کودتای آرام سروش محلاتی: چگونه او با سلاح «فقه»، قلب «ولایت» را نشانه می‌گیرد؟

امام سجادِ صلح‌طلب؟! کالبدشکافی پروژه خطرناک سروش محلاتی برای خلع سلاح شیعه

در زرادخانه یک متفکر سیاسی، هیچ سلاحی برنده‌تر از «بازخوانی» یک متن مقدس در یک زمانه بحرانی نیست. او می‌تواند با انتخاب هوشمندانه کلمات، برجسته کردن بخشی از یک دعا و نادیده گرفتن بخش‌های دیگر، یک «مانیفست سیاسی» کاملاً جدید خلق کند که در ظاهر، چیزی جز تفسیر متون دینی نیست. سخنرانی استاد محمد سروش محلاتی با عنوان «مرزبانان»، که در شب شهادت امام سجاد (ع) ایراد شده (لینک) (متن پیاده شده این سخنرانی هم در ادامه همین مطلب ارائه شده)، یک نمونه کلاسیک از همین عملیات روانی است.

ایشان در این سخنرانی، با استناد به دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه، به سه پرسش کلیدی پاسخ می‌دهد: جنگ یا صلح؟ تهاجمی یا دفاعی؟ غلبه یا شهادت؟ پاسخ‌های ایشان در نگاه اول، بسیار انسانی، عقلانی و معنوی به نظر می‌رسند. اما در پس این ظاهر زیبا، یک پروژه خطرناک برای «خلع سلاح ایدئولوژیک» و «تضعیف روحیه مقاومت» یک ملتِ در حال جنگ نهفته است. (این سخنرانی با فاصله اندکی پس از توقف جنگ ۱۲ روزه اسرائیل و آمریکا علیه ایران ارائه شده.)

بخش اول: ساختن یک امامِ «ضد جهاد ابتدایی»

استاد سروش محلاتی با یک استدلال هوشمندانه، امام سجاد (ع) را به عنوان یک شخصیت کاملاً «پدافندی» و مخالف هرگونه «جهاد تهاجمی» معرفی می‌کند. استدلال او این است:

  • امام سجاد (ع) در دوران حکومت ظالمانه بنی‌امیه زندگی می‌کرد.

  • بنی‌امیه به نام «جهاد اسلامی»، سیاست‌های کشورگشایی و تجاوز به دیگر ملت‌ها را دنبال می‌کردند.

  • عنوان دعای ۲۷ صحیفه، «دعای برای مرزبانان» است، نه «دعای برای مجاهدان».

  • نتیجه: پس امام سجاد (ع) با هرگونه جهاد تهاجمی مخالف بوده و دعای ایشان صرفاً برای کسانی است که از مرزهای کشور دفاع می‌کنند، نه کسانی که حمله می‌کنند.

او با این تحلیل، تفکر جهاد تهاجمی را به جریان‌های افراطی خارج از شیعه مانند «ابن تیمیه» نسبت می‌دهد و آن را از مکتب اهل بیت پاک می‌کند.

مغالطه کجاست؟ مغالطه در «قیاس مع‌الفارق» و «نادیده گرفتن شرایط» است. بله، امام سجاد (ع) جهاد تهاجمی تحت پرچم یک حاکم جائر مانند حجاج بن یوسف را تأیید نمی‌کرد. این یک اصل مسلم در فقه شیعه است. اما استاد سروش محلاتی این حکم «مشروط» را به یک حکم «مطلق» تبدیل می‌کند. او به صورت تلویحی این پیام را به مخاطب امروزی می‌دهد: «هرگونه ایده جهاد تهاجمی، یک تفکر انحرافی و ابن‌تیمیه‌ای است و ربطی به اسلام اصیل ندارد.» این در حالی است که جهاد ابتدایی، تحت پرچم امام معصوم یا حاکم عادل، بخشی از فقه شیعه است. او با این کار، یکی از ابزارهای قدرت و بازدارندگی شیعه را از آن می‌گیرد.

بخش دوم: ساختن یک استراتژی جنگی مبتنی بر «غلبه» به جای «شهادت»

در بخش دوم، ایشان استدلال می‌کنند که در منطق امام سجاد (ع)، هدف اصلی جنگ، «غلبه و پیروزی» است، نه «شهادت‌طلبی». امام در دعای خود، شهادت را پس از چهار مرحله پیروزی (کشتن دشمن، اسیر گرفتن، امن کردن مرزها و راندن دشمن) قرار می‌دهد.

مغالطه کجاست؟ هیچ‌کس منکر اهمیت برنامه‌ریزی برای پیروزی نیست. اما استاد سروش محلاتی با برجسته کردن این موضوع و قرار دادن آن در مقابل «شهادت‌طلبی»، در حال تضعیف یکی از قدرتمندترین مولفه‌های قدرت نرم شیعه است. او فرهنگ «شهادت‌طلبی» را که همواره بزرگترین عامل وحشت دشمنان بوده، به یک «هدف دست دوم» و تقریباً نامطلوب تقلیل می‌دهد.

این یک پیام خطرناک در میانه جنگ است. این یعنی: «فریب شعارهای شهادت‌طلبانه را نخورید. اصل، پیروزی فیزیکی است.» این حرف، روحیه ایثار و فداکاری را که لازمه هر جنگ نامتقارنی است، نشانه می‌گیرد.

بخش سوم: ضربه نهایی؛ «صلح» به عنوان اصل، «جنگ» به عنوان استثنا

و اما ویرانگرترین بخش سخنرانی. استاد سروش محلاتی با استناد به فرازی از دعا، نتیجه می‌گیرد که اصل در جامعه اسلامی، «صلح و آرامش» است و جنگ، یک امر استثنایی برای رسیدن به آن آرامش است. امام دعا می‌کند که جنگ تمام شود تا مسلمانان به عبادت بپردازند.

این حرف در ذات خود درست است، اما در «بستری» که بیان می‌شود، به یک «خیانت» تبدیل می‌شود.

  • زمان بیان این حرف: در میانه یک جنگ تحمیلی که دشمن آن را آغاز کرده و میز مذاکره را برهم زده است.

  • پیام پنهان: «چرا این جنگ را تمام نمی‌کنید تا به صلح و آرامش برسیم؟»

این سخنرانی، با ظاهری معنوی و انسانی، در حال ارسال یک پیام سیاسی کاملاً مشخص است: «مقاومت را متوقف کنید.» او با تأکید بر «صلح» به عنوان هدف نهایی، در واقع در حال مشروعیت‌زدایی از «مقاومت» به عنوان وسیله رسیدن به آن است. او عامدانه این حقیقت را نادیده می‌گیرد که صلح پایدار، بدون یک دفاع قدرتمند و ایجاد بازدارندگی، چیزی جز یک «تسلیم موقت» نیست.

سخن آخر: پروژه خلع سلاح را بشناسیم

استاد محمد سروش محلاتی در این سخنرانی، با استفاده گزینشی از دعای امام سجاد (ع)، یک پازل سه‌تکه را تکمیل می‌کند:

  1. جهاد تهاجمی را از دکترین شیعه حذف می‌کند.

  2. فرهنگ شهادت‌طلبی را تضعیف می‌کند.

  3. مقاومت در شرایط جنگی را زیر سوال برده و «صلح» را به عنوان جایگزین آن مطرح می‌کند.

نتیجه نهایی این پروژه چیست؟ یک «تشیع خلع سلاح شده»؛ تشیعی که نه توانایی تهاجم دارد، نه روحیه شهادت‌طلبی، و نه مشروعیت مقاومت. این، دقیقاً همان اسلام بی‌خطری است که قدرت‌های استکباری آرزوی آن را دارند.

وظیفه ما در «تنویر»، افشای این‌گونه بازخوانی‌های خطرناک است که با نام عرفان و معنویت، در حال تهی کردن مکتب اهل بیت از محتوای عزت‌آفرین و قدرت‌بخش آن هستند.



خلاصه مفصل از منبع «مرزبانان»

نکته: صوت این مطلب در کانال تلگرامی استاد سروش محلاتی ارائه شده، در ادامه خلاصه مفصل و متن پیاده شده آن را مشاهده می کنید:

این سخنرانی که در شب شهادت امام سجاد (ع) ایراد شده است، به بررسی بیانات آن حضرت، به ویژه از صحیفه سجادیه، با تمرکز بر شرایط حساس امروز می‌پردازد. سخنران هدف خود را پاسخ به سه پرسش کلیدی درباره مواجهه نظامی با دشمنان، با استناد به دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه (دعای اهل الثغور) قرار می‌دهد، با وجود آنکه این دعا عمدتاً در محور مباحث معنوی و اخلاقی است اما به طور مستقیم به مسائل سیاسی و جنگی می‌پردازد. سه پرسش مطرح شده عبارتند از:

  1. جنگ یا صلح؟
  2. جنگ تهاجمی یا جنگ دفاعی؟
  3. غلبه یا شهادت؟

۱. جنگ تهاجمی یا جنگ دفاعی؟ سخنران توضیح می‌دهد که امام سجاد (ع) در دوران حکومت ظالمانه بنی‌امیه (مانند عبدالملک بن مروان و یزید بن معاویه) زندگی می‌کردند. در این دوران، بنی‌امیه سیاست توسعه‌طلبانه و کشورگشایی را به نام “جهاد اسلامی” ترویج می‌کردند، در حالی که فرماندهانی چون حجاج بن یوسف ثقفی، که به عنوان سفاک‌ترین و جنایتکارترین حاکم شناخته می‌شود، رهبری این سپاهیان را بر عهده داشتند.

امام سجاد (ع) هرگز چنین حرکاتی را که در قالب “جهاد اسلامی” و در واقع تجاوز به دیگر ملت‌ها صورت می‌گرفت، تأیید نمی‌کردند. دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه، که عنوانش “دعاء لأهل الثغور” (دعای برای مرزبانان) است و نه “دعاء لأهل الجهاد” یا “للمجاهدین”، موضوعش تأیید کسانی است که در مرزها مقاومت و فداکاری می‌کنند، یعنی کار آنها پدافند در برابر تعرض دشمن است و نه تهاجم.

سخنران برای اثبات این دیدگاه، به فرازهایی از این دعا اشاره می‌کند:

  • “اللهم صل علی محمد و آل محمد و حصن ثغور المسلمین بعزتک” (بار پروردگارا مرزهای مسلمان‌ها را با عزت خود در ایمنی قرار بده و مرزها را حفظ کن).
  • “و اید حُماتَها” (و حامیان مرزها را مورد حمایت خود قرار بده).
  • “اللهم و قو بذلک محال اهل الاسلام و حصن بهی دیارهم” (بار پروردگارا در پرتو این دعاها سرزمین مسلمون‌ها را حفظ کن، زندگی و خانه‌های آن‌ها را مورد عنایت قرار بده).
  • “اللهم اشغل المشرکین بالمشرکین عن تناول اطراف المسلمین” (بار پروردگارا مشرکان را به یکدیگر مشغول کن تا فرصت و مجالی نداشته باشند که سراغ سرزمین‌های اسلامی بیایند). این نشان‌دهنده موضع دفاعی است، نه تهاجمی؛ یعنی دشمنان به خودشان سرگرم شوند تا مسلمانان امنیت داشته باشند.
  • “و خذهم بنقص تنقسهم” (خدایا کارایی آن‌ها را بگیر) و “و ثبتهم بالفرقه و شتت علیهم” (خدایا تفرقه در آن‌ها به وجود بیاور). اینها همه برای حفظ خود و کشور از تعرض دشمن است.

سخنران بر این تأکید می‌کند که در تفکر امام (ع)، جهاد و مبارزه، به ویژه در زمان حاکمیت جائر، در سطح “حداقل” تعریف می‌شود تا هدف اصلی (حفظ سرزمین اسلامی و مسلمانان) محقق شود و در عین حال حاکمان ظالم تقویت نشوند. فقهای شیعه نیز از این دعا استفاده می‌کنند تا مسئله را مسئله دفاع بدانند و نه بیشتر. دفاع یک وظیفه عقلایی و انسانی است، چه دولت حق سر کار باشد چه دولت باطل؛ اما نباید سیاستی اتخاذ شود که حاکمان جائر از آن سوءاستفاده کنند و بر ظلم خود بیفزایند.

سخنران با استناد به مرحوم آیت‌الله محقق عراقی می‌گوید: “لا یجوز الجهاد مع الجائر بلا اشکال” (جهاد با حاکم جائر بدون تردید جایز نیست). در چنین شرایطی، جهاد تعطیل می‌شود. حضور در میدان دفاع و حراست از مرزها لازم است، اما به قصد دفاع از کشور اسلامی و مردم، نه به قصد دفاع از حاکم جائر. دعای امام سجاد (ع) برای پیروزی سپاه اسلام در دعای ۲۷، دعایی برای مردم بود در برابر تعرضات دشمن، نه برای تأیید حکام ظالم.

سخنران سپس به وجود دو رویکرد در میان علما درباره این دعا اشاره می‌کند:

  • رویکرد اول (مورد تأیید سخنران): تأیید دعا برای دفاع از مرزها و مردم، حتی اگر تحت حاکمیت جائر باشد، مانند “اکل میته” (خوردن مردار) از روی ناچاری است؛ یعنی برای جلوگیری از آسیب دیدن اصل اسلام و مسلمانان.
  • رویکرد دوم (مورد نقد سخنران): این دیدگاه که امام سجاد (ع) با دعایش برای سپاه اسلام، حتی سپاه تحت فرماندهی عبدالملک مروان و حجاج، سیاست‌های تهاجمی بنی‌امیه را تأیید کرده است؛ چرا که این جنگ‌ها را در راستای “گسترش اسلام” تلقی می‌کند. سخنران این دیدگاه را به شدت رد کرده و آن را “جنایت” می‌داند که به امام سجاد (ع) نسبت داده شود که کار یک جنایتکار سفاکی مانند حجاج را تأیید کرده باشند.

سخنران ریشه فکر توسعه‌طلبی جهادی را که در میان شیعیان از روز اول با حضور امام معصوم مشروط به جهاد ابتدایی بوده و در غیر این صورت دفاع واجب است، به تأثیر گروه‌هایی خارج از مبانی شیعه مانند تفکر ابن‌تیمیه نسبت می‌دهد. نمونه‌ای از این تفکر، پرونده ترور انور سادات توسط خالد اسلامبولی و یارانش است که انگیزه‌هایشان بر اساس فتاوای ابن‌تیمیه بوده و سادات را به دلیل جذب توریست، آزاد گذاشتن مشروبات الکلی، و تلاش برای جایگزینی دموکراسی با دیانت کافر می‌دانستند، نه به دلیل سازش با اسرائیل. این تفکر افراطی که جهاد را به معنای ورود به مبارزه و کشتار بدون قید و شرط می‌بیند، هیچ نسبتی با جهاد در فرهنگ شیعه ندارد.

۲. غلبه یا شهادت؟ سخنران تأکید می‌کند که استراتژی امام سجاد (ع) در جهاد، ابتدا غلبه و پیروزی است و سپس شهادت. امام (ع) در دعای خود، شهادت را بعد از چهار مرحله قرار می‌دهد:

  1. “ان یجتا عد بالقتل”: فردی که توفیق شهادت می‌خواهد پیدا کند، دشمنان را در میدان از پای درآورده و به قتل رسانده باشد. یعنی اول بزند بعد بخورد.
  2. “و بعد یجتهد بهصر”: تلاش کرده باشد و عده‌ای از دشمنان را به اسارت گرفته باشد.
  3. “و بعد ان تعم طراف المسلمین”: پس از آنکه مرزها را به امنیت رسانده باشد.
  4. “و بعد ان یولی عدوک مدبرین”: دشمن را هم دور کرده و پراکنده کرده باشد. امام (ع) می‌فرمایند که شهادت پس از تحقق این چهار مرحله، پسندیده است، نه اینکه از ابتدا هدف صرفاً کشته شدن و شهید شدن باشد. این سیاست اسلامی نیست؛ هدف اصلی پیروزی بر دشمن و راندن اوست، و در این مسیر، اگر شهادتی هم اتفاق افتاد، خوب است. تدبیرها باید به سمتی باشد که نیروها کمتر آسیب ببینند و بیشتر آسیب بزنند.

۳. جنگ یا صلح؟ سخنران بیان می‌کند که جنگ یک امر استثنایی است و اصل در جامعه اسلامی بر صلح است. ضرورت‌هایی مانند تجاوز و دشمنی ممکن است جنگ را اجتناب‌ناپذیر کند، اما همه برنامه‌ریزی‌ها و تدبیرها باید در نهایت به سمت آرامش جامعه اسلامی باشد. هدف این است که دشمن در جای خود نشانده شود تا جامعه از امنیت برخوردار گردد.

امام سجاد (ع) در مناجات خود به خداوند می‌فرماید: “اللهم و فرقهم عن محاربتهم لعبادتک و مناظتهم للخلوه بک” (خدایا این سپاهیان اسلام و مرزبانان را از محاربه فراغت بده تا به عبادت تو و خلوت با تو بپردازند). این نشان می‌دهد که امام (ع) دعا می‌کند جنگ به پایان برسد تا مسلمانان بتوانند در آرامش به عبادت خدا بپردازند و جامعه‌ای موحد و خداپرست ایجاد کنند. جامعه مطلوب و آرمانی نیازمند آرامش است، حتی برای توحید. سخنران در پایان ابراز تأسف می‌کند که این اصول مهم، غالباً به جای تحلیل و کالبدشکافی عمیق، صرفاً به خواندن دعا محدود شده‌اند.


متن پیاده شده کامل فایل صوتی «مرزبانان.mp3»

بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و قوه الا بالله العلی العظیم حسب الله و نعم الوکیل نعم المولا و نعم النصیر ثم الصلاه وسلام علی سیدنا و نبینا ابالقاسم المصطفی محمد یه و آله و سلم شب شهادت امام سجاد حضرت زینالعابدین علیه السلام است خدمت حزار محترم آقایان و خانم‌های گرامی که در این مجلس حضور یافته‌اند عرض تسلیت و تعزیت دارم. چند سالیست که به این مناسبت توفیقیست در این جلسه در خدمت شما بزرگواران صحبتی ارائه می‌کنم و قهراً در این سال‌ها بخش‌هایی از معارف مربوط به امام زینالعابدین علیه السلام ارائه شده است. امسال هم بخش دیگری رو ه این مناسبت در خدمت شما ارائه می‌کنم. بخشی که مرتبط با شرایط خاص امروز ماست. شرایط خطیر و حساسی که در ماه اخیر برای کشور ما اتفاق افتاد. آیا ما می‌توانیم از زاویه این شرایط از بیانات امام سجاد و بهخصوص از صحیفه سجادیه ایشان استفاده‌ای و بهره‌ای داشته باشیم یا نه. صحیفه سجادیه عمدتاً و در محور مباحث معنوی و اخلاقیست و در ضمن آن مسائل اجتماعی و اعتقادی هم در قالب دعا مطرح شده است. اما در میان همه این دعاها یک دعا هست که به صورت مستقیم متوجه مسائل سیاسیست. ون هم از نوع هاد‌ترین مسائل سیاسی که مسئله مواجهه با دشمن اون هم مواجهه نظامی و برخورد جنگیست. دعای بیست و هفتم صحیفه سجادیه تحلیل این دعا با توجه به اینکه نسبتاً دعا طولانیست نیازمند به جلسات متعدد و فرصت زیادیست و من این دعا رو از یک زاویه خاصی که بی‌رتباط با شرایط امروز ما نیست انتخاب کردم تا با استفاده از این دعا به سه پرسش پاسخ ده پرسش اول این است جنگ یا صلح پرسش دوم جنگ تهاجمی یا جنگ دفاعی پرسش سوم غلبه یا شهادت هر یک از این سه موضوع ‌تواند استراژی خاص ما رو در درگیری نظامی با دشمنانمان مشخص کند و برای ما مهم است که بدانیم امام سجاد علیه السلام درباره هر یک از این محورهای سهگانه چه نظری رو ارائه کرده‌اند. البته مباحثی که در مجموعه این دعای بیست و هفتم ارائه شده بسیار گسترده‌تر از این سه محور است ولی این سه محور رو بنده انتخاب کردم و به شکل بسیار کوتاهی درباره هر یک از اون‌ها به استناد همین دعای بیست و هفتم بحثی رو تقدیم می‌کنم. قهراً دوستانی که مایل باشن بیشتر و بهتر مطلب رو تعقیب کنند به صحیفه سجادیه و به دعای ۲۷ مراجعه می‌کنند. ترجمه‌های نفیس و ارزشمندی هم از صحیفه در اختیارمان هست که انشاءالله استفاده خواهید فرمود. اما مطلب اول درباره اینکه حضرت نحوه مواجهه‌اش جنگ چیست؟ ببینید امام سجاد علیه السلام در دوران حاکمیت بنی امیه زندگی می‌کند. امویان شخصی مانند عبدالملک بن مروان خلیفه معاصر حضرت ۲۱ سال قدرت را به دست داشت.

ر شرایط حاکمیت سیاه جور که بعد از شهادت اباعبدالله الحسین علیه السلام این دوران تاریک وحشتناک با قدرت یزید بن معاویه آغاز می‌شود و ۳۵ سال خلافت و امامت امام سجاد علیه السلام به طول می‌انجامد. این دوران وحشتناک رو شما در نظر بگیرید که خلفای جائر و جبار و سفاکت را به دست گرفته‌اند. امام علیه السلام در این فضای سیاسی و حاکمیتی وجود داره چه نظری درباره جنگ می‌تواند داشته باشد؟ آیا حضرت می‌تواند جنگ را مبارزه مسلحانه و درگیری نظامی را تأیید کند یعنی صحه بگذارد بر تجاوزاتی که رژیم حاکم عموی داره چگونه چنین چیزی ممکنه البته در آغاز امامت امام سجاد به واسطه مشکلاتی که برای دستگاه خلافت بعد از شهادت اباعبدالله اتفاق افتاد قیام‌هایی که بود مثل توابین مثل مختار دستگاه حکومت سیاست خودش رو در قبال مسائل بیرونی جهان اسلام تغییر داد. خب اگر قبلاً در فکر فتوحات و کشورگشایی و اضافه کردن به جغرافیای جهان اسلام بودند حالا گرفتان مسائل داخلی شده بودند و چند سباهی اون سیاست توسعه طلب انه متوقف شده بود ولی پس از آن بار دیگر همین سیاست در جهت توسعه توسعه کشور اسلامی ادامه پیدا کرد صلواتی عنایت بفرمایین حالا سؤال این هست که من گر امکان داره یک نظام ظالم سفاکی در قالب دودمان بنی‌امیه و امویان قدرت را به دست بگیرند و سیاستشون توسعه جغرافیای جهان اسلام باشه و در چنین شرایطی امام سجاد علیه السلام این این سیاست را تأیید کند بروید و به نام توسعه سرزمین اسلامی کشورهای دیگر و ملت‌های دیگر را مورد تعرض قرار بدهید. هرگز چنین چیزی ممکن نیست. خب فرماندهی سپاه اسلام در این فتوحات زمان کسانی مانند عبدالملک مروان با کیست؟ سپاه اسلام از سمت شرق وقتی به سوی هند حرکت کرد فرماندهی با حجاج بن یوسف ثقفیست. او به عنوان پیام‌آور اسلام می‌خواهد اسلام را به کفار و مشرکین معرفی کنن. سفاک‌ترین و جنایات جنایتکارترین حاکم در دنیای اسلام حجاج فرماندهی سپاه اسلام رو داره حرکت می‌کنه برای توسعه دادن کشور اسلامی. مگر ممکنه در چنین شرایطی امام سجاد علیه السلام چنین حرکتی رو که ته جهاد اسلامی انجام می‌گیره تأیید بکنه. این مقدمه کوتاه این فضا حالا بیاید سراغ دعای بیست و هفتم صحیفه این دعای ۲۷ تأیید بر کسانی که در مرزهای کشور اسلامی می‌ایستن و مقاومت می‌کنن و فداکاری می‌کنن. کنند. دعا ل اهل الصقور هست. مرزبانان این تفاوت گویای این هست که امام علیه السلام به جای اینکه اون حرکت تهاجمی را که از سوی دستگاه خلافت ترویج می‌شد و مسلمون‌ها را به عنوان جهاد اسلامی جذب می‌کردند و می‌فرستادند و عزام می‌کردن برای توسعه کشور اسلامی.

امام علیه السلام به جای تأیید اون کار اهتمام خودش رو قرار داده بر اینکه کشور اسلامی در برابر تعرضات و تهاجمات بیگانه مقاومت بکنه. موضوع این دعا اینه. عنوان دعا دعا دعای لاهل الجهاد یا للمجاهدین نیست دعا اهل الصقوره یعنی برای کسانی که مرزبانی می‌کنن و کار این‌ها کار پدافنده در برابر تعرض دشمن مرز را حفظ می‌کنن. دعا برای این‌هاست. این نکته اول هست. و این نکته رو اول نکته مهمیست اجازه بدید من اول چند جمله از اون فرازهای حضرت رو در این زمینه برای شما بخوانم و بعد عرض کنم که چگونه اساساً در تفکر برقی از اندیشمندان ما اصل این دعا باجگونه معنا شده ولو اینکه اون عنوان خودش گویاست این عنوان امروز نیست که ما به این دعا قرار داده باشیم. در اون مقدمه‌ای که راوی این حدیث یعنی صحیفه به عنوان یک روایت از امام صادق علیه السلام نقل می‌کنه این عناوین ثبت شده هستش. خب دعا از اینجا شروع میشه که اللهم صل علی محمد و آل محمد و حسن صقور المسلمین به عزتک بار پروردگارا مرزهای مسلمان‌ها را با عزت خود در ایمنی قرار بده و مرزها را حفظ کن بحث در مورد تحسین صقوره و ایدهماتها حامیان مرزها رو یعنی ن مرزبانان را مورد حمایت خود قرار بده و باز جمله دیگر اللهم و قو به ذالک محال اهل الاسلام و حسن بهی دیارهم بار پروردگارا در پرتو این دعاها سرزمین مسلمون‌ها را حفظ کن زندگی اون‌ها را خانه آن آن‌ها را مورد عنایت قرار بده و در حسن خود قرار بده که این‌ها در برابر تعرضات بتوانند خویش را نگه دارند. بحث در مورد حسن دیار هست و باز جمله دیگر اینا بخش‌هاییست از این دعاهایی که هست و اون خط سیاست حضرت رو در مواجهه با دشمنان نشان میده. للهم اشغل المشرکین بالمشرکین ان تناول اطراف المسلمین بار پروردگارا مشرکان را به یکدیگر مشغول کن تا فرصت و مجالی نداشته باشن که سراغ سرزمین‌های اسلامی بیاین. بحث از موضع دفاعه نه از موضع تهاجم. خودشان به خود شان سرگرم بشن تا ما در این میان از امنیت برخوردار باشیم و خذهم بنقص تنقسهم خدایا کارایی اونها را بگیر تا اونها به سراغ ما نیایند و ثبتهم بالفرقتهشاد علیهم خدایا تفرقه در اون‌ها به وجود بیار نتوانند قدرت ما را در هم بشکنند. این برخورد حضرته، سیاست حضرته. بحث در این نیست که ما به سراغ اون‌ها می‌خواهیم برویم. بحث در این هستش که ما آمادگی داشته باشیم که از اگر سراغ ما آمده‌اند ما بتوانیم خودمون رو، کشور خودمون رو، آیین و مکتب خودمون رو حفظ بکنیم. اینجا ما شاهد ۲ تا رویکرد در بحث جهاد هستیم.

یه رویکردی که جهاد را، مبارزه رو، درگیری را در حداکثر می‌بینه و تعریف می‌کنه که همه نیروها را باید تجهیز کرد، ولو به شکل پیش‌دستانه سراغ اون‌ها رفت و یه رویکرد دومی هست که جهاد را و مبارزه رو بهخصوص و بهخصوص زمانی که حاکم جائر وجود داره جهاد رو در سطح حداقل می‌بینه تا به وسیله این حداقل حفظ سرزمین اسلامی، حفظ مسلمون‌ها صورت گرفته باشه و در عین حال تقویت حاکمان جائع و ظالمم نشه. هر دو هدف اینجا مورد نظر هستش و این رویکردیست که حضرت دارن یه ضرورتیست حالا حاکم حاکم جائر دفاع از سرزمین اسلامی به واسطه اینکه حاکم جائره ساقط میشه سرزمین رو باید در اختیار اجانب قرار داد نه دفاع از مسلمون‌ها به عنوان یک تکلیف قط میشه چون حاکم حاکم جائر هست هرگز ولی در عین حالی که دفاع صورت می‌گیره هیچ سخنی از تقویت حاکمان جائر نیست یعنی شما از آغاز تا پایان این دعای ۲۷ رو که به دقت مطالعه بفرمایید کوچک‌ترین تعبیری که نشانه حمایت از حاکم باشه درش دیده نمیشه سربازان مورد حمایت هستن نیروهای نظامی براشون دعا میشه تا نقش خودشون رو بتوانن به درستی ایفا بکنن اما کسانی که در رأس قدرت هستن هیچ‌کجا در این دعا امام علیه السلام کمترین اشاره‌ای به اون‌ها نداره. لذا فقهای ما استفاده‌ای که از ن دعا می‌کنن در بحث‌های فقهی خودشون اینه که مسئله مسئله دفاعه و نه بیشتر و این تکلیف دفاع چه دولت حق روی کار باشه چه دولت باطل روی کار باشه یک وظیفه عقلایی و انسانیست و نباید در کار دفاع سیاستی رو برگزید که که حاکمان جائر سواستفاده بکنن و بر قدرت خودشون و بر ظلم و جور خودشون بیافزایند. اجازه بدید من اینجا جمله‌ای رو از یکی از فقهای بزرگ عصر اخیر مرحوم آیتالله محقق عراقی آقازیای عراقی برای شما بخوانم. ایشان در بحث‌های فقهی و اصولی معروف است به دقت نظر و البته یه ی از اندیشه‌های ایشان که اندیشه‌های بسیار ارزشمندی در مباحث سیاسی هست متأسفانه ناشناخته باقی مانده است. یکی از برجسته‌ترین شاگردان آخوند خراسانی هستش لا یجوز الجهاد مع الجائر بلا اشکال اگر حاکم جائره بدون تردید نباید همراه او در جهاد مشارک کرد.

جهاد تعطیل میشه اگر حاکم حاکم جائر هست بعد استشهاد می‌کنه به یک روایتی از عبدالله بن سنان که از امام سؤال کرد کسانی هستند که در مرزها کشته میشن حضرت فرمودیل یتجلون قتله فی الدنیا و قتله فیخره وای به حال اینا اینا بیچاره یک گ در دنیا یک مرگ در عالم آخرت فکر نکنید اینا شهید هستند در عالم آخرت احیا عند ربهمزقون بعد ایشون می‌فرمایند بلظهر من بعضوس حرمت قتالهم ولو دفاعا شما از برخی از روایات استفاده میشه تحت پرچم این‌ها به عنوان دفاعهم نباید رفت اذا کان به امرهم بله حضور در میدان دفاع و حراست از مرزها لازم هست ولی به قصد دفاع از کشور اسلامی به قصد دفاع از مردم نه به قصد دفاع از حاکم نیت باید خالص بشه در نیت مسلمان دفاع از حاکم جائر حتی در مرحله دفاع در برابر دشمن متع اید باشه لاث به قتالهم به قصدفاع نفسه غیره من مسلمین اینا رو عرض کردم برای این جمله که آقا می‌فرماید و به مثل النصوص وفتاوا یهم دفاع یهمل دعا سجاد علیه السلام فی نصرت جیش المسلمین اگر می‌بینید امام سجاد برای پیروزی سپاه اسلام دف دعا می‌کنن. یعنی همین دعای ۲۷. این دعا دعای بر اون حکام نبودش. دعایی برا مردم بود در برابر تعرضاتی که دشمن داشت. معنای این دعا اینه. داره تفسیر می‌کنه این دعا رو.

المعلوم ک** فی زمن عدم کونهم و بلا اذن منهم علی مبغوضیت انکصارهم تبع لرو وهن فیمنت الاسلام و مثل المعنى غیر مناف ل مبقوضیت اصل جهادهم و کونه به منزله اکلمیته یه ضرورته مثل شرایطی که یک انسانی مجبور میشه به عکل میته کردن از روی ناچاری حالا قدرت قدرت فاسده چاره‌ای نیست اگر موشا در دفاع نباشه نه فقط اون قدرت از بین میره که خود مسلمون‌ها آسیب می‌بینن سرزمین اسلامی آسیب می‌بینه ایشون می‌فرماید اینا در حد اکل میتهست دعای امام سجادم مربوط به همینه خب این یه نگاه نگاه حداقلی هم مشارکت هم وجوب هم الزام هم با همه رعایت این تبصره‌هایی که وجود داره تأسفانه یک رویکرد دومی هم در اینجا هست و رویکرد دوم اینه که نه امام سجاد تو این دعا دعا کرده دیگه برای سپاه اسلام برا نیروهای نظامی نیروهای نظامی که تحت فرماندهی عبدالملک مروان هست باشه چرا امام دعا کرده اینا به خاطر اسلام داشتن می‌رفتن پس امام دعاشون کرده یعنی این دعای امام سجاد رو به منزله صحه گذاشتن بر سیاست‌های تهاجمی دستگاه بنی‌امیه تلقی می‌کنه که یه جنایتکاری یه سفاکی مانند حجاج بن یوسف ثقفی که داره میره و می‌زنه و می‌کشه و به نام اسلام داره جنایت می‌کنه ه امام سجاد دارن نسبت میدن که نه امام سجاد میگه اینا تأیید اسلامه چه اشکالی داره چه اشکالی داره کجای این دعای امام سجاد در تهاجمه دعایی که عنوانش ل اهل الصغوره دعایی که متنش که برخی از جملاتش رو خواندم همه مربوط میشه به جنبه‌های دفاعی و دعای برای رزمندگانی که جلوی تعرض دشمن رو می‌گیرن تا خطری برای مردم نباشه. شما اینو برش می‌گردونید یه مرتبه به کجا؟ به اینکه امام سجاد لشکریان بنی‌امیه رو که برای فتوحات حرکت می‌کردن، امام سجاد تأیید کرده و دعا کرده در حقها.

عبارت رو ز این دیدگاه دوم و نظر دوم برای شما بخوانم نفس تلک الغزوات التی کانت به تصدی خلفای الجور کانت موردا لرضا ائمتنا این جنگ‌هایی که اتفاق میافتاد که خلفای جور متصدی بودن یعنی این فتوحات اینا رو ائمه و پیشوایان ما راضی بودن چرا ل وقوعها فی طریق بستلام چون اینا همش برای گسترش اسلام بود ائمه هم راضی بودن گسترش اسلام عنوان رو ببینید چی قرار دادن فی طریق طریق الاسلام حجاج بن یوسف که میره داره اسلام را تبلیغ و ترویج می‌کنه و توسعه میده این یق از کجا این حرفا کما یشهد بهذالک دعا الامام سجاد علیه السلام ل جیوش المسلمین چون امام سجاد در صحیفه برای سپاه اسلام دعا کرده پس تأیید کرده و این تأیید به معنای این هستش که اینا کار خوبی می‌کردن توسعه می‌دادن هنوز اون یه نگاهه اینم یه نگاهه هر هر دوشم در میان علمای ما هست و هر دوشم طرفدار داره هر دوش هست ولی شما محاسبه کنید که نتیجه اون نگاه اول چیه و محاسبه کنید که نتیجه این نگاه دوم چیه لوازمی داره لوازمی داره کی این تخم لق رو در دهان مسلمون‌ها انداخته شکست که ما باید ید بریم دنیا رو بگیریم و مسلمان بکنیم. شما وقتی مراجعه می‌کنید به آثار و منابع می‌بینید فقهای ما از روز اول از روز اول به پیروی از تعالیم اهل بیت علیهم السلام گفتند و فرمودن که تا امام معصوم نیست جهاد ابتدایی تعطیله. اگه اونا متعرض شدن هجومی به ما ما آوردن ما وظیفه دفاع داریم و الا فلا اینو از روز اول فرمودن قرن‌ها هم گذشته اما در نقطه مقابل از کجا اومد این فکر این یه فکریست که یه جنبه بیرونی داره یه جنبه درونی داره حالا من جنبه درونیش رو به صورت یک استثنا در میان علمای خودمون برای شما عرض کردم و به خاطر حرمت نام او رو هم نیاوردن خداوند او رو رحمت کنه اما از بیرون از بیرون تفکر ما شیعیان تحت تأثیر گروه‌هایی بود که این‌ها خودشونو به عنوان گروه‌های جهادی معرفی می‌کردن در دنیای اسلام و اینا نسبتی با ما نداشتن. از نظر مبانی ما باها نسبتی نداشتیم اصلاً شما ابن تیمیه رو مطالعه کنید. ابن تیمیه خب این قهرمان مباحث جهادی در دنیای اسلامه و الان در هر کجای کشورهای اسلامی که سخنی از جهاد است اینا تحت تأثیر ابن تیمیه هستن. در سوریه این‌ها بودن در این طرف فغانستان بودن در کشورهای مختلف هستن و اینا تحت تأثیر یه همچین شخصیتی هستن.

این حالا جنبه‌های مختلفی داره هم فقه داره هم اصول داره هم تفسیر داره ولی یه جنبه بسیار برجستهش اینه که باید در میدان مبارزه وارد شد و چه کرد و چه کرد و چه کرد این خیابانی رو که حالا تغییر دادن در تهران بالاخره بعد از سال‌ها درگیری و مبارزه خیابانی که به نام خالد اسلامبلی بود و نامش در روزهای اخیر عوض شد خب اینا یه گروهی بودن برخیشون از افسران مصری بودن برخیشونم از کسانی که دانشگاهی بودن و برخی از اون‌ها هم چهره‌های مخت فی یک گروهی به هر حال درست کردن و گفتن ما سادات رو باید بزنیم. خب زدن درست ما اون موقع کف می‌زدیم و خوشحال بودیم که تفکر انقلابی در مصر وجود داره و این‌ها آمده‌اند و در جهت مبارزه‌ای با اسرائیل سادات رو که اهل سازش سازش با اسرائیلیان هست او رو حذف کرد. کردن لذا یه خیابونی هم به نامه یکی از این افراد زدیم خب بعد از چند سال اون بازجویی‌ها و اون محاکمه‌ای که این ۵ ش نفر اون گروه رو که ترور کردن یک کتابی منتشر شد که پرونده این‌ها بودش بر اساس قوانینی که در مصر بود نمی‌دونم بعد از مثلاً ۲۰ سال اونجا مجاز میش ن که پرونده‌ها رو دیگه بتوانن منتشر بکنن و این کار رو در اونجا کردن یعنی اون اسناد منتشر شد و بعد هم یکی از دوستان همون کتاب رو اون پرونده‌ها رو به زبان فارسی هم منتشر کرد و هست در دسترس الان این کتاب هست به نام ترور یک رئیس‌جمهور شخصی به نام محمود صلاح این این اسناد رو منتشر کرده. ترجمه این کتاب هم مربوط به حدود ۲۵ سال قبلی. یعنی بحث امروز نیست. خب برای ما مهمه که ببینیم خالد اسلامبولی و دوستانش در این گروه که تصمیم به این اقدام گرفتن چه تفکری داشتن، چه انگیزه‌ای داشتن؟ چه هدفی رو دنبال می‌کردن.

چقدر ما با اینا قرابت اریم یا قرابت نداریم این برای ما مهمه من الان نوشتم اینجا خب از اکتبر ۱۹۸۱ که سادات ترور شد در یک رژه رسمی که او رو زدن و بعد چند نفر دستگیر کردن و بازجویی‌ها هستش متهم اول عبدالحلیم عبدالسلام عبدالحمید عبدالسلام اینطور میگه میگه بنابر آیه شریفه من لم یحکم بما انزل الله فئکهم کافرون بعد میگه که این دولت انور سادات کافر هست و ما وظیفهمون این بود که این رو حذفش کنیم و بعد برای اینکه بگه این کافر هست چند تا نمونه میاره یک جذب توریست کرده این اتهام اول اتهام دوم مشروبات الکلی رو آزاد گذا شته اصلاً بحث سر این مسائله مسئله مبارزه با اسرائیل و اینا مطرح نبوده که یه گروه کاملاً افراطی و بعد گفتن ما باید نهی از منکر بکنیم و منکر شخص انور ساداد هستش و او رو زدیم و بعد عین جمله او اینه این‌ها مثل تاتار هستند که مردم بر علیه آن‌ها خروج کردن یعنی مغاها که تا عرض کنم که سوریه هم رفت رفتن در عصر همین ابن تیمیه و از شیخلاسلام ابن تیمیه و شیخلاسلام ابن تیمیه قتل همه آنان را مباه دانست. یعنی استنادش به فتوای ابن تیمیه هستش و اشکالشم در سیستم حکومت وابستگی به اجانب و کوتاه آمدن در برابر اسرائیل و امثال این‌ها نیستش. متهم ب طات الحمیده باز او همین آیه من لم یحکم به ما انزل الله رو می‌خونه و بعد اتهام سادات رو مطرح می‌کنه میگه سادات می‌خواست دموکراسی را جایگزین دیانت کند مثل دموکراسی بعد یه نمونه‌هایی رو می‌شمره و بعد همون جمله خوارج رو تکرار می‌کنه که ان الحکم الا لله خب خدا چی گفته که سادات در در برابر خدا قیام کرده. جمله او اینه که او با دستور خدا که زن باید در خانه بماند مخالفت می‌کرد. یعنی این جرم این رئیس‌جمهور اینه. و او زدن نقاب صورت را مسخره می‌دانست. در حالی که حکم خداست.

و بعد خود خالد استانبولی با ازش سؤال می‌کنه که تو کتاب چی خوندی؟ اصلاً؟ این نگاهی که داری نسبت به حکومت نسبت به زندگی نسبت به سیاست اینو از کجا آوردی؟ شخص سوم خالد اسلامبولی هستش و او میگه که من اینا رو از ابن تیمیه یاد گرفتم حالا شما متأسفانه ما در کشور خودمون در ادبیات فارسی خیلی ابن تیمیه برای ما شناخته شده نیست و تأثیرش در دنیای اسلام و اینکه مؤثرترین چهره سیاسی و فرهنگی در دنیای اسلام ی قرون متعدد تا امروز این فرد هستش چه در عربستان چه در کشورهای دیگر حداقل خیلی کتاب ما در این زمینه‌ها زیاد نداریم ولی این مرحوم دکتر عباس زریاب خویی در کتاب دائرههالمعارف بزرگ اسلامی در جلد سومش ابن تیم میگه مقاله مفصل و خوبی داره که اینا رو ما باید بشناسیم چهره‌های تأثیرگذار در دنیای اسلام این جهادی که امروز گروه‌هایی مثل داعش مطرح کردن یا مطرح می‌کنن یا النصره و امثال اینا این از دهان کی بیرون اومده و این اصلاً چه نسبتی با جهاد در فرهنگ و در مکتب ما داره؟ هیچ نسبتی نداره اونجا مرحوم دکتر زریاب خویی این ه رو ذکر می‌کنه که وقتی جنگ و درگیری در منطقه سوریه بود ابن تیمیه خودش به میدان آمد و قسم خورد که ما این دشمنان رو از بین می‌بریم. قسم خورد. یه کسی یه مسلمانی بهش گفت آقا چرا قسم می‌خوری؟ حالا شایدم نتونستین. دعا کن که بتوانی اظهار امیدواری کن. اینجوری به صورت قاتل و بعد مسلمانی بهش پیشنهاد کرد که یه انشاءالله بگو حداقل بگو ما این دشمن را انشاالله نابود می‌کنیم. گفت انشاالله رو میگم ولی از باب تبرک‌ها فکر نکنید که در وقوع این مسئله و نابود کردن دشمن ما تردیدی داشته باشیم حتماً اتفاق میفته.

ا تیمنً و تبا تبرکاً میگم انشاءالله این جنس آدما این سن که بعد افکارشون در دنیای اسلام پراکنده شد و پراکنده شد و جاهای مختلف رو گرفت و اونوقت یک ملقمه‌ای به وجود آمد بین اون تفکر اصیل اسلامی در باب جهاد که یه نمونه‌ش در این صحیفه سجادیه هستش حالا آیات شریفه قرآن سر جای خودش روایاتی که هست سنت پیغمبر هست همه اونا سر جای خودش و کار رو مشتبه کردن بر مسلمون‌ها دیگه کار مشتبه شد خب برگردم وقت داره می‌گذره و فرصت چندانی باقی نمانده نکته اولی رو که من خواستم عرض بکنم این بود که رویکرد حضرت استراجوی حضرت بحث حث تهاجمه یا بحث دفاعه؟ این نکته اول از کلمات خود حضرت فرازهای دعا عنوانی که وجود داره همه گویای این هست که این مسئله دفاع هست در برابر تعرضات دشمن و ما می‌خوایم مرزهای خودمون رو حفظ کنیم که دشمن به ما هجومی نیاورد و این در برابر کسانیست که آمدن گفتن نه امام سجاد حمایت کرده ولو سپاهی رو که بنی‌امیه می‌فرستن چون این‌ها بست اسلام هستش و اما نکته دوم که اینم به نظر من مهمه دیگه این‌ها رو خیلی خیلی کوتاه عرض می‌کنم و اون اینه که در حالا جهاد استراجی ما غلبهست یا شهادته ما دنبال چی هستیم خیلی از اوقات هست مثل اینکه ما آرم نگمون میاد که بگیم ما باید غالب بشیم. چرا؟ چون فکر می‌کنیم به این وسیله ارزش شهادت کم میشه. نه ما باید تبلیغ کنیم و ترویج بکنیم و همه انسان‌ها برای رسیدن به شهادت در این میدان حضور پیدا کنن. من اینجا یه فرازی از دعای امام سجاد رو می‌خونم که اصلاً معنا شهادتطلبی چیه؟ حضرت اینطور می‌فرمایند می‌فرمایند ف ختمت له سعاده و قضیت له بشهاده بار پروردگارا اگر بنای بر این است و تو ارادهت و قضائت بر این تعلق گرفته که یکی از این مرزبان‌ها شهید شوند و پایان کار او به این سعادت و شهادت بیانجامد ان ختمت له به سعادت و قضیت له به شهاده ف بعده اینجا سه تا بعد وجود داره یعنی خدایا شهادت بعد از این سه تا اول این سه تا اتفاق میفته بعد اگر شهادت مقدر شد خوبه بعد ان یجتا عد بالقتل اینکه این کسی که توفیق شهادت می‌خواد پیدا بکنه دشمنان را در میدان از پای درآورده باشه و به قطع رسانده باشه یعنی زده باشه بعد بخوره دقت می‌کنی نه اینکه از اول میگه من رفتم برای اینکه شهید بشم بگو می‌روم برای اینکه دشمنو از پای دربیارم یعنی برنامه‌ریزی در چه جهته برنامه‌ریزی برنامه‌ریزی عقلایی هستش برای اینکه دشمن از پای دربیادش. این یک بعد انیجتا ادبک بالقتل دو و بعد یجتهد بهصر بعد دوم اینه که تلاش کرده باشه و عده‌ای از دشمنان را به اسارت گرفته باشه.

اینم یه غلبه است یه پیروزی دوم سه و بعد ان تعم طراف المسلمین پس از اینکه مرزها را به امنیت رسانده باشه اینم یه موفقیته این سه تا یه بعد دیگه هم باقی مونده و بعد ان یولی عدوک مدبرین دشمن را هم دور کرده باشه و پراکنده کرده باشه حضرت می‌فرماید خدایا هر کدام از سپاهیان اسلام و من ارزبانان را که می‌خواهی توفیق شهادت نصیبش کنی بعد از این چ۴ار تا باشه که دشمن منهدم شده اسرای اون‌ها گرفته شدن تأمین امنیت صورت گرفته تاراج به تاراج زده شدن و عرض کنم که تار وار شده باشن بعد از این خب حالا شهادتی هم بود خوبه نه اینکه از اول از بنا بر خوردن باشه و بر شهید شدن باشه این سیاست اسلامی نیست ما موفق بشیم دشمن رو برانیم بعدم بگیم بله عده‌ای از ما هم به شهادت رسیدیم اینا چیه حضرت فرمودن من از جناب عالی سؤال می‌کنم این کتاب م کتاب دعا نیستش این چه خطیست که امام سجاد علیه السلام داره میده این چه فکریست که القا می‌کنه کنه میگه به سرباز اسلام اول برید یه کاری انجام بدید یه موفقیتی به وجود بیارید سپس اگر در این مسیر به شهادت رسیدی سپس و سپس و سپس و سپس اما از روز اول خوردن و شهید دادن که چیزی نیست که حضرت فرمود افتخار داره که بحث شهادت‌طلبی برص اس این دعا باید معنا بشه در عین حالی که آمادگی روحی وجود داره برای استقبال کردن از شهادت اما همه تدبیرها این هست که نیروها کمتر آسیب ببینن و بیشتر آسیب بزنند. خب اینم اصل دوم و اما اصل سوم رو که فقط یک جمله عرض می‌کنم و تمام می‌کنم و اون اینه که که واقعاً جنگ یک امر استثناییست و اصل در جامعه اسلامی بر صلحه.

ضرورت‌هایی پیش میاد، عداوت‌هایی هست، دشمنی‌هایی هست، تجاوزه، تعدیه که اگر جلوی او نیستیم صلحم نمی‌توانیم، آرامشم نمی‌تونیم داشته باشیم ولی همه برنامه‌ریزی‌ها و تدبیرها در در نهایت باید به این سمت و سو باشه که جامعه اسلامی از درگیری و از مبارزه با آرامش عبور بکنه دشمن رو سر جای خودش بنشانه تا جامعه از امنیت برخوردار بشه و این مطلوبه مطلوب این اصلاً حالا باز به عنوان شاهد از کلام امام سجاد علیه السلام البته این اصول هر کدام مدارکی داره معازی داره اسنادی داره من فقط خواستم از بیان حضرت سجاد و دعای حضرت با اینکه قالب قالب دعاست ولی همه این اصول رو از قالب دعا میشه استفاده کرد حضرت به خداوند در مناجات خود اینگونه می‌گوید اللهم و فرقهم عن محاربتهم خدایا این سپاهیان اسلام این مرزبانان را فراغت از محاربه به اون‌ها بده که این‌ها از این جنگ و از این درگیری و از این نا و ناامنی و زد و خوردها فراقت پیدا کنن تموم بشه به پایان برسه خب می‌خوان به پایان برسه که چی چه اشکالی داره طولانی هم باشه ده‌ها سال صدها سال حضرت می‌فرماید بابا بگذارید به پایان برسه دعا می‌کنه که به پایان برسه. اولین اثرش این هستش که اینا فراغته برای عبادت و مناجات با خدا پیدا بکنن. آرامش داشته باشن. حالا ممکنه که جناب عالی اشکال بکنید که نه تو همون درگیری هم عبادتشو می‌تونن انجام بدن. نه آرامش پیدا کنن تا در پرتو این آرامش خدا رو هم عبادت کنن. اللهم و فرقهم عن محاربتهم ل عبادتک و مناظتهم للخلوه بک خدایا از این درگیری‌ها و از شر دشمنان امنیت پیدا می‌کنن و نیت پیدا بکنن و به اون‌ها امنیت بده تا این‌ها با آرامش بتوانند جامعه موحد و خداپرست رو ایجاد بکنن. یعنی حضرت می‌فرماید که اون جامعه مطلوب و آ آرمانی هم نیازمند به آرامشه حتی برای توحید حتی برای توحید اینا چیه چقدر ما اینا رو بحث کردیم چقدر کالبد شکافی کردیم و حالا خواندن دعا خیلی خوبه خیلی مطلوبه بایدم این دعاها رو بخونیم اما فقط خواندن الگوی درگیری سیاست کلی در مبارزه کردن در جهاد کردن از اینا قابل استفاده نیست و ما چقدر متأسفانه در این جهت کمکاری داریم و دستمون متأسفانه خالی هستش خب سپاسگزار هستم از لطف و عنایت همه عزیزان و سروران و روحانیت معظمی که مصد اوقات همه شما بزرگواران بودن ب شهادت هست و یک جمله هم بنده ذکر مصیبت می‌کنم و عرضم رو

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *