشینیم این مسائلو خوب بحث کنیم و بنویسیم و امضا کنیم و پیش این معیارها رو بگذاریم و این همون میشا وحدتیست که آقای بنی شهرد از م بودند. یک اصل مهم در همین میشه وحدت این است که نخست وزیر، وزرا، معاان، استمداران، رسای سازمان‌های مستقل و سنت‌های اساس باید به کسانی سپرده شود که از نظر اعتقاد به اسلام و پابندی عملی به اسلام، مسلمانی قابل قبول باشند. الله اکبر. اکبر اکبر
و ما این رو وظیفه می‌دونیم. حالا بیرون بگن که این‌ها جنگ قدرت دارن. بگن ما باید وظیفهم‌مونو انجام بدیم. انسان باید در برابر شایه‌سازی‌ها هم قوی باشه، نیرومند باشه، ببینه وظیفه چیه. گوشش به این حرفا بده کار نباشه. بعداً موفق شدیم. حالا هم با توافق داریم. ا به حمدالله گرو می‌بریم انشاءالله خاطرمون جمع شد مسلم شد که دیگه حال همه پای این‌ها رو امضا کردیم اینم براتون بگم گفته شد که خوب اگر درباره یه نفر اختلاف نظر شد آقا می‌خوان بدونن ایشونو سرمدا نجف آباد نمی‌دونیم که آقای نظری چگونه هستن تورا تو این جلسه مشورتی میگن ایشون واجب شرایطن دو تام میگن واج شرایط نیستن تکلیف چیه گفتیم اینم حلش می‌کنیم ۳ نفر از اعضای شورا را انتخاب کردیم گفتیم اینین ۳ نفر وظیفه دارن برن پیرامون این آقایان تحقیق کنن اخبار رو بگیرن جستجو کنن اگه دیدن باشه شارهای کسانی را که دو نفر از این سه نفر گناهی کنند که واجد شرایطن همه ما قبول می‌کنیم دیگر جای اختلابی باقی نموند خوشمزه اینه ما نشستیم درهم زیرناهای آینده رو در حد مسئولیت‌هامون محکم می‌کنیم بیا ببین بیرون چه خبره خبرنگارا میان سؤال می‌کنن خب انشاالله جلسه رفع سوء تفاهمات به ثمر رفتی‌ها به خبرنگار گفتن من بدم میاد از این سؤالات شما چون این معناش اینست که ما یک اختلافاتی با هم داشتیم بعدم از سر سازش دور هم نشستیم یه کار سازشکارانه کردیم وای برید انقلاب و بر ماه اگر چنین روحیه‌ای داشته باشیم چرا اینطور میگی سؤال کن بگو آیا پیرامون این مسائل بنیادی و مهم بحث‌ها و تبایل نظرهای شما به نتیجه قطعی و روشن رسید اینجور سؤال کن تا من بگم الحمدله نه فقط اینجا تو نشریات خارج آمریکا که همیشه با خیالات خودش خوشه و سال‌ها با خیالات خودش خوش بود توی تصویرها و نشریاتش می‌بینید که دائماً می‌گوید آی مردم که نشسته‌اید انقلاب ایران همین روزها طبقش درمیاد اون بالاهاش یه قدرته اگه شماها من هیچ اعتلاعی به آمریکا ندارم. هیچ اعتنایی به اروپا ندارم. هیچ اعتنایی به اردوگاه شرق ندارم. اگر شما ملت حقیقت رو همون طور که هست بشنوید و بپذیرید و به اون مؤمن باشید و پیوندتون با انقلاب رهبری انقلاب و مدیریت انقلاب استوار بماند. آمریکا تو این خیال‌ها و خواب‌های خشک سرور به نفع ماست ولی به شرط اینکه خبرچین‌های وسواس‌های خناسی که دائماً یوسون فی صدور الناس اینا نیان این مشغولات و بافته‌های خبرنگاری‌ها و خبرگزاری‌ها و تفسیرها و مفسرهای آمریکای جهانخوار را به خوردتون بد شما الله اکبر الله اکبر الله اکبر به شرط اینکه شماها دست رد بزنید به سینه این نامهحرام خبرساز شایع‌ساز دروغپرداز وسوسه‌انگیز ما دیگر غمی نداریم بگذار آمریکا چنین پ دارد به سود ماست این ک مطلب از همه کارکنان شریف دولت می‌خواهیم با درک تعالی و اوج این انقلاب الهی با درک عمق این انقلاب در زدان مردم با درک انقلاب بودن این انقلاب و این که آمده است واقعاً داره ارزش‌ها را بنیادی تغییر میده. این‌ها خدمت‌گزاران صدیق و مؤمن شوند به اسلام و امت اسلام و جمهوری اسلامی ایران و مهارت‌ها و نیروها و توان‌هاشون رو در خدمت این ملت و این انقلاب قرار ده تا یکپارچه‌تر با این دشمنان مکار قد جهانخوا روبه رو اکبر الله اکبر
