مناظره ۱

خلاصه مناظره

این گفتگو بر اهمیت بحث و مباحثه سازنده در جامعه تأکید دارد، اما بین آن و جدال و ستیزه‌جویی تمایز قائل می‌شود. گوینده معتقد است که مباحثه به رشد و تعالی انسان کمک می‌کند، در حالی که جدال انسان را از مسیر تکامل دور می‌سازد. او با ارجاع به فطرت حق‌جویی انسان، هدف مباحثه را یافتن حقیقت و پاسخ به ندای فطرت می‌داند. در ادامه، این مباحثه به چالش کشیده می‌شود و مسئله انحصارطلبی در ساختار قدرت پس از انقلاب و همچنین عدم شفافیت در قراردادها و تصمیم‌گیری‌ها توسط گوینده دیگر مطرح می‌شود. در نهایت، گفتگو به سمت دفاع از انتخاب افراد بر اساس سابقه و شناخت، و رد اتهام انحصارطلبی به دلیل پذیرش مسئولیت‌ها پس از انقلاب پیش می‌رود و بر لزوم حفظ استقلال کامل سیاسی و اقتصادی کشور تأکید می‌کند.

متن پیاده شده مناظره

با درود و سلام فراوان بر شما برادرها و خواهرها تشکیل جلسات بحث و گفتوگو برای خودسازی جامعه ما ی‌تونه بسیار مفید واقع بشه. شرط اصلیشم اینه که به راستی آهنگ مباحسه داشته باشه. مباحسه این واژه عربی که در زبان ما آسیان سابقه طولانی داره و همه باهاش آشنا هستیم. معنی دقیقش اینه که دو نفر یا چند نفر با کمک یکدیگر به بحث و کاوش بپردازان کاوش مشترک یا مناظره یعنی نظرگاه‌ها را در برابر یکدیگر قرار دادن و دیگران رو به انتخاب یک نظرگاه برانگیختن و به شرط اینکه آهنگ مجادله و جدال و سید و غلبهجویی در بحث پیدا نکنه ون به همان اندازه که مباحثه کمک به رشد و تعالی انسانیت انسانه مجادله کمک می‌کنه به دوری انسان از مسیر تکامل انسانی و افتادنش به مسیر انحرافی زورمداری و و قلبهجویی این صحیحه که ما انسان‌ها بالفطره و از روی فطرت حقجو و حقطلب و حق‌پرستیم. اینکه گفته می‌شود ر سرشت انسان میل به خدا وجود داره. خدا یعنی حق متعال یعنی حق مطلق یعنی اون حق و حقیقتی که همه حقایق دیگر پرتبی از اوست و جلوه‌ای از اوست. اینکه انسان حتی گاهی ترس تفکر مادی و ماتریالیستی داره اما عملاً می‌بینیم که صرفاً خودشم تابع تمایلات مادی نیست حتی میاد خواهش‌های نفسانی و مادی رو زیر پا می‌گذاره برای دفاع از اون می‌دونه. این نشانه‌ای از این است که گرایش به حق و حق‌پرستی امری فطریست برای انسان و مباحثه در جهت این گرایش و در جهت این حق‌پرستیه. چون می‌خواد واقعاً بیابد، می‌گردد، می‌جوید، می‌کاود تا بیابد این پاسخ خوب و مثبتیست به اون ندای فطرت ولی به محض اینکه این به مجادله تبدیل شد معنی مجادله این است که یک طرف بحث یا هر دو طرف بحث اون وقتی که دارن با هم حرف می‌زنن در مسیر کاوش مشترک نیستن ان به کمک هم به حق نزدیک‌تر بشن، بلکه هر یک با یک رأی قبلی و نظرگاه قبلی در برابر هم قرار گرفته‌اند. فقط به این قدر که او بگه اونچه من قبلاً حق می‌دانم حتماً همو درسته. از همون اول با جبهه‌گیری رد کردن در مقابل دیگری ظاهر میشه. اون یکی هم همین‌طور. این هرگز نمی‌تونه انسان را به مسیر تکامل انسانی و حق‌پرستانهش برسونه. اگر خوب دقت کنیم می‌بینیم این درست غرق شدن و فرو رفتن هرچه بیشتر در خودپرست و نه حق‌پرستی. بنابراین بحث مشترک مباحثه و مناظره اولش باید این باشه که راستی با هم صحبت کنیم. نظرگاه‌هامونو با هم در میان بگذاریم تا به کمک یکدیگر از روی حق و حقیقت و واقعیت بیشتر پرده برداریم. فرق نمی‌کنه چه در شناخت واقعیت و چه در شناخت حقیقت در هر دو بحث سازنده بی‌قرض و از روی احساس فطری حق‌پرستی بسیار می‌تونه مفید واقع باشه. عرض کردم هم در شناخت واقعیت هم در شناخت حقیقت هم در شناخت اونچه هست هم در شناخت اونچه باید باشد بحث که بکنیم با هم به منظور کمک کردن به یکدیگر ر راه شناخت بیشتر این دو مثل هرکاری و تعاون دیگر می‌تونه مفید واقع باشه. پس مباحثه ساختن است و مجادله تحریبه. مباحثه جمع شدن است و مجادله پراکنده کردنه. من کلمه مناظره رو اینجا در این تقارن و مقابله به کار نمی‌برم چون او اونقدر گویا نیست که مباحثه و مجادله گویاست. می‌تونیم با هم کوشش کنیم تا دیدارها و بحث‌هامون به راستی آهنگ سازنده مثبت نزدیک کننده جمع کننده مباحثه رو داشته باشید و نه آهنگ خریبی ویرانگر دورکننده و جداکننده و سفرقه آور مجادله را این اون چند جمله‌ای که به عنوان آغاز سخن عرض کردم اونچه دوستان قبلاً اطلاع داده بودن این بود که متن برنامه امروز همین مناظره و گفتوگو و مطرح کردن مسائل از جانب دوستان دیگره. به همین دلیل موضوع خاصی هم برای اینکه ابتدائً من بحثی خدمتتون ایراد کرده باشم تعیین نشده بود. این مقدار رو هم به عنوان مقدمه مناسبی برای برنامه عرض کردم. آماده هستم که اگر مطلبی از جانب دوستان مطرح میشه با شکل مباحثه اونچه به نظرم می‌رسه دربارهش بیان کن. تشکر ازی همون طور که ایشون فرمودن ما اینجا مباحث الان مجازه همین کاری که از این مباحثه یک شبهاست وحمات اشلاتی که در جامعه و یا در فکر داره برشه همونطور می‌گفتیم ما از دوره‌های زیادی چند دقیقه پیش از طرف انجمن دانشما دو نفر تشکر که بله در ان دانشگاه هم ایشونو ترک کریمی که این موزه یک نتیجه وسیش با هم داریم وقت میایم و خب کنمون هم و اگر پیشنهاد خاص خود دارن که ما چه مقدار میخوان صحبتون بده و آقای دکتری شما در پاسخ خودشون بفرما وم قبل از اینکه وارد مباحثه یا مناظره شده باشیم بد نیست مسئول جلسه و زمانی که گفتیم مشخص بشه و به اصطلاح کیفیت صحبت و اگر خب اجازه بدیم مورد وصل ما مشخص کنیم به اصطلاح وارد مبارزه میشه همونطور که گفتید این مواطن رو وی تیری انجام میده و آقای مناظره کنندگان سوالتون قرارش مشخص باشه چقدر هست و اگه کسی میخواست صحبت بکنه وسط صحبت صحبت نکنید و میشه و قرار ما رو می‌نویسی به تی و صحت اگه هم در شما صحبت کنید و بعد آقای کشی کاغذی به نام خدا و به نامتبر مبارزه علیه اشلایت و نه اشرافیت پوسکنده و مستقیم لکه اشافیتی تحت لوای اسلام البته در مورد جریانی که خب اخیراً در جامعه ما به نام مثلاً مناظره یا مباحثه به وجود آمده در حالیست که یک سال از انقلاب می‌گذره و نیروهایی که حالا یا خوب یا بد در هر حال در رژیم گذشته زحمتی کشیدن، شکنجه‌ای دیدن در رژیم جمهوری اسلامی هم چنانچه در جریان این مسائل بودید این یک سال زیر