خلاصه سخنرانی
این مصاحبه به سوالات مختلفی پیرامون زندگی شخصی، مواضع سیاسی، و ارتباطات با شخصیتهای برجسته انقلاب اسلامی پاسخ میدهد. گوینده تاکید میکند که سرمایهدار نیست و علاقهای به جمعآوری ثروت ندارد، و همچنین توضیح میدهد که ذکر نامش در اسنادی مانند شرکت ساختمانی “اهداف” یا بانک اسلامی، به معنای سرمایهگذاری شخصی نبوده، بلکه در راستای همکاری در پروژههای انقلابی و فکری بوده است. او در ادامه به اختلافات نظر با مهندس بازرگان و برخی وزرا اشاره میکند، اما تصریح میکند که این اختلافات بر سر رویکردهای خدمت به انقلاب بوده و به هیچ وجه به معنای قهر یا کارشکنی نیست. هدف اصلی این گفتگو، شفافسازی و روشنگری در برابر شایعات و اتهامات مطرح شده علیه گوینده و یارانش است.
متن پیاده شده سخنرانی
سؤال بعدی یک سؤالی هست که چون نامی درش برده شده نام شخص من پاسخ نمیدم و علاه احتیاج داره به یک بررسی بیشتر نام از دوستان ما هم نیست نام یه آقای دیگری که ارتباطی به دوستان ما نداره ولی من به اون سؤال دقیقاً پاسخ ندیدم سؤال بعدی آیا شما سرمایهدارید انسانی سرمایههای زیادی داره خداوند به ما خیلی چیزی داره دیگه مایهها و سرمایههای زیادی خداوند عنایت کرده و اما سرمایهدار به این معنی مستلح یعنی روشی پودی مستقلاتی تجارتی زراعتی فرض میشود که شرکتی از این حرف بهمدالله ندارنر گفتم که من جزانهای که در اون میچینم و لوازم خانه که یه خانه متوسطه نه یه خانه اشرافیست نه یه خانه عرض میشود که فقیرانه هست یه خانه متوسطه و لوازم متوسط جز این چیزی ندارم و نه خواسته هم داشته باشم بعضی از دوستان که من معاشرت دارم در اون سالهای فعالیتهای اقتصادی پیشنهاده من کردن اونها میدونن که من نخواستهام داشته باشم اصلاً نمیتفتم یکی از دوستان مایا وقتی که من قم زیاد میرفتم و میآمدن به مناسبتی اصرار داشت به اینکه خوب اونجا یک جایی داشته باشید. گفتم نه من اونجا میرم معمولاً مهمان هستم این طرف اون طرف و اگرم مهمون نباشم اینقدر جا هست که برم نبودم مسافرخونه هست و احتیاجی نیست ما اون یه منزل که داریم اینجا ب بنابراین نه نه سرمایهدارم و نه دوست دارم سرمایهدار باشم و نه اجازه میدم در آینده به سهم خودم جامعه ما جامعه سرمایهداری کنه. تکبیر الله اکبر. الله اکبر وقتی بنده اینو گفته بودم رندان باطلپرست از این طرف اون طرف رفته بودم و یک سند برای خلاف واحدگویی من پیدا کرده بودم. آجری روزنامه رسمی درباره شرکت اهز شرکت ساختمانی اهداف که احتمال اونجا هست یکی هم گهی تخصیص بانک اسلامی که اسم منم اونجا هست درباره بانک اسلامی هم که گفته بودن اون اولیا سرمایه کل بانک به نظرم قرار بود ۴۰ میلیون چند تومن باشه اون فرا همه اون ۴۰ میلیون تومن را هم به عنوان حساب بنده معرفی کرده بودن که فلانی ۴۰ میلیون تومن در بانک پول داره اما شرکت اهداف که خب غالباً القاد شما میشناسید عبارت از یک شرکتی که برای ساختن مدرسه رفاه در خیابان ایران کوچه مستجاب به وجود اومد. اونجا رو دوستان تهیه کرده بودن. میخواستن به نام اشخاص نباشه. وقعم نباشه که دست دولت اون موقع بیفته. گفتن چه کنیم؟ گفتن یک شرکت درست میکنیم از افراد مطمئن که این ساختمان معرفته به نام اونها باشه. بعدم سهامشو بینام میکنیم، پراکنده میکنیم که اگرم ت اومد سقنا چون با مدرسه که میدونید چقدر سابواات دشمن میورزید و درگیری داد میگن شهامش بینامه واقعاً پراکندهست برید هرچی میخواید بگیرید و این موسقه رو از آسیب سواد و اوقاف اون موقع مون نگه داریم کردیم اون موقعها قبول اینکه اسم آدم تو این شرکت خودش یک قبول خطر بود شرکتی که توش مرضه رفاه هست به عنوان کانون توسعه ضد رژیم چهار نکردند بنابراین خود دوستان ما قبول کردیم که اسمون جزء این شرکت باشه. این یک سند و سرمایهداری من یک شرکت ساختمانی داره. و اما مسئله بانک اسلامی هم که خب دوستان در جریان هستید. من حدود شاید ۲۰ سال قبل یا بیشتر نوشتهای نوشته بودم به نام بانساوی و قوانین مالی اسلام و در او پیشنهاد تشکیل صندوقهای بدون گام بدون ربار. ان ما که چند قضالحسن این طرف و اون طرف درست کرده بودند و احیاناًهم این فکرشون در رابطه با او پیشنهاد یا با غیر او به هر حال فعلاً فکری بازون داشتیم لااقل موقع تحسبان اصرار کردن که چون تو در این اندیشه بودهای سحیم بودهای در القای میخوایم اسمتو جزو موسین بان نه سهامدارای بان جزو مؤسسین چون کسی که فکر فکر میکنه مؤسس یک کار دیگه جزو مؤسسین باشه گفتیم بهتون که آقا ما رو به این حرفا چکار ولی بالاخره اصرار کردن این آقای عدالت میشه نمیدونم اینجا هستن یا نه یه روز من اتاق بودم آوردن گفتن آن اولین امضا رو تو باید بکن بی اون که بنده در این بانچ حتی یک سخت داشته باشم این هم قصه سرمایهداری من باز نظر منو درباره یک شروخ پرسیدن در این بارهها باید با تحصیل حرف بزنم. نمیتونم بگم راجع به خانه منم سؤال کردن که توضیح دادم. این راجع به سؤالاتش هست و اما در رابطه با چه ضرورتی درباره درج مقاله رجعت به سوی فردت الهی انسان حس میکرد و میکند تا هویبازها به راه پیمایی و چادن و تحرقه ایجاد کنند. همین طور که میدونید روزنامه جمهوری اسلامی یک روزنامه خبری مستقلی که ارگان حزبم هست ارگان حزبه یعنی اگر حزب مطالبی داشته باشه موجه منتشر بکنه بنابراین ما به این ارگان یک نوع استقلال نسبی دادیم و این مقاله قبل از چاپ در حزب مطرح نشده تا میپرسید که آیا درورتاری یا نه مثل خیلی مقالات دی البته تا درصد بالایی روزنامه روی همون خط کلی حفظ حرکت میکنه ولی باصد بالا ۱۰ تحت کنترل حر نیست ولی درباره این مقاله باید پرسید که توی این مقاله چی مطرح شده غیر از یک بحث سیاسی که یک پاسخ و توضیح سیاسی هم میتونست او رو جواب بده آیا از این گونهگیریها و بحثها حالا فرض کنید این بحث تنده و نام اشخاصم توش اومده آیا این راهپیمایی را اندازاد روی مسریع خودشون، مسری هفتیشون و سوی اوراق امضایی که منتشر میکنن و سوی شایعهسازیهایی که میکنن علیه افراد و چهرهها و گروهها صدها برابر این نکردهاند که حالا یک ضربه که بهشون وارد اومده این همه فریاد را میاندازن. آقا عرض میشود که به هر حال من اگر بخوام داوری م درباره این نوشته رست به سوی فطرت نظر خودم این است که اگر اسم اشخاص توش نبود و مطلب روشن بیان شده است مطلب بسیار عالی بود اگر اسمش نبود چه بسا بهتر در جامعه جا میافتاد و چه بسا این جنجال آفرینیها را هم کمتر به دنبال داشت خود منمیه که من از اشخاص معمولاً ترهیز میکنم که بگم اینه که روزنامه هم این کارو بکنه ولی یک شخصی که اگر در یک جمع ما به رأی بگذاریم بگویم نه اقشاگریها وقتی قرار است اقشاگری دانشجان خط امام راجع به اشخاص بشه خب این هم باید بشه ولی به هر حال منهای این یک نکته بقیهش این مسئله اساسا خط امام خط امام است نه تازش با شرق نه تازش با الله اکبر الله اکبر این مقاله هم روحش همینه نوع همکاری شما با رئیس جمهور در چه حدی به آقای منی بلافاصله پس از انتخاب ایشون یا شاید قبل از انتخاب من گفته بودم بله من قبل از انتخاب یادم اومد که یک ایشون من صحبت کردن قبل از انتخاب مطر گفتم ورای انقلابم گفتهاند در جنگها و مصاحبهها همر گفتهاند سفرانیها اختلاف نظر با آقای بنیطهر ما داشتهایم و داریم به همین دلیلم حس نتوانه ایشون رو به عنوان نامزد ریاست جمهوری معرفی کنه اما این اختلاف نظر اختلاف نظر کسانیست که می میخواهند به این انقلاب خدمت کنند. بنابراین من به ایشون گفتم که همونطور که ما در شورای انقلاب که بودیم در مسائل اختلاف نظر داشتیم اما تعاون و همکاری داشتیم بدونید پس از این هم با حس مواضع فکری و سیاسی و اسلامی ما با حفظ این مواضع سعی میکنیم در همه مواردی که میشود به شما کمک ا این جامعه یک روز هم که شده زودتر به امنیت آسایش و تکامل معنوی برسد اگر میتوانیم کمکی کنیم که یک روز یک ساعت تحقق این هدف را نزدیکتر میکند مطمئن باشید که این همکاری رو خواهیم کرد و نه تنها هیچگونه کارشکنی از جانبه و دوستان ما نخواهد بود که معلومه حتی هیچگونه کوتاه در کم وکاری هم از جانب ما نخی الله
در طول این مدت جناب آقای مهندس بازدرکان چند باری در شورای انقلاب بحث کردن گفتن اگه نمیخواید من استعفا میدم چند بار از همون اوائل و عوا همین اختلاف نظرهایی که با ایشونم داشت ما همین مسئله اعتنایی و استقلال هرچ سریعتر جامعه رو مشر مطرح میکردیم. معتقد بودیم جامعهمون حاضره یه مقدار تنگی تحمل بکنه، تعینا تحمل بکنه، سختی تحمل بکنه، زودتر به خودش بایسته. بالاخره یه دوره تحمل مشخص میخواد انقلاب بیزحمت که نمیشه. ایشون میگفتن چه لزومی داره؟ ما میتونیم یه ریهاتمونو با حسنه حس کنیم. جامعه رم تأمین کنیم. خب این سلیقه بود. از این اختلافات فرصه داشت ایشونم کار میبردن تلویزیون میگفتن که نمیذارم من کارمو بکنم اگه یادتون نره اون وقتا دوستان به ما هم پر میبرد میگفتید چرا نمیذاری بادسکارشون بکنید اینداری ما با دوستانمونم داریم که اسکرهش بیزاری از ما کودر پیدا نمیکنن همه کاسب کوتاه رو در هر مقطعی میخوان سر ما بشکنن حالا که معلوم شده موضع ما اون موقع خوب بوده و درست بوده میگردن یه کاسه ووزه دیگه ببینن اعدام میشه بشکن هر حال ما با آقای مهندس درگیریهای اینجوری پیدا میکردیم تو شورا سر قصه نهادهای انقلاب سر قصه روابط خارجی سر قصه اصلاحات اقتصادی که فاصله درآمدها وسندیا رو جمع بکنه از این چیزا داشتن آقای مهندسی یک دو بار کردن ما یک روز صریحاً بنده و دوستانم بهش گفتیم آقای مهندسی یک فرد میان ما و شما هست ما هیچ نمیتونیم اون قهر کردن شما رو معنی کنیم. ما به شما میگیم که مسئولیتی که در رابطه با این انقلاب بر عهده داریم مسئولیتیست که هیچگاه از دوش ما برداشته نمیشود. ملت حق داره به ما بگه شما لاقت تو این انقلاب شریک بودید رهبر نه پیشسازم نه ولی با ملت که بودید تشویق که میکردید ملتو این انقلاب حالا به چر قه کنی با انقلاب قهر و قهرو بازد درآوردی حق ملت ما بگه حالا ملتم نگه خدای ملت میگه خدای خلق میگه مسئولیتهای ما که از انقلاب درمیداره بیت روح ما ما به شما بگیم شما قهر کنید قهر نکنید ما قه نیستیم با این انقلاب نی که کنیم وظیفه خواهش میکنیم به این راه میگفتیم که از جناب ام نداریم چون شما سالها منازی خیلی مسائل بوده هستید ردده بودهایست تراشگر بودهایست پیشن بودهاید در خیلی چیزها درشو فهم میکنید برای همین قصه این آقای امیرضا ما همون اول به گفتما ایشون چهره شناخته شدهای برا ما نیست بپرس ایشون معا حتی امام فرمود یه بار به خود من گفته ایشون انتخاب ولی ایشون میگفتم نه اگه قرار دارید منو میریفم مترف سر اون یه آقای رئیس فتاد اسلاف کی بود بعد از منا غرمی کی بود اون مط چی
سرب همینطور به هر حال و موارد دیگه در انتقاد بعضی از وزراتون مناسب نیست نمیخونه با خط انقلاب اون فرمودن که خب از همون به آقای بنیسعد هم من همینو گفتم گفتم برادر عزیز به شما بدون هیچگونه نگرانی در رابطه با قبول مسئولیت از جانب ما در مراحل مختلف برای پیشبرد انقلاب وجود ندارد ما همراهان مندی هستیم اگه ببینیم که کسی تجمیره سری جلوش وای میکنه اینم لازمه حضرت اسلامیه ما نمیشه کار بکنیم این اگرم میشد پاک نمیکرد این حرکت زنده بش الله اکبر الله اکبر الله اکبر و لذا این روز که امام فرمده بودن ببینید خدمتشون بنده و همین دوستان آقای موسوی آقای آقای خامنهای و آقای هاشمی که خبر کردن سندید ایشونم مطال مطرح کردن خدمتشون عرض کردیم ما میخواهیم شما شما قلب این امتی که اینجا میزند و میتپد دوست داره این قلب از این نظر آرامش داشته باشه ا صراحت خدمتتون میگیم که در این جهاز جای ذرهای نگرانی نیست. آرامش کامل از این نظر داشته باشید. من هم موقع اولی که ایشون صحبت کردن عرض کردم هم موقع خدا بعدم به من فرمودن که خدا بخش من خیلی فکر کردم تو باید مسئولیت او را قبول کنی و ایشون هست که م که من مسئولیت قبول میکنم در این انقلاب و مسئولیت همیشه دارم اما بنا دارم یه مقداری به فعالیتهای تشکیلاتی و به فعالیتهای فرهنگ انقلاب از نظر اسلام و از نظر بررسیهای سیاسی و اقتصادی چون در بخش اقتصاد هم علاقه دارم هم کار کردم بپردازم و من میدونم که باید چهره آینده اقتصاد این جامعه دقیق روش کار بشه و تسلیم بشه نقلاب احتیاج داره به این کار موافقت بفرمایید من در اون کار باشیم و برا این کسی رو پیدا میکنیم فون فرمودن نه من هیچ میلان پیدا نمیکنم به این بخش مگر اینکه تو مسئولیت پیری بعدم گوش کردم به همه دوستان ما البته در اون بخش بنده و یکی دیگه از دوستان رو هم فرمودن دو نفرین هستیم در بخشهای دیگه به هر حال که از دوستان وظیفه محبت برم بعدم فرمودن من تا شما هستید مطمئنم خاطرم اطمینان دارم اعتماد دارم این اعتماد رو نگه دارید این اعتمادیست که اگر شما باشید برای منم هست بگذارید من اطمینان و اعتماد داشته باشم که قط شد کار خواهیم کرد چون ما به ایشون به عنوان یک استاد و مربی علاقهمندیم ما پیوندمون با ایشون مال امروز و دیروز و سال ۴۲ و این ست مربوط به سال ۲۵ه تا حالا یعنی ۳۳ سالونم به ما معروف به این روزا میفت نخواستم خاطرهشو رنجی بدارم که بگما یه علت دیگه هم داره که ما ترجیح میدیم که این مسئولیتها رو دیگران به عهده بگیرن و این است که با همه علم و آگاهی که شخص شما از روحیه ما دارید و میدونید که ما هر بار یک مقامی رو نه به عنوان یک هوا بلکه به عنوان یک بار قبول کردیم. الله اکبر. الله اکبر. الله اکبر
دشمنان انقلاب با ما ش دشمنی شخصی بدونید نداره. هیچکس با من خورده شخصی نداره. چون من به کسی تعریم. همه دانیها ریشه رد از دشمنی با انقلاب و هویت اصیل اسلامی انقلاب یه دو جره دارن که چرا ما وقتی که مقامی قدرتی به دست آوردیم یادی از اونا نکردیم برا اونا هم یه دست میگن آخه ما دوستان پیروز شما حتی میگیم بابا ما جنگ میکردیم که رابطهها جای رابطهها رو بگیریم گرفت یا گاهی همون واقعاً به جا میدن گله میکنن که مای یه مثلاً تلفنی باز تماس بگیریم نمیشه خب این دیگه یه گله به جا با آقا چی کنید دوره بحرانه فکر کنید ما سال بدون جنگ خون جنگیم دیگه از این خریان دارن قم و خوشا دوستان آشنایان البته بگم قم وخش خوشا و دوستان و آشناان پرمحبتین که وضع ما رو درج میکنند و روز به روز مهر و زفشون به ما بیشتر میشه باز تشکر کنم از اون ن که در شرات زندگی میکنیم نهش کنم دلم میخواست ایشون یک ذره هم ناراحت بشن که بگم آ یک علت این یک علت دیگر که ما فکر میکنیم مطروحیت قبول نکنیم اینه که به این محیط عملاً نشون بدیم که ما نه تنها انحصارطلب نیستیم یک دونه مقام را هم نمیطلبیم روحیه و این یک ظلم بزرگ است به ما به مجموع ما چون ما همهمون در حال همیشه در حال فرار از نظر شخصی بودهایم همیشه بهمون گفتن باید این کارای پذیریم هیچوقت نرفتیم بگی فلان کار رو ما میخوایم از اون قدرت شورای انقلاب گرفته تا بعد اونا چه پس میگیم ما اگر مال یه مدتی نباشیم دیگه همه دلشون راحت میشه که بابا ما اگر تلاشی داریم پی یک آرمانی و در پی یک مقامی بعدم کردم آقا اگر واجب عینی بر من دونستید کاری رو بدونید که من از واجب عینی به حکم حکم مسلمانی پیروی خواهم کرد ولی اگر تونستیم به جای من و این دوستان کسانی رو پیدا کنیم که حضرت عالی هم به اونها اطمینان بکنیم اولویت با این است که اونها باشند ما به همرا پس نهایی رو هم بهره خود ایشون داشتیم آقای گفتن استاد شیحری هیچ شورا سلطنتو تهیه کردن آیا صحیح هست اگر نه همزمان شیعری باید از دفاع کن کجا گفتن که استادی صحیح من نشم این مسئله شورای سلطنت و چی و چی و چی و از این حرفهای م رو خیلیا اون موقع میآمدن به ماها میزدن به اعتبار کسانی که با امام تماس دارن و میتونن مطالبو با امام منتقل کنن و ما در هر موردی اگر مسئله برامون روشن بود ن میگفتیم نه اگه احتمال میدادیم که در خط انقلاب تأثیری داشته باشه خدمت امام پیغام میدادیم و امام جواب میدادن ولی توی پیغامها تا اونجا که من یادمه مسئله شورای چند خود این آقای سیجلال تهرانشو برداشت و گفت یاد ک** آورد شما بله خودش اونجا رفت و بعدم اونجا استعفا داد این حرفا من هیچ یادم نمیاد که من یادم نمیاد نمیتونم بگم آقای دروغ میگم چون در جریان این مطلب نبودن و من میتونم این مطلبو نسبت به برادر و یار عزیزمون مرحوم حسام تحریف بپذیرم هیچ کدام به هر حال در اینباره اطلاعی ندارم که عرض کنم اختلاف حزب آزادی چی اختلاف حزب آزادی بر سرش همون مواضع فکری و سیاسی عشق با تقد است با ابرقدرتها باید مثل یک قدرت کامل که بی از این ابرقدرتها برخورد این نظر ح وت آزادی معتقد است که باید گام به گام و آرام آرام باهاشون مطلبو حل کرده البلسه اینو بگم این رو بگم نهضت آزادی هیچوقت معتقد نیست به اینکه ایران باید وابسته به آمریکا باشه نه هیچوقت آزادی هم خواستار استقرار ایرانه اما تاک استراکیچی او و مشی او اینه که باید همچین آرام آرام تکنیک ما ترفی کنه وضع ما بهتر بشه نمیدونم تجهیزاتمونو خودمون بسازیم قدرت نبیر بهار میاد خرگزه و خیار میاد از این حرفا ولی ما معتقدیم که نه تا یک ملتی روح انقلاب و گرمای انقلاب دگی انقلاب در او هست باید یکباره حساب رو کرد این اختلاف الله اکبر الله اکبر الله اکبر
شاید نصف بودجهای از دولت دریافت میکرده و از این آقای بنیسر اون رو قطع کردن بله اون نام نشان که همون وقتی که دیگران ساختمانهای دولتی و غیردولتی رو میگرفتن و میگفتن اینجا دستر ما و مقر ما و نمیدونم چی ما و دست ما از اونا باتر بود که بگیریم گفت که خیلی ما در اینا هم بودیم اون اول ۵ تا اتاق کامل تولید داشتیم و در تعرینا بودیم هر ساختمان آوردن رد کردیم و بعد اینجا رو هم که اجاره کرد اینجا گرفتیم که اجاره کردیم با همون اجارهای که قصلاً بوده و چون نواقصی هم داشته موافقت کردیم که پول اجارش ی اضافه بکنیم و تعمیرا خراب شد اونجا وقتی رفتیم تعمیرات زیادی ماست از اون آسپاس پشتبونش میخواست آسپت کبش عرض میشه بعد موافرت کردن که اونجا رو آبادش کنیم و از همون محل اجارتم مشغول آباد کردنش هستیم اینا خولی از دولت حزبی که بخواد متکی به دولت باشه نمیتونه که حزب باشه حزب باید متکی باشه به حق عضویتها به تبرعات و کمکهای افراد و گروهها هم نمیتونه متکی باشه باید تحرستگردها متکی باشه و ما به دلیل اینکه نرفتیم به حفظ نتونستیم این کارو بکنیم و به زودی به یای خداوند این برنامه رو توفعه خواهیم داد و دنبال خواهیم کرد انشاءالله روزنامه چرا ایالدت آیتالله شیرازی رو درج نکرد تا منافقون به شایع موافق نشوند اینم که مسئله چی هست که قیادت آیتالله شرابی از امام اگر منظورش بکن قرار بر این است که قیادتهای از امام کمتر منکر ه میبینید که خب هستن که چون اگر مردم بدونن که امام عیادت ازشون میشه توقعات زیاد میشه و در محضور قرار میگیرن تا کنون همیشه قرار داریم بوده و مگر ملاقاتهای رسمی اگه این اخباری هم از ملاقات ما یا آقای بنیسری یا اینا منتشر میشه به اعتبار اخبار رسمی نیسته نه به اعتبار ایادت حالا شایع میان ممتل که شایعه درست میکنه