این یک دو جوانان میانسالان مؤمنان مردان و زنان بایمان به حالت انزوا برنیابید صحنه را برای کسانی که ایمان ندارند خالی نگذارید. این حکم و حیا بیچتون رو در این مرحله از انقلاب تبدیل کنید به جسارت و گستاخی و شجاعت انقلابی. بیایید به میدون. انقلاب و اداره انقلاب به شما نیازمند است. هر انسان با ایمان صاحب لاحیت وظیفه دارد خود را به مقامات تصمیم‌گیرنده در سطح مملکت، در سطح استان، در سطح شهرستان، در سطح بخش در یک مدرسه معرفی کند و بشناساند. نگویید که این از خود تعریف کردن است چرا خودستفایی کنم؟ نجانم این خود معرفی کردن است و انقلاب امروز به این معرفی شجاعانه شما نیازمده. الله اکبر الله اکبر
و به دنبال این یک اصل و اون اصل اینه اگر شماها حاضر نشوید کم حاضر شوید و میدون را برای دیگران باز بگذارید خطر انحراف انقلاب اسلامی ما به یک بینش ملیگرایانه خیلی بالاست. ملیت برای ما محترمه. وطن برای ما محترمه. اما نه به عنوان مبدأ نه به عنوان اصل به عنوان مسئله درجه دوم. ونچه برای ما به عنوان و ارزش نخستین و مبدع و سرچشمه ارزش‌های دیگر مطرح استلام است و اسلام است و اسلام الله محمد
و درست در همین اسلام است که اصفهانی و مشهدی و عراکی و یزدی و کرمانی و بلوچ و بندرعباسی و گیلانی و ترکمن و مازندانی و آذربایجانی و کردستانی و عرب و خوزستانی همه می‌توانند با هم احساس برادری قلبی کنند. وحدت ملی ما، وحدت قومی ما، وحدت جمعیتی ما بر اساس یک چنین معیار و محور وحدت محکم‌تر از پرثرتر است. ما ملیت داریم اما ملیتی بر پایه اسلام. ما وطن داریم. ما یک سانتی‌متر از ایران‌زمین را اجازه نخواهیم داد به دست هیچ بیکانه‌ای. الله اکبر. الله اکبر. الله اکبر. اما به عنوان بخشی از سرزمین اسلام که برای پاسداریش این پاسداران عزیز جنباز مجاهد این ستاره‌های درخشان در آسمان انقلاب اسلامی ایران ببینی که تو جن برم با آموزش کم با تجهیزات کم اما با عشق به شهید شدن می‌روند به همه صحنه‌ها و میدون‌های خطرناک این معجزه ایمان است. این معجزه اسلام است. این معجزه اعتقاد به خداست اعتقاد به وحی است. اعتقاد به معاد است. اعتقاد به عمل صالح است. بنابراین وطن مطرحه برای ما. سرزمین برای ما مطرحه. اما در خورشید فروزان مذهب که ما میگیم از ملی‌گرایی انتقاد می‌کنیم می‌دونید معنیش چی میشه؟ خلاصه معنیش اینه که یک مس یک ارزش دست دوم را بخواهند جانشین ارزش دست اول کنن این مخالفت ماست خیلی منطقی و روشن و آشکار نه اینکه ما برامون ملی ت بی‌ارزشه. وطن بی‌ارزشه. نه ارزش درجه دوم است. اختلاف ما با کسانی که می‌خواهند انقلاب بر محور ملیت قرار بگیره همینه. ما میگیم محور اسلامه. اون‌ها روناس. اونا میگن محور ملیته. اسلام دین مردم ایران است. دین اکثریت مردم ایران است. پس محترم است این یلی با هم فرق دار خیلی با هم فرق به یک دیگر جوان‌ها به این اصل توجه کنن صاحبان مهارت هم به این عکس توجه کنن من این نظر شخصی رو میگم دیگه این حرف دارم به عنوان یک قردم اینجا نظر بدم یا نه سانسور که نیست سانسور نیست اینجا چون یه وقت ما اینجا یه نظر شخصی دادیم قای حالا اینجا می‌خوام نظر شخصی نظر شخصی بنده اینه و این عملم دارم می‌کنم در حوزه مسئولیت‌هام دارم عمل می‌کنم چند تا عمل کردم از نتیجه راضیا ظر شخصی من اینه که ما افراد با ایمان با استعداد لایق را که هنوز تجربه و کاردانی و کارایی و مهارتی کافی ندارند میاریمشون توی کارها سر کارها می‌گذاریمشون و حاضریم یه مقدار تاوان و خسارت ندونم کاریاشون رو بدین تا توی جریان عمل ساخته شوند و مدیران با ایمان مسلمان جمهوری اسلامی ایران در پی یک چنین مرحله تعاوندار به وجود بیان و هی نگیم مدیر نداریم مدیر نداریم اکبر الله اکبر الله اکبر