فشارهایی که که خب دستکم از فشارهای آریامهری نداشت بودند و طبیعتاً خیلی خوب بود که این مناظره از ابتدای انقلاب شروع میشد و اگر مسائلی مطرح بود به صورت صحبت حل میشد نه اکنون که تعدادی از دانشجو یا کارگر یا در هر حال از مردم همین مملکت تحت عناوین پوچ شهید شدن و در هر حال این مناظره رو شاید برای فراموش کردن اون فشارها و یا برای سرپوش گذاشتن اون فشارها ترتیب اده باشیم. در هر حال ما از موضع انجمن دانشجویان مسلمان هیچ‌گاه این صحبت رو قبول نداریم ولی در هر حال به خاطر اینکه جمعیتی هست و ممکنه از طریق صحبت بعضی مسائل پوشیده این مملکت آشکار بشه استقبال کردیم. از اونجایی که آقای بهشتی اعلام آمادگی کردن که صحبتی بشه و ذکر کردن که مطلبی در میون نبوده پیشنهاد ما این هست که در مورد این لفظی که خب زیاد در مطبوعات یا رادیو تلویزیون شنیدیم مسئله انحصارطلبی چنانچه میل داشته باشن نقطه ن نظرات خودشون رو بگن و باز به صورت زمان مساوی به اصطلاح رودررو جوابی رو از ما بگیرن فعلاً خب شما باز مدرسه مطرح کردین حالا آقای دکتر بله در این در این یک سال گذشته شرایط برای برگزاری این گونه بحث ا و گفتوگوها فراهم بوده مثل همین حالا چیزی که در این یک سال مثل حالا فراهم نبود اینکه عده‌ای از ما بتونیم شرکت کنیم و الا روزی تا حالا تشکیل این‌گونه اجتماعات و اینکه افرادی بیان نظرگاه‌هاشون رو بگن محضوری نداشته. این هم که ما کمتر توفیق پیدا می‌کردیم شرکت کنیم که اتفاقاً مربوط میشه به موضوعی که برادرمان تحت عنوان انحصاب ی مطرح کردن ناشی از سنگینی وظایفی بود که بر عهده‌مون بود و با اینکه آرزو می‌کردیم حالا که آخرین مرحله به وجود آمدن نهادهای نظام جمهوری اسلامی از نظر شکلی داره به مرحله انجام نزدیک میشه ما رو فارغ بگذارند برای حضور بیشتر در اینگونه برنامه‌ها متأسفانه باز هم اونطور که خواسته‌ایم فارغ گذاشته نشدیم و باز مسئولیتی رو خواسته هم قبول . منتها حدود مسئولیت‌ها حالا به نسبت شکل‌یافته‌تر و منظم‌تره و این امید هست که بتونیم مقداری از وقت و نیرومون رو در این مجرا سرمایه‌گذاری کنیم. انقلاب جامعه ما که ریشه‌هایش خیلی عمیقه در سال ۵۷ توانست شکل عمومی‌تر و همگانی‌تر به خودش بگیره و قیام نا و قیام عامه و توده مردم بشه و در این قیام در این به پا خواستن عمومی و همگانی مسئله مهم مسئله رهبری بود هبری همون طور که همه می‌دونیم به صورتی که دست کسی نبود و آهنگ طبیعی جامعه بود منتهی شد به امام اینکه امام در جای یک رهبر مورد قبول اکثریت قاطع این ملت قرار گرفتند. این یک واقعیت عینی اجتماعیست که فکر می‌کنم همه او را می‌شناسیم. در همون مواقعی که قیام و این به خواستن شتاب می‌گرفت و به مرحله‌ای رسیده بود که یا پیروز می‌شد یا با یک سرکوب بسیار شدید سرکوب می‌شد. این رهبر در صدق برآمد که برای مدیریت و اداره این قیام کسانی رو انتخاب کنه و تعیین کنه و از اون‌ها مسئولیت بخواد و طبیعیست که ایشون در درجه اول جام این مهم و در تأمین این نیاز سراغ کسانی می‌رفتند که از اون‌ها شناخت بیشتر و کامل‌تری داشتند و می‌تونستند به اون‌ها اعتماد کنند که در همون مسیر و در همان خط و با همون معیارها کار بکنن. اینجا یادداشت دادن که رعایت تساوی وقت ایجاب می‌کنه که من سخنمو اینجا تمام کنم که موضوع بحث متقبی هست یا نه؟
بله یعنی الان وارد همین بحث شده‌ایم بنابراین فکر می‌کنم بنده آمادم که بحثو اینجا تمام کنم روی اعتقادم به نظم اما این یک نظم مطلوبی شاید نشه فکر می‌کنم باید حدود ه۷ هشت ۱ دقیقه من بحثمو تمام کنم و بعد درست به اندازه وقت برای فرادرها بگذاری و الاتر نمونه میشه یه تقسیم ریاضی بی‌ثمد. ایشون با افراد و اشخاص مختلفی که آشنایی داشتن همون وقت که پاریس بودن ملاقات داشتن و در هر یکی از این ملاقات‌ها از اون‌ها می‌خواستن که هم خودشون هم افراد دیگر رو معرفی کنن که تا چه حد آماده هستند قبول مسئولیت کنن و پس از اونکه از افراد مختلف اطلاعات جدیدی رو کسب کردن به اضافه شناخت و اطلاعات قبلی که خودشون داشتن به دنبال این جمع‌بندی بود که از اونجا یعنی از پاریس اینجا به تهران اطلاع دادند که اول بار یک گروه ۵ نفری از شاگردان قبلیشون از کسانی که از خیلی وقت بود اون‌ها رو می‌شناختند از روحانی که در مبارزه هم کم و بیش بودند ولی به هر حال ایشون بیش از هر چیز با خط تفکر اسلامی و اجتماعیشون آشنایی داشت ن و با حضور کم و بیششون در مبارزات و با سوابقی که اصلاً از بعضی از این‌ها از سال ۴۲ از نظر حضور در خصوص این مقطع مبارزه داشتند و مسئولیت‌هایی که اون موقع بعضی از این‌ها واگذار کرده بودن ۵ نفر رو انتخاب کردن که این‌ها نقطه شروع ترکیب گروه‌های مسئولیت پذیر در ادامه کار و از همین جا بود که بارهای مسئولیت بر گوش این چند نفر افتاد به انتخاب امام و به دلیل سابقه آشنایی و شناخت ایشون و به دلیل اعتماد ایشون و بحث این‌ها بودن که افراد و گروه‌هایی رو منظورم از گروه‌ها نه گروه‌های سیاسی بزرگ یعنی دو نفر سه نفرهایی رو به امام معرفی می‌کردند و امام بر حسب مطالعات و تحقیقاتی که از راه‌های دیگر هم داشتند بقیه رو با رأی نهاییشون تکمیل می‌کردن و این تکمیل ادامه یافت تا هسته مرکزی ۱۰ ۱۱ نفری اول به وجود اومد و بعد دولت و شورای انقلاب و تا حدود ۲۰۳ نفری که مسئولیت‌هایی ر برشدشون افتاد. این مسئله که این گروه ۵ نفری و یا اون گروه ۲۰۳۰ نفری مسئولیت‌ها را عهده‌دار شدند و این صرفاً به اعتبار این بود که امام انتخاب می‌کردن و امام هم باز نه به عنوان یک کسی که می‌خواست عقیده خودشو تحمیل کنه، بلکه به عنوان کسی که ملت و امت حق انتخاب و اختیار و رهبری رو از آن او شناخته بود و او هم طبعاً می‌تونست در حدودی که اعتماد و اطمینان و شناخت داره مسئولین انتخاب کنه و مسئولیت بده. مسئولیت‌ها به این شکل بر عهده این افراد آمد و این فوراً در بیرون تفسیر شد به انحصارطلبی. واقعیت و ای شماها از زبان ماها و از زبان امام می‌تونه روشن بشه. چون این انتخاب شدن و انتخاب کردن میان ایشون و ما بوده. می‌بینید که مسئله از جانب ما و دوستانمون طلب اصلاً نبوده. چه رسد به انحصار طلبی. فقط یک راه داشت با اونکه به امام بگیم چون ممکن است متهم بشیم. به