خلاصه سخنرانی
این بخش از گفتار به موضوع تجاوز به حقوق اجتماع میپردازد و تاکید میکند که چگونه این پدیده میتواند در جامعه رخ دهد، حتی در مواردی که به ظاهر قانونی است. منتقد با ذکر نمونههایی از تصرف در زمینهای بایر تنها با ثبت سند، توضیح میدهد که در اسلام، مالکیت زمین غیرمنقول مشروط به احیا و آبادانی آن است، نه صرفاً ادعای مالکیت. در ادامه، خطر تجاوز به حق عموم را در اینگونه معاملات بیان کرده و راهکارهای مقابله با آن را از منظر اسلامی، از جمله نقش ایمان و نظام قضایی عادلانه، مورد بحث قرار میدهد. نهایتاً، با تفسیر آیاتی از قرآن کریم، اصول قرآنی برای جلوگیری از تصرف باطل اموال و مبارزه با خرافات مذهبی را که خود نوعی تجاوز به حق اجتماع هستند، شرح میدهد.
متن پیاده شده سخنرانی
بال مردخوری قانونی در هر جامعهای که حقی برای اشخاص به رسمیت شناخته بشه یا ملکی برای اشخاص به رسمیت شناخته بشه در این جامعه همیشه امکان این هست که فردی گروهی صاحب قدرتی به حق افراد دیگر به ملک افراد دیگر یا به حق جامعه و ملک جامعه دستاندازی کنه بهخصوص اگر مبنای مالکیت غیرمنقول سلام علیکم به صورتی دربیاد که هنوز هم در همین جامعه ما هستا دیشب د از مسافرتی در راه که بودیم یه کسی گفت این زمینها مورد اختلاف قرار گرفته. تصرف در این زمینها چطوره؟ گفتم چهجور مورد اختلاف قرار گرفته؟ گفت که این زمینها از اینجا تا اونجا را یک فردی مدعی مالکیت شه و حالا این قسمتی از این زمینها را برای یک کاری گرفتهاند و او مدعیست که در این معامله کلاه سر گذاشتن. دوستان خب این آقا که مدعی مالکیت این زمینها بود من یادم میاد که از کنار این زمین هم سابقاً عبور میکردیم بایر بایر بود هیچ آبادی نداشت گفت بله منم یادم اینجا هیچ عمران آبادی نبود زمین بایر بایر گفت پس چرا این مدعی مالک کردی؟ گفت هیچی به سطح داده بود دیگه اینجا رو به س داده بود از فلان حد ا فلان حد را رفته بود تقاضا سخت کرده بود و به نام او سح مالکیت صادر شده بود. گفتم خب پس حالا فکرت راحت باشه اصلاً ما این نوع مالکیت در اسلام نداریم. یک کسی بیاد بگه از اینجا تا اون جای این بیابان این ملک منه و مالکیتش فقط به همین هست که میاد بره در یک جای تقاضای سخت براش میکنه. مالکیت غیرمنقول اون هم با اون معنای خاص مالکیت یعنی یک مالکیت ثابت دائم معلوم نیست باشه. مالکیت غیرمنقول در اسلام مشروط است به اینکه انسان زمینی را که غیر قابل استفاده بود قابل استفاده کند. خانهای بسازد قابل سکونت کنه اون زمین را باغی احداس کند کارخانهای احداس کند زمینه ورزشی احداس کند یک کاری انجام بده درش بل ساختمان بکنه. زمینی بود پس و بلند و ناامن روش کار میکنه. این رو قابل ساختمان میکنه. کاری باید روی او انجام بده تا حق اولویتی نسبت به اون زمین پیدا کنه. و اما اینکه تنها کارش به صف دادنه. این نمیشه گفت کار و اصلاً خیلی از این معاملات املاکی که الان همین الان در املاک داخل شهر در همین شهر اسلامی ما میشه فقط با دادنی بیشتر نیست. زمینی باق هیچ کاری روش نکردی از دوستان ما روی این صفحههای اون بالا زمینی غریده است از یک سرهنگ و این آقا زمینو به این فروخته برای اینکه یه خانهای بسازه نصفی سیکرت باش پول گرفته من رفتم ببینم این زمین چیه دامنه یک تپه بلنده هیچ کاری رو این انجام نگرفته تا حالا ایشون پول داره قطع میکنه که این زمین تصویح کنه