حالا اگر صاحبان نخورت و علم و فن مدیریت این عمل ما را ناشیانه می‌دانند و می‌فرمایند که اینا علت اینکه این حرفا رو می‌زنن چون نمی‌دونن چار چند آب داره مدیریت و تجربه مدیریتشون همه بگذار این حرفا رو بزنن. ما اون وقتا هم از این حرفا که می‌زدیم این آقایون به امثال این آقایون می‌گفتن اینایی که شما میگید با هیچ حساب سیاسی در دنیا جور در نمیاد. پایان میگن با هیچ حساب اداری در دنیا جور در نمیاد. حرف همون حرفه. ما هم حرفمون همون حرفه. ملت حرفش کدومه؟ آیا ملت می‌پذیرد ما ماهی خسارت و تابوان ندونمکاری‌های این جوون‌ها یا این میانسارها این افراد کم سابقه رو ولی با ایمان با شور با اخلاص با علاقه پرتلاش ساعت نشناس از صبح تا شب بدو و کارکن رو ما یه مقداری تاوان و خسارت ندونم کاری‌های این‌ها رو بدیم و هرچه زودتر مدیران با ایمان جامع رو بسازیم این رو شماها پذیر الله اکبر اکبر اکبر
ببینم این تقند رأی شما بود رأی دادین
ها یعنی چی الله
یعنی اگر انسان‌های با ایمان با مهارت داریم که خب معلومه که مرض داریم که اها سر کار این که روشن جان من می‌خوام اینو بگم ان گوش کن جانم برادرخارو گوش کن ها این طرف آقای الف ایان و عش رشق و شورش در سطح مطلوب برای خدمت به مردم و انقلاب صبح و شب نمی‌شناسه حقوقم که قبره نمی‌شناسه اما تازکار این طرف یک آدم ماهر دارای تجربه اما اگه خیلی آدم خوبی باشه سر ساعت میاد و سر ساعتم میره اگه خیلی آدم خوبی باشه بعدم س پسر اتاقش از همون خانمای قبلم باشه اشکالی براش نداره می‌خوام ببینم در انتخاب میان این دو آیا الف را انتخاب می‌کنیم؟ الله اکبر الله اکبر الله اکبر ن این پایه این پایه کار بنابراین بنابراین این رو عرض کنم بنده این کار را در دبیرخانه شورای انقلاب تجربه کردم و راضی هستم الان همون جوون‌ها کارگردونای واقعی مست شورای اسلامی شدن از نظر مدیریت‌های اداری در قوه قضاییه تجربه کردم چندشونو آوردم اونجا کار می‌کنن تا بخواهید با اخلاص گاهی هم ندونم کاری می‌کنن گاهی هم آقایان صاحب منصبان قضایی قر می‌زنن که آخه آقا این جوونا سرشون نمیشه آوردی میگه این کارو می‌کنن اون کارو بکنن‌ها بهشون عرض می‌کنم بسیار خوب کمی بسازید انشاءالله این‌ها هم ماهر میشن اما کار می‌کنن مبدع حرکت در قوه قضاییه به یاری خدا همین اون‌ها خواهد شد انشاءالله این تجرب باز داریم و به سلامتی شما در یکی دو جای دیگه هم همین جور عمل شده و دوستان راضی و دشمنان ناراضی نتیجه ملت مسلمان متعهد ایران هوشیار باست آگاه باست حفظ هویت و عدالت لامی انقلاب که فریاد کشیدی نه شرقی نه غربی اسلامی حفظ هویت اسلامی انقلاب نیازمند به حضور دائم آگاهانه هوشیارانه صداکارانه تو در صحنه است. ذره‌ای لحظه‌ای از صحنه غایب نشود آورنده این انقلاب بودی و مسئولیت نگهداری و توامش نیست بر عهده تو ای ملت مسلمان قهرمان ایران
و درود بر شما مردم عزیز با ایمان باشور آن ی‌خواستم عرض کنم در همین جا به پایان رسید و نمی‌دونم بالاخره آیا وقت پیش از حد شما را گرفتم یا نه. امیدوارم در این عرایضم توانسته باشم پایه‌ای از پایه‌های اسیر و رکیل آینده را بر ملت عزیزمون عرضه کرده باشم و سلام فراوان بر همه شما عزیزان با داد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *