خلاصه سخنرانی
این قطعه صوتی به بررسی فلسفه آفرینش و زندگی پس از مرگ از دیدگاه قرآن میپردازد. گوینده تأکید میکند که قرآن کتاب هدایت و انسانسازی است، نه کتاب تاریخ طبیعی یا کیهانشناسی که تمام اسرار علمی را آشکار کند. در حقیقت، منطق قرآن در پاسخ به کسانی که رستاخیز را باورنکردنی میدانند، بر شناخت عمیق خدا و قدرت او در آفرینش دوباره تأکید دارد، همانطور که انسان را از نیستی به وجود آورد. این منبع نشان میدهد که قرآن انسان را به تفکر و مطالعه طبیعت تشویق میکند، اما هدف آن درک تجلی آفریدگار در پدیدههای طبیعی است، نه فقط کشف جزئیات علمی مادی.
متن پیاده شده
را از نامهای ایشان باخبر کن. اون که آدم کانون را از نامهای ایشان باخبر ساخت. خدای گفت بهه شما نگفتم که من نهان آسمانها و زمین را میدانم و میدانم اونچه شما آشکار کنید و آنچه پنهن سازید. این ترجمه روان و تقریباً مطابق با عبارتی بود از آیاتی که تلاوت شد یک آیه کیف تکفرون بالله شاید درسته این یک آیه همون کیف تکفرون بالله و کنتم امواتا احیاکم ثم یم ثم ییکم ثم الیه ترجعون بله این آیه را هم جا انداخت ه به خدا کفر میورزید؟ با اینکه شما مرده بودید شما را زنده کرد. بار دیگر شما را میمیراند و از زندهتون میکند آنگاه به سوی او بازگردونده میشود. اما در این آیه اول که فراموش کرده بودم بخونم رو توی سخن با اونهاست که زندگی دوباره پس از مرگ را کاری باورکردنی تلقی میکند قال منظام ورمین آخه کی استخونها رو زنده میکنه با اینکه پوسیده است دیگه الذی اول مره و کل خلق علیم همونی که اول اینها رو ایجاد کرد که تو اول میتونست هیچی نبود بیافرین حالا بار دیگر نمیتونه نوع آفرینی کنه آفریدگار آیا پس از نخستین آفرینش دستش از کار باد ایستاد بسته شد منطق قرآن با کسانی که زندگی پس از مرگ زنده شدن پس از مرگ را برای انسان امر باور نکردنی تلقی میکنن این است که شما خدا رو پس نمیشناسی از کسی خدا رو بشناسه مسئله معاد پذیرفتنش براش مثل آسان مثل آب خ اگر قرار است اونکه در این جهان است این عالم پدیدهها همه تجلی اون پدیدآورنده باشد اگر قرار است انسان نبود در این جهانی کسی که شک در این نداره که م طبیعی در این شک داره و نه علم دین در این شک داره که انسان نبود روزی در این جهان در دوری از این جهان طبیعت نام و نشانی از انسان نمییابیم و نیافتهایم این انسان که نبود و پدید آمد اگر این پدیده نو را اثری از خالق و آفریدگار جهان میجانی و میپذیری و میشناسی وقتی هم مرد بار دیگر او رو زنده میکنه دیگه بار دیگه ایجاد میکنه اصلاً تعبیر قرآن بیشتر اینه اصلاً اون یک خلق جدید است یک آفرینش تازه است آفرینشیست از نوع با حسابی نوع با نظامی نو پس دیگه بعید شردن و استبعاد و باورکردنی تلقی کردن یعنی و این در فراسر آیات قرآن مربوط است به پاسخ این شبهه و این مشکل. این منطق با همین آهنگ ولی با عبارتهای گوناگون آمده است. چگونه به خدا کفر میورزید و حالون که شما مرده بودید زنده کرد شما را. باز هم شما را میمیراند. باز هم شما رو زندگی کن. جالب اینه دوستان. اینکه آدمیزاد این موجود زنده باشعور آگاه در دستگاه آفرینش از موجود غیرزنده ساخته و پرداخته شده. این در وحی هست در علم ت این موجود زنده از شکم موجود غیرزنده درآمده منتش چهجور درآمده موجود غیرزندهای این موجود زنده رو زاییده یا به صورت دیگر اگر اختلافی هست بین اونچه علم مدعی و آچه از وحی فهمیده میشود در اینجاست که به صورت زائیدنه یا به صورت دیگر اما از اینکه از این موجود غیرزنده او رو ساختن و پرداختن وحی و علم هر دو یک سخن کنتم امواتاً همین شما بودید و مرده بودید پس شما بودید در این جهان اما در مراحلی قبل از مرحله حیات انسانی ف احیاکم به شما حیات انسانی بخشید ثم یا میتک ثم فیک کن اتفاقاً چون بحث بعدی ما مربوط به خلقت انسانه دیگه طبعاً اینجا بیشتر در عی آیه بعد اینم اوست که اونچه در است همه اونچه در زمینه است برای شما آفرید آنگاه به آسمان پرداخت و آنها را به صورت هفت آسمان درآورد و او به هر چیز داناست. ظاهر آیات قرآن در مورد آفرینش این است ل از اینکه این ظاهر رو بیان بکنم باید یک نکتهای رو توضیح بدم و بعد این ظاهر رو بیان کنم و اون نکته اینه آیا قرآن کتاب تاریخ طبیعته؟ تاریخ طبیعیست و طبیعتشناسیه؟ وقتی انسان به بعضی از کتابها و مقالات نو آوران جامعه اسلامی نگاه میکنه گاهی در نظرش این فکر میاد که اونکه علوم طبیعت و علوم طبیعی و عالمان علوم طبیعت پس از قرنها مطالعه و کوشش با زحمات فراوان با بررسیهای پررنج طولانی میکنه از اسرار این عالم طبیعت شناخت جلوتر همشو گفته این حرفیست که خیلیا هنوزم می میزنند و مینویسند و میگویند حقیقت اینا قرآن همچین دلای گاهی اوقاتم دیگه این آیه کریمه ولا رب ولا یابس الا فی کتاب مبین را میخوان بیارن مربوط به این کتاب قرآن بکنن و بگوین هیچ تر خشکی نیست جز اینکه قرآن آشکار کننده و روشنگر ان است گاهی اوقات عشق بعضی چیزها صحبت میشه که انسان به خود اون چیزا خیانت کنه عاشقی که به معشوقش خیانت کنه البته پیداست که ناآگاه و ندانسته خیلی از اوقات هم ما نسبت به محبوبها و معشوقهای دینیمون از روی ناآگاهی و انسته خیانت من که هنوز نتونستم از قرآن چنین ادعایی رو بفهمم که قرآن آمده تا تمام اسرار طبیعت را به صورت معما بازگو کند. چون مگه معما نبود و مطلب روشن بود پس باید همون وقت که قرآن در عربستان آمد کتابهای وسیعی درباره شناخت طبیعت به وسیله مسلمونها نوشته بشه و از اصلاً راز فاش نشده از طبیعت باقی نمونه دیگههم بیخود این همه دوران ممتد کوششهای علمای طبیعی لغو و بیثور و بیجا بود اصلاً مگه قرآن این کارست مگه رسالت قرآنی این ادعا که قرآن و آیات قرآن تمام مسائل پیچیده مربوط به طبی ستشناسی و جهانشناسی و فلکشناسی را با اشارات لطیف بیان میکند و بیان کرده. این ادعاییست که تاکنون من برایش دلیلی نیامیدم. اگر کسانی دلیلی دارند چه خوب است بگویند ما هم بفهمیم و خبر بشیم. شأن قرآن این نیست. قرآن کتاب هدایت است. قرآن کتاب انسانسازیست. قرآن کتاب جامعهساز است. قرآن میخواد انسان راه یافته مهتدی بسازد. آب گوشتو چهجور بار میکنن؟ قرآن چرت کنید. چه فرق میکنه؟ وقتی میگی مید قصه آبپوشتی بار کردن میاد و یفهمن که این فاصله به قرآن زیاده خیلی گردش اجرام فلکی چهجوره به قرآن ذرات اتم چهجور مناسباتشون با هم تنظیم شده قرآن چه رسالت قرآن این نیست قرآن کتاب شناخت طبیعت نیست ولی دو مطلب در این زمینه باید درباره قرآن مورد توجه قرار باشه. اول قرآن انسان را به مطالعه طبیعت و کوشش در راه شناخت طبیعت تشویق کرده و تشویق میکند. قرآن کتابیست که مسلمان اندیشمند میسازد. در خودش میاندیشد. ساختمان خودش در جهان میاندیشد و ساختمان جهان. اندیشهای وسیع و شرس و عمیق وسیع آفاق و انفسهم آیاتنا ففاق وی انفسهم حتیب لهم انه الحق اولم یکف بربک انه علی کل شی شهید همه جا خدا هست. اندیشه وسیع میدانش برای مسلمان چه در خودشناسی چه در جهانشناسی و شرف عمیقم به این معنا یک عالم طبیعی در مطالعات طبیعت و جهانه یع گاهی اسیر میشه دیگه نمیتونه پشت این پرده رنگارنگ طبیعت اون نقش نگاری که این همه نقش را بر این پرده ترسیم کرده ببیند از این دیوار ضخیم طبیعت دیدش عبور نمیکند ب جدیدش کمه. دائماً در عالم طبیعت کار میکنه. اما اگه یک بار به خود بیاد از او سؤال بشه چه میبینید در پس این پرده؟ پاسخ روشنی نداره. قرآن میگها ای عالم طبیعت اینقدر هم تو طبیعت دست و پات رو بند نکن. بدون این جلوههایی که در عالم طبیعت میبینی تجلی آفریدگار طبیعت است. خود فروغ رخ سابیست که در جام افتاد. بنابراین مسلمان طبیعتشنا در کوشش برای شناسایی ریزکاریهای طبیعت با یک عالم طبیعی ماسی هیچ فرقی از این نظر نداره. یعنی اونکه کار مثبت میخواد انجام بده عالم خداشناس طبیعی که علمش علم طبیعت باشه با عالم مادی طبیعی از نظر کار مثبتش یعنی شناخت طبیعت کارش با همدیگه برقه کارشون با همدیگه برقه نداره اما اونجا که عالم طبیعی ادی میگه همین طبیعتست دیگه خدا نه جنبه منفیسی کارش پیدا میکنه یا عالم طبیعی خداشناس میگه چرا خدا نه هم طبیعت و هم خدای آفریدگار طبیعت پس قرآن دعوت کننده به مطالعه کتاب طبیعت هست این صحیحه این صحیحه درست بر عکس خیلی از مکتبهای دینی که به انسانها الهام میبخشد اصلاً از مطالعه طبیعت صرف نظر کن مباد گمراه بشی متأسفانه در یک دوران ممتدی از زندگی جامعه اسلامی ما عدهای از افرادی که