قدرت دوستی و مقام‌پرستی و انحصارطلبی معذور دارید ما را مسئولیت‌ها رو دیگه‌ای رو براش پیدا کنید. فقط این راه وجود داشت و البته در اون موقع هم فوراً گفته میشد که بله این‌ها حاضر نیستن مسئولیت‌ها را به عهده بگیرن یا تواناییشو ندارن یا حاضر نیستن. نه برادران و خواهران واقعیت اینه بد نیست برای اینکه آخرین ریانی را که به این به نشون دادن این مطلب کمک می‌کنه براتون نقل کنم. آخرین جریان مربوط به این دور اخیره. در امروز چهارشنبه بله حدود یکشنبه ۱۸ روز قبل که به بر حسب اطلاع امام ما ۵ نفر منتش این بار به جای مرحوم آقای مطهری آقای خامنه‌ای در این جمع که این ۵ نفر همون طور که باز هم من در مجامع عرض کردم مرحوم استاد مطهری بودن آقای هاشمی رفسنجانی آقای دکتر باهونر آقای موسوی اردبیلی و بنده دعوت شدیم رفتیم اونجا یشون فرمودند طبق قانون اساسی باید مسئولینی را من معین کنم و از شما می‌خواهم که نظر مشورتتونو در این باره بدید اعضای شورای نگهبان ۲ نفر عضو مشاور در شورای عالی دفاع فرمانده یعنی رئیس ستاد رئیس دیوان عالی کشور داستان کل کشور و اضافه کردن که از نظر فرمانده کل قوام چون من نمی‌تونم الان حضور داشته باشم به نظرم رسیده است که یک شورای ۳ نفری تا ۵ نفری پیشنهاد کنید تا این سمت رو به اون‌ها واگذار کنیم در مورد شورای عالی دفاع به مناسبت سابقه کار این دو ر گفتن که در این مورد آقای هاشمی و آقای خامنه‌ای این دو نفر آقایون عضو باشند و بعد خودتون اگر افراد مناسب دیگه‌ای رو می‌شناسید یه نفر یا ۳ نفر پیشنهاد کنید تا اقدام بشه. در مورد قوه قضاییه فرمودن که من از تو می‌خوام با این آقای موسوی مسئولیت این کار رو قبول کنید. پاسخی که که بنده راجع به قوه قضایه دادم این بود که گفتم از ه۷ ه ماه قبل به دلیل احساس ضرورت ساخت فکری و اجتماعی و تشکیلاتی جامعه بر اساس خط و بر اساس اون بینشی که ما داریم فکر می‌کن فکر می‌کردم که چه بهتر از این به بعد همه نیرو و امکان من در این میدان باشه بدون اینکه سمتی رو عهده‌دار باشم جازه بدید که بدون سمت خدمت کنیم به انقلاب و به جامعه. ایشون فرمودن نه در این مورد بپذیریم مسئولیت را اگر قراره من اطمینان خاطر پیدا کنم بپذیریم مسئولیت رو. به ایشون عرض کردم که این اگر واجب عینی نباشه و بتونیم دیگری را معرفی کنیم که جنابعالی به ایشون اطمینان پیدا کنید جمع کرده‌ایم بین هر دو. ایشون فرمود گفتن نه واجب عینیه بنده هم قبول کردم از اونجا آمدیم بیرون گفتیم در موارد دیگر باز شور می‌کنیم شر نهایی رو خدمتتون میگیم آمدیم بیرون نشستیم مشورت کردیم در مورد فرماندهی فرمانده کل قوا همین جمع ما مشورت کردیم به این نتیجه رسیدیم که در شرایط کنونی جامعه لحت انقلاب و جامعه انقلابی ما در این است که جانشین فرمانده کل قوا و نماینده فرمانده کل قوا و کسی که به جانشینی رهبر این مسئولیت رو به عهده می‌گیره برادرمون آقای بنی‌سد رئیس جمهور باشه. این پیشنهاد رو خدمت ایشون اطلاع دادیم و مورد قبول هم قرار گرفت. شما از این که در همین مقطع زمانی روی داده استنباط می‌فرمایید که این گروه انحصارطلبه و مقامطلبه و سمتطلبه یا اینکه چه در مقطع قبلی و چه در این مقطع سعی کرده است تا اونجا که میشه دیگران مسئولیت‌ها رو به عهده بگیرن و واقعاً خواست اصلی ما در تمام این مدت این بوده است که در مسیر انقلاب مثل قدیم خدمت‌گزار باشیم. بنابراین انحصارطلبی از نظر ما در شکل اینکه افرادی، اشخاصی قشری گروهی بخواهد قدرت را به خود انحصار دهد و سمت‌ها و منصب‌ها را به خود انحصار دهد. مردود بوده و هست و خواهد بود ولی به این عنوان که گروهی افرادی در راه پیشرفت جامعه در خطی که برای انقلاب و پیشرفت می‌شناسند همواره کوا باشند و اگر مسئولیتی بر عهده اون‌ها گذاشته شد شانه از زیر بار مسئولیت خالی نکنند ین نظر یک صفت مثبت و یک وظیفه‌شناسی و وظیفه‌گذاریست. این توضیحیست که فعلاً در این زمینه می‌تونم عرض کنم و بعد منتظر بیان دوست خواهیم بود که برادران خواهیم بود که ببینیم اون‌ها چه دارن در این دلیل. به نام خدا و به نام ابوذر با توجه به دعوت‌نامه‌ای که به ما داده بودن امضایی که زیر دعوتنامه بود نوشته شده بود گروهی از استادان دانشگاه صنعتی شریف و ما تصور می‌کردیم که اساتید دانشگاه هم در این مناظره شرکت می‌کنن و به این منظور محور بحثی رو که برادرانمون در نظر گرفته بودن برای این مناظره محور راهکشی بمبستشکنی این انقلاب بود که در مبارزه ضد امپریالیستی خلاصه میشه با توجه به اینکه در آخرین لحظات متوجه شدیم که آقای بهشتی خودشون تنها هستن و با توجه به شناختی که ما نسبت به ایشون داریم دیگه صحبت از مبارزه ضد امپریالیستی معنا پیدا نمی‌کنه. وقتی صحبت از مناظره میشه بایستی امتیازات یکانی به دو طرف داده بشه با توجه به اینکه میکروفون در ابتدا در حدود ۸ دقیقه در اختیار آقای بهشتی بود و ایشون نظر خودشون رو نسبت به مجادله و مناظره و مباحثه فرمودن و ما هم به صراحت در ابتدا اعلام کردیم که نظر ما نسبت به این ناظره چیه؟ وقتی که قرار شد مبارزه ضد امپریالیستی مطرح بشه قرار بود ۲ نفر دیگه از برادرانمون در اینجا شرکت بکنن که با توجه به این توضیحی که دادم دیگه حضورشون اینجا ضروری نبود. وقتی که ما محور انحصارطلبی رو طرح کردیم سؤالی که برای هر کسی در ذهن خودش مطرح می‌کنه اینه که چرا آقای بهشتی مسئله انحصارطلبی رو به خودشون گرفتن. ما بحثمون فقط بر سر این بود که اگر انحصارطلبی بوده ریشه‌یابی بشه. اون نقاطی که انحصارطلبی شروع میشه بحث بشه، صحبت بشه ولی نمی‌دونیم چطور ایشون به خودشون گرفتن و تاریخچه‌ای از انحصارطلبیا رو که با وقتی هم که در انحصار خودشون گرفتن بیش از اندازه‌شون قرار بود با ۱۰ دقیقه صحبت کنیم. ایشون ۲۳ دقیقه صحبت کردن و صحبت از شما مشکلی سؤال مطرح کنید که میگید و آقای توضیح فرمودن که ما نمیم ریاضی هستیم اگه شما هم مطی
شما توافق ما رو نخواستیدم شما هم یه مطلبی دارید و سؤالی دارید اگه وقت زیادی رو بهشتی بگیره بفرمایید فقط اینجا رد بفهمین مشکل حلشون شما که
