خلاصه سخنرانی
این فایل صوتی به وضوح بر سهولت و فطری بودن شناخت واقعی تاکید دارد و پیچیدگیهای غیرضروری در فلسفه را به چالش میکشد. هدف اصلی این بحث، رسیدن به دریافتهای روشن و بیابهام در مورد مسائل وجودی است و از پرداختن به جزئیات گیجکننده و نظریات آکادمیک فلسفی پرهیز میکند. همچنین، بر تفاوت شناخت قرآنی و شهودی با شیوههای صرفاً فلسفی تأکید ورزیده و رابطه بین ذهن و عینیت را به عنوان یک تعامل متقابل معرفی میکند، نه تقدم یکی بر دیگری. در نهایت، شنوندگان را به طرح هرگونه ابهام دعوت میکند تا به یک فهم عمیق و بدون شک دست یابند.
متن پیاده شده
اینجا خیلی نکته مهمیه آها برای بدنگاههاست ما در ساخت با همون رسی که شروع کردیم مسائل زیادی رو داریم پشت سر میگذاریمها اینجا هرچی بخواید چپ و چوله بزنید بزنید ما یک رپایر روند و روشی که انتخاب کردیم تا اینجا که آمدیم کلی از مطالب پیچیده شناخت رو پشت سر گذاشتیم ها بنابراین هر کس هرش میرسه بگه اگه ببینید مطلب صاف و روشنه کل خوشحال بشید د که آ این همه مسائل توی پیچیده با اصطلاحات گیج کننده لزومی ندارد؟ آدم میتونه این مسار رو توی راه راست روشن فطری خودمونی بگیره و دنبال بکنه مسائلم براش روشنه اینم بهتون بگمها که وقتیارم بریم توی اون بحثهای پیچیده و با اطلاعات تو سر کله هم بزنیم و با قلب قلبها و شبک و شبههها و فکن نکنها و به گونهگوها و اینطور هست اینطور نیستها ورداریم با مطلب آخرش باید از همین ران رشته بگیریم اینم بهتون بگم ما همونهاییرو که دیگران آخر کار میرنن همون اول کار پیش پا میگیریم و پیش پای خودمون دیگران میریم ولی آماده هستیم هر که هرچه دلش میخواد شک و شغله مطرح بکنه بکنه در محض سؤال و جواب اما اگران تا اینجا اومدین صاف اومدین تو راه هستین و مسائل اونقدر روشنه اونقدر بدییه اونقدر ملموس که اصلاً جای شک و شبه و تردید نیست خوشحال باشید که همین یه جلسه بخش مهمی از مسائل شناخت رو پشت سر گذاشتید حالا تا مسائل بعدی اینم فراد هشتم بریم سراغ سؤالات ببینیم سؤالاتی که رسیده چیه اون سؤال اول که رسیده فرق شیوه فلسفی شناخت با شناخت قرآن چیست ق این شیوهای رو که من الان دنبال میکنم با اون شیوههای مر فلسفی خود این شیوه فلسفیه ولی یه فلسفه صراح همین که الان داریم دنبال میکنیم خود شیوه فلسفیه ولی یک فلسفه سراسته ولی اگر این شیوه سراست فلسفی رو با شیوههای معمول فرض نکنم با اون شیوههای معروف و فلسفی خود اون شیوه فلسفیه ولی یه فلسفه صرا همین الان داریم دنبال میکنیم خودش شیوه فلسفیه ولی یک فلسفه حالا اگر این شیره سراز و فلسفی رو با شورههای معمول در نظر بیارید و توجه کنید که این دو تا شیوه با هم چقدر متفاوته و چقدر فرق داره آن بهتون میگم که شناخت قرآن بهار زیادی رو همین خط شیوه شیوه ف و شیعه قرار گرفته به اضافه نقطه نظرهای راستی که قرآن در شناخت مطرح کرده و در بخش شناخت از دیدگاه قرآن سعی ما بر این بود که کلیه آیاتی که مربوط به هر قسمت هست نقل کنیم و معنی کنیم و بیان کنیم و البته طولانی روزکاری ما دو شب آیات یک مطلب رو مطرح میکیم د آیا منظور از عین همان واقعیت است؟ یعنی چیزهایی که اتفاق میافتد و واقع میشود یا اینکه چیزهای قابل ریت است؟ نه منظور از عین یعنی همون واقعیت عین و واقعیت به یک معنی به کار رفته سؤال خارج از دست رو میدونم خودم کنار. عدهای از فلاسفه معتقدن عینیات در اصل وجود ندارند بلکه در واقع انعکاسی از تصورات ذهنی ما میباشند. آیا چنین چیزی که دارد؟ نجا چنین نتیجه میگیرند که در وجود انسان نیز شک میکنند و به کار در این با اشاره میکند من وجود دارم چون بیاندیشم. خب بله حفظهای از این کارا خیلی میکنم ولی من از شما سعی میکنم تو این مسائلی که من گفتم ببینید در درونتون کمترین شک و تردیدی وجود داشت. همه این تییدا زیادی نبود خب بالاخره حالا کار میگوید اندیشه بدون من یا با من حالا من میاندیشم پس حدم یا اندیشه اندیشه من پس من خود اونجا کلی افتاد بعد از کار که این حقار تا صحیحه و تاقیره و تاقیر نیست و صحیح نیست اگر ماضیم بریم سراغ این بحثها من سؤال میگن ما بحثش شناخت رو برای چی دنبال میکنیم؟ برای رسیدن به چیزهای روشن و خطی هدف از دنبال کردن بحث شناختینه اگر در این فرازهایی که عرض شد کمترین تردید و ادمی هست لطف فرماده مطرح کنید او را مطرح کنید سکا چه میگوید و کانت چه میگوید و هگن چه گفتد و بعد از اونها ارسطو چه گفته افلاطون چه گفته منیون قرون وستان چی میگفتن تو فرانسه چی میگفتن تو انگلیس که میگفتن تو فسایان که میگفتن درون اولیه قبل از میرا اینا خوبن اینا برای کلاس فلسفه یعنی دانشکده آکادمی در محد آکادمیک فلسفه لازمه در دانشگاه فلسفه لازمه اونجا هم اگر خدمت دوستان آمدین براتون نقل میکنیم این حرف ولی ما میخوایم یهو بشناسیم بحث شناخان بحث اولی برای ما مطرحه لازمه ما باید مسائل اخت رو بدونیم اما دیگه این حاشیهها رم برای اون هدفی که داریم واقعاً بهش نیاز داریم مشخص کنیم هر جاید نیاز دارید در خدمت شما هستید هر جا که باید من حاکیه برم آمادهام میریم حاشیه شهر برخیهم تو همون میکنیم و گم میشیم بعدم بهت میگه برمیگردی حالا البته من اگه در خدمتتون بودم گم نمیشیم ما برمیگردیم انشاالله به یاری خدا هستیم برمیگردیم ولی به نیازی هست که اینها شعرنا عرض کردم هر نیاز هست چارید. نیاز معنا اینه که توی اون فرادهایی که گفتن یک جاش نقطه ابهام و ترکیب وجود داشته باشه. یک نقطه ابهامش اینه در خدمتتون هستم. نکتهای که حالا توضیح بدید رابطه بین حقیقت و واقعیت با ذهنیت و عینیت. اجازه بدید که توجین نمیگم انشاالله در آینده بحث میکنیم درباره حقیقت واقعیت. اما و اینکه حالا من میخوام قیقت رو واقعیت رو با ذهنیت و عینیت شرح بدم عرض کردم البته من این از آشیا نمیرم بفرمایید که مسئله ذهنیت و عینیت برای شما مفهوم شد روشن یا نه اینو به من بگید اگه اونجا تیری هست بفرمایید زیر اونجا رو برطرف کنید پس با این تغییرات که بد نیست بگو این خیال آگاهی ذهن را تشکیل میدهد همه فقط خیال خیال آگاهی ذهن رو تشکیل نمیده بن عرض کردم که وقتی شما چشم باز میکنید و اون منظره آب و سده و گل و درخت را در پاکشهر میبینید اونچه خیاله؟ نه اونچه آگاهیست آیا سؤالی که معروف است آیا ماده بر شعور مقدر است یا شعور با بر ماده مترادف است با این سؤال که آیا عین بر ذهن مقدم است یا ذهن برین؟ نه اینا دو سؤال مختلفه بیاعتباط به همین ی سؤال مختلفه در صورت درستی این تصدیق فرق نظریه ملا شعور نتیجه تکامل جوهری ماست ذهن زایجه حرکت جوهریست حالا ما کلی وقت داریم که به اونجا برسیم فعلاً قرار سؤالها را بیشتر حتماً سؤال در رابطه با مطالب بحثمون باشه لطف بفرمایید این طرف و اون طرف در سؤالات نرید برای اینکه گیج میشید بازم میکنم هر کس در مساله مطالبی که در زمینه شناس عرض کردم کمترین نقطه ابهام و تردید و تجزل براش مانده اون نقطه ابهام و ترجیح و تجزل را مطرح کنه نه مسائل دیگر مرز بین من وحیث اتفاقاً ما اینجا در ملندی نیستیم ولی بالاخره میفرمایید به اینکه این منی که شما میگید نسبت به جزیره استرالیا این جزیره استرالیا شمایست و جزء من شماست یا نه ستید دیگه و اینم که میگید من خب وقتی که با هم صحبت میکنید میگید این حرف عین حق منه و در اینجا به راحتی من و تو رو مقابل هم قرار میدید و از یک دیگرم باز میشناسید فعلاً همین مقدار از من کافیه دیگه سراغ دو من و سه من و چهار من و ۱ من لزوم نیست بازم بکنم روش ما در این بحث اینه که در اون سادهترین و روشنترین دریافتهای تجربه کنیم و جلو میریم و سراغ این اساسی در جایی که لازم نیست ببینیم اینکه میگویم این آب یخست آیا یخ بودن آب این حزب خود یک شناخت است یا ذهن است و از کجا به دست آمده حرفی نیست حالا یه مقدار زیادی اینجا درست میکنیم میریزیم توی سخت اونقدر گنه که نه بریم تو اونوقت از شما خواهش بکنید یا با لباس یا بیباسید تو آب ذهن است یا این است و هم ذهن هستن اون است بالاخره ذهن کدام مقدم ما بحی در مقدمه مؤخر نداشتیم ما گفتیم ذهنی داریم و داریم و با دقیق دیگر اثر متقابل دارن بحثهایی که مطرح نیست مطرح نکنیم در اینجا انشاالله اینا رو در خودش مطرح میشه بسیار خوبی ما این بحث روان روشنمون را با این عقرها زیر تاریخ نکنیم آیا شناخت امکان دارد بله این از اون مسائل اولم خیلی از مطالب گذاشتیم از جمله امکان شناخت رو اینجا بیشتر گذاشتیم وقتی روی میدهد خود امکانم داره از شما میپرسم بالاخره شناخت روی برای شما یا نه اگر خ امکان داره دیگه این که بنده عرض کردم مقدار زیادی از مباحثی را که در معمولاً در مبحث شناخت مطرح میشه گستاده من این بحث درباره شناخت بود حالا بیا و بحث ایدالیسم و اموالی داریسم و اینها چند گونه هستند و یک گونه اونها که اصلاً معتقد به امکان شناخت برای انسان نیستن و یک جز اونها که معتقدن انسان هستن توانایی شناخت نداره نه اینکه توانایی داره ولی عملاً ممکن نیست اصلاً تواناییشو نداره گفتنها که میگویند انسان توانایی شناختاره شناخت هم ممکن است امکان داره ولی تا شناختن درست از نادرست براش امکان نداره و از این بحث همه ما خوشی ما به محسین میآیم که چیزهایی را میشناسیم و چیزهایی را نمیشناسیم و برخی از این آکایها وغنیات ما متواقعنمایی دارند و برخی واقعنمایی ندارن و همه اینا برای ما روشنه روشنه روشنه این پروسور اینجا هستش این چی آها محک نما بودن یا نبودن این همون فراغ نهم بود که من گفتید مطرح نکنم میرسید آیا و جن در عقل هم مطرح میشدن یا در ارضی اینا مطرح نمیشن فعلاً میگید ارزش آیا منظور شما از فی از لحاظ مجردیست اعداد وجودیست بله منور اعداد وجودست یعنی یک وجود خارجیست یعنی یکیته در موردیات مقداری توضیح گرفت آیا منظور این است که این آقاییها اقتصادی از روابط نیستن نه منظور ما این است که احتیاجی به و تحلیل و استدلال ندارن.ی که دریافت اونها و فهم اونها و قبول اونها برای ما احتیاجی که تجزیه و تحلیل و استدلال نداشته باشه میگیم برای ما قبیلیست روشنه و یک بحثی از عین است. آیا میتوانیم بگوییم عین نیز از ذهن است که شما هر دو را اون بخشی از ذهن است یعنی خارج از ذهن امنیتی وجود ندارد منظور اونه ما که گفتیم میفهمیم که خارج در ذهن مایتی وجود دارد گفتیم روشنی میفهمیم گفت که تفاوت جییمون وجود دارد نه من عرض کردم تفاوت جزئی مثال روح به معنی شبانه روز و روح در مقابل سب با مثال اون به معنای ویت که شامل جعل میشه و اون به معنای محدودتر است که مقابل اون اون رو گفتم د تا مثال گفتم با همین فرق و الا خیلی با هم فرق دار حقیقت واقعیت چه فرقی بخش آینده لطفاً کتابی را معرفی فرمایید که اینکه مربوطه به این سؤال امروزمون نیستمش اینجا رابطه ذهن از لحاظ عموم خصوص چیست مطلق یا منبت یا رابطه دیگری فعلاً میگیم رابطه دارنا فعلاً این اصطلاحاتی رو که بودن به اینجا نمیخوره اجازه مطالب نشون بکنن اصحاب اتفاق که ما چیزی را در خود خیال میکنیم نظیر همان که از آخر پشت بیار ولی حلای انتظار ما این است که به واقعیت برنیاید نه نمیخوایم بگیم که انتظار ما از علم این است که به واقعی دست آید گفتین انتظار ما از علم این است که واقع ما باشد این ما میخوایم علم به ما دروغ نگوید یعنی علم ظه ما میخواهیم ظلم به ما دروغ نگوید انتظار ما معمولاً این است که ذهن به ما راه بگوید به عنوان یک استحترا این کارو از این حرف با توجه به اینکه وسائل تحصیل ذهنیات حواس هستند و این صاحب هوا اشتباه فراوان دارند اجتماعهای حدی نمیتواند موضوع غلف بودن جب باشد؟ چرا افی اماد نه دیدیم قطعیست برای ما که برخی از جغیات ما واقع ما هست اگر اینجست دیگر تأثیر متقابل دارن پس چرایا چیزهایی که برایمان مشخص نگردیده در جهد ما نقص میبند و برای ما خسته میشود؟ نگفتیم که همیشه ذهن باتاب عینه گفتیم ذهن و عین اصالاً در یکر شب و بیش در یک دیگر تأثیر متقاب دارند این انتظار ما از ذهن این است که قابلیتی را به ما نشان دهد این در مورد اولین شناس ما عرض میکند هر وقت متوجه به وقت اولین شناس ما بدون توجه از خود شناخت صورت گرفته ولی به محض اینکه متوجه شناخت بشیم انتظار داره که ما عمت با اشان بده