و به یه شکلی قابل ساختمانش بکنه من گفتم خب فقط یه بای بیشتر ن چی ملک کی شدین با چه مبنایی این شد ملک فقط مبناش یکی بیشتر نبود اینم به سر رسوندن بنابراین تجاوز به حق عموم این گونه زمینها از نظر قوانین اسلامی متعلق است به امام اونم نه به شخص امام که امام یعنی به اسم مثل به آقادههاش نخیر یعنی به رئیس مسلمین یعنی متعلق است به امت اسلامی و باید چون با حساب و کتابی در کار باشه باید با اجازه امام و با اجازه امامدار به حق اسلامی در او تصرف بشه و چون حالا عصر غیبت هست و حکومت اسلامی که ائمه در رأسش باشن نیست روایات زیادی میگوید تصرف در این برای کسانی که بر طبق موازین مورد قبول ما تصرف کنن اجازه داده شد بنابراین باید اون موازینو رعایت کرد جاوز به حق اجتماع اینم یک نوع تجاوز الان یعنی همین که الان یک نفر میره زمینی را که هیچ روش کار نکرده به سخت میقصده میشه چی تجاوز به حق اجتماع تجاوز به ملک اجتماع برای اینکه صدها نفر احتیاج دارن به ۵۰ متر از این زمین ۲۰ متر از این زمین یک شب در این جلسه صندوق ذخیره دوستان دعوت کرده بودن رسته بودیم یکی از اونا گفت گفت با ناراحتی گفت چند روز قبل یک آدم بیچاره آمد از ما قرض بگیر برای اینکه یه خانهای به روی ۱۹ و ۱۹ متر و نیم زمین مردمی که احتیاج دارن به این مقدار زمین برای اینکه یک لانه یک جای سکنای یک چهاردیواری از خودی روش بسازن برای خودشون و خانوادهشون همون میلیونها از این زمینهها باعتاده هیچکسم نمیتونه بره نزدیکش چرا چون به نام کیک سب داده شده ن عبارت است از تجاوز به حق اجتماع. پس در جامعهای که پای یک نوع اختصاص، یک نوع حق و حقوق، یک نوع حق اولویت حالا هرچه میخواد باشه در میون میاد در این جامعه خطر تجاوز و مال مردم خوردن، مال افراد یا مال جامعه را بلعیدن وجود داره. این خطر تا اونجا که غیرقانونیست خب علاجش معلومه قانون تا اونجایی که بدون صحت گذاشتن حکومته علاجش معلومه حکومت دادگاه و دادگستری حقر دادس روی موازین صحیح داوری کن عهده دار این است که حق را از تجاوزگر بگیرد و به دستش بسرد. پس اونجایی که تجاوز به حق روشن است که برخلاف قانون است، علاج اساسیش مراجعه به حاکم صالح عادل درست کاره. ولی چه میشه کرد؟ که این آدم دو پا همون حاکم صالح درست کار هم ی پا در میان بگذارد این انسان مال مردمخورد استفاده میکند از امکاناتی که در هر نوع سیستم غذایی که ما تا حالا در دنیا میشناسیم وجود داره برای حق ناحق رو حق هیچ سیستم غذایی هیچ سیستم دادرتی ما تا خودون در نمیشناسیم که در اون سیستم ۱۰۰ قاضی بتوان حرو از ناح تشخیص بده چون قاضی قاضی قاضی عادی باشه حکومتم حکومت صالحی باشه ۲ نفر مسلمان هر دو مسلمان یا غیرمسلمان ۲ نفر انسان به محکمهای شکایت میکنن این میگه آقا این اتومبیل این خانه این زمین حالا اونها که با آن ممکنه راههای داشته این کتاب از اونم عت کن با هم اختلاف دارن بر سر خب حالا این قاضی میخواد واقعاً هم قاضیه بر حقی واقعاً هم میخواست حق رو به حقدار برسونه باید اول تشخیص بده باید از تشخیص بدیم ابن خیرا نیست محور زندگی رشگماری کند باید باشد آگاهی باشد شناختی باشد مقتنع متکب اسناد حالا این اسناد چیه سده سند خیلی جل اگه آمده باشه یک خرید جر کرده باشه چی حالا اول شناختن این سند جری جان هر قدر اصناف در زمان ما از نظر دقت داره جلو میره و دقیقتر تنظیم میشه و دقیقتر امضا میشه و دقیقتر مهر میشه به همون اندازه هم کلاهبردارها دقیقتر ماهرانهتر میتوانند جعل امضا کنند و جعل مارس جعل مهر کنن مهر جعل میکنن اجزا جعل میکنن وشی جعل خیلی پس اسناد که نمیشه انگشتگاریها چه چه چه چه چه چه چه اینا البته خیلی مؤثره در کم کردن این کلاهبرداریها اما ریشه کم کرده نه خب بریم سراغ ایمان میگیم بابا ایمان اما ایمان ۱۰دی که واقعاً انسانها را طوری بسازد که دست از پا خطا نکنن. این هنوز در دنیا یه جامعه حتی ۵۰۰ نفری که ۵۰۰ تاشون تشکیل یه جامعه داده باشن ما نمیشناسیم که در داخل این جامعه ۵۰۰ نفری ایمانی چنین کامل و شامل و همه جانبه و همگی حکومت کرده باشیم. عالم فرضیت ایمان مؤثره روش باید هضام کرد اما ۱۰۰ تاخون در دنیا حلال مشکل بوده. خب حالا که ایمان ۱۰ نبوده قاضی میاد ویدان اینها را تعریف میکنه اینها را از نظر روحی در برابر خدا میاره میگه احساس کنید خدا حاضر و ناظر است شاهد بیارید گواه بیارید از این طرف از اون طرف شاهدان را جمع میکنه اسناد مدارک بیارید بالاخره کار میکشه به اینکه یا حاکم واقعاً میتواند به کمک این اسناد و مدارک و شهود واقعاً حق را بشناسه. خیلی ولی بسیار اتفاق میفت که همان اصناف و همون مدارک و همون شهود یا قسم کاری میرسه به قسم همون قسم قاضی بیچاره را گمراه کرده ناچار شده است که به اصتنا مدارک موجود حکم بدهد بر خلاف قا خبر نداره حق وظیفهشو حده چایق کیه که دانسته داره مال مردمو میخوره اون آقایی که با این دوز و تلک حکمی به نفع او صادر شده اما اگه هیچکس ندونه که این آقا ناحق داره عمل میکنه سه کس میدونه خدا اون کسی که حقش پایمان شده و خودش اون که حقش پایمان بوده که دستش به جای خدا رو هم که معلوم میشه این آقا نمیشناسه. گفت درب یک آقایی کسی اقامه دعوایی کرد. بعد آقا گفت که خب اون قاضی گفت که خب تو شاهدی هم برای این مطلب داری؟ گفت بله. گفت کی؟ گفت شاهدم خداست. خدا شاهد مطلب توئه. ری اونجا بود گفت یه شاهدی بیاد که جناب قاضی بشناسه. جناب قاضی این شادی که تو گفتی نمیشناسی. حالا خدا رو هم که این بنده خدای متداول چاپاولگری که آمده با این دوزنت از ناح رو حق خیلی داده نمیشناسه رعایت نمیکنه و الا رعایت میکرد. پس این هم که نیست. این آقا دانسته مال مردم را میخوره. مقصر بزرگ در این همین فردیست که از قانون از نظام دادرسی از اینکه حق دادند به او شاهد بیاره از اینکه حق دادند به او قسم بخوره از همه اینا سوس و گاهی گاهی نظام تربیتی و نظام اجتماعی راههای این سوء استفاده رو به مقدار زیاد تا ۷۰ ۸۰ میبنده چقدر گاهی اوقات نظام اجتماعی این راهها رو نمیبنده وای واقعاً توی اون جماعت چقدر کار یکی از عوامل بسیار مؤثری که عرض کردم ۱۰۰ مؤثر نیست ا تا یه مقدار زیادی مؤثر ایمانه. به نظر هر قدر ایمان در یک جامعه قوت بگیرد این گرفتاریهای ناشیعت به دام افراد تجاوزگر حقوق باز افتادن کم میشد. یک راننده تاسی سوار بودم خیلی واقعاً لذت بودم. اولاً فکر نمیکردم با اون چهره با اون محضیه که اونچه حی داشت این روحیه رو داشته باش. سوار شدم همچین بغل رانده بودم من همیشه از این فرصت استفاده میکنم برای یک مردمشناسیناسی هر پاس یاد هدف سعی میکنم ندم خب یک کمی که راه اومدیم سر صحبتو باهاش باز کردم بعد یه مقداری شروع کرد صحبت کرد گفت که بله در یه جامعه زندگی میکنیم که ایمان در این جامعه ضعیفه و واقعاً جهنم زندگی کنین چنان دیشب فلان جد فلان چیز اتفاق افتاد پریشب ساعت ۱ میآمدم از خیابان لان گوشه خیابانوس یا یکی از خیابونای سعدیشو گفت که سیاست نظرم شایدم خیابونه اول فرحه گفت به هر حال میپیچه یه گل فروشی بنده خدا هستش گل فروشی داره یه مقدار کمی گلدونات اون شب اونجا شب اونجا میچینه بعد میره میره اون گوشه میخوای یا یه گوشه دیگه حالا حواس درد نمیتونه اون دمش بخواد بگیره گردانه قشنگانه اینجا بخ یک راننده تاکسی همقطار خودمون دیدم جلو من میرم تاکسیو اینجا نگه داشت من کنار این گلدنا د تا س۳ تا چار تا از این گلدا این بدبخت آ صندوق عقلش برای خونهشون گل میکنه تا اومد کارخونه من رفتیدم بهشون نگه داشتم سلام سلام اینجا چیکار میکنی فهمیدی چی میم گفتم سلام گفتم بهش سلام علیک گفتم بهش رفی میفهمی چیکار میکنی پس مال اولاً مال کی برمیداری حالا میخوایم مال مردم خود باشه تو ب این مال کدوم بدبختیه اینکه فکر کن این کسی که اینجا هست هش مگه چی هست؟ درآمدش از این سرمایه چیه این صبحش اگر امروز کار کرده باشی مثلاً فکر میکنی چقدر گزرون فروخته که تو حالا امشکب اومدی به اضافه درآمدشو به هم داره برا خودت میبره گفت با صحبت کردم کمکم وجدانش بیدار شد ف چه کرد گفت بهش گفتم تو این پولی که اگه فردا بیای پولی را که د تا مظافر مسافر اضرافی سوار میکنی توی راه میون رای سوار میکنی توی راه به این بدی به جای این چار تا ۱۰ تا از این گل ازش می میخری تو این چه کاری میکنه. کمکم داشتم بیدار شد و گفت که راست من اشتباه میکردم. آمد روی منو گسید تشکر کرد از من گفت من چقدر باید دست سپاسگزار باشم که تو مرا بیدار کردی کنید این از اون نهی از منکرهای فردی اما به جا و مؤثر برای اینکه در اون دلشم هیچ ریایی مطلب برنمیداره نه این آقا اونو میشناسه نه اون لدر این ممکنه اینقدر اعتراض زیاده که امدیو نمیشناسن قعاً لذت بردم بعد اینو گفت که خب فلان ببین یک بنده خدایی که سرمایهشو باید هست از سطح بلدنی که داره چه داره یک میارزه و این باید با این زندگی خودش یک آدهی رو اداره کنه گرفتار یک چنین شرایط بیایمانی و ضدستی بشه چهجوری زندگی بکنه تو این جامعه و حق میگفت و حق میگفت بدون شک بدون شک در یک جامعهای که یک ذره وکدام یک ذره ایمان تقویت بشد از طرق مختلف این مشکلات کمتر پیش میاد و اگه اینطور باشه ۴ار نفر دست بردو اینجوری بفرمایین بدبختن فردا صبح اونجا میدونید هیچی نیست دیگه چقدر او ناراحتهست چقدر خانوادهش ناراحتهست چقدر رنگ میبره با چی ۴ تا گلدون ۱۰ تا گلدونی که نصیب یک فرد متجاوز شده که جون جلوشو بگیریم بدون شک یکی از عوامل ایمان یکی از حواد و بدون شک باید در مورد تقویت این عامل مسامحه نکرد همه دوستان توصیه میکنم که رفقا ما از نقش تربیت صحیح فکری و معنوی مطلقاً نمیتونیم غافل بشیم. من نمیگم تقویت ایمانهای فردی کافی من میگم حتی ایجاد نظام اجتماعی سالم هم بالاخره به همت کیا باید بشه؟ به ایمانها یا همونم باید به همت افراد با ایمان بشه؟ نمیتونیم از نقش ایمان در زندگی انسان ذرهای غفلت کنیم. ذرهای سرا کنید. هر نوع غفلت از نقش مؤثر ایمان در زندگی جامعه ما را، زندگی ما را روز به روز داغونتر میکنه. ما الان میبینیم حتی در گروه در گروههایی که مایعمیز بودهاند و هنوزم هستند برای کوششهای اسلامی مختصری مختصری تر شدن نسبی ایمان در برخی از افراد همین گروهها سبب شده است نقش این گروهها در ایفا رسالت اجتماعیشون ۱۰ برابر این مگر میشه اصلاً به این کوششهای سازنده مؤثر بدون این شک نداشته باشیم در اینکه هر هر کار میخوایم بکنیم شروع هر کاری میخوایم بکنی به هر چکی میخواد با همین گفتم خب تو از این مجموعه تجربه چرا گفتم آدم میخواست تو یک جامعه پر از انحراف و انحراف روزی واقعاً چقدر مشکله گفتم راست میگی اما ازت یک سؤال میکنم دوستان من به عنوان این فرد واقعاً تجرب بر روی هم باید با تمام این دکاریها تو خودت رو چگونه میاری الان کنی فکر میکنی ای کاش بی ایمان تربیت شده بودی و این بند به پایت نبود اونوقت سعادتندتر زندگی میکرد یا با تمام این فسایر باز هم فکر میکنی که حالا زندگی بهتره منانه به شما بگم الان هم اعتراف میکنم که معتقد ازم زندگی من از زندگی همه کسانی که میشناسن در مسیر منحل زندگی کردن خوشبختتره واقعاً خوشم آمد خوشم آمد از اینکه این سب اینقدر هومند بود که توانست به این سؤال پاسخی روشن و حساب شده بنابراین یکی از عوامل بدون شک تقویت ایمانست یک عامل دیگر تنبیه بیایمانانه و تنبیه متجاوزه در نظام اجتماعی ی دیگه اومده بود یک فرد ماجرازویی آمده بود در مورد یک معاملهای که همه جوادش از نظر فاطمه و شرعی رعایت شده بود پس ظاهر شده اقامه دعوایی کرده بود علیه این فرد یکی از کسانی که به این جریان دستگی میکرد گفت که فلانی در جامعهای زندگی میکنیم که این گونه افراد زیادن و بعدم که میاد به دروغ و برخلاف واقعامه دعوا میکنه ناراحتی ایجاد میکنهها طرف روس همه دادگستری و دادگاهها و این طرف و اون طرف معقل میکنه آخر کار چی آخر کارم محکوم میشه ولی چی بعد از مدتها معصری یک فرد و ناراحتی یک فرد و گرفتاری دستگاه و بعدم هیچ قانونی هیچ ضابطهای وجود نداره که این آها رو اون موقع ین کنه مجازات کنه بگه چرا همچ کردی چرا بیجا دست فراهم کردی بهش گفتم بله واقعاً این یک نکته بسیار قابل ملاحظهست در جامعه اگر این افرادی که از طریق اقامه دعوای باطل مجاهمت فراهم میکنن فرمانی بزرگ یک جامعه وقتی اون جامعهست چقدر بحث مصرف میشه برای در سیستم فعی مخصوصاً تا یک دعوایی معلوم بله وقت چند نفر این سرمایه هدرست این سرمایه این آقا هدر میده بعدم که ثابت شد هدر داده چی گفت آخر کار آقا محروبه همین گفتم بله در یک جریان سرفتی در مدتها م یشد که خیلی از جونهای دازتی خیلیهم چند تا از جینهای دازتی آخر کار حل نهایی این کار میکنه به اینکه من دخالت بکنم و حل ف بکنم برای اینکه به جایی نمیرسه دستگاه قضایی حتی اونجا نمیتونست مطلبرو روشن کنه از عامل معنوی استفاده میشد برای اینکه در یه شرایط معنویت حیدره پیدا کنن چند بار بود در یکی از این موارد چند مطلب قم بهش تو کردم دیدم چقدر مؤثره در اینکه در این نظامهایی که ایمان ضریبه شما دوستان مت گفته هم که در جامعه اونجا که من دیدم ایمان بسیار جده در این جامعههای ایمان خیلی ضعیفه لااقل نظام اجتماعی جدی و حساب شده تا حد جلوی این ناراحت رو بشید چند چیز دیدم یک آقای که اقامه دعوای باطل میکنه از همون اول بهش میگن که اگر تو محکوم شدی حق وسیل اون و حقوق روزها و سااتی که اون طرف بیکار شده در طبق مذاهب و مخارج ایا و دهاب او به این محکمه از هر جا بوده همه اینها طب ح طب از شما گرفته میشهها از حالا که میخواید دعوا بکنید بود اگر محکوم شدی فقط همه اینا رو حضرت میده و اگر معلوم شد که این آقا وسط به خورده از بسیاری از حقوق محرومش میکنن تا یه مدت همون چیزی که زمینهش در اسلام و در قانون اسلام وجود داره در قانون اسلام اگر یک کسی تهمت زنا به کسی متم ن گفتید فلان مرد با فلان زن جنا میکرد و نتوانست ۴ار شاهد محکم پسند اقامه کند حتی اگر سه شاهد اقامه کرد و چهارمی رو نتونست اقامه کنه شهادت این آغازی در دادگاهها مورد قبول نیست از یک حق بزرگ اجتماعی رو مانی میشه زیر عشر زیر عشر اجتماعی مبود بسیار مع در یکی از اینها که من بستگی میکردم دو نفر بازرگان به مناسبت یک دعوای مربوط به یکیقشون شهادت دروغ داده بودن شهادت داده بودن که این آقا در فلان ساعت و فلان تاریخ درب در منزل ما بود صلاً سال گذشته نه چند روز و چند ماه چند سال دستگاه مخصوص این نوع رسیدگیها دنبال این مطلب را گرفته بود و گرفته بود و گرفته بود تا توانسته بود بعد از مدتی اثبات کند که نخیر این آقا در همون شخص و در همون ساعتی که اینا شهادت دادند در منزل ماوس در آن بود در شهر بود ۱۰ سال وقتی توانسته بود مدارک کافی برای اثبات کنه به این د تا آقا گفتن د تا مسین اونجا نبودن مقیم آلمان اهل آلمان نبودن خارجی بودن به این اقصار کردن پروانه تجارتونو لغو کردیم حق کار دیگه در این سرزمین نداریم و تا ۳ ماه باید این سرزمین را ت کنیم اینها تشبه کردن که این طرف اون طرف برای ۰ سالم بود یکیشون به صورت ۱۴ تا حالا دقیقاً یادم بالا در این سرنو اینقدر تصب کردم که این دستور را لغ کنن به هیچک نمیمسب تا بالاخره هر بخواست خیلی مؤثر یک نظام اجتماعی جدی ایمان هم کردم نقش اول هیچکی نیست یک نظام جدی اجتماعی نقش دوم میتواند در کم کردن این انحرافها مؤثر بشه. ولی یادمون نره ما چون خیلی عادت این بیت رویایی فکر کنیم یادمون نره که بالاخره جامعه بشریت تا امروز در اشکال مختلف و سیستمهای مختلف به هر شکل داع اینه چند یا بیش بود و لذا قرآن به اصول یک مسئله زنده اجتماعی باز هم میخواهد ن بیبنای دینی و عقلی و خرد انسان و ایمان انسان را برانگیزد. میگوید و مریید اموال خودتون را در میان خودتون به سا. اگر اموالی دارید این اموال میخواهد در دست این فراگیر بر خلاف هم مال یکدیگر را و نه اینکه خوب از دست قضایی هم میشه صح گرفتان را مطلف را این اموال را به سوی حکام و داوران و قاضی و حکمران نبرید تا اونها به باطل حکم کنند و اونها رو فرید بدید یا نه با رشوه البته متن آیه این نیست ولی خب میم یک راه دیگه به هر حال یک حکم قانونی هم بگیرید که من معرکم با اینکه خودت استما لی یک بار دیگه آیه رو عیناً ترجمه میکنم چون بعضیا این آیه رو اشتباهاً خیال میکنن مربوط به رشوت و اینجلوبها ال الحکام رو معنا میکنن که یعنی این اموالو میریز به حکام به عنوان رشوه در حال این معنی آیه نیست اینو میگن که رفقا تو نخورید اموال خودتون را میان خودتون به باطل و نبرید این احکام را این اموال را پیش حکام و داوران به این منظور که قسمتی از اموال مردم را از روی کناه بخورید میخورید این معنی آیه و اما آیه دوم آیه دوم بسیار آیه جالبیست در این حال میدونم شاید خیلی اتفاقا این آیه رو خوندن و پیالش سر برنیاوردن چون ارتباطش به هم خیلی ضعیف ارتباط جملههاست به هم خیلی ضعیف به نظر میرفت آیه میخونم اونوقت توضیح میدم از تو درباره ماه و اشکار مختلف پرسم یا درباره اول ماهها میپرسم هلالها بگو این هلالها یا این اشکال مختلف ماه برای این است که وقت باشه برای مردم و برای حتی معلومه ما عباتم از یک تقویم طبیعی برای مردمی که تقویم فراری یا تقریم علمی ندارن در طبیعیترین تقریما دنیا کدوم ما که بگه با تغییر شکلش با کمی دقت و امروز و دیروز فردا پی این مع هیچم بر حج خب یکی از مراسمی که وقت باید داشته باشه حجه و حجمهم در مهاجل حجست بنابراین خود بهخطون هم میشود ماه میشود یک تقریم طبیعی برای اون فریضه ولی به دنبال این مطلب یک مطلبی هست میخونم براتون ببینید شما اعتراف رو مطلب قبلی میفهمید توی آیه از تو درباره هلالها و ماه اول یا درباره ار ما میپرسن بگو این تقویم و تأیید وقته است برای مردم و برای هر و خوبی اون نیست که شما به اتاقها از پشتش وارد شوید خوبی این است که انسان راه و تق را پیشگیرد و از خدا پروا داشته باشد که خانهها از درهایش باید بشید به خدا داشته باشید شاید رفته باشید ارتباط این قسمت دوم آیه با دعوت چیه رو چیز میرفته خیلی ازا دارن در تو درباره ماه اول به اصطلاح خلال اول ماه میپرسن یا مثلاً اشکال مختلف ماه میپرسن بگو که این برای تقری طبیعی برای مردم باش برای حدی و بعد خوبی این نیستش که از پشت پشت وارد اتاق بشی برای اینکه خوبی ن ز خدا حالا خوبی این نیستش که از پرس اتا بدی خوبی این است که از خدا گفتنا چه ارتباطی با هم داره و فرقی که وقتی میخواید وارد اتاق بشید از درسته اتاق شید نه از پشت و از خدا پرواز داشته باشید شاید از حتماً اگر این آیه دست برخی از این قرآن شناسهای بیتواد و غیر و بیعه زمان ما گرفته مسخره هم میتونم گفتی چی می آسمانی یه آیه که سراهم نداره اولش اینه دیگه وقتش اینه دیگه چه داره چون اخیراً میگم یک مقالاتی در بعضی از نصیحات در قرآن نوشته میشه واقعاً مذهل نشاندهنده معلومات عملیق نویسندگان این مقالات حالا توجه کنید ببینید چی هست چه لطیفهای هم در این کار هست فقط همون طور که در جلسات اول این بحث قرآن آفتن هر کتابی که ما زمان ه هر کتاب اگه انسان خواست بفهمه این کتاب ارتباط داره به یک فول مسائلی که مربوط به محیط خودش مسائل مربوط به تاریخ خودش که وقتی کسی ما را نب از اون کتاب درست کرد و میتونه هر کتابی قرآن گفت که اصلاً ناظر به زندگی قصه اینه سؤال میکنن از پیغمبر درباره هلال پیغمبر به فرمان خدا وحی خدا جواب میدهد که بگو هلالها برای تقویم طبیعی مردم به خصوص بنابراین نام حج از بلیون آمدن نام حج فرصتی استفاده میشود برای کوبندن و کوبیدن یک خرافه خرافهای که در همون موقع مورد موقع مورد موقع اطلاع بوده که انه یک فرصتی میگردد نظام که این خرافه رو حتماً بکوبه عین حالم معلوم میشه که قرار نبوده حالا مستقیماً رو این خرافه از اول یک آیهای نازل بشه و تکیه بشه رو این فرصتیست این سؤال برای پیشاندن اون خرافه حالا اینم یه نکتههای اجتماعی داره که انشاءالله تا به وقتی توضیح خواهیم در مورد دیگه خدایه این در میان عراقه میدونید که هست یک مناص و مناطعی بودن اساسون از ابراهیم اصح ولی همونطور که خانهای که ابراهیم به عنوان خانه خداپرستیها تبدیل شده بتخانه بزرگ و در حدود ۳۶۰ بت بزرگ و کوشکش بود مناسک حق آموزنده عالم تبدیل شد به یک سری مراسم خرافی خی زیارت زیارت خودش زیارت پاک پیغمبر و ائمه قابلی کاملاً مکوب و مطلوب و مؤثر زیارت قبور پاکان لی مؤثر داره تبدیل بهش چی شده؟ آلوده شده است به بعدها انقلاب عیناً مسئله هر جهام گفته بود زیارت این خانهای که باید خانه ساده یکساپرستی باشه و الهام بخش سادی و سفا و ایمان باشه تبدیل شده بود بهپرستیهای جنگالی تفرقه انداز همراه با مراسم مسخره مراسم بود یکی از مراسمی و یکی از قوانینی که اینها در موقع حج عمل میکردند این بود که اگر کسی از اهل مکه محرم بود در حال احرام بود و میخواست بیاد شب توی اتاقش بخوابه این میگفت من در حال احرام نباید برم توی اتاقم اصلاً حالا اگرم میخوام برم توی اتاق در ارف دیوار کوچه رو بشکافیم و برو این یکی از قوانین موظوم خرافی حالت احرام حجه این اعراف سیاه و عنایت بفرمایید و این عمل رو پیام کردن یه بیمبالات بودن در همون حال احرام میرفتن از دست و خون کیا این کار میکردن مقدسها یعنی این نشانه تخصص بود برای این آقا که من خیلی دیگه حدود رو رعایت میکنم. پس اگر یک کسی میخواست توی جامعه اون روز مقدس معاوی خود بهش نشون بده شاید عم این کاره در حالت احرام بهانهای پیدا میکرد بره تو خونه و بعدم کلنگ به سوا خب نجی هم احرام هستن میخوام برم تو خونه کار داری پیش اومده و درم نمیشه از سود برابر دیارش میگم سود این خرافه شده بود نشانه تقوا عمل به یک چنین چیز موضوعی علامت چی تلفظ میشد تقوا حالا ارتباط جملههای آیت چقدر گفتن خیلی زیاد از تو درباره هلالها میپرسن بگو هلالها برای این است که تقدیم طبیعی باشد برای محد به مناسبت به آمدن هست قرآن میپردازه به این خرافه نیکوکاری و تقدس و تقوا به این نیست که بیاید برید در موقع احرام دیوار پشت اتاق بشکافید برید توش تقوا نیکی برا ان من التقاین هست که انسان از خدا و از نافرمانی خدا را داشته باشه بوه افرابها نید این مسخرهها را ول کنید این خراکها را اگه میخواید برید توی اصابتون تو از در بشید و مرتبه وتقون واقعاً بیایید به راه تقوا که رستگاری تقوای حالا میکنید چطور از این جملهها به همدیگه مربوطه مجموعاً هم به بحث اول آیه از طریق نام دادن کلمه حج و متعرض حج شدن مربوط میشه یعنی در این آیه از یاد حج به مناسبت هلال استفاده کرد برای مبارزه با یک خرافه مربوط به حج و این خرافه مربوط به حق عبارت بودند از یک تقوای خرافی مصنوعی قرآن میگید این تقوای خرافی مصنوعی کنار بذارید از بابها وتق این بود توضیحات ره آیاتی که در قرآن جلسه یادآوری میکنم به رفقا نتیجهگیری را که از بررسی و بحث هفته قبل درباره برنامه انتخابی داشتیم که از این به بعد بدونیم در این جلسه چه بکنیم. نحوهگیری بحثمون هست اینکه آنکه میتواند با توجه به مجموعه شرایط و امکانات فلی برنامه این جلسه عبارت است از ادامه تفسیر قرآن به منظور آشنایی بیشتر با قرآن و محنی اون و توضیحاتی در واقع آن همراه با امکانی برای خود پاس برای بعد از وقت ح و اون که از دوستان ره این است که برای اینکه این برنامهتر متناظرتر با رفقای ما اجرا بشه رفقا وقت رو رعایت کنن وقت رو توی این که با وقت همه بخونه فعلاً همین شعوب بحث و قبل از تحقیقت آیات جهاد بحثمان درباره اجرا خواهد بود و اون که بهخصوص در این آیات بسیار جالب در این زمینه هست و جلسه بعد که به مخاطبت آیات حق بحثمان درباره حد خواهد بود. باز بهخصوص با توجه به اینکه قسمت قابل ملاحظهای از آیات حد در همینجا آمده و میتوند توضیحات بیشتری هم در حد داد. این دو جلسه رو الان برنامه رو قط میکنم ممکنه از این بحثم پیش از ۱۰ طول بک بشه اینه که فعلاً فعلاً این دو جلسه جلسه بتونیم استفاده کنیم مطرح برای این و الحمدالله صلی الله علی سنا محمد