من خواهش می‌کنم شما اظهار نظر نکن شما فقط نظارت بفرماید برادرمون تکبیر الله اکبر الله اکبر الله اکبر توجه بکنم من باسم حضور همه توی شدم این دعوتانه از طرف استادان و دانشجوی و آستاران هم در همین جلسه حضور داره دوم خدمتتون عرض کنم که بعد هر مقدار آقای فرتنا وقت کردن شما می‌تونید میکروفون درتون هست تمام حضارم هستن هر دو وقت خاک می‌تونید صحبت بکنید و من فکر می‌کنم از هر نوبت حالا می‌خواست مورد باشه یا حسابی باشه یا هر موضوع دیگه‌ای باشه میشه در موردش بحث کرد قن شما اگه مسئله دارید یکانم دارن این کار بکنن مسئله خاصی شما
۲۳ دقیقه وقت دارن شما
شما اجازه بدید ما ناظرو بشناسیم شما ناظر هستید شما یه نفر ناظر تمام هستیم که مناظر قت شما بگیر وفر بله
بقیه صحبت رو به برادرم می‌سپارم و ما بایستی تذکر بدیم که ما به این جو عادت کردیم و بیشتر مخشوشش
در صحبت آقای بهشتی ذکر شد که مشغله‌های فرابرو که از ابتدای انقلاب تا حالا داشتن مع میشد که این به اصطلاح جو پاک جو بهتر از این جوه بیرون جو حزبلایی جو شهداری زودتر بگیره در هر حال اون چیزی رو که ایشون مانع می‌دیدن مسئله و کار فراوانشون هدف ما نمیشیم که کار داشتن درسته و کارنامه این یک سالشون رو هم همه در جریانش هستیم اون چیزی رو که ابتدا در صحبت‌های خود ایشون یا در صحبت‌های امام دیده میشد که فرضاً زیر بار غرب زیر بار اسارت غرب نمی‌خواهیم بریم و امام هم بارها تأکید می‌کرد که در این مقطع دشمن چی هست؟ شما از موضع قدرت داخل شورای انقلاب آیا دریان تجدید قراردادهای اسارت‌بار امریکایی و امپریالیستی نبود؟ کارهایی که بود اینها بود. قراردادهای نظامی که در زمان شاه ما ازش بحث می‌گفتیم و تقری می‌کردیم یا اطلاع دارید که در زمانی که شما در شورای انقلاب بودید و رئیس شورای انقلاب بودید این قراردادها تجید شد آیا درجان بودید که چه به سر جوونا این مملکت میاد اون‌هایی که مخالف هستن که این اختلاف طبقاتی شدید در جامعه ما باشه و خب این راهپیمایی اخیر پنجشنبه جمعه برای شکرگذاری امام رو هم دیدیم که در چند محل تشکیل نشد و اون مقداری هم که تشکیل شد ۱۰۰ نفر ۱۵۰ نفر در هر حال این مناظره خب از موضوع ضعف داره برگزار میشه اون چیزی که مطرحه اینه که ذکر شد برای حل مسئله و راهگشایی از نظر ما برای د تا مبارزی که در میدان هستن مباحثه یا مناظره برای راهگشایی بله ولی شما که عملکرد یکسان خودتون نشون داد که مرتب نیروهایی رو که در ابتدا صادقانه پشت سر ما قرار گرفته بودن و حالا اون راهپیمای روز جمعه نشون داد که در چه وضعیتی هستید شمایی که بارها سایر نیروهای سیاسی در جامعه ما تقاضایخواهی از شما کردن فریاد یاسلمین زدن که چرا طرفدارای ما رو سر می‌برن ن که چرا طرفدارای ما رو با شما می‌زنن؟ بنابراین ما با شما نشستیم چه راهی رو بگشاییدیم در هر حال مسئله‌ای که هست اینه که هیچگاه امام این‌ها رو تعیین نخواهد کرد و ما عبا یم از اینکه این مسائل رو به امام ببندیم و واقعاً چهره امام رو پاک‌تر از این نامردمی‌هایی که در جریان این یک سال به وجود اومد می‌بینیم. تصور نکنید اگر هر رو کشید بید به امام شما پاک میشید. نه محدودیت امام رو سازش ناپذیری امام رو در را در جامعه به تغییر می‌اندازیم. شما که می‌دیدید روز به طور روز افزون نیروها از دور شما پراکنده میشن. شما به عنوان یک فرد مسئول موظف بودید که امام رو مطلق نکنید. شمایی که از پایگاهی در جامعه خوردار نیستید و مرتب دم از اکثریت می‌زنید اون بود راهپیمایی شما و اون هم هست میتینگهایی که برگزار میشه و خب از ۱۰۰۰ و ۲۰۰۰ می‌زنه شما به عنوان یک فرد مقود وقتی بادر نبودید این مشکلات اجتماعی ما رو برطرف کنید چرا کنار نرفتید شما به عنوان یک فرد مسئول موظف بودید که امام رو مطلق نکنید شمایی که از پایگاهی در جامعه برخوردار نیستید و مرتب از اکثریت می‌زنید اون بود راهمایی شما و اون هم از میتونی که برگزار میشه و خب سر از ۱۰۰ هزار به ۲۰۰۰ می‌زنه شما به عنوان یک فرد مخول وقتی قادر نبودید این مشکلات اجتماعی ما رو برطرف کنید چرا کنار نرفتید لبته این وضعیت بعد از انقلاب هست قبل از انقلاب بلکه ابهام سراسر وجود تعدادی از افرادی رو که بعد از انقلاب به بعضی از ساخت و پاسختار خودشون با جنایات با جنایتکارا و ژنرال‌های آمریکایی ذکر کردن وقتی که ابهام وجود اون‌ها رو گرفته بود ابهام وجود اون‌ها رو گرفته بود. اون‌هایی که مرتب کم از پیروز شدن مردم می‌زدن ولی در عمل در وادی پام نتونستن تحمل تحمل بکنن و آخر به ساز رسیدن. همون زمان افرادی بودن که ضمن اینکه می‌گفتن هفت پیروزه است مردم پیروز خواهند شد این رو با خون خودشون با فرا کردن خودشون نشون می‌دادن پای صحبت باو آیدر نمی‌کستن اون چیزی که الان مطرحه شما به یک سری از ملاقات‌های خودتون در گذشته ادعان کردید. اگر از یک موضع حقی که ذکر کردید به خاطر حق دارید صحبت می‌کنید آیا هنوز هم اون ملاقات‌ها رو مجاز می‌دونید؟ آیا این کارها با اجازه امام بود؟ آیا اون مسائلی که در رابطه با بختیار و در رابطه با به قول دانشجویان خط امام یک جریان انحرافی یک جریان خیانت و جاسوسی در انقلاب پیش آمده بود شمای که از آنهای ع داشتید آیا به ما هم این‌ها را می‌گفتید؟ مسئله‌ای که برای ما مصلحه این هست که قانونی رو که قانون اساسی رو که به عنوان مثال مبنای ضابطه رفتاری در جامعه ما هست در بعضی قسمتهاش ابهام داره. شما میاید به عنوان مثال همین طرح دو مرحله‌ای رو در اونجا می‌گنتونید بعد به نام اینکه امام قانون اساسی رو تأیید کرده باز می‌بندید به امام در حالی که این مسئله در قانون اساسی به هیچ وجه مطرح نشده در هر حال سؤال‌هایی که مورد نظر ما هست این است که الان که می‌دونید گاه‌ها و مناصبی رو قطع کردید که بیشتر از کمیت‌های طرفدار شما هست. اکنون چی؟ اکنون باز فکر می‌کنید که مردم شما را تأیید خواهند کرد به نام اینکه امام با اسم از شما حرفی به میون آورده. شما تصور نکنید که هر کس که در جناه مخالف نیست حتماً با شماست. جناه متلاشی شده به قول من ضد مجاهد همش دنبال شما نیست. درسته که یک عده‌ای در جناه مخالف شما در جناه مخالف و مذهبی شما نیستن ولی هیچ موقع تصور نکنید که حتماً دنبال شما هستن. اون جناه سایر متلاشی شده‌ترین و پراکنده‌ترین نیروهاست. با توجه به این مسئلهست که ما میگیم انحصارطلبی شمایی که در جامعه پایگاه مردمی ندارید لطف بفرمایید که این مسئله رو جواب بدید. خب شما اینو کردین ه برنامه خیلی کوتاه اینجا در مورد با شرکتان در این جلسه که از یکی از استاد میخوام که اینجا هم بسم الله الرحمن الرحیم با عرض مجبیام استادان و استادان دانشگاه در این روز می‌کنم با اومده الذمون احسن در شرایطی که برخورد گروه‌های سیاسی و مذهبی با یکدیگر به گونه‌ای روز شکل می‌گیرد. بحث آزاد یکی از بهترین راه‌های رفع اختلافات موجود میان گروه‌هاست و به زن ما اختلاف در زمینه‌های اعتقادی و هم اختلاف در عمل ی را می‌توان با تبادل رودرروی افکار حل نموند که این خود ضامن تداوم جذااد در جامعه امروز ماست. دعوت گروهی از برادران دانشجو را برای بحث آزاد فرصتی می‌دانیم مختنم برای خواستن از اختلافات موجود میان گروه‌ها و بد این جهت از گروه‌های مختلف سیاسی ایدئولوژیک انتظار می‌رود بد دعوت بدین دعوت پاسخ مثبت داده و در جلسه روز چهارشنبه ۲۲۱۲ در دانشگاه صنعتی حضور یاب این اعلامیه صرفاً یک پشتیبانی بود از اقدامی که دوستان دانشجو انجام داده بودن
پسین با صحبت ایشون نظر ما اول ما قی که بود مثلا که این خط تعدادی از استادان دانشجویان بوده استاد همون بوده و حالا اگه شما صحبت ندارین میشید
نه وقت رو یادداشت میله وقت وب موضوع انحصارطلبی رو به عنوان موضوع بحث مطرح کردند. نمی‌دونم مطالبی که در این زمینه گفت چند درصدش توضیح این مطلب می‌تونست باشه. شما این مطالبی که گفتید من خلاصهشو یادداشت کردم ببینیم این تا چه اندازه می‌تونه مربوط باشه به موضوع بحث. سئله کارنامه یک سال مسئله تجدید قرارها قراردادهای امپریالیستی مسئله راهپیمایی چندصد نفره و از دست دادن موضع قدرت و پایگاه مردمی مسئله اینکه مناظره از موضع ضعف برگزار می‌شود مسئله اینکه هیچ‌گاه امام این مسائل رو تأیید نخواهد کرد و هر خلافی را که کردید به امام نبندید. مسئله اینکه امام را مطلق نکنید. مسئله ابهامی که افراد رو قبل از انقلاب یا ملاقات‌هاشون رو گرفته. مسئله اینکه گفته‌اید برخی از این ملاقات‌ها گفت رخ داده و ازعان کرده‌اید و در این باره چه میگید امروز؟ مسئله اینکه قانون اساسی ابهام دارد و شما حالا دارید مطلبی رو به امام نسبت میدید مسئله اینکه پای رو امروز غصب کرده‌اید که متناسب با پایگاه مردمیتون نیست. این‌ها رئوس مسائلی بود که قسمت مهمی از این وقتی رو که مطالبی فرمودید گرفت. نمی‌دونم این‌ها تا چند داده به موضوع بحث مربوط بود. خب حالا من چه کنم؟ من طبعاً شما مسائلی رو مطرح کرده‌اید که لااقل باید ربارهش یک حداقل توضیحی رو بدم ولی این از دید من روش سالم بحث نیست. وقتی می‌خوایم واقعاً یه مطلبی رو با هم دربارش صحبت کنیم تا هم برا خودمون روشن بشه هم بله هم برای دوستانی که هستن روشن بشه یکی از اصولش اینه که خط بحث رو حفظ کنیم. وقتی چند موضوع قاطی میشه با هم طبعاً به روشنگری کمک نمی‌کنه. اولین مطلب گفتید که انحصارطلبی این تیکه‌ش مربوط بود. من اون رو توضیح میدم. انحصارطلبی را چرا به خود گرفتید؟ من به خود نگرفتم. من داشتم شما مطلبی رو که مطرح کردید خیلی صادقانه رفتم توی همون متن اونچه در جامعه هست. این است که بر خلاف حقیقت و بر خلاف واقع یا به صورت دروغ‌زنی آگاهانه یا به صورت خلاف واقع‌گویی ناآگاهانه انحصارطلبی رو در طول این یک سال در گفته‌ها و نوشته‌ها برای کوبندن این گروه به کار می‌بردند. به همین دلیل من به جای اینکه مسئله رو خیلی کلی کنم و با گفتن یه مقدار کلیات وقتمونو بگذرونم بحثمو آوردم درست روی همون مطلبی که تو جامعه مطرح کرده‌اند و به ناحق و ظالمانه و ستم‌گرانه مطرح کرده‌اند و طبیعیست که من بیان این ستمی که رفته است بر دوستانمان صحیح این است که اون کلی رو در رابطه با همون عینیتی که در خارج هست مطرح کنم و بگویم که بر اساس یک توهم برای اون‌هایی که ناآگاه بودن که وقت آقاونم ناآگاه بودید و بر اساس یک دروغ‌زنی و شایعه‌سازی آگاهانه برای اون‌های که آگاه بودن و فقط نمی‌تونستن این اعتماد اجتماعی رو در جامعه تحمل کنن، آمدن گروه دوستان ما را به انحصارطلبی متهم کردن و من این رو روشن کردم که داستانش چی بوده. تجدید قراردادهای امپریالیستی و پرسیدید آیا تا چه حد ما خبر داریم می‌تونید یک نمونه‌هایی از اون قراردادهای امپریال لیستی را که در این مدت تجدید شده بیان بفرمایید یا سؤال کردید از منیر الله اکبر الله اکبر الله اکبر
دوستان عزیزان عزیز ببینید اگر یک واقعیاتی هست که با الله اکبر نمیشه پوشوند اگرم نیست بذارین ما راستا بشیم دوستان بر
الله اکبر که چی به این قراردا اگه نیست خب بذارین ما رو بذار من بزرگ
ایشون سؤال کردن که این قراردا اونچه که در این یک ساله انجام گرفته عموماً در جهت پایون دادن به این قراردادها بوده و من توضیح دادم که در مدیریت جامعه در طول این یک سال در اون سخنرانی می‌خواید آقا خودتونم گوش کنید که روشن بیدان صحبت شما هست
در اون سخنرانی مربوط به ترکیب شورای ان فکری شورای انقلاب توضیح دادم که در این مدت برخی از این دوستانی که در شورای انقلاب حضور داشته‌اند سریع‌تر و قاطع‌تر این پایون دادن رو دنبال می‌کردن. برخی‌ها آرام‌تر و گام بهگام. بنابراین اونچه صورت گرفته اعم از اینکه سرعت و شتاب لازم رو به دنبال نظرات و آرای اون گروه به خود گرفته یا اون‌هایی که به دنبال آرای این گروه سرعت خودش رو نداشته اما بوده. به هر حال در جهت پایان دادن به این قراردادها بوده. اگر قراردادهایی هست بر خلاف سؤال بفرمایید عیناً تا بتونم توضیح بدم و اما مسئله این ملاقات‌ها که دیگه از بس گفته شده و من پاسخ دادم برای همهمون یک چیز تکراریست شده
من توضیح دادم امیدوارم این توضیح‌ها رو اقلاً اینجا که دوستان می‌شنون دقت کنن ببینن چی می میگم تا اونجا که این ملاقات‌ها چون گفتید بیشتر ناظر به من و برخی از دوستان هستید توضیح داده‌ام که ما اما قبل از عضویت در شورای انقلاب هیچ‌گونه ملاقات نداشته‌ایم. نه از طرف ما خواسته شده و نه از طرف دیگران خواسته شده. تا اون موقع اصولاً خط ما خطی بوده است که دیگران خواستار چنین ملاقات‌هایی نبوده‌اند. س از مسئولیت شورای انقلاب دیگه مسئله خط مطرح نبوده. مسئله مسئولیت مطرح بوده. چون ما مسئولان بوده‌ایم یا در اون موقع که قبل از پیروزی بود و مسئولیتمون به صورت علنی و با نام اعلام نشده بود به عنوان کسانی که نمایندگان امام در اینجا هستن و نزدیک هستن شناخته شده بودیم از طرف دیگران مراجعه میشد مراجعاتی داشتن این مراجعات را ما بررسی می‌کردیم اگر به نظرمون از همین جا می‌آمد که این مراجعات را نپذیریم صحیح‌تره نمی‌پذیرفتیم مکر نپذیرفتیم اگر این مراجعات رو رد کردن به نظرمون روشن نمی‌آمد و بحث می‌کردیم و فکر می‌کردیم که حالا مرا ه می‌کنن به مسئولان کشور باید با اون‌ها رودر رو مطالب رو بشنویم و پاسخ بدیم و از موضع قدرت موضع خودمونو بیان کنیم و نظر مثبت می‌دادیم دو حالت داشت یا مسئله برامون کاملاً روشن بود عمل می‌کردیم و یا مسئله جا داشت از نظر ما که با امام مطرح بشه و با امام مطرح می‌کردیم بنابراین قبل از اینکه ما عضو شورای انقلاب باشیم هیچ‌گونه مذاکره، گفتوگو، مراجعه‌ای نبوده. چون خط ما مشخص بوده است. خط کسانیست که می‌خواستن روی پای خودشون و ملت هر تلاشی دارند به جلو ببرند. پس از قبول مسئولیت در شورای انقلاب مراجعات رو گاهی رد کرده‌ایم. چون به نظر من که اصلاً بی‌جاست و اگر که در خود بررسی و تجزیه و تحلیل بوده تجزیه و تحلیل کرده یت آرای شورا مثبت یافتیم از موضع قدرت باهاش برخورد کرده‌ایم و اگر نیازمند به سؤال از امام بوده با امام از امام قبلاً سؤال کرده‌ایم اگه رد کرده‌اند رد کرده‌ایم مثل اینکه در این سه چ ماه اخیر ایشون گفتن نه از این به بعد مطلقا اصلاً تماس باید نباشه با آمریکایی‌ها به همون صورت عمل شده و اگر امام رد نمی‌کردن و باز موکول می‌کردن به نظر شورا بر طبق مصوب نظر شورا عمل می‌کردیم و و به هر حال در تمام این موارد برخوردها از موضع قدرت و از موضع نشون دادن اینکه ما بیش از هر چیز به استقلال کامل سیاسی و اقتصادی و نظامی خودمون پایبند هستیم. این از اون فکری کلام‌هایی بوده است که هر کس مصاحبه‌های من رو در این چند ماه که مرتب بوده و مصاحبه‌های قبلی رو که نامرتب صورت گرفته مطالعه کنه به عنوان اسناد زنده می‌بیند اسناد منتشر شده می‌بیند که همواره روی تأکید برخوردمون با دیگران از موضع استقلال کامل سخن گفته‌ایم و عمل کرده‌ایم. و اما درباره قانون اساسی و دو مرحله‌ای بنده گمان می‌کنم دیگه روز دوشنبه به اندازه کافی توضیح دادیم و علیقاد عموماً شنیده‌اید دیگه تکرار نکنیم. قانون اساسی یک اصل داره می‌گوید نمایندگان مجلس شورا با رأی مخفی و مستقیم مردم انتخاب می‌شوند. کیفیت شرایط انتخاب شونده انتخاب‌کننده و کیفیت انتخاب رو قانون می‌کنه. قانون رو هم شورهای انقلاب تصویب کرده. قانون است. چرا گفته است اکثریت مطلق به اندازه کافی توضیح داده‌ایم. یک بار دیگرم خلاصه توضیح میدیم. چرا؟ برای اینکه مجلس می‌خواد به نمایندگی از مردم تصمیم بگیره. هرقدر این نمایندگان با رأی بیشتری از مردم به مجلس بروند، نمایندگیشون در این تصمیم‌گیری از جانب کل علت قدرت و پشوانه بیشتری داره و پس شما که می‌گویید ما شما که می‌گویید ما در این مدت باید یافته باشیم که اصلاً پایگاه مردمی نداریم برا ما که پایگاه مردمی نداریم چه اکثریت مطلق چه اکثریت نسبی چون به هر حال که ما راه پیدا نمی‌کنیم و اما اگر مسئله از ما بر کنارش کنیدا و روی خود ماهیت و مسئله صحبت بفرمایید و اونوقت می‌بینید که توضیح همان است که در مناظره روز دوشنبه داریم. در مورد اینکه می‌گویید پایگاه‌هایی را قصب کرده‌اید. این هم از همون حرفاست. چیو قصب کردیم؟ چیو رفتیم سراغش؟ بازم تکرار می‌کنم. چیزی را که رهبر باید بر طب قانون اساسی او معین کند و او از ما خواسته است که مسئولیت راب قبول کنیم و با این حال به دلیل علاقه به نوع فعالیت دیگری که توش هیچ سمت نباشه گفتیم نه و ایشون گفتن نه وظیفه شماست بپذیریم این قصد به اسمش و آیا این می‌تونه جو سالم سازنده اجتماعی و جو تعاون و تفاهم به وجود بیاره یه چیزی مثل آفتاب روشنه برادر ما باز هم می‌گوید غصب کرده‌اید ه امیدوارم که ما در کاربرد کلمات برادر عزیز دقیق‌تر باشیم و کلمات رو طوری به کار ببریم که بی‌جهت جوی را که می‌تونه به مباحثه کمک کنه به مجادله نکش. یه تذکری لازمه که اینجا داده بشه به کلیه حضار محترم که اگر ما در موضع موافق بودیم که مثل شما شنونده بودیم بنابراین اگر برخوردی میشه شما باید تحمل بکنید و همون طور که گفتم اگر ما در جناه موافق بودیم دیگه صحبتی نداشتیم اینجا که بکنیم بنابراین مسائلی هستش که گفتم از اونجا که برای ما جوهر مسئله و جوهر قضیه فقط در این خلاصه میشه که یک سری مسائل روشن بشه در اینجا شرکت کردیم متشکر
بایستی رفت یه مقدار عقب و جریان انقلاب خودمون رو یک تحلیل خیلی کوتاه ازش داشت. امپریالیسم به عنوان سد اصلی تکامل به دلیل ماهیت استثماری خودش در دنیا و به دلیل جهان‌خوار بودنش هیچ رابطه‌ای جز اسارت با ما یا نبرد نداره. ملت ما ما دوم یا طریقه دومش رو برای خودش انتخاب کرد و در اثر فشارهای اقتصادی جامعه و در اثر اون پتانسیل انقلابی تشیع در جامعه نیروهای مردم نیروهای خلق در یک فاصله زمانی کوتاهی در بین خودشون سازماندهی ابتدایی رو کردن و نوک تیز حمله به طرف امپریالیسم بود مبارزه با امپریالیسم شروطی لازمه که به تجربه اثبات شده. این‌هایی که مطرح میشه انقلاب ما دارای مشخصات خاصی بود و یک خصلت‌ها و خسیصه‌ها برای خودش داشت که هیچ دیده نمی‌شد. من جوهر اصلی حرکت فشارهای اقتصادی جامعه خفقان عدم آزادی و از یک طرف دیگه پتانسیل انقلابی تشیع که که برادران دیگه‌مون در تحلیل‌های سال‌های ۴۲ به بعدشون به این پتانسیل انقلابی در جامعه می‌رسن. بنابراین برای رهبری مبارزه ضد امپریالیستی نیاز به یک کادر رهبری و یک ارگان و یک زمینه ذهنی هست. اگر مسیر تشیع رو ما نگاه بکنیم می‌بینیم که هر موقع مبارزات تشیع اون کادر انقلابی کادر رهبری خودش رو پیدا نکرده به تأخیر افتاده و هر وقت این کادر رهبری به وجود آمده از تمام نیروهای مردمی این جریان انقلاب و تعرک در جامعه ایجاد شده. وقتی که مردم حرکت می‌کنن برای از بند رها شدن و آزاد شدن و زیر این همه فشارهای اقتصادی خارج شدن نیاز به کادر رهبری هست که شامل کلیه نیروها های مردمی باشه. انحصارطلبی در نوک انقلاب از اونجایی به وجود میاد که دیگران تحمل وجود این نیروهای مردمی رو چه به لحاظ اینکه خلاف ایدئولوژیک داشته باشن که هنوز در اون مرحله ابتدای انقلاب هیچ‌کدوم از این تضادها چه ایدئولوژیک چه استراتژیک هنوز رشد و به اصطلاح عمده نشده. اگر که این ماهیت انحصارطلبانه ‌طلبانه تک محورانه نبود و انقلاب ما از یک کادر رهبری منسجم و مردمی برخوردار می‌بود عناصری پیدا نمی‌شدن که حالا مورد مؤاخذه قرار بگیرن. توجیه اینکه ما رو برگزیدن، ما رو انتخاب کردن، این‌ها تمام برمی‌گرده به این مسئله که زمینه ذهنی چطور به وجود آمد. در زمان انقلاب ملاک هاش چی بود؟ ملاک‌های انتخابش چی بود؟ پس اون توده‌ای که توده مردمی که داشت حرکت می‌کرد، راه افتاده بود، اوناهم هر کدوم برای خودشون سرپرستی توی جامعه داشتن. وقتی که شما این سرپرست‌ها رو اجازه ندادید داخل سیستم رهبری‌کننده جامعه باشند، تکلیف اینا چی میشه تو جامعه؟ و روز به روز تضادهایی که تشدید نشده، عمده نشده تشدید میشه و فعال میشه. چیزی که اگر درست باهاش برخورد می‌شد در این موضع قرار نمی‌گرفتن. یل ماهیت انحصارطلبانه و واپس‌گرای نیروهای حاکم در زمان انقلاب که نخواستن صادقانه با مردم برخورد بکنن نخواستن مسائلو برای مردم حل بکنن ما بعد از ۱ سال گذشتن از این می‌بینیم که جامعه به دلیل داشتن رگه‌های شرکآود رگه‌های ضد توحیدی به چه محورهایی تقسیم میشه این دلیلاً به ذات همون جامعه هست به دلیل ذات اون افرادی هستش که در اون کادر رهبری‌کننده به دلیل ماهیت انحصارطلبانه خودشون بوده. این برای ما کاملاً روشنه. این دیالکتی که اصلاً جامعهست این از آندا بوده. زمان علی و حالا برای ما غریب نیست. بقیه اوقاتم رو میدم. برادرم. در ضمن صحبتاتون اشاره کردیم که افرادی که اعتماد اجتماعی داشتن از عتماد اجتماعی برخوردار بودن در شورای انقلاب پذیرفته شدن و از اونجایی که امام با این‌ها قبلاً آشنا بود به سوابق اینا آشنا بود این‌ها رو می‌شناخت در شورای انقلاب گرد آمدن مسئله اینه که اون ا اعتماد اجتماعی رو شما با چی محک می‌زنید مگه غیر از اینه که با مردم با کمیت مردم در دراز مدت البته با این می‌تونید بفهمید که اعتماد اجتماعی هست یا نیست. الان شما دم از اعتماد اجتماعی می‌زنید که وجود خارجی نداره. من همین طور که گفتم تصور نکنید هر کس در جناه مخالفشون نیست حتماً داخل جناه شماست و با همین مسئله سوء استفاده بکنید که نماینده مردم باید از اکثریت بالایی برخوردار باشه اکثریت بالا رو که با چسب و سیریشم که به هم نمی‌چسبونن چطور بود که اون روز مردم داخل خیابون می‌شدن با هم مبارزه می‌کردن برای همدیگه جان فدا می‌کردند کونا چه کسی حاضره به برای شما که فکر می‌کنید از اعتماد اجتماعی برخوردارید این کار رو بکنه؟ مسئله بعد مسئله قراردادهاست. شما یا منکر قراردادهایی که در زمان شاه بسته شده هستید یا نه؟ می‌پذیرید که بوده. اگه می‌پذیرید بوده و مخالفش هستید به عنوان یک عضو شورای انقلاب تا حالا در مورد اون چیکار کرد؟ ز در مورد قراردادهایی که شما با ۱۰۱ مسائل امنیتی مخفیش می‌کنید ادعا دارید که من سندی به شما ارائه بدم گرچه این سندها بیرون آمده گرچه این سندها بیرون اومده و در نشرهای گروه‌ها و احزاب و سازمان‌ها دیده شده
یه نمونه
نمونه شما چند تاشو بیرون دادید که ما یه نمونهشو به شما ارائه بدیم سرمایی منتشر شده
بله چیزی که مطرحه شما در مورد این قراردادها تا حالا حرفی به میون نیاوردید اون دکتر یزدی که وضعیت جاسوسیش مشخص شد بگی یزدی اظهار می‌کرد که بالغ بر هزار قرارداد قراردادهای اقتصادی نظامی در ایران بسته شده این واقعیات رو چهجور باهاش برخورد می‌کنید منکرش که نمی‌تونید بشید شما چرا اون‌ها رو با ملت در میون نذاشتید همون که او چی میگه میگه هزارها قرارداد بسته شده این تا جده اینست چی میگه می‌خوام یادداشت کنم بله دکتر یزید می‌گفتن که بالغ بر ۱۰۰ قرارداد با آمریکا ما داریم
داریم یا بسته شده
یعنی در زمان رژیم شاه بسته شده که الان تو دست ماست
بله
تأیید فرمودید
نخیر خواستم بنویسم ببینم چیه میخوام بعد توضیح میدم بسیار خب مسئله بعدی اینه که ر ابتدای صحبت هم ما موضوع رو می‌خواستیم سر همین مسئله انحصارطلبی باشه. در هر حال شروع کننده موضوع تو یک جریانا غیر از این بعد از اینکه ما سؤال رو مطرح کردیم در هر حال شما بودید که خب تاریخچه درخشانه بعضی مسائل رو ذکر کردید از نظر ما مسئله انحصارطلبی رک و پوسکنده نمیشه که به مردم گفته بشه مردم ملت ما فرضاً کسانی هستیم که شرکت داریم سهامدار شرکت‌ها هستیم جزء سرمایه‌دارای جامعه هستیم وضع مرفعی داریم یک نیروهای استثمارگری هستیم نه با ملت در میون گذاشته میشه و نه با امام پس چطور میشه اون جاهای خوب خوب رو اشغال کرد؟ مگه غیر از اینه با افان فریبی؟ شما کی رک کوچکنده با ملت در میون گذاشتید که چه وضعیتی دارید و بعد مردمی رو که شاید ۷۰شون حداقل ثواد برخوردار نیستن که همون طور که گفتم همون‌ها هم دنبال شما نیستن ولی باز در ابتدای انقلاب فکر می‌کردید که از یک پایگاه و اعتماد اجتماعی برخوردار هستید و برای شما این توهم به وجود آمده بود که کدوم انحصارطلبی ولی توجه داشته باشید که ضابطه اعتماد اجتماعی داشتن همین مردم هستن. این مردم یک روزی نادانسته دنبال ماان. کم‌کم که فهمیدن خبری نیست انگیزه‌هاشونو از دست دادن دنبالمون نمیان و فردا علیهمون این قانون‌مندی هستی هست. با چه ایمانی امام علیه شاه مبارزه می‌کرد؟ به خاطر اینکه می‌دونست پیروز پیروز میشه در این کارش موفق میشه اگر هم نشد راهش صحیحه. نیروهایی که ندای مخالفت با با این دولت از ابتدا سر دادن همانطور که در گذشته بود بعد از انقلاب هم امیدوار هستند که نیروهای مردمی وقتی آگاه شدن وقتی از زیر پوش شهوان فریبان بیرون آمدن دنبال اون‌ها خواهند بود با این ماند و با این شناخت هست که شماها رو ترک می‌کنن ه داره وقتی تموم وقتم تموم نیست
وقتم نیست ما داریم یادداشت می‌کنیم
بسیار خب تموم شده وقتم ادامه بدیم بعدا
نهار تموم میشه مسئله این است که جلوی قانون‌مندی‌های اجتماع، قانون‌مندی‌هایی که از متن هستی بیرون آمدن نمیشه ایستاد. عوام فریبی حدی داره. شما چه بخواید چه نخواید هرچقدر انحصارطلبی کنید یک روزی زمان شما به سر خواهد آمد. آن صورت نیروهایی رو که به دنبال ندارید که هیچ رودر روی خود خواهید دید. باز اگه فکر می‌کنید می‌تونیم مطلب رو در مسئله انحصارطلبی پیش بیاریم و اگر فکر می‌کنید مسئله روشن نشده بفرمایید تا جواب بدید. من از ناظمه جلسه یه سؤال دارم آیا شما به جلسه را کنه یا نه جلسه و بحث آزادی اینکه یه بحث مشخصی باید دنبال بشه و اگر از اون تخص و قرار شد تولید بکنن این جلوشی گرفته بشه نباید نباید خیلی نباید سؤال دارم ایشون ق ملتش میگه ۷ ملت دنبال ایشون نیستم ۷ ت یاد من که دنبال ایشون نیست اکبر خوب من اول از این دوستان یک داوری می‌خوام از خداشون به اون اینکه این قسمت‌های اخیر بحثو همین طور که داریم میریم یم جلو با اون آهنگی که شما برادرا برا بحث انتخاب کردید اینجا رینگ بکس میشه یا واقعاً محل مباحسه ببینید نه آخه ببینید
آ منتی برای عوام بگید چی بگم شما بگین من اونو بگم
حالا میگم صبر کن صبر کن ببینید گر ما بگیم آقا اگه بگیم آقا به جای رینگ بکس و چماق کشیدن بحث سالم بکنید میگید بله حالا از موضع ضعفه که این پیشنهاد می‌کنم اگر بگیم آقا بسیار خوب چون بحث سالمه سازنده نشاندهنده موضع ضعفه ما بحث سالمو نخواستیم خداحافظ میگید به اینکه میدون اون را برای چماغ و چماقکشی خالی می‌گذارید. ببینید
گفتید جانم من یاد جریان کلی اجازه میدین اجازه از خودشون اجازه میدین پس شما یادداشت کنید ببینید دوستان من بنده اینو مکرر گفتم هر کس که از از دوستان شما دوستان اگر می‌خواید درباره شخصم صحبت بکنید یعنی درباره بنده به عنوان یه شخص آیا نیست که گفته‌های گذشته من، برخوردهای عملی گذشته من رو زیر نظر بگیرید. اونوقت بست بگید که آیا بنده مخالف چماقکشی و مخالف ایجاد محیط‌های ناسالم بودم یا موافق؟ برای اینکه من از قبل از پیروزی و بعد از پیروزی بلافاصله تا امروز یه آدمی نبودم که هیچ حرف نزده باشم و یک آدمی نبودم که هیچم در مجامع ظاهر نشده باشم. فکر می‌کنم هم عمل من همگفته‌های من اینقدر کافی باشه که نقطه نظر من رو در این زمینه نشون بده. من همواره طرفدار این بودم که برخورد آرا و افکار باید در جامعه وجود داشته باشد و هم واره طرفدار این بودم که این برخورد باید سالم باشه و این رو هم گفته‌ام که ایجاد محیط ناسالم همیشه تحت عوامل فشار صورت می‌گیره. عامل فشار یه وقت چماغه، یه وقت سرنیست، یک وقت مسلسله، یک وقت است که عامله، یک وقت است که عامل فشار عبارت است از فشارهای سیاسی، فشارهای اجتماعی، فشارهای روحی و احساسی. همین قدر که ما که با هم نشستیم که اولاً وقتی می‌خوایم با هم حرف بزنیم، جوری حرف بزنیم که بتونیم به حرف هم خوب گوش بدیم. من واقعاً ببینم نقطه نظر شما چیه. شما ببینید نقطه نظر من چیه و چه بسا اگر شما در یک زمینه‌ای شت اشتباهی داشتید از اشتباه دربیایید. اگر من در یک زمینه‌ای برداشت اشتباهی داشتم از اشتباه دربیام فکر می‌کنم این نوع بحثی که این آهنگی که آهان داره به خودش می‌گیره بحث چند در این زمینه نتوان مفید واقع بشه. بعد در رابطه با کسانی که اینجا حضور دارن ملاحظه می‌کنید که چند بار در اثناء صحبتتون هیجان پیدا میشه. در حالی که ما اگر بخوایم واقعاً طوری صحبت بکنیم که اندیشه‌ها خوب کار بکنه و مطالب خوب روشن بشه باید در عین اینکه جلسه گرم و خوب و زنده هست از هیج‌هایی که مانع درست اندیشیدن خودداری بشه و جلوگیری بشه. توصیه من این است که اجازه بدید یا بگیم آقا اصلاً جلسات بحث آزاد نه. حالا به این دلیل که می‌فرمایید رماییددا چون ما امروز بر مسند قدرتیم و پیروز هستیم دیگر حاجتی به اینکه شماها که از موضع ضعف می‌خواید بحث آزاد داشته باشید ندارید واقعاً بگیم رک شما میگید به مردم سریع حرف بزنیم خوب حرف بزنیم و اگر فکر می‌کنید که بحث آزاد سازنده به موضع قدرت و ضعف مربوط نیست به موضع قدرت در بینش و قدرت در دانش و قدرت در منش مربوطه. بنابراین دیگه اصلاً این حاشیه رو بگذاریم کنار با هم که می‌نشینیم در متن مطلب صحبت کنیم. باز ببینید من توضیح دادم برای شما که در مواردی که امام انتخاب کننده هستند بر اساس قانون و بر اساس حقی که ملت و امت به ایشون داده و به رهبری به طور کلی داده بر این اساس ایشون باید انتخاب کنن و انتخابشون باید آگاهانه باشه و از روی آگاهی به خط فکری و اجتماعی و سیاسی و اسلامی و منش و رفتار و میزان قابلیت اعتماد اشخاص باشه این حرف حیبی داشت جاش این سخن ی داره از نظر شما یا نه؟ فکر می‌کنید واقعاً همین‌طوره. بعد می‌گویید خب بله ولی امام حالا که می‌خوان با این معیارها کسانی رو انتخاب کنن بر حسب آگاهی‌هایی که به ایشون داده میشه انتخاب می‌کنن. شما از یک طرف می‌گویید امام امام امت است و در اتصال با امت است و علت امامت مورد قبول او اون اتصال و ارتباط مستقیمیست که با امت داره. اونوقت پس چطور آگاهی‌هایی رو یه اشخاص معین به او میدن؟ عزیز من مسئله این نیست. مسئله اینه که وقتی انسان می‌خواد به یه کسی مسئولیت بده غیر از وقتیست که می‌خواد با او تو خیابون تظاهرات کنه. وقتی می‌خواد انسان با افراد تو خیابان به تظاهرات بره میگه نیرویی که با من الان یک شعار میده می‌تونه این میدان را پر کنه علیه دشمن. معیار صحیحیست و خواد شما مسئولیت بدید، مسئولیتو به کسانی میدید که سال‌ها از اونا شناخت داشته باشید. این یه امر طبیعی‌ست. خود شما هم الان همین کارو می‌کنید. بنده از شما می‌پرسم در این سازمان‌های گوناگون این‌هایی که ۱۰ سال ۱۲ سال سابقه دارن در کادر رهبریشون کیا الان حضور دارن؟ اون‌هایی که از ۱۰، ۱۲ سال قبل بودن یا اونایی که دیروز اومدن؟ خب این یه واقعی اصل طبیعیه. بنابراین مسئله این‌طور نیست. مسئله این است که مسئولیت دادن و مسئولیت قبول کردن یک رابطه انسانی متعارفه در همه جامعه‌ها که این متکیست بر آگاهی. این نه توش انحصاره اینا چیزی. مگر کسی جلوی اینکه مردم یکدیگر را بشناسند افراد و امام یکدیگر را بشناسن ه است بد نیست بدون کسانی که اون‌ها هم ۲۵ ساله با امام سابقه دارن پس بنابراین از نظر سابقه کسی جلوی این آشنایی رو نگرفته اون‌ها هم گاهی روی بعضی از حساسیت‌ها می‌گویند بله انحصابطلبی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *