خلاصه
این سند مجموعهای از اندیشهها و آثار آیتالله شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی با عنوان «شب قدر» است که توسط بنیاد نشر آثار ایشان در سال ۱۳۸۶ در تهران منتشر شده است. این کتاب از سه بخش اصلی تشکیل شده است: گفتار اول «شب قدر» که مجموعهای از سخنرانیهای دکتر بهشتی در هامبورگ آلمان در سال ۱۳۴۴ است و به مخاطبان با اطلاعات متفاوت با زبانی روان و مستدل ارائه شده است. گفتار دوم با عنوان «روزهای آخر زندگی حضرت علی (ع)»، بر اساس سخنرانیهای ایشان پس از بازگشت از آلمان، نگاهی تاریخی به رویدادهای سالهای پایانی زندگی امام علی (ع) دارد و در صدد تصحیح باورهای نادرست رایج است. بخش سوم شامل متن و ترجمه «خطبه متقین» از نهجالبلاغه است که به دست خط دکتر بهشتی نگاشته شده و به عنوان راهنمایی برای خداباوران و حقجویان ارائه گردیده است.
خلاصه مفصل
در پاسخ به درخواست شما برای ارائه خلاصهای مفصل از منبع “شب قدر”، در ادامه شرح جامعی از محتوای این کتاب ارائه میشود:
اطلاعات کلی کتاب کتاب “شب قدر” توسط آیتالله شهید دکتر سید محمد حسینی بهشتی تألیف شده است. این کتاب به کوشش بنیاد نشر آثار و اندیشههای شهید آیتالله دکتر بهشتی در تهران، در سال ۱۳۸۶ و چاپ پنجم آن در سال ۱۳۹۰ منتشر شده است. این اثر شامل ۷۱ صفحه است و با شابک ۹۷۸-۹۶۴-۶۸۸۷-۴۳-۰ (چاپ پنجم) منتشر شده است. این کتاب بر اساس اطلاعات فیپا، موضوعاتی چون “شب قدر”، “علیبن ابیطالب (ع)، امام اول، ۲۳ قبل از هجرت – ۴۰ ق. – سرگذشتنامه” و “نهجالبلاغه – خطبهها” را در بر میگیرد.
ساختار کتاب “شب قدر” این مجموعه از سه بخش مرتبط اما متفاوت تشکیل شده است:
- گفتار نخست: “شب قدر” این بخش از مجموعه سخنرانیهای دکتر بهشتی در مرکز اسلامی هامبورگ آلمان استخراج شده است که در سال ۱۳۴۴، یعنی اولین سال از پنج و نیم سال اقامت ایشان در آن دیار ایراد شده است. سبک بحث ایشان با مخاطب، توأم با معلومات متفاوت است که به صورت روان، سلیس و استوار بر استدلالها و شواهد عینی ارائه شده است.
- گفتار دوم: “روزهای آخر زندگی حضرت علی (ع)” این گفتار از مجموعه گفتارهایی انتخاب شده که پس از بازگشت ایشان از آلمان ایراد شده است. در این گفتار، یک نگاه تاریخی به رویدادهای سالهای پایانی زندگی امام علی (ع) با استناد به شواهد متقن و با هدف تصحیح باورهای غلط رایج در اذهان عمومی ارائه میشود. این روش، شیوه همیشگی دکتر بهشتی در نوشتهها و گفتههایشان بوده است.
- بخش سوم: “سیمای پرهیزگاران” این قسمت متن و ترجمه “خطبه متقین” از کتاب شریف نهجالبلاغه است که توسط دکتر بهشتی انتخاب و ترجمه شده و در میان دستنوشتههای ایشان یافت شده است. هدف از این بخش، ارائه توشهای برای حقجویان و خداپرستان راستین است.
خلاصهای از گفتار نخست: “شب قدر”
- معنای شب قدر در قرآن: دکتر بهشتی با استناد به سوره قدر، ویژگیهای این شب را بیان میکنند:
- شب نزول قرآن: “ما آن (قرآن) را در شب قدر فرستادیم”.
- بهتر از هزار ماه: شب قدر از هزار ماه بهتر است.
- نزول فرشتگان و روحالامین: فرشتگان و روحالامین در این شب به فرمان خدا و به امر او فرود میآیند.
- شب سلامت و صلح: این شب، شبی سالم و سلامت است تا طلوع سپیده دم. این گفتار به نقد روشهای سطحی مطالعه اسلامی میپردازد که تنها به یک یا دو آیه یا حدیث اکتفا میکنند و نیازمند تفحص و تحقیق کامل و جامع در بررسی مبانی و دلایل هر موضوع است.
- شب قدر در سورههای دیگر:
- سوره دخان: در این سوره به “شبی مبارک” اشاره شده که در آن هر امر محکمی به صورتی قاطع معین میشود. دکتر بهشتی این شب مبارک را همان شب قدر میدانند که در آن هر مطلب و فرمان الهی به صورتی قاطع روشن میشود.
- سوره نحل: این سوره درباره نزول فرشتگان با روحالامین بر بندگان خدا برای ابلاغ پیام توحید سخن میگوید، که این نیز به مفهوم کلی شب قدر مرتبط است.
- معانی مختلف “قدر”: دکتر بهشتی سه احتمال را برای معنای واژه “قدر” مطرح میکنند:
- شب تقدیر و سرنوشت: شبی که مقدرات و سرنوشت افراد و مردم برای مدتی (مثلاً یک سال) معین میشود.
- شب تعیین و حکم قاطع: شبی که حسابها روشن میشود و حکم قاطع هر مطلبی مشخص میگردد؛ مانند نزول قرآن، بعثت پیامبر و احکام الهی. در این معنا، بحثی از سرنوشت اشخاص مطرح نیست.
- شب منزلت و ارزیابی: شبی با ارزش و والا که باید قدردان آن بود و به معنای ارزیابی نیست. دلیل بهتر بودن آن از هزار ماه، بعثت پیامبر اکرم و نزول قرآن است. بهشتی نتیجه میگیرد که هرچند قرآن به این مقدار از شب قدر سخن گفته و این سه معنا ممکن است، اما به طور مسلم، شب قدر یک شب مبارک و پربرکت، شب بعثت پیامبر و فرستادن قرآن، شب سلامت و صلح تا طلوع صبح، و شبی برای نزول فرشتگان همراه روحالامین بر پیامبر است.
- دیدگاه مذاهب درباره شب قدر:
- روایات اهل سنت و شیعه: در روایات شیعه و سنی، احادیثی از پیامبر (ص) درباره شب قدر وجود دارد. امام مالک و شافعی (از ائمه فقه اهل سنت) روایاتی را نقل کردهاند که شب قدر را در ده روز آخر ماه رمضان، بهویژه شبهای فرد (۲۱، ۲۳، ۲۷) میدانند.
- دیدگاه علمای شیعه: علمای شیعه نیز در کتابهای حدیث و دعا، روایات بسیاری درباره شب قدر نقل کردهاند. محصل این روایات این است که برای هر مسلمانی مستحب است که در این شب با توجه به خدا و دعا، وقت خود را به عبادت بگذراند.
- احیاء: معنای احیاء، “شب زندهداری” است و هدف از آن پاک کردن دل و روح، محاسبه نفس، و آماده کردن روح برای عمل بهتر به وظایف الهی است.
- مسئله “تعیین مقدرات یک ساله”: دکتر بهشتی در مورد تعیین مقدرات یک ساله، تفسیری معقول ارائه میدهند: هر انسانی خوب است که در طول یک سال، یک یا دو یا سه شب را به رسیدگی به جنبههای معنوی خود اختصاص دهد. در این شبها، فرد باید گذشته خود را بررسی کند (چه گناهی کرده، چه کار خیری انجام داده)، توبه کند، طلب آمرزش کند و برای آیندهای بهتر تصمیم بگیرد. این خودسازی میتواند تأثیر بسزایی در تعیین سرنوشت یک ساله او داشته باشد.
- دعا:
- معنای اصلی دعا: “صدا زدن” و “خواندن کسی” است. این میتواند شامل طلب کمک، شکرگزاری، و یا حتی معاشقه عاشقانه با خدا باشد. او به دعاهای امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه اشاره میکند که بیشتر جنبه “معاشقه با خدا” دارد.
- دعا برای همه: دعا فقط برای آدمهای درمانده و مشکلزده نیست، بلکه در عالیترین درجه برای کسانی است که از روی انس و شکرگزاری به سوی خدا میروند.
- قرآن و دعا: بیشتر آیات قرآن درباره دعا مربوط به طلب یاری و گشایش مشکل یا شکرگزاری است، و آیات کمتری به جنبه انس با خدا میپردازد.
- دعا و تلاش: دعا هرگز نباید به معنای دست کشیدن از تلاش و کوشش باشد. انسان نباید انتظار اجابت دعایی را داشته باشد که برای آن هیچ تلاشی نکرده است. دعا باید پیوند با قدرت بینهایت خدا باشد که در فرد امید و پایداری ایجاد کند و او را به تلاش بیشتر در راههای ناشناخته تشویق کند، نه اینکه منجر به تنبلی یا خرافات شود.
- جایگاه قرآن و اهلبیت در دعای شب قدر: در مراسم دعای شب قدر، توجه به قرآن و اهلبیت پیامبر (ع) بسیار مهم است. گرفتن قرآن بر سر و نام بردن از پیامبر و امامان، نمادی از تجدید عهد با معلمان قرآن و تسلیم در برابر آموزههای آنان است.
خلاصهای از گفتار دوم: “روزهای آخر زندگی حضرت علی (ع)”
- شخصیت حضرت علی (ع): دکتر بهشتی شخصیت امام علی (ع) را استثنایی توصیف میکند که بسیاری از دانشمندان شیعه، سنی و حتی غیرمسلمان (مثل جرج جرداق مسیحی لبنانی) درباره ایشان کتابها نوشتهاند.
- دورههای زندگی امام علی (ع):
- تولد تا بعثت پیامبر (حدود ۱۰ سال): علی (ع) در خانه پیامبر (ص) بزرگ شد، پس از آنکه پیامبر و عباس به دلیل وضعیت مالی ابوطالب، سرپرستی ایشان را برعهده گرفتند.
- بعثت پیامبر تا وفات ایشان (۲۳ سال): علی (ع) اولین مردی بود که به پیامبر ایمان آورد و مبارزه خود را با شرک، ستم و جهل از ۱۰ سالگی آغاز کرد و این مبارزه تا لحظه شهادت ایشان ادامه داشت.
- وفات پیامبر تا روی کار آمدن عثمان (حدود ۱۳ سال): علی (ع) در این دوره علیرغم شایستگی، از اداره امور مسلمانان کناره گرفت. ایشان با خلوص و صراحت لهجه، همکاری صمیمانه خود را با مصالح مسلمین نشان دادند.
- دوران زمامداری عثمان: این دوران برای علی (ع) توأم با ناراحتیهای عمیق بود. ایشان در پی بالا گرفتن اعتراضات علیه عثمان، تلاش بسیاری برای نصیحت عثمان و جلوگیری از انحرافات انجام دادند. حتی زمانی که خانه عثمان محاصره شد، علی (ع) برای رساندن آب به او اقدام کرده و فرزندان خود را برای حفاظت از او مأمور ساختند. ایشان در این دوره با جریانی روبهرو بودند که در آن آشکارا به حقوق مسلمانان تجاوز میشد، و علی (ع) به عنوان پاسدار حق و عدالت، آرام ننشستند. ایشان مکرراً عثمان را نصیحت کردند، اما سودی نداشت.
- دوران زمامداری امام علی (ع) (حدود ۴ سال و چند ماه): این دوره برای امام علی (ع) بسیار پرماجرا و رنجآور بود.
- مقابله با معاویه: امام علی (ع) با معاویه، مردی مکار و بیاعتقاد به هر چیز جز حفظ خود، روبهرو شدند. نامههای صریح علی (ع) به معاویه در نهجالبلاغه، نشاندهنده جسارت و مرزشکنی معاویه است.
- فلسفه حکومت امام علی (ع): امام علی (ع) در نامههای خود به فرماندارانشان، بر لزوم کمک گرفتن از خدا، رعایت نرمش در جای خود و شدت در جای لازم، تواضع در برابر مردم، گشادهرویی، و رفتار یکسان با همه مردم تأکید میکردند. ایشان خودشان نیز به این اصول عمل میکردند و زندگی سادهای داشتند.
- ظهور خوارج: در جنگ صفین، زمانی که سپاه علی (ع) نزدیک به پیروزی بود، معاویه به پیشنهاد عمروعاص قرآنها را بر سر نیزه کرد. علی (ع) این کار را حیله و مکر دانستند، اما برخی از لشکریان بر صلح و حکمیت اصرار ورزیدند. بعد از حکمیت، عدهای با شعار “لا حکم الا لله” (حکمی نیست جز حکم خدا) از علی (ع) جدا شدند و با وجود نصیحتهای مکرر امام، نپذیرفتند و سرانجام در جنگ نهروان بسیاری از آنها کشته شدند.
- ترور امام علی (ع): سه تن از خوارج (ابنملجم، برکبن عبدالله و عمروبن بکر) در مکه گرد هم آمدند و تصمیم به ترور علی (ع)، معاویه و عمروعاص گرفتند تا به زعم خود، وضعیت مسلمانان را بهبود بخشند. ابنملجم مسئول ترور علی (ع) شد. او به کوفه رفت و در آنجا با زنی آشنا شد که پدر و برادرش در جنگ نهروان کشته شده بودند و کینه علی (ع) را در دل داشت. این زن شرط ازدواج با ابنملجم را ترور علی (ع) قرار داد و دو نفر دیگر را نیز برای کمک به او معرفی کرد.
- شهادت امام علی (ع): در شب نوزدهم ماه رمضان، ابنملجم به همراه دو نفر دیگر در مسجد کوفه در کمین امام علی (ع) نشستند. وقتی امام برای نماز صبح وارد مسجد شدند، ابنملجم شمشیر مسموم خود را بر فرق ایشان فرود آورد. امام در لحظات پایانی عمر خود، قاتل را به دستگیری سفارش کرده و تأکید کردند که تنها یک ضربه به او بزنند و از مثله کردن (قطعه قطعه کردن) او نهی کردند.
- وصیتهای پایانی امام علی (ع): ایشان در این دو شبانهروز پایانی، وصیتهای ارزشمندی به فرزندان و دیگر مسلمانان فرمودند. از جمله این وصایا [۹۳ تا ۱۰۱]:
- تقوا و پرهیزگاری.
- دنبال دنیا نرفتن، مگر آنکه دنیا خود دنبال آنها بیاید.
- همیشه حق را گفتن و برای پاداش الهی عمل کردن.
- دشمن ظالم و یاور مظلوم بودن.
- نظم در امور، بهویژه کارهای اجتماعی و حکومتی.
- اصلاح ذاتالبین و از بین بردن اختلافات.
- توجه به یتیمان، همسایگان و قرآن.
- نماز را ستون دین دانستن و توجه به حج خانه خدا.
- جهاد با مال، جان و زبان در راه خدا.
- پیوستگی و ارتباط با یکدیگر، بخشش و عدم دریغ از کمک.
- امر به معروف و نهی از منکر، و هشدار در مورد روی کار آمدن اشرار در صورت ترک آن.
- و از همه مهمتر، نهی خاندان خود از خونخواهی و تعصبات فامیلی در مورد قتل ایشان، و تأکید بر قصاص یک به یک و پرهیز از مثله کردن قاتل، حتی در مورد یک سگ دیوانه.
خلاصهای از بخش سوم: “سیمای پرهیزگاران” (خطبه هَمّام)
این بخش ترجمه خطبه معروف “همام” از نهجالبلاغه است که امام علی (ع) در پاسخ به درخواست “همام” (فردی خداپرست) درباره توصیف پرهیزگاران ایراد فرمودند. امام ابتدا تأمل میکنند و سپس به او توصیه به تقوا و نیکوکاری میکنند. در پی اصرار همام، امام توصیف مفصلی ارائه میدهند. برخی از ویژگیهای برجسته پرهیزگاران [۱۰۲ تا ۱۱۱ و ۱۱۳ تا ۱۲۳]:
- گفتار و رفتار: گفتارشان راست، پوشششان میانه، و راه رفتنشان فروتنانه است. چشمانشان را از حرام خدا فرو بسته و گوشهایشان را وقف دانش سودمند کردهاند.
- روحیه در سختی و آسایش: روحیه آنها در سختیها همانند روحیه در آسایش است.
- دیدگاه به دنیا و آخرت: آفریننده در نظرشان بزرگ است و هر چیز جز او کوچک. آنها چنانند که گویا بهشت را دیدهاند و در نعمتهای آن آرمیدهاند و گویا دوزخ را دیدهاند و گرفتار عذاب آن شدهاند.
- پرهیز از دنیا: دنیا طالب آنهاست اما آنها طالب دنیا نیستند.
- عبادت شبانه: شبها بر پا ایستاده، قرآن را با آرامش و شمرده میخوانند و درد خود را با آن درمان میکنند. وقتی به آیه شوقانگیز میرسند، جانشان به سوی پاداش الهی مشتاق میشود و گویا آن را میبینند. وقتی به آیه بیمانگیز میرسند، گوششان با توجه گوش فرامیدهد و گویا ناله جهنم را میشنوند.
- حالت ظاهری: پیکرشان از ترس خدا لاغر و تراشیده است، بهگونهای که بیننده آنها را بیمار میپندارد، در حالی که هیچ بیماری ندارند، بلکه امری عظیم خاطرشان را پریشان ساخته است.
- خودمحاسبهگری و فروتنی: عمل کم را زیاد نمیدانند و عمل زیاد را فراوان نمیشمارند. همواره خود را متهم میدانند و بیمناک هستند. اگر کسی از آنها تعریف کند، نگران شده و میگوید: “من به خود از دیگران آگاهترم و پروردگارم از من به من آگاهتر است”.
- صفات اخلاقی: در دین قوی، در نرمش با اراده، در یقین با ایمان، در کسب آگاهی حریص، در آگاهی با حلم، در بینیازی میانه رو، در عبادت خاشع، در تهیدستی آراسته، در سختی شکیبا، در طلب روزی حلال با نشاط، و از حرص و طمع گریزانند.
- آرزوهای کوتاه: آرزوهایشان کوتاه، لغزشهایشان کم، دلشان خاشع، نفسشان قانع، خوراکشان اندک، کارشان آسان، و دینشان استوار است. خشمشان فروبرده و شهوتشان مرده است.
- خیررسانی و دوری از شر: خیر از آنها امید میرود و شر از آنها در امان است.
- عدل و انصاف: ستمگر نیستند، در آنچه دوست دارند گناه نمیکنند، آنچه به آنها تذکر داده شود فراموش نمیکنند، و آنچه به امانت به آنها سپرده شود ضایع نمیکنند.
- رفتار اجتماعی: کسی را با القاب زشت خطاب نمیکنند، همسایه را آزار نمیدهند، بر مصیبتها شماتت نمیکنند.
- سکوت و بردباری: اگر خاموش نشینند، خاموشیشان دلمردهشان نمیکند. اگر بخندند، صدایشان بلند نمیشود. اگر بر آنها ستمی رود، صبر میکنند تا خدا انتقامشان را بگیرد.
- زهد و تقوا: برای آخرت خود رنج میکشند، در حالی که مردم از کارهای آنها آسایش مییابند. دوری کردنشان از کسی از روی پاکی و پارسایی است و نزدیک شدنشان به کسی از روی نرمخویی و مهربانی.
در پایان این توصیف، همام از شدت تأثیر کلام امام علی (ع) بیهوش شده و جان میدهد. امام علی (ع) فرمودند که این همان چیزی بود که بر همام میترسیدند، و چنین موعظهای برای کسانی است که شایسته آن